فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present research was done to determine the effectiveness of training process mental stimulation on academic procrastination and academic stress of gifted students. Methodology: The present quasi-experimental study was done with a pretest posttest design and follow-up along with a control group. The research population consisted of high school gifted students in academic year 2019-2020. The research sample included 30 students, who were chosen through multistage cluster sampling method, and assigned into two equal groups as treatment and control via randomization. The treatment group was trained for nine sessions of 90 min (one session per week) through process mental simulation training method, while the control group did not receive such training during this time. The data were collected through academic procrastination scale (Solomon and Rothblum, 1984) and academic stress (Zajacova and et al., 2005), and then analyzed using repeated measure analysis of variance and Bonferroni post hoc test in SPSS-19 software. Findings: The results revealed that the treatment and control group differed significantly with each other in the posttest and follow-up stages. In other words, the process mental simulation training resulted in diminished academic procrastination and academic stress of gifted students, and the results were also preserved in the follow-up stage (P<0.001). Conclusion: The results indicated the effectiveness of process mental simulation training on academic procrastination and academic stress of gifted students in post-test and follow-up stages. Thus, the education experts can use the mentioned method alongside other effective methods for reducing the academic procrastination and academic stress of students.
The Effect of Women's Presence in Company Management, Their Experience and Educational Skills on Earnings Quality(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Women studies have always been of interest to researchers. The issue of women's presence in business and management is one of the most important issues in the field of women's studies. This study sets to investigate the effect of characteristics of female managers who were either member of board or CEO on earning quality. Methodology: To this end, we collected necessary data such as financial statements from 102 Tehran Stock Exchange listed companies. The data belongs to period stretching from 20 Feb 2015 to 20 Feb 2020. To test our hypotheses, multivariate regression with panel data and also EViews software were utilized. The results show that the presence of female managers has a positive as well as meaningful effect on earning quality. Findings: Furthermore, the results of our second and third hypothesis indicate that the training skills of female managers and their experience in the board have a positive and significant relationship with the quality of companies’ earnings. Conclusion: According to the results of the research, it is recommended that women be used more in managerial positions and the existing misconceptions that have prevented skilled and experienced women from appearing should be discarded.
سنجش تأثیر خانواده و رسانه بر گرایش به خرافات در مردم مشهد (بررسی تأثیر جامعه پذیری خانواده و محتوای مصرف رسانه بر مردم شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم پیشرفت علم و فناوری در جوامع حاضر پژوهش ها نشان می دهد که خرافات هم چنان نقش قابل توجهی در باورها و رفتار مردم دارد. باورهای خرافی از آنجاکه به ارائه راه حل های بی تأثیر و بعضاً آسیب زا برای افراد منجر می شود یک رفتار نامطلوب اجتماعی قلمداد می شود. به نظر می رسد باورهای خرافی به شیوه جامعه پذیری غیررسمی (از طریق خانواده و رسانه های توده ای) در بین مردم رواج پیدا می کند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش این دو عامل در گرایش خرافی مردم می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مردم 15 تا 65 ساله شهر مشهد بوده است که از این میان با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته متغیرهای تحقیق درمورد آنان اندازه گیری شد. نتایج تحقیق نشان داد سازه گرایش به خرافات از میزان پایایی بالایی (a>.95) برخوردار بود. نتایج تحقیق مؤید فرضیه های مطرح شده بود؛ به طوری که گرایش به خرافات هم بستگی مستقیم و معناداری با گرایش «دیگران مهم» افراد داشت. هم چنین افرادی که مصرف رسانه ای غالب آنان از نوع برنامه های آگاهی دهنده بود، کمتر از افرادی که بیشتر برنامه های سرگرم کننده مشاهده می کردند، گرایش خرافی داشتند؛ از این رو پیشنهاد می شود به منظور تضعیف گرایش های خرافی در جامعه ضمن تمرکز بیشتر بر محتوای برنامه های رسانه های سرگرم کننده، جامعه پذیری مجدد خانواده ها در این خصوص مدنظر قرار گیرد.
تجربه زیسته زنان از راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین نقش زنان در سبک زندگی اسلامی نقش مادری و تربیت فرزند است؛ اما امروزه بسیاری از زنان در کنار نقش مادری، به دلیل اشتغال، موظف به ایفای صحیح نقش شغلی نیز هستند و ازاین رو، برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری اهمیتی ویژه دارد. در سال های اخیر، تعداد زنان عضو هیئت علمی دانشگاه افزایش یافته و به دلیل حجم زیاد وظایف شغلی که بر عهده دارند، برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و به طور خاص، مادری برای آن ها با دشواری های خاصی همراه است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری برای این زنان، با استفاده از روش کیفی است. به این منظور، این پژوهش با مصاحبه با 20 نفر از زنان عضو هیئت علمی دانشگاه و تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها، به استخراج راهبردها پرداخته است. بر اساس یافته ها، راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری شامل هشت مقوله اصلی «تلاش سخت کوشانه در راستای اهداف شغلی»، «تلاش برای مادری خوب»، «خودفراموشی»، «فروکاستن اهداف شغلی»، «مدیریت زمان»، «تقسیم کار»، «تدابیر فرزندآوری» و «برون سپاری انجام برخی از امور خانواده» بوده است.
ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی شایسته محور با رویکرد جانشین پروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی شایسته محور با رویکرد جانشین پروری در صنعت بانکداری است. روش این پژوهش آمیخته (ترکیبی) و جامعه آماری آن در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی حوزه منابع انسانی و مدیران ارشد بانک صادرات اصفهان است که تعداد 17 نفر با روش نمونه گیری هدفمند در فرایند مصاحبه مشارکت کردند و در بخش کمی، شامل همه مدیران عالی، سرپرستان حوزه ها و رؤسای شعب بانک صادرات اصفهان است که تعداد 400 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای - تصادفی به منزله نمونه در این پژوهش مشارکت کردند. ابزار جمع آوری داده های موردنیاز شامل مصاحبه و پرسش نامه بود. یافته های حاصل از کدگذاری تحلیل تماتیک نشان داد نظام مدیریت منابع انسانی شایسته محور مشتمل بر پنج مضمون اصلی شامل شایستگی، آینده نگری، جامعیت، عدالت و انعطاف پذیری است. همچنین یافته های حاصل از معادلات ساختاری نشان دهنده این است که از میان مؤلفه های مدیریت منابع انسانی، نظام جبران خدمات شایسته محور دارای بیشترین مقدار تأثیر بر مدیریت جانشین پروری است.
شناسایی نقش تجربه مشتریان در درک رفتار خرید در فروشگاه های زنجیره ای تخفیفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز به دلیل وجود فشارهای اقتصادی، معیشت مردم با مشکلاتی مواجه است و قیمت در این راستا نقش مؤثری ایفا می کند. در این میان فروشگاه های تخفیفی با ارائه قیمت های رقابتی و مناسب، توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرده اند. اما اینکه این نحوه قیمت گذاری در محصولات چگونه و از چه طریق در بروز رفتار مشتریان تأثیرگذار است؛ موضوعی است که باید موردبررسی قرار بگیرد. در همین راستا تحقیق حاضر باهدف ارائه الگویی به منظور شناسایی نقش تجربه مشتریان در درک درک رفتار خرید در فروشگاه های زنجیره ای تخفیفی صورت گرفت. این تحقیق از نوع کاربردی و توصیفی-پیمایشی است. در این تحقیق در ابتدا به شناسایی شاخص های تجربه مشتریان و درک رفتار خرید با تکیه بر مرور ادبیات و تکنیک دلفی پرداخته شد. در این راستا از نظرات 10 نفر از خبرگان و مدیران فروشگاه های تخفیفی بهره گرفته شد. پس از استخراج شاخص های نهایی و دسته بندی آن ها به کمک تحلیل عاملی اکتشافی، به بررسی نقش تجربه مشتریان در درک درک رفتار خرید، با بهره گیری از رگرسیون پرداخته شد. جامعه آماری تحقیق را مشتریان فروشگاه های تخفیفی تشکیل دادند که به صورت گزینش تصادفی طبقه بندی شده و استفاده از فرمول کوکران 384 نفر گزینش گردیدند. در نهایت نتایج نشان داد تجربه مشتریان تأثیر معناداری در درک درک رفتار خرید دارد. همچنین تأثیر ابعاد تجربه خرید (ویژگی های محصول، ویژگی های فروش، محیط فروشگاه، برند، مزیت های فروش، مشتری) نیز بر درک رفتار خرید مورد تائید قرار گرفت.
از خلق ارزش شخصی تا خلق ارزش اجتماعی: دیدگاه کارآفرینان اجتماعی برتر ایرانی با رویکرد خلق ارزش مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
47 - 76
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی اجتماعی شامل فعالیت های خلق ارزش اجتماعیِ نوآورانه است،که راهکاری اثرگذار و پایدار در راه توسعه اجتماعی جوامع می باشد. ماهیت کارآفرینی اجتماعی به گونه ای است که برای ایجاد ارزش و توسعه آن، نیازمند شناسایی ارزش های شخصی کارآفرینان در طول زمان هستیم؛ بنابراین هدف پژوهش شناسایی و معرفی روند تکاملی این ارزش ها درطول زمان بوده که منجربه ارزش آفرینی اجتماعی شده اند. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و روش تحقیق آن آمیخته متوالی اکتشافی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و تکنیک مصاحبه عمیق هدفمند با 17 کارآفرین برتر دارنده جایزه مسئولیت اجتماعی برای جمع آوری داده ها و روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی استفاده و بخش کمی پژوهش از طریق آزمون تی تک نمونه ای انجام و داده های مورد نیاز آن از طریق پرسشنامه محقق ساخت با 150 نفر از مدیران و کارآفرینان شرکت های برتر و روش نمونه گیری در دسترس صورت پذیرفت. نتایج نشان می دهد که نظام ارزشی کارآفرینان سلسله مراتبی است و خلق ارزش مشترک مرحله ای میان خلق ارزش فردی و خلق ارزش اجتماعی است. همچنین نتایج حاکی از آن است که ارزش های کارآفرینان در طول زمان شکل می گیرند و ارزش های کارآفرینان اجتماعی موفق که منجر به رشد و توسعه کشور شده اند، عبارتند از: سعادتمندی جامعه، کرامت انسانی، عرق ملی و میهن پرستی، اخلاق گرایی، استقلال مالی، پایداری روابط با دیگران، تعالی گروهی، برابری و عدالت، آسودگی و امنیت، رفاه کارکنان، اثبات خود به دیگران وقدرت و دیده شدن.
مطالعه جامعه شناختی تأثیر سرمایه اجتماعی و کیفیت خدمات آموزشی بر احساس نابرابری اجتماعی مطالعه موردی: دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابرابری اجتماعی همواره یکی از مسائل مهم مدنظر دانشمندان جامعه شناسی بوده است. دسترسی نابرابر افراد به منابع ارزشمند موجب ایجاد احساس نابرابری اجتماعی می شود و گسترش احساس نابرابری اجتماعی بین افراد، پیامدهای جبران ناپذیری را در سطح جوامع به همراه دارد؛ بنابراین، بررسی میزان نابرابری در جوامع و شناسایی عوامل مؤثر بر آن بسیار اهمیت دارد. در این زمینه، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی و کیفیت خدمات آموزشی بر احساس نابرابری اجتماعی بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ایذه انجام شده است. مشارکت کنندگان با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و داده های مدنظر به وسیله پرسش نامه و 362 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه در سال تحصیلی 1399-1398 گردآوری شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان دهنده تأثیرگذاری و رابطه معکوس سرمایه اجتماعی و کیفیت خدمات آموزشی بر متغیر احساس نابرابری اجتماعی است؛ به گونه ای که با کاهش سرمایه اجتماعی و کیفیت خدمات آموزشی، احساس نابرابری اجتماعی بین دانش آموزان افزایش می یابد.
تحلیل اقتصادی مهریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
7 - 21
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است که با استفاده از آموزه های اقتصاد خرد، تأثیر میزان مهریه بر رفتار ازدواجی افراد و نیز برخی از مهم ترین تصمیمات درون خانواده ای را به صورت نظری بررسی و تحلیل کند. نتایج حاصل از تحلیل های نظری حاکی از آن است که افزایش مهریه، با افزایش قیمت ضمنی ازدواج برای مردان منجر به کاهش میزان تقاضای آنها برای ازدواج و سرریزشدن این تقاضا به بازارهایی می شود که جایگزینی برای ازدواج در آنها عرضه می شود. افزایش مهریه خالص منفعت انتظاری فرزندآوری را برای مردان افزایش و برای زنان کاهش خواهد داد که منجر به ایجاد انگیزه های واگر برای فرزندآوری در خانواده می شود. با توجه به آنکه با افزایش مهریه ، خالص منفعت انتظاری طلاق برای مرد کمتر و برای زن بیشتر می شود، این نکته می تواند رفتار پس اندازی خانواده را مختل نماید. تأثیر میزان مهریه بر احتمال وقوع طلاق با توجه به وجود انگیزه های متضاد در مرد و زن قابل پیش بینی نیست اما به نظر می رسد با افزایش مهریه اگر زن تمایلی به مبادله تمام یا بخشی از مهریه با حق طلاق و حضانت فرزندان، که طبق قانون به صورت پیش فرض به مرد داده شده است، نداشته باشد احتمال آنکه فرآیند طلاق به خشونت کشیده شود افزایش خواهد یافت.
نقش تعدیلگر هوش اجتماعی در رابطه سرخوردگی اجتماعی و امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۱۷۴-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زنان سرپرست خانوار را زن انی م ی دانند که بدون حضور م نظم و ی ا حمای ت ی ک م رد سرپرستی خانوار را به عهده دارند هدف از این پژوهش بررسی رابطه سرخوردگی اجتماعی و هوش اجتماعی با امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان سرپرست خانوار شهرستان کاشمر(105 n=) در سال 1400-1399 بودند. و به دلیل محدود بودن جامعه پژوهش از روش سرشماری استفاده شد. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه هوش اجتماعی مارتین یوسن و داهل (2001)، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991) و پرسشنامه سرخوردگی اجتماعی هارینگتون (2005) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرخوردگی اجتماعی با هوش اجتماعی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد. علاوه بر این، به منظور دستیابی به این موضوع که مدل علی ارائه شده در دیاگرام تحلیل مسیر چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند از ضریب تعیین R استفاده شد. بر اساس R به دست آمده برای کلیه متغیرها، 94 درصد از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تحلیلی تبیین می شود. بحث: با توجه به نتایج مذکور و اهمیت سلامت روانی زنان ، خصوصا دغدغه های ویژه زنان سرپرست خانوار و احتمال سرخوردگی اجتماعی بالای این دسته از زنان، توجه به توانمندسازی روانی- اجتماعی آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین با ارتقای توانمندسازی روانی-اجتماعی زنان سرپرست خانوار می توان در کاهش مشکلات روانی-اجتماعی این قشر از جامعه گام های اساسی برداشت.
مدل یابی نقش میانجی کارکرد سبک های تفکر در رابطه علّی ادراک از سبک های فرزندپروری و جهت گیری های انگیزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
97 - 119
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علّی تأثیر ادراک از سبک های فرزندپروری بر جهت گیری های انگیزش با توجه به نقش واسطه ای کارکرد سبک های تفکر انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. 352 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب، و به پرسش نامه های سبک های فرزندپروی بامریند، سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر و مقیاس انگیزش تحصیلی والرند و همکاران پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر به وسیله نرم افزار AMOS انجام گرفت. نتایج نشان داد که سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه به ترتیب اثر مثبت و منفی بر انگیزش درونی دارند، اما سبک مستبدانه دارای اثر مستقیمی بر انگیزش درونی نبودند. همچنین سبک های فرزندپروری اثر مستقیمی بر انگیزه بیرونی نداشتند،ولی از بین سبک های فرزندپروری فقط سبک مستبدانه اثر مثبتی بر بی انگیزگی داشت. همچنین از بین کارکرد سبک های تفکر فقط سبک تفکر اجرایی، اثر مثبت و معنی داری بر انگیزش درونی و بیرونی داشت. نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که فقط سبک فرزندپروری مقتدرانه با میانجی گری سبک تفکر اجرایی می تواند بر میزان انگیزش درونی و بیرونی تحصیلی دانشجویان بیفزاید. لذا می توان نتیجه گرفت که گرایش خانواده ها به سبک تربیتی مقتدرانه بر انتخاب سبک تفکر فرزندان و درونی سازی انگیزش تحصیلی تأثیرگذار است.
وضعیت و روند امید در جامعه ایران براساس داده های پیمایش های ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
3 - 28
حوزههای تخصصی:
بروز وضعیت های نامطلوب در مقاطع مختلف، در هر جامعه ای محتمل است. اما آنچه مهم بوده، کیفیت مواجه جامعه با این وضعیت های بغرنج است؛ از جمله این قبیل موارد می توان از وضعیت امید در جامعه نام برد: اینکه آیا در بین شهروندان، امیدی به بهبود اوضاع وجود دارد یا خیر. دیدگاه شهروندان درخصوص مقایسه حال با گذشته، ارزیابی حال و میزان امید به آینده در حوزه های مختلف به دلیل اثرات و پیامدهای متعدد آن، بسیار مهم است. براین اساس، هدف مقاله حاضر، ارائه تصویری از وضعیت امید و نگرش نسبت به حال و آینده در جامعه ایران و روند تغییرات آن براساس دیدگاه پاسخگویان در پیمایش های ملّی است. در این راستا، با استفاده از روش تحلیل ثانویه به گزارش های پیمایش های ملیِ سنجش «ارزش ها و نگرش های ایرانیان» که تاکنون سه موج آن در سال های 1379، 1382 و 1394 اجرا شده، و پیمایش های ملیِ «سنجش سرمایه اجتماعی کشور» (موج های 1384، 1393 و 1397) که درآنها گویه ای برای سنجش امید یا نگرش به حال و ارزیابی از آینده وجود داشت، مراجعه شد. یافته ها نشان داد که به صورت کلی، در خصوص ارزیابی وضعیت حال، همواره بیش از 85 درصد پاسخگویان از وضع موجود رضایت نداشته و به ضرورت اصلاح اشاره کرده اند. همچنین، بررسی روند تغییر امید یعنی شاخص های مقایسه وضعیت فعلی جامعه با گذشته و همچنین نگرش نسبت به آینده جامعه و شاخص های آنها (همچون شکاف طبقاتی، وضعیت اقتصادی و وضعیت رفاهی، نشاط، میزان رواج ویژگی های اخلاقی مثبت) بیانگر آن بود که ارزیابی از وضعیت فعلی و آتی جامعه در شاخص های مورد بررسی مطلوب نبود زیرا همواره درصد قابل توجهی از پاسخگویان در گزینه های ناامیدانه (بدترشدن وضعیت) جای گرفته اند و رهگیری روند تغییرات نشان داد با مرور زمان در برخی شاخص ها روند فرسایشی و در برخی دیگر بهبود نسبی رخ داده است.
اکوفمینیسم در هنر معاصر ایران (موردکاوی: رویداد پرسبوک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سالانه هنر معاصر پرسبوک بیش از یک دهه در فضای هنری ایران نقش آفرین بوده است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و همچنین با تاکیدبر مفهوم اکوفمینیسم، قصد دارد این رویداد و آثار هنرمندان زنِ شرکت کننده در دوره های پنجم تا دهم آن را با هدف فهم نسبت پرسبوک با فضای گفتمانی دهه های 80 و 90 خورشیدی و اندیشه اکوفمینیسم بازخوانی نماید. نتایج این مقاله نشان می دهد فضای گفتمانی ایران در این دو دهه، زمینه ای را برای رویکردهای انتقادی در هنر مهیا ساخت که توجه به روایت های حاشیه ای، از جمله گفتمان فمینیستی در هنر را مجال بروز داد و به دنبالش، رویدادهایی مثل پرسبوک با گرایش های اکوفمینیستی ظهور پیدا کرد. برپایی رویدادهای سالانه پرسبوک به صورت محیطی و مکان مند، بهره مندی از مواد طبیعی، الهام از صنایع دستی و نمایش انتزاعی اندام های زنانه، آثار واجد معنایی زنانه-زمینی می شوند؛ هم آوایی دو عنصری که توسط نظام مردسالار به حاشیه رانده شده اند. هنرمندان زن معاصر ایرانی در بستر رویداد پرسبوک، با به چالش کشیدن تعاریف مطلوب از هنر و با به عرصه آوردنِ آن بخش از کار زنان که ناچیز انگاشته می شد، کوشیده اند ضمن اعتباربخشی به هنر زنانه، مخاطب را از ستمی که همزمان بر زنان و زمین می رود آگاه کنند.
رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان-شناختی در معلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان شناختی در معلّمان بود.روش شناسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیّه معلّمان مقطع ابتدایی استان فارس در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 16264 نفر تشکیل داده بودند که از این جامعه، نمونه ای به حجم 375 نفر بر مبنای فرمول کوکران انتخاب شد. با توجّه به طبقات جامعه پژوهش مانند نوع منطقه، تعداد شهرستان/ناحیه و جنسیّت از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی استفاده شد. جمع آوری داده ها بر اساس چهار پرسشنامه رهبری توزیعی(المور، 2000)، توانمندسازی روان شناختی(اسپریتزر، 1995)، توانمندسازی ساختاری(کردنائیج، بخشی زاده و فتح الهی، 1394) و تعالی سازمانی (عمارلو، 1396) صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری، بوسیله ی دو نرم افزار SPSS نسخه 25 و LISREL نسخه 80/8 استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از شاخص های برازندگی مدل تحلیل مسیر تأییدی نشان داد که، مدل ساختاری پژوهش دارای برازش مناسب و قابل قبول می باشد. بر اساس سایر نتایج پژوهش، رهبری توزیعی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با توانمندسازی ساختاری، توانمندسازی روان شناختی و تعالی سازمانی مدارس؛ توانمندسازی ساختاری رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس و توانمندسازی روان شناختی؛ و توانمندسازی روان شناختی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس داشت(0011/0). رهبری توزیعی بواسطه توانمندسازی ساختاری و توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس؛ و توانمندسازی ساختاری بواسطه توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس داشت(004/0).بحث و نتیجه گیری: با توجّه به نتایج پژوهش حاضر، مدیران و رهبران مدارس باید از راهکارهای رهبری توزیعی جهت واگذاری هرچه بیشتر قدرت، اختیار و مسؤولیّت بین معلّمان استفاده کنند، تا ضمن بهبود توانمندی های روان شناختی و ساختاری آن ها، شرایط مساعدی جهت همکاری و مشارکت هرچه بیشتر معلّمان جهت رشد و ارتقاء سطح مدرسه در تمامی ابعاد و تعالی سازمانی مدرسه فراهم شود.
تبیین مدل اضطراب کرونا بر اساس تنیدگی والدینی، امید به آینده و رفتارهای وسواسی با میانجی گری ترس از مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
155 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تبیین مدل اضطراب کرونا بر اساس تنیدگی والدینی، امید به آینده و رفتارهای وسواسی با میانجی گری ترس از مرگ بود. این مطالعه از نظر هدف کاربردی است و نحوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل والدین کودکان و نوجوانان ساکن مناطق مرکزی و جنوبی شهر تهران بود. نمونه پژوهش 231 نفر بودند که از طریق دو مرحله نمونه گیری خوشه ای و در دسترس و به روش اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های اضطراب کرونا علیپور و همکاران (1398)، پرسش نامه تنیدگی والدینی آبیدین (1995)، پرسش نامه امید اسنایدر (1991)، پرسش نامه رفتارهای وسواسی محقق ساخته و پرسش نامه ترس از مرگ تمپلر (1970) بودند. داده ها با روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل اصلاح شده پژوهش پس از حذف متغیر امید به آینده از برازش مطلوبی برخوردار است (99/0=GFI ). رفتارهای وسواسی بر اضطراب کرونا اثر مستقیم و غیرمستقیم معناداری دارد (01/0>P). همچنین تنیدگی والدینی اثر غیرمستقیم معناداری بر اضطراب کرونا دارد (05/0>P). با توجه به ارتباط اضطراب کرونا با رفتارهای وسواسی و تنیدگی والدینی، توجه به مداخله هایی برای والدین در حین و بعد از کرونا با هدف کاهش آسیب های روان شناختی ضروری می نماید.
تأثیر نابرابری ها در مهاجرت از مناطق مرزی ایران؛ چشم اندازی سیاست گذارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
101 - 134
حوزههای تخصصی:
نقش نابرابری های منطقه ای و فضایی در مهاجرت از مناطق مرزی کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در صورتیکه مناطق مرزی ایران دارای اهمیتی استراتژیک از جنبه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستند و بی توجهی به این مناطق می تواند پیامدهای جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. این مقاله به دنبال بررسی این موضوع است که مناطق مرزی ایران به لحاظ نابرابری های فضایی در چه وضعیتی قرار دارند و این نابرابری ها چه تأثیری بر مهاجرت از این مناطق دارند. برای سنجش نابرابری فضایی در بین شهرستان های مرزی از آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395، سالنامه های آماری استان ها در سال 1395 و داده های سازمان هواشناسی در دوره 1395-1390 استفاده شده است. برای وزن دهی و ترکیب مؤلفه ها و ساخت شاخص نابرابری از روش تحلیل عاملی استفاده شده است.برای پهنه بندی و سطح بندی شهرستان ها از نرم افزار ArcPro و برای تحلیل رابطه بین نابرابری و مهاجرت، از روش آماری GWR استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که نابرابری در شهرستان های شرق و جنوب شرقی در مقایسه با دیگر نقاط بیشتر است. همچنین، 66 درصد از شهرستان های مرزی دارای موازنه مهاجرتی منفی در دوره 1395-1390هستند. بر اساس مدل رگرسیون فضایی وزنی، 67 درصد از تغییرات متغیر خالص مهاجرت به وسیله متغیرهای مستقل تبیین شده و همچنین بر اساس مقدار میانگین ارائه شده، عامل های ساختار جمعیت و اقتصادی بیشترین اثرگذاری را بر خالص مهاجرت در شهرستان های مرزی دارند. بنابراین، نابرابری در شهرستان های مرزی یک عامل مهم در میزان خالص مهاجرت است و عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، جمعیتی و محیطی اثر متفاوتی بر هر کدام از شهرستان ها دارند.
مسئله اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتماد اجتماعی از عناصر مهم سرمایه اجتماعی و از پیش نیازهای اساسی توسعه و حرکت به سوی مدرنیته است. نهاد دانشگاه بمثابه نهاد توسعه گرا و دموکراتیک میتواند جهت دهنده سیر پیشرفت و تحول جامعه باشد و نگرش ها و ارزش های هر یک از ارکان آن به ویژه دانشجویان که هم از لحاظ پویایی و هم از لحاظ تعداد نسبت به دو رکن دیگر نهاد دانشگاه یعنی اساتید و یاوران علمی اغلب جوانتر و پویاتر و به تعداد بیشترند؛ اهمیت قابل توجهی پیدا میکند. به دلیل همین اهمیت؛ در تحقیق حاضر به سنجش اعتماد اجتماعی و آزمون رابطه آن با سرمایه جمعی و دسترسی و پاسخگویی نهادی بر اساس نظریه زتومکا در میان دانشجویان دانشگاه پیام نور با روش پیمایش در جامعه آماری 12000 نفری (دانشگاه پیام تور مرکز غرب) و با حجم نمونه 372 نفر پرداخته ایم. یافته های تحقیق رابطه بین متغیرهای عاملیتی (سرمایه جمعی) و ساختاری (ارزیابی دسترسی و پاسخگویی نهادی) با اعتماد اجتماعی که منطبق با نظریه رتومکا است؛ را اثبات می کنند. یافته قابل تأمل تحقیق سطح پائین اعتماد اجتماعی دانشجویان است به طوریکه 1/97 درصد دانشجویان اعتماد اجتماعی متوسط رو به پائین و تنها 9/2 درصد دانشجویان از اعتماد اجتماعی بالایی برخوردارند که به نظر میرسد از جو اجتماعی پرتنش و بحران زده کشور تأثیر میپذیرد. با توجه به مسائل ناشی از روند رو به گسترش کاهش اعتماد اجتماعی، جای نگرانی است که دستگاههای سیاستگذار در دهه های اخیر توجه برنامه ریزی شده و عملیاتی چندانی به این مهم نشان نداده اند. بیم آن می رود که بحران های اجتماعی گریبانگر جامعه از سویی و فساد اداری دهشتناک جاری در نظام اجتماعی و مدیریتی کشور به نهادینه سازی بی اعتمادی و فاصله گیری هر چه بیشتر از الزامات زندگی مدرن و به سخن دیگر توسعه گریزی دانشجویان که در واقع حاملان اصلی توسعه باید باشند، منجر شود.
واکاوی نگرش به معنای فرزند در هویت های معاصر (مورد مطالعه: زوجین جوان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
297 - 324
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد نگرش به معنای فرزند در بین زوجین تهرانی است. تغییرات و تحولاتی که امروزه در حوزه خانواده به وجود آمده، یک امر چند علیتی می باشد که یکی از مهم ترین این علت ها، تحولات هویتی در نسل جوان و زوج های جوان است. این تحولات ناگزیر و لازمه جهانی است که ما را دربر گرفته است. بر همین اساس، بخش زیادی از نقش های جنسیتی و منابع هویتی سنتی و نسبتاً ثابت، اولویت خود را برای انسان مدرن امروزی از دست داده و امکان های جدیدتری را برای عرضه خود و احساس ارزشمندی در اختیار او قرار داده است. نگرش زوجین به فرزند، به همان اندازه که یک تصمیم و انتخاب فردی و یا زناشویی است، می تواند یک برساخت از تغییر هویت زوجین در عصر جدید باشد که در هر دو صورت (خواستن یا نخواستن فرزند)، پیامدهای متفاوت تری بر زوجین دهه اخیر نسبت به زوجین نسل های قبل، دربر خواهد داشت. روش این مطالعه داده بنیاد است. داده های موردنیاز این پژوهش حاصل مصاحبه نیمه ساخت یافته با 24 نفر از زوجین جوان ساکن شهر تهران می باشد. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و در دسترس و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، مشخص شده است. براساس نتایج پژوهش، پدیده محوری «تقدم رهابودگی به تقیّد»، به عنوان محور کلی پژوهش، نگرش به فرزند را در بین زوجین جوان تبیین می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد، مشارکت کنندگان، نسبت به معنای فرزند در زندگی و وجوب آن دچار بازاندیشی و بازمعنایی می باشند که ریشه این تغییرات بازاندیشانه در تغییرات هویت سنتی به مدرن می باشد..
اثربخشی مدیریت زمان بر تعهد به مدرسه و خلاقیت دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
178 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان اثربخشی مدیریت زمان بر تعهد نسبت به مدرسه و خلاقیت دانش آموزان دختر متوسطه شهر اهواز بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه (دوم) شهر اهواز در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از بین 3 ناحیه شهر، ناحیه 2 تعیین و سپس به صورت تصادفی 50 دانش آموز انتخاب شدند. نمونه انتخاب شده به دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل برنامه مداخله آموزشی مدیریت زمان ترسی (2008)، پرسشنامه آزمون خلاقیت (MPPT) تورنس و پرسشنامه تعهد به مدرسه عابدی (1388) بود. اعتبار پرسشنامه به وسیله روایی محتوایی و پایایی آن با روش آزمون آلفای کرونباخ 91/0 به دست آمد. جلسات مداخله مدیریت زمان (طی 2 ماه و 7 جلسه) برای گروه آزمایش اجرا شد و در این مدت هیچ گونه آموزشی به گروه کنترل ارائه نشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کواریانس یک متغیری و چند متغیری با نرم افزار Spss24 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد اثر مداخله مدیریت زمان بر تعهد به مدرسه و خلاقیت دانش آموزان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافت و این تفاوت تداوم داشت (01/0>p).بحث و نتیجه گیری: با توجه به اثرگذاری مدیریت زمان بر تعهد به مدرسه و خلاقیت دانش آموزان، برنامه ریزان نظام آموزشی باید در برنامه درسی دوره متوسطه، دروس مهارتی مانند برنامه ریزی و مدیریت زمان را لحاظ نمایند تا در کنار مباحث درسی، مهارت های زندگی نیز ارتقا یابند.
ارزیابی تاثیرات اجتماعی و فرهنگی شرکت فولاد مبارکه اصفهان بر زیست اجتماعی محیط پیرامون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجرای طرح های بزرگ صنعتی و عمرانی، همواره با آثار سازنده و مخرب بر محیط طبیعی و جوامع انسانی همراه است. اجرای این طرح ها، بر ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه محلی در این مناطق تأثیرهای متعددی می گذارد. تدوین و اجرای برنامه های توسعه فرهنگی و اجتماعی در موفقیت اجرای طرح ها، و در فرایند انتقال این جوامع از حالت سنتی و روستایی به جامعه صنعتی و شهری، نقش مهمی دارد. این امر، بر اهمیت انجام دادن مطالعات اجتماعی می افزاید. امروزه با حضور شرکت فولاد مبارکه، برای بسیاری از شهروندان مبارکه این سوال مطرح می شود که تاثیرات اجتماعی و فرهنگی این شرکت بر شهرشان چیست؟ علاوه بر این، حضور این صنعت چه تاثیرات منفی احتمالی بر جامعه محلی و مجموعه اطراف آن خواهد داشت؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای انجام شده است. جامعه آماری در این پژوهش، تمامی افراد بالای 18سال ساکن شهرستان مبارکه هستند. پرسشنامه محقق ساخته، بین 480 نمونه توزیع شد. نتایج حاکی از آن است که مهاجرپذیر شدن منطقه، تاثیر فرهنگ مهاجران بر فرهنگ بومی و بهبود امکانات ورزشی و فرهنگی شهر، از مهمترین تاثیرات فرهنگی فولاد، همچنین اختلاف طبقاتی و ایجاد نابرابری، افزایش شبکه ارتباطی با خارج از منطقه، شکل گیری ترس از افزایش بیماری ها و توسعه اجتماعی از مهمترین تاثیرات اجتماعی فولاد بر این منطقه می باشد. میانگین به دست آمده از ابعاد توسعه اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، توسعه فرهنگی، تغییر فرهنگی و سازگاری فرهنگی بالاتر از میانگین متوسط، و میانگین برابری اجتماعی، پایین تر از میانگین متوسط می باشد.