فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین تعلق به شهرو رفاه ذهنی شهروندان بالای 18 سال شهر تهران انجام شده است. چارچوب نظری تحقیق مستخرج از رویکرد هاجرتی و فیتزپتریک است. روش تحقیق پیمایش کمی و از نوع «توصیفی/تحلیلی» است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه شهروندان بالای 18 سال شهر تهران بودند که بر اساس آخرین سرشماری 6750000 هزارند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 385 نفر تعیین شد که به دلایلی (پارگی، نقض، پاسخ های یکدست و غیره) این تعداد به 400 مورد افزایش داده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که پایایی کل آن 89/0 محاسبه شد. شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بود. ابتدا وضعیت نرما ل بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت و پس از مشخص شدن نرمال بودن داده های تحقیق، رابطه بین متغیرها، با ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزارspss 22 سنجیده شد. یافته ها نشان می دهد بین تعلق مکانی (49/0)، تعلق احساسی (24/0)، تعلق شناختی (46/0) و تعلق عملی (46/0) با رفاه ذهنی شهروندان رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. یافته های رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد که متغیر تعلق اجتماعی 31/0 از تغییرات متغیر رفاه ذهنی را تبیین می کند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که تعلقات باعث می شوند افراد ترجیحات منطقی اتخاذ کنند، سرمایه گذاری اجتماعی کنند، حساس باشند و از این طریق به تعدیل انگیزه های منفی خود بپردازند و در نتیجه احساس رضایت و خوشبختی داشته باشند.
ارزش های فرهنگی و نگرش های کارآفرینی دانشجویان: پژوهشی در دانشگاههای اصفهان و یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه بین ارزشهای فرهنگی و نگرش های کارآفرینی است. بستر و ارزشهای فرهنگی نقش مهمی در شکل دهی به نگرش ها و باورهای افراد دارد و ادبیات پژوهشی حاکی از وجود تفاوت های اساسی در میان کشورها به لحاظ کارآفرینی است که بخشی از این تفاوت را می توان با ارزش های فرهنگی توضیح داد. این پژوهش به صورت پیمایشی بر روی 354 نفر از دانشجویان بومی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته های نرم و محض کاربردی منتخب از دانشگاه اصفهان و یاسوج انجام شد. نتایج نشان داد که علی رغم وجود تفاوت معنی دار به لحاظ نگرش های کارآفرینی در میان این دو گروه از دانشجویان، با اینحال به لحاظ ارزشهای فرهنگی تفاوت معنی داری در بین این دو گروه مذکور مشاهده نگردید. همچنین تحلیل های مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که اجتناب از عدم قطعیت، جمع گرایی و زن سالاری تاثیر منفی و فاصله قدرت تاثیر مثبت بر ارزش های کارآفرینی دارند.
رابطه سرمایه اجتماعی و گرایش به مدرنیته (مورد مطالعه: شهروندان گرگان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی به یکی از مهمترین مباحث مطرح در میان اندیشمندان شاخه های مختلف علوم اجتماعی و انسانی در چند دهه ی اخیر تبدیل شده است. هدف این پژوهش شناسایی تأثیر سرمایه اجتماعی و ابعاد آن بر گرایش به مدرنیته در شهر گرگان می باشد. روش تحقیق پیمایشی بوده، داده ها به روش میدانی جمع آوری شده، جامعه آماری شامل شهروندان ساکن شهر گرگان بود که تعداد 401 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بودکه اعتبار آن به واسطه اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (879/0) مورد تایید قرار گرفت. برای آزمون فرضیه ها از تکنیک ها و روش های آماری پیشرفته متناسب با سطح سنجش متغیرها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی با گرایش به مدرنیته در بین شهروندان گرگان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین میزان تاثیر سرمایه اجتماعی بر گرایش به مدرنیته بیش از سرمایه اقتصادی است. انسجام مهمترین مؤلفه در سرمایه اجتماعی و رابطه گرایی مهم ترین بعُد در مدرنیته است. بین سرمایه اجتماعی و مولفه های آن (اعتماد، مشارکت، امنیت، انسجام) با گرایش به مدرنیته رابطه معنی دار وجود دارد. متغیر مشارکت تاثیر معکوس بر روی مدرنیته دارد، بین اقسام سرمایه اجتماعی (شناختی و ساختاری) با گرایش به مدرنیته رابطه معنی داری وجود دارد و سرمایه اجتماعی ساختاری عامل مهمتری در تغییرات مدرنیته است. همچنین بین متغیرهای جنسیت (مردان)، سطح تحصیلات، قومیت و شغل با گرایش به مدرنیته رابطه معنا داری وجود دارد، در حالی که بین مذهب با گرایش به مدرنیته، رابطه معنا داری وجود ندارد.
سندشناسی اسناد متعه در دوره پهلوی اول (تأثیر قوانین جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
338-301
حوزههای تخصصی:
اسناد به عنوان یکی از منابع دست اول، نقش مهمی در پژوهش های تاریخی دارند. در این میان، اسناد متعه به عنوان اسناد شرعی برآمده از فقه اسلامی، اصول و چارچوب معینی دارند که اطلاعات فراوانی در زمینه فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و آداب و رسوم مردمان گذشته ارائه می دهند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که متعه نامه های دوره پهلوی اول از نظر شکلی و محتوایی دارای چه ساختاری هستند؟ و قوانین جدید چه تأثیری بر محتوای این اسناد گذاشته اند؟ مدعای اصلی پژوهش براساس بررسی اسناد، بر این اساس قرار گرفت که متعه نامه های نیمه اول دوره سلطنت پهلوی اول، از نظر شکل و هم محتوا، متأثر از قوانین شرعی و عرفی، سنت سندنویسی دوران قاجار و همچنین براساس جایگاه اجتماعی و طبقاتی افراد تنظیم و تحریر می شده اند. اما در نیمه دوم سلطنت پهلوی اول، با تصویب قوانین جدید مربوط به ازدواج، جنبه های فقهی این اسناد همچنان باقی و بر جنبه های عرفی و قانونی آن ها افزوده شد؛ دوم آن که تغییراتی در ساختار محتوایی این اسناد به وجود آمد، اما از نظر شکلی همچنان مانند گذشته بود. به منظور اثبات مطالب فوق، لازم دانسته شد که این اسناد از نظر محتوایی و شکلی، بررسی و همچنین تأثیر قوانین جدیدِ دوره رضاشاه بر این اسناد، مشخص شود.
بررسی تبعیض مثبت در اسناد سیاست گذاری بر مبنای جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۲
43 - 71
حوزههای تخصصی:
مساله توسعه پایدار در گرو مشارکت بهینه و موثر زنان در عرصه های مختلف اجتماعی است. صرف نظر از برخی موانع ساختاری، دستیابی به موقعیت موثر برای ایفای نقش های مورد انتظار از زنان در گرو امکان رقابت برابر است. یکی از سیاستهایی که با فرض نبود موانع دستیابی حقوقی مورد نظر است، سیاست تبعیض مثبت است. تبعیض مثبت/ اقدام مثبت به مجموعه قوانین، سیاستها و آیین نامه ها و فرآیندهایی گفته میشود که با هدف قرارگیری گروه های نابرخوردار در موضع برابر با گروههای برخوردار وضع می شود. از زمان برنامه سوم توسعه بصورت رسمی بخشی مربوط به زنان در برنامه ها در نظر گرفته شده اما با وجود سیاست های مختلفی که برای ورود زنان به بحث توسعه مدنظر بوده همچنان مسائلی در این حوزه مطرح است. در این مطالعه به روش تحلیل محتوای کیفی به بررسی اسناد سیاست گذاری در حوزهای آموزش، اشتغال از منظر تبعیض مثبت پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که سیاست های حوزه تبعیض مثبت در درجه اول مبتنی بر رویکرد آشتی نقش، در درجه دوم مبتنی بر توانمندسازی و در درجه سوم بر مبنای اصلاحات ساختاری به سمت تشابه حقوقی زن و مرد بوده است؛ اما این سیاست ها بدلیل فقدان وفاق در سطح گفتمانی، فقدان وجود زیرساخت های لازم نه تنها قابلیت اجرا نیافته بلکه از حیث شمولیت تنها دو گروه از زنان شامل زنان نخبه و زنان محروم مورد توجه سیاست گذار بوده اند.
بررسی جامعه شناختی رضایت شغلی به عنوان عامل توسعه سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
261 - 284
حوزههای تخصصی:
نیروی انسانی در سازمان ها از اهمیت زیادی برخوردار است. بهره وری،اثربخشی و توسعه سازمان ها به کارایی و اثربخشی نیروی انسانی آن سازمان بستگی دارد؛ لذا یکی از مسائل مهمی که در هر سازمانی باید موردتوجه قرار گیرد، خشنودی و رضایت شغلی کارکنان آن سازمان می باشد؛ چراکه این امر می تواند مستقیماً منجر به توسعه سازمانی گردد. برای تحقق بخشیدن به بهره وری نیروی انسانی در حوزه سازمانی، باید راهکارهای لازم شناسایی شود؛ ازجمله راهکارهای مؤثر توجه به سرمایه های فکری سازمان و رضایت شغلی کارکنان است با توجه به اهمیت. پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی در بین کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان بجنورد پرداخته است. در این پژوهش از نظریه انگیزشی-بهداشتی هرزبرگ و تاحدی نظریه مبادله اجتماعی «ویت» و «ویلسون» به عنوان چارچوب نظری استفاده شد که عوامل بهداشتی شامل: یکنواختی در کار، حقوق و مزایا، سلسله مراتب سازمان، روابط در محیط کاری و دسترسی و قدرت و هم چنین عوامل انگیزشی شامل: رده شغلی، رسته شغلی و نوع استخدامی است. این تحقیق با روش پیمایشی انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است. اعتبار پرسشنامه توسط جمعی از افراد اهل فن در این حوزه تأیید گردیده است؛ جمعیت آماری تحقیق شامل کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان بجنورد (250 نفر) دربر می گیرد که نمونه آماری در این تحقیق ۱۵۰ نفر از کارکنان این سازمان است. روش نمونه گیری به شکل تصادفی ساده بوده است. براساس نتایج به دست آمده حقوق و میزان قدرت و دسترسی افراد نقش اصلی را در افزایش رضایت شغلی کارکنان داشته است. با افزایش میزان حقوق و دسترسی و قدرت افراد میزان رضایت شغلی کارکنان افزایش می باید..
فشار همتایان در استعمال دخانیات و تأثیر آن بر رفاه اجتماعی؛ یک بررسی با مدل سازی و شبیه سازی مبتنی بر عامل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۷۱-۳۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سالیانه بسیاری از مردم به علت استعمال دخانیات، جان خود را از دست می دهند. فشارهای اجتماعی از جمله فشار همتا که در تعاملات فرد با همتایان خود آشکار می شود از عوامل بسیار مؤثر در گرایش افراد به استعمال دخانیات است. در پژوهش سعی بر آن بود تا با استفاده از روش مدل سازی و شبیه سازی مبتنی بر عامل، فشار همتایان در استعمال دخانیات و تأثیر آن بر برخی از شاخص های رفاهی شامل میزان مرگ ومیر ناشی از گرسنگی، میانگین ثروت عامل ها و ضریب جینی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. روش: این پژوهش از روش مدل سازی و شبیه سازی مبتنی بر عامل استفاده کرد و از مطالعات کتابخانه ای نیز بهره برد. با استفاده از ابزار نرم افزاری NetLogo و استفاده از مدل های پایه و با در نظر گرفتن سایر نیازمندی ها، مدلی توسعه یافت و آزمایش هایی به انجام رسید. یافته ها: یافته های حاصل از آزمایش ها نشان داد که در هر دو وضعیت؛ عدم وجود فشار همتایان در استعمال دخانیات و وجود فشار همتایان در استعمال دخانیات، با افزایش تعداد عامل های دخانی در جامعه، میزان مرگ و میر ناشی از گرسنگی و میانگین ضریب جینی افزایش و میانگین ثروت عامل ها کاهش می یابد. یافته های آزمایش ها در وضعیت عدم وجود فشار همتایان در استعمال دخانیات، حکایت از وجود جامعه ای ثروتمند تر در مقایسه با وضعیت وجود فشار همتایان در استعمال دخانیات دارد. بحث: افزایش تعداد عامل های دخانی در جامعه می تواند کاهش رفاه اجتماعی را در پی داشته باشد. همچنین وجود فشار همتایان در استعمال دخانیات می تواند منجر به کاهش میانگین ثروت و افزایش میزان مرگ ومیر ناشی از گرسنگی عامل ها شود. در راستای مواجهه درست و اصولی با فشار همتایان برای استعمال دخانیات و جلوگیری از پیامدهای ناشی از آن نیاز به بررسی بیشتر این مسئله و بکارگیری راهبردها و راه کارهای مناسب و موثر تقابل با آن است.
تدوین و شناسایی مؤلفه های محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی با رویکرد شهروند جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی ازدغدغه های اصلی جامعه کنونی که پایه ریزی درجهت تشکیل جامعه ای سالم و رشدیافته است، بحث شهروندی و تربیت شهروند جهانی است. پژوهش حاضر باهدف تدوین و شناسایی مؤلفه های محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بارویکرد شهروند جهانی انجام شده است.
روش شناسی: این پژوهش به صورت کیفی و به شیوه تحلیل مضمون انجام شده است. بدین منظور 65 سند و مقاله داخلی و خارجی که قرابت معنایی نزدیکی به این پژوهش داشتند مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از روش شبکه مضامین استفاده شد. روایی و پایایی پژوهش با استفاده از روش گوبا و لینکن (1985) بررسی و مورد تائید قرار گرفت.
یافته ها: پس از تکمیل فرایند مصاحبه ها و کدگذاری، تعداد 31 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر در خصوص مولفه های محتوای برنامه درسی با رویکرد شهروند جهانی شناسایی شد. مضامین فراگیر عبارت بودند از: الف) مؤلفه های دانشی ب) مؤلفه های ارزشی و نگرشی و ج) مؤلفه های مهارتی.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که بنابراین، با توجه به پدیده جهانی شدن و ضرورت و نیاز به نوعی نگاه جهانی به آموزش در جامعه و به تبع آن در فراگیران، همچنین بنا بر تأکید پاره ای از اسناد چشم اندازی موجود در داخل و خارج از کشور، بر تعامل سازنده و مؤثر با جهان، نیاز به تدوین مؤلفه های برنامه درسی می تواند جایگاه خاصی در برنامه درسی تربیت شهروند جهانی داشته باشد
اثربخشی آموزش شکوفایی بر شوخ طبعی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان (مطالعه موردی: دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر چالوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش شکوفایی بر شوخ طبعی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر چالوس در سال تحصیلی 1398-99 بودند. نمونه آماری پژوهش 30 نفر بودند که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه دو ساعتی در طی دو ماه (هفته ای یک جلسه) تحت آموزش شکوفایی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. هر دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از نظر شوخ طبعی (Khashouei, Arizi Samani and Aghaei, 2009) و درگیری تحصیلی (Reeve and Tseng, 2011) ارزیابی و داده های حاصل از اجرای آنها با روش های تحلیل کوواریانس تک متغیری و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش شکوفایی باعث افزایش شوخ طبعی و هر پنج مولفه آن شامل لذت از شوخی، خنده، شوخی کلامی، شوخ طبعی در روابط اجتماعی و شوخ طبعی در شرایط استرس آور در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شد (05/0>P). همچنین، آموزش شکوفایی باعث افزایش درگیری تحصیلی و هر چهار مولفه آن شامل درگیری شناختی، هیجانی، رفتاری و عاملیت در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شد (05/0>P).
بحث و نتیجه گیری: یافته ها حاکی از اثربخشی آموزش شکوفایی بر افزایش شوخ طبعی و درگیری تحصیلی دانش آموزان بود. بنابراین، برنامه ریزی برای بهبود آنها از طریق کارگاه های آموزشی می تواند نقش موثری در ارتقای شوخ طبعی و درگیری تحصیلی دانش آموزان داشته باشد
مدل یابی تعاملات معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی با نقش میانجیگری تاب آوری و سازگاری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
420 - 428
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل علی روابط تعامل معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی با نقش میانجیگری تاب آوری و سازگاری تحصیلی دانش آموزان(مورد مطالعه دانش آموزان متوسطه دوم شهرشیراز) بود.روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان شهر شیراز بود که از این تعداد، ۳۷۳ نفر از آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های تعامل معلم و دانش آموزان مورای و زوویچ (2010)، سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک(۱۹۸۹)، تاب آوری تحصیلی ساموئلز(۲۰۰۴) بود ضمن اینکه نمره پایان سال تحصیلی 1400-1399 دانش آموزان به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. داده های جمع آوری شده به روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج نشان داد که از بین متغیرهای پژوهش، بیشترین اثر مستقیم مربوط به تاب آوری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی(۲۵/۰) و کمترین اثرمستقیم مربوط به تعامل معلم و دانش آموزان بر سازگاری تحصیلی(۱۵/۰) است. همچنین از بین متغیرها بیشترین اثر غیرمستقیم مربوط به تعامل معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی(۰۹/۰) و کمترین اثر غیرمستقیم مربوط به تاب آوری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی(۰۳/۰) است.نتیجه گیری: در نهایت بیشترین اثرکل مربوط به تاب آوری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی(۲۸/۰) و کمترین اثرکل مربوط به تعامل معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی(۰۹/۰) است.
خانواده و جامعه پذیری دینی در سال های منتهی به انقلاب اسلامی؛ مطالعه موردی زنان دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
251 - 269
دین از نهادهای دیرپای حیات دسته جمعی انسان هاست. استمرار و انتقال آموزه های دینی از نسلی به نسل دیگر در گرو امکانات و سازوبرگ هایی است که به کار می گیرد. نقش خانواده به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی، یکی از تعیین کننده ترین عناصر تقدیر فرهنگی جوامع بوده است. این مقاله درصدد بازخوانی تجربیه دینداری زنان دانشگاهی در دهیه منتهی انقلاب اسلامی، در متن مناسبات یکی از مهم ترین مجاری جامعه پذیری دینی، یعنی خانواده است. برای رسیدن به هدف مذکور، این پژوهش رویکردی پدیدارشناسانه را در دستورکار خود قرار داده است. داده ها از گفتگوهای نیمه ساختاریافته با 14 زن جمع آوری شده است که در سال های منتهی به انقلاب دانشگاهی بوده اند. بررسی های انجام شده نشان می دهد به رغم اختلاف های ظاهری از حیث التزامات دینی در میان خانواده ها، در کُنه تجارب متنوع دینداری یا عراض از دین، می توان تلاش خانوادیه ایرانی برای صیانت از «درون ماندگاری» خویش را دید؛ تجارب دینی (یا مواضع غیردینی) و خانواده متقابلاً موقعیت و هنجارهای درونی یکدیگر را پشتیبانی می کرده اند.
برساخت هویت فرهنگی- بومی در بستر نسل ها؛ پژوهشی کیفی در میان سه نسل از شهروندان شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به روندهای توسعه، تکثر فرهنگ ها و رشد مدرنیزاسیون شهری، هویت فرهنگی-بومی از شکل اولیه آن فاصله گرفته و در حال تغییر است؛ از طرفی این مسئله در میان نسل های مختلف و در شهرهای مهاجرپذیر، شکلی ویژه به خود می گیرد. پژوهش حاضر به شیوه های برساخت هویت فرهنگی-بومی در میان شهروندان بومی بندرعباس می پردازد. روش به کار رفته، کیفی و داده های مورد نیاز با بکارگیری مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با 28 نفر از مردان و زنان 20 تا 65 ساله گردآوری شده است. یافته ها نشان از تفاوت های نسلی در برساخت هویت بومی و مواجهه با آن دارد؛ بدین ترتیب که گروه سنی بالای 50 سال مبتنی بر نوعی "انسجام و مقاومت" وگروه سنی 31-50 سال مبتنی بر "همراهی و پذیرش" با عناصر فرهنگی، هویت فرهنگی- بومی خود را برساخت کرده و در نهایت گروه سنی 20-30 سال از "هویتهای دوگانه و نامنسجم" برخوردار بوده اند. در حقیقت نسل اول(بالای 50 سال) از هویت فرهنگی-بومی یکدست و منسجمی برخوردار بوده و در برابر هویت یابی جدید، مقاومت می کند. گروه دوم(50-31 سال)، عناصری از دو هویت بومی و غیربومی را در کنار یکدیگر قرار می دهد و در نهایت نسل جوانتر(30-20 سال)، هویت فرهنگی خود را به شکلی نامنسجم و دوگانه، برساخت کرده است.
تحلیل جامعه شناختی از منافع و کنش گری انجمن ها و احزاب سیاسی در مشروطه گیلان انجمن عباسی- اجتماعیون عامیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
169-192
حوزههای تخصصی:
انجمن ها و احزاب مشروطه خواه گیلان با بسیج عمومی و عزیمت به سمت پایتخت با هدف فتح تهران و حذف استبداد در فرآیند بازگشت مشروطیت نقش اساسی ایفا کردند. از میان احزاب متعدد دو مورد برجستگی دارند: انجمن عباسی، اجتماعیون عامیون. در اوج خفقان سردار افخم حاکم گیلان این احزاب و انجمن ها توانستند با اشتراک منافع و سازمان دهی با دهقانان در رهایی از استبداد نقش آفرینی کنند. این مقاله بر آن است تا مدل کنش گری این تشکل ها را مورد بررسی قرار دهد. چهارچوب نظری مقاله، مبتنی بر نظریه بسیج منابع چارلز تیلی است که دو متغیر منافع و سازمان در آن بعنوان ملاک رفتارشناسی مرکزیت دارند. این پژوهش در جستجوی پاسخ به این سوال است که فرآیند بسیج منابع احزاب در مشروطه گیلان براساس دو متغیر منافع و سازمان چگونه است و چرا نسبت به سایر مناطق پیشتازانه دست به اقدام فعالانه زدند. یافته های این تحقیق با روش تاریخی_تحلیلی و گردآوری کتابخانه ای حاکی از آن است این احزاب با الگوبرداری از جریانات فکری همسایه شمالی ایران، ایجاد ارتباط با شورش دهقانی گیلان، سازمان دهی و منافع مشترک توانستند مقدمات سقوط نماینده محمدعلی شاه را فراهم و به سمت تهران لشکرکشی کنند.
تدوین برنامه جامع غنی سازی اوقات فراغت دانشجویان با تاکید بر رویکرد فعالیت های ورزشی سازمان یافته مبتنی بر راهبرد SWOT ( نمونه مورد مطالعه: اساتید،دانشجویان و کارکنان دانشکده تربیت بدنی دانشگاه علامه تربیت بدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
193 - 241
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیت اوقات فراغت دانشجویان و ورزش دانشجویی در دانشگاه ها، توجه و نگاه راهبردی به این مقوله در دانشگاه علامه طباطبائی نیز غیرقابل چشم پوشی بود. لذا هدف این پژوهش، تدوین برنامه جامع غنی سازی اوقات فراغت دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی با رویکرد فعالیت های ورزشی سازمان یافته از دیدگاه اساتید و کارکنان بود. پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بود. جامعه آماری تحقیق شامل؛ 40 نفر از اساتید، کارکنان، دانشجویان و مربیان ورزشی دانشگاه بود. حجم نمونه به صورت تمام شمار انتخاب شد. ابزار پژوهش؛ مصاحبه و پرسشنامه های محقق ساخته بود که روایی محتوایی آنها بر اساس نظر متخصصان و با پایایی آلفای کرونباخ 91/0 تأیید شد. جهت تحلیل داده ها، از ماتریس ارزیابی عوامل درونی و بیرونی، ماتریس تحلیل سوات و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی استفاده شد. نتایج تحلیل سوات نشان داد که موقعیت راهبردی در موقعیت محافظه کارانه قرار دارد و 3 استراتژی تهاجمی، 6 استراتژی محافظه کارانه، 4 استراتژی رقابتی و 2 استراتژی تدافعی تدوین گردید. در ادامه با رسم ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی عوامل داخلی و خارجی، استراتژی «توسعه و بهبود فضا، تجهیزات و اماکن ورزشی استاندارد در خوابگاه ها و دانشکده ها به ویژه برای دختران دانشجو» در رتبه اول قرار گرفت. بنابراین مدیریت تربیت بدنی دانشگاه می تواند با توسعه اماکن و تجهیزات ورزشی در خوابگاه ها و دانشکده ها، فرصت های حضور بیشتر دانشجویان در فعالیت های ورزشی را در راستای غنی سازی اوقات فراغت فراهم آورند.
پیش بینی عدالت زناشویی ادراک شده بر اساس احساس انسجام روانی و همدلی زناشویی با میانجی گری معنویت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
551 - 568
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عدالت زناشویی ادراک شده براساس احساس انسجام روانی و همدلی زناشویی با میانجی گری معنویت زناشویی انجام گرفت. روش این پژوهش غیرآزمایشی و از نوع همبستگی بود. تمامی زنان و مردان متأهل شهر تهران در سال 1398، جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند. نمونه مورد نظر شامل 380 زن و مرد متأهل بود که به صورت پیمایش اینترنتی و روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های گردآوری اطلاعات پرسشنامه های عدالت زناشویی ادراک شده پری (2004)، همدلی زناشویی جولیف و فارینگتون (2006)، انسجام درونی کیمیایی (1392) و معنویت زناشویی پرز (2012) بودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش معادلات ساختاری، ضریب همبستگی، تحلیل واریانس در نرم افزار PLS مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد احساس انسجام بر عدالت زناشویی و معنویت زناشویی اثر مستقیم و معناداری دارد. همچنین معنویت زناشویی بر عدالت زناشویی و احساس انسجام نقش میانجی گری دارد ولی همدلی زناشویی بر عدالت زناشویی اثر معنادار ندارد. لذا براساس نتایج این پژوهش عدالت زناشویی ادراک شده را براساس احساس انسجام روانی و با نقش میانجی معنویت زناشویی می توان پیش بینی کرد
اثربخشی آموزش مهارت فرزندپروری مثبت (Triple P) بر کیفیت رابطۀ مادر-کودک، خودکارآمدی والدگری و کنترل عواطف مادران دارای کودکان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
423 - 443
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارت فرزند پروری مثبت بر کیفیت رابطه مادر-کودک، خودکارآمدی والدگری و کنترل عواطف مادران دارای کودکان طلاق انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری 30 نفر از مادران دارای کودکان طلاق بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های خودکارآمدی والدگری، کیفیت رابطه مادر-کودک و کنترل عواطف گردآوری شدند. برنامه فرزندپروری مثبت در 8 جلسه به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا گردید و بر روی گروه کنترل مداخله ای صورت نپذیرفت. دو گروه در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (فاصله یک ماهه) شرکت نمودند. نتایج تحلیل واریانس حاکی از آن بود که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل پس از مداخله کنترل عواطف بیشتری نشان دادند و همچنین کیفیت رابطه مادر-کودک در گروه آزمایش بهبود یافت. برنامه فرزند پروری مثبت همچنین منجر به ارتقاء خودکارآمدی والدگری مادران شد. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که از این برنامه جهت کمک به مادران دارای کودکان طلاق در راستای کیفیت رابطه مادر-کودک، خودکارآمدی والدگری و کنترل عواطف استفاده کرد.
شناسایی چالش ها و راهکارهای ظرفیت سازی نهادی در اجتماعات محله ای: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
161 - 196
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت ظرفیت سازی نهادی در اجتماعات محله ای پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش ها و راهکارهای ظرفیت سازی نهادی در اجتماعات محله ای انجام شد. برای این کار ضمن بررسی ادبیات و پیشینه پژوهش، چهارچوب کلی سوالات مطالعه برای فاز کیفی مطالعه مشخص شد. اطلاعات با روش کیفی و با رویکرد تحلیل محتوای قراردادی از طریق مصاحبه با 20 نفر از صاحب نظران حوزه های شهرسازی، برنامه ریزی شهری، علوم اجتماعی و ... که از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها در محیط نرم افزار مکس کیودا-2018 انجام شد. نتایج در دو مقوله اصلی چالش ها و موانع ظرفیت سازی نهادی و راهکارهای ظرفیت سازی و 13 زیرمقوله شامل: تمامیت خواهی دولت و نهادسازی تحمیلی، عدم بومی سازی ظرفیت سازی نهادی، فقدان ساختار سازمانی اجرایی کارآمد، موانع قانونی حقوقی، تعارض منافع و پتانسیل فسادزای برنامه های مشارکت نهادی، سرمایه اجتماعی پایین، بافت اجتماعی نامتجانس و روابط ارگانیک، (طراحی و اجرای برنامه های مشارکتی، طراحی و بازنگری قوانین و آیین نامه ها، تقویت نقش پرورشگری نهادهای دولتی، برنامه ریزی محله محور پایین به بالا، افزایش سرمایه اجتماعی، پیوند سنت و مدرنیته در ظرفیت سازی نهادی ارائه شد. در نهایت انجام مناسب ظرفیت سازی مستلزم توجه به چالش ها و موانع و استفاده از راهکارهای مناسب از جمله همکاری و هماهنگی عناصر ظرفیت سازی است.
نقد جامعه شناختی رمان بی کتابی نوشته محمدرضا شرفی خبوشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد جامعه شناختی، از شیوه های شناخته شده در حوزه نقد ادبی، با تأکید بر ارتباط دوسویه ادبیات و جامعه، می کوشد نحوه بازنمایی ساختارهای اجتماعی را در آثار ادبی ارزیابی کند. این شیوهْ عمده مطالعات خود را بر روی نوع ادبی رمان که از میان انواع ادبی، بیشترین تناسب را با زیست جهان مدرن دارد، متمرکز کرده است. پژوهش حاضر بر آن بوده است تا از میان آثار برگزیده ادبیات داستانی معاصر، رمان بی کتابی، نوشته محمدرضا شرفی خبوشان را از دیدگاهی جامعه شناسانه بررسی و آن را در پیوند با جامعه ای که این اثر مولود آن است، ارزیابی کند. درهمین راستا، مقاله پیشِ رو از طریق کاربست نظریه های جامعه شناسی ادبیات، به ویژه آراء گلدمن و با تمرکز بر فرآیند تقلیل جایگاه و ارزش کتاب به اُبژه ای صرفاً تزئینی در این اثر، گفتمان مردسالار و دیگر ساختارهای معنادار، کوشیده است نشان دهد چگونه برخی خُرده فرهنگ ها ابتدا در بطن نظام های اجتماعی نفوذ می کند و بعد با تکرار مداوم، تبدیل به عادت واره می شود؛ سپس این عادت واره به تدریج در سیر تاریخی خود، رسوب می کند تا اینکه سال ها بعد، در زمانه ای دیگر، در برخورد با شرایط اجتماعی جدید، با خروج از حالت رسوب شدگی، به حالت هشیاری و بیدارشدگی می رسد و دوباره به چرخه می افتد. برآیندِ نهایی نشان می دهد نویسنده میان پیرنگ، کلیت و ساختار منسجم متن، با فرامتن، از طریق به کارگیری ساختارهای معنادار پیوند برقرار می کند؛ به نحوی که از یک سو می توان ساختار حاکم بر جامعه زمان قاجار را در ساخت هنری رُمان بازجُست و از سوی دیگر، همان ساختارها را می توان در هیئتی جدید در زمانه مؤلف رؤیت کرد.
مدل سازی ساختاری تفسیری مولفه های موثر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی ساختاری تفسیری مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش بخش کیفی اسناد و متون درباره شرکت های زایشی دانشگاهی و خبرگان در این زمینه بودند که تعداد 30 نفر از آنان طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی مدیران و کارشناسان شرکت های زایشی دانشگاهی، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری شمال کشور در سال 1398 به تعداد 400 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مرور متون، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته 93 گویه ای بود که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. داده ها با روش های دلفی و مدل سازی ساختاری تفسیری در نرم افزار PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی شامل 93 مولفه فرعی در 10 مولفه اصلی شامل ساختار نهادی، استراتژی، سیستم پژوهشی، منابع مالی، حمایت های منابع انسانی، شبکه سازی و مهارت های ارتباطی، فرایندها، عوامل فردی، نقش حمایت های دولت و گرایش به مشتری بودند. نتایج مدل سازی ساختاری تفسیری نشان داد که پنج مولفه ساختار نهادی، استراتژی، منابع مالی، فرایندها و نقش حمایت های دولت در سطح اول، سه مولفه سیستم پژوهشی، شبکه سازی و مهارت های ارتباطی و عوامل فردی در سطح دوم و دو مولفه حمایت های منابع انسانی و گرایش به مشتری در سطح سوم قرار داشتند و بر اساس آن مدل ساختاری تفسیری مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزان و متخصصان آموزش عالی می توانند از نتایج این پژوهش بهره برداری کرده و برای بهبود و رشد شرکت های زایشی دانشگاهی از طریق مولفه های موثر شناسایی شده در آن برنامه ریزی کنند.
آموزش ریاضی: عزم بر قصه گویی تا خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
362 - 372
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله به بررسی تأثیر طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی پرداخته بود.روش شناسی: در پژوهش حاضر از روش نیمه آزمایشی استفاده شد .جامعه ی آماری بخش کمی، متشکل ازکلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان ساری بود که نمونه ی آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به تعداد 240 نفر به تفکیک جنسیت در دو گروه آزمایش و کنترل (پسران 120 نفر و دختران 122 نفر)جای گرفتند. با استفاده از فرم ب خلاقیت تورنس که از نظر روایی محتوا، مورد تأیید متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسی قرار گرفته است و ضریب پایایی آن نیز با استفاده از نرم افزار spss، 74/0، به دست آمد، پیش آزمون و پس آزمون ازگروه های مورد پژوهش بعمل آمد.یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر مثبتی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی داشته است. همچنین، مقایسه مجذور اتای جزئی پسران و دختران نشان داد که آموزش ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر بیشتری بر خلاقیت دختران داشته است.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی می تواند بهبود قابل توجهی در خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی داشته باشد. این یافته ها نشان داد که طراحان برنامه های درسی می توانند از طراحی محتوای آموزشی مبتنی بر قصه گویی، که با ویژگی های دانش آموزان سازگار است، بهره بگیرند. همچنین، تلفیق قصه های آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف نیز به تولیدکنندگان برنامه درسی پیشنهاد می شود.بر اساس مطالعه حاضر، طراحی برنامه درسی ریاضی مبتنی بر قصه گویی تأثیر مثبت و قابل توجهی بر خلاقیت دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی دارد. به علاوه، نتایج نشان داد که این تأثیر بر خلاقیت دختران بیشتر است. بنابراین، توصیه می شود که طراحان برنامه های درسی از طراحی محتوای آموزشی مبتنی بر قصه گویی که با ویژگی های دانش آموزان سازگار است، بهره بگیرند. همچنین، تلفیق قصه های آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف نیز به تولیدکنندگان برنامه های درسی پیشنهاد می شود. این تحقیق می تواند به برنامه ریزان درسی و طراحان آموزشی کمک کند تا روش های نوآورانه تری را برای تقویت خلاقیت دانش آموزان در حوزه ریاضی تدوین کنند.