مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شیوه های فرزندپروری
حوزه های تخصصی:
"هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان اختلالات روانی دانش آموزان دختر با توجه به شیوه های فرزند پروری والدین بود. نمونه مورد نظر 120 نفر دانش آموزان دختر پایه دوم دبیرستان شهرستان جیرفت بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش، آزمونSCL90 و پرسشنامه ابعاد رفتاری والدین (شیفر) بود که مربوط به چهار شیوه فرزند پروری میباشد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل واریانس یک طرفه با آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که در افسردگی، وسواس – اجبار، حساسیت در روابط متقابل، هراس، روان پریشی و شکایات جسمانی، دانش آموزانی که میزان بیشتری از اختلالات را نشان داده اند، دارای والدین بی توجه و مستبدی بودند. هم چنین در مقیاس های اضطراب، خصومت و تفکر پارانوئیدی تفاوتی در چهار شیوه فرزند پروری مشاهده نشد.
"
ارتباط بین شیوه های فرزندپروری مادر و فرزندپروری ادراک شده با مکان کنترل و خودپنداره فرزندان
حوزه های تخصصی:
"این پژوهش با هدف تعیین ارتباط بین شیوههای فرزندپروری مادر (اقتدار منطقی، استبدادی، آزادگذاری) و ادراک فرزند از آن شیوهها با مکان کنترل و خودپنداره فرزندان در شهر تهران، انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را دانشآموزان پسر پایه سوم راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی 81 ـ 80 و همچنین مادران آنها که دارای حداقل تحصیلات پنجم ابتدایی و بالاتر بودهاند، تشکیل میدهد. تعداد 388 نفر دانشآموز و مادران آنان بهصورت تصادفی چند مرحلهای به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. روش پژوهش از نوع همبستگی است. پرسشنامه اقتدار والدین بورای (30 سؤال)، پرسشنامه سبکهای فرزندپروری ادراک شده مکلون و مررل (18 سؤال)، مقیاس مکان کنترل نوویکی و استریکلند (40 سؤال) و آزمون خودپنداره تنسی (84 سؤال) اجرا شد. نتایج نشان داد که بین شیوههای فرزندپروری مادر با مکان کنترل و خودپنداره رابطه معناداری وجود ندارد (05/0P>). اما بین ادراک دانشآموزان از شیوههای فرزندپروری مادر (اقتدار منطقی، استبدادی، آزادگذاری) با مکان کنترل و خودپنداره رابطه معناداری مشاهده شد (0001/0P<). یافتهها نشان داد که ادراک فرزندان از شیوههای فرزندپروری بهعنوان یک عامل اثرگذار بیرونی قدرت تبیین بهتری برای شکلگیری مکان کنترل و خودپنداره فرزند در مقایسه با نگرش مادر به این شیوهها میتواند داشته باشد.
"
بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان با ویژگی های خانوادگی آنان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان با ویژگی های خانوادگی آنان می پردازد. هدف آن، تعیین رابطه و سهم نسبی هر یک از متغیرهای خانوادگی در تبیین انگیزش پیشرفت تحصیلی است. به همین منظور180 نفر آزمودنی به طور تصادفی از جامعه دانش آموزان دوره متوسطه آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که از بین عوامل خانوادگی مرتبط با انگیزش پیشرفت تحصیلی، انتظار والدین از موفقیت فـرزندان 28/0، شیوه فرزندپروری مقتدرانه 26/0و ساخت خانواده (مدرن های طبیعی در خانواده) 16/0 تبیین کننده انگیزش پیشرفت تحصیلی هستند.
بررسی سلسله مراتب نظام ارزشی نوجوانان دانش آموز در شیوه های فرزند پروری مختلف
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی سلسله مراتب نظام ارزشی نوجوانان دانش آموز در شیوه های فرزند پروری مختلف طراحی و اجرا شد . تعداد 249 دانش اموز ( 129 دختر و 120 پسر ) بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند . آزمودنی ها به پرسشنامه های سنجش شیوه های فرزندپروری و نظام ارزشی پاسخ دادند . تجزیه و تحلیل نهایی نمرات بدست آمده با استفاده از آزمون غیر پارامتریک فریدمن نشان داد که برای آزمودنی هایی که شیوه های فرزندپروری والدین خود را پاسخگو ، سهل گیر و مستبد درک کرده بودند ، سلسله مراتب نظام ارزش ها معنادار و برای آزمودنی هایی که شیوه های فرزندپروری والدین خود را طرد کننده و آشفته درک کرده بودند ، نظام ارزش های سلسله مراتب معناداری ندارد ...
بررسی رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان راهکارهایی برای پیشگیری از جرم در محیط خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک خطرپذیری نوجوان به عنوان اقتضای قابل انتظار این دوره سنی و نه به عنوان رفتاری انحرافی و مجرمانه، امکان شناخت و پیشگیری از بروز جرم را در نوجوانان واقع بینانه تر و عملی تر می سازد. در این تحقیق فرض شده است که بین محیط خانوادگی و شیوه های فرزندپروری و ویژگی های زمینه ای فردی و خانوادگی با خطرپذیری (سیگار کشیدن، مواد مخدر و روان گردان، الکل، رانندگی خطرناک، خطرپذیری جنسی و خشونت) رابطه وجود دارد.
بنابراین از مقیاس های معتبر و هنجار شده در ایران یعنی پرسشنامه های خطرپذیری نوجوانان ایرانی، محیط خانوادگی و دموگرافیک برای سنجش متغیرها استفاده شد. با انتخاب 1204 نفـر از دانش آموزان دبیرستـانی شهر تهران بـا روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم، فرضیه های فوق آزمون گردید.
بر اساس یافته های این تحقیق میانگین خطرپذیری نوجوانان تحت شیوه تربیتی اقتدارگرا پایین تر و میانگین شیوه تربیتی مسامحه کار بالاتر از سایرین بود. در تعیین خطرپذیری رانندگی خطرناک و دوستی با جنس مخالف، سهم متغیرهای کنترلی بیش از متغیرهای گرمی بود. اما در مؤلفه های خشونت، سیگار، مواد مخدر، الکل و رابطه و رفتار جنسی میزان تعیین کنندگی متغیرهای صمیمیت مثل طرد، تایید و ابراز محبت بر کنترل پیشی گرفته بود. پایه تحصیلی (دوم) و جنسیت (پسر)، در پیش بینی واریانس خطرپذیری دوستی با جنس مخالف و رابطه و رفتار جنسی معنا دار بودند. معدل ترم قبل در تبیین تغییرات خشونت، الکل و دوستی با جنس مخالف سهمی منفی و معنا دار داشت. سطح پایین اقتصادی خانواده در پیش بینی رانندگی خطرناک تاثیری منفی نشان داد.
با شناخت فاکتورهای تاثیرگذار مربوط به خانواده بر خطرپذیری، راهکارهای اجرایی و عملی در سطح خانواده برای کاهش این گونه رفتارها در میان نوجوانان ارائه گردید.
رابطه شیوه های فرزندپروی با سبک های هویت یابی و گرایش به مشاغل در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آن جایی که سبک های فرزندپروری بر جنبه های مختلف تحول نوجوان تاثیرگزار است و گرایش به مشاغل بخشی از هویت یابی را در نوجوانان تشکیل می دهد، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه شیوه-های فرزندپروی با سبک های هویت یابی و گرایش به مشاغل در نوجوانان انجام شد. به این منظور تعداد 190 نفر از نوجوانان پسر سال سوم دبیرستان و مراکز پیش دانشگاهی شهر تهران به شیوه تصادفی خوشه-ای چندمرحله ای جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در پژوهش شامل پرسشنامه شیوه ها و ابعاد فرزندپروری (رابینسون و همکاران، 2001)، پرسشنامه سبک های هویت یابی (برزونسکی، 1989) و پرسشنامه گرایش به مشاغل (نجفی، ١٣٧٤) بود. پرسشنامه سبک های هویت یابی و گرایش به مشاغل توسط نوجوانان و پرسشنامه شیوه ها و ابعاد فرزندپروی توسط والدین تکمیل گردید. به منظور تحلیل آماری داده های پژوهش از روش تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شیوه فرزندپروری مقتدرانه به طور معناداری توانست سبک هویت اطلاعاتی نوجوانان را پیش بینی کند. هم چنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که به طور معنادار شیوه فرزندپروری مستبدانه پیش بینی کننده سبک هویت سردرگم در نوجوانان می باشد اما هیچ کدام از شیوه های فرزندپروری گرایش به مشاغل انسانی و مشاغل ابزاری را پیش بینی نکردند (01/0>P).
رابطه شیوه های فرزند پروری والدین با رفتارهای غیر اجتماعی و اجتماعی کودکان پیش دبستانی در بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری والدین با رفتارهای اجتماعی و غیر اجتماعی در بازی کودکان پیش دبستانی بود. بدین منظور از نمونه ای متشکل از 100 کودک 6 - 3 ساله شهر شیراز استفاده شد که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تجدد در شیوه های فرزند پروری (شیفرن و اگارتون، 1985 ) و مقیاس رفتار بازی کودکان پیش دبستان (کوپلن و رابین، 1998) بود. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیری بیان کننده وجود قدرت پیش بینی کنندگی باورهای ترقی خواهانه والدین برای رفتارکم گویی، رفتار گوشه گیری فعال، بازی اجتماعی و بازی خشن کودکان بود. باورهای مستبدانه والدین، رفتارهای کم گویی کودکان را پیش بینی می کرد. نتایج نیز نشان دهنده تفاوت الگوی قدرت پیش بینی کنندگی شیوه های فرزند پروری والدین برای رفتارهای کودکان در بازی در گروه دختران نسبت به پسران بود.
رابطه مفهوم خود، ساختار خانواده و نگرش به عملکردهای تربیتی والدین در نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، مؤلفة مفهوم خود و رابطظ آن با ساختار خانواده و شیوه های فرزندپروری مورد بررسی قرار گرفته است. تعداد 163 دانش آموز نوجوان با میانگین سنی 16 سال و به تفکیک جنسیت از میان مدارس متوسطة شهر تبریز انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس مفهوم خود تنسی متشکل از 84 ماده و مقیاس 77 ماده ای عملکرد تربیتی والدین استفاده شد. نتایج بیان گر تفاوت های جنسی معنی داری در مفهوم خود نبود. دختران در مقایسه با پسران محبت والدینی را بیشتر ارزیابی کردند، ولی در نگرش به بُعد کنترل والدینی تفاوت های جنسی معنی داری مشاهده نشد. چهار شیوة تربیتی (مقتدر، آزادگذارنده، قدرت طلب و مسامحه کار) در رابطه با مفهوم خود مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیلANOVA گویای آن بود که نقش اقتدار والدینی در ایجاد مفهوم خود بالا در مقایسه با سه شیوة دیگر به مراتب بیشتر بود. همچنین، مفهوم خود، جز در رابطه با تحصیلات مادر، تحت تأثیر ساختار فیزیکی خانواده قرار نگرفت.
مطالعة تطبیقی سبکهای فرزندپروری
حوزه های تخصصی:
فرزندپروری، به شیوة غالب بر تربیت فرزندان از سوی والدین اشاره دارد و بر چگونگی رشد و تکوین شخصیت کودکان تأثیر به سزایی دارد. در کشورهای غربی تحقیقات گسترده ای در مورد سبک های فرزندپروری و پیامدهای آن صورت گرفته است و بر آن اساس چهار سبک فرزندپروری مطرح شده است: فرزندپروری مقتدرانه، فرزندپروری مستبدانه، فرزندپروری سهل گیرانه و فرزندپروری مسامحه کارانه. این طبقه بندی بر پاسخ دهی و تقاضاهای والدین مبتنی است. در متون و احادیث اسلامی نیز به شیوة تربیت فرزندان از دیدگاه معصومین(ع) اشاره شده است. از دیدگاه اسلامی مسئولیت اصلی فرزندپروری، به عهدة پدر و مادر است. آنها باید برای آموزش و تربیت فرزند، بهترین شیوه ها را به کار گیرند. هریک از سبک های فرزندپروری با بروز و نگهداری رفتارها و ویژگی های خاصی در فرزندان رابطه نشان داده اند؛ برای مثال عزت نفس بالا، پیشرفت تحصیلی و کفایت های اجتماعی ازجمله متغیرهایی است که با فرزندپروری مقتدرانه رابطه دارد. همچنین مشکلات رفتاری، افسردگی و سایر مشکلات روان شناختی با فرزندپروری مسامحه کارانه مرتبط اند. با توجه به اینکه پژوهش های مربوط به فرزندپروری غالباً در کشورهای غربی صورت گرفته اند و با توجه به اهمیت فرزندپروری و تأثیرپذیری آن از مسائل فرهنگی، مطالعة حاضر با هدف بررسی تطبیقی سبک های فرزندپروری در کشورهای غربی و از دیدگاه دانشمندان اسلامی صورت گرفته است. به این منظور سبک های فرزندپروری و تأثیر آن بر رابطة والدین و فرزندان و بروز مشکلات رفتاری، شناختی و روان شناختی توصیف و تبیین شده است.
رابطه شیوه های فرزندپروری ادراک شده و سبک های هویت با حرمت خود در دانش آموزان دختر دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری ادراک شده، میزان حرمت خود و سبک های هویت در دانش آموزان دختر دبیرستانی است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی از نوع همبستگی است و 375 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی از دو ناحیه آموزش و پرورش شهر رشت در سال تحصیلی 1389- 1388 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند، سبک های هویت برزونسکی و حرمت خود کوپر اسمیت پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد بین شیوه های فرزندپروری و سبک های هویت با میزان حرمت خود دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد. ماتریس همبستگی نیز نشانگر رابطه معنی دار میان شیوه های فرزندپروری و سبک های هویت بود. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان دهنده توانایی پیش بینی کنندگی بیشتر متغیر شیوه فرزندپروری قاطعانه درمیان تمامی متغیرهای مستقل می باشد. نتایج نشان داد دانش آموزانی که تحت شیوه فرزندپروری قاطعانه پرورش یافته اند دارای میزان حرمت خود بالاتر و اغلب این دانش آموزان دارای سبک های هویت اطلاعاتی و یا هنجاری هستند اما دانش آموزان تحت شیوه فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه دارای حرمت خود پایین تر و سبک هویت سردرگم/ اجتنابی هستند.
رابطه بین شیوه های فرزندپروری با نظریه ذهن در دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی شهر اصفهان 90-91(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین شیوههای فرزندپروری با نظریه ذهن در دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و جامعه آماری مشتمل بر کلیه دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی و مادرانشان در سال تحصیلی 91-1390 در شهر اصفهان بود. از بین این جامعه تعداد 361 دانش آموز (177 پسر و 184 دختر) به همراه مادران شان به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای از میان مدارس دخترانه و پسرانه نواحی ششگانه آموزش و پرورش انتخاب شد. پرسشنامه فرزندپروری (بامریند، 1972) و آزمون پیشرفته نظریه ذهن (هپی،1994) به عنوان ابزار تحقیق انتخاب شدند. دادههای حاصل با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که بین شیوه فرزندپروری مستبدانه و نظریه ذهن همبستگی منفی معنادار و بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه و نظریه ذهن ارتباط مثبت معنادار وجود دارد. همچنین سبک فرزندپروری مستبدانه و سبک فرزندپروری مقتدرانه میتوانند نظریه ذهن را در سطح (01/0 ≥P) پیش بینی کنند. البته، ارتباط معناداری بین سبک سهل گیرانه والدین و هیچ کدام از متغیرهای نظریه ذهن مشاهده نشد. نتیجه گیری: برحسب یافتههای حاصل از پژوهش میتوان گفت؛ شیوه فرزندپروری مقتدرانه به علت توجه وپاسخ گویی مناسب والدین نقش چشم گیری در رشد شناختی و جامعه پذیری افراد دارد.
بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین با خشونت خانگی نسبت به فرزندان در شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت خانگی علیه کودکان مشکل میلیونها کودک و خانواده است و در هر جامعهای رخ میدهد و آثار آن روی کودکان از هر نژاد، رنگ، طبقه اجتماعی و مذهب چشمگیر بوده، در تمام دوره رشدی فرد وجود دارد . تحقیقات نشان داده اند که شیوه های فرزندپروری والدین هم یک عامل ایجادکننده و هم یک عامل بازدارنده بر خشونت خانگی علیه کودکان است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری والدین با خشونت خانگی آنها نسبت به فرزندان در شهر اهواز بود. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان و والدین آنها درشهر اهواز بوده که براساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 384 نفر انتخاب شده اند . همچنین، برای سنجش از پرسشنامه های کودک آزاری و ضربه برنستاین (CTQ) و شیوه های فرزندپروری والدین بامریند استفاده شده است. یافته ها بیانگر آن است که بین شیوه فرزندپروری آسان گیرانه و شیوه فرزندپروری مستبدانه با خشونت خانگی نسبت به فرزندان همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد، اما بین شیوه فرزندپروری منطقی (مقتدرانه) والدین با خشونت خانگی نسبت به فرزندان همبستگی منفی معنی داری وجوددارد . در نهایت به جز بعد شیوه فرزندپروری آسان گیرانه با خشونت جسمی ، بین کلیه شیوه های فرزندپروری با ابعاد خشونت خانگی (جسمی، عاطفی و غفلت) نسبت به فرزندان همبستگی معنی داری برقراراست. تفسیر نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره گام به گام نشان می دهد که متغیرهای شیوه فرزندپروری مستبدانه، منطقی و شیوه فرزندپروری آسان گیرانه ، 35/ 48 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند.
رابطة بین شیوه های فرزندپروری و کمال گرایی مادران با سازگاری عاطفی و اجتماعی دانش آموزان دختر سال دوم دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطة شیوه های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه، و آزادگذارانه و کمال گرایی انطباقی (هدف مندی، نظم و سازماندهی، و تلاش برای عالی بودن) و کمال گرایی غیرانطباقی (حساسیت بین فردی، استاندارد های بالا برای دیگران، ادراک فشار از سوی والدین) مادران با سازگاری عاطفی و اجتماعی دانش آموزان سال دوم دبیرستان های شهر تهران است. 200 نفر از مادران همراه با فرزندانشان، که در منطقة دو شهر تهران در مقطع دوم دبیرستان تحصیل می کردند، به طور تصادفی انتخاب شده و در این پژوهش شرکت کردند. از مادران خواسته شد پرسش نامة شیوه های فرزندپروری والدین (PAG) (Baumrind, 1973) و پرسش نامة کمال گرایی (هیل، 2004) را تکمیل کنند و فرزندان آن ها به پرسش نامة سازگاری دانش آموزان دبیرستانی (AISS) (سینگها و سینگ، 1993) پاسخ دادند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری شامل فراوانی، درصد، درصد تراکمی، میانگین، انحراف استاندارد، هم بستگی، تحلیل واریانس یک سویه، آزمون T و آزمون تعقیبی توکی هم زمان استفاده شد. نتایج نشان داد بین نمرات سازگاری نوجوانان بنا بر شیوه های فرزندپروری مادران تفاوت معناداری وجود دارد؛ یعنی شیوه های فرزندپروری نقش تعیین کننده ای در سازگاری عاطفی نوجوانان دارد؛ اما در کیفیت سازگاری اجتماعی گروه نمونة تحقیق عامل تعیین کننده ای به شمار نمی رود. بین میانگین نمرات سازگاری عاطفی دانش آموزان از نظر کمال گرایی غیرانطباقی و انطباقی مادرانشان تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین، محاسبات آماری دربارة هم بستگی در دو بعد کمال گرایی در رابطه با نمرات سازگاری عاطفی، نشان داد که تنها شاخص حساسیت بین ِفردی با سازگاری عاطفی دانش آموزان دختر گروه نمونه هم بستگی معنادار دارد؛ یعنی هرچه حساسیت بین ِفردی زیادتر می شود، ناسازگاری عاطفی هم افزایش می یابد. همچنین، بین نمرات سازگاری اجتماعی دانش آموزان، بنا بر دو بعد کمال گرایی انطباقی و غیرانطباقی مادران، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین معنا که بین سازگاری دانش آموزان در دو مولفة نظم و سازماندهی و ادراک فشار از سوی والدین هم بستگی وجود دارد.
رابطه شیوه فرزندپروری والدین با میزان فعالیت بدنی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه شیوه فرزندپروری والدین با میزان فعالیت بدنی فرزندانشان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهر رشت (21150 نفر) بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 704 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه فعالیت بدنی کوالسکی وکروکر و پرسش نامه سبک های فرزندپروری رابینسون و همکاران بود. پژوهشگران پایایی این پرسش نامه ها را ازطریق آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب (78/0و 83/0) به دست آوردند. از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد، بین شیوه فرزندپروری اقتداری پدران و مادران با سطح فعالیت بدنی فرزندان رابطه معنادار، و بین سطح فعالیت بدنی دانش آموزان دختر با پسر تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین میزان فعالیت بدنی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر رشت به شیوه فرزند پروری والدین مرتبط نیست و احتمالاً به دلیل استقلال نسبی این دوره سنی، ممکن است عوامل دیگری مانند نگرش والدین نسبت به فعالیت بدنی یا میزان مشارکت ورزشی آنان در این زمینه اثرگذار باشد.
رابطه ی شیوه های فرزندپروری، دینداری و هوش هیجانی با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین شیوه های فرزندپروری سهل گیر، مستبد و قاطع، هوش هیجانی و دینداری با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان دبیرستان های شهر اهواز بود.
روش کار: نمونه ی این پژوهش همبستگی شامل 262 نفر از دانش آموزان دبیرستان های شهر اهواز می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسش نامه ی
شیوه های فرزندپروری بامریند، مقیاس دینداری آرین، هوش هیجانی شاته و مقیاس آمادگی به اعتیاد زرگر می باشد. داده ها با آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون، تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین شیوه های فرزندپروری سهل گیر، مستبد و قاطع، هوش هیجانی و دینداری با آمادگی فعال به اعتیاد و بین روش مستبد، دینداری و هوش هیجانی با آمادگی منفعل برای اعتیاد، ، رابطه ی معنی دار وجود دارد (001/0=P). هم چنین بین روش سهل گیر و قاطع با آمادگی منفعل برای اعتیاد، ارتباطی مشاهده نشد. تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین متغیرهای پژوهش به ترتیب دینداری، روش سهل گیر، هوش هیجانی، روش مستبد و روش قاطع، پیش بینی کننده های معنی داری برای آمادگی فعال برای اعتیاد می باشند و حدود 39 درصد از واریانس آن را تبیین می کند. به علاوه، روش مستبد و دینداری، پیش بینی کننده ها ی معنی داری برای آمادگی منفعل برای اعتیاد می باشند و حدود 11 درصد از واریانس آن را تبیین می کند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد کهشیوه ی فرزندپروری قاطع، دینداری و هوش هیجانی در کاهش آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان، موثر است.
رابطه شیوه های فرزند پروری ادراک شده با طرحواره های ناسازگار اولیه و جهت گیری مذهبی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور شناسایی رابطه شیوه های فرزندپروری ادراک شده با طرحواره های ناسازگار اولیه و جهت گیری مذهبی صورت گرفته است. بدین منظور، 300 دانش آموز دختر مقطع دوم و سوم دبیرستان به شیوه نمونه گیری طبقه ای خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه های ابعاد رفتاری والدین شیفر، فرم کوتاه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و جهت گیری مذهبی آلپورت را تکمیل کردند. داده ها، با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که شیوه فرزندپروری با بُعد غالب محبت پیش بینی کننده معناداری برای سطوح پایین تر طرحواره های ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی، انزوای اجتماعی/ بیگانگی، نقص/ شرم، وابستگی/ بی کفایتی، خودتحول نیافته/ گرفتار، اطاعت، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی و خویشتن داری/ خودانضباطی ناکافی و جهت گیری مذهبی بیرونی و سطوح بالاتر جهت گیری مذهبی درونی است. همچنین نتایج نشان داد شیوه فرزندپروری با بُعد غالب کنترل نیز پیش بینی کننده معناداری برای سطوح بالاتر طرحواره های ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، نقص/ شرم، اطاعت و ایثار است.
گرایش به سوءمصرف مواد مخدر: بررسی مولفه های پیش بین سبک های فرزندپروری، استرس و تیپ شخصیتی D(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به مصرف مواد بر اساس پیش بینی کننده های شیوه های فرزندپروری، استرس و تیپ شخصیتی D انجام شده است. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش تعداد 200 نفر ( 100 مرد و100 زن) از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کرج به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شیوه های فرزندپروری ادراک شده، پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه تیپ شخصیتی D و مقیاس گرایش به مصرف مواد می باشد. یافته ها: سبک فرزندپروری طرد با گرایش به مصرف مواد رابطه مثبت و سبک گرمی عاطفی رابطه منفی نشان داد. همچنین استرس و تیپ شخصیتی D با گرایش به مصرف مواد رابطه مثبت نشان دادند. نتیجه گیری: رابطه بین والدین و فرزندان، استرس و تیپ شخصیتی D می توانند عوامل پیش بینی کننده گرایش افراد به سوء مصرف مواد تلقی شوند.
بررسی عوامل مؤثر بر مسئولیت پذیری اجتماعی جوانان (مطالعة دانشجویان دانشگاه شهیدباهنر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی مسئولیت پذیری اجتماعی می پردازد که نوعی احساس التزام به عمل یا واکنش فردی در موقعیت های گوناگون به دلیل تقید به دیگران است. جهت سنجش عوامل مؤثر بر آن از نظریه های مختلف مثل نظریه های نوع دوستی متقابل، اعتماد و مشارکت، یادگیری اجتماعی باندورا و نظریة نقش اجتماعی استفاده شده است. روش تحقیق پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامة محقق ساخته بوده است. این پژوهش درمیان 404 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شهیدباهنر کرمان صورت گرفته که با روش نمونه گیری تصادفی نظام مند انتخاب شده اند.
نتایج تحقیق نشان می دهد که احساس عزت نفس، شیوة فرزندپروری منسجم، صمیمی و پاسخگو، مشارکت اجتماعی رسمی و غیررسمی، اعتماد اجتماعی بین شخصی، اعتماد تعمیم یافته و نهادی و جنسیت و پایگاه اقتصادی اجتماعی متغیرهای تأثیرگذار بر مسئولیت پذیری اجتماعی هستند.
بررسی شیوه های فرزند پروری و جو عاطفی خانواده کودکان مبتلا به اضطراب فراگیر و کودکان فاقد اضطراب
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه شیوه های فرزند پروری و جو عاطفی خانواده کودکان مبتلا به اضطراب فراگیر و کودکان فاقد اضطراب در کودکان پیش دبستانی بود. در این راستا 200 کودک پایه پیش دبستانی که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، که از این بین102 کودک دارای اضطراب فراگیر و 98 نفر باقیمانده فاقد اضطراب بودند. فرضیه های تحقیق به طور کلی عبارت از این بودندکه بین دو گروه از کودکان سالم و مضطرب از لحاظ سبک های فرزندپروری (مستبدانه، سهل گیر، مقتدرانه) والدینشان تفاوت وجود دارد. و همچنین بررسی تفاوت بین دو گروه از کودکان سالم و مضطرب از لحاظ جو عاطفی خانواده. برای سنجش فرضیه ها از سه مقیاس پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI4)، پرسشنامه جو عاطفی و پرسشنامه فرزند پروری دیاناباوم استفاده گردید و یافته ها اکثر فرضیه های تحقیق و همچنین سؤال تحقیق را تأیید کردند و بر یافته های پژوهش های پیشین صحه گذاشتند.
بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری و سبک های دلبستگی با نشانه های افسردگی نوجوانان
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری با نشانه های افسردگی می باشد. از میان دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر تبریز تعداد 375 نفر با دامنه سنی
17-16 سال به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. برای انتخاب آزمودنی ها از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. آزمودنی ها پرسشنامه های سبک های دلبستگی، شیوه های فرزندپروری و پرسشنامه نشانه های افسردگی را تکمیل نمودند.
یافته های این مطالعه نشان داد که نوجوانان با سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی سطوح بالاتری از نشانه های افسردگی را نشان می دهند. اما هیچ ارتباطی بین سبک دلبستگی ایمن و دلبستگی ناایمن دوسوگرا با نشانه های افسردگی مشاهده نشد. همچنین یافته های این مطالعه نشان دادند که افسردگی ارتباط منفی معنی داری با شیوه ی فرزندپروری اقتدار منطقی و نیز ارتباط مثبت معنی داری با شیوه ی فرزندپروری استبدادی دارد. درحالی که ارتباطی بین افسردگی و شیوه ی فرزندپروری سهل گیر مشاهده نشد. یافته های بدست آمده از این مطالعه تا حدودی با این ایده که عامل های محیطی مانند سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری نقش مهمی در بروز نشانه های افسردگی نوجوانان دارند، هماهنگ است.