مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
قیام صدوری
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۶ شماره ۵۹
تفاوت علم با وجود ذهنی از دیدگاه ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
وجود ذهنی و علم در بعضی از امور نفسانی با یکدیگر مشترکند . تفاوت مساله وجود ذهنی و موضوع علم بحث دقیقی دارد و در پرتو آن روشن می شود که وجود ذهنی در سایه علم ( نه معلوم خارجی ) که وجود خارجی دارد، جایگاهش در نفس است و از این جهت، وجود ظلی نامیده می شود . ملاصدرا تلاش کرده تا مساله وجود ذهنی و علم را به گونه ای از هم جدا سازد و در کتاب هایش مرزهای هر کدام را مشخص کند. وی در کتاب اسفار خود مساله وجود ذهنی را در باب امور عامه مطرح کرده و آن را از تقسیمات اولی وجود به شمار آورده است. با این بیان که « الموجود اما خارجی و اما ذهنی » و بحث علم را در مرحله دهم کتاب اسفار در جلد سوم مطرح ساخته و فرموده است: « من عوارض الموجود بما هو موجود .... هو ان الموجود اما عالم او معلوم » . ملاصدرا وجود ذهنی را ظل علم می داند و معتقد است علم وجود خارجی است و وجود ذهنی در سایه علم به وجود می آید. بین علم و وجود ذهنی تفاوت جوهری وجود دارد؛ علم وجودی اصیل است، ولی وجود ذهنی، وجودی ظلی است. بین علم که امری نفسی، و وجود ذهنی که امری قیاسی است، تفاوت است؛ لذا هر یک از این دو امر بخشی از فلسفه را اشغال کرده اند. تفاوت علم با وجود ذهنی از حیث نشاه وجود است، نه از لحاظ اعتبار و حیثیت.
تناسخ و معاد جسمانی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سازگاری قول به استحاله تناسخ و اعتقاد به معاد جسمانی در حکمت متعالیه مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور ضمن تعریف و ذکر اقسام تناسخ، محذوراتی که موجب شده است فلاسفه حکمت متعالیه تناسخ را محال بدانند، جمع آوری شده است و سپس با توجه به آراء این حکماء در مورد چگونگی معاد جسمانی، مشخص شده است که هیچ یک از آن محذورات در معاد جسمانی وجود ندارد و در نتیجه قول به استحاله تناسخ با اعتقاد به معاد جسمانی کاملاً سازگار است.
تقدم فرآیندهای شناختی بر زبان، در فلسفه زبان ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قلمرو بحث «زبان و شناخت» ملاصدرا در خصوص چگونگی کسب علم و حصول شناخت، قائل به یک فرآیند و جریان است، که نفس انسانی در این فرآیند فاعلِ فعال و خلاق است. زبان یا کلام، اظهار و اعلانِ باطن متکلم است. قیام کلام به متکلم قیام صدوری است و نه قیام حلولی. فرآیند معرفتی زبان، در یک قوس نزولی، توسط نفس ناطقه انجام می شود. در جهت گسترش نظریه زبانی ملاصدرا، از تحلیل تقریر او نسبت به فرآیند زبان غیر دینی انسان به دست می آید: اگر چه او قائل است به این که شناخت پیش از زبان اتفاق می افتد، اما معنای آن چنین نیست که این شناخت چارچوب و ساختاری معین و ثابت باشد که به متکلم از پیش تزریق و القاء شود، یا این که زبان فرآیندی درونی با قطع نظر از جهان خارج و اجتماع بشری باشد. افزون بر این، تفسیر صدرالمتألهین از ادراک عقلی به گونه ای نیست که عقل به عنوان پدیده ای متعالی حاکم بر زبان تلقی شود، و این که انسان را منفعل تصور نماید.
بررسی تطبیقی قیام صورت های ادراکی به قوه مدرکه در نظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
در خصوص نحوه ارتباط قوه مدرکه با صورت های ادراکی حسی و خیالی دو دیدگاه در فلسفه اسلامی وجود دارد: ابن سینا و دیگر مشائین قایل به حلول این صورت ها در فضای قوه ادراکی است و صدرالمتألهین هم قایل به صدور آنها از مرتبه ای از مراتب نفس و هم قایل به حلول آنها در مرتبه ای دیگر از [نفس] می باشد. براساس نظر مشاء، نفس هنگام ادراک تنها اتصاف عرضی به صور پیدا می کند و استکمال آن استکمال عرضی است. بنابراین، تفاوت انسان های کامل با ناقص تفاوتی عرضی است. ولی در دیدگاه صدرالمتألهین، نفس با اتحاد خود با این صور ترکیب اتحادی تشکیل می دهد و حرکتی جوهری دارد. تفاوت انسان ها در این دیدگاه تفاوتی جوهری است. یقین آوریِ ادراک حصولی در نظر ملاصدرا بیش از ابن سینا است، زیرا در قیام صدوری، شدت حصول فعل برای فاعل بیش از حصول مقبول برای قابل است.
مراحل ادراک در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخچه معرفت شناسی نشان می دهد که متفکران مسلمان همواره به اهمیّت و ابعاد مختلف علم و معرفت توجه داشته و به فراخور نیاز، مطالبی را در این زمینه ضمن مباحث خود ارائه کرده اند و یکی از عوامل اصلی توجه متفکران مسلمان به علم و معرفت اهمیتی است که اسلام به مقوله علم داشته است. در نگاه اوّل در بسیاری موارد اثر یا فصل مستقلّی در این مورد دیده نمی شود؛ اما حکمای مسلمان گاه معرفت را از حیثیت هستی شناسانه و گاه از جنبه معرفت شناسانه مورد دقت قرار داده و نظرات مختلفی ارائه کرده اند. دیدگاه ملاصدرا درباره معرفت شناسی در میان فیلسوفان مسلمان جایگاه خاصی دارد؛ زیرا دیدگاه وی محل تلاقی معرفت شناسی و هستی شناسی است. توجه به دو مرحله ای بودن ادراک نزد ملاصدرا و بررسی جایگاه بحث اتحاد عالم و معلوم در مراحل ادراک و نحوه ظهور علم حصولی در این فرآیند راه گشای بسیاری از مسائل است. اما ملاصدرا درباره معرفت شناسی، خصوصاً دو مرحله ای بودن آن به طور منسجم بحث نکرده و حتی در مواردی دیدگاه هایی به ظاهر متناقض ارائه کرده است. در این مقاله سعی شده در حد امکان، مراحل ادراک از دیدگاه ملاصدرا بررسی شده و به چند اشکال مهم در این باره پاسخ داده شود.