فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۴ مورد از کل ۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
رسانه های اجتماعی، فرصتی را در اختیار گروه های مختلف مردم قرار داده که بتوانند تجربه زندگی روزمره خود را بصری کنند. این بصری سازی زندگی روزمره توسط زنان اینفلئونسر در شبکه اجتماعی تصویرمحور اینستاگرام انجام می شود، در این مقاله، گفتمان غالب بازتولیدشده توسط این کاربران، موردمطالعه قرار گرفته است. با به کارگیری چارچوب مفهومی متشکل از نظریه تحلیل گفتمان فوکو، بازنمایی جنسیت باتلر و فرهنگ تصویری میروزئف، می توان با مطالعه تصاویر نمایش داده شده زنان توسط خودشان در اینستاگرام، به این سؤال پاسخ داد که آیا این تصاویر، برساخت و گفتمان متفاوتی از جنسیت ایجاد کرده است یا در چارچوب همان گفتمان های غالب گذشته قرار می گیرند؟ به این منظور، 27 صفحه اینستاگرامی زنان اینفلئونسر با دنبال کنندگان بالای 500 هزار نفر، انتخاب شد. در مجموع، 315 پست (تصویر و متن) نیز به عنوان نمونه، مورد استفاده قرار گرفت و با روش تحلیل گفتمان بصری، مضامین اصلی و فرعی گفتمان استخراج شد. تحلیل یافته ها نشان می دهد گفتمانی که توسط زنان اینفلئونسر بازتولید می شود، شامل گفتمان های مردسالاری و سرمایه داری است.
مطالعه ساختار تکوینی هویت زنانه در تولیدات رسانه ای (مطالعه موردی: نمایش نامه های رادیویی دهه 70شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویّت در معنای عام مجموعه ای از نگرش ها، ویژگی ها، روحیات و مشخصات فرد است که او را از دیگران متمایز می کند. حال باید ذکر شود که در میان پژوهش های موجود به هویت زنانه پرداخته نشده است. نمایش رادیویی نیز ظرفیتی برای این بررسی است. هدف مقاله، مطالعه ی ساختار تکوینی هویت زنانه در تولیدات رسانه ای(نمایش رادیویی) است. در این خصوص شخصیت های زن چندین نمایشنامه ی ایرانی و خارجی با روش تحلیل محتوا و بر اساس نظریه کریستوا مورد مطالعه قرار گرفت. شخصیت های زنان خلق شده توسط نویسندگان ایرانی با شخصیت های زنان خلق شده توسط نویسندگان خارجی مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که پرداخت شخصیت زنانه در نمایشنامه های دهه هفتاد هجری شمسی نسبت به قبل از انقلاب اسلامی، از رشد و اقبال بیشتری برخوردار بوده است. همچنین با مقایسه ی دو بخش نمایشنامه های ایرانی و خارجی، کاستی ها و نقاط ضعف پرداخت شخصیت زنان از لحاظ شکلی و محتوایی تبیین شده است.
چالش های حرفه ای زنان شاغل در رادیو و تلویزیون و تاثیر آن بر بازنمایی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با بررسی موقعیت شغلی و کار زنان در سازمان صدا و سیما ، درصدد شناسایی مهمترین چالش های حرفه ای زنان شاغل در این سازمان و تأثیر آنها بر بازنمایی زنان در این رسانه است. محقق با استفاده از روش پژوهش کیفی ، داده های تحقیق را در مصاحبه هایی با 30 نفر از زنان فعال در عرصه های مختلف رسانه ای، مانند مدیریت، کارگردانی، تهیه کنندگی و خبرنگاری، جمع آوری و به روش تحلیل تماتیک مورد بررسی قرار داده است که از این طریق ، چهار تم انگیزه ها، خانواده و مادری، چالش های سازمانی و جنسیتی شناسایی شده اند. محقق با تحلیل تم چالش ها ی سازمانی به این نتیجه رسیده که علی رغم تاکید سیاست های کلان سازمان صدا وسیما بر تکریم جایگاه زنان و نفی شئ انگاری زن در رسانه، زنان در محیط کار خود ، سیاست ها و خط مشی های اجرایی مشخصی در زمینه بسط فرصت ها و شرایط پیشرفت کار حرفه ای مشاهده نمی کنند. محقق مقاله در انتها پیشنهاد می کند که تدوین سیاست ها و خط مشی ها در این زمینه ، بر اساس الگوی سوم «زن مسلمان ایرانی» در دستور کار این سازمان قرار گیرد.
نشانه شناسی جنسیت در فیلم سینمایی «بانو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه نشانه شناسانه جنسیت در یکی از آثار مهم سینمایی داریوش مهرجویی پرداخته است. از آنجاکه یکی از مباحث مهم در متون رسانه ای و آثار سینمایی، ترکیب جنسیت و مباحث پیرامون زنان از سوی سینماگران مؤلف است، مطالعه جنسیت در سینما به منزله پدیده ای اجتماعی-فرهنگی می تواند راهگشای پژوهشگران علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی باشد. براین اساس، پژوهش حاضر که در سنت مطالعات فرهنگی در حوزه مطالعات ارتباطات، انتقادی و شناخت واقعی فرهنگ قرار می گیرد، در پی پاسخ به این پرسش است که، داریوش مهرجویی جنسیت و به تبع آن دوگانه زنانه و مردانه را در فیلم بانو چگونه بازنمایی کرده است؟ از آنجا که هدف این مقاله، آشکار کردن لایه های رمزگذاری شده از معناست که در ساختار رسانه ای سینما و در قالب متون سینمایی روایت می شود، بنابراین روش انجام آن، تحلیل نشانه شناختی است. از سوی دیگر به دلیل آنکه آثار سینمایی از طریق بازنمایی ارزش های حاکم به تولید ایدئولوژی و معنا می پردازد، رمزگشایی بازنمایی جنسیت در سینما، نیازمند تحلیل نشانه شناسانه از متن است. یافته ها نشان می دهد که شخصیت محوری زن (جنس مؤنث) بانو، به مثابه زنی مدرن، کم حرف و تحصیل کرده، واجد تمایلات و رگه های فرهیختگی و فمینیستی و در عین حال از طبقه بالای اجتماع، بازنمایی شده است. همچنین در این فیلم، ایدئولوژی مردسالارانه، مردان را فارغ از طبقه اجتماعی، خودخواه، خودرأی، مستبد، قدرت طلب، دارای نقشی حمایت کننده و در عین حال سلطه جویانه برای زنان، تصمیم گیرنده، نمایش می دهد.
الگوهای به کارگیری راهبردهای سواد حریم خصوصی آنلاین؛ مطالعه موردی کاربران دختر اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شبکه های اجتماعی در زندگی کاربران حضوری پُررنگ دارند، اما بهره مندی کاربران از مزایای آن ها، مانند اغلب تعاملات میان فردی در زندگی واقعی مستلزم حل تناقض میان خودافشاگری و حفظ حریم خصوصی کاربر است. این بهره مندی با فرایندهای بهینه سازی حریم خصوصی و با تأکید بر توانایی های کاربر در سطح فردی محقق می شود. هدف اصلی این نوشتار ایجاد درکی از چگونگی به کارگیری راهبردهای مبتنی بر سواد حریم خصوصی آنلاین برای دستیابی کاربران دختر اینستاگرام به سطح بهینه حریم خصوصی است. به این منظور ابتدا تناقض حریم خصوصی، مزایا و خطرهای خودافشاگری بررسی شده و سپس بر اساس سواد حریم خصوصی آنلاین، برخی از راهبرد های اجتماعی و فنّاورانه برای حل «تناقض حریم خصوصی» معرفی شده اند. در بخش یافته ها پس از توصیف مهم ترین مزایا و خطرهای خودافشاگری برای کاربران دختر، الگوهای فعلی چگونگی به کارگیری راهبردهای اجتماعی و فنّاورانه برای حل این تضاد استخراج و درباره آن ها بحث شده است. این بررسی به روش مردم نگاری و با مصاحبه نیمه ساخت یافته و مشاهده غیرمشارکتی صفحات 20 کاربر دختر اینستاگرام صورت گرفته است.
بررسی تأثیر شبکه ی اجتماعی در رفتار و نیّات باروری زنان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله ی پیش رو تأثیر شبکه ی اجتماعی در رفتارها و نیات باروری زنان بررسی شده است. این مطالعه به شیوه ی پیمایش نمونه ای در میان زنان متأهل 35-18 ساله ی ساکن شهر تهران اجرا و داده های آن با استفاده از ابزار پرسش نامه ی محقق ساخته گردآوری شد. یافته ها نشان داد که متوسط باروری ایده آل زنان بررسی شده 1/2 فرزند، باروری مطلوب 9/1 فرزند و تعداد فرزندان زنده متولد شده زنان (CEB) تا زمان بررسی 3/1 فرزند است. همچنین، نتایج بررسی نشان داد والدین زنان پاسخ گو نفوذ و فشار بیشتری در فرزندآوری و همچنین حمایت و مراقبت از فرزندان آنها دارند. نتایج تحلیل چند متغیره نشان داد، در کنار متغیرهای جمعیتی نظیر سن، تحصیلات و درآمد، هنجارها و رفتارهای باروری افراد مهم در شبکه ی اجتماعی (نظیر برادر، خواهر و دوستان) و همچنین حمایت خانوادگی تأثیر معناداری در نیات و رفتارهای باروری زنان دارد. بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت که باروری نه تنها تحت تأثیر خصوصیات فردی و جمعیت شناختی است، بلکه از خصوصیات و رفتارهای افرادی که فرد با آنها در تعامل است و شبکه ی اجتماعی که بدان تعلق دارد نیز تأثیر می پذیرد. مکانیزم این اثرگذاری از طریق فرآیندهای یادگیری، سرایت، نفوذ و فشار اجتماعی است.
تحلیل خوانش زنان از سریال های ماهواره ای فارسی زبان؛ مورد مطالعه: زنان شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در دنیای رسانه، سریال های تلویزیونی یکی از ژانر های محبوبی است که توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب نموده است. در این میان سریال ماهواره ای « عمر گل لاله» که به زبان فارسی در کانال GEM TV پخش می شود یکی از مهم ترین سریال هایی است که ذهن و وقتِ بینندگان به ویژه قشر زنان را به خود مشغول نموده است. مسئله اصلی تحقیق حاضر آن است که زنان به مثابه مخاطبان اصلی این سریال، آن را چگونه رمزگشایی می کنند؟ آیا گفتمان مسلط بر این سریال را می پذیرند یا رد می کنند یا با آن وارد تعامل می شوند؟ بنابراین هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی چگونگی خوانش زنان از این سریال است. در راستای پاسخ به این مسئله، از رویکرد نظری تحلیل دریافت و نظریه هال بهره گرفته شد و برای گردآوری و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل روایت استفاده گردید. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زنان، این سریال را به چهار شیوه رمزگشایی می کنند که عبارت اند از: جایگاه مسلط هژمونیک، تقابل جو، جرح و تعدیل شده و فراهژمونیک.
زنان و تجربه ی احساسات مجازی (مطالعه ی کیفی چگونگی بروز و ابراز عواطف مجازی دختران شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای مجازی بستری برای تعاملات و کنش های متقابل برای ابراز احساسات میان کاربران و از جمله دختران است که قابلیت های متفاوتی را برای نقش ها و مناسبات اجتماعی آنها فراهم می کند. بر همین اساس شناخت چگونگی شکل گیری این تعاملات و ابراز احساسات مجازی مهم است. این پژوهش با اتخاذ رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی به توصیف چیستی و چگونگی تجربه ی زیسته ی احساسات مجازی دختران و فرآیند بروز و ابراز آن در فضای مجازی می پردازد. جامعه ی مطالعه شده شامل دختران شهر قم است که حداقل چهار ساعت از شبانه روز را با فضای مجازی سپری می کنند و تحت عنوان کاربران پرمصرف تلقی می شوند. داده ها از طریق نمونه گیری هدفمند و مصاحبه ی عمیق با 15 نفر جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی شش مرحله ای مبتنی بر روش ون مانن تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که تجربه ی زیست شده ی احساسات مجازی دختران در دو سطح ذهنی و عینی شدن احساس شکل می گیرد؛ به گونه ای که دختران با ورود دختران به فضای مجازی، به نوعی از فضای واقعی جدا می شوند و به صورت پنهانی و با تمایل به استفاده از مفاهیم و قالب های غیر دیداری احساسات خود را در فضای مجازی منتشر می کنند. نتایج نشان داد، آنها با تصاویر و محتوای تبادل شده همذات پنداری می کنند و چنان در فضای شبکه غرق می شوند که با کنشگران دیگر احساس صمیمت می کنند و درونیات غیرقابل انتشار خود را برای دیگران افشا می کنند. این وضعیت برای آنها چنان است که حتی بعد از ورود به فضای واقعی احساس حضور در فضای مجازی را دارند.
بازنمایی زنان در تبلیغات تجاری نشریات به عنوان بستری برای شکل گیری هویت آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله؛ تحلیل محتوای تبلیغات تجاری مندرج در نشریه ها رایج کشور در دو دوره هشت ساله، به منظور نمایان کردن روند تغییرات، شیوه و شکل بازنمایی کلیشه های سنتی و جنسی در شانزده سال گذشته است. داده های تحقیق به روش نمونه گیری سیستماتیک از میان 456 شمارگان شش هفته نامه و ماهنامه گرد آوری شده است. مقایسه نتایج تحلیل محتوای دو دوره مورد بررسی نشان می دهد که، اگرچه در دوره دوم نقش های سنتی (مادری، همسری و خانه داری) کمتر بازنمایی شده اند؛ اما در دوره دوم، زنان به نحوی به تصویر کشیده شده اند (زیبا، جوان و لاغر) که گویی همیشه نیازمند بازسازی بدن خود هستند. در نتیجه، در هر دو دوره تصویر ناقص و منحرف شده ای از زن ارائه شده است که نمی توان این تصویر را بازنمایی یک زن ایرانی و اسلامی دانست. بنابراین، لازم است تا با استفاده از طیف وسیعی از دستاوردها و موفقیت های زنان در عرصه های مختلف، این شیوه بازنمایی به چالش کشیده شود.
سیمای زنان ایرانی در شبکه های تلویزیونی امریکا با تمرکز بر پوشش زنان در مستندهای شبکه های تلویزیونی لینک تی وی، نشنال جئوگرافیک، پی بی اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، برنامه های زیادی از شبکه های مختلف تلویزیونی امریکا پخش شده که تأثیر قابل توجهی بر افکار عمومی این کشور و جهان، در خصوص ایرانیان و بویژه زنان ایرانی داشته است. این مقاله تلاش دارد با مطالعه 3 مستند تلویزیونی مشهور ساخته شده برای تلویزیون های امریکا درباره ایران: «جهانی بینابین»، «به مادرم نگویید که در ایران هستم» و «ایرانِ ریک استیوز»؛ به این سؤال پاسخ دهد که تصویرپردازی از زن ایرانی در این مستندهای تلویزیونی چگونه است؟ بدین منظور با رویکردی تفسیری، از روش تحلیل محتوای کیفی (نشانه شناختی) برای تحلیل 3 مستند انتخاب شده، استفاده شده است. تحلیل مستندهای برگزیده نشان می دهد که زن ایرانی در این مستندها، در دو تصویر کلی بازنمایی شده است: تصویر اول، حاصل مستندهایی است که به بازتولید کلیشه های شرق شناسانه رسانه ای در خصوص ایران پرداخته و فضایی مطلقاً سیاه از وضع زن ایرانی تولید کرده ا ند که برخی از مختصات آن عبارت اند از: زندگی در فضای سیاه اجتماعی، فرودستی مطلق، تقابل سیاست و رویکردهای رسمی کشور با آزادی و استقلال و حیات خودمختار زن ایرانی و ... . تصویر دوم از زن ایرانی در این مستندها، تاحدودی از سیاه نمایی افراطی فاصله گرفته و برخی تصاویر خاکستری نیز از زن ایرانی ارائه شده است.
تحلیل گفتمان شبکه کودک «جم جونیور» در نظم گفتمانی هویت مطلوب زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقبال روزافزون مخاطبان ایرانی به شبکه های ماهواره ای، لزوم مطالعه محتوای این شبکه ها را - بالأخص مطالعه شبکه های کودک که کمتر مورد تحقیق قرار گرفته اند- دوچندان کرده است. بر این مبنا شبکه جم جونیور، به عنوان مطرح ترین شبکه ماهواره ایِ پخش برنامه های کودک به زبان فارسی، برای مطالعه در نظم گفتمانی محل مناقشه ی «هویت مطلوب زنانه» انتخاب شد. با استفاده از قابلیت های تحلیلیِ نظریه گفتمان لاکلا و موف [1]، سه برنامه شبکه جم جونیور با عناوین «باربی؛ زندگی در خانه رؤیایی»، «رقصندگان آسمان» و «اسکوبی دو؛ راز گنجینه» مورد مطالعه قرار گرفتند. در انیمیشن باربی، «زیبایی و جذابیت» به عنوان دال مرکزی برنامه شناسایی شد و در دو انیمیشن دیگر، دال گفتمانیِ «اجتماعی بودن» به عنوان دال مرکزی شناسایی شد. در برآیند کلی مطالعه گفتمان این شبکه، مشخص گردید که دال مرکزی مجموع برنامه های مطالعه شده در نظم گفتمانی هویت زنانه «اجتماعی بودن» است. این در حالی است که دال های پیرامونیِ دیگری نیز چون «فردگرایی»، «روابط میان جنسیتی»- روابط آزاد، غیررسمی و بر اساس دوستی- ، «اخلاق مداری»، «زیبایی و جذابیت»- به تعریف پوشش آزاد، اندام نما و نیمه برهنه- و ... منظومه گفتمانی این شبکه را در نظم گفتمانی هویت زنانه تشکیل می دهند. این گفتمان دیگری هایی را نیز برای خود متصور است که اغلب در قالب هویت هایی بی اخلاق، شرور و شیطانی، ضد انسانیت و... تصویر می شوند، که به حسب مذمومیت مطلق این گونه دال ها، نشانه های کمتر بدیهیِ دیگری مانند عدم اجتماعی بودن، احساساتی نبودن و ... ، با آنها پیوند می خورد. این پیوندهای گفتمانی درواقع محل های نزاع اصلیِ گفتمان شبکه جم جونیور را تشکیل می دهند. [1]. Ernesto Laclau and Chantal Mouffe اقبال روز افزون مخاطبان ایرانی به شبکه های ماهواره ای،لزوم مطالعه محتوای این شبکه ها را دو چندان کرده است. در این میان اندک مطالعاتی به بررسی شبکه های ماهواره ای کودک و محتوای ارائه شده توسط آنها پرداخته اند. بر این مبنا شبکه جم جونیور، بعنوان مطرح ترین شبکه ماهواره ایِ پخش برنامه های کودک به زبان فارسی، برای مطالعه در نظم گفتمانی محل مناقشه ی«هویت مطلوب زنانه» انتخاب شد.با توجه به دید کلان نگر و قابلیت های تحلیلیِ نظریه گفتمان لاکلا و موف،این رویکرد بعنوان نظریه و روش انتخابیِ پژوهش حاضر انتخاب شد. سه برنامه«باربی؛زندگی در خانه رویایی»،«رقصندگان آسمان»و «اسکوبی دو؛راز گنجینه» بعنوان نمونه مورد مطالعه در شبکه جم جونیور انتخاب شدند.طبق پژوهش صورت گرفته،در انیمیشن باربی،«زیبایی و جذابیت»بعنوان دال مرکزی برنامه شناسایی شد، و در دو انیمیشن دیگر، دال گفتمانیِ یکسانی با عنوان«اجتماعی بودن»به عنوان دال مرکزی مورد توجه قرار گرفت. در برآیند کلی مطالعه گفتمان این شبکه،مشخص گردید که دال مرکزی مجموع برنامه های مطالعه شده در نظم گفتمانیِ هویت زنانه«اجتماعی بودن»می باشد. این درحالی ست که دال های پیرامونیِ دیگری نیز چون «فردگرایی»،«روابط میان جنسیتی»-روابط آزاد، غیر رسمی و براساس دوستی-، «اخلاق مداری»،«زیبایی و جذابیت»-به تعریف پوشش آزاد، اندام نما و نیمه برهنه- و... منظومه گفتمانی این شبکه را در نظم گفتمانی هویت زنانه تشکیل می دهند. در مقابل،این گفتمان دیگری هایی را نیز برای خود متصور است که اغلب در قالب هویت هایی بی اخلاق، شرور و شیطانی، ضد انسانیت و... تصویر می شوند، که به حسب مذمومیت مطلق اینگونه دال ها، نشانه های کمتر بدیهیِ دیگری مانند عدم اجتماعی بودن، احساساتی نبودن و در یک کلام آنچه خلافِ دال های مطلوب گفتمان شبکه است،با آنها پیوند می خورد که در واقع محل های نزاع اصلیِ گفتمان شبکه جم جونیور را تشکیل می دهند.
تحلیل به کارگیری دشواژه در فیلم های سینمای ایران از منظر جامعه شناسی زبان و رابطه آن با جنسیت بازیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله پیش رو، بررسی نوع و میزان به کارگیری دشواژه[1] در فیلم های سینمایی رسوایی، عصر یخبندان، آب و آتش است. دشواژه ها واژه ها و اصطلاحاتی هستند که صورت و مفهوم ناخوشایندی دارند و اعضای یک جامعه از به کار بردن آنها به صورت مستقیم پرهیز می کنند. این پژوهش سعی دارد که میزان کاربرد دشواژه ها و ارتباط جنسیت با کاربرد آن را بررسی کند. پژوهش پیش رو از نوع تحلیل محتوی و پیکره بنیاد می باشد. پیکره پژوهش را متن دیالوگ های بیان شده توسط بازیگران موجود در این سه فیلم سینمایی تشکیل می دهند. تعداد دشواژه های موجود در این سه فیلم 84 مورد بوده که با استفاده از رویکرد جامعه شناسی زبان و نرم افزار اس پی اس[2] تجزیه و تحلیل شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده های در سطح توصیفی استنباطی از آزمون تی دو نمونه مستقل[3] استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهند که از میان انواع مختلف دشواژه از قبیل عمومی، حیوانات، خانواده و غیره دشواژه هایی عمومی بیشترین کاربرد و بیماری و حیوانات خانواده کم ترین کاربرد را داشته اند. همچنین میان جنسیت و کاربرد دشواژه ها ارتباط معناداری وجود نداشته و زنان و مردان به نسبت یکسانی از دشواژه استفاده نموده اند و تنها تفاوت آنها در نوع دشواژه های مورد استفاده بوده، به این معنا که زنان از دشواژه های مربوط به حیوانات بیشترین استفاده کردند ولی مردان بیشترین استفاده از دشواژه های عمومی داشته و از دشواژه های مربوط به بیماری اصلاً استفاده نکرده اند. [1]. Taboo 3. Spss [3]. Independent-Samples t Test
بررسی رابطه بین بهره مندی از وسایل ارتباط جمعی و احساس امنیت اجتماعی در بین زنان شهر یزد
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دنیای امروز دنیای وسایل ارتباط جمعی است. وسائل ارتباط جمعی آنقدر اهمیت یافته است که سایر نهادهای اجتماعی نظیر خانواده، آموزش و پرورش، دانشگاه و غیره را تحت الشعاع قرار داده است. این وسائل کارکردهای متنوعی در جامعه دارا بوده و نقش های مختلفی ایفا می کنند. فقدان ارتباط اجتماعی به معنای سکون نسبی در حیات انسانی و مانعی در راه هر نوع تعالی اجتماعی است. روش: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین بهره مندی از وسایل ارتباط جمعی و احساس امنیت اجتماعی در بین زنان شهر یزد، انجام شده است .روش پژوهش، پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت زنان 15 سال و بالاتر شهرستان یزد می باشدکه تعداد آنها بر اساس سرشماری سال 1385 برابر با 252186بوده است. با استفاده ازفرمول کوکران حجم نمونه (280 نفر) تعیین شده است. نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله انجام شده است. یافته ها و نتایج: نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان بهره مندی زنان شهر یزد از وسایل ارتباط جمعی کم است و میزان احساس امنیت اجتماعی آنها پایین است. بین میزان احساس امنیت اجتماعی زنان شهر یزد و بهره مندی از وسائل ارتباط جمعی رابطه معنادار وجود دارد، بدین معنا که با افزایش استفاده از وسائل ارتباط جمعی، احساس امنیت اجتماعی نیز افزایش می یابد؛ بنابراین برای افزایش احساس امنیت اجتماعی زنان می توان بهره-مندی آنها از وسائل ارتباط جمعی را افزایش داد؛ البته به نظر می رسد که لزوم افزایش بهره مندی از وسایل ارتباط جمعی بیشتر به کیفیت این برنامه ها برمی گردد تا کمیت آنها واین کیفیت ونوع برنامه هاست که می تواند با احساس امنیت اجتماعی رابطه داشته باشد.