فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱۷٬۸۲۲ مورد.
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
163 - 192
یکی از نیازهای مهم افراد جامعه و به ویژه دانشجویان، نشاط اجتماعی است. نشاط اجتماعی، مجموعه ای از شرایط فردی و اجتماعی است که باعث نگرش های مثبت افراد نسبت به محیطی می شود که آن ها را فراگرفته است. این پژوهش با هدف "بررسی برخی عوامل موثر بر نشاط اجتماعی دانشجویان" با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. حجم نمونه تعداد 400 نفر تعیین گردید و نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه استفاده شد. میانگین نشاط اجتماعی دانشجویان 31/2 بوده است. یافته های تحلیل دو متغیری نشان داد بین متغیرهای احساس امنیت، سلامت اجتماعی، احساس بی عدالتی، سرمایه اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، میزان استفاده از فضای مجازی، احساس بیگانگی اجتماعی، پایبندی دینی با نشاط اجتماعی دانشجویان رابطه معنی دار وجود دارد. اما بین سن و نشاط اجتماعی دانشجویان رابطه معنی داری وجود نداشته است. همچنین نشاط اجتماعی دانشجویان برحسب جنس و وضعیت تأهل دانشجویان تفاوت معنی داری وجود داشته است. یافته های تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد بجز متغیرهای احساس محرومیت نسبی، وضعیت تأهل، احساس امنیت، سرمایه اجتماعی و میزان استفاده از فضای مجازی سایر متغیرهای مستقل از معادله رگرسیون خارج شدند. این متغیرها توانسته اند 28 درصد واریانس متغیر وابسته نشاط اجتماعی دانشجویان را تبیین کنند.
مطالعه جامعه شناختی نگرش شهروندان نسبت به مهاجران افغانستانی در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
129 - 160
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر برگرفته از یک تحقیق می باشد، که با هدف بررسی مطالعه جامعه شناختی نگرش شهروندان نسبت به مهاجران افغانستانی در شهر شیراز انجام شده است. این تحقیق از نوع مطالعه ای توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را شهروندان شهر شیراز در سال 1402 تشکیل داده اند. روش نمونه گیری در این پژوهش روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته 26 سوالی، جهت ارزیابی نگرش شهروندان شیرازی نسبت به مهاجران افغانستانی در ایران است. محققان در این مقاله در پی پاسخ به این پرسش می باشند که آیا رابطه معناداری بین سطح سواد، قومیت، نوع مذهب (شیعه و سنی)، وضعیت اقتصادی، احساس امنیت شهروندان و نگرش آنها نسبت به مهاجران افغانی وجود دارد؟ نتایج آماری حاصل آزمون همبستگی پیرسون، به وسیله نرم افزار spss بیانگر آن است که، رابطه معناداری (همبستگی معناداری) بین سطح سواد ، قومیت، نوع مذهب (شیعه و سنی)، وضعیت اقتصادی و احساس امنیت شهروندان و نگرش آنها نسبت به مهاجران افغانی وجود دارد.
The Effects of School Size on Student Participation and Sense of Community(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
205 - 211
حوزههای تخصصی:
Purpose: The size of a school is a crucial factor influencing educational outcomes, yet its impact on student participation and the sense of community remains complex and multifaceted. This study aims to explore how different school sizes affect these dimensions, focusing on qualitative aspects of student experiences and institutional dynamics to provide a deeper understanding of the educational landscape.
Methodology: A qualitative research design was adopted, utilizing semi-structured interviews to collect data from 29 participants, including students, teachers, and school administrators from various sized schools. Theoretical saturation was reached to ensure a comprehensive exploration of the themes. Data were analyzed using NVivo software to facilitate thematic analysis and ensure systematic handling of the interview transcripts.
Findings: Five main themes were identified: Student Engagement, Sense of Community, Learning Environment, Administrative Influence, and Challenges and Barriers. Sub-themes such as Academic Participation, Support Networks, Classroom Dynamics, and Policy Making illustrated the specific ways in which school size impacts educational practices and student perceptions. Smaller schools were generally found to foster a stronger sense of community and engagement, whereas larger schools provided more diverse opportunities but faced challenges in maintaining a personalized learning environment.
Conclusion: The study concludes that school size significantly influences the educational environment, affecting everything from student engagement to administrative strategies. While smaller schools excel in creating a cohesive community, they often struggle with resource limitations and opportunity diversity. Larger schools, on the other hand, offer extensive resources and opportunities but may lack the close-knit community feel that enhances student engagement and sense of belonging.
دوگانه مرز و امنیت مطالعه کیفی نقش بازارچه های مرزی در احساس امنیت اقتصادی- اجتماعی روستائیان مرزنشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به بررسی نقش بازارچه های مرزی بر احساس امنیت روستائیان مرزنشین شهرستان بانه پرداخته شده است. احساس امنیت در دو بعد اجتماعی- اقتصادی سنجیده شده است. روش مورد استفاده در این تحقیق، کیفی با استفاده از مصاحبه به روش موردیِ نوعی و فوکوس گروپ بوده است. همچنین مصاحبه هایی با مسئولین انتظامی و کارمندان گمرک شهرستان بانه انجام گرفته است. یافته ها نشان می-دهد که مبادلات مرزی و تجارت مرزی نقش پراهمیتی در بهبود وضعیت زندگی ساکنان منطقه مرزی داشته است و توانسته باعث بهبود زندگی مردم چه به لحاظ اقتصادی و چه اجتماعی در منطقه گردد. با ایجاد بازارچه ها به گفته مردم و مسئولین از تعداد قاچاقچیان و افرادی که امنیت مردم را تا حدودی به خطر می اندازند، کاسته شده است. از نظر سرمایه گذاری و گرایش به فعالیت های اقتصادی و تجاری با افراد آن سوی مرز، شاهد روند رو به افزایشی بوده ایم اما سرمایه گذاری تولیدی در منطقه صورت نگرفته است که این خود یکی از نقاط ضعف ایجاد بازارچه ها می باشد. احساس امنیت مالی نسبت به دوره قبل از تأسیس بازارچه، روند رو به افزایشی داشته است و همچنین در کاهش ناآرامی های منطقه و کاهش جرایم داخل روستاها و مناطق مرزی تاثیر مثبتی گذاشته است. اما احساس امنیت در ترددهای مرزی و کولبری کاهش یافته است که لازم است سیاست های انتظامی تاحدودی به نفع کولبران و کاسبان خرده پا بازنگری گردد. در اهداف اولیه شکل گیری مبادلات مرزی، توسعه اقتصادی و اشتغال زایی سالم، سرآمد این تصمیمات بوده اما تأثیربخشی بازارچه ها بر سایر مناطق از جمله نقاط شهری بیشتر از مناطق روستایی مرزی بوده است. در هر حال، نتایج پژوهش حاکی از ان است که علی رغم ضروری بودن تأسیس این بازارچه ها و آثار اقتصادی، امنیتی و رفاهی آن، به دلیل برخی از مشکلات از رسالت اولیه خود دور شده اند
Identifying Contextual and Moderating Components Affecting the Implementation of the Primary Mathematics Curriculum(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
106 - 113
حوزههای تخصصی:
Purpose: Given the importance of proper implementation of the primary mathematics curriculum, this study aimed to identify the effective contextual and moderating components in the implementation of the primary mathematics curriculum.
Methodology: This study was applied in purpose and qualitative in approach. The research population consisted of expert teachers in the field of primary mathematics curriculum in Tehran during the academic year 2020-2021, from whom 16 were selected based on theoretical saturation using purposive and snowball sampling methods. The research tool was a semi-structured interview, the face validity of which was confirmed by experts, and its reliability was obtained with a Cohen’s Kappa coefficient of 0.86. The data were analyzed using thematic analysis in MAXQDA-2020 software.
Findings: The findings revealed that in the model of effective components in the implementation of the primary mathematics curriculum, for contextual components, 17 basic themes were identified under 4 organizing themes including social, cultural, economic, and structural, and for moderating components, 20 basic themes were identified under 3 organizing themes including advantages of learning mathematics, barriers to learning mathematics, and facilitators of learning mathematics. Ultimately, a model of effective contextual and moderating components in the implementation of the primary mathematics curriculum was illustrated.
Conclusion: According to the results of this study and considering the effective contextual and moderating components in the implementation of the primary mathematics curriculum, it is necessary for specialists and curriculum planners to utilize strategies compatible with the identified components to improve the educational system.
شایستگی های اخلاقی-رفتاری مدیران در محیط های متلاطم (مطالعه ای فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
127 - 154
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارائه مدل شایستگی های اخلاقی-رفتاری مدیران در محیط های متلاطم صورت گرفته است. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش فراترکیب انجام شده است. بدین منظور، روش هفت مرحله ای سندولوسکی و باروسو (2007) اتخاذ گردیده است. براین اساس، کلیه اسناد علمی یافت شده از سال 2009 تا 2024، به تعداد 257 سند علمی که در 7 پایگاه خارجی و 3 پایگاه داخلی یافت شدند مورد تحلیل قرار گرفتند، این پایگاه ها شامل: گوگل اسکالر، اشپرینگر؛ امرالد؛ ساینس دارکت؛ پاب مد؛ سیج؛ نورمگز؛ ایرانداک؛ اس آی دی و نورمگز می باشند که جامعه پژوهش حاضر را شکل می دهند. درنهایت، 20 سند علمی پس از واکاوی عناوین، روش پژوهش و یافته ها، گزینش و تحلیل شد. تحلیل یافته ها با روش تحلیل تم انجام گرفته و به منظور کنترل کیفیت پژوهش از بازخوردهای خبرگان در گام های پژوهش استفاده شده است. علاوه بر این، از ابزار برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی (CASP)، به منظور کنترل کیفیت اسناد علمی برگزیده جهت تجزیه وتحلیل و همچنین تامین کیفیت یافته های مطالعه حاضر استفاده گردید. براساس یافته ها، شایستگی های اخلاقی-رفتاری، ابعاد اقتصادی، زیست محیطی، امنیتی، فرهنگی، فردی، سازمانی، مدیریتی/ رهبری، حقوقی-قانونی، انسانی (بشر) و سیاسی-اجتماعی را که به طور کلی شامل 58 مضمون اولیه می باشند، در برمی گیرد.
پیامدهای ازدواج زودهنگام در زنان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
33 - 59
حوزههای تخصصی:
ازدواج زودهنگام در سطح جهانی با پیامدهای مختلف بهداشتی و اجتماعی برای دختران نوجوان همراه است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه پیامدهای ازدواج زودهنگام در زنان شهرستان اهواز است. روش پژوهش، کیفی است و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، داده ها با 22 مصاحبه به اشباع رسید. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای ارزیابی کیفیت نتایج، از معیارهای اعتمادپذیری «لینکن» و «گوبا» استفاده شد. در تحلیل اطلاعات از الگوی تحلیل توصیفی- تفسیری سه مرحله ای «اسمیت» استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده از کدگذاری مصاحبه های انجام شده، پیامدهای ازدواج زودهنگام شامل 63 مفهوم بود که در قالب سیزده مقوله فرعی و دو مقوله اصلی بروز آسیب ها و مشکلات مختلف برای زنان در زندگی زناشویی (نداشتن قدرت تصمیم گیری و حل مسائل زندگی، مداخله دیگران در زندگی به دلیل سن پایین دختر و پسر، فقدان شناخت و آگاهی از مسائل و مشکلات زندگی، نداشتن آمادگی لازم برای فرزندپروری، نداشتن شناخت نسبت به نحوه تعامل با همسر و اطرافیان، مشکلات روحی، مشکلات جسمی و تجربه ناخوشایند از رابطه جنسی به دلیل مشکلات روحی) و تحقق نیافتن خواسته ها و علایق فردی (ناتوانی در ایجاد شرایط مناسب برای فرزندان و قربانی شدن آنان، عدم امکان گذراندن دوران تحصیلی و داشتن شغل، تجربه زودهنگام زندگی مشترک و حسرت تجربه های ویژه سن، آسایش و فراغت خاطر نداشتن و بی توجهی به ظاهر و بدن خود) دسته بندی شد. همراهی و حمایت دولت و سازمان های مرتبط از قبیل وزارت آموزش و پرورش، بهزیستی، وزارت علوم و وزارت کشور برای مقابله با پدیده کودک همسری و بسترسازی مناسب برابری جنسیتی، ضروری است.
اثربخشی آموزش روانشناسی مثبت گرا بر عزت نفس جنسی و سازگاری زناشویی زنان خانه دار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
38 - 54
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش روان شناسی مثبت گرا بر عزت نفس جنسی و سازگاری زناشویی زنان خانه دار انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان خانه دار در دامنه سنی 18 تا 45 شهر تهران بودند که 40 نفر به عنوان نمونه به روش دردسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) و پرسش نامه عزت نفس جنسی زنان زینا و اسچوارز (1996) بود. برنامه آموزش روان شناسی مثبت گرا سلیگمن و همکاران (2005) شامل مداخله 8 جلسه ای 90 دقیقه ای به صورت یک بار در هفته برای گروه آزمایش برگزار شد در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها به روش اندازه گیری مکرر با نرم افزار spss انجام شد.. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که اثر گروه و اثر زمان، اثر تعاملی گروه×زمان نیز برای سازگاری زناشویی (812/0=2η و 000/0=P) و عزت نفس جنسی (873/0=2η و 000/0=P) معنادار بوده است. (05/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه که نشان می دهد آموزش روان شناسی بر اساس مثبت گرایی می تواند عزت نفس جنسی و سازگاری زناشویی را در زنان خانه دار افزایش دهد، پیشنهاد می شود که برنامه های آموزشی مبتنی بر مثبت گرایی در برنامه ریزی های مشاوره ای و خانواده به منظور بهبود موفقیت زناشویی و تقویت احساس ارزشمندی جنسی در این گروه از زنان مورد استفاده قرار گیرد.
جهان زندگی ناباوران؛ مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه تهران و شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
افراد در مواجهه با دین بطور معمول در دو دسته دیندار و بی دین جای می گیرند؛ اما در نگاهی عمیق تر دینداری امری است که تلون بسیاری می پذیرد. بنابراین پژوهش و سیاستگذاری در حوزه دین و دینداری بدون توجه به تنوع ها و تکثرات موجود در آن ناقص است. مطالعه باورها و سنت عملی برخاسته از آن در میان افرادی که از دید ناظری بیرونی، غیردیندار تلقی می شوند، همچنان در زمره مطالعات دینداری جای دارد؛ اما در مطالعات جامعه شناختی دین، کمتر به این طیف توجه می شود. همچنین تاثیرات برجسته نخبگان بر سرنوشت جوامع اهمیت مطالعه دینداری در بین آنان را دوچندان می کند. دین و دینداری را نیز می توان در سه بُعد معرفتی، گرایشی و رفتاری دسته بندی کرد. از آن جا که تحقیق در همه ابعاد سه گانه، مانع توجه کافی به جزئیات در هر یک از این ابعاد است، مقاله حاضر تنها به بعد معرفتی دینداری می پردازد. در این پژوهش چارچوبی متشکل از 6 محور به عنوان محورهای گفت وگو با مصاحبه شوندگان مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده های گردآوری شده، منجر به تمایز سه دسته «غیرمعتقدین به اصول دین»، «غیرمعتقدین به شریعت» و «معتقدین به شریعت» شد. در این تحقیق به سبب تنوع و گستردگی داده ها تنها به مطالعه مواضع معرفتی دانشجویان غیرمعتقد به اصول دین پرداخته می شود. در بررسی قشر ناباوران شش گونه بدست آمد که عبارتند از: منکر خدای برساخت گرای علم آیین، لاادری شک بنیاد، شک بنیاد خودآیین، لاادری گرای علم آیین، آرامش طلب تکلیف گریز و خداباورِ شک بنیادِ کثرت گرا.
زمانه پسااستعماری و بازاندیشی در هویت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
239 - 263
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رهیافت پسااستعماری و ظرفیت سنجی امکانات نظری آن برای بازاندیشی و تأمل در هویت ایرانی در دوران معاصر است. روش مطالعه: مطالعه حاضر از نوع کیفی و بر اساس تحلیل انتقادی و مقایسه ای نظریه پسااستعماری با تأکید بر هویت و در خصوص مسائلی که در دوران متأخر هویت ایرانی را همپای دیگر جوامع به موضوعی مسأله ساز تبدیل کرده، است. گستره مطالعه نیز با نگاهی به مهم ترین ابعاد نظریه پسااستعماری، بخشی از آرا و نظریات مهم در حوزه هویت معاصر در ایران را که از حیث دغدغه های مشترک قابل تطبیق و مقایسه هستند، دربرمی گیرد. یافته ها: با آنکه ایران جزو معدود کشورهایی است که به طور مستقیم مستعمره نشده، فارغ از معضلات دوران استعمار نبوده و در هویت یابی دوران اخیر کمابیش با همان معضلاتی مواجه بوده که در رهیافت پسااستعماری مطرح شده اند. نظر به هویت چندلایه و نسبت همواره بغرنج ارتباط آن ها، موضوع مهم در این مطالعه، کیفیت برقراری نسبتی بین اجزای هویت ایرانی با یکدیگر از یک سو و در عین حال، مواجهه با دیگری در وضعیت جدید است. نتیجه گیری: بر اساس رویکرد پسااستعماری، بازتعریف هویت ایرانی مستلزم بازاندیشی نوینی در اقتضائات هویتی نوظهوری است که از سویی نیازمند اتخاذ موضعی نقادانه در قبال سیطره مفروضات گفتمان شرق شناسی و تمایل منفعلانه نسبت بدان بوده و در عین حال، باید تلاش نماید از گرایش به قطب سلبی محتمل در این خصوص یعنی بومی گرایی واکنشی و منفعلانه نیز اجتناب ورزد. بدین ترتیب در متن زمانه و زمینه پسااستعماری به دور از دوگانه سازی های ذاتی معرفتیِ، امکان طرح تأسیس نظام دانایی جدیدی بر اساس باور به برساخته بودن و نیز ترکیبی و به اصطلاح هیبریدی بودن هویت مسأله مهم بازتعریف هویت ایرانیان در دوران جدید است به ویژه اینکه چنین بازاندیشی جدیدی برای تعامل فعالانه در جهان کنونی و اتخاذ موضعی فراتر از حبّ و بغض های تاریخی ضرورت دارد.
Providing a Framework for Identifying Challenges in Human Resource Management in the Education System of Iraq(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of this study is to develop a comprehensive framework for identifying the challenges facing human resource management (HRM) in the education system of Iraq. By leveraging insights from key stakeholders, the study aims to provide detailed understanding and solutions to improve the effectiveness and efficiency of HRM practices in Iraqi educational institutions.
Methodology: This qualitative study utilized a purposive sampling method to select 12 experts from the Iraqi education sector, focusing on the provinces of Maysan, Baghdad, and Dhi Qar. Data were collected through semi-structured interviews, which were then transcribed and analyzed using thematic analysis facilitated by NVivo software. The analysis aimed to identify key themes related to HRM challenges, ensuring the validity of findings through researcher self-review and verification control.
Findings: The study identified several significant challenges affecting HRM in Iraq's education system. Financial constraints, such as low salaries for educational staff and inadequate funding for schools, were pervasive. Infrastructural deficiencies, including old and poorly maintained school buildings, contributed to an unconducive learning environment. There was also a lack of technological integration, with schools insufficiently equipped and teachers untrained in using modern educational tools. Additional issues included inadequate parental and governmental support, a curriculum misaligned with societal and market needs, teacher demotivation, outdated assessment methods, and political instability influencing educational policies.
Conclusion: Effective HRM practices, such as performance-based budgeting, financial decentralization, technological integration, and comprehensive teacher training programs, are essential for enhancing educator performance and improving educational quality.
طراحی الگوی عوامل موثر بر مشارکت شهروندان در امور شهری با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت یکی از مفاهیم مهم جامعه شناسی به شمار می آید که در جهان امروز نقش بسزایی را ایفا می کند. مشارکت شهروندان در امور شهری در واقع توسعه از مردم، با مردم و برای مردم است. به عبارتی مشارکت شهروندان در تصمیم گیری ها برنامه ریزی ها و کلیه فعالیت ها و امور شهری مورد توجه مدیران، برنامه ریزان، صاحب نظران توسعه اجتماعی مخصوصاً در حوزه برنامه ریزی شهری و شهرسازی قرار گرفته است. با توجه به این مطالب هدف این پژوهش طراحی نظام شناسایی و طبقه بندی مولفه های مشارکت شهروندان در امور شهری از طریق مطالعه و جمع بندی پژوهش های انجام شده در زمینه مشارکت شهروندان در امور شهری با رویکرد فراترکیب است. روش پژوهش حاضر کیفی است و جامعه آماری این پژوهش را کلیه مقالات علمی و پژوهشی انجام شده در ایران با موضوع مشارکت شهروندان در امور شهری از سال1390 تا پایان سال ۱۴۰۰ تشکیل داده است. در کل تعداد 32 مقاله پژوهشی یافت شد که در نهایت پس از بررسی و پالایش های مختلف 19 مقاله برای بررسی نهایی انتخاب گردید یافته ها نشان می دهد تاکنون در6 مقوله و 48 مفهوم پیرامون عوامل موثر بر مشارکت شهروندان در امور شهری کار صورت پذیرفته است که پس از طی مراحل متعدد مدل مفهومی مرتبط با این موضوع ارائه شده است.
بررسی نقش کیفیت منظر خیابان در اخلاقیات شهری با تاکید بر روابط نظم فضایی و نظم اجتماعی ( تحلیل عدالت فضایی در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
97 - 128
حوزههای تخصصی:
فضا را باید مکانیسم مهمی فرض نمود که می تواند زمینه ظهور و بروز بی عدالتی های اجتماعی را موجب شده و شیوه های نامناسب سازمان دهی آن نیز (بی توجه به ابعاد منظر شهری) می تواند پیامدهای نامناسب و نامطلوبی برای زندگی شهری داشته باشد که خود بحث و موضوعی مهم در حوزه مباحثات اخلاقیات شهری است. همچنین ازآنجاکه خیابان به عنوان کامل ترین نمونه و نماد یک فضای شهری محسوب می شود به نظر می رسد خیابان اصلی ترین موقعیت درک واقعی یک شهر می باشد. در این راستا محقق این پژوهش تقلا و تلاش دارد تا حلقه اتصال نظرات اندیشمندانی چون جین جیکوبز، یان گِل، دیوید هاروی و ادوارد سوجا باشد و ازاین جهت در صدد بسط نظری و ارتباط مفاهیم کلیدی این نظریه پردازان (نظم فضایی و نظم اجتماعی) در بستر شهر ایرانی را به جستجو بنشیند. روش انجام طرح پژوهش حاضر، ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی آن است. این طرح برای شناخت پدیده، با داده های کیفی شروع می شود و سپس در مرحله ثانویه به صورت کمّی مورد سنجش قرار می گیرد. شهر تهران ترکیبی از محله ها، خیابان های قدیمی و شهرک های جدید است که آنها را کنار هم می بینیم. توجه به این فضا می تواند به برجسته نمودن روابط فضایی کمک نماید؛ و این مهم موضوعی است که نتایج پژوهش حاضر دلالت مبرهن بر آن دارد. بدان معنا که از منظر کیفی، خیابان های مناطق جنوب شهر تهران به مراتب وضعیت نامساعدتری دارند و از طرفی وضعیت اخلاقیات شهری نیز در این مناطق به مراتب نامطلوب تر از سایر مناطق شهر تهران است.
Evaluation of the Analytical Model for Policy Making in Online Education at the Primary Level(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to investigate the policy-making processes for online education at the primary level, focusing on the objectives, content, strategies, resources, and assessment practices. It aimed to identify the challenges and opportunities within these policies to enhance the effectiveness of online education.
Methodology: This cross-sectional survey study involved 384 educators, administrators, and policymakers in the primary education sector. Data were collected via a researcher-made questionnaire to gather comprehensive insights into the participants' perceptions of online education policies. The questionnaire was validated through a pilot study, and data analysis was conducted using SPSS and SMART-PLS for quantitative responses and thematic analysis for qualitative responses. Confirmatory factor analysis and Cronbach's alpha coefficients were utilized to assess the reliability and validity of the constructs within the questionnaire.
Findings: The findings revealed a general consensus on the importance of clearly defined objectives, engaging content, and effective strategies for the successful implementation of online education policies. Challenges identified include the need for better technology infrastructure, financial resources, and professional development for educators. The analysis also highlighted the significance of affective and psychomotor domains in online education, which are often overlooked in policy making. Participants expressed a desire for more innovative and interactive online learning environments to enhance student engagement and learning outcomes.
Conclusion: The study concludes that while there are significant opportunities to enhance the quality and effectiveness of online education through policy improvements, there are also considerable challenges that need to be addressed. These include the integration of affective and psychomotor learning goals, the development of comprehensive support systems for educators, and the improvement of technology and financial infrastructures. Policymakers and educators must work collaboratively to refine online education policies, ensuring they are inclusive, effective, and capable of meeting the diverse needs of primary education students.
مستند شناسی نظریه بطلان کودک همسری مطابق با فتوای آیت الله مکارم شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۹
51 - 70
حوزههای تخصصی:
مساله ی تزویج ولایی از فروعات فقهی پر دغدغه ای است که بازخوانی دیدگاه های فقهی را ضرورت می بخشد. آیت الله مکارم شیرازی در کتاب انوار الفقاهیه که نظر متقدّم ایشان می باشد ، همسو با نظر مشهور فقها و حقوق دانان ، قائل به عدم نفوذ تزویج ولایی مستلزم مفسده یا عدم مصلحت هستند؛ امّا در استفتای متاخّر از ایشان ، نظریّه ی بطلان نکاح زیر سنّ 13 سال مطرح شده که این مقاله به بررسی این دیدگاه اختصاص یافته است. گردآوری داده های اصیل از منابع فقهی و حقوقی با روش توصیفی تحلیلی به این یافته ها منتج شده که محوری ترین گزاره ی نظریّه ی مذکور، بطلان مطلق تزویج ولایی به شمار می آید؛ که به نظر نگارنده برخی از ملاک های احتمالی آن همچون: «مبنا قرار دادن قاعده ی وجود مجیز صالح حین العقد»،« مصلحت صغار، موضوعِ حکم جواز تزویج زیر سنّ 13 سال»، و «حکم حکومتی دانستن استفتای مذکور » مبانی معتبری به شمار نمی آیند و با دقّت نظر در استفتاء و تحلیل آن، می توان دو مبنای «تاثیر مقتضیّات زمانی و مکانی» و «قاعده ی مقتضی و مانع» را استخراج کرد که نظریّه ی بطلان کودک همسری با این دو مبنا سازگار بوده و عناصر آن قابل تطبیق بر استفتای معظّم له مبنی بر «بطلان کودک همسری» می باشد.
طراحی و اعتباریابی مدل توسعه منابع انسانی دانشی با رویکرد فرهنگِ دانش محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر و با گذر از عصر صنعت و ورود به عصر اطلاعات، منابع انسانی دانشی به عنوان ارزشمندترین دارایی و مهمترین عامل مزیت رقابتی سازمانها معرفی شدند.لذا ابعاد سنتی مدیریت منابع انسانی و وظایف آنان، دچار دگرگونی شده و تلاش مدیریت برای حفظ، نگهداری و پرورش این دسته از منابع انسانی، اهمیت بیشتری یافته است. بنابراین پژوهش حاضر در همین راستا و با هدف، طراحی و اعتباریابی مدل توسعه منابع انسانی دانشی با رویکرد فرهنگ دانش محور انجام شده است. این پژوهش، از لحاظ هدف، توسعه ای - کاربردی و از لحاظ ماهیت روش، توصیفی– اکتشافی است. جهت گردآوری داده های کیفی از ابزار مصاحبه و جهت ارائه این مدل از استراتژی گراندد تئوری با رهیافت استراوس و کوربین استفاده شده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش در بخش کیفی، 20 نفر از مسئولان و خبرگان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و در بخش کمی، 150 نفر از منابع انسانی دانشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بودند که در انجام این تحقیق مشارکت داشتند. نتایج حاصل از کدگذاری سه مرحله ای، در نرم افزار مکس کیودا، با 253 کد اولیه،34 مفهوم و 5 مقوله اصلیِ علی، زمینه ای ، موانع(مداخله گر)، راهبردها و پیامدها حول پدیده محوری(توسعه منابع انسانی دانشی) در قالب مدل پارادایمی نشان داده شده است. همچنین نتایج آزمون مدل سازی معادلات ساختاری، از طریق نرم افزاراسمارت پی.ال.اس، نشان داد که روابط میان مقوله های مدل توسعه منابع انسانی دانشی و تاثیر مقوله ها بر روی یکدیگر قابل تایید است.
«آسیب پذیری اجتماعی» شهروندان اصفهانی در مواجهه با اپیدمی کووید 19: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اپیدمی کووید 19، عصر حاضر را با مخاطراتی جدید و دامن گستر مواجه کرده است. پژوهش حاضر، ابتدا تجربه زیسته شهروندان اصفهانی از آسیب پذیری دوران کرونا را واکاوی می کند و سپس میزان آسیب پذیریِ گروه های مختلف اجتماعی را در جامعه آماری کل شهروندان اصفهانی می سنجد. پژوهش حاضر، از نظر روش شناسی یک تحقیق ترکیبی از نوع متوالی کیفی-کمی است. روش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. بر این اساس با استفاده از تکنیک نمونه گیری هدفمند[1] ، تعداد 30 نفر از افرادی انتخاب شدند که به اقتضای شرایط خویش، تجربه آسیب دیدگی بیشتری از کروناویروس داشتند . مصاحبه ها از نوع نیمه ساختاریافته بود. پس از پیاده سازی مصاحبه ها و تبدیل گفت وگوها به متن، داده ها با استفاده از روش تحلیل داده کولایزی[2] کدگذاری و تفسیر شد. در بخش کمی، با انجام تحقیق پیمایشی، میزان «آسیب پذیری شهروندان اصفهانی از مواجهه با کرونا» بر نمونه ای معرف از کل شهروندان 19 تا 64 ساله شهر اصفهان، سنجش شد. با استفاده از فرمول کوکران و شیوه نمونه گیری سهمیه ای، 483 نفر از شهروندان مطالعه شدند. نتایج بخش کیفی نشان داد شهروندان اصفهانی طی زندگی در شرایط کرونایی و برهمکنشی های اجتماعی با این شرایط، آسیب های مختلفی را تجربه کرده اند که در پنج مقوله آسیب های اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، اجتماعی و نهادی قرار گرفته اند. نتایج آزمون فرضیات نشان داد در آسیب های اقتصادی، شغلی و اجتماعی، میانگین نمرات پاسخگویان از حد متوسط نرمال پایین تر است و گویای آن است که شهروندان اصفهانی از لحاظ اقتصادی و اجتماعی آسیب پذیری کمتری داشته اند، اما در حوزه آسیب های فرهنگی، نهادی و آموزشی، میانگین نمرات پاسخگویان بالاتر از حد متوسط نرمال است. میزان آسیب پذیری در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و آموزشی، در بین طبقات مختلف اجتماعی به گونه ای معنادار متفاوت است، اما در دیگر ابعاد تفاوت معناداری در بین طبقات مختلف اجتماعی وجود ندارد. بنابراین، آسیب پذیری شهروندان اصفهانی از شرایط همه گیری کرونا، ناشی از فقدان نظام منسجم و کارآمد مدیریت بحران در کشور، بیشتر از نوع فرهنگی و نهادی است، حال آنکه در سطوح اجتماعی و اقتصادی توانسته اند خود را با شرایط اپیدمی سازگار کنند. این نتایج تلویحات کاربردی در تدوین مداخلات برای بحران های کنونی و آینده کلان شهر اصفهان و چه بسا جامعه ایران خواهد داشت. [1]. Purposive sampling [2]. Colaizzi’s method of data analysis
بررسی وضعیت توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
152 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: پس از وقوع شبکه جهانی وب، اینترنت اشیا با توجه به افزایش چشمگیر اینترنت میتواند انقلاب بعدی باشد و این سازه به دنبال ایجاد پلی بین دنیای واقعی و مجازی است که توانمندی ایجاد شبکه ای یکپارچه از میلیاردها اشیاء با قابلیت اتصال بیسیم به یکدیگر جهت تبادل اطلاعات را دارد لذا با توجه به اهمیت اینترنت اشیاء در مدارس امروزی، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کمّی بود. جامعه پژوهش مدیران و برنامه ریزان آموزش وپرورش و مسئولان دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 281 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، پرسشنامه محقق ساخته توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی با 26 گویه بود که داده های آن با روش تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تی تک نمونه ای در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی دارای 26 گویه در 7 مولفه حذف محدودیت زمان (با سه گویه اتصال در هر ساعت، استفاده بدون محدودیت و بهره گیری آفلاین)، حذف محدودیت مکان (با چهار گویه استفاده در هر مکان، استفاده در مدرسه و خانه، بهره گیری بدون تجهیزات خاص و قابلیت استفاده با رایانه)، کاهش هزینه های زیرساختی (با چهار گویه اشتراک گذاری آموزش ها، انتقال بی واسطه آموزش، حذف امکانات زیرساختی ویژه و اتصال بی واسطه به سیستم)، مدیریت دانش (با سه گویه خلق دانش، انتقال دانش و توزیع دانش)، صلاحیت حرفه ای (با سه گویه صلاحیت شناختی، صلاحیت دانشی و صلاحیت مهارتی)، فناوری اطلاعات (با سه گویه خودکارسازی جریان اطلاعات، دسترسی راحت به اطلاعات و تغییر شکل سازمان) و اثربخشی نظام آموزشی (با شش گویه آموزش کارآمد، الگوهای رفتاری متناسب با زمان، استعدادمحوری متناسب با نیاز آینده، تطابق درون داد مدارس با انتظارهای آینده، رضایت بخشی فرآیند آموزشی و ارائه خدمات آموزشی رضایت بخش متناسب با نیاز آینده) بود. در این مطالعه، بار عاملی هر 26 گویه بالاتر از 40/0، بار عاملی هر 7 مولفه بالاتر از 50/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، یافته های آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که میانگین هر 7 مولفه به طورمعناداری بالاتر از میانگین فرضی جامعه بود (P<0.001). نتیجه گیری: با توجه به اهمیت اینترنت اشیاء در مدارس و از آنجایی که میزان همه مولفه های آن اندکی بالاتر از میانگین فرضی جامعه بود، پیشنهاد می شود که بر اساس پرسشنامه پژوهش حاضر برنامه های کارآمد و کاربردی برای توسعه اینترنت اشیاء در مدارس مبتنی بر آینده پژوهی طراحی و اجرا شود.
مقایسه بازداری رفتاری، طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی والدین دارای فرزند معلول با عادی مراجعه کننده به بهزیستی استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۸
87 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه بازداری رفتاری، طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان وکیفیت زندگی والدین دارای فرزند معلول با عادی مراجعه کننده به بهزیستی استان لرستان بود. طرح پژوهش علّی مقایسه ای و جامع آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند معلول وعادی استان لرستان بود که از این افراد تعداد 286 مادر دارای فرزند معلول و 286 مادر دارای فرزند عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس به پرسشنامه های بازداری رفتاری کارور و وایت(1994)، فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2006)، پرسش نامه تنظیم هیجان جان و گروس(2003) و مقیاس کوتاه ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشی جهانی(1996) پاسخ دادند. یافته ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که میزان بازداری رفتاری، طرحواره های ناسازگار اولیه و تنظیم هیجان مادران فرزند معلول از مادران دارای فرزند عادی بیشتر است. همچنین میزان کیفیت زندگی مادران دارای فرزند معلول پایین تر از مادران دارای فرزند عادی می باشد. نتایج تلویحاً نشان می دهند توجه به انواع حمایت های سازمانی و طراحی و اجرای مداخله های آموزشی و درمانی در جهت بهبود بازداری رفتاری و خودتنظیمی هیجانی می تواند به بهبود شاخص های سلامت و کیفیت زندگی والدین کمک کند.
Development, Validity, and Reliability Assessment of the Professional Ethics Scale for Faculty Members of Farhangian University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Given the educational mission of universities in Iran, paying attention to the ethical component in the education and training of human resources is essential. Therefore, the preparation and validation of a native instrument for assessing the professional ethics of the educational staff appears to be necessary. The aim of this study was to construct and normalize a scale for assessing the professional ethics of faculty members at Farhangian University.
Methodology: The present study was a sequential exploratory mixed method research. For this purpose, a sample of 267 faculty members and staff of Farhangian University in the northwest of the country was selected using a cluster sampling method. The research instrument was a researcher-made questionnaire. For data analysis, in addition to descriptive indices, Cronbach's alpha and retest methods were used to assess reliability, and factor analysis, content validity, and convergent validity methods were used through SPSS-V22 and Lisrel-V8.8 software.
Findings: Based on the results of the exploratory factor analysis, using varimax rotation, honesty, justice, respect, responsibility, adherence to laws, loyalty, and preservation of human dignity were identified as components of professional ethics among faculty members of Farhangian University.
Conclusion: Overall, the results showed that this scale has satisfactory reliability and validity in assessing the professional ethics of faculty members.