مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
گرایش به مد
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق شناخت رابطه بین سرمایه فرهنگی و ابعاد آن و گرایش به مد است و این که دختران و پسران از این لحاظ چه تفاوتی با هم دارند؟ برای پاسخ به این سوال جوانان شهر شیراز به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. در ابتدا با انجام مصاحبه اکتشافی اطلاعاتی به دست آمد، سپس با نمونه گیری سهمیه ای و با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه، اطلاعات مورد نیاز از 435 نفر از جوانان گرفته شد. متغیرهای مستقل این تحقیق از نظریه های فمینیسم رادیکال، بوردیو و وبلن گرفته شد. بنابر نظریه فمینیسم رادیکال، بین زنان و مردان از لحاظ گرایش به مد تفاوت وجود دارد؛ یعنی زنان بیش از مردان به مد گرایش دارند. در نمونه این تحقیق دختران و پسران در میزان گرایش به مد با هم تفاوت معناداری نداشتند و این فرضیه اثبات نشد. بنابر نظریه وبلن، میزان نیاز به کسب منزلت و میزان گرایش به مد با هم رابطه مثبتی دارند. در نمونه این تحقیق نیاز به کسب منزلت و گرایش به مد رابطه ای با هم نداشتند. مطابق با نظریه بوردیو، بین میزان سرمایه فرهنگی و میزان گرایش به مد رابطه معکوسی وجود دارد؛ در این تحقیق، دو بعد از سرمایه فرهنگی یعنی سرمایه فرهنگی تجسم یافته و نهادینه شده با گرایش جوانان به مد رابطه مستقیمی را نشان داد.
مقایسه اختلال تصویرتن، اختلال بد شکلی بدنی و گرایش به مد در افراد متقاضی و غیر متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اختلال تصویر تن، بدریختی بدن و گرایش به مد در افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیرمتقاضی بود. روش: پژوهش حاضر مطالعه ای علی- مقایسه ای است و شیوه نمونه گیری در دسترس می باشد. حجم نمونه 300 نفر بود که 150 نفر افراد متقاضی جراحی زیبایی و 150 نفر نیز افراد غیر متقاضی بودند. ابزار گردآوری شامل پرسشنامه های تصویر تن، بدریختی بدن و گرایش به مد بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نشان داد که بین میانگین اختلال تصویر تن (95/19 F= ، 01/0 p
زنان و گرایش به مد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
309 - 328
حوزههای تخصصی:
حرکت به سوی مدرنیته در کنار بروز تحولاتی همچون جهانی شدن فرهنگ و رشد فرهنگ مصرفی، گرایش به مد و نظارت مستمر بر ویژگی های ظاهری و مرئی بدن را به پدیده مسری و همه گیر جوامع معاصر مبدل کرده است. افراد مدرن امروزی با استفاده خاص از برخی اقلام مد روز و با توجه افراطی به لباس و قیافه، تصویرهایی شخصی از خویش برمی سازند و هم زمان پیام هایی درباره کیستی و هویت خود به دیگران ارسال می کنند. تحقیق حاضر با تکیه بر الگوی پوشش و بررسی نگرش زنان راجع به مد می کوشد شرح و تفسیری از زمینه ها و انگیزه ها و دلایل گرایش زنان به استفاده از لباس های مد به دست دهد و به شناسایی تیپولوژی آنان بپردازد. تحقیق با روش کیفی و استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام شده است. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها بازگوی تیپ های سه گانه ای است که هر یک با داشتن ویژگی های متفاوت از یکدیگر تفکیک می شوند؛ گرچه در مواردی با یکدیگر همپوشی نیز دارند. نتایج نشان می دهد که گرایش فزاینده زنان به استفاده از پوشاک و البسه مد روز بیش از هر چیز با لحاظ کردن رابطه دیالکتیکی میان عاملیت و ساختار و در چرخه عوامل ذهنی و عینی قابل فهم است.
مدل ساختاری روابط بین گرایش به جراحی زیبایی با طرحواره های ناسازگار اولیه و گرایش به مد با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در زنان متقاضی جراحی زیبایی شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه جراحی زیبایی به عنوان یکی از شایع ترین اعمال جراحی در سطح جهان مطرح بوده و عوامل مختلفی در این زمینه تاثیرگذار می باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و گرایش به مد با گرایش به جراحی زیبایی در زنان متقاضی جراحی زیبایی بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر بوشهر در سال 1399 بود. حجم نمونه متشکل از 400 نفر خانم بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فر و امانی (1392)، نگرش به مد رضایی(1393)، طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2005) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد که متغیرهای گرایش به مد و طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان پیش بینی کننده گرایش به جراحی زیبایی در زنان بودند. همچنین یافته های مدل ساختاری حاکی از معناداری ضرایب مسیر مستقیم گرایش به مد و طرحواره های ناسازگار اولیه با تنظیم شناختی هیجان بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، می تواند برای روان درمانگران و مشاوران در ارائه مشاوره تخصصی به زنان متقاضی جراحی پروتکلی مبنی بر اصلاح باورها و شناخت های غیرمنطقی و آموزش سبک های مقابله ای جهت کاهش گرایش به مدگرایی و طرحواره های ناسازگار اولیه و افزایش تنظیم شناختی هیجان معرفی نماید.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر-عمل در زنان متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
31 - 39
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه جراحی های زیبایی به عنوان یکی از دغدغه های انسان در جامعه ایرانی تلقی می شود. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل در زنان متقاضی جراحی زیبایی بود. روش : پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون چند گروهی با گروه گواه بود. 30 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک زیبایی نیکا شهر شاهرود به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی به سه گروه 10 نفری گمارده شدند. گروه های آزمایشی هر کدام در 8 جلسه درمانی هر هفته یک جلسه 60 دقیقه ای شرکت داشتند اما گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و روش تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل نسبت به گروه گواه به طور معناداری در زنان متقاضی جراحی زیبایی اثربخش بوده است (05/0>P). نتایج آزمون توکی نشان داد میانگین گروه درمان فراشناختی در متغیرهای پژوهش نسبت به گروه آموزش مهارت تنظیم هیجان در پس آزمون، اثربخش تر بود و تفاوت معنادار نشان داد (05/0>P). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، اثربخشی این دو مداخله در کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل را نشان داده است. از این رو، درمانگران می توانند از این دو رویکرد درمانی و آموزشی به ویژه درمان فراشناختی که از درمان های موج سوم است، استفاده نمایند.