فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱شماره ۱۵
121 - 153
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل توازن زندگی-کار با شناسایی ابعاد و مؤلفه ها با رویکرد سبک زندگی ایرانی- اسلامی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و در زمره پژوهش های آمیخته اکتشافی محسوب می شود. در مرحله کیفی، از تکنیک تحلیل تم برای ایج اد الگ و و در مرحل ه کمی از روش مدلسازی معادلات ساختاری ب رای تأیید اعتبار الگو استفاده شد. در مرحله کیفی، با ۱۵ نفر از خبرگان که به صورت هدفمن د انتخاب شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت و در مرحله کمی، از ۱۵۲ نف ر از مدیران و کارشناسان در شرکت سایپا با پرسشنام ه نظرخ واهی شد. یافته های پژوهش حاکی از شناسایی ابعاد و مؤلفه های توازن زندگی-کار در قالب سه بعد فردی، خانوادگی و شغلی با 30 شاخص و مؤلفه بود. نتایج تحلیل های کمی نیز مؤید معناداری ارتباط بین ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های مدل تحقیق بود. شناسایی ابعاد فردی، شغلی و خانوادگی مدل توازن کار- زندگی به مدیران شرکت خودروسازی سایپا کمک می کند با شناخت شاخص ها، سطح توازن کار- زندگی را ارتقا دهند و زمینه ها و شرایط لازم برای بهینه سازی سبک زندگی فراهم آید. نتایج این تحقیق می تواند برای بهبود توازن زندگی و کار کارکنان با رویکرد سبک زندگی ایرانی اسلامی سودمند باشد و زمینه مناسبی برای تحقیقات دیگر فراهم کند.
تحلیل اقتصادی مهریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
7 - 21
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است که با استفاده از آموزه های اقتصاد خرد، تأثیر میزان مهریه بر رفتار ازدواجی افراد و نیز برخی از مهم ترین تصمیمات درون خانواده ای را به صورت نظری بررسی و تحلیل کند. نتایج حاصل از تحلیل های نظری حاکی از آن است که افزایش مهریه، با افزایش قیمت ضمنی ازدواج برای مردان منجر به کاهش میزان تقاضای آنها برای ازدواج و سرریزشدن این تقاضا به بازارهایی می شود که جایگزینی برای ازدواج در آنها عرضه می شود. افزایش مهریه خالص منفعت انتظاری فرزندآوری را برای مردان افزایش و برای زنان کاهش خواهد داد که منجر به ایجاد انگیزه های واگر برای فرزندآوری در خانواده می شود. با توجه به آنکه با افزایش مهریه ، خالص منفعت انتظاری طلاق برای مرد کمتر و برای زن بیشتر می شود، این نکته می تواند رفتار پس اندازی خانواده را مختل نماید. تأثیر میزان مهریه بر احتمال وقوع طلاق با توجه به وجود انگیزه های متضاد در مرد و زن قابل پیش بینی نیست اما به نظر می رسد با افزایش مهریه اگر زن تمایلی به مبادله تمام یا بخشی از مهریه با حق طلاق و حضانت فرزندان، که طبق قانون به صورت پیش فرض به مرد داده شده است، نداشته باشد احتمال آنکه فرآیند طلاق به خشونت کشیده شود افزایش خواهد یافت.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های کارآفرینی سازمانیِ تأثیرگذار بر نظام بانکداری نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
77 - 103
حوزههای تخصصی:
پیاده سازی فرآیند کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری سبب ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان و خلق خدمات نوآورانه می شود. پژوهش حاضر با هدف اجرای فرآیند کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری، به شناسایی مؤلفه ها و شاخص های اثرگذار بر کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری نوین می پردازد. پژوهش برحسب هدف،کاربردی و ازنظر نوع روش پژوهش، توصیفی است. اطلاعات از دو روش مطالعه اسنادی و تکنیک دلفی به دست آمده است. ابتدا ۳۰ نفر از خبرگان حوزه مورد مطالعه بر اساس رشته و مدرک تحصیلی شناسایی شدند که در نهایت 23 نفر با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی انتخاب و با استفاده از روش دلفی فازی در چهار مرحله دیدگاه های آن ها استخراج و مورد پالایش قرارگرفت. بر اساس خروجی تحلیل، مؤلفه های مؤثر بر کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری کشور، شامل 4 بعدِ کارآفرینی، بانکداری نوین، کارآفرینی سازمانی و ارزش ها و 13 مؤلفه است. یافته ها نشان می دهد بی شترین میزان موافقت خبرگان در بعد کارآفرینی: خلق، اجرا و بهره برداری از ایده، در بعد کارآفرینی سازمانی: افراد، نوآوری، اهداف، ساختار و محیط، در بعد بانکداری نوین: فناوری اطلاعات، مهارت نیروی انسانی، تنوع خدمات و در بعد ارزش ها: ارزش های حاکم بر جامعه و سازمان می باشند. مؤلفه های شناسایی شده قادر است زمینه کارآفرینی سازمانی در نظام بانکداری نوین را فراهم نموده، عملکرد آن ها را بهبود ببخشد. و بانک ها را قادر سازد تا موقعیت خود را در فرایند کارآفرینی سازمانی مورد ارزیابی قرار دهند.
تحلیل تجارب زیسته فرصت های مطالعاتی خارج از کشور دانشجویان دکتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۴۲-۲۴
حوزههای تخصصی:
مسئله و هدف: فرصت های مطالعاتی هم چنان گنجینه هایی جهت مطالعه و تأمل برای دانشگاهیان به شمار می روند. بررسی جریان و تجارب فرصت مطالعاتی در دانشجویان دکتری به عنوان یکی از مهم ترین افرادی که نقش تولید دانش را بر عهده دارند، تاکنون در کانون توجه پژوهشگران در دانشگاه شیراز نبوده است. هدف این مطالعه، واکاوی تجارب زیسته دانشجویان دکتری در دانشگاه شیراز از فرصت های مطالعاتی بود که با رویکردی تفسیری و راهبرد پدیدارشناسی انجام شد. روش شناسی: مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، دانشجویان دکتری در حوزه های علوم پایه، فنی- مهندسی، کشاورزی، دامپزشکی و علوم انسانی بودند که در 3 سال گذشته، دوره فرصت مطالعاتی خود را در یکی از دانشگاه های معتبر خارج از کشور گذرانده بودند. با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری معیار و حداکثر تنوع رشته ای 23 دانشجوی دکتری به عنوان مشارکت کننده انتخاب گردیدند. روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. پس از کدگذاری داده ها، با تحلیل مضمون، مقوله ها استخراج شدند. یافته ها: یافته های مطالعه در پنج مضمون سازمان دهنده؛ زمانی برای گفتگوی بین فرهنگ ها؛ زمانی برای جامعه پذیری؛ زمانی جهت آشنایی، تعامل و فهم ساختار آکادمیک؛ فرصتی برای خودشناسی و توسعه حرفه ای؛ زمانی برای جدایی و گام برداشتن در مسیر جدید پژوهشی، بازآرایی گردیدند. نتیجه گیری: یافته های مطالعه کنونی نشان داد که استفاده از فرصت های مطالعاتی خارج از کشور به شناخت دنیای بزرگ تر، شکوفا شدن استعدادها، آشنایی با عقاید و فرهنگ های مختلف، استقلال و قوی شدن دانشجو، جهان بینی نو و تغییر در دیدگاه، رسیدن به رشد و خودباوری را برای دانشجویان به ارمغان آورد.
وضعیت و روند امید در جامعه ایران براساس داده های پیمایش های ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
3 - 28
حوزههای تخصصی:
بروز وضعیت های نامطلوب در مقاطع مختلف، در هر جامعه ای محتمل است. اما آنچه مهم بوده، کیفیت مواجه جامعه با این وضعیت های بغرنج است؛ از جمله این قبیل موارد می توان از وضعیت امید در جامعه نام برد: اینکه آیا در بین شهروندان، امیدی به بهبود اوضاع وجود دارد یا خیر. دیدگاه شهروندان درخصوص مقایسه حال با گذشته، ارزیابی حال و میزان امید به آینده در حوزه های مختلف به دلیل اثرات و پیامدهای متعدد آن، بسیار مهم است. براین اساس، هدف مقاله حاضر، ارائه تصویری از وضعیت امید و نگرش نسبت به حال و آینده در جامعه ایران و روند تغییرات آن براساس دیدگاه پاسخگویان در پیمایش های ملّی است. در این راستا، با استفاده از روش تحلیل ثانویه به گزارش های پیمایش های ملیِ سنجش «ارزش ها و نگرش های ایرانیان» که تاکنون سه موج آن در سال های 1379، 1382 و 1394 اجرا شده، و پیمایش های ملیِ «سنجش سرمایه اجتماعی کشور» (موج های 1384، 1393 و 1397) که درآنها گویه ای برای سنجش امید یا نگرش به حال و ارزیابی از آینده وجود داشت، مراجعه شد. یافته ها نشان داد که به صورت کلی، در خصوص ارزیابی وضعیت حال، همواره بیش از 85 درصد پاسخگویان از وضع موجود رضایت نداشته و به ضرورت اصلاح اشاره کرده اند. همچنین، بررسی روند تغییر امید یعنی شاخص های مقایسه وضعیت فعلی جامعه با گذشته و همچنین نگرش نسبت به آینده جامعه و شاخص های آنها (همچون شکاف طبقاتی، وضعیت اقتصادی و وضعیت رفاهی، نشاط، میزان رواج ویژگی های اخلاقی مثبت) بیانگر آن بود که ارزیابی از وضعیت فعلی و آتی جامعه در شاخص های مورد بررسی مطلوب نبود زیرا همواره درصد قابل توجهی از پاسخگویان در گزینه های ناامیدانه (بدترشدن وضعیت) جای گرفته اند و رهگیری روند تغییرات نشان داد با مرور زمان در برخی شاخص ها روند فرسایشی و در برخی دیگر بهبود نسبی رخ داده است.
Designing a Brain-Based Curriculum Model Focusing on Interaction and Motivation in the Secondary School(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of the present research is to present a brain-based curriculum model focusing on interaction and motivation in the secondary school. Methodology: In order to achieve this goal, qualitative approach, field method and semi-structured in-depth interview techniques were used. The study population included prominent curriculum planning experts, researchers and faculty members and 15 people were interviewed based on the data saturation. The data collection tools included texts and semi-structured interviews, and the method of data analysis also included inductive thematic analysis (Attride-Stirling thematic networks). Findings: The results of the research showed that the curriculum design components included four dimensions: goals, content, teaching methods, and assessment methods, which affect students' interaction and motivation. Goals included indices of changing mental images, real learning environment, flexibility of brain-based curriculum, information storage during learning. Content included indices of development of brain ability, mechanism of brain function, cognitive learning, content understanding, triggering body and brain activity, teaching methods including practical learning, learning in the environment, cooperation in class activity, different learning style, getting students to take responsibility for learning, effectiveness of education, purposeful and conscious teaching, continuous information processing. Assessment method included self- assessment, understand the content easily, flexible learning, encouraging activities. The interaction included indices of sharing new experiences in learning; improving the brain ability; and discussing different topics. Stimulation of learning and motivation included the indices cognitive function of the brain, challenging and enjoyable learning. Conclusion: The results showed that the brain-based curriculum emphasizes on goals, content, teaching and assessment methods, which is designed with an emphasis on interaction and motivation.
تحلیل جامعه شناختی پوشش روزمره و آئینی زنان در میان اقلیت های مذهبی (مورد مطالعه: زرتشتیان و مندائیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
سبک های پوششِ روزمره و آئینی در زمره بارزترین نمودهای هویتی گروه های اجتماعی است و مؤلفه هایی چون باورهای دینی، مناسک آئینی ، آداب و رسوم، اقلیم، آب و هوا و غیره هر یک به نوعی بر شکل گیری و یا تغییرات تدریجی آن تاثیرگذارند. پوشش نقش مهمی در برساخت هویت و هستی اجتماعی گروه ها دارد و این برساخت هویت به میانجی پوشش را می توان به شکلی انضمامی و تجربی در میان اقوام و مذاهب ساکن در ایران ردیابی کرد. این پژوهش تلاش دارد به مطالعه تجربی پوشش زنان در میان دو اقلیت مذهبیِ زرتشتی و مندائی، در جشن ها و مراسم آئینی و کلاً در زندگی روزمره آنان بپردازد تا بدین وسیله سویه های اشتراک و افتراق این دو فرهنگ به لحاظ سبک های پوشش و نیز زمینه ها و شرایط برسازنده این وضعیت واکاوی شود. نتایج نشان می دهد که زرتشتیان و مندائیان، به عنوان دو جامعه قومی-مذهبی، با داشتن پوششی متحدالشکل، که هر یک دارای خصوصیات ویژه ای می باشند و نیز با وجود تمامی تمایزاتی که بین زرتشتیان و مندائیان از لحاظ اعتقادات مذهبی و دینی دیده می شود، نه فقط گرایش بالائی به حفظ هویت قومی از طریق پوشاک دارند، بلکه با وجود تفاوت های دینی، شباهت های بسیاری در زمینه رنگ، اجزا و برخی اعتقادات فرهنگی و دینی در لباس زنان این دو قوم مشاهده می شود. همچنین نتایج حاکی از آن است که این گرایش به پوشش سنتی، قومی و مذهبی در میان اقلیت های ایرانی غالباً محدود به مراسم و اجتماعات خصوصی آنهاست و آنان در زندگی روزمره پوششی همانند سایر ایرانیان را ترجیح می دهند.
Designing and Validation of the Epistemological Model in Blended Learning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Epistemology as one of the philosophical foundations in the field of education can play an important role in blended learning, ie using more than one method, strategy and technique for learning. Therefore, the present study was conducted with the aim of designing and validation the epistemological model in blended learning Methodology: The present study was applied from type of qualitative-quantitative. The population of the qualitative section was the documents related to epistemology and blended learning in the years 1990 to 2020 which 80 books, 60 dissertations and 60 articles were selected by purposive sampling method and in addition, included experts in the field of philosophy of education and distance learning which based on the principle of theoretical saturation number of 10 people of them were selected by purposive sampling method. The population of the quantitative section were faculty members and doctoral students of the department of philosophy of education and distance learning of Payame Noor University in 2020-2021 years which based on Krejcie and Morgan's table number of 200 people of them were selected by stratified random sampling method with using the teacher and student ratio. The tool of the qualitative section was the recording of books, dissertations and articles and interviews with experts, and the tool of the quantitative section was a researcher-made questionnaire whose psychometric indicators were confirmed. Data were analyzed by coding method in MAXQDA software and exploratory factor analysis and one-sample t-test in SPSS software. Findings: Findings showed that the epistemological model in blended learning had 60 subcategories in 9 categories including purpose, evaluation, educational correction, content, teaching method, teacher, learner, media and cognitive presence that its model was drawn. Also, validation of model indicated that the factor load of all 6 questions related to validation of model was higher than 0.30, their validity was higher than 0.50 and their reliability was higher than 0.70. In addition, the mean of all 6 questions was higher than the hypothetical mean of the population (P<0.001). Conclusion: The findings showed that the designed model for epistemology in blended learning had good validity. Therefore, curriculum specialists and planners can use this model along with other models to improve blended learning
تحلیل آثار حذف ارز ترجیحی نهاده های وارداتی بر رفاه مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
255 - 295
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه ابتدا تابع عرضه و تقاضای محصولات گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ و شیر تصریح و سپس در قالب مدل سیستم معادلات همزمان برآورد شد. در ادامه از کشش تقاضای الگوها برای محاسبه تغییرات رفاه مصرف کنندگان محصولات پروتئینی در دو حالت بعد از حذف یارانه ارز ترجیحی و سناریوی ارز 35000 تومانی استفاده گردید. نتایج برآورد تابع عرضه محصولات گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ و شیر نشان داد که عرضه محصولات دامی و پروتئینی نسبت به قیمت بی کشش است و با افزایش قیمت نهاده ها عرضه ی محصولات مذکور کاهش می یابد. ضمن آن که تحریم های اقتصادی بر عرضه ی محصولات دامی و پروتئینی تأثیر منفی داشته است. بر اساس نتایج تابع تقاضا نیز، قیمت گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ و شیر بر تقاضای این محصولات اثر منفی و معنی دار دارد. همچنین بر پایه نتایج گوشت قرمز، گوشت مرغ و گوشت ماهی جانشین هستند؛ ضمن آن که گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ و شیر برای مصرف کنندگان به عنوان کالاهای ضروری تلقی می گردند. در نهایت نیز نتایج نشان داد که با حذف یارانه ارز ترجیحی و تغییر قیمت هر کیلوگرم گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ و شیر در بازار به ترتیب به معادل 191324، 55236، 38564 و 12513 تومان، مازاد رفاه مصرف کنندگان محصولات پروتئینی معادل 318468 هزار میلیارد تومان کاهش یافته است.
تحلیل شاخص های هویت مکانی در محله های جدید شهری مطالعه موردی: شهرک نگین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
121 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل شاخص های هویت مکانی در شهرک نگین واقع در شهر اصفهان است. ماهیت هدف پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت روش از نوع توصیفی_ موردی و تحلیلی است در گردآوری داده ها از روش میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آمار استنباطی چون آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون تی تک نمونه ای، آزمون یک دنباله راست میانگین و یک دنباله چپ میانگین و آزمون تی مستقل در نرم افزار spss استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های هویت مکانی شامل اجتماع پذیری، دسترسی به خدمات، آرامش و تصویر ذهنی و احساس تعلق در شهرک نگین اصفهان وضعیت نامطلوبی قرار دارند.و عوامل تأثیرگذار اجتماعی شامل سن، مدت سکونت و تحصیلات در شاخص های هویت مکانی شهرک نگین تاثیر چندانی نداشته است و بیشترین همبستگی بین شاخص حس تعلق مکانی و شاخص آسایش و تصویر ذهنی در این محله شکل گرفته است. همچنین در شهرک نگین شاخص دسترسی به خدمات و تسهیلات دارای رابطه مستقیم با شاخص آسایش و تصویر ذهنی است و بهبود وضعیت شاخص آسایش و تصویر ذهنی منجر به بهبود شاخص حس تعلق در این محله می گردد. با توجه به اینکه شهرک نگین به صورت برنامه ریزی شده و طی چند دهه گذشته شکل گرفته است ازنظر شاخص های اجتماعی، حس تعلق مکانی و تصویر ذهنی وضعیت مطلوبی ندارد.
نقش هوش اجتماعی در ارتباط بین نظام ارزشی و تفکر جنایی (موردمطالعه: نوجوانان خانواده های تحت پوشش نهادهای حمایتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
155 - 180
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بسیاری از رفتارهای هنجارشکنی که در نوجوانان بروز می کند، ریشه در باورهای نادرست و تفکر جنایی آن ها دارد؛ بنابراین با بررسی عوامل مؤثر بر تفکر جنایی، می توان در جهت کاهش این رفتارها کوشید. هدف پژوهش حاضر دستیابی به میزان نقش میانجی هوش اجتماعی در ارتباط بین نظام ارزشی و تفکر جنایی بود. روش: این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود؛ جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوره دوم خانواده های تحت پوشش نهادهای حمایتی (کمیته امداد و بهزیستی) بود که در سال تحصیلی 98-97 در شهرستان قلعه گنج مشغول به تحصیل بودند؛ ازاین بین 319 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های تفکر جنایی، هوش اجتماعی ترومسو و نظام ارزشی شوارتز جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری با کمک نسخه 24 نرم افزار AMOS و SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که نظام ارزش تأثیر مثبتی بر هوش اجتماعی (001/0>p، 48/0=β) شرکت کنندگان پژوهش داشته است. هوش اجتماعی (001/0>p، 69/0- =β) و نظام ارزشی (001/0>p، 47/0- =β) هر دو تأثیر منفی بر تفکر جنایی داشتند. همچنین شاخص های برازش نشان داد که مدل پیش فرض از برازش مناسب برخوردار است و هوش اجتماعی نقش میانجی را در ارتباط بین نظام ارزشی و تفکر جنایی ایفا می کند. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که هوش اجتماعی در کنار نظام ارزشی، عاملی مؤثر در کاهش تفکر جنایی است؛ بنابراین با تقویت نظام ارزشی و هوش اجتماعی نوجوان با استفاده از برنامه های فرهنگی و تربیتی که توسط نهادهای حمایتی برگزار می شود، می توان از بروز تفکر جنایی و درنتیجه
سنجش تأثیر خانواده و رسانه بر گرایش به خرافات در مردم مشهد (بررسی تأثیر جامعه پذیری خانواده و محتوای مصرف رسانه بر مردم شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم پیشرفت علم و فناوری در جوامع حاضر پژوهش ها نشان می دهد که خرافات هم چنان نقش قابل توجهی در باورها و رفتار مردم دارد. باورهای خرافی از آنجاکه به ارائه راه حل های بی تأثیر و بعضاً آسیب زا برای افراد منجر می شود یک رفتار نامطلوب اجتماعی قلمداد می شود. به نظر می رسد باورهای خرافی به شیوه جامعه پذیری غیررسمی (از طریق خانواده و رسانه های توده ای) در بین مردم رواج پیدا می کند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش این دو عامل در گرایش خرافی مردم می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مردم 15 تا 65 ساله شهر مشهد بوده است که از این میان با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته متغیرهای تحقیق درمورد آنان اندازه گیری شد. نتایج تحقیق نشان داد سازه گرایش به خرافات از میزان پایایی بالایی (a>.95) برخوردار بود. نتایج تحقیق مؤید فرضیه های مطرح شده بود؛ به طوری که گرایش به خرافات هم بستگی مستقیم و معناداری با گرایش «دیگران مهم» افراد داشت. هم چنین افرادی که مصرف رسانه ای غالب آنان از نوع برنامه های آگاهی دهنده بود، کمتر از افرادی که بیشتر برنامه های سرگرم کننده مشاهده می کردند، گرایش خرافی داشتند؛ از این رو پیشنهاد می شود به منظور تضعیف گرایش های خرافی در جامعه ضمن تمرکز بیشتر بر محتوای برنامه های رسانه های سرگرم کننده، جامعه پذیری مجدد خانواده ها در این خصوص مدنظر قرار گیرد.
مطالعه نسلی تغییرات ارزشی در ایران (تحلیل ثانویه داده های موج 4 و 7 پیمایش ارزش های جهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
197 - 224
حوزههای تخصصی:
مطالعه تغییر ارزش ها و نگرش ها در ایران در گذار نسلی دو دهه اخیر موضوع اصلی مقاله حاضر است. رویکرد نظری و مفهومی مقاله با استناد به نظریه پسانوسازی اینگلهارت، جهانی شدن فرهنگی و نظریه برساخت گرایی اجتماعی صورت بندی شده است. از نظر روشی این مطالعه به شیوه اسنادی و تحلیل ثانویه انجام شده و با کاربرد مطالعه طولیِ نسلی، تغییرات ارزشی در جامعه ایران را براساس داده های موج 4 و 7 پیمایش ارزش های جهانی مورد سنجش قرار داده است. داده ها نشان می دهد در گذار نسلی 20 ساله در برخی موضوعات ارزش ها و نگرش ها تغییری نکرده و در برخی دیگر ما شاهد تفاوت های نسلی هستیم؛ اگرچه این دگرگونی از یک الگوی عام تبعیت نمی کند. در گذشته موضوعی مانند «دوستان» و امروزه موضوعاتی چون «اوقات فراغت» و «سیاست» بیشتر اهمیت پیدا کرده است. همان گونه که نگرش های جنسیتی برابرخواهانه، فرهنگ سیاسی دموکراتیک و گرایش های لیبرالی در یک گروه نسلی دیده می شود، ارزش ها و نگرش های مردسالارانه، غیردموکراتیک و سوسیالیستی هم در همان نسل وجود دارد. با وجود این نشانه هایی از وارونگی ارزشی نیز در این گذار نسلی هویداست.
Formulating the Academic Buoyancy Model Based on Life Expectancy with the Mediating Role of Happiness in Students
حوزههای تخصصی:
Purpose: Academic buoyancy is one of the effective variables in the academic field and learning environment of students. Therefore, the objective of this research was to design the academic buoyancy model based on life expectancy with the mediation of happiness in female high school students in Hamedan city. Methodology: The methodology of this research was correlational and SEM. The statistical population included all female students of the second secondary school in Hamedan city, and the statistical sample was selected based on the number of items used in the questionnaires as 370 people with the multi-stage cluster sampling method. Academic buoyancy (Hosseinchari and Dehghanizadeh, 2013), life expectancy (Hallajian, 2019), and Oxford happiness (Argyl et al., 1989) scales were used to collect data. For data analysis, a structural equation test was used in the PLS-3 software environment. Findings: The results showed that life expectancy has a direct and positive effect on academic buoyancy (β = 0.36, p <0.01) and happiness (β = 0.46, p < 0.01). Happiness also has a direct and significant effect on academic buoyancy (β = 0.34, p<0.01). Also, happiness has a significant mediating role in the relationship between life expectancy and academic buoyancy (β = 0.16, p<0.01). Conclusion: since life expectancy creates a more positive atmosphere, it can be effective in increasing the feeling of happiness, and happiness creates buoyancy in the academic environment, followed by an increase in academic buoyancy.
Analyzing Dimensions and Quality of Teaching-Learning Interactions by Elementary Teachers during the Covid-19 Pandemic
حوزههای تخصصی:
Purpose: the aim of the present study was to investigate the dimensions and quality of teaching-learning interactions by elementary teachers during the Covid-19 pandemic. Methodology: this was a qualitative study carried out using a phenomenological approach. The study population included all elementary school teachers in Abhar City (Iran). From this population, 12 individuals were selected as participants in the study using purposive sampling (chain sampling) who were engaged in online teaching from the onset of the Covid-19 pandemic. Data collection instrument included semi-structured or in-depth interviews performed in the Google meet interactive platform. The interviews continued until reaching data saturation. Data analysis was also carried out using thematic analysis and theme network formation. Validity was also assessed using peer review and member checking and reliability was assessed by text coding of three interviews by anonymous people outside the research. Findings: the results reflect the dimensions and quality of teaching/learning interactions by elementary teachers during the Covid-19 pandemic in the form of 226 basic themes, 21 organizing themes and 4 global themes. Conclusion: the results showed that elementary teachers had relatively acceptable interactions with themselves, students and parents during this process. However, there were no acceptable interactions between teachers and their colleagues.
تحلیل سیاست های دستگاه فرهنگی هنر معاصر ایران با کمک جامعه شناسی دین ماکس وبر (مورد مطالعه: رویکرد گالری هما)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
62 - 44
حوزههای تخصصی:
هنر امروز ایران به مثابه هنری که در بستر هنر معاصر و معاصریت شکل گرفته است، جزئی مهم از این جهانِ جدید است و مفاهیم و ساختارهایش تحت التزامات این پارادایم بزرگ تر قرار دارد. این جهان جدید همانند جهان دین، برساخته ی دستگاه های قدرت و عوامل آن است. در پژوهش حاضر، دین و هنر همچون دو متن همسان فرض شده اند. هدف ما، تطبیق ساختار جهان دینی و نظام روحانی آن در ساخت الگوی مسلط با جهان هنر معاصر است. بدین منظور باید ساحت های دین و هنر و نظام روحانی درونی آنها، آشکار شده و با بیان نسبت هر یک با ساختار قدرت، براساس جامعه شناسی دین ماکس وبر به یک رده گان شناسی از عاملان بسط نهاد هنر دست یافت. هدف ما پاسخ به این پرسش است: ساختارهای نهادی هنر معاصر مانند گالری ها چگونه به سیاست های فرهنگی هنر معاصر ایران شکل می دهند؟ از خلال توجه به نقش نهادها و نیروهای آن در خلق جهان دینی به نظر می آید که می توان این مسیر را درست تر پیمود. با تطبیق دو جهان دین و هنر می توان دید که اینجا کلیسا و دستگاه روحانی آن قرابت بسیاری به نهادهای جهان هنر و ساخت سلسله مراتبی آن دارند. معادل کارویژه آن در جهان هنر را می توان در نهاد گالری دید. پژوهش حاضر، برای رسیدن به این هدف به سراغ گالری هما به عنوان یکی از مراکز تأثیرگذار در هنر امروز ایران رفته است. در این میان متون برساخته آن مهم ترین ابزار تحلیل ما هستند.
سنجش فضایی شاخص ترکیبی کیفیت زندگی در استان های مختلف ایران با استفاده از مدلTOPSIS-AHP(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۳
۸۷-۴۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه کیفیت زندگی به عنوان ابزار قدرتمندی برای نظارت بر برنامه ریزان توسعه اجتماع و بیانگر ویژگی های کلی اجتماعی، اقتصادی و محیطی در مناطق میباشد. با توجه به جایگاه ویژه کیفیت زندگی در توسعه پایدار و برنامه ریزی توسعه اجتماعی و اقتصادی ، مؤسسات غیر دولتی و دولت در سطح ملی و محلی بر روی سنجش و شاخص سازی آن تلاش می نمایند. بهره مندی از کیفیت زندگی مطلوب در بین استان ها باعث پیشرفت و توسعه کل کشور شده و از طرفی از تراکم جمعیت در یک محدوده خاص جغرافیایی جلوگیری به عمل می آید. روش: هدف از این پژوهش نیز سنجش فضایی شاخص ترکیبی کیفیت زندگی در استان های مختلف ایران میباشد . با استفاده از داده های آماری سال 1395 این تحقیق تکمیل شده است. مؤلفه های اقتصادی، زیربنایی، آموزش و اجتماعی و بهداشتی در این تحقیق گنجانده شده، از روش تحلیلی- توصیفی و نیز از روش سسله مراتبی- تاپسیس نیز استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان دهنده آن است که استان تهران با وزن0.351 در رتبه اول و استان های ، بوشهر ، اصفهان و فارس به ترتیب با وزن های 0.097، 0.096 و 0.087 از لحاظ کیفیت زندگی در رتبه دوم تا چهارم است و استان های کردستان ، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی به ترتیب با وزن های 0.0365، 0.0319، 0.0304 و 0.0269در رتبه های آخر از حیث کیفیت زندگی برخوردار است. بحث: نظر به اینکه کیفیت زندگی دراستان ها و شهرها از اهمیت خاصی برخوردار است، تا کنون عوامل معینی برای اندازه گیری کیفیت زندگی وجود ندارد. بنابراین پرداختن به مؤلفه های مختلفی برای اندازه گیری آن می تواند راه های مناسب و کاربردی را برای دستیابی به نظام جامع برای سنجش کیفیت زندگی حاصل نماید.
تمایل به مشارکت در حفاظت از محیط زیست و عوامل موثر بر آن (مورد مطالعه: شهروندان تهرانی متولد دهه 80 و دهه 50)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
176 - 206
حوزههای تخصصی:
محیط زیست به عنوان عامل حیات بخش زندگی بشر در طول تاریخ بر اثر عوامل گوناگون تخریب و گاهی به صورت خود به خود ترمیم شده اند. اما با صنعتی شدن جوامع و رشد روزافزون جمعیت و دستیابی بشر به رفاه بیشتر اثرات نامطلوب و تخریب محیط زیست دوچندان شده است. اینجاست که باید اذهان عمومی را بیدار و آگاه نمود و فکر جدی ای برای حیات زیست و زندگی بشریت کرد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی میزان تمایل به مشارکت در حفاظت از محیط زیست و عوامل موثر بر آن با بررسی عملکرد زیست محیطی شهروندان تهرانی متولد دهه 80 و 50 است. چارچوب نظری این پژوهش مبتنی بر نظریه های گربنر، شوارتز و اوالندر و توجرسون است. روش تحقیق مورد استفاده کمی- پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است و حجم نمونه پس از حذف داده های پرت 384 نفر به دست آمد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مشارکت محیط زیستی متأثر از دانش محیط زیستی، اخلاق محیط زیستی، نو ع نگرش به زیست محیط و آموزش رسانه ای است و بیشترین تأثیر مربوط به دانش زیست محیطی است و میزان تمایل به همکاری و مشارکت در فعالیت های محیط زیستی در پاسخگویان متولد دهه 50 بیشتر است.
شناسایی و رتبه بندی ابعاد آینده پژوهی فعالیت های پژوهشی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
255 - 265
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های آینده پژوهی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران بود.روش : این پژوهش از نظر هدف، کاریردی و از نظر روش توصیفی از نوع زمینه یابی است که با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی انجام شد. جامعه آماری آن را کلیه مدیران و معاونین واحدها، مدیران و معاونین دانشکده ها، مدیران گروه های دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به تعداد 700 نفر تشکیل می دهند که بر اساس فرمول کوکران، تعداد 248 نفر با روش نمونه گیری «تصادفی طبقه ای» به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته آینده پژوهی با 78 سوال استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS20 وآزمون تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد.یافته ها: آینده پژوهی دارای دو بعد و 12 مولفه «سازمانی (خلق چشم انداز استراتژیک، بهبود اتحاد و توافق، فشار عملکرد در پژوهش، میل به تغییر، سازگاری با محیط، کشف روند های گذشته پژوهش) و عملکردی (کاربرد دانش در پژوهش، پاسخگویی به نیازهای پژوهشی، استعدادیابی پژوهشی، سرنوشت مشترک در پژوهش، روحیه و حمایت پژوهشی، شناسایی فرصت های بازار) است. تأثیر همه ابعاد و مؤلفه ها بر آینده پژوهی تأیید شد. در بین ابعاد آینده پژوهی، بعد سازمانی با بار عاملی 962/0 دارای تأثیر بیش تر و بعد عملکردی با بار عاملی 950/0 دارای تأثیر کم تر است. نتیجه گیری: همه ابعاد و مؤلفه ها بر آینده پژوهی تاثیر دارند و بعد سازمانی دارای بیشترین تاثیر بر آینده پژوهی است. لذا کارگاه های آموزشی و همایش ها برای آشنایی مدیران و اعضای هیات علمی با آینده پژوهی برگزار گردد.
مطالعه جامعه شناختی پدیده زیست غیررسمی کارتن خوابان در خانه پاتوق های شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
287 - 328
پدیده بی خانمانی باتوجه به اهمیت ویژه آن در مسائل اجتماعی امروزه ایران، قابلیت پژوهش از جهات گوناگون را داراست. دراین راستا، پژوهش حاضر در زمینه خانه پاتوق هایی انجام گرفته که درقامت یکی از الگوهای زیست خیابانی مورد توجه کارتن خوابان بوده و به رغم اهمیت ویژه آن مورد غفلت واقع شده است. این پژوهش درپی ارائه تصویری بالنسبه ژرفانگر از پدیده خانه پاتوق است. پرسش اصلی تحقیق حاضر چنین بوده که اساسا چه عواملی منجر به گزینش خانه پاتوق جهت مراجعه روزمره و یا اسکان موقت درمیان کارتن خوابان شده است؟ بدین منظور از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. جامعه نمونه شامل گروه های بی خانمانی بوده که در اشکال مختلف، به خانه پاتوق های شهر مشهد مراجعه کرده اند. ساکنان موقت، مراجعان روزانه، مالکان و متصدیان خانه پاتوق ها و درنهایت واسطه گران مواد مخدر، شامل این جامعه بوده اند. گردآوری یافته ها بر اساس نمونه گیری نظری و با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی انجام شده است. در پژوهش حاضر، 15 خانه پاتوق مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت با مردان و زنان بی خانمان ساکن موقت یا مراجعه کننده روزانه، مالکان خانه پاتوق ها، فروشندگان مواد مخدر، واسطه گران کالاها و مطلعین کلیدی مصاحبه انجام گرفته است. علاوه بر انجام 30 مصاحبه، در پژوهش حاضر از مشاهده نیز بهره گرفته شده است. تحلیل داده ها به روش نظریه زمینه ای انجام شده است. برمبنای یافته ها، خانه پاتوق به مثابه پناهگاه و ضمانت بخش امنیت نسبی کارتن خوابان، به عنوان پدیده محوری ذکر شده است. شرایط علّی شامل زیست مسالمت آمیز پاتوق؛ تقابل با جرم انگاری، غریبگی با گرم خانه ها و خانه پاتوق ها؛ و مقوّم درآمدزایی بوده است. شرایط زمینه ای شامل خانه پاتوق در قامت مهمان خانه کارتن خوابی، بهره مندی از اطلاعات خیابان خوابی و تمایل به پنهان سازی هویت خویش بوده و شرایط مداخله ای شامل عضویت در شبکه معتادان خانه پاتوق، روابط عاطفی و تسهیلات حوزه مواد مخدر است. استراتژی های استمراربخشی به تعاملات شبکه ای درآمدزا، کنش های مخاطره آمیز ضمانت بخش اعتبار، درآمدزایی در امر اسکان، واسطه گری و قاعده مندسازی رفت وآمد شناسایی شده است. درنهایت پیامدها شامل محرومیت از خدمات سازمان های مردم نهاد، آسیب پذیری زنان و تشدید اعتیاد است. نتایج حاکی از آن است که رواج الگوهای درآمدی و شبکه ای و ازسویی شکل یابی شبه مهمان خانه معتادان، نقش مهمی در استقبال از خانه پاتوق ها ایفا کرده است. درنهایت غریبگی با گرم خانه و نامتناسب دانستن آن با جایگزینی به نام خانه پاتوق پاسخ داده شده است.