فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
نگاهی جامعه شناختی به فراغت زنان در دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعات اوقات فراغت بخش مهمیاز دانش میان رشتهای مطالعات فرهنگی، سبک زندگی، جامعهشناسی اوقات فراغت، روانشناسی اجتماعی و مواردی از این دست است. در این راستا تحلیل تاریخی فرهنگ و سبک زندگی زنان، بعنوان نیمه مورد غفلت واقع شده پژوهشهای عصر حاضر بویژه در کشوری چون ایران دارای فرهنگی کهن است و تغییرات فرهنگی آن با پیدایش مدرنیته سرعت بیشتری به خود گرفته، نیازمند تامل بیشتری است. در این میان عصر قاجار، دورانی طولانی است که منابع قابل توجهی از آن در دسترس است. در مقالهای که در پیش رو دارید محقق به کمک روش اسنادی به مطالعه سفرنامهها و خاطرات مرتبط با این دوره پرداخته تا بتواند تصویری کلی از چگونگی گذران اوقات فراغت زنان در این دوره را رصد کند. چنین اهتمامی سرنخهای مهمی درباره فرهنگ جنسیتی و سبک زندگی زنان این دوره فراهم میآورد و از این رو راهگشای ما در تبیین الگوهای گذران اوقات فراغت و سبک زندگی زنان در ایران معاصر خواهد بود. در این تحقیق پایگاه اجتماعی، تفکیک جنسیتی و برخورداری مادی از جمله مهمترین عوامل مرتبط با گذران اوقات فراغت زنان شناخته شده اند. همچنین باید گفت گذران اوقات فراغت به شکلی جمعی، الگوی غالب گذران اوقات فراغت زنان بوده است.
بررسی علل گرایش دختران به تحصیلات عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف درک انگیزه و علل این گرایش از جانب دختران اجرا شد. نظریات مبنای این بررسی نشان داد از آنجا که آگاهی، درک و احساس محدودیت و فروتری منزلتی، نیاز به اثبات موقعیت برترمنزلتی را تشدید می کند، دختران با درک موقعیت خود بر اساس تجربه زیسته، خواهان تحرک و تغییر در پایگاه اجتماعی از طریق کسب منابع برتر اجتماعی و از جمله ورود به مقاطع تحصیلی بالاتر بر می آیند. در این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و پرسش از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر شیراز در سال تحصیلی ۸۸- ۸۹ و با بهره گیری از تکنیک های آماری به بررسی تجربی این فرضیه اقدام شد. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از آن است که آگاهی و درک دختران از موقعیت فروتر، احساس محرومیت آن ها را افزایش می دهد. میل به خروج از محرومیت و محدودیت های ایجاد شده، طی فرآیند محاسباتی عقلانی، انگیزه رقابت برای کسب منابع برتر را در عرصه تحصیلات تقویت و تشدید می کند. ورود به مقاطع تحصیلی بالاتر، همچنین امکان دسترسی و ورود دختران را به عرصه های دیگر و کسب امتیاز مانند فعالیت اقتصادی و فرهنگی اجتماعی فراهم می آورد. در کنار همه این مواهب، دستیابی به فرصت و بخت های زندگی و تأیید دیگران هم از همین طریق میسر می شود.
بررسی مقایسه ای نگرش معلمان مقطع دبیرستان و مدرسان حوزه علمیه مرد نسبت به مشارکت در برنامه های تنظیم خانواده و عوامل اجتماعی مرتبط با آن (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین موضوع های قرن نوزدهم و بیستم که در دنیا رخ داده افزایش جمعیت با توجه به بالا رفتن سطح بهداشت جهان است. این افزایش امروزه در کشورهای توسعه یافته کنترل شده است، اما برای کشورهای در حال توسعه به عنوان مشکلی اساسی مطرح شده که پژوهش حاضر در پی بررسی مقایسه ای نگرش دو گروه مدرسان حوزه و دبیران مرد نسبت به برنامه های تنظیم خانواده است. این مطالعه با روش پیمایشی با ابزار پرسشنامه و با نمونه 485 نفر، بر روی 325 نفر دبیر و 160 نفر مدرس حوزه مرد در شهر شیراز صورت گرفت. چهار چوب نظری مورد استفاده در این بررسی، ترکیبی از نظریه کنش اجتماعی پارسونز و نظریه مبادله است. بر اساس یافته های این پژوهش بین شغل پاسخگویان و سه بعد نگرش رابطه وجود دارد که بیانگر تفاوت معنادار بین نگرش دو گروه مورد مطالعه نسبت به مشارکت در برنامه های تنظیم خانواده است. همچنین رابطه ای معنا-دار بین میزان درآمد با ابعاد نگرش مشاهده شده است.
رابطه تعاملی ابعاد فرزندپروری ادراک شده و خودکارآمدی با بهزیستی روان شناختی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
113-126
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه تعاملی ابعاد فرزندپروری ادراک شده و خودکارآمدی با بهزیستی روان شناختی نوجوانان است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر تهران بودند. در این مطالعه 450 دانش آموز از پنج منطقه تحصیلی شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه ادراک از سبک های فرزندپ روری شیفر (1965)، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و مقیاس خودکارآمدی شرر و آدامز (1982) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج کلی نشان داد که تعامل خودکارآمدی و پذیرش طرد ادراک شده پیش بینی کننده معنادار بهزیستی روان شناختی و زیرمقیاس های تسلط بر محیط، رشد فردی، روابط مثبت، هدف در زندگی و پذیرش خود در بهزیستی روان شناختی است. خودکارآمدی و کنترل آزادی ادراک شده هر کدام به طور مجزا، پیش بینی کننده معنادار زیرمقیاس استقلال هستند. به طور کلی نتایج نشان داد که تعامل خودکارآمدی و پذیرش طرد ادراک شده و تعامل خودکارآمدی با کنترل آزادی ادراک شده، هر دو پیش بینی کننده معنادار زیرمقیاس پذیرش خود هستند. در زیرمقیاس روابط مثبت علاوه بر تعامل خودکارآمدی با پذیرش طرد ادراک شده، خودکارآمدی و پذیرش طرد ادراک شده نیز به طور مجزا پیش بینی کننده های معناداری هستند.
هنجاریابی و ساختار عاملی مقیاس تعاملات خانوادگی (FCS) و رضایت خانوادگی (FSS): در خانواده های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۹
313-329
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی، اعتبار و روایی مقیاس های تکمیلی انسجام و سازگاری خانواده (FACES-IV)، یعنی؛ مقیاس تعاملات خ ان وادگ ی (FCS) و مقیاس رضایت خ ان وادگی (FSS) در جامعه خانواده های ایرانی بود. این پژوهش یک مطالعه توصیفی و مقطعی است که برای این منظور 1652 آزمودنی از اعضاء خانواده های هفت است ان تهران، مشهد، ت ب ری ز، کرمانشاه، یزد، شیراز و اصفهان (558 پدر، 576 مادر و 518 فرزند) مقیاس های تعاملات و رضایت خانوادگی را تکمیل نمودند. برای بررسی روایی همگرا و واگ را از مقی اس سلامت خلقی (DASS)، پرسش نامه مشکلات رفت اری ک ودک ان (YSR)، فرم کوتاه مقیاس است رس فرزندپروری (PSI-SF) و فهرست وقایع زندگی (LE) استفاده گردید. نتایج آلفای کرونباخ حاکی از آن بود که میزان اعتبار مقیاس تعاملات خانوادگی برای پدران، مادران و فرزندان خانواده به ترتیب 0/88، 0/87 و 0/89 و مقیاس رضایت خانوادگی برای پدران، مادران و فرزندان خانواده به ترتیب 0/90، 0/88، 0/89 به دست آمد. بررسی روایی همگرا و واگرا از طریق محاسبه ضریب همبستگی مقیاس تعاملات و رضایت خانوادگی با مقیاس DASS، YSR، PSI-SF و LE رضایت بخش بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که الگوی دو عاملی وابسته به هم تحت عناوین دو زیرمقیاس تعاملات و رضایت خانوادگی، برازش خوبی با داده ها دارد. در بررسی ساختار عاملی، نتایج پژوهش از مدل دو عاملی متمایل حمایت کرد. بر اساس نتایج، مقیاس های تعاملات و رضایت خانوادگی واجد ویژگی های روان سنجی برای کاربرد در پژوهش های روان شناختی خانواده های ایرانی است.
نقش فرهنگ و ساختارهای فرهنگی در تحولات جمعیتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
جمعیت و تحولات آن، محور همة سیاست گذاری های کلان است و غفلت از آن، پیامدی جز نابسامانی در ساحت های مختلف جامعه نخواهد داشت. این تحولات متأثر از عوامل گوناگونی هستند که هر کدام فراز و نشیب هایی را برای جمعیت تولید می کنند. در این میان نقش فرهنگ و ساختارهای فرهنگی از اهمیت بالایی برخوردار است. در این پژوهش کوشیده ایم تا با روش اسنادی و کتابخانه ای به تبیین نقش فرهنگ در فرایندهای سه گانة باروری، مرگ ومیر و مهاجرت بپردازیم. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عناصر فرهنگی چون سطح سواد و تحصیلات، دین و مذهب، تغییرات هویتی و نگرشی، ایدة ترجیح جنسی و ارزشمندی فرزندداری در باروری تأثیر دارند. از سوی دیگر مرگ ومیر نیز به نوعی متأثر از ابعاد فرهنگی چون سطح تحصیلات، میزان اطلاعات، سطح دین داری، الگوی تربیت، سبک زندگی و خرده فرهنگ های قومیتی و نژادی والدین است. این پژوهش همچنین بر نقش دین و دگرگونی های بینشی و ارزشی در فرایند مهاجرت تأکید می کند.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر شکل گیری هویت جنسیتی دختران دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر،بررسی عوامل اجتماعی موثر بر شکل گیری هویت جنسیتی دختران دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز است که برای تبیین مساله و تعیین چارچوب نظری از دیدگاه های جامعه شناسی مربوط به هویت جنسیتی استفاده و فرضیات از آن استخراج شد. این تحقیق به صورت پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دختران دانشجوی دانشگاه شهیدچمران اهواز که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 254 نفر تعیین شد. از لحاظ زمانی این پژوهش در سال 1391-1392اجرا شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تمامی متغیرهای مستقل تحقیق با متغیر وابسته رابطه معناداری دارند. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می دهد که تنها سه متغیر نگرش به اشتغال، نقش های جنسیتی و دینداری معنادار بوده اند که در مجموع 23 درصد از تغییرات مربوط به هویت جنسیتی دختران دانشجو را این دو متغیر تبیین می کنند.
ازدواج از منظر اقتصاد حقوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
7-29
حوزههای تخصصی:
حقوق ازدواج به عنوان بخش جدایی ناپذیر نهاد مقدس خانواده، ابزار سیاستی است که با وضع ضمانت های اجرایی خاص خود، سعی می کند استانداردهای مطلوب رفتاری زوجین فعلی و آتی را مشخص نماید. به عبارت دیگر سعی دارد وضعیت نهاد خانواده و بازیگران آن را به سمتی سوق دهد که حتی الامکان منطبق بر الگوی مورد قبول عقل جمعی و شرع حاکم بر آن جامعه باشد. وضع این استانداردها، بدون توجه به پیامدهای آن، نهاد خانواده و متعاقب آن جامعه را با تشویش مواجه ساخته و انگیزه های رفتاری تدافعی را در افراد تقویت می نماید و در هر صورت هزینه های نظام قانونگذاری و قضایی را افزایش می دهد. رویکرد اقتصادی به حقوق ازدواج، با مطالعه پیامدها و نتایج قوانین بر رفتار زوجین، به دنبال حداقل سازی هزینه های ازدواج شامل هزینه های زوجین، جامعه و نظام قانونگذاری و قضایی و افزایش هزینه های نقض ناکارآمد آن است. نقش انگیزشی قوانین خانواده و قوانین مکمل آن قوانین کار، امور استخدامی، مالیاتی و غیره در نرخ ازدواج و طلاق، میزان مهریه و سایر تصمیمات زوجین، موضوعی است که در اقتصاد حقوق خانواده مورد توجه جدی قرار دارد. نوشتار حاضر، در قالب دو عنصر «عقد» و «بازار» و با استفاده از مفاهیم هزینه، منفعت، کارآمدی، رقابت و همکاری، اطلاعات نامتقارن و غیره، به بررسی اقتصادی ازدواج و مفاهیم حقوقی وابسته به آن می پردازد و بدین گونه رویکردی نوین را به قانونگذاران و قضات امور خانواده ایران معرفی می نماید.
رابطه سبک زندگی با رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۹
331-344
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تعیین رابطه بین سبک زندگی و رضایت زناشویی در دانشجویان متأهل دانشگاه های شهر اصفهان به انجام رسید. پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه های شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-91 ب ودند که از می ان آن ها 383 نفر (276 زن، 107 مرد) به عنوان نمونه و به صورت خوشه ای تصادفی از 5 دانشگاه انتخاب شدند. در این پژوهش از دو پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (انریچ، 1986) و سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامتی (والکر، 1990) استفاده شد. داده های حاصل از پرسش نامه ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین سبک زندگی و رضایت زناشویی رابطه معنادار وجود دارد (01/0>p). تحلیل رگرسیون نشان داد سبک زندگی می تواند 20 درصد واریانس رضایت زناشویی را تبیین کند. با توجه به این یافته، می توان از طریق آموزش تغییر سبک زندگی به زوجین کمک کرد تا با اصلاح سبک زندگی خود، باعث غنی سازی زندگی مشترک خود گردند.
روابط چندگانه سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی با پیمان شکنی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگوی معادلات ساختاری پیمان شکنی زناشویی بر پایه سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی انجام شد. روش مورد استفاده در این پژوهش همبستگی بود. نمونه پژوهش 270 دانشجو بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب، و از آنها خواسته شد تا به پرسشنامه های تمایل به پیمان شکنی، سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و مقیاس رضایت زناشویی پاسخ دهند. داده های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس برازش الگوی نهایی مشخص شد که سبک دلبستگی ایمن از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی معنادار (اثر غیر مستقیم= 09/0- ، 0.01P<) دارد. سبک دلبستگی اجتنابی با واسطه رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر (اثر غیر مستقیم= 10/0، 0.01P<) دارد. اثر غیر مستقیم روان رنجوری (اثر غیر مستقیم= 14/0، 0.01P<) و برونگرایی (اثر غیر مستقیم= 08/0، 0.01P<) بر پیمان شکنی با نقش واسطه ای رضایتمندی مثبت بود. توافق پذیری (اثر غیر مستقیم= 07/0، 0.05P<) و مسئولیت پذیری (اثر غیر مستقیم= 08/0، 0.01P<) نیز توانست از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی معنادار داشته باشد. هم چنین روان رنجوری (اثر مستقیم= 22/0، 0.01P<)، برونگرایی (اثر مستقیم= 23/0، 0.01P<)، اشتیاق به تجربه (اثر مستقیم= 16/0، 0.05P<) به طور مستقیم و مثبت و مسئولیت پذیری به طور مستقیم و منفی (با اثر مستقیم= 16/0-، 0.05P<) بر پیمان شکنی اثر گذار بود. در راستای نتایج این پژوهش، که گویای نقش سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی در مقوله پیمان شکنی زناشویی بود در نظر گرفتن این عوامل در مشاوره ها و آموزشهای پیش از ازدواج و پژوهشهای آینده کاربردی و اثر بخش خواهد بود
شکاف نسلی در بین دانش آموزان شهر اسدآباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تفاوت های موجود میان دو نسل والدین و فرزندان می پردازد و در تفسیر این تفاوت ها از نظریه های تغییرات اجتماعی و نوسازی اجتماعی استفاده شده است، یافته های این تحقیق با استفاده از پرسشنامه استاندارد شده و با روش پیمایش در میان 150 نفر از دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر اسدآباد بدست آمده است؛ نتایج تحقیق نشان از وجود شکاف نسلی دانش آموزان با والدینشان دارد، به گونه ای که بیشتر عوامل مورد بررسی دارای رابطه معناداری با میزان شکاف نسلی دانش آموزان با والدینشان دارد. به طورکلی نتایج این بررسی نشان از وجود رابطه معناداری بین میزان تحصیلات والدین، ارتباط صمیمی با خانواده، ارتباط دوستان، تفاوت سنی مادران با میزان شکاف نسلی در بین دانش-آموزان داشت. در بررسی سایر عوامل مانند بعد خانوار و محل تولد والدین با میزان شکاف نسلی روابط معنادار نبود.
رابطه سرمایه فرهنگی و گرایش جوانان به مد (تفاوت بین دختران و پسران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق شناخت رابطه بین سرمایه فرهنگی و ابعاد آن و گرایش به مد است و این که دختران و پسران از این لحاظ چه تفاوتی با هم دارند؟ برای پاسخ به این سوال جوانان شهر شیراز به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. در ابتدا با انجام مصاحبه اکتشافی اطلاعاتی به دست آمد، سپس با نمونه گیری سهمیه ای و با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه، اطلاعات مورد نیاز از 435 نفر از جوانان گرفته شد. متغیرهای مستقل این تحقیق از نظریه های فمینیسم رادیکال، بوردیو و وبلن گرفته شد. بنابر نظریه فمینیسم رادیکال، بین زنان و مردان از لحاظ گرایش به مد تفاوت وجود دارد؛ یعنی زنان بیش از مردان به مد گرایش دارند. در نمونه این تحقیق دختران و پسران در میزان گرایش به مد با هم تفاوت معناداری نداشتند و این فرضیه اثبات نشد. بنابر نظریه وبلن، میزان نیاز به کسب منزلت و میزان گرایش به مد با هم رابطه مثبتی دارند. در نمونه این تحقیق نیاز به کسب منزلت و گرایش به مد رابطه ای با هم نداشتند. مطابق با نظریه بوردیو، بین میزان سرمایه فرهنگی و میزان گرایش به مد رابطه معکوسی وجود دارد؛ در این تحقیق، دو بعد از سرمایه فرهنگی یعنی سرمایه فرهنگی تجسم یافته و نهادینه شده با گرایش جوانان به مد رابطه مستقیمی را نشان داد.
بررسی عوامل مؤثر بر مسئولیت پذیری اجتماعی جوانان (مطالعة دانشجویان دانشگاه شهیدباهنر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی مسئولیت پذیری اجتماعی می پردازد که نوعی احساس التزام به عمل یا واکنش فردی در موقعیت های گوناگون به دلیل تقید به دیگران است. جهت سنجش عوامل مؤثر بر آن از نظریه های مختلف مثل نظریه های نوع دوستی متقابل، اعتماد و مشارکت، یادگیری اجتماعی باندورا و نظریة نقش اجتماعی استفاده شده است. روش تحقیق پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامة محقق ساخته بوده است. این پژوهش درمیان 404 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شهیدباهنر کرمان صورت گرفته که با روش نمونه گیری تصادفی نظام مند انتخاب شده اند.
نتایج تحقیق نشان می دهد که احساس عزت نفس، شیوة فرزندپروری منسجم، صمیمی و پاسخگو، مشارکت اجتماعی رسمی و غیررسمی، اعتماد اجتماعی بین شخصی، اعتماد تعمیم یافته و نهادی و جنسیت و پایگاه اقتصادی اجتماعی متغیرهای تأثیرگذار بر مسئولیت پذیری اجتماعی هستند.
بررسی تطبیقی نگرش زنان متعلق به نسل های مختلف در زمینه سن ازدواج و ترکیب خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد جامعه، امری فرهنگی است که شکل گیری آن ازطریق کنش های اجتماعی گذشته و حال اعضای خانواده صورت می گیرد. تجربیات و شرایط اجتماعی- محیطی دوران کودکی می تواند قسمتی از نیّات و اولویت های سن ازدواج، تعداد فرزند، زمان بندی بین تولد فرزندان و سایر مؤلفه های ترکیب خانواده به ویژه برای زنان را تحت تأثیر قرار دهد. با این هدف، در این مقاله سعی شده است نگرش مادرانی با نسل های متفاوت، در زمینه مؤلفه های مهم در ترکیب خانواده مورد بررسی قرار گیرد. با به کارگیری روش پیمایش، داده های لازم از 710 زن همسردار 15 الی 50 ساله ساکن در شهرهای تبریز و اهر که دوران کودکی خود را در چهار مقطع تاریخی؛ تا سال 1350، 1350 الی 1357، 1358 الی 1365 و 1366 الی 1373 گذرانده اند، به دست آمده است. تفاوت در ویژگی های تحصیلی و شغلی در بین نسل های مختلفچهارگانه نشان از تفاوت فضای اجتماعی دوران کودکی آنهاست. این امر موجب شده است پاسخگویان متعلق به نسل-های مختلف، برداشت های متفاوتی از زمان شکل گیری خانواده، ارزش فرزند، تعداد فرزند و ترجیح جنسی فرزند داشته باشند. در زمینه شاخص های ارزش فرزند، نگرش نسل های قبل از سال 1350 با بعد از 1365 و نسل های انقلاب با جنگ نزدیک تر است. درصد موافقت با سقط جنین به عنوان یکی از راه های جلوگیری از بارداری و نیز تک فرزندی در نسل های جدید بیشتر از نسل گذشته است. برعکس، درصد موافقت با ترجیح جنسی فرزند و نیز فرزند دلخواه سه و بیشتر در نزد نسل های جدید کمتر از قدیمی هاست. در برخی از رفتارهای جمعیتی دیگر، یک هم گرایی در بین چهار نسل مورد مطالعه ملاحظه می شود. این نگرش های جمعیتی زنان در ارتباط با ترکیب خانواده، می تواند در شکل دهی رفتار جمعیتی فرزند(ان) وی مؤثر باشد که این موضوع در تحولات خانواده ایرانی یک امر و مسئله مهمی خواهد بود.
بررسی تعارض نقش های خانوادگی و اجتماعی بانوان و ارائه ی الگوی مناسب برای زندگی خانوادگی زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر، روند اشتغال زنان سیر صعودی به خود گرفته است. این در حالی است که زنان از وظایف و مسئولیت های سنتی خانه داری و همسرداری و تربیت فرزند و... معاف نشده و علاوه بر کار بیرون بار این مسئولیت ها را نیز همچنان بر دوش می کشند. ایفای همزمان نقش های خانوادگی و شغلی باعث تعارض نقش می شود که آثار و پیامدهای سویی به دنبال دارد. لازم است برای کاهش این تعارضات و مشکلات تبعی آن چاره جویی شود. این چاره اندیشی باید با فرهنگ جامعه همخوان و هماهنگ باشد. بنابراین تعیین چارچوب های منطقی و عالمانه که با موازین دینی و عرفی مطابقت داشته و بتواند مبنای عمل جامعه ی اسلامی ما قرار گیرد حائز اهمیت است. این جستار ضمن واکاوی ابعاد مختلف پدید هی اشتغال زنان و طرح راهکارهای مناسب برگرفته از نتایج تحقیقات و مطالعات انجام شده و استفاده از متون و نصوص معتبر دینی نظریه ی روشن و ثابتی را به عنوان الگوی مناسب برای زندگی خانوادگی و شغلی زنان بر مبنای فکر دینی ارائه می دهد.
الگوهای استفاده از فرهنگ سراها در میان جوانان شهر تهران معانی، انگیزه ها و کارکردهاروستا و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نگرانی های مطرح در سال های اخیر این مسئله بوده است که فرهنگ سراها از آنچه به خاطر آنها تأسیس شده اند، فاصله بگیرند و به جای بازتولید هژمونی به جایگاه مقاومت و بازتولید مقاومت در برابر هژمونی تبدیل شوند. فرهنگ سراها به عنوان یکی از فضاهای عمومی شهری در دو دهة اخیر، موضوع بحث ها و مجادلات ایدئولوژیک بوده اند. در چنین فضاهایی مصرف صرفاً به استفاده از برنامه های فرهنگ سراها محدود نمی شود، بلکه مصرف فضای فرهنگ سراها بر مصرف فعالیت ها و برنامه ها آنها غلبه دارد. چنین مصرفی با تولید معانی اجتماعی و فرهنگی همراه است. هدف اصلی این مقاله، شناخت «کاربردها و دلالت های فرهنگ سراها در میان جوانان تهرانی و انگیزه ها و کارکردهای مترتب بر مصرف این فضاهاست». در این مقاله برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها از روش نظریه پردازی مبنایی استفاده شده است. بدین منظور با 25 نفر از مراجعان به فرهنگ سراهای بهمن، شفق، هنر، کار، قرآن و اشراق در شهر تهران مصاحبة عمیق شده است. یافته ها نشان می دهد الگوی استفاده و دلالت فرهنگ سراها در میان کاربران، متعدد و متفاوت است و این دلالت ها و کاربردها با آنچه فلسفة وجودی فرهنگ سراها را تشکیل می دهد، متمایز است. در مجموع یافته های مقاله حاکی از آن است که فرهنگ سراها برای جوانان تهرانی بخشی از مناسک گذار آنها به دوران بزرگسالی محسوب می شوند و آنان در این فضا به بسیاری از نیازهای مرتبط با دورة زندگی خود پاسخ می دهند و در یک کلام نقاشی خاص خود را بر روی این فضای عمومی ترسیم می کنند. این مقاله درصدد توصیف و تبیین این الگوی نقاشی و مداخله و دخل و تصرف در فضای عمومی فرهنگ سراهاست. در این تحقیق فرهنگ سرا به عنوان یک متن در نظر گرفته شده و دلالت های متعدد آن برای کاربران این فضا مورد واکاوی قرار گرفته است.
مقایسه استانداردهای مربوط به زندگی مشترک، اسناد ارتباطی و رضایت زناشویی در افراد ساکن تهران در طول سه نسل اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۸
137-157
حوزههای تخصصی:
ساختارهای شناختی نقش تعیین کننده ای در میزان رضایت زوج دارند. این شناخت ها تحت تأثیر محیط ابتدایی زندگی ایجاد می شوند و به روابط افراد در بزرگسالی شکل می دهند. هدف پژوهش حاضر مطالعه بخشی از این شناخت ها، یعنی استانداردها و اسناد ارتباطی و در عین حال، مقایسه میزان رضایت زناشویی افراد در سه نسل اخیر جامعه در حال تحول ایرانی است. این پژوهش یک طرح پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه افراد بالای 18 سال ساکن شهر تهران است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 180 نفر برای مطالعه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه استانداردهای اختصاصی رابطه، پرسش نامه اسناد ارتباطی و پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ می باشد. بررسی ها نشان داد که استانداردهای رابطه در گروه زنان دچار تغییر شده اند . در میزان اسناد افراد در سه نسل اخیر تفاوتی دیده نشد. میزان رضایت زناشویی افراد در نسل سوم به شکل معناداری کمتر از دو نسل قبل است. در مجموع نتایج به دست آمده، از تغییر در بایدهای نسل میانی زنان و ثبات اسناد طی سه نسل حکایت می کند. این تغییر با توجه به تغییرات فرهنگی، اجتماعی و حتی خانوادگی که در سال های کودکی زنان نسل میانی بروز پیدا کرده است، به عنوان ریشه های شکل گیری استانداردها قابل تفسیر می باشد.
فهم عوامل طلاق از منظر مردان و زنان در معرض طلاق و طلاق گرفته مطالعه موردی شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله کنکاش در خصوص فهم مردان و زنان در معرض طلاق و طلاق گرفته ، از مسأله طلاق است. براین اساس، تلاش شده است تا ابعاد و عوامل مؤثر بر طلاق از منظر افراد فوق الذکر با رویکردی برساختگرایانه بررسینشود. برای این منظور، ازروش تحقیق کیفی و تکنیک مصاحبه، ژرف برای جمعآوری دادهها استفاده شده است. مصاحبه شوندگان این پژوهش، با به کارگیری روش گلوله برفی از میان مردان و زنان در معرض طلاق و طلاق گرفته انتخاب شده اند و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی، از اسلوب نظریه زمینهای ( GT ) بهره برداری شده است. داده های به دست آمده به شکل گیری مفاهیم ناظر براختلالات رفتاری، نهادها و ارزشهای جدید، حمایت نهادی ، عدم شناخت قبل از ازدواج، ضعف اقتصادی و تفاوتهای فرهنگی- طبقاتی زوجین به عنوان عوامل مؤثر بر طلاق از دیدگاه افراد موضوع بحث منتهی شده است. این مفاهیم به طور کلی در سه مقوله محوری شرایطی، تعاملی و پیامدی تقسیم بندی شده اند. به عبارت دیگر، شرایط اجتماعی خاصی زمینه بروز انواع خاصی از کنش ها و تعاملات بوده و این کنش های متقابل، زمینه ساز ایجاد نوع خاصی از نگرش نسبت به طلاق شده است. مفهوم هسته ای در این پژوهش که در برگیرنده تمامی مفاهیم به دست آمده است، مفهوم غلبه نسبی ارزشهای جدید است. بر همین اساس، می توان گفت حضور ارزش های نوین تا اندازه زیادی مبنای تعاملات افراد نمونه بوده، نگرش های آنها را در خصوص طلاق تحت تأثیر قرار میدهد .