فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۳٬۲۵۸ مورد.
کارکرد روایی (مربع معنایی) در تابلوهای «نماز»، «مجنون»، «میثاق خون» و «حضرت علی اکبر» اثر خشایار قاضی زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل گفتمانی تابلوهای خشایار قاضی زاده تلاش بر این است تا از نشانه های منفرد، کلان نشانه ها، خرد نشانه ها و یا مجموعه ای از نشانه ها عبور کنیم تا بتوانیم به ورای نشانه ها یعنی آنجائی که نشانه ها با یکدیگر تعامل برقرار می کنند برسیم. تا بتوانیم به خوانشی گفتمانی دست یابیم. بدین منظور، علاقه مند به ظاهر شدن معنا در گفتمان های هنری، هدف این مقاله چگونگی ظاهر شدن معنا به کمک مقوله های بنیادین کلام یعنی «مربع معنائی» در این تابلوهاست؛ و در ادامه بومی سازی نظریه های تحلیل گفتمان در این حوزه است. می خواهیم بدانیم که گفته پرداز این تابلوها از چه ترفندهایی برای تولید معنا سود برده است و چگونه این نشانه های منفرد را به یک نظام منسجم معنائی تبدیل کرده که یک معنای واحد از آن تولید می گردد. نشانه-معناشناس بر این باور است که نشانه به تنهایی فاقد معناست و معنا از رابطة بین نشانه ها حاصل می شود. با این توصیف می توان به درستی گفت که نشانه–معناشناس به ظاهر شدن معنایی که از میان شکل های زبانی دریافت شده است علاقه نشان می دهد؛ و در واقع، می توان گفت که او به ظاهر شدن معنا از میان گفتمان های که معنی را ظاهر می کنند، از میان گفتمان های که معنی را انتقال می دهند و همکاری مبهمی را فراهم می کنند علاقه مند است. در حقیقت نشانه-معناشناسی تلاش دارد به صورت روشمند ابعاد کلام را موردمطالعه قرار دهد. یکی از ابعاد کلام همان «مربع معنایی» در کلام است.
بازنمایی و تحلیل الگوی خانواده اسلامی ایرانی در گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مناقشات گفتمانی عرصه های سیاسی و فرهنگی در جامعه، بر نهادهای اجتماعی تأثیر می گذارد. در این میان، نهاد خانواده، به منزلة کانون سبک زندگی، در معرض الگوسازی گفتمان ها قرار می گیرد. در ایران، پس از انقلاب اسلامی، توجه به الگویی از خانواده برای تحقق سبک زندگی اسلامی ایرانی و کاستن از برخی مسائل اجتماعی و فرهنگی، ضروری تلقی شده است. در این مقاله، با استفاده از نظریات تحلیل گفتمانی و بر اساس روش تحلیل گفتمان (مدل تحلیلی ترکیبی فرکلاف، لاکلاو و موفه) می کوشیم تا مؤلفه های الگوی خانواده اسلامی ایرانی را به عنوان محصول و کفایت تجربی گفتمان انقلاب اسلامی در سه سطح توصیفی، تفسیری و تبیینی تحلیل کنیم. بر طبق نتایج مقاله، الگوی خانواده اسلامی ایرانی بر محور مفاهیم «عدالت محوری»، «اصالت فرد و جمع»، «ارزش های اسلامی» و «فرهنگ ایرانی» مفصل بندی شده و دال مرکزی آن «اسلام و فرهنگ ایرانی» است. همچنین این الگو با ارکان هویتی جامعه ایران سازگاری و تناسب دارد.
تاثیر جنگ تحمیلی برتغییرات زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان به عنوان نظامی وابسته به فرهنگ جامعه، از دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی تاثیر می پذیرد. جنگ به عنوان یکی از مهمترین دگرگونی های اجتماعی، توانایی تاثیر گذاری بر تغییرات زبانی دارد. پژوهش حاضر درصدد بررسی تاثیر جنگ و پیامدهای آن مانند مهاجرت بر تغییرات و تداخل زبانی با بهره گیری از تئوری های مهاجرت و زبان شناسی اجتماعی است. روش این پژوهش مطالعه میدانی (مشاهده مشارکتی، جمع آوری مستندات، مصاحبه روایتی) است که منطقه مورد تحقیق (شهرستان سرپل زهاب) را مورد بررسی قرار می دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهاجرت به عنوان یکی از پیامدهای جنگ تحمیلی نقشی اساسی در تغییرات فرهنگی داشته و تغییر جنبه ای از فرهنگ، دیریا زود به تغییراتی در جنبه های دیگر می انجامد. این نکته را می توان در مورد همه تغییرات فرهنگی به عنوان یک کل یکپارچه مانند زبان نیز در نظر گرفت. جنگ با دگرگونی های عظیم خود باعث تغییرات زبانی و فرهنگی و یا تداخل رسوم فرهنگی، اجتماعی در منطقه مورد مطالعه شده و در نتیجه ما با شکل نوینی از مفاهیم تغییریافته ی زبان شناختی، تداخل های زبانی، گاه مرگ زبانی و باز آفرینی تازه ای از ادبیات شفاهی در حوزه ارتباطات میان فرهنگی در این منطقه روبه رو هستیم.
تحلیل پهنه فرهنگی شهر نیشابور در قرن های اولیه و میانه اسلامی بر اساس منابع مکتوب (مطالعه موردی: شهر بوژگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه فرهنگی محدوده ای جغرافیایی است که در آن گروهی تقریباً گسترده با مشخصات فرهنگی مشترک وجود داشته باشند. شهر نیشابور در دوران اسلامی- که بقایای آن امروزه در جنوب شرق شهر کنونی نیشابور قرار دارد- در سده های نخست تا هجوم مغولان همراه بلخ، مرو و هرات جزء چهار ربع خراسان بزرگ بوده که فقط نیشابور در ایران امروزی باقی مانده است. بر اساس منابع تاریخی و جغرافیایی سده های نخست و میانی اسلامی، نیشابور به لحاظ پهنه فرهنگی وسعت بسیاری داشته و در تقسیمات اداری، دارای دوازده ولایت، ارباع (ربع نام واحدی جغرافیایی است) متعدد، مدینه ها و روستاهای بسیاری بوده است. بوژگان که یکی از شرقی ترین ولایات دوازده گانه نیشابور است، در میان دشت نیل آباد به فاصلة 17 کیلومتری جنوب شرق تربت جام قرار گرفته و نتیجه برهم کنش شرایط اقلیمی با مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در بستر زمانی قرن اول تا هفتم هجری قمری و ارتباط نزدیکش با مرکز یعنی نیشابور بوده است. در این مقاله، با روی کرد تحلیل تاریخی به شناسایی متن شناختی بوژگان پرداخته شده است. ارزیابی منابع مکتوب نشان می دهد نیشابور همواره یکی از مهم ترین ولایت های شرقی شناخته شده و در مسیر جاده ربع نیشابور به هرات اهمیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ویژه ای داشته است.
تحلیل فرهنگ سیاسی ایران مطالعة موردی: شهروندان شهرهای ارومیه و خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، فرهنگ سیاسی جامعه ایران را در یک بازه کیفی اقتدارگرایی تا دموکراتیک گرایی بررسی و تحلیل کرده ایم. دیدگاه های نظریِ شکل گرفته درباب فرهنگ سیاسی ایران تحلیل های متفاوت و گاه متضاد دارند. دسته ای از این دیدگاه ها ویژگی های فرهنگ سیاسی ایران را غیردموکراتیک و اقتدارگرایانه معرفی کرده و دسته دیگر شاخص های دموکراتیک را به آن نسبت داده اند؛ ازجمله این شاخصه ها تأکید بر میزان زیاد مشارکت سیاسی در دوره های مختلف انتخاباتی است. در این پژوهش، با استفاده از روش کمّی پیمایشی برمبنای داده های فازی، فرهنگ سیاسی دو شهر ارومیه و خرم آباد را که به ترتیب کمترین و بیشترین میزان مشارکت انتخاباتی را در دوره های مختلف انتخاباتی داشته اند، تحلیل کرده ایم تا با استفاده از یافته های تجربی، صحت و سقم نظریه ها و دیدگاه های فرهنگ سیاسی ایران را بیازماییم. برای این منظور، میزان عضویت شهروندان را در دو مجموعه فرهنگ سیاسی ارزیابی کرده ایم: ارزش های ابراز وجود دربرابر ارزش های بقا و ارزش های عقلانی دربرابر ارزش های سنتی، الگوی فرهنگ سیاسی آن ها را تعیین می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد الگوی فرهنگ سیاسی ارومیه و خرم آباد تاحدودی شبیه به یکدیگر است. برخلاف تصور قبلی، در هیچ کدام از دو شهر، فرهنگ سیاسی همسان و واحدی مشاهده نشده است. بنابراین، مجموعه ارزش های سیاسی توده مجموعه ای دووجهی است که هم تمایلات دموکراتیک و هم تعلقات اقتدارگرایی دارد و مهم تر این است که الگوی فرهنگ سیاسی شهروندان با میزان مشارکت انتخاباتی آنان مطابقت ندارد؛ بنابراین این استدلال که زیاد بودن مشارکت انتخاباتی می تواند شاخصی برای ارتقای فرهنگ سیاسی و نشان دهنده دموکراتیک بودن آن باشد، با واقعیت همخوانی ندارد.
تحلیلی با رویکرد سیستمی از نشانه شناسی اجتماعی در قالب چهار نظام معنایی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد یا نگرش سیستمی در دهه های اخیر همواره به عنوان ابزاری کارآمد، مکمل مطالعات تخصصی پدیده های مختلف در حوزه های گوناگون دانش بوده و موجب درکی جامع و چند وجهی از چرایی و چگونگی روندهای حاکم بر رخدادها و پدیده ها می گردد؛ به خصوص در سده اخیر که علم با تولید و انباشت حجم عظیمی از داده های تخصصی بسیار متنوع روبرو بوده و بنا بر سنت دانش کلاسیک با تکیه بر تحویل گرایی مبتنی بر روش های تحلیلی سعی در تجزیه عناصر سیستم و کشف روابط بین آن ها داشت تا بتواند رفتار کل مجموعه را تبیین کند. این روش تحلیلی بر مبنای دو پیش فرض بود، نخست آن که اندرکنش بین اجزا وجود نداشته یا بسیار ضعیف باشد تا عناصر مجموعه قابلیت تفکیک دقیقی داشته باشند و دوم آنکه روابط میان اجزا با معادلات خطی ساده قابل توصیف باشد؛ امروزه به خصوص با مطرح شدن نظریه آشوب و ریاضیاتِ غیر خطی متصل به آن دیگر بدیهی است که اندرکنش اجزای تمامی سیستم ها از دو شرط یاد شده تبعیت نمی کنند؛ بنابراین نگرشی کل گرایانه در تحلیل سیستم ها لازم می باشد. در این مقاله بر اساس تعریفی سیستمی از فرآیند تولید معنا[1] توسط سیستم های پیچیدة سازگار[2]، نحوه اندرکنش بین سوژه و ابژه(فرد با دیگری در نظام اجتماعی) در چهار نظام معنایی لاندوفسکی[3] در مطالعه ای تطبیقی با حالات چهارگانه اندرکنش سیستم ها، مقایسه و پس از تبیین ساز و کار خلق معنا با رویکردی سیستمی در آن، نظام مبتنی بر کنش برنامه مدار را با وضعیت بازنده-برنده و نظام مبتنی بر کنش مجاب ساز را با وضعیت برنده-بازنده و نظام مبتنی بر تطبیق را با وضعیت برنده-برنده و نظام مبتنی بر تصادف را با وضعیت بازنده-بازنده منطبق شده است. دستاورد این پژوهش ارایه تحلیلی با رویکرد میان رشته ای در سه حوزه مختلف تئوری پیچیدگی، نشانه شناسی اجتماعی و علوم اجتماعی است که به ما نشان می دهد با رویکردی سیستمی می توان بسیاری از پدیده های نشانه شناختی با رویکرد اجتماعی و پدیدارشناختی را در سطحی اجتماعی – فرهنگی تحلیل کرده و به تبیین چرایی نتایج حاصل از روابط پیچیدة میان آن ها، از زاویه دید سیستمی پرداخت. در این بحث روش پژوهش ما به شیوه تحلیلی توصیفی می باشد.
بررسی تأثیر ارزش های فرهنگی بر هویت ملی نمونه مورد مطالعه: شهروندان شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﻓﺮﺍﮔیﺮﺗﺮیﻦ ﻭ ﻣﻬﻢ ﺗﺮیﻦ ﺳﻄﺢ ﻫﻮیﺖ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻈﺎﻡ ﻫﺎﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی ﺍﺳﺖ کﻪ ﺑﺮ کﻠیة ﺣﻮﺯﻩ ﻫﺎﻯ ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ و ﺳیﺎﺳﺖ ﺗﺄﺛیﺮﮔﺬﺍﺭ ﺍﺳﺖ. ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻋﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﻫﻤیﺖ ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻬﻢﺗﺮیﻦ مؤلفة ﻧﻈﻢ ﻭ ﺍﻧﺴﺠﺎﻡ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی، ﺑﻪ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﻣﻌﺮﻑﻫﺎﻯ ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍیﻦ ﺭﺍﺳﺘﺎ، ﺗﺄﺛیﺮ ارزش های فرهنگی ﺑﺮ ﻧﮕﺮﺵ شهروندان ﺑﻪ ﻫﻮیﺖ ﻣﻠی ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺗﺤﻘیﻖ ﺣﺎﺿﺮ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﭘیﻤﺎیﺸﻰ ﻭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﻮﺭﺩ ﻧیﺎﺯ ﺍﺯ ﻃﺮیﻖ پرسش نامة ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭی ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺟﺎمعة ﺁﻣﺎﺭی ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ 16 ﺗﺎ 40 ﺳﺎﻝ شهر کرمان هستند کﻪ ﺍﺯ ﺍیﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ 270 ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ، ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﻧﺘﺎیﺞ ﺗﺤﻘیﻖ ﺣﺎکی ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ کﻪ میزان ارزش های جمع گرایی، پدرسالاری، فاصلة قدرت و اجتناب از عدم اطمینان در حد نسبتاً بالایی قرار دارد. از سوی دیگر، هویت ملی شهروندان نیز بالاتر از حد متوسط است. همچنین یافته ها نشان می دهد که تأثیر متغیرهای جمع گرایی و فاصلة قدرت بر میزان هویت ملی شهروندان معنی دار است و ضریب و جهت تأثیر این دو متغیر بر هویت ملی مثبت است. به عبارت دیگر، افرادی که دارای ارزش های فرهنگی جمع گرایانه هستند، نسبت به کسانی که ویژگی های فردگرایانه دارند، از میزان هویت ملی بیشتری برخوردارند و احتمال بیشتری وجود دارد که در طبقات بالاتر هویت ملی قرار بگیرند. همچنین نتایج نشان می دهد که افرادی که دارای ارزش های فرهنگی با میزان فاصلة قدرت زیاد هستند، نسبت به کسانی که ویژگی های فرهنگی با میزان فاصلة قدرت کم دارند، از میزان هویت ملی بیشتری برخوردارند. یافته ها نشان می دهد که متغیرهای ریسک پذیری و پدرسالاری تأثیری بر میزان هویت ملی شهروندان ندارد.
توسعه گردشگری و تغییر الگوهای فرهنگی در نواحی روستایی (مورد مطالعه: روستای آسیاب سر، شهرستان بهشهر، استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع گردشگری که در کشور ما همواره افراد زیادی را به خود جذب می کند، گردشگری روستایی است. گردشگری پدیده ای است که باعث افزایش تعاملات اجتماعی می شود و افزایش تعاملات اجتماعی می تواند نگرش و رفتار افراد را تحت تأثیر قرار دهد و گسترش این امر امکان تغییرات فرهنگی را فراهم می کند. روستای آسیاب سر واقع در استان مازندران در سال های اخیر یکی از مقاصد گردشگران بوده است. پژوهش حاضر به بررسی تغییرات فرهنگی بومیان روستای مذکور که ناشی از گسترش تعاملات با گردشگران است، پرداخته است. روش مورد استفاده برای گردآوری داده ها در این پژوهش، پیمایش بوده است. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامة ساخت یافته است و داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفته اند. برای بررسی همبستگی آماری میان گردشگری و مؤلفه های تغییر فرهنگی از آزمون میانگین استفاده شده است. یافته های حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که گردشگری در تغییر مؤلفه های سبک پوشاک، مصرف مواد غذایی، گسترش مصرف گرایی، زبان و گویش بومی و سبک ازدواج در روستای مورد مطالعه نقش داشته است.
علل پایداری و گسترش شبکه های هرمی در دهه 1380 (پژوهشی کیفی از تجربه فعالان شبکه کوئست در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش شرکت های هرمی در دهه 1380 یکی از پدیده های اجتماعی جالب توجه در ایران بوده است. هدف این مقاله، شناسایی علل تداوم و گسترش فعالیت این شرکت ها بر اساس بررسی تجربه فعالان شرکت کوئست در ایران در یک پژوهش کیفی است. اطلاعات این تحقیق از مصاحبه های عمیق با 31 نفر از فعالان کوئست و همچنین تحلیل محتوای کتاب ها و فیلم های پرکاربرد در مباحث آموزشی کوئست به دست آمده است. نتایج نشان می دهد: تغییر نگرش افراد به موفقیت، شغل و درآمد، یکی از عوامل مهم در تداوم فعالیت اعضا بوده است. همچنین علاوه بر ساختار سلسله مراتبی کوئست که روابط افراد را در مجموعه ها تنظیم می کرده، مجموعه باورهای مشروعیت بخش قدرتمند در قالب فعالیت های جمعی و گروهی، انگیزه و انرژی لازم برای فعالیت اعضا را به وجود می آورده است.
پرونده ویژه: تغذیه
حوزههای تخصصی:
مقدمه
آشنایی با مفاهیم اولیه در علم تغذیه
تأثیر تغذیه بر ویژگی های روحی روانی انسان
تاریخچه فست فود در جهان و ایران
آمار های غذایی ایران
رژیم های غذایی رایج در دنیا
اهمیت آب در نظام تغذیه سالم
مبانی الگوی تغذیه سالم
اصول کلی تغذیه در اسلام
آداب غذا خوردن در اسلام
توسعه فرهنگی ضرورت توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ربع پایانی قرن بیستم با پدیده چرخش فرهنگی، به همراه پدیده پسامدرنیته و پساساختارگرایی، هم در بُعد واقعیت اجتماعی و هم در بُعد تحلیل اجتماعی، مصادف بوده است. این چرخش نه تنها نشان دهنده اهمیت یافتن بیش ازپیش نقش فرهنگ در زندگی انسان ها و در علوم انسانی و اجتماعی است، بلکه نشان دهنده فهم درست تر و عمیق تر از نقش و قدرت فرهنگ در انواع ساحت های زندگی بشری و تحلیل اجتماعی است، که مدت ها تحت الشعاع عامل اقتصادی قرار گرفته بود. در این مقاله سعی می شود اولاً با پرداختن به موضوع توسعه فرهنگ و انواع و ابعاد آن اهمیت توسعه فرهنگ و توسعه فرهنگی مورد حث قرار گیرد. ثانیاً، سعی می شود با استفاده از مطالعات مفاخر در رابطه با نقش فرهنگ در توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نشان داده شود که توسعه عرصه های گوناگون جامعه بدون توسعه فرهنگ نه می تواند مداوم و پایدار باشد، و نه می تواند در جهت خودشکوفایی و تکامل انسانی قرار گیرد. بدین معنی توسعه عرصه های گوناگون جامعه باید توسعه ای مبتنی بر فرهنگ ایرانی – اسلامی و یا به معنای دقیق کلمه «توسعه فرهنگی» باشد، تا تلاش های کشور در جهت پیشرفت اسلامی ایرانی مقرون با موفقیت گردد.
رویکرد تلفیقی به فرهنگ ایران: بازخوانی اندیشه های سروش، شریعتی و رجایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با در نظر گرفتن ماهیت سه گانه فرهنگ ایران (فرهنگ ایرانی، اسلامی و غرب) با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و بازخوانی آرای سروش، شریعتی و رجایی که به این سه وجه قائل هستند، پرداخته می شود تا در ارائه رویکرد تلفیقی متوازن به فرهنگ ایران، مورد استفاده قرار گیرند. دیدگاه شریعتی تأکید بر شناخت آگاهی بخش از اسلام و همراهی آن با عشق و عمل، بهره وری آگاهانه از غرب و نه تقلید کورکورانه، شناخت سنت با دیدی تاریخی و نقد و تحلیل آن و تدوین ایدئولوژی اسلامی تأسیسی و استقراری به پشتوانه اجتهاد و امر به معروف و نهی از منکر، دیدگاه سروش در زمینه اسلام تحقیقی به جای اسلام تقلیدی، بهره وری از فقه پویا و دیدگاه رجایی در زمینه چگونگی تلفیق این عناصر و پرهیز از فروکاستن آنها به دیگری در شکل گیری رویکرد تلفیقی متوازن نقش اساسی ایفا می نماید. این رویکرد که در برابر رویکرد تلفیق افتراقی و نامتقارن قرار داد؛ به نسبتی متوازن و مکمل بین جنبه ایرانی، اسلامی و غربی فرهنگ ایران اشاره دارد و طی مراحل واکاوی(تجسسی تاریخی در ابعاد مختلف فرهنگ ایران) ، سنجش (شناخت نقاط قوت و ضعف) و بازسازی شکل می گیرد.
بررسی رابطه سرمایه نمادین با سرمایه فرهنگی (مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه دولتی ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه میان سرمایه و نرخ تبدیل سرمایه ها به یکدیگر از اهمیت شایانی برخوردار است. هدف، این تحقیق بررسی رابطه سرمایه نمادین با ابعاد سرمایه فرهنگی است. در این راستا یک فرضیه کلی و سه فرضیه جزئی شکل گرفت. سرمایه نمادین شامل سه بعد نمادین اقتصادی، نمادین اجتماعی و نمادین فرهنگی است. سرمایه فرهنگی شامل سه بعد تجسم یافته، عینیت یافته، نهادینه شده است. روش تحقیق برای هدف کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی و از نظر روش، پیمایشی است و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss19و lisrel8/8 صورت گرفته است. جامعه مورد نظر، 4620 نفر است. تعداد نمونه با استفاده از جدول کرجسی مورگان بالغ بر 353 نفر است. میزان آلفای کرونباخ برای پرسش نامه های سرمایه نمادین و سرمایه فرهنگی برابر با0/846 و 934/0 بود. یافته ها، شدت رابطه (r) سرمایه اجتماعی با ابعاد سرمایه فرهنگی (تجسم یافته، عینیت یافته، نهادینه شده( به ترتیب برابر با 91/0، 75/0، 71/0 و میزان رابطه کلی سرمایه اجتماعی با سرمایه فرهنگی برابر با 89/0 بود. نتایج به دست آمده نشان می دهد، افرادی که سرمایه نمادین بیشتری دارند، از سرمایه فرهنگی بیشتری برخوردار هستند؛ چنانچه در سازمان یا جامعه، بخواهیم فرهنگی را تغییر بدهیم یا روی آن تأثیر بگذاریم، باید از انواع سرمایه نمادین(اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) استفاده کنیم و سرمایه فرهنگی موجود را به سمت هدف نهایی (سرمایه نمادین مقبول جامعه ایرانی و اسلامی) تغییردهیم.
تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه، پارادایمی بدیل برای نظام ِ تربیت اجتماعی جزم گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جزم اندیشی و به تبع آن جزم گرایی به مخدوش شدن تعاملات انسانی و ایجاد تضادها و کشمکش های بین فردی در سطوح مختلف اجتماعی، از خانواده گرفته تا گروه ها و احزاب مختلف و در سطح کلان، حتی بین دو جامعه منجر می شود. در این مقاله پس از توصیف و تبیین مفهومِ جزم گرایی و زیبایی شناسی، به واکاوی مبانی مورد اعتقاد جزم اندیش ها و سپس به استنتاج اصول و روش های تربیت اجتماعی برخاسته از این نوع مبانی پرداخته شده است. همچنین مبانی زیبایی شناسانه بر اساس آرای اندیشمندان مختلف و اصول و روش های تربیت اجتماعی که از این مبانی زیبایی شناسانه قابل استنباط است، ارائه شده است. در نهایت به هدف نهایی این مقاله، یعنی ارائة اصولِ تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه بر گرفته از پاردایم های تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه و به کارگیری آن از طریق نظام تربیتی برای اصلاح و یا تعدیل اثرات سوء تربیت اجتماعی جزم گرایانه پرداخته شده است.
عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر شکاف نسلی جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف شناخت عوامل تاثیر گذار بر ایجاد شکاف نسلی و دستیابی به یک الگوی نظری تحلیلی می باشد که با استفاده از نظریه های مرتبط،عوامل مهم و اثرگذار مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق با طرح پرسش هایی، به تحلیل و تبیین موضوع پژوهش پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است. نمونه مورد مطالعه 586 نفر از جوانان بین 20 تا 25 سال ساکن در شهر تهران می باشند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسشنامه پژوهشگر ساخته است که مبتنی بر طیف لیکرت طراحی شده است. در این مقاله به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss و برای آزمون مدل نظری تحقیق از نرم افزار لیزرل[1] استفاده شده است. نتایج این پژوهش بر وجود یک الگوی رابطه آماری مستقیم و معکوس بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته حکایت دارد. به عبارت دیگر رابطه معنی داری بین شاخص های اجتماعی و فرهنگی شامل سبک زندگی، موقعیت محل سکونت، معاشرت با گروه همسالان، پایگاه اجتماعی والدین، دسترسی به وسایل ارتباط جمعی، نظام آموزشی با متغیر وابسته شکاف نسلی وجود دارد. هم چنین نتایج الگوسازی معادلات ساختاری حکایت از رابطه بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته است،که با توجه به شاخص های الگوسازی می توان استدلال کرد مدل های ارائه شده از برازش خوبی برخوردار بوده و انطباق مطلوبی بین مدل به تصویر درآمده و یا مدل ساختاری شده با داده های تجربی دارند.
تبیین اهمیت شناخت مفاخر برای اعتلای هویت فرهنگی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه و در مواجهه با فرهنگ جهانی سازی، اهمیت هویت های قومی و ملی در عرصه های خرد و کلان فرهنگی حائز اهمیت بیشتری می شود. مفاخر یک ملت رابطه ای مستقیم با هویت و خودباوری فرهنگی آن ملت در فرایند جهانی سازی دارند. مفاخر افراد یا پدیده هایی هستند که می توان به آنها افتخار کرد و به عبارتی مایة فخر و مباهات هستند. در مورد مفاخر در فرهنگ ها و تمدن های گوناگون مطالعات و تحقیق هایی انجام گرفته که بیشتر این تحقیق ها مربوط به افراد یا اشخاصی است که در یک حوزه نخبه بوده و برای فرهنگ میزبان نوعی افتخار به حساب می آمدند. این تحقیق ها را می توان در یک دایرة شناختی با عنوان مفخره شناسی قرار داد. اما نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که اصولاً معنا و گسترة مفاخر چیست و آیا معیارها و شاخصه هایی برای شناسایی این مفاخر وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد این شاخصه ها کدامند. پس از این مفاهیم اساسی، مهم ترین بعد کارکردی شناخت مفاخر بعد هویتی آنهاست. شاید ابعاد تخصصی و حرفه ای یک مفخره تنها برای علاقه مندان و متخصصان آن حوزه قابل اهمیت باشد، اما بعد هویتی آنها می تواند موجب ارتقای فرهنگ عمومی و اعتلای هویت قومی و ملی در گستره ای فراخ تر باشد. بنابراین به نظر می رسد شناخت مفاخر فرهنگی و هنری یک ملت و تلاش برای الگوسازی آنها تا حد قابل توجهی در اعتلای هویت فردی، اجتماعی و ملی آن ملت مؤثر خواهد بود. بنابراین این تحقیق بر مبنای روشی اکتشافی تبیینی به دنبال طرح بخشی از مبانی نظری مفخره شناسی در حوزة فرهنگ و هنر ایران زمین است تا علاوه بر پاسخگویی به پرسش های طرح شده، زمینة بررسی های تکمیلی در این حوزه را فراهم کند.