فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
1 - 36
حوزههای تخصصی:
کودکان کار، بخشی از سرمایه های آینده ساز و امیدهای کشورند که در بهترین روزهای زندگی خود مجبور به تلاش برای امرار معاش هستند. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل به وجود آورنده و گسترش دهنده آسیب اشتغال کودکان کار تهران و بررسی عوارض آن است. این مطالعه با رویکرد کیفی، بر اساس روش داده بنیاد و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند از 14 کودک کارِ شهر تهران بود. نتایج تحلیل مصاحبه ها به شناسایی 40 کد باز، 7 کد محوری و کد انتخابی «کودک کار، غفلت از امید آینده ساز» منتهی شد. بر اساس یافته ها عوامل اثرگذار بر ایجاد و افزایش کودکان کار شامل عواملی مانند تمایزیافتگی ضعیف و معلولیت جسمانی، عدم مراقبت و حمایتگری والدین از کودک، فقر و عدم حمایت از خانواده های کم درآمد بود. برخی عوارض این آسیب نیز شامل تضعیف خودپنداره، فرار از منزل، سوء استفاده های محیط کار و مستعد شدن زمینه بزهکاری آنها شناسایی شد. همچنین، راهکارهای عملی در زمینه مداخله مناسب برای کاهش آسیب اشتغال کودکان کار پیشنهاد شد. بدیهی است برای انتخاب شغلِ مناسبِ افراد در مقطع مناسب از زندگی، لازم است بستر بهره مندی آنها از آموزش، راهنمایی و مهارت آموزی فراهم شود. امید است با بررسی های عمیق تر ابعاد اشتغال کودکان کار و به کارگیری راهکارهای کارآمد، مسیر رشد و شکوفایی این کودکان هموار شود و شاهد نقض حقوق انسانی هیچ کودکی در جهان نباشیم.
فهم تجارب زیسته دانشجویان از آموزش مجازی با رویکرد پدیدارشناسی، مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد بررسی فهم تجارب زیسته دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی از آموزش مجازی با رویکرد پدیدارشناسی است. نمونه گیری به روش هدفمند با ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق فردی نیمه ساختاریافته که در آن از شرکت کنندگان درخصوص تجربه زیسته پیرامون آموزش مجازی سوال شد. مصاحبه تا مرحله اشباع ادامه یافت. یافته ها نشان داد تجربیات زیسته دانشجویان از آموزش مجازی شامل تجربیات مرتبط با فرد، ابهام نسبت به آموزش مجازی، علاقمند به آموزش مجازی، آموزش مجازی به مثابه کلاس خصوصی، تجربه حضور در کلاسی که در آن حضور نداشتم، آموزش مجازی مرتبط با خانواده، هزینه ها، عدم تمرکز در محیط خانه، همراهی خانواده، ناراحتی خانواده، تجربیات آموزش مجازی مرتبط با اساتید و دانشگاه، تعامل بیشتر با اساتید، امکان استفاده از کلاس ها به صورت ضبط شده، عدم اعتماد اساتید و دانشگاه به آموزش مجازی، تجربیات آموزش مجازی مرتبط با اینترنت و ابزار اتصال به کلاس، مشکلات فنی، تجربیات آموزش مجازی مرتبط با سامانه مجازی، همراهی تدریجی با آن، عدم ارائه جزوه آموزشی از طرف دانشگاه، عدم پاسخ پشتیبان، تجربیات آموزش مجازی مرتبط با امتحانات مجازی، بسته شدن آزمون به دلیل مشکلات فنی و زیرساختی، دشواری آزمون ها نسبت به آزمون حضوری، کاربردی و تحلیلی بودن امتحانات، ماندگاری سوالات در حافظه، پیشنهادات تحقیق شامل فراهم آوردن زمینه مناسب برای تعامل بیشتر، افزایش کیفیت محتوا، افزودن کیفیت تدریس، مدیریت زمان و هزینه، ارزیابی مستمر کیفیت سامانه ها، اختصاص اینترنت به دانشجویان و اساتید، برگزاری کلاس های مجازی توام با حضوری، مشارکت دانشجویان از طریق ارائه ها یا پرسش وپاسخ در کلاس.
مدل سازی تأثیر عوامل اجتماعی مؤثر بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه به نظر می رسد در زنان جامعه، رفتارهای ارتقادهنده سبک زندگی سلامت محور، تقویت شده است و تعداد زیادی از زنان به اهمیت سبک زندگی سلامت محور واقف شده اند، در تهران به دلیل امکاناتی پزشکی و بهداشتی به نسبت غنی تر از سایر شهرهای کشور، این امر پررنگ تر است.روش: این مطالعه در دسته تحقیقات کاربردی و همچنین بر اساس نحوه گردآوری و تحلیل داده ها، توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان شهر تهران در فاصله سنی 15 تا 49 سال است که با توجه به فرمول کوکران، حجم جامعه طبق آمار و سرشماری سال 1395، 384 نفر نمونه آماری می شود. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شده است.یافته های پژوهش: نتایج تحلیل همبستگی نشان داده است که بین کلیه متغیرها همبستگی مثبت و معناداری به صورت دوبه دو وجود دارد. از طرفی معناداری تمامی این همبستگی ها در سطح بالایی قرار دارد. شاخص های برازندگی مدل در دامنه قابل قبول قرارگرفته اند. سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و کیفیت زندگی بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت اثر معنادار مثبت و مستقیمی داشته است.نتیجه گیری: سرمایه اجتماعی موجب بهبود سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در زنان می شود. هر چه بهره مندی زنان از سرمایه اجتماعی بیشتر باشد، احتمال ارتقاء سبک زندگی در آن ها بالاتر خواهد بود. از سوی دیگر، سرمایه فرهنگی از یک سو و حمایت بین فردی، مسئولیت پذیری در مورد سلامتی و خودشکوفایی، از سوی دیگر، موجب ارتقاء سطح سلامت در زنان می شود. کیفیت زندگی زنان، مشخص کننده سطح سلامت آن ها است.
خانه و دانشگاه مجازی در میدان رخداد شیوع ویروس کویید-19: تنیدگی دو موقعیت ناهمگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران، با همه گیری ویروس کووید-19 ارتباطات روزمره و رودررو به هم ریخت و به فضای مجازی انتقال یافت؛ هم چنین، درهای دانشگاه هم به ناگه بسته شد و کلاس های مجازی به سرعت شروع به کار کرد. دانشجویان هرکدام در خانه های خود توسط لپ تاپ ها یا گوشی های موبایل به کلاس های مجازی وصل می شدند و پیوندی بین اندرونی ها و بیرونی شکل گرفت. دوگانه اندرونی (روابط) و بیرون (ضوابط) در بعد از انقلاب 1357 به شاخصی مهم برای ضرورت رعایت ضوابط اسلامی در ملأعام و آزاد بودن نسبی در روابط اندرونی تبدیل شد. پس پیوندخوردن اندرونی به بیرونی موجب مجاورت ناهمگون و تداخل مناسبات اندرونی و بیرونی شد. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی کارکرد مجازی شدن دانشگاه و آمدن آن به درون خانه ها و پدید آمدن موقعیت ناآشنا و جدیدی است که از آن برآمد. این جستار از نوع پژوهش دیجیتالی با حضور میدان پژوهشگر در شبکه اجتماعی اینستاگرام است که محتواهای تولیدشده درباره دانشگاه مجازی و پیوند آن با خانه جستجو شدند و در این میان، صفحه اینستاگرام یک استاد دانشگاه خوارزمی با توجه به تعداد بالای مخاطب هایی که در آن از تجربه زیسته پیوند دانشگاه مجازی و خانه نوشته بودند به مثابه مطالعه موردی انتخاب شد. براساس نتایج تحلیل داده ها، در پیوند دانشگاه مجازی و خانه، فضای روابط آزاد اندرون و ضوابط اداری بیرونی بر یک دیگر تأثیر می گذاشتند که به واسطه کانال های ارتباطی دیداری، شنیداری، و صوتی تلاش می شد تا تأثیرات آن ها بر یک دیگر کنترل شوند.
خوانش پسااستعماری حکایت حاجی مراد اثر صادق هدایت به روش واسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
16 - 28
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر خوانش پسااستعماری حکایت حاجی مراد اثر صداق هدایت است. مسأله این است که آیا بازنمایی روشنفکر بومی مانند صادق هدایت از جامعه ایرانی در خدمت روایت مسلط غرب قرار دارد یا می تواند سکوت فرودستان جامعه ایرانی را بشکند و صدای آن ها باشد؟ برای پاسخ به این پرسش از مطالعات پسااستعماری، بویژه نظریه گایاتری اسپیواک، و روش واسازی استفاده می شود که توسط دیوید بوژه به هشت مرحله جستجوی تقابل های دوگانه، بازتفسیر سلسله مراتب، یافتن صداهای معترض، سویه دیگر روایت، نفی پی رنگ، یافتن استثناء، ردیابی بین خطوط و سامان دهی مجدد تنظیم شده است. نتیجه پژوهش نشان از وجود هشت تقابل دوگانه دارد که پس از کشف سلسله مراتب حاکم بر آن ها می توان به وجود صداهای خاموش مردم عامی، کودکان، غریبه ها و فقرا از یک طرف و صدای معترض زنان از طرف دیگر پی برد. پی رنگ حاکم بر حکایت هجو است که با تبدیل به رمانتیک می توان شاهد تصویرپردازی متفاوتی از روایت بود. استثناء و سویه دیگر روایت زن سالاری است و با حرکت در بین خط سیرهای حکایت به نقد نظام مردسالار جامعه ایرانی می رسیم. بدین ترتیب، وقتی حکایت هدف سامان دهی مجدد قرار می گیرد شاهد ساختار اجتماعی قانون مدار و مبتنی بر حقوق متقابل زنان و مردان خواهیم بود.
بررسی تطبیقی رابطه تحزب با توسعه اقتصادی مورد مطالعه برنامه های توسعه دوران پهلوی با جمهوری اسلامی در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توسعه از مفاهیمی است که به صورت جدی از برنامه های عمرانی دوران پهلوی شروع شد و با تاسیس نظام جمهوری اسلامی نیز ادامه یافت اما در دوران جنگ هشت ساله برای مدتی متوقف ماند. توسعه از مفاهیم جدی حوزه سیاست و اقتصاد است که ضمن استقلال علمی هر یک به صورت متداخل نیز عمل می کند. این مقاله با هدف بررسی تطبیقی رابطه تحزب با توسعه اقتصادی به صورت مطالعه موردی برنامه های توسعه دوران پهلوی با جمهوری اسلامی در ایران انجام می شود تا به این سئوال پاسخ دهد که آیا تحزب به عنوان یک مفهوم در حوزه توسعه سیاسی با توسعه اقتصادی در دوره پهلوی و دوران جمهوری اسلامی رابطه داشته است؟ تحقیق از نوع کیفی و توصیفی است که به لحاظ روش شناختی به صورت کتابخانه ای انجام شده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که در دوران پهلوی؛ تحزب بیش از هر چیز در توسعه سیاسی جای دارد نه در توسعه اقتصادی؛ تحزب در درون حاکمیت به لیبرالیسم گرایش داشتند، اما به نفع نظام تک حزبی حذف و ادغام شدند. تحزب خارج از حاکمیت بیشتر به سوسیالیسم گرایش داشت. توسعه اقتصادی متاثر از جایگاه مشورتی شاه بود. برنامه ریزی عمرانی و اقتصادی نیز در چارچوب انقلاب سفید و منشور نوزده ماده ای آن و برنامه های عمرانی اجرا شد که توسط سازمان برنامه و بودجه تدوین گردید و احزاب در نظام برنامه ریزی دخالت نداشتند. در دوران انقلاب اسلامی نیز برنامه های توسعه کشور در قالب برنامه های پنج ساله تدوین شد که سازمان برنامه و بودجه کارگزار اصلی تهیه و تدوین برنامه بود. حزب جمهوری اسلامی فراگیرترین حزب بود اما به علت اختلافات ناشی از نگرش و گرایش سیاسی، تاثیرگذاری در نظام اقتصادی نداشت، جامعه روحانیت مبارز تهران نیز دچار اختلاف و انشقاق شد. احزاب کارگزاران سازندگی و گروههای 18گانه اصلاحات بیشترین تاثیرگذاری را در برنامه های توسعه اقتصادی ایران داشتند و به میزانی که از سهم مشارکت احزاب کم شده برنامه های توسعه نیز ناکارا شدند.
تحلیل نظام تأمین اجتماعی ایران در برنامه های توسعه پسانقلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
105 - 146
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل نظام تامین اجتماعی در برنامه های توسعه پس از انقلاب پرداخته تا مشخص شود در سطح کلان با چه سیاستی به برنامه ریزی و مدیریت پرداخته شده است.روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی از نوع عرفی است. هریک از بخش های مرتبط با نظام تامین اجتماعی از قبیل بیمه های اجتماعی و حمایت های اجتماعی واحد تحلیل بوده است. اعتبارپذیری با استفاده از تکنیک کسب اطلاعات موازی و خودبازبینی محقق، تاییدپذیری یافته ها با استفاده از رویه های کدگذاری مورد ملاحظه قرار گرفته است.روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی از نوع عرفی یا قراردادی است. جامعه مورد مطالعه برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران و هریک از بخش های مرتبط با نظام تامین اجتماعی واحد تحلیل بوده است. اعتبارپذیری با استفاده از تکنیک کسب اطلاعات موازی و خودبازبینی محقق، تاییدپذیری یافته ها با استفاده از رویه های کدگذاری مورد ملاحظه قرار گرفته است. نتیجه پژوهش نشان داد نظام تامین اجتماعی رشد چندپاره وکند داشته، لایه حمایت اجتماعی از لایه بیمه های اجتماعی پیش افتاده و دارای دو ویژگی اصلی تقلیل گرایی و تبعیضی است. نظام تامین اجتماعی در برنامه های توسعه کمتر به مثابه ابزاری برای فقرزدایی و توزیع عادلانه درآمد، در نظر گرفته شده، بیشتر با تمرکز بر بیمه سلامت، در جهت توسعه بعد افقی رشد داشته و توسعه بعد عمودی تقریبا مغفول مانده است.
طراحی الگوی اثربخش اقتصادی خانواده با رویکرد فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
17 - 32
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی اثربخش اقتصادی خانواده با رویکرد فرهنگی انجام گرفت. این پژوهش بصورت کیفی از نوع داده بنیاد انجام گردیده است. جامعه آماری کلیه اساتید، خبرگان و کارشناسان حوزه اقتصاد خانواده در شهر اصفهان بود. برای نمونه گیری از روش گلوله برفی استفاده شد و حجم نمونه با 13 خبره به اشباع رسید، در ضمن از چهار آزمون اصلیتاثیرپذیری، باور پذیری، انتقال پذیری، اعتماد پذیری برای بررسی کیفیت داده های پژوهش بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که عوامل علی شامل: (1. تورم و بی عدالتی اقتصادی در جامعه ناشی از تحولات سیاسی، 2. نیاز خانواده ها براساس الگوهای مصرفی)؛ عوامل مداخله گر شامل: (1. رسانه و شبکه های اجتماعی، 2. تکنولوژی، 3. تغییر در الگوهای مصرف جهانی از نظر فرهنگی و 4. تحریم ها و شرایط اقتصادی کنونی)؛ عوامل زمینه ساز شامل:(1.ارزش های معنوی ریشه در فرهنگ، 2. فرهنگ و ارزش های محوری جامعه و 3. عوامل محیطی و فرهنگی)، عوامل استراتژی شامل: (1.آموزش و فرهنگ سازی، 2. عوامل ساختاری / زیرساخت های فرهنگی جامعه، 3. حمایت و پشتیبانی از نیازهای فرهنگی خانواده ها، 4.ترسیم افق و چشم انداز واحد اقتصادی در جامعه) و پیامدها شامل(1. اثرات رفتاری و فرهنگی، 2.اعتماد، پشتیبانی و حمایت دولت، 3.اشتغال زایی و کارآفرینی و 4.آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی مولد) می باشند.
طراحی و تبیین کیفی تیم سازی اثربخش در سازمان های چندملّیتی فعال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
231 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف: تیم سازی اثربخش به ارتقای همکاری، ارتباطات و اعتماد بین اعضای تیم کمک می کند و برای موفقیت هر سازمانی به ویژه در سازمان های چندملّیتی حیاتی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین کیفی تیم سازی اثربخش در سازمان های چندملّیتی فعال در ایران انجام شد.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل خبرگان رشته مدیریت دولتی و رفتار سازمانی در حوزه تیم سازی و دارای تجربه کاری در سازمان های چندملّیتی بودند. طبق اصل اشباع نظری حجم نمونه 15 نفر برآورد که با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 719/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA 2020 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تیم سازی اثربخش در سازمان های چندملّیتی فعال در ایران در بخش عوامل علّی دارای 12 شاخص در 3 مفهوم قابلیت های یادگیری، دانش تیمی و شناسایی تیم های اثربخش، در بخش عوامل زمینه ای دارای 11 شاخص در 3 مفهوم تفکر تیمی، فرآیندهای رقابتی اثربخش و اثربخشی رقابتی در تیم سازمان، در بخش عوامل مداخله گر دارای 14 شاخص در 3 مفهوم ساختار فنی تیم های اثربخش، عدم اطمینان محیطی و ریسک های سازمانی، در بخش عوامل محوری دارای 15 شاخص در 3 مفهوم زنجیره ارزش در تیم سازی، قابلیت های تیم های اثربخش و هوش تیم سازی و صادراتی، در بخش عوامل راهبردی 12 شاخص در 3 مفهوم ارزش آفرینی تیمی، توسعه رقابت تیمی و چابکی رقابتی تیمی و در بخش عوامل پیامدی دارای 11 شاخص در 3 مفهوم اثربخشی تیم های سازمانی، ارتقای قابلیت های پویای تیم های اثربخش و توسعه رقابت پذیری تیمی بود. با توجه به یافته های مذکور، الگوی تیم سازی اثربخش در سازمان های چندملّیتی فعال در ایران در نرم افزار MAXQDA 2020 طراحی و ترسیم شد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به کدهای شناسایی شده در پژوهش حاضر برای تیم سازی اثربخش در سازمان های چندملّیتی فعال در ایران طبق نظریه داده بنیاد، پیشنهاد می شود که برای بهبود وضعیت تیم سازی اثربخش به ویژه در سازمان های چندملّیتی زمینه برای بهبود شاخص ها و مفاهیم شناسایی شده فراهم شود.
مروری بر عوامل سیستم های گزارشگری پایداری با رویکرد توسعه اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه گذشته، استفاده از گزارش دهی پایداری به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط و گزارش عملکرد اهداف پایداری توسط شرکت ها، منجر به آگاهی روزافزون از ارزش و توسعه آن در دنیای شرکت ها شده است. بنابراین، بررسی این پدیده برای درک بهتر و شناسایی عناصر مشخصه آن حائز اهمیت است. هدف این مطالعه بررسی سیستماتیک ادبیات برای ایجاد عناصر متمایز گزارش پایداری و ارائه یک چارچوب نظری کامل است که امکان طبقه بندی محرک هایی را که برای اتخاذ گزارش پایداری حیاتی هستند، فراهم می کند. از طریق تجزیه و تحلیل، عناصر مشخصه گزارش پایداری را در یک خلاصه همگن و مختصر توصیف می شود. محرک های حاصل، ممکن است نه تنها در زمینه گزارش های غیرمالی، بلکه در تشویق بازتاب های توسعه اقتصادی-تجاری کافی باشد که ممکن است الهام بخش مسیرهای تحقیقاتی جدید برای محققان در این زمینه باشد. واژه های کلیدی: نظریه مشروعیت، نظریه ذینفعان، نظریه نهادی، اطلاعات غیر مالی، گزارشگری پایداری، محرک های نهادی،توسعه اقتصادی
تأثیر روش های نوین یادگیری بر درگیری تحصیلی تفکر و سواد رسانه ای در چهارچوب طبقه بندی فعالیت های متمایز شده آشکار یادگیری (DOLA)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۷)
178 - 193
حوزههای تخصصی:
در دنیای مدرن امروزی ،سلامت فکری و انتقادی هر جامعه ای در گرو پرورش دانش آموزانی با قدرت تفکر بالا و سواد رسانه ای قوی است. هدف از این پژوهش بررسی روش های یادگیری در چهار سطح مختلف در چهارچوب طبقه بندی فعالیت های متمایز شده آشکار یادگیری (DOLA) بر درگیری تحصیلی تفکر و سواد رسانه ای دانش آموزان است.سوال اصلی این است که آیا آموزش در چهارچوب فعالیتهای متمایز شده آشکار ( DOLA) (سطوح آموزشی انفعالی، فعال،سازنده گرا، تعاملی) بر درگیری تحصیلی دانش آموزان پسر کلاس دهم موثر است .روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه دهم دبیرستان های دولتی شهر میاندوآب در سال تحصیلی 1396-1395 بود. 117 نفر (30 نفر در گروه کنترل، 28 نفر سطح فعالیت تعاملی، 30 نفر سطح فعالیت سازنده گرا،29 نفر سطح فعالیت فعال) به طور تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای اندازه گیری نمرات درگیری تحصیلی از پرسشنامه درگیری تحصیلی تینیو (2009) استفاده شد. تمام گروه ها به مدت 8 جلسه تحت آموزش قرار گرفت. بعد از جمع آوری داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS آزمون کوواریانس یک راهه (ANCOVA) و مقایسه زوجی بونفرونی به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که آموزش در این چهارچوب بر درگیری تحصیلی تفکر و سواد رسانه ای تاثیر مثبت و معناداری دارد. سطح تعاملی نسبت به سایر گروه ها بالاترین اختلاف مثبت را با بقیه گروه ها داشت و بعد از آن به ترتیب سطح سازنده گرا، فعال و انفعالی قرار گرفتند.
مسئولیت مدنی والدین مبتلا به بیماری های خطرناک، موضوع تبصره ماده 23 قانون حمایت خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
297 - 325
حوزههای تخصصی:
حریم خصوصی افراد در حقوق، امری پذیرفته شده است و امکان دخالت حاکمیت، جز در موارد محدود قانونی وجود ندارد. یکی از مصادیق این مداخله در ماده 23 قانون حمایت خانواده و تبصره آن وجود دارد و بیانگر امکان مطالبه گواهی پزشکی، دال بر عدم اعتیاد به موادمخدر و عدم ابتلا به بیماری های موضوع ماده برای ثبت ازدواج است. به علاوه، تبصره ماده مذکور در صورت وجود بیماری های مسری و خطرناک، انجام مراقبت و نظارت که شامل منع تولید نسل هم می شود را لازم دانسته است. پرسش آن است که در صورت عدم رعایت این مقرره و تولید نسل، چه مسئولیتی برای والدینی که علی رغم هشدار به بچه دارنشدن، خواسته یا ناخواسته دارای فرزند شده اند وجود دارد؟ چراکه مطابق این ماده، در صورت وجود بیماری و توافق زوجین، نکاح و ثبت آن میسر است و در موارد امکان خسارت به جنین، به دلیل وجود بیماری، باید مراقب باشند فرزنددار نشوند؛ زیرا انتقال بیماری به فرزند آن ها احتمال بالایی دارد. با این حال، روشن نشده که اگر والدین بی توجه به این امر اقدام به فرزندآوری نمایند، آیا مسئولیتی خواهند داشت یا خیر و در صورت پاسخ مثبت، جبران خسارت به چه ترتیب باید باشد. به نظر می رسد با توجه به مبانی و مصالح موجود در این موضوع، می توان مسئولیت مدنی والدین را محرز دانست؛ زیرا این طفل به راستی متحمل زیان های مالی و معنوی می گردد. برای جبران می توان از روش های متناسب بهره برد و ضمناً روش پرداخت مستمری با توجه به خسارت مطرح در این موارد، پیشنهاد مناسبی به نظر می رسد.
پیش بینی رضایت زناشویی بر مبنای «هماهنگی نگرش ها»، «آشنایی با نگرش های همسر» و «هماهنگی ارزش های زوجین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
29 - 44
حوزههای تخصصی:
رضایت زناشویی برای حفظ زندگی زوجین و بهزیستی آن ها، مهم است و عواملی که رضایت زناشویی را افزایش می دهد، مشهود است. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس هماهنگی نگرش ها، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین است. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. ۱۲۶ زوج از زوجین متأهل شهر تهران و کرج که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، در این پژوهش شرکت کردند. تمامی آزمودنی ها، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (ENRICH)، پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپانیر (DAS) و پرسش نامه ارزش های آلپورت (SOV) را تکمیل نمودند. یافته ها حاکی از آن است که بین هماهنگی نگرش ها، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین با رضایت زناشویی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و این متغیرها قدرت پیش بینیِ رضایت زناشویی را دارد. مقدار ضریب همبستگی رضایت زناشویی زوجین با هماهنگی نگرش های زوجین، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین برابر ۰.۷۱ و واریانس مشترک آن ها برابر با ۰.۵۰ است که به معنای آن است که متغیرهای موردنظر ۵۰ درصد رضایت زناشویی زوجین را پیش بینی می کنند؛ در این بین، هماهنگی نگرش های زوجین بیشترین نقش را در پیش بینی رضایت زناشویی دارد و پس از آن آشنایی با نگرش های همسر و در انتها هماهنگی ارزش های زوجین، می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند.
بررسی میزان گرایش به خرافات و ارتباط آن با شاخص های توسعه انسانی (مورد مطالعه: شهروندان شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
187 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان گرایش به عقاید خرافی با توجه به شاخص های توسعه انسانی در بین شهروندان 75-19 سال شهرکرج می باشد. در بخش مبانی نظری از نظریات صاحبنظران حوزه مکتب توسعه ( اورت راجرز، دانیل لرنر، آمارتیاسن، اس ان آیزنشتات، دیوید مک کله لند و کری کییز) استفاده گردید. این پژوهش از نظر روش در چارچوب روش کمی (پیمایشی) است که داده های مورد نیاز با ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد.جامعه آماری این پژوهش، شامل شهروندانی شهرکرج و حجم نمونه 400 نفر برآورد شد و شیوه نمونه گیری به صورت چند مرحله ای بوده، به طوری که پس از رعایت مراحل نمونه گیری، از سه منطقه شهرکرج (منطقه برخوردار، منطقه تا حدی برخوردار و منطقه کم برخوردار) متناسب با حجم جمعیت هر کدام از مناطق، افراد نمونه انتخاب شدند. براساس نتایج، گرایش به عقاید خرافی در میان شهروندان (با میانگین69/36 با توجه به بازه نمرات85-17) در حد پایینی است. نتایج آزمون رگرسیون خطی چند متغیره نشان می دهد که در مجموع 52 درصد از واریانس متغیر وابسته (خرافه گرایی) از طریق متغیرهای مستقل «سطح زندگی، توانمندی و قابلیت، سلامت اجتماعی، سلامت جسمانی، سواد رسانه ایی و سرانه مطالعه» برآورد و تبیین می شود.واژه های کلیدی: خرافه گرایی، شاخص های توسعه انسانی، سطح زندگی، توانمندی و قابلیت، شهر کرج
نقش فرهنگ در مفهوم سازی علوم اجتماعی؛ دیالکتیک امر خاص و عام در روش شناسی تیپ آرمانی ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
39 - 66
حوزههای تخصصی:
کلاسیک ها و معاصران جامعه شناسی و اندیشه اجتماعی، در سه رهیافت اثباتی، ضداثباتی و پسااثباتی منطق و ساختار مفاهیم در علوم اجتماعی را حول این پرسش ها مورد بحث و تعمق قرار داده اند: مفاهیم علوم اجتماعی و مفاهیم علوم طبیعی ازحیث ساختار، هدف و کارکرد چه شباهت و تفاوتی با هم دارند؟ انواع مفاهیم علوم اجتماعی کدام اند؟ آیا مفاهیم علوم اجتماعی از نوع مفاهیم عام علوم طبیعی هستند یا از گونه مفاهیم فردی مورخان؟ آیا مفاهیم علوم اجتماعی ارزش بارند یا رها از ارزش؟ در پاسخ به این پرسش ها مقاله حاضر از طریق بررسی مبانی کانتی و نئوکانتی نظریه پسااثباتی وبر، ماهیت، ساختار و کارکردهای مفهوم سازی تیپ آرمانی را در قالب هشت گزاره مرتبط با هم صورتبندی کرده است. این مقاله به طور سلبی استدلال می کند که تیپ آرمانی متمایز از مفاهیم فردی مورد نظر ریکرت، مفاهیم کلی علوم طبیعی-ریاضی، مفاهیم طبقه بندی کننده و مفاهیم جمعی برگرفته از زندگی روزمره است؛ سپس به طور ایجابی استدلال می کند که تیپ آرمانی ارزش بار و از سنخ مفاهیم تکوینی است. تیپ آرمانی ابزاری ضروری برای امکان بررسی علمی واقعیت اجتماعی، فهم معنای کنش، تحلیل علّی پدیده های اجتماعی، تأمین و افزایش دقت مفهومی، راهنمای ساخت فرضیه، ارزیابی واقعیت ، ارزیابی سیاستگذاری ها و بررسی تطبیقی است.
توصیف کیفی تجارب دانشجویان از حضور در کلاس های درس دانشگاهی در دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلاس درس، عرصه ای چندبعدی و در ساده ترین شکل، دریچه ای است برای فهم تحولات، تغییرات و به طورکلی، آنچه در دانشگاه ها می گذرد. هدف پژوهش حاضر، توصیف تجارب دانشجویان دختر مقطع کارشناسی رشته جامعه شناسی از حضور در کلاس های درس دانشگاهی در دانشگاه اصفهان است. این پژوهش با استفاده از روش توصیف کیفی بر 20 نفر از دانشجویانی انجام شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند. داده ها در اواخر دوره شیوع کرونا، با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته حضوری و آنلاین گردآوری و در ادامه با روش تحلیل مضمون، تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس تحلیل داده ها، دو مضمون اصلی «به حاشیه رفتن یادگیری» و «به حاشیه رفتن تعاملات علمی» و شش مضمون فرعی به دست آمدند. یافته های پژوهش نشان می دهد به واسطه تحولاتی که در نظام دانشگاهی و جامعه انجام شده است، معنا و مفهوم و کارکردهای کلاس درس به مثابه یک فضای آموزشی و اجتماعی، چالش برانگیز شده است. این امر مستلزم توجه جدی به تغییر در ذائقه ها، عادت واره ها و کنش های دانشجویان و استادان و استفاده از روش های متنوع تر با هدف بهبود یادگیری دانشجویان و افزایش بازدهی آموزش عالی است.
بررسی مشارکت جوانان در پیشگیری از مواد و روان گردانها و عوامل اجتماعی روانی مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
111 - 144
حوزههای تخصصی:
به دلیل پیچیدگی و شیوع گسترده مواد و روان گردان ها، تلاش می شود از ظرفیت های جامعه همچون جوانان در جهت پیشگیری از این آسیب اجتماعی استفاده شود. پژوهش حاضر تلاش کرده است مشارکت جوانان در پیشگیری از مواد را بررسی و رابطه آن را با مسئولیت پذیری، عملکرد پلیس، آگاهی از پیامدهای مواد، مهارت حل مساله، و برخی متغیرهای جمعیتی مورد تحلیل قرار دهد. این پژوهش از نوع کمّی است و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری، جوانان 30-18 سال در شهرهای یاسوج، گچساران و دهدشت هستند که 332 نفر به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، انتخاب شدند. ابزار تحقیق، جهت سنجش مشارکت در پیشگیری از مواد، مسئولیت پذیری، عملکرد پلیس، و آگاهی از پیامدهای مواد، پرسشنامه های پژوهشگر ساخته بودند که با استفاده از اعتبار محتوا و همسانی درونی به روش آلفا کرانباخ، تعیین اعتبار و پایایی شدند. به علاوه، جهت سنجش مهارت حل مساله از پرسشنامه دزریلا و همکاران (2002) استفاده گردید. یافته های توصیفی نشان دادند، مشارکت جوانان در پیشگیری از مواد در سطح متوسط رو به پایین است و به ویژه در بعد رسمی (تعامل و همکاری با پلیس) پایین است. یافته های استنباطی نشان دادند، ارزیابی عملکرد پلیس، آگاهی از پیامدهای موا، مهارت حل مساله، و سکونت در شهر گچساران رابطه معناداری با مشارکت در پیشگیری از مواد و روان گردان ها دارند و 206/0 از تغییرات آن را تبیین می کنند.
زنان اقدام کننده به خودکشی؛ فعالِ میدان خشونت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
145 - 177
حوزههای تخصصی:
خودکشی از جمله رفتارهای انسانی است که تحت تاثیر درون مایه های زیستی متنوعی قرار دارد. در شرایط کنونی با توجه به مسائلی همچون؛ روند صعودی نرخ خودکشی، کاهش سن اقدام و افزایش استفاده از روش های خشن همچون خودسوزی برای خودکشی می توان از ضرورت پرداخت آن به عنوان یک مسئله ی اجتماعی اشاره نمود. این پژوهش در صدد است با روش کیفی نظریه ی زمینه ای با تمرکز بر داده های حاصل از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته با 15 فردِ خودکش (زن) به فهم و شناسایی عللی بپردازد که در توضیح چرایی و چگونگی شکل-گیری پدیده ی خودکشی مؤثرند. نتایج پژوهش نشان می دهد که تبیین کننده های اقدام به خودکشی از دید این افراد خشونت کلامی، فیزیکی، اجتماعی، تغییر مکان اجباری، ممانعت از اشتغال و طلاق، احساس خستگی و تنهایی، مشاجرات با فامیل و اولیاء مدرسه، عدم همدردی همسر، کار اجباری در دوران کودکی، بیماری و مشکلات جسمی و نداشتن حامی به عنوان شرایط علی خودکشی می باشند. نتایج تحقیق نشان داد بارزترین علت اقدام به خودکشی این افراد نوع مواجهه و برخورد آن ها و یا خانواده هایشان با موضوع خشونت بوده است.
برهم کنش قدرت و مقاومت: تحول گفتمان پدرسالاری در ادبیات داستانی نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
31 - 50
حوزههای تخصصی:
با ورود مدرنیته به ایران و شروع فرایند توسعه، خانواده همواره متأثر از عوامل و اندیشه های مختلف دستخوش تغییر و تحولات عظیم شده است. به موازات این، مقوله پدرسالاری نیز دچار دگردیسی شده است. این پدیده نمودیافته در نشانه های فرهنگی، به دلیل ارزش گذاری های متفاوت و ارتباط جدایی ناپذیرش با جامعه و روابط قدرت، ماهیتی گفتمانی شده دارد که می تواند در عین اثرگذاری بسیار نمودی از صداهای غالب یا مغلوب در ساختاری فرهنگی باشد. در این پژوهش، که برآمده از پژوهشی گسترده درباره ی گفتمان خانواده در ادبیات داستانی نوجوان است، با بررسی آثار در بازه ی زمانی 50 ساله ی داستان نویسی برای نوجوان، کوشیده ایم تا گفتمان غالب در هر دوره ی زمانی و تغییرات بازنمایی پدرسالاری را در این آثار، جست وجو کنیم. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی و داده کاوی به روش استقرایی و براساس رویکرد تحلیل گفتمان تاریخی بوده است. بررسی ها نشان می دهد در بازه های زمانی مختلف، بازنمایی گفتمانی پدرسالاری، متأثر از تغییرات اجتماعی ساختار خانواده به سیاق زیر بوده بوده است: 1. دوره اول، دهه 50 دوره سیطره فرم و محتوای ایدئولوژیک خانواده است و پدر در معنای قدرت مطلقه کاربرد دارد؛ 2. دوره دوم برهه پدرسالاری دهه 60و70 است که شاهد پذیرش قدرت و عاطفی سازی هستیم؛ 3. دوره سوم بازنمایی پدرسالاری و مقاومت دربرابر آن که دهه 80 است و 4. دوره نبود پدر و قدرت نمایی فرزندان در دهه 90 است. نتایج نشان می دهد، در بازه ی زمانی مدنظر، تغییرات عمده ای را می توان در بازنمایی گفتمان پدرسالاری شاهد بود که با گفتمان دوره ی قبل کاملاً متفاوت است و نشان می دهد قدرت و مقاومت بین پدر و فرزند، از جریان قدرت مطلقه ی پدر، به سمت حذف پدر و قدرت نمایی فرزندان پیش رفته است.
اثربخشی آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی شهر کرمانبود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر کرمان در سه ماه نخست سال 1402 بودند. 30 نفر از آن ها به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. مداخله آموزش تئوری انتخاب گلاسر در 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و ثبات خانواده در زوجین دارای همسر نظامی تاثیر معناداری داشت (001/0P<). مجذور اتا نشان داد آموزش تئوری انتخاب گلاسر 49 درصد از تغییرات دلزدگی زناشویی و 58 درصد بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی را تبیین می کند. نتیجه-گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از آموزش تئوری انتخاب گلاسر در کاهش دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی، پیشنهاد نمود.