فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی رابطه عوامل جامعه پذیری و میزان گرایش به قانون گریزی به روش پیمایش است. جامعه آماری، ساکنان 45-18 ساله شهر یاسوج بودند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود و تعیین اعتبار آن از اعتبار سازه به روش تحلیل عاملی و تعیین پایایی از همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ بود. نتایج نشان داد: بین میزان جامعه پذیری در خانواده و گرایش به قانون گریزی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. بین استفاده از رسانه های جمعی و گرایش به قانون گریزی رابطه معناداری وجود دارد. بین میزان استفاده از تلویزیون، روزنامه و مجله و گرایش به قانون گریزی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. بین میزان استفاده از ماهواره و اینترنت و گرایش به قانون گریزی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. بین میزان استفاده از رادیو و کتاب و گرایش به قانون گریزی رابطه معناداری وجود ندارد. مردان و افراد مجرد نسبت به زنان و افراد متأهل گرایش بیشتری به قانون گریزی داشته اند.
مقایسه بین متغیرهای جمعیت شناختی، فرهنگی و مذهبی زوج های عادی و متقاضی طلاق در شهر تهران در سال 1393(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف محقق از پژوهش حاضر مقایسه متغیرهای جمعیت شناختی، فرهنگی، و مذهبی زوج های عادی و متقاضی طلاق در شهر تهران است و جامعه آماری این پژوهش را زوج های متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده در شهر تهران و زوج های عادی تشکیل می دهند. نمونه اولیه شامل 156 زوج متقاضی طلاق و 164 زوج عادی بود و پس از ریزش 132 زوج متقاضی طلاق و 132 زوج عادی باقی ماندند. پرسش نامه تحقیق شامل دو پرسش نامه (جمعیت شناختی و باورهای مذهبی) بود. در پرسش نامه جمعیت شناختی اطلاعاتی مثل زمان ازدواج، تحصیلات، تفاوت های فرهنگی، و قومیت استفسار شد و شرکت کنندگان در تحقیق آن را تکمیل کردند. پس از تکمیل پرسش نامه ها، داده ها با نرم افزار Spss v15 و با استفاده از آزمون های خی دو (chi-squared) و کوکران تحلیل شد. تحلیل نتایج نشان داد که تفاوت فرهنگی زیاد، تفاوت مذهبی زیاد، سن زیر 25 سال مرد در زمان ازدواج، سن زیر 20 سال زن در زمان ازدواج، میزان آشنایی کم تر از شش ماه زوجین، و اختلاف تحصیلات بیش از دو مقطع زن و مرد در دو گروه زوج های عادی و متقاضی طلاق تفاوت های معنی داری داشتند.
بررسی علل اجتماعی بروز فرار دختران از منزل(مطالعه موردی شهرستان اردبیل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پدیدة فرار از خانه از مقوله های جدی در حوزة آسیب های اجتماعی تلقی می شود که مهار و ترمیم آن نیازمند یک معماری مناسب اجتماعی است، لذا پردازش آسیبی از این نوع(دختران و زنان آسیب دیده) مستلزم شناسایی تاروپود ناسازگاری های اجتماعی است. به همین دلیل، هدف اصلی این مطالعه، بررسی علل اجتماعی مرتبط با فرار دختران از خانه با تاکید بر مقایسه دختران فراری و عادی بوده است.پژوهش حاضر به روش مطالعه موردی و از نوع علی مقایسه ای بوده است. نمونه پژوهش شامل 33 نفر دختر فراری و 33 نفر دختر عادی به روش نمونه گیری در دسترس بوده که از نظر سن با هم همتا شده بودند از طریق پرسشنامه خودساخته محقق و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 17 مورد بررسی قرار گرفتند. مقایسة دختران فراری و عادی نشان دهندة تفاوت معنادار براساس سابقه آزار دیدن در دوران کودکی، وجود مشکلات اقتصادی در خانواده، فقدان آستانة تحمل در کنار پایین بودن سطحتحصیلاتفرد و والدین است.
بررسی برخی حقوق غیرمالی زوجین در نکاح منقطع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۹
267-312
حوزههای تخصصی:
هرگاه عقدی به طور صحیح واقع شود، حقوق و تعهداتی معین را برای طرفین آن به بار می آورد. در عقود شخصی مانند نکاح برخی از این آثار حقوق و تعهدات غیرمالی است. نکاح منقطع نیز از این امر مستثنی نیست و با انعقاد آن حقوقی بر عهده زوجین قرار می گیرد که حق فسخ به واسطه عیوب زوج و زوجه و هم چنین حق بذل مدت، از جمله آن هاست. اما قانون گذار ایران و به تبع آن حقوقدانان از تبیین دقیق، صریح و روشن این امر، غفلت نموده اند. به نظر می رسد با توجه به گسترش این نوع از نکاح در جامعه کنونی و خلأهای قانونی موجود در خصوص نکاح منقطع و آثار آن، نمایندگان مجلس باید در پی تدوین مواد قانونی صریح و به دور از ابهام، در جهت بیان آثار حاکم بر این عقد، که از جمله آن ها حقوق غیرمالی زوجین است، باشند تا افراد با آگاهی کامل نسبت به احکام و آثار این عقد، به انعقاد آن اقدام نمایند. پاسخی که به عنوان یک امر کلی می توان بیان نمود، این است که با جاری ساختن قاعده «لاضرر ولاضرار فی الاسلام» و قاعده «نفی عسر و حرج»، می توان موارد فسخ نکاح دائم را به نکاح منقطع نیز سرایت داد. هم چنین با توجه به قواعد فقهی، می توان تحت شرایطی به زوجه نیز حق بذل مدت را اعطا نمود. که در خصوص هر یک از این حقوق، سؤالات و ابهامات قانونی و اختلاف آرا وجود دارد. در این مقاله تلاش شده است تا به تفصیل به هر یک از این موارد پرداخته شود.
بررسی کیفیت زندگی زنان متاهل در چارچوب نهاد خانواده
حوزههای تخصصی:
زنان نیمی از جمعیت هر جامعه ای را تشکیل می دهند و در عین حال دارای مسایل و نیازهای خاص خود هستند. رفع نیازها و مشکلات آنها و ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود وضعیت زندگی آنها، از عمده ترین مسائل کشورهاست. در این پژوهش به کیفیت زندگی زنان متاهل و برخی متغیرهای موثر بر آن پرداخته شده است. تحقیق مورد نظر از نوع پیمایشی و جامعه آماری مورد بررسی کلیه زنان متاهل شهر تبریز بوده اند که 384 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. در مجموع نتایج کلی نشان داد که میانگین شاخص کل کیفیت زندگی زنان مورد مطالعه در یک طیف (100- 0) 56 درصد می باشد. همچنین نتایج حاصله نشان داد که زنان شاغل نسبت به زنان خانه دار کیفیت زندگی بهتری دارند و هرچه میزان تحصیلات زن و درآمد و تحصیلات شوهر در خانواده افزایش یابد، سطح کیفیت زندگی زنان نیز افزایش می یابد. بین میزان درآمد زن، تعداد افراد خانواده، تعداد سال های زندگی مشترک و نوع شغل شوهر با کیفیت زندگی زنان رابطه معنی داری دیده نشد.
انتخاب اهدای تخمک: راهی برای رسیدن به مادری (مطالعة پدیدارشناختی تجربة زنان نابارور مراجعه کننده به پژوهشگاه رویان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از شیوة اهدای تخمک ازجمله فناوری های کمک باروری (ART) است که در سال های اخیر به دنبال موفقیت روزافزون آن به زنان ناباروری که به دلیل مشکلات تخمدان یا دیگر موضوع های پزشکی قادر به فرزندآوری با تخمک خود نیستند، امید بسیار زیادی برای رسیدن به آرزوی داشتن فرزند بخشیده است. شناخت تجربة زنان نابارور در دورة دشوار تصمیم گیری برای استفاده از اهدای تخمک و ترجیح این شیوة درمان به دیگر راه های جایگزین (فرزندپذیری یا ادامة زندگی بدون فرزند)، بسیار بااهمیت می نماید و پژوهش های انگشت شماری در سطح داخلی با توجه به موضوعات اجتماعی و فرهنگی خاص کشور برای شناخت این پدیده صورت گرفته است.
مقالة حاضر به توصیف تجربة زنان نابارور از انتخاب اهدای تخمک به مثابة راهی برای رسیدن به مادری می پردازد. محقق با هدف شناخت و توصیف این تجربه از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی استفاده کرده است و یازده مشارکت کننده را تحت مصاحبة عمیق نیمه ساختاریافته قرار داده است. مشارکت کنندگان این پژوهش از میان زنانی که برای درمان اهدای تخمک به پژوهشگاه رویان مراجعه کرده بودند، به شیوة نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اجرای پژوهش و تحلیل داده ها براساس طرح عملی کلایزی انجام شد. یافته ها حاصل از توصیف های زنان شامل شش عبارت اصلی است: امکان حفظ محرمانگی در اهدای تخمک، امکان تجربة حاملگی، زایمان و شیردهی در اهدای تخمک، انتقال ژنتیک شوهر، تأثیر زمان در انتخاب اهدای تخمک، مجازبودن اهدای تخمک به لحاظ شرعی، بار عاطفی و اجتماعی ناباروری.
تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر هویت اجتماعی جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور شناخت رابطه بین استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و هویت اجتماعی جوانان منطقه 4 شهر تهران صورت گرفته است. پژوهش به صورت پیمایشی و ابزار پرسشنامه انجام شده، شیوه نمونه گیری نیز به روش خوشه ای چندمرحله ای بوده است. جامعه تحقیق افراد 19 الی 36 ساله ساکن منطقه 4 تهران بود. برای آزمون پایایی پرسشنامه ابتدا سؤالات بین 60 نفر از پاسخگویان توزیع گردید و ضریب آلفای کرونباخ عدد 822/0 به دست آمد که با توجه به محاسبه مجدد این آزمون پس از جمع آوری پرسشنامه پایایی ابزار جمع آوری اطلاعات مناسب به نظر می رسید. جهت بررسی فرضیه های تحقیق از آزمون رگرسیون و ضریب همبستگی تفکیکی استفاده شده است. این تحقیق بر اساس چارچوب نظری دیدگاه جامعه شبکه ای کاستلز و نظریه هویت صورت پذیرفت. همچنین برای محاسبه نمره هویت اجتماعی افراد از مجموع نمرات شاخصه های هویت خانوادگی، فردی و گروهی استفاده شد و در نهایت بر اساس محاسبه رگرسیون، رابطه ای بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی همان گونه که گیدنز اشاره به خاصیت بازتابندگی هویت دارد با هویت اجتماعی پاسخگویان مشاهده نشد. از یافته های این تحقیق نیز با توجه به دیدگاه کاستلز مبنی بر تحت تأثیر قرار گرفتن فرهنگ و نظام باورها از دریچه ارتباطات شبکه ای، رابطه معکوس میان میزان استفاده کاربران از شبکه های اجتماعی مجازی و هویت دینی افراد بود. همچنین بین هویت مذهبی پاسخگویان و هویت اجتماعی آنان همبستگی و رابطه مثبت مشاهده شد.
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی خانواده و مشارکت دینی با هویت دینی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی خانواده و مشارکت دینی با هویت دینی نوجوان می پردازد. چارچوب نظری تحقیق در زمینه سرمایه اجتماعی خانواده به طور خاص برمبنای نظریه کلمن و در زمینه مشارکت دینی برمبنای نظریات جنکینز، دورکیم، طالبان و در زمینه هویت دینی نیز برمبنای ترکیبی از نظریات تاجفل، فینی، جنکینز می باشد. روش پژوهش از نوع پیمایش بوده و داده های پرسش نامه از میان یکی از والدین و فرزند نوجوان آن ها در پایه سوم دبیرستان های شهر قم با روش نمونه گیری طبقه بندی با احتمال متناسب با حجم و تعداد نمونه ۳۶۷ نفر نوجوان به همراه ۳۶۷ نفر یکی از والدین آنان جمع آوری شده است. نتایج تحلیل دومتغیره حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی خانواده (درونی و بیرونی) و مشارکت دینی (والدین و نوجوان) با هویت دینی نوجوانان رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره، تأثیر سرمایه اجتماعی درونی خانواده و مشارکت دینی نوجوان معنادار بوده و متغیر مشارکت دینی نوجوان، مهم ترین عامل تبیین کننده هویت دینی نوجوان است.
مطالعه ی نگرش ها و رفتارهای اجتماعی و جمعیتی زنان حاشیه نشین شهر ایلام (مورد مطالعه: نواحی بان برز، بان بور و سبزی آباد شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر ایلام تجربه ی شهری شدن سریع را پشت سر گذاشته و دارای بافت حاشیه قابل توجهی است. اغلب مطالعات مرتبط با حاشیه ها که حجم قابل توجهی را در دهه های گذشته به خود اختصاص داده است، به مسائل عام این مناطق و اغلب از دید مردان یا مردانه پرداخته اند. این پژوهش به بررسی نگرش ها و رفتارهای اجتماعی زنان حاشیه نشین شهر ایلام نسبت به زندگی شهری و مسائل محلات خود می پردازد. مطالعه بر مبنای رهیافت جامعه شناختی، به بررسی نگرش ها و گرایش ها و رفتارهای زنان حاشیه نشین پرداخته است و تأثیر برخی متغیرهای مستقل همچون سن، تحصیلات، تأهل، مهاجرت رضایت مندی یا عدم رضایت از زندگی، تعلق شهروندی بر رفتارهای باروری، ازدواج و مشارکت و روابط اجتماعی زنان حاشیه نشین را مورد کنکاش قرار داده است.
روش انجام این تحقیق، پیمایشی با رویکرد مقایسه ای و از نظر زمانی مقطعی است. برآورد حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان انجام گرفته است. در این پژوهش، از روش نمونه گیری سهمیه ای – اتفاقی ساده استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه بوده است.
یافته های تحقیق نشان می دهد که زنان و خانوارهای آن ها، کسب درآمد و به دست آوردن شغل بهتر و پس از آن، ادامه ی تحصیل فرزندان خود را مهم ترین دلایل مهاجرت به شهر می دانند. تمایل به مشارکت (مشارکت بالقوه) بسیار بالاست. همچنین دلیل اصلی که زنان را به سمت فرزند آوری بیش تر می کشاند، احترام اجتماعی در دوران بارداری و فرزند آوری است.
محاسبه خط فقر خانوارهای روستایی ایران بر اساس بعد خانوار، 1390-1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر روستایی چالش اساسی اکثر کشورهاست و کاهش آن مهم ترین هدف توسعه پایدار به شمار کی رود. در مطالعه حاضر، خط فقر روستایی بر اساس بعد خانوار طی سال های 1385 تا 1390 با استفاده از داده های خام طرح هزینه - درآمد خانوار محاسبه شد. برای پیشبرد این هدف، ویژگی های خانوار از قبیل سن، جنسیت، وضعیت شغلی و تحصیلات در تابع مطلوبیت خانوار مدل سازی شد و پس از استخراج تابع مخارج غیرمستقیم از تابع مطلوبیت استون- گیری با مجموعه اطلاعات 416519 خانوار روستایی طی 1370 تا 1390، از دو روش رگرسیون غیرخطی و پانل دومرحله ای، خط فقر مطلق و نسبی روستایی به ازای بعد خانوار (یک تا ده نفره) برآورد شد. نتایج برآورد نشان داد که توجه به ویژگی های اقتصادی- اجتماعی خانوارهای روستایی به ویژه بعد خانوار الزام اساسی محاسبات مربوط به خط فقر روستایی است و اثر بعد خانوار بر خط فقر به صورت «از پیش تعیین شده» و «سرانه» موجب ایجاد تورش برآورد خط فقر خانوارهای روستایی می شود.
مطالعه کیفی سنخ شناسی سبک های زندگی: مطالعه جوانان شهر مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر مهاباد از نظر تراکم نشانگان فرهنگ قومی، شیوه های مصرف و سبک های زندگی همواره مورد توجه دیگر شهرهای کُردنشین و حتی غیر کُردنشین بوده است. تغییر و دگرگونی های ناشی از توسعه، موقعیت خاص جغرافیایی این شهر و وجود امکانات مناسب در مقایسه با دیگر شهرهای کُردنشین، باعث مهاجرت فراوان مردم از شهرها و روستاهای اطراف به این شهر شده است.این پژوهش برای سنخ شناسی سبک های زندگی در بین جوانان پسر شهر مهاباد، با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی، کنش ها و ایده های شکل دهنده سبک زندگی را بررسی می نماید. در بخش نظری، با استفاده از آرای اندیشمندان مختلف در حوزه مصرف و سبک زندگی چارچوبی مفهومی تنظیم و برای سنخ شناسی سبک های زندگی استفاده شده است. روش کار، کیفی (نظریه مبنایی) است، و داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و معیار اشباع نظری در بین 25 نفر از جوانان پسر 18 تا 29 سال شهر مهاباد گردآوری شده اند. یافته های به دست آمده، شامل شش سبک زندگی به شرح ذیل است: پیشامدرن، مدرن، علمی، ورزش محور، شادزیست و جهان محلی.
تأثیر سطوح خشم و شیوه های فرزندپروری مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی بر خودپنداره فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۸
175-196
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر سطوح خشم و شیوه های فرزندپروری مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی بر خودپنداره فرزندانشان بود. طرح این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای بوده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مادران کودکان دارای ناتوانی های یادگیری بین سنین 8 تا 12 سال که به مراکز مورد نظر مراجعه کرده اند و جامعه کودکان عادی، کودکان مدارس همان مناطق بود . به این منظور 82 نفر از دانش آموزان بین سنین 8 تا 12 سال که به مراکز مورد نظر مراجعه کرده بودند، به عنوان گروه نمونه کودکان دچ ار ناتوانی های یادگیری انتخاب شدند. پس از تکمیل پرسش نامه های شی وه های فرزن دپروری ب امریند، 1991، خودپنداره کودکان آهلووالیا، 1961 و خش م اسپیلبرگر، 1999، توسط کودکان و مادرانشان، گروه کودکان عادی و مادران، پرسش نامه های مشابه را کامل کردند. داده های بدست آمده از طریق آزمون های آماری تحلیل واریانس چندمتغیری و رگرسیون مورد بررسی قرار گرفتند. مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری در مؤلفه های احساس خشم، واکنش خشمناک، برون ریزی خشم، درون ریزی خشم، کنترل برون ریزی خشم و کنترل درون ریزی خشم با مادران کودکان عادی تفاوت معناداری دارند. خشم مادران در رابطه میان ناتوانی یادگیری و شیوه های فرزندپروری نقش تعدیل کننده ندارد. خشم می تواند مؤلفه های خودپنداره رفتاری، خودپنداره تحصیلی و شادی را توجیه کنند. مؤلفه های خودپنداره کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی تفاوت معناداری دارند . خانواده به عنوان مهم ترین شکل دهنده پیشینه هر کودک می تواند جزء اساسی ترین موارد پژوهشی باشد و با توجه به مجهولاتی که در زمینه تأثیر شرایط مادران کودکان دچار نات وانی های یادگیری وجود دارد، ضروری به نظر می رسد تا اطلاعاتی در این زمینه جمع آوری شود. در طی درمان برای درمانگران سوالاتی در زمینه مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و چگونگی تأثیر آن ها بر روند درمانی فرزندانشان ایجاد می شود که پژوهش حاضر می تواند پاسخ گوی آن ها باشد.
علل و پیامد تعارض کار خانواده و بررسی بیگانگی از کار به عنوان یکی از پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش و گسترش روزافزون خانواده هایی که در آن زن و شوهر هر دو شاغل و دارای درآمد هستند، از تحولات اجتماعی کشور است. این سبک از زندگی به رغم بهره مندی از فواید ترکیب نقش، به علت نادیده گرفتن تقسیم کار سنتی در خانواده و نیز پذیرش و ایفای تعهدات بیشتر و جدیدتر، با فشارهایی مواجه است. یکی از این فشارها، تعارض کار- خانواده است که چنانچه رفع نشود، می تواند پیامدهای ناخواسته ای بر انسجام اجتماعی و کارکردهای خانواده و نیز عملکرد کاری فرد و بیگانگی از کار داشته باشد. این مقاله ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر تعارض کار- خانواده، به حمایت اجتماعی در کار به عنوان یک منبع انطباق با بیگانگی از کار و تعارض کار- خانواده می پردازد. در این مقاله متغیر وابسته (بیگانگی از کار) در ارتباط با حمایت اجتماعی، انتظارات نقش، ابهام نقش، کنترل بر کار و تعارض کار- خانواده بررسی شده است که در این زمینه از دیدگاه های متفاوتی، همچون: نظریه نقش، نظریه دوکسبری و هیگینز، کارلسون و پرو، کاراسک و بلونر استفاده شده است. پژوهش حاضر، با استفاده از نمونه ای با حجم 400 نفر، از کارمندان زن متأهل ادارات دولتی شهر اهواز با روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی بررسی شده است. نتایج تحقیق به طور کلی حاکی از تأیید فرضیه ها و انتظارات تحقیق درباره نقش حفاظتی حمایت های اجتماعی در کار، مقابله و سازگاری با تعارض و نیز اثر تعدیل کننده آن بر بیگانگی از کار است. به طوری که نتایج تحلیل آماری نشان می دهد حمایت اجتماعی در کار از طریق انتظارات نقش کاری، ابهام نقش کاری و تعارض کار- خانواده بر بیگانگی از کار مؤثر است. همچنین، انتظارات نقش کاری و ابهام نقش کاری از طریق تعارض کار - خانواده بر بیگانگی از کار مؤثر است. شایان ذکر است که رابطه معنی دار و معکوسی بین کنترل بر کار و بیگانگی از کار وجود دارد.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان گرایش به طلاق در شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی عوامل اجتماعی مؤثّر بر میزان گرایش به طلاق در شهر یاسوج است. جامعه آماری تحقیق، خانوارهای شهر یاسوج و روش تحقیق از نوع پیمایشی است. ابزار جمعآوری اطّلاعات، پرششنامه و شیوه نمونهگیری تحقیق، نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بود و حجم نمونه بر حسب فرمول کوکران، 384 نفر انتخاب شدند. متغیّر وابسته تحقیق، میزان گرایش به طلاق بود که 9 متغیر مستقل شامل تفاوت تحصیلی زوجین، اختلاف سنی زوجین، میزان مراوده با خویشاوندان، میزان رضایت جنسی و عاطفی از همسر، اختلاف طبقاتی خانواده زوجین، میزان وفاداری همسر، معیار انتخاب همسر بر حسب اولویت اوّل ازدواج، میزان شناخت از همسر قبل از ازدواج، سطح انرژی عاطفی در خانواده، در رابطه با آن آزمون گردید. یافتههای تحقیق نشان داد که بین متغیّرهای میزان مراوده با خویشاوندان، میزان رضایت جنسی و عاطفی از همسر، میزان شناخت از همسر قبل از ازدواج، میزان وفاداری همسر و سطح انرژی عاطفی در خانواده، با متغیر میزان گرایش به طلاق رابطه معکوس و معنیدار وجود دارد و بین متغیّرهای تفاوت تحصیلی زوجین، اختلاف سنی زوجین و اختلاف طبقاتی خانواده زوجین با متغیّر میزان گرایش به طلاق، رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، متغیرهای مستقل مجموعأ 44 درصد از واریانس متغیّر وابسته را تبیین میکنند.
رابطه بین شیوه های فرزندپروری، سبک های دلبستگی و جو خانوادگی دو نسل والدین و فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
79-97
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین شیوه های مختلف فرزندپروری (مقتدر، سهل گیر، استبدادی و بی توجه)، سبک های مختلف دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا) و جو خانوادگی (گرم و سرد) دو نسل (والدین و فرزندان) صورت پذیرفته است. گروه نمونه پژوهش حاضر 220 آزمودنی (110 دانش آموز پسر کلاس سوم راهنمایی مدارس نواحی دوگانه شهر قزوین همراه با 110 نفر از والدین شان) بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش، از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری شیفر (نقاشیان، 1358) و سبک های دلبستگی کولینز و رید (کولینز و رید، 1990)، به عنوان ابزارهای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از روش مجذور خی 2، روش همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون خطی ساده گام به گام استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه معناداری بین شیوه فرزندپرروی، سبک های دلبستگی و جو خانوادگی دو نسل وجود دارد.
بررسی تأثیر مؤلفه های برنامه درسی پنهان بر بعد اجتماعی هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف محققان از این پژوهش بررسی چگونگی تأثیر وجوهی از مؤلفه های برنامه درسی پنهان بر بعد اجتماعی هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان، برحسب ابعاد سه گانه نگرش اسلامی ایرانی، بوده است و برای نیل به این مقصود تلفیقی از روش های تحلیل اسنادی، قوم نگاری، و تحلیل محتوای کیفی به کار گرفته شده است؛ پنج مدرسه و سی دانش آموز به صورت هدف مند (با معیار زنجیره ای شاخص) انتخاب و از ابزارهای مصاحبه نیمه رهنمودی، مشاهده از نوع مشارکتی، و فرم فیش برداری استفاده شده است. تحلیل یافته ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و گزینشی انجام گرفته است.
یافته های تحقیق گویای آن است که مؤلفه های برنامه درسی پنهانِ بررسی شده بر بعد اجتماعی هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان در سه بعد شناختی، عاطفی، و رفتاری مؤثر بوده است و تأثیرات مذکور در دو وجه مثبت و منفی رخ داده که در قالب جداول مربوط بحث شده اند.
بررسی میزان تأثیر استفاده از فضای مجازی برارزش های خانواده (مطالعه ی موردی: معلمان مقطع متوسطه سازمان آموزش و پرورش استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در فن آوری اطلاعات ارتباطات انقلاب شگرفی به وجود آمده که زندگی همه ی انسان ها ی روی کره ی زمین را تحت تأثیر قرارداده است. با ورود رایانه و اینترنت در میان خانواده ها، ارزش های اجتماعی، تحت تأثیرقرار گرفته وتغییراتی در رفتار و گفتمان نسل جوان به وجود آمده است. با توّجه به نقش فضای مجازی در توسعه ی جوامع، در جامعه ی ما نیز به فن آوری اطلاعات و ارتباطات اهمیت داده شده است. یکی ازعوامل اجتماعی شدن، استفاده جوانان از فضای مجازی است. قرار گرفتن در فضای مجازی، وسایل مؤثری در فرآیند جامعه پذیری کودکان و نوجوانان و سمت وسو دادن به نگرش ها وگرایش های ارزشی آنان دادند . هدف پژوهش حاضر، «بررسی میزان تأثیر استفاده از فضای مجازی بر ارزش های خانواده» است. این پژوهش، توصیفی و ازنوع همبستگی است. جامعه ی آماری آن،320 نفر از دبیران مدارس متوسطه ی استان ایلام می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، 170 نفر به عنوان نمونه، انتخاب شدند. ابزارگردآوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بود. و پایایی و قابلیت اعتماد آن، با استفاده از آلفای کرونباخ87/0 مورد تأیید قرار گرفت. نتایج استخراج نشان می دهد که: 1)ارزش های خانوادگی در میان افرادی که از فضای مجازی استفاده می کنند و افرادی که استفاده نمی کنند، متفاوت است؛ 2) این ارزش ها در میان استفاده کنندگان از فضای مجازی، متناسب با طول زمان استفاده (روزانه، هفتگی، ماهانه) استفاده از فضای مجازی متفاوت است؛ 3) ارزش های خانوادگی افرادی که فضای مجازی استفاده می کنند، با توجه به نوع استفاده ازفضای مجازی متفاوت است.