مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
میدان آموزش
حوزه های تخصصی:
بررسی تناقض یا تطابق میان اهداف و قوانین نظام آموزش و پرورش در دوره آموزش متوسطه فردین محمدی* دکتر محسن نوغانی دخت بهمنی** دکتر مهدی کرمانی*** دکتر کمال خالق پناه**** چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی این موضوع است که آیا میان محتوای قوانین و اهداف میدان آموزش (زیر میدان مدرسه) مطابقت وجود دارد یا تناقض. چارچوب مفهومی پژوهش براساس نظریات بوردیو و مرتن تدوین شده است. برای گردآوری و تحلیل داده ها روش تحلیل اسنادی و تکنیک تحلیل موضوعی به کار رفته است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل اسناد آموزشی و اجرایی وزارت آموزش و پرورش بوده است. با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند از میان آنها، آیین نامه های آموزشی، اجرایی و اهداف میدان مدرسه در دوره متوسطه به عنوان نمونه انتخاب شده اند. اسناد مورد نظر در دو مرحله مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا اهداف و قوانین میدان هر کدام به طور مجزا کدگذاری شدند، سپس با تعیین مقوله های اهداف و قوانین میدان آموزش، تطابق یا تناقض آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از اسناد مورد مطالعه بیانگر آن است که میان اهداف و قوانین میدان آموزش در زمینه های گوناگون تناقض وجود دارد، به طوری که میان مقوله های افزایش سطح اخلاقیات و افزایش سطح دانش در اهداف میدان آموزش با مقوله های حذف پیش نیازهای پایه های بالاتر، کاهش سطح معیار نمره قبولی در آیین نامه آموزشی و نبود ابزار کنترل مناسب در آیین نامه های اجرایی تناقض وجود دارد و این تناقض سبب بروز مشکلات آموزشی شده است. بنابراین تناقض میان اهداف و قوانین آموزشی، میدان آموزش مدارس را در دستیابی به اهداف مورد نظر با چالش مواجه ساخته است. کلید واژگان: میدان آموزش، قوانین میدان، اهداف میدان، تناقض آموزشی تاریخ دریافت: 95/11/1 تاریخ پذیرش: 96/5/31 *دانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران fardin.mohammadi@mail.um.ac.ir **دانشیار گروه جامعه شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران (نویسنده مسئول) Noghani@um.ac.ir ***استادیار گروه جامعه شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران M-Kermani@ um.ac.ir ****استادیار گروه جامعه شناسی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران K.khaleghpanah@uok.ac.ir
تحلیل روایتِ زنان از نابرابری های جنسیتی در میدانِ آموزش مورد مطالعه: زنانِ مناطقِ حاشیه ای نایسر ِشهرِ سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۶
175 - 208
حوزه های تخصصی:
هدفِ پژوهش حاضر، ارائه روایت های زنانِ از نابرابرهای جنسیتی در میدانِ آموزش است تا بتوان عوامل و مکانیسم های این نابرابری را در مناطقِ حاشیه ای نایسر ِشهرِ سنندج شناسایی و تحلیل نمود. برای این منظور از سه دیدگاه فمینیستی، بوردیویی و چافتز برای مبانی نظری سود جسته و از روشِ تحلیلِ روایتِ مضمونی که در آن عدم قطعیت، پیچیدگی و تضادها و دوگانگی را برنمی تابد و زندگی و موقعیت فرودست زنان را نشان می دهد، استفاده شده است. با 18 نفر از زنانی که تجربه زندگی و آموزش در نایسر را داشته اند مصاحبه به عمل آمد و نتیجه تحلیل روایت زنان نشان می دهد که نابرابری در چهار حوزه خانواده، مراکز آموزشی، اجتماع محلی و فضای فکری و فرهنگی حاکم روی می دهد و در چهار مضمون اصلی؛ فقر مادی و عدم سرمایه فرهنگی خانواده ها، فرسودگی تحصیلی ناشی از نابرابری جنسیتی، احساس محرومیت منزلتی/ حاشیه ای و نظام مردسالارانه و تجانس آن با شرایط حاشیه نشینی جای می گیرد و نابرابری جنسیتی را تولید و بازتولید می کنند. باوجوداین، زنان آموزش را راهی برای ارتقاء، کسب منزلت و آگاهی خود دانسته اما شرایط حاشیه نشینی قدرت مانور کمتری به آن ها می دهد. این شرایط برای زنان حاشیه نشین مضاعف می باشد. ازیک طرف زن بودن و نابرابری جنسیتی ناشی از آن و از طرف دیگر شرایط حاشیه نشینی، توأمان نابرابری در میدان آموزش را سبب شده اند. در مورد اول می توان به نظام مردسالارانه و سلطه کلیشه ها و عقاید آن و هم چنین عدم استقلال مالی و قدرت تصمیم گیری زنان اشاره کرد و در دیگری شرایط ویژه حاشیه نشینی که در آن احساس محرومیت منزلتی/ حاشیه ای، بی توجه به نیازهای آموزشی در مدارس، ضعف اقتصادی و عدم سرمایه فرهنگی که خانواده ها با آن مواجه هستند، قابل ذکر است.
میدان آموزش به مثابه وابسته کارکردی غیرقابل اعتنا: مورد مطالعه، تحلیل جایگاه میدان آموزش ایران در میدان قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر درصدد تبیین این مسئله است که میدان آموزش در میدان قدرت از چه جایگاهی برخوردار است؟ چارچوب مفهومی مقاله براساس نظریات بوردیو تدوین گردید. به منظور گردآوری و تحلیل داده ها از روش تحلیل اسنادی و تحلیل موضوعی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه در روش اسنادی عبارت بود از اسناد فرادستی که با استفاده از نمونه گیری هدفمند، اسناد توسعه و بودجه به عنوان نمونه انتخاب شدند. در روش تحلیل موضوعی، با استفاده از نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری با 31نفر از معلمان مصاحبه شد؛ سپس داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزاز Maxqda و تکنیک های کدگذاری باز و محوری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که به رغم وابستگی مالی میدان آموزش به میدان قدرت، به لحاظ اهداف میدانی تحت سیطره آن قرار دارد. البته به لحاظ مالی در سال های اخیر از سوی میدان قدرت تا حدی نیز مورد طرد و بی اعتنایی واقع شده است. این امر بدان معناست که میدان آموزش نزد میدان قدرت «وابسته کارکردی غیرقابل اعتنا» است. این امر موجب شده است که میدان آموزش از کارکرد تخصصی خود فاصله گرفته و با چالش های متعددی مواجه شود. به طورکلی، نتایج به دست آمده حاکی از آن است که میدان آموزش نزد این میدان قدرت از جایگاه والایی برخوردار نیست.
سیر نزولی عادت واره نهادی معلمان (مطالعه موردی معلمان دوره متوسطه دوم شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر سعی در تبیین این مسأله را دارد که عادت واره نهادی معلمان در مشهد در چه سطحی قرار دارد؟ و در طول زمان تغییرات آن چگونه بوده است؟ یعنی این که معلمان در گذشته از چه عادت واره نهادی برخوردار بوده و امروزه از چه عادت واره نهادی برخوردار هستند؟ بدین منظور چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریات بوردیو تدوین گردید. جهت گردآوری و تحلیل داده ها از روش پیمایش و تحلیل موضوعی بهره گرفته شد. جامعه آماری مورد مطالعه در روش پیمایش عبارت بود از معلمان شهر مشهد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه بندی و فرمول کوکران 360 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. در روش تحلیل موضوعی با استفاده از نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری با 31 نفر از معلمان مصاحبه گردید. نتایج بخش کمی و کیفی تحقیق بیانگر کاهش سطح عادت واره نهادی معلمان می باشند. به طوری که نتایج بخش کمی بیانگر آن است که سطح عادت واره نهادی معلمان پایین تر از سطح متوسط قرار دارد و نتایج بخش کیفی نیز نشان دهنده کاهش عادت واره نهادی معلمان در سال های اخیر است. چنین وضعیتی برای میدان آموزش که یکی از مهم ترین کارکردهای میدان اجتماعی را بر عهده دارد، رضایت بخش نیست. .
تحلیل جامعه شناختی ساختارهای اجتماعی میدان آموزش؛ مورد مطالعه، میدان آموزش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر سعی در تبیین این مسئله دارد که عاملان اجتماعی میدان آموزش از چه اندازه حجم و ترکیب سرمایه فرهنگی و اقتصادی برخوردار هستند؟ بر اساس حجم و ترکیب سرمایه تحت تملک عاملان اجتماعی، ساختار میدان آموزش را چگونه می توان ترسیم کرد؟ و درنهایت اینکه ساختار میدان آموزش به لحاظ همگونی و ناهمگونی چگونه است؟ بدین منظور چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریات بوردیو تدوین شده است. برای گردآوری و تحلیل داده ها از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه بهره گرفته شد. جامعه آماری مورد مطالعه در روش پیمایش عبارت بود از معلمان و دانش آموزان شهر مشهد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه بندی و فرمول کوکران 360 معلم و 390 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که به طور کلی میزان سرمایه فرهنگی و اقتصادی معلمان و دانش آموزان پایین تر از سطح متوسط قرار دارد. نتایج تحلیل ساختار نیز بیانگر آن است که ساختار میدان آموزش از پنج طبقه متفاوت تشکیل شده است که این طبقات عبارت اند از: طبقه بالا، متوسط بالا، متوسط متوسط، متوسط پایین و پایین. نتایج توصیفی این طبقات نشان می دهد بیش از 70 درصد جمعیت در طبقات متوسط قرار دارند. درنتیجه، نوعی همگونی نسبی بین طبقات در میدان آموزش وجود دارد و این همگونی نسبی نشان می دهد رابطه رقابتی در ساختار میدان آموزش بسیار ضعیف است.
ضدیت آموزشی منطق عینی میدان آموزش (مورد مطالعه میدان آموزش و پرورش ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر سعی در تبیین این مسأله را دارد که قوانین آشکار-مکتوب میدان آموزش، دارای چه ویژگی هایی است، کدام قوانین قدرت بیشتری در میدان آموزش دارند؟ و در نهایت آیا این قوانین با اهداف میدان آموزش هماهنگ هستند یا خیر. بدین منظور چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریات بوردیو تدوین گردید. جهت گردآوری و تحلیل داده ها از روش تحلیل موضوعی بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه عبارت بودند از اسناد و قوانین رسمی میدان آموزش که استفاده از نمونه گیری هدفمند، تعدادی از این اسناد به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزاز maxqda و تکنیک های کدگذاری باز مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق بیانگر آن است که قوانین میدان آموزش عبارتند از: قوانین تسهیل کننده قبولی-فارغ التحصیلی، قوانین عدم مردودی نسبی، قوانین انضباطی ضعیف، منطق ضعیف سرمایه فرهنگی تجسم یافته-عینیت یافته، منطق عمومی، منطق مبتنی بر عادتواره نهادی و منطق قدرتمند سرمایه فرهنگی نهادی». دیگر نتیجه تحقیق آن است که قوانین مذکور دارای قدرت متفاوتی هستند به طوری که در زیر میدان تولید «منطق قدرتمند سرمایه فرهنگی نهادی» و در زیر میدان مصرف « قوانین تسهیل کننده قبولی-فارغ-التحصیلی » نسبت به سایر قوانین قدرت بیشتری دارند. به لحاظ ماهیت و ویژگی قوانین میدان آموزش، نتایج بیانگر آن است که این قوانین ماهیتی ضد آموزشی دارند و با اهداف میدان آموزش هماهنگ نیستند.
چگونگی شکل گیری شخصیت کارآفرین با رهیافت نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و شناخت شرایط به وجود آمده برای رسیدن فرد به کارآفرینی با تأکید بر منش و میدان اجتماعی انجام شد. پژوهش حاضر در صدد بود تا با استفاده از راهبرد نظریه زمینه ای، مدل پارادایمی کارآفرینی را در جامعه هدف خود ترسیم نماید، جامعه هدف کلیه کارآفرینانی بودند که به عنوان شرکت دانش بنیان به ثبت رسیده اند. تعداد شرکت های دانش بنیان، 53 مورد در خراسان رضوی می باشد، شیوه نمونه گیری اشباع نظری و تعداد کارآفرینان نمونه تحقیق، 20 بودند. در جمع آوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شد؛ کارآفرین با تربیت در خانواده دموکراتیک و قرار گرفتن در نظام استاد- شاگردی و شکل گیری منش سازنده، ظرفیت هایی را به دست می آورد که به عنوان کارآفرین بالقوه شناخته می شود، او از استراتژی های مهارت دیدن اثربخش، مهارت شنیدن اثربخش، مهارت حل مسئله و دلبستگی خودانگیخته بهره می گیرد از این رو تصمیم به بازاندیشی هویت شخصی خود می گیرد. بعد از کسب افتخارات و تولید شغل، احساس نارضایتی از شرایط درونی و بیرونی خود می کند و پیوسته در حال بازاندیشی هویتی خود است.
تحلیل فرایندی عادت واره نهادی دانش آموزان (مطالعه موردی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴۹
۱۳۲-۱۰۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر سعی در تبیین این مسأله دارد که عادت واره نهادی دانش آموزان در مشهد در چه سطحی قرار دارد و چه شرایطی بر آن اثرگذار بوده است. به این منظور چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریات بوردیو تدوین شده و به منظور گردآوری و تحلیل داده ها از روش پیمایش و تحلیل موضوعی بهره گرفته شده است. جامعه آماری مورد مطالعه در روش پیمایش عبارت بود از دانش آموزان شهر مشهد که با روش نمونه گیری خوشه ای و فرمول کوکران 390 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. در روش تحلیل موضوعی با استفاده از نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری با 31 نفر از معلمان به مثابه مطلعان کلیدی مصاحبه شد. نتایج بخش کمی بیانگر آن است که سطح عادت واره نهادی دانش آموزان پایین تر از سطح متوسط قرار دارد و نتایج بخش کیفی نیز نشان دهنده تضعیف عادت واره نهادی دانش آموزان در سالهای اخیر تحت تأثیر شرایط درون- میدانی و فرامیدانی است. بنابراین نتایج بخش کمی و کیفی تحقیق بیانگر تضعیف سطح عادت واره نهادی دانش آموزان است. چنین وضعیتی برای میدان آموزش که یکی از مهم ترین کارکردهای میدان اجتماعی را به عهده دارد، رضایت بخش نیست. با توجه به آنکه رابطه متقابل میان میدان تولید و مصرف آموزش وجود دارد، ضروری است که این چالش مورد بررسی و اصلاح قرار گیرد.
منطقِ پنهان حاکم بر میدان آموزش و پرورش رسمی در ایران؛ مورد مطالعه: میدان آموزش و پرورش مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
205 - 234
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر سعی در تبیین این مسئله دارد که آیا غیر از قوانین مکتوب میدان آموزش، قوانین دیگری (نامکتوب) نیز وجود دارند که کنش عاملان اجتماعی (معلمان و دانش آموزان) را در میدان آموزش به طور پنهانی تحت تأثیر قرار دهند. بدین منظور چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریات بوردیو تدوین گردید. جهت گردآوری و تحلیل داده ها از روش تحلیل موضوعی بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه عبارت بودند از معلمان شهر مشهد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری با 31 نفر از آنها مصاحبه گردید. سپس مصاحبه ها با استفاده از نرم افزاز Maxqda و تکنیک های کدگذاری باز و محوری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در سال های اخیر سیاست های آموزشی نامناسب از جمله سیاست آموزشی غیرمنصفانه، اولویت بندی نادرست سیاست های آموزشی و سیاست آموزشی کمیّت گرا موجب شکل گیری قوانین پنهان نانوشته ای مانند منطق یکسان انگاری/ نادیده انگاری شایستگی ها، اولویت نقش مبصری بر معلمی و منطق افزایش آمار قبولی غیرواقعی در میدان آموزش شده اند که دارای قدرت قهری و الزام می باشند. قوانین مذکور به طور کلی بیانگر منطق پنهان نانوشته ای هستند که از ویژگی غیرآموزشی و ضد آموزش برخوردارند.
تحلیل جامعه شناختی «غیاب حق به زندگی» در نظام برنامه ریزی درسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمل نظری این مقاله بر این گزاره اصلی بنیان نهاده شده است که ماهیت برنامه درسی در ایران به طورکل و برنامه درسی دانشگاهی به طورخاص، به عنوان یکی از عناصر اصلی میدان آموزش، ماهیتی نا مقتصد داشته است. روش پژوهش این مقاله کیفی و با استفاده از تکنیک دلفی شامل چهارده مصاحبه فردی و دو فوکوس گروپ با متخصصین حوزه تعلیم و تربیت از رشته های مختلف انجام شده است. چارچوب مفهومی این مقاله از نظریه میدان های بوردیو با تاکید بر میدان آموزش و نظریه دوگانه شکل_محتوای زیمل جهت آسیب شناسی نظام برنامه ریزی درسی در ایران است. نتایج پژوهش حاکی از «غیاب حق به زندگی» در این برنامه ها به عنوان مسئله ای آسیب زا، ازیک طرف، متأثر از فرایندهای تاریخی ناسازواره سنت و مدرنیته در جغرافیای فرهنگی و اجتماعی ایران و از سوی دیگر، مولود ساختارهای متمرکز، از بالا به پایین اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه است که زمینه ساز سلطه هژمونیک فرامیدان قدرت و سیاست بوده است.این امر باعث استثمار سایر میدان های اجتماعی ازجمله میدان آموزش و تعلیم و تربیت توسط فرامیدان های سیاست و قدرت شده است. تحلیل کیفی داده ها حاکی از فرودستی میدان آموزش در ایران و به تبع آن آسیب زا بودن برنامه درسی از مدرسه تا دانشگاه، نه تنها نسبتی مستقیم و هم افزا با بازی «شکل[1]» و «زندگی» در جامعه ایرانی داشته و دارد، بلکه نتیجه غیاب بازنمایی «فرامیدان زندگی» در میدان آموزش و به تبع آن نظام برنامه ریزی درسی است. نتیجه فرادستی هژمونیک فرامیدان قدرت و سیاست و استثمار «زیست-حیات میدان آموزش» و فقدان سیالیت نظام آموزشی، شاهد «پسماندگی» آموزش رسمی کشور از زندگی، «غیاب حق به زندگی» و در نتیجه ناکارآمدی روزافزون نهاد آموزش/دانشگاه در مواجهه با مسایل خود وجامعه شده است. [1] form
تحلیل کیفیِ شرایط، وضعیت و پیامدهای عادت واره نهادی عاملان اجتماعی میدان تولید آموزش (مطالعه موردی معلمان دوره متوسطه دوم شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۶ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
35 - 54
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر سعی در تبیین این مسأله را دارد که وضعیت عادت واره آموزشی معلمان در ایران چگونه است، در طول زمان دستخوش چه تغییراتی شده است، چه شرایطی در شکل دهی آن نقش داشته است و چه پیامدهایی به دنبال داشته است؟ بر این اساس هدف اصلی در تحقیق حاضر بررسی وضعیت و تحولات عادتواره آموزشی معلمان در میدان آموزش است. در راستای پاسخ به مسأله تحقیق، چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریات بوردیو تدوین گردید. جهت گردآوری و تحلیل داده ها از روش تحلیل موضوعی بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان این تحقیق عبارت بودند از معلمان شهر مشهد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری با 31 نفر از آن ها مصاحبه گردید. جهت گردآوری داده ها نیز از تکنیک مصاحبه نیمه عمیق و برای تحلیل داده ها نیز از تکنیک کدگذاری باز و محوری استفاده گردید. نتایج تحقیق بیانگر آن است که عادت واره آموزشی معلمان تحت تأثیر شرایطی مانند مشکلات اقتصادی، مشکلات منزلتی-تبعیضی، اشتغال به شغل دوم آموزشی، اشتغال به شغل دوم غیر آموزشی، کاهش عادت واره آموزشی و منطق ضد آموزش میدان آموزش در سال های اخیر کاهش یافته است. با توجه به رابطه متقابل بین میدان تولید و مصرف، شکل گیری پدیده سیر نزولی عادت واره آموزشی عاملان اجتماعی میدان تولید، عادت واره آموزشی عاملان اجتماعی میدان مصرف را نیز تحت تأثیر قرار داده و موجب کاهش آن شده است. بنابراین یکی از چالش های میدان آموزش که کارآمدی آن را نیز با مشکل مواجه ساخته است، ضعف عادت-واره آموزشی عاملان اجتماعی میدان تولید است.