مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
فلک
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی روایت، داستان و پیرنگ در «گلدسته ها و فلک» جلال آل احمد اختصاص یافته است. مطلب مقاله، پس از مقدمه که اشاره ای به جلال و آثار اوست و نقل چکیده داستان، عمده شامل دو بخش است: در بخش اول، عناصر پنج گانه روایت و در بخش دوم، داستان و پیرنگ در گلدسته ها و فلک بررسی شده. در این داستان که رخدادهای آن از زبان شخصیت اصلی که کودک دبستانی است، نقل می شود، شخصیت اصلی در پی دست یابی به هدفی خاص - بالا رفتن از گلدسته های مسجد معیرالممالک - است. وی در راه رسیدن به هدف با موانعی روبه روست، ولی با طرح نقشه ای موفق می شود موانع را پشت سر بگذارد و به هدفش برسد. در کنار رخداد اصلی داستان - بالا رفتن از گلدسته ها - رخدادهای دیگری نیز نقل می شود که با توجه به این امر، پیرنگ داستان از دو «پی رفت» تشکیل شده است. راوی در نقل رخدادها از شیوه «بازگشت به گذشته» بهره برده است. پاره ای از رخدادها و توصیف ها به تفصیل نقل شده اند و پاره ای از آنها به اختصار. نکته آخر این که در این داستان، راوی هم به عنوان راوی حضور دارد و هم به عنوان شخصیت اصلی.
نظریه ملاصدرا درباره چگونگی پیدایش کثیر از واحد(نظام فیض)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۴ شماره ۴۷
حوزه های تخصصی:
پیش از ملاصدرا دانشوران مسلمان مثل فارابی، ابن سینا و ... درباره نظام فیض سخن گفته اند: ملاصدرا در بعضی از آثار خویش از قبیل «المشاعر» به کلیات بحث نظام فیض اشاره کرده و در برخی از رسائل خویش مثل «اجوبه المسائل النصیریه»، نظام فیض را به شکل ثنایی و مشابه فارابی و در رساله «شواهد الربوبیه» و «المبدا و المعاد» به شکل ثلاثی و مشابه ابن سینا تقریر می کند- البته میان نظریه ملاصدرا با فارابی و ابن سینا علاوه بر شباهت، تمایزهایی هم وجود دارد - اما در رساله «الواردات القلبیه فی معرفه الربوبیه» از نظام مشایی کمی فاصله می گیرد و به نظام اشراقی نزدیک می شود و در کتاب «الشواهد الربوییه» و «الاسفار الاربعه»، نظام فیض را به صورت عرفانی تفسیر می کند. وجه ممیزه نظریه صدرا درباره نظام فیض با نظریه های حکیمان مشایی و اشراقی و عرفا، تاکید صدرا بر روی اصالت و تشکیک وجود است.
سلسله مراتب وجود در برخی از آثار ادب عرفانی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار عرفانی فارسی ، قوس نزولی وجود از ذات واجب الوجود آغاز می شود و به انسان ، که آخرین موجود عالم مادی است ، پایان می پذیرد . در این مسیر ، مراحلی طی می شود که جستار حاضر درصدد است این مراحل یا مراتب را براساس ترتیب تاریخی - البته با کمی تسامح - در آثار ادب عرفانی فارسی تا سده نهم قمری بررسی کند . در یک تقسیم بندی کلی می توان در این زمینه دو دیدگاه را تشخیص داد : 1. دیدگاه فلسفه گرا در آثار کسانی همچون سهروردی ، سنایی و جامی ....
نظریة نفس کلی و نفوس افلاک و تأثیر آن در فهم صدرا از آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة «نفس کلی و نفوس افلاک» در این مقاله با توجه به بطلان مبانی آن که از طبیعیات قدیم گرفته شده، ابطال گردیده و تأثیر آن بر فهم صدرا از آیات قرآن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این منظور، با بررسی تمام کتب تفسیری و فلسفی صدرا، مواردی که او آیات قرآن را بر نفس کلی و یا نفوس افلاک منطبق کرده، جمع آوری شده است. سپس با توجه به سایر آیات، روایات، معنای ظاهری و سیاق آیات و قرائن موجود در آنها، معنای آن آیات به دست آمده و با توجه به خصوصیاتی که برای نفس کلی و نفوس افلاک در فلسفه ذکر شده، صحت و سقم انطباق آن آیات بر این نظریة، معلوم و این نتیجه به دست آمده است که نمی توان هیچ یک ازچهارده موردی را تأیید کرد که صدرا آیات قرآن را بر این نظریه تطبیق کرده است.
نظریه اخوان الصفا درباره چگونگی پیدایش کثیر از واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخوان الصفا در رسایل خود بعد از پیشینة تاریخی بحث نظام فیض، دربارة چگونگی پیدایش کثیر از واحد، دو نظریه بیان کرده اند. بر مبنای نظریة اول، مراتب طولی فیض عبارتند از: خدا= عقل فعال = عقل منفعل (نفس کلی) = هیولای اولی= جسم مطلق (هیولای ثانیه). بر مبنای نظریة دوم، بین مراتب طولی فیض و سلسلة اعداد (از 1 تا 9) تناظر وجود دارد و این سلسلة طولی عبارتند از: خدا= عقل=نفس=هیولی= طبیعت= جسم فلک=ارکان چهارگانه و طبایع چهارگانه= مولّدات سه گانه. نظریة اول، مبین وامداری اخوان الصفا از افلوطین، و نظریة دوم ترتیب منطقی بیان تاریخچة نظام فیض، مبین وامداری اخوان الصفا از فیثاغوریان است. اخوان الصفا با ایجاد تغییراتی در نظریة افلوطین وفیثاغوریان آن را پذیرفتند. بین نظریة اول و دوم آنان، از جهاتی مشابهت و از جهاتی تمایز وجود دارد. اخوان الصفا از باب تسامح و تقارب با فیلسوفان نظریة اول را مطرح کردند. نظریة دوم احتمالاً به جهت برخورداری از زبان رمزآلود و تناظر بین سلسله مراتب فیض و سلسلة اعداد و شواهد دیگر از رسائل اخوان الصفا و مجمل الحکمه، نظریة نهایی اخوان الصفا است.
ابن سینا و فلک محدد الجهات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام هیئت بطلمیوسی بر مبنای اعتقاد به وجود هشت فلک شکل گرفته بود که محاسبات علم هیئت و نجوم مورداستفاده قرار می گرفت فیلسوفان نخستین مسلمان ( فارابی و ابن سینا) فلک دیگری بر این مجموعه افزودند که بر آن نام محدد الجهات نهادند براهین فیلسوفان در بحث افلاک جمله مربوط به این فلک است و در اثبات وجود سایر افلاک برهانی اقامه نکرده اند به نظر می رسد که ابطال نظام بطلمیوسی خللی به وجود این فلک وارد نمی سازد زیرا اساسا این فلک در آن نظام وجود نداشته است و فلاسفه به علل فلسفی قائل به وجود چنین فلکی شده اند پرسشی که در این مقاله در پی یافتن پاسخ آن هستیم این پرسش است که فیلسوفان چه نیازی به این فلک داشته اند و چرا قائل به آن شده اند ؟ در حقیقت در فلسفه این فیلسوفان این فلک دارای دو وظیفه اصلی است اولا: تعیین کننده جهات اصلی یعنی فراز و فرود( فوق وتحت ) به شمار می آید جهات اصلی در بحث مکان طبیعی و حرکت طبیعی اشیا مورد استفاده قرار می گیرند ثانیا: این فلک حافظ زمان مطلق است و زمان از حرکت آن پدید می آید در این مقاله با بررسی دلایل فیلسوفان بر وجود این فلک و ذکر نظرات جدید در مورد زمان و مکان به نقد و بررسی فلک محدد الجهات پرداخته ایم و نشان داده ایم که چگونه می توان احیانا همچنان از دیدگاه آنان دفاع کرد و نیز چرا و چگونه با توجه به نظریات جدید علمی و نظریه نسبیت دیدگاه آنان قابل دفاع نخواهد بود
حرکت استکمالی انسان نزد شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ اشراق حرکت استکمالی انسان را هم به زبان علم، هم به زبان نماد، مورد توجه قرار داده و در قالب داستان های متعدد روایت کرده یا بدون قالب داستانی، به نمادسازی در این مسئله پرداخته است. تحلیل و رمزگشایی از نمادهایی که سهروردی در رساله های خویش برای تصویرسازی سیر نفس به سوی سعادت به کار برده، نشان دهنده عوامل و اسباب کمال و سعادت انسان، در دیدگاه او است. اساسی ترین مراحل سیر استکمالی نفس عبارت اند از: یک؛ چیرگی بر قوای نفسانی، به ویژه حواس ده گانه ظاهری و باطنی؛ دو؛ اتصال به نفوس ناطقه فلکی؛ سه؛ اتصال به عقل فعال و دیگر عقول ده گانه.
بررسی انتقادی دلایل عقلی فیاض لاهیجی بر اثبات وجود عقول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
71 - 88
حوزه های تخصصی:
وجود موجودات مجردی به نام عقول یکی از مباحث مهم فلسفه اسلامی که خود به عنوان یک مسأله و نیز از مبادی تصوری و تصدیقی بسیاری از مسایل دیگر فلسفی قرار گرفته است. وجود عقول موافقین و مخالفینی دارد. این مقاله ادله عقلی فیاض لاهیجی بر وجود عقل را بررسی می کند. وی به سه دلیل عقلی عمده در این مسیله استناد کرده است . دلیل اول وی قاعده الواحد می باشد که آن را به تبع خواجه طوسی دارای اشکال می بیند و از آن عبور می کند . اما دو دلیل دیگر وی بر اساس حرکت دایمی فلک و علت نبودن جسم پایه ریزی شده است . خواجه این دو دلیل را نیز ناتمام می داند ولی لاهیجی اشکال های خواجه را به این دو استدلال وارد ندانسته و دو دلیل را کافی برای اثبات عقول می داند. این نوشتاردیدگاه خواجه را تقویت نموده و دیدگاه فیاض را به چالش کشیده و این دو دلیل را نیز برای اثبات مدعا کافی نمی داند.
ماهیت فیزیکی افلاک: بررسی مفهوم فلک در آثار هیئت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۹ سال ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
67 - 108
تبیین فیزیکی گردش سیارات در آسمان و توضیح آنکه افلاک در کجای آسمان قرار دارند از پرسش های اصلی نجوم پیشینیان است. از جمل? آثاری که در آنها تلاش می شد تا به این پرسش پاسخ داده شود آثار هیئت دوران اسلامی است. نظر نویسندگان این آثار در این باره ریشه در دو نظریه دارد: نظری? ارسطو در بار? «عنصر پنجم» و نظری? «منشورات» بطلمیوس. این عنصر مبدأ حرکت مستدیر است و بنا بر خاصیت عناصر حرکت آن همواره یکنواخت است. اما به نظر چنین نمی رسد و اجرام آسمانی در دوره های مختلف حرکات متفاوتی دارند، از این رو برای توضیح بساطت آن باید وجود عامل های محرک متعدد را پذیرفت و این موجد نظری? افلاک است. بطلمیوس نیز در توجیه نظامی که برای جهان آورده در الاقتصاص در بار? محل افلاک و چگونگی گردش آنها سخن گفته است. پرداختن دانشمندان مسلمان به این موضوعات در کتاب های هیئت نشانی از ادام? تلاش برای توضیح این موضوعات است. در این مقاله تلاش شده است با بررسی آرای ارسطو و بطلمیوس و فیلسوفان و منجمان مسلمان پاسخ های موجود در بار? فلک، چیستی آن و چگونگی حرکت سیارات در آن، بررسی شود.
کیهان شناسی قوشچی؛ نجات پدیدارها به جای نظریه پردازی در مورد حرکات اجرام آسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ستاره شناسان در دوره های متأخر نجوم اسلامی بیشتر تحت تأثیر فلسفه طبیعی ابن سینا قرار داشند. بنابراین بر روی استفاده از مبانی فلسفه طبیعی در تئوری های نجومی متمرکز شدند و همین موضوع باعث نقد به مسأله معدل المسیر بطلمیوس و ابداع مدل های جایگزین شد. ریشه ابداع این مدل ها را باید در علاقه مسلمانان به قائل شدن طبیعت مادی برای افلاک و در نتیجه جست وجوی علل پدیده ها در مبانی فلسفی دید. این درحالی است که بطلمیوس از مدل های خود تنها برای تبیین جهان بهره می برد و ظاهراَ حداقل در مجسطی به دنبال یافتن علل حرکات نبود. اعتقادات فلسفی ستاره شناسان درخصوص حرکت افلاک را در مباحث دیگری چون جنس افلاک، بساطت آنها و نوع حرکات آنها می توان ملاحظه کرد که همگی ریشه درتلاش برای یافتن علل حرکات سیارات و افلاک دارد. علاءالدین علی قوشچی دانشمندی است که در انتهای دوره درخشش نجوم اسلامی سعی در نوعی بازگشت به تبیین پدیدارها به جای جست وجو در علل مبتنی بر فلسفه طبیعی دارد. دلیل این موضوع را باید در بی اعتمادی به مبانی فلسفی دانست که خود ریشه در تجربیات و نگرش های خاص قوشچی دارد که در این مقاله به آنها پرداخته خواهد شد.
افلاک از کِی صلب شدند؟ نگاهی به تاریخ تحول مفهوم فلک در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به دنبال بررسی سیر تحول مفهوم «فلک» و ارائه روایتی معقول از چرایی حذف آن در تاریخ نجوم هستیم. نشان خواهیم داد که مفهوم فلک در دوره یونان باستان از ابهامی مفهومی رنج می برد. این ابهام به طور ویژه در دو رویکرد هندسی و فیزیکی به این مفهوم بازتاب پیدا می کند. مفهوم «فلک» در آثار منجمان بزرگ یونانی همچون بطلمیوس در برخی مواضع با رویکرد هندسی و در برخی دیگر با رویکرد فیزیکی استفاده شده است. این ابهام در علم تمدن اسلامی اندک اندک زایل شد. ما معتقدیم تدقیق مفهوم «فلک» حدودا از قرن پنجم هجری و با آثار ابن هیثم و ابوریحان بیرونی آغاز شد و در مکتب مراغه در قرن هشتم هجری به اوج بلوغ خود رسید. مفهوم بالغ شده فلک، حول چند مولفه مفهومی اصلی مورد توافق دانشمندان بود و با دقت بالایی مورد استفاده قرار می گرفت. یکی از این مقومات مفهومی مورد توافق، صلب بودن افلاک است و دقیقا همین مولفه در تعارض با برخی از مشاهدات منجمان قرن شانزدهم اروپا قرار گرفت. در نهایت تیکو براهه و دیگر دانشمندان قرن شانزدهم به این نتیجه رسیدند که مفهوم «فلک» انعطاف لازم برای اصلاح و استفاده مجدد در نظریات جدید را ندارد و طرد آن نسبت به حفظ آن مقرون به صرفه تر است.
تطبیق شکلی نگاره های افلاک در نسخه های عربی (678 ق)، فارسی (898 تا 997 ق)، عربی (1148 تا 1168 ق) «عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» قزوینی و کتاب «التفهیم لاوایل صناعه التنجیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
193 - 211
حوزه های تخصصی:
مضامین و مطالب عجیب و شگفت آور این جهان در دوره های مختلف مطرح بوده و علاوه بر تألیف آنها توسط عالمان، کتابت این نسخ نیز مورد توجه قرار داشته است. معمولاً نگاره هایی نیز، مبین مفاهیم و همچنین زینت بخش متون این نسخ بوده اند. یکی از قدیمی ترین این متون، عجایب نامه ها هستند. در این نسخ مضامین توسط تصاویر، بیانی واضح تر یافته اند. کتاب"عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی از جمله این آثار است که به چند زبان ترجمه و همچنین محتوای آن به تصویر کشیده شده است. پژوهش حاضر با هدف کشف و تبیین ارتباط بین مضامین و نگاره های افلاک در کتاب"عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی و کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" و به منظور پاسخ به این سوال انجام شده است که چه ارتباطی بین متن و نگاره های کتاب "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی و متن کتاب "التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" وجود دارد؟ روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی، با رویکردی تطبیقی بوده و اطلاعات به شیوه اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. سپس نگاره های بخش افلاک با متن کتاب قزوینی و متن کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" که حاوی نظرات ابوریحان بیرونی در مورد نجوم است، در تطبیق قرار گرفته اند. این پژوهش، پس از تجزیه و تحلیل کمی وکیفی موارد، به این نتیجه رسیده است که مضامین و نگاره های افلاک در سه نسخه عربی(678ق)، فارسی(898 تا 997ق)، عربی (1148 تا 1168ق)کتاب "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی با یکدیگر ارتباط داشته، اما محتوا برای تصویرگری کافی نبوده و نگارگران برای ابداع نگاره ها، به اطلاعات دیگر متون، از جمله، کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" وابسته بوده اند. لذا با توجه به اینکه نگارگری عجایب نامه ها مبتنی بر متن بوده، در صورت کمبود اطلاعات، این فقدان، از طریق دریافت اطلاعات از منابع دیگر رفع شده است.
مبانی کیهان شناسی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
115 - 144
کیهان شناسی فارابی یکی از ابعاد فلسفه فارابی است که بازتابی از جهان بینی وی است. فارابی نخستین فیلسوف اسلامی است که در مورد کیهان نظریه منسجم و مدونی را تدوین کرد که الگو و مبنائی برای کیهان شناسی در سنت فلسفه اسلامی قرار گرفت. کیهان شناسی فارابی آمیزه ای از دو میراث یونانی اعم از فلسفی و علمی و دیگری میراث تمدن نوظهور اسلامی است که با نوآوری و ابتکارت خاص وی همراه شده است. فارابی با پذیرش نظریه صدور، نگاه ذات گرایانه و ماهوی ارسطو در کیهان-شناسی را کنار زد و با رویکرد هستی شناسی، کیهان شناسی مختص به خود را ترسیم کرد. کیهان شناسی فارابی نظامی پارادایمی و الگوی محور است که مبدأ آن مشخص است و براساس مبدأ اولیه مقصد نیز قابل ترسیم است، برخلاف نظام ارسطویی که نظامی اکتشافی است و موجودات در مراحل تحقیق و تأمل منکشف می شوند. در کیهان شناسی فارابی استلزامات نظیر خداباوری، نظام محوری، انسان مداری، تقدم هستی شناسی بر معرفت شناسی و رابطه علّی و معلولی قابل پی گیری است. نوشتار پیش رو در تلاش است کیهان شناسی فارابی را براساس خاستگاه، مبانی، ابداعات و ابتکارات فارابی توصیف کند و در ادامه استلزامات کیهان شناسی فارابی را بیان کند؛با توجه اینکه کار مستقلی نیز در زمینه انجام نشده است.
پژوهشی علمی بر وجه تسمیه واژگان قرآنی کِشتی(فُلک، سفینه، جاریه، ماخره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال هشتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۹
9 - 31
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های خداشناسی، دریاشناسی و امور متعلق به آن در صنعت حمل و نقل است. نقد و بررسی تکرار بیش از سی مورد از نام های مختلف کشتی در قرآن کریم، با کاربری های تجاری، مسافربری، و چند منظوره؛ و واکاوی قسم خوردن خداوند به کشتی های شناور، از مهم ترین مباحث این پژوهش است. ظرفیت و کاربری محدودتر «سفینه» نسبت به «فُلک» باعث شده که این نوع کشتی در حدّ صید ماهی و یا صرفاً مسافربری از آن یاد شود. نقش بادهای دریایی در حرکت، سکون، یا واژگونی کشتی ها، و نقش وصفی «مواخر» در رفت و آمد کشتی های بزرگ و غول پیکر(فُلک) به وسیله باد، و نصب دکل های بادبانی عظیم الجثه، تصویری زیبا از بزرگی و کوه آسا بودن این کشتی ها را در قرآن به نمایش گذاشته است.