فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱۷٬۸۰۹ مورد.
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
119-139
حوزه های تخصصی:
مشائیان بجز ماده و صورت جسمیه، صورت نوعیه را نیز برای اجسام اثبات می کنند اما سهروردی با رد دلائلشان، وجود آن را نمی پذیرد، ملاصدرا به دفاع از مشاء پرداخته و اشکالات سهروردی را جواب می دهد. این مقاله، با تحلیل و نقد استدلالهای هر سه گروه به این نتیجه رسیده که دلائل مذکور برای اثبات صورت نوعیه کافی نیستند زیرا همه، برهان إنی هستند که نمی تواند ماهیت شئ را ثابت کند، همچنین دلیل اول و دوم مبتنی بر ترکیب جسم از ماده و صورت است که ترکیبی تحلیلی است نه خارجی و با کشفیات علوم طبیعی امروز نمی سازد و اقسام مذکور در آن، منحصر به اقسام مفروض در دو دلیل نیست. دلیل سوم براساس مشاهدات عرفی است که نمی توان آن را مبنای مسائل فلسفی قرار داد و از پیش وجود صورت را مفروص گرفته است. دلیل چهارم، گرفتار اشکال سهروردی است.
«جهان مربوط» و «جهان های نامربوط» نظریه جهان شناسی کلامی مبتنی بر آموزه «هفت آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در باب جهان شناسی کلامی، آموزه هفت آسمان از محوری ترین آموزه هاست که عالمان مسلمان و از جمله دانشیان امامیه بدان توجّه کرده اند. در باب این آموزه تاکنون هفت نظریه ی اصلی مطرح شده است که به نظر می رسد هریک از آنها دارای ابهام ها و ضعف هایی است که نتوانسته اند دیدگاهی جامع، منسجم و در ارتباط با دیگر آموزه های دینی عرضه نمایند. در این پژوهش کاستی ها و ابهامهای این دیدگاه ها برنموده شده و آنگاه با منبع قراردادن قرآن و روایات و بهره گیری از یافته های مسلم علوم تجربی و با استفاده از روش ترکیبی تفسیر علمی و تفسیر قرآن به قرآن، دیدگاهی جدید با عنوان «جهان مربوط و جهان های نامربوط» مطرح می شود که ابهامات و اشکالات نظریات پیشین را ندارد. این نظریه ی جدید مبتنی بر تحلیلی نوین از ساختار منظومه شمسی است و در آن ادعا شده است که هر یک از آسمان های هفت گانه دارای عنوانی خاص در قرآن بوده که بر مصادیق مشخص عینی و خارجی در منظومه شمسی قابل تطبیق است و از این جهت دارای امتیاز و نیز ابتکار در مقایسه با دیگر دیدگاه ها است.
بررسی نظریه نبوت الهی و نبوت طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۲
1 - 26
حوزه های تخصصی:
مسأله الهی یا طبیعی انگاری نبوت از گذشته مورد توجه الهی دانان بوده، با عناوین مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. اما به نظر می رسد همچنان ابهاماتی در تحریر مسأله مشهود است و این نظریه تاب تقریرهای مختلفی را دارد. از رهگذر جستار حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و با هدف تحریر و ارزیابی این مسأله ارائه شده، آشکار می شود که نظریه «الهی انگاری نبوت» دو تقریر متفاوت دارد که تقریر اول در مقابل «مشروط انگاری» و تقریر دوم در مقابل «طبیعی انگاری» قرار دارد. تقریر اول میان اهل حدیث و عدلیه، تقریر دوم میان عدلیه و فلاسفه مورد گفتگوست. به باور اهل حدیث و برخی اشاعره، دریافت مقام نبوت وابسته به هیچ شرطی نیست و تنها تابع مشیت خداست. در مقابل، عدلیه دریافت نبوت را مشروط به یک سلسله شروط می دانند که شخص را شایسته دریافت این مقام می نماید برخی فیلسوفان با پذیرش «طبیعی انگاری نبوت»، رسیدن به مقام نبوت را بر پایه یک سلسله قوانین طبیعی جهان و ناظر به استعدادهای ویژه انسانی تصویر می کنند بدون اینکه نیازمند مؤلفه ای بنام «اصطفاء الهی» باشد.درمقاله حاضر همه این مواردمورد بحث وبررسی قرار می گیرد.
خوانشی تحلیلی بر اثر بخشی معرفت در پیوند «وحی» و «عصمت انبیاء» در نگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
213 - 232
حوزه های تخصصی:
یکی از مبانی مهم اعتقادی مشترک مسلمانان عصمت پیامبر` است که در خصوص چگونگی و محدوه زمانی آن نظرات مختلفی مطرح شده است. ملاصدرا در تبیین عصمت، نگاه جامعی دارد که به رغم اختلافات ظاهری در بیانات گوناگون وی می توان همه عبارات وی را به اثربخشی معرفت در ماهیت عصمت ارجاع داد. وی، «وحی» و «عصمت» را هم پیوند دانسته که در فرایند تبیین و اثربخشی معرفت امکان پذیر است. پدیده وحی بالاترین مرتبه کشف معنوی است و این مرتبه پیامبر` را از هرگونه خطا مصون می سازد. وی همچنین زمینه عصمت نبی در دریافت و ابلاغ وحی را با تبیین ویژگی های وجودی انسان کامل پاسخ می دهد. بر این اساس، فرشتگان الهی به لحاظ مرتبه وجودی پایین تر از انسان کامل قرار دارند. درباره محدوده زمانی عصمت، معتقد به عصمت انبیا قبل و بعد از نبوت است، اگرچه این امکان وجود دارد که نفس نبی در کودکی به درجه نبوت نرسیده باشد اما «روح القدس» که به مرتبه ای از نفس نبی تعلق دارد، در دوران کودکی نیز وی را از انجام گناه باز می دارد. این جستار به تحلیل اثربخشی معرفت در پیوند وحی و عصمت در نگاه ملاصدرا پرداخته است.
واکاوی مسئله تصرفات امام غایب از منظر عقل و نقل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
115 - 130
حوزه های تخصصی:
یکی از شبهات مخالفین شیعه، مسئله عدم تصرف امام زمان؟عج؟ در زمان غیبت و ناسازگاری آن با ضرورت وجود امام در هر زمان است و پاسخ اجمالی آن است که: اولاً این علم به عدم تصرف از کجا برای شما پیدا شده است؟ آیا به صرف این که ما از تصرفات امام بی خبریم، می توانیم منکر وجود آنها شویم؟ ثانیاً این عدم تصرف امام غایب _ به فرض اثبات آن _ مستند به او نیست بلکه به سبب عوامل بیرونی است که تأثیری در امامت ایشان و لزوم و ضرورت آن ندارد به قول خواجه طوسی: وجوده لطف و تصرفه لطف آخروعدمه منا. ثالثاً نزد عقلا هیچ تلازمی بین غیبت و عدم تصرف نیست بلکه ممکن است کسی در عین غیبت تصرّفات گوناگونی داشته باشد ولی به دلیل غیبتش، تصرّفات او نیز از نظر و ادراک ما پنهان بماند. در این مقاله به ابعاد مختلف این بحث به تفصیل سخن گفته شده است.
خداباوری و شر گزاف: بررسی پاسخ ویلیام هسکر به مسأله ی شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۳
73 - 94
حوزه های تخصصی:
شر گزاف شری است که موجود عالم و قادر مطلق بتواند مانع آن شود بی آن که به سبب این ممانعت، خیری برتر از دست رود، و یا شری بدتر یا برابر با آن ایجاد شود. ویلیام رو معتقد است وجود شر گزاف تهدیدی جدی برای خداباوری است. پترسون با توسل به اراده آزاد، آن دو را سازگار می داند. به نظر هسکر استراتژی پترسون در خصوص شر صرف موفقیت آمیز است ولی در خصوص شر گزاف کارآمد نیست. پاسخ هسکر در دسته پاسخ های همسازگرایانه قرار می گیرد با این تفاوت مهم که به نظر او، خداباوری و وجود شر گزاف نه تنها سازوار هستند بلکه وجود شر گزاف برای باورمند بودن به خداوند با اوصاف اصلی الهی، ضروری تلقی می شود. هسکر به مفهوم "اخلاق ژرف" متوسل می شود. به نظر او، برای آنکه انسان ها انتخاب های اخلاقی مهم داشته باشند، اخلاق نباید تضعیف شود. به نظر هسکر این پاسخ، برخلاف پاسخ اختیارگرایانه، حتی در مواجهه با شر طبیعی گزاف نیز کارگر است زیرا فضایل اخلاقی زیادی هستند که در مواجه آدمی با بلایای طبیعی امکان تحقق دارند؛ خیرهایی همچون آگاهی، دوراندیشی، شجاعت، احتیاط، هم کاری و... . در این مقاله، استدلال هسکر و برخی از انتقادهای وارد بر این استدلال را مورد بررسی قرار داده ایم.
وظایف زنان در خانواده در عصر غیبت
منبع:
موعودپژوهی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸
63 - 72
حوزه های تخصصی:
باتوجه به اهمیت موضوع آماده سازی زمینه های ظهور بنابر دلائل متعدد عقلی و نقلی مؤکد، یکی از پرسش های بنیادین این است که هر قشر و طیف خاص جامعه اسلامی دراین باره چه وظیفه یا رسالتی بر عهده دارد؟ پژوهش حاضر ابتدا قشر بانوان مسلمان را به عنوان جامعه هدف برگزید و سپس به بررسی وظایف این جمعیت اثرگذار و مربی در شاکله نظام خانواده پرداخته است. سؤال اصلی این پژوهش این است که وظائف زنان در عصر غیبت در خانواده چیست؟ برای تحقق ظهور منجی جهان و تربیت نسل مهدی باور و مهدی یاور، بانوان و مادران چه نقشی ایفا می کنند؟ از بین مسئولیت های مختلف می توان به نمونه هایی مثل ایجاد نظم، استقرار روحیه مدارا و آرامش گری، تعامل مبتنی بر حسن خلق و احترام متقابل، فرمانبرداری همراه با صبر و استقامت اشاره کرد. اگر این ویژگی های بنیادین رفتاری از ابتدا در آحاد جامعه و در محیط خانواده نهادینه شود، وضعیت اجتماعی بهتری در امّت اسلام رقم خواهد خورد که خود، زمینه منجی طلبی و اصلاح گری خواهد شد.
تأثیر باور به نظریه مدیریت از فرادست بر رفع اختلال افسردگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۴
7 - 26
حوزه های تخصصی:
اختلالات روانی ریشه های عمیقی در شناخت و باورهای افراد دارد و افسردگی به عنوان رایج ترین بیماری روانی از این قاعده مستثنی نیست. ریشه های عاطفی و روانی تصادمی خاص با باورهای مذهبی دارد و تعیین آثار این مواجهه به درمان گران این امکان را می دهد که به شیوه های تازه ای در برخورد با افسردگی بیندیشند. این نوشته در پی آن است که تأثیر باور مذهبی مهدویت را درمان ریشه های این اختلال بررسی کند و با توجه به پذیرش روزافزون روش شناختی در درمان گری، از معارف مهدوی برای فراهم آوردن آموزه های لازم برای درمان افسردگی یاری بجوید. روش تحقیق مبتنی بر تحلیل افسردگی از سوی آرون بِک متفکر شناختی است که با بخشی از آموزه های مهدوی که امیدزا و انگیزه ساز هستند تلاقی داده شده و آثار این تلاقی از نگاه تحلیلی بررسی شود. نتایج بررسی نشان می دهد که معارف مهدوی دارای این ظرفیت است که نگاه شخص به خود، آِینده و جهان پیرامون را دچار تغییر کرده و نه فقط ریشه های شناختی افسردگی را درمان کند بلکه انگیزه های کافی روانی و عاطفی برای ایستادگی در برابر حسن ناکامی و شکست را در فرد فراهم بیاورد.
تحلیلی بر روایات خروج دجّال در آخر الزمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۴
27 - 52
حوزه های تخصصی:
دجال از مفاهیم مشهور آخرالزمانی در روایات اسلامی است. مضامین این روایات گاه تنها به اصل خروج موجودی به نام دجال در آستانه رستاخیز تأکید دارند، اما در بخشی از آنها ماجراهای تفصیلی و ویژگی های شگفت انگیزی وجود دارد که موجب طرح دیدگاه های مختلف در این باره و توجیه روایات با هدف پذیرش آنها شده است. از یک سو روایات تفصیلی غالباً در منابع سنی ذکر شده و منابع شیعی تنها حاوی روایات اصل خروج دجال است و از سوی دیگر موضوع دجال به منابع دینی اهل کتاب و راویان اسرائیلیات پیوند می یابد. این امر بررسی دیدگاه ها و تحلیل اجمالی وضعیت دلالی و سندی روایات خروج دجال را ضروری می نماید. طبق این تحقیق اصل خروج دجال از مفاهیم اصیل اسلامی است و حتی فراوانی روایاتی که از جزئیات و تفصیل ماجراهای آن سخن گفته اند، علیرغم لزوم توقف بر آنها، شهرت و استفاضه این موضوع را نشان می دهد.
أحد و أحدیت؛ بررسی تطبیقی دیدگاه فلوطین و مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۳
95 - 114
حوزه های تخصصی:
هر چند فلوطین و ابن عربی از دو مکتب فکری جداگانه و مستقل هستند، اندیشه های آنها در مورد خداوند شباهت بسیاری دارد. به گونه ای که برخی از وجوه شباهت أحد فلوطینی ناظر به احدیت وصفی و برخی دیگر به أحدیت ذاتی است. از این جهت، از نظر هر دو آنها ذات خداوند قابل شناخت نیست و معلوم انسان یا موجود دیگری نمی گردد؛ همچنین ذات خداوند دارای وحدت حقیقی است و سایر موجودات وحدت غیر حقیقی دارند، چگونگی صدور موجودات در تشکیک طولی و عقل بودن نخستین صادر و وحدت وجود، نیازمندی و فقر همه موجودات به خداوند، از جمله مشابهت ها می باشد. با وجود این مشابهت ها، تفاوت هایی نیز میان مبانی و اندیشه های این دو متفکر هست. فلوطین شناخت أحد را صرفا سلبی می داند و ادراک ایجابی از نظر او به طور کلی منتفی است. در مقابل ابن عربی با تفاوت گذاری میان أحدیت وصفی و واحدیت، شناخت ایجابی را در مقام واحدیت اثبات می نماید. این مقاله از جهت بررسی و تحلیل تفاوت ها و شباهت های بیان شده میان فلوطین و مکتب ابن عربی دارای نوآوری می باشد.
بررسی دیدگاه صدرالمتألهین در تبیین سازگاری علم الهی و اختیار انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
130-113
حوزه های تخصصی:
دیدگاه ها در باب رابطه علم پیشین الهی و اختیار انسان، از تنوّع قابل توجّهی برخوردار است و از نفی علم پیشین از خداوند تا نفی اختیار را شامل می شود. غالب فیلسوفان اسلامی، با تبیین های مختلف، به اثبات سازگاری این دو اهتمام داشته اند. بنابراین مسئله این پژوهش کشف رویکرد صدرایی درخصوص این موضوع بر اساس مبانی هستی شناختی و جهان شناختی است، که پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل و تطبیق و استفاده از داده های کتابخانه ای انجام گرفته، به بررسی تحلیلی آثار صدرالمتألهین در این موضوع پرداخته است و با مقایسه فقرات مکتوب در این موضوع، به تطوّر در دیدگاه ملاصدرا تمرکز نموده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که صدرالمتألهین در آثار مختلف و برحسب مبانی هستی شناختی و انسان شناختی، به سه رویکرد متفاوت در تبیین سازگاری اختیار انسان و علم پیشین الهی دلالت نموده است. رأی نهایی صدرالمتألهین، مطابق با نگرش نهایی او در مبحث وحدت شخصی وجود و تجلی انگاری در باب عوالم خَلقی است.
سبک رهبری فرا ملی در مکتب شهید سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱ ویژه همایش شهید سلیمانی و مکتب انتظار و مقاومت
107 - 128
حوزه های تخصصی:
یکی از نیازهای اساسی در جوامع انسانی و سازمان ها موضوع رهبری است. انسان ها به طور فطری، هم رهبرند و هم پیرو. با دگرگونی هایی که در محیط بین الملل رخ داده است، سبک های سنتی رهبری برآمده از تجربه و دانش بشری، پاسخگوی همه نیازها نیست و اکنون به الگوهای مؤثرتر رهبری بیش از هر زمان دیگری احساس نیاز می شود. سبک رهبری شهید قاسم سلیمانی نمونه ای از الگوی جدید و منحصر به فرد رهبری است که شناسایی و تحلیل دقیق تر آن می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات امروز در عرصه بین الملل باشد. این پژوهش با هدف استخراج سبک رهبری فراملی در مکتب شهید سلیمانی بر پایه روش فرا ترکیب انجام شده است. این مطالعه از جهت نوع کاربردی و شیوه بررسی آن براساس طرح تحقیق، توصیفی _ تحلیلی(اسنادی)، می باشد که ضمن تحلیل و تشریح الگوی رهبری به موضوع رهبری فراملی با حضور شخصیتی چون سردار شهید سلیمانی به ابعادی همچون اندیشه راهبردی، موقعیت سنجی، تعامل فرهنگی، آگاهی محیطی، مهارت های ارتباطی، مربی گری و نهادسازی بین المللی را یافته و مورد تحلیل قرار داده است.
بازخوانی نظریه «علم اشراقی حضوری» در فرایند ابصار از نظر سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
141-164
حوزه های تخصصی:
شهاب الدین سهروردی (587-549) فیلسوف اشراقی در تبیین آراء معرفتی خود دیدگاه جدیدی مشهور به «اضافه اشراقیه» را طرح کرده است و از این رهگذر حصول بسیاری از ادراکات از جمله ابصار را به علم اشراقی حضوری می داند. پژوهش حاضر از منظری متفاوت به بازخوانی علم حضوری اشراقی وی در مرتبه ابصار می پردازد و مسئله: ماهیت علم حضوری در فرایند ابصار از نظر سهروردی است. پرسش این است که آیا وی در مرحله ابصار و نیز دیگر مراتب ادراک معنای واحدی از علم حضوری در نظر داشته است یا خیر؟ در مرحله بعد با توجه به الگوی معرفتی سهروردی، می توان او را در دسته فیلسوفان پدیدارشناس قلمداد کرد؟ در نگارش مقاله حاضر روش: مطالعات کتابخانه ای، گردآوری اطلاعات و تحلیل و توصیف داده ها است. بنابر مطالعات انجام شده یافته های پژوهش: این است که اولاً مقصود سهروردی از علم اشراقی حضوری در بحث ابصار معنای رایج و مصطلح آن که قسیم علم حصولی است نمی تواند باشد بلکه در معنایی متفاوت از دیگر مراتب ادراک به کار رفته است و بنابراین تنها یک اشتراک لفظ است که این ادعا از دو جنبه سلبی و ایجابی بررسی شده است. ثانیاً الگوی معرفت شناسی او در مبحث ابصار پدیدارشناسانه است.
بررسی کارکردهای عقلِ عملی در فرآیندِ صدورِ «عمل» در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
277-302
حوزه های تخصصی:
مسئله ی اصلیِ این پژوهش، روشن ساختنِ جایگاهِ عقلِ عملی در فرآیندِ صدورِ عمل، و هدفِ آن، کشفِ کارکردهای «عقلِ عملی» در این فرآیند، در حکمتِ متعالیه به روشِ توصیفی-تحلیلی است. بر اساسِ یافته های این پژوهش، صدرالمتألّهین بینِ «عمل» و «فعلِ ارادی» تمایز قائل می شود. از نظرِ وی «عمل» فعلی است که محصولِ اراده ی همراه با «آگاهیِ مرتبه دومِ عامل» به غرضِ فعل است. عنصر «آگاهیِ مرتبه دوم» عنصری است که با افزوده شدنِ «عقلِ عملی» به مبادیِ فعل حاصل می شود؛ بنابراین «عمل» فعلی است ارادی که «عقلِ عملی» در فرآیندِ آن نقش آفرینی می کند. از نظرِ صدرالمتألّهین «عقلِ عملی» به عنوانِ عُنصر آگاهی ساز در فرآیندِ صدورِ عمل سه کارکرد دارد. اوّلین کارکرد، تصوّرِ عملِ عقلانی و تصدیق به فایده ی آن است؛ در این کارکرد «عقلِ عملی» در جایگاهِ مبدأ تصوّری و تصدیقیِ عمل و در کنارِ متصرّفه قرار می گیرد. دومین و سومین کارکرد «عقل عملی» به مدیریّتِ قُوای ادراکی و تحریکی باز می گردد. هرگاه «عقلِ عملی»، در فرآیندِ صدورِ یک فعل، دستِ کم یکی از این سه نقش را ایفا کند، فعل، مُبدّل به «عمل» می شود. در این پژوهش آشکار می شود عقلِ عملی برخلافِ نظر سایر پژوهشگران، تواناییِ توأمانِ ادراکاتِ کلّی و جزئی را داراست. همچنین نظریّه ی «وحدت نفس و قُوا» تأثیری در بحثِ فرآیندِ صدورِ عمل و کارکردِ عقلِ عملی ندارد و تفسیرِ «عقلِ عملی» به «مرتبه ی عقلانیِ نفس» یا «تعیّنِ عقلانیِ نفس» صرفاً منجر به تغییرِ ادبیّاتِ بحث می گردد.
تحلیل و بررسی رویکرد شیخ طوسی در تفسیر آیات «امامت» و «ولایت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
5 - 31
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به امامت منصوص و بلافصل امیرالمؤمنینG به عنوان شاخصه اصلی اعتقاد امامیه به شمار می رود و عالمان امامیه از دیرباز به تثبیت آن از مسیر تفسیر آیات توجه داشته اند. مسئله اصلی این پژوهش تحلیل و بررسی رویکرد شیخ طوسی در تفسیر آیات امامت و ولایت است که با مقایسه تفسیر شیخ با تفسیر همفکران وی در مکتب کلامی امامیه بغداد همچون سید مرتضی و شیخ مفید و نیز روش تفسیری سابق مفسران امامیه همچون قمی و عیاشی انجام پذیرفته است. برای رسیدن به این هدف با روش تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، همه آثار شیخ مطالعه و تفسیر وی از این آیات از جهاتی همچون جایگاه روایت در تعیین مراد از آیات، رویکرد تأویلی مبتنی بر روایات، نگاه تقریبی در استدلال ها و جایگاه اقوال مفسران در تفسیر شیخ تحلیل شده است. تفسیر شیخ طوسی از آیات ولایت و امامت را می توان تفسیری اجتهادی مبتنی بر فهم عقلایی از کلام وحی و با لحاظ تراث روایی امامیه و امتداد مکتب تفسیری امامیه بغداد دانست که با توجه به جایگاه ویژه موضوع امامت در مرزبندی مذاهب اسلامی تلاش دارد تا با رویکردی تعاملی در عین دفاع از مبانی قرآنی اندیشه امامت و لزوم نص برای تعیین ولی، زمینه طرح دیدگاه تفسیری شیعه و ارائه مبانی قرآنی امامیه در موضوع امامت را در محیط فکری جامعه اسلامی آن دوران فراهم کند.
واکاوی فعل اختیاری و چگونگی تکوّن آن در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
115 - 139
حوزه های تخصصی:
«اختیار» به معنایى که انسان به نظر ساده و سطحى مى پذیرد، تحقق ندارد. عوامل بسیاری- آگاهانه و ناآگاهانه- در تحقق فعل خارجی دخیل هستند. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی، منطقی به دیدگاه علامه طباطبایی(ره) پرداخته می شود که چه مراحلی را در بروز رفتار بیرونی فرد ترسیم نموده و کدام دلیل درونی یا بیرونی را سبب جهت دهی رفتار فرد معرفی می کند. لازمه پاسخ به این پرسش بررسی مبادی فعل و عوامل انگیزشی مؤثر بر آن مبادی است که جمعاً مراحل فعل را شکل می دهند. با غور در آثار علامه و تحلیل بیانات ایشان فهمیده می شود که هر فعلی مسبوق به یک سری مبادی درونی و بیرونی از سنخ ادراکی، تحریکی است که طی چند مرحله(9 مرحله درونی و دو مرحله بیرونی) به وقوع فعل می انجامد. عوامل درونی عبارت اند از: قوای نفس، علل غایی، گرایش ها، ادراکات، شوق، اراده، قوه عامله، عمل و ملکات نفسانی. علاوه بر این، محیط بیرونی و بعث و هدایت های الهی نیز در نوع عمل و انگیزش فعل دخیل هستند. این مبادی و لایه ها با فعل محقق در خارج تأثیر دوسویه به مثابه قوس صعود و نزول داشته و تأثیر مستقیمی بر فهم معنای اختیار، ملاک فعل اختیاری و دامنه آن دارد.
بررسی انتقادی دیدگاه آلوین پلنتینگا درباب آموزه بساطت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۲
103 - 124
حوزه های تخصصی:
بساطت الهی در معنای این همانی ذات و صفاتِ خداوند از مهمترین آموزه های خداباوری کلاسیک است. بر مبنای خداباوری کلاسیک از آنجا که هرگونه ترکیب نشان از وابستگی کل به اجزا دارد و خدا بی نیاز محض است، پس هیچ گونه ترکیبی در خداوند راه ندارد. اتکای این آموزه بر مباحث متافیزیکی مانند «شیء» و «ویژگی» منجر به برخی انتقادات از سوی بعضی از فیلسوفان تحلیلی معاصر شده است.در نگاهِ انتقادی آلوین پلنتینگا، عینیت ذات و صفت، همچنین این همانی صفات با یکدیگر، با تکیه بر مبانی متافیزیکِ تحلیلی به این می انجامد که اولاً خدا فقط یک صفت داشته باشد و آن صفت چیزی نیست جز «خودش» و ثانیا پذیرش چنین عینیتی، صفت(و یا ویژگی) بودنِ خداوند را در پی خواهد داشت. مبتنی بر این دیدگاه ویژگی ها، هویت انتزاعی دارند و تمامی هویات انتزاعی هم از نظر علّی بی اثرند. در نتیجه، پذیرش این مبانی منجر به ناسازگاری آموزه بساطت با دیگر صفات خداوند همچون قیّومیت او می شود. در نهایت یا می باید به آموزه بساطت به دیده شک نگریست و یا از مبانی متافیزیکی دیگری برای توضیح رابطه ذات و صفات الهی دفاع کرد. مقاله حاضر کوششی است برای توضیح این ناسازگاری و نشان می دهد با پذیرش ویژگی بی حدی ذات در الاهیات کلاسیک، تبیین متافیزیکی رابطه ذات و صفات در خداوند، الگوی دیگری غیر از متافیزیک مقبول پلنتینگا می طلبد. دیگر آنکه با وجود عینیت ذات با برخی ویژگی ها مانند ویژگی «وحدت» و ویژگی «این همان بودن» تبیین آنها با الگوی رابطه مصداق یافتگی خلاف شهود و مستلزم تسلسل است.
تشکیک پذیری انگاره تشکیک وجود در دیدگاه آقاعلی مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکیم آقاعلی مدرس طهرانی حکیمی نامور و نوآور در فضای حکمت متعالیه است. تحکیم مبانی و نتایج استوار بر روش کاربست عقل و نقل، از امتیازات معمول در آثار آن حکیم ماهر است. «مماشات با قوم در بدایات و افتراق در نهایات» رویّه برجسته ای است که او در آثار خود پیموده تا روش صدرالمتألهین را با عنایت تام پاس داشته باشد. این رویّه سبب اشتباه از سوی برخی پژوهندگان شده است. آنان در مراحل اولیه نظرپردازی وی متوقف گشته و نتوانسته اند به مراحل نهایی حکمت متعالیه راه یابند و دچار تحریف در بیان مواضع و رهیافت های این حکیم عالیقدر شده اند. مسئله «تشکیک وجود» یکی از این خاستگاه های شبهه خیز است. مقاله ای با عنوان «تشکیک خاص وجود از منظر آقاعلی مدرس» تلاش کرده تا موضع حکیم را در تشکیک خاص فروبکاهد و از این رهگذر اوج توحیدپردازی حکیم را در رد توحید شخصی وجود خلاصه کند. تقطیع عبارات و توقف در مواضع بدوی و تحریف دیدگاه و ایرادهای عجیب بر حکیم، رهاورد آن مقاله است. رجوع به نص سخنان حکیم کاستی و سستی ادعاهای مقاله را در مراحل گردآوری و فهم و داوری در باره موقف حکیم در خصوص تشکیک وجود و کاربرد آن در اثبات و تبیین توحید شخصی وجود آشکار می سازد.
تبیین «روش استدلال» در پاسخ به سؤالات و شبهات دینی از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
192-173
حوزه های تخصصی:
یکی از روش هایی که قرآن کریم برای پاسخ به سؤالات و شبهات دینی، فراروی مخاطبان خود قرار می دهد، روش استدلال است. قالب های این روش نیز متفاوت است. مسئله این تحقیق نشان دادن قالب های قرآنی در پاسخ به سؤالات و شبهات دینی است. قالب های پرسش و پاسخ، برهان، قیاس، جدال احسن، تمثیل از جمله روش هایی است که در قرآن از آن استفاده شده است. این مقاله با توصیف و تحلیل برخی از آیات قرآن به تبیین این روش قرآنی در تبلیغ و دفاع از معارف دینی پرداخته است. قرآن با به کارگیری اقسام استدلال ها و استفاده از شیوه های گوناگون برای سطوح مختلف فکری، اعتقادی، از عامه مردم تا عالمان و متفکران، استدلال آورده است. بررسی آیات الهی نشان می دهد قرآن از طریق تبیین، ایجاد معرفت، دفاع از حق، رفع تردید و شک به عنوان اهداف میانی بهرمند شده و هدف غایی استدلال های خود یعنی هدایت را برآن استوار نموده است. در این شیوه ضمن اقناع و پذیرش معرفتی و عقلی معارف اسلامی زمینه پذیرش قلبی و عاطفی افراد نیز فراهم می شود.
بازتأملی در نظریه وهابیان در مسئله توحید اسماء و صفات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
84-63
حوزه های تخصصی:
امروزه جریان وهابیت به یکی از خطرناک ترین جریان های درون اسلام تبدیل شده است. تمایز اصلی این جریان از دیگر جریان های فکری اسلامی، در نوع نگاه آنها به مسئله توحید بر می گردد. آنها توحید را به سه قسم تقسیم می کنند که یکی از مهم ترین انواع توحید، توحید اسماء و صفات است. مسئله تحقیق این مقاله، بررسی دقیق دیدگاه وهابیان در مسئله توحید اسماء و صفات است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به نقد و بررسی دیدگاه آنان خواهیم پرداخت. براساس یافته های این تحقیق، وهابیان هر آنچه در قرآن و سنت معتبر، به خدا نسبت داده شده را بدون هیچ گونه تأویلی پذیرفته و دیگران را به گمراهی در این مسیر متهم می کنند. غالب منتقدان جریان وهابیت، آنها را به سبب داشتن همین باور، فرقه ای تشبیهی و تجسیمی می دانند. علاوه بر این با مراجعه به متون اصیل وهابیت و تحلیل سخنان آنها، می توان با توجه به اصول و قواعد بنیادین معرفت شناسی، نظریه آنها را نامعقول و متناقض با مبانی خودشان نشان داد.