فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
907 - 936
حوزههای تخصصی:
تک نگاری حاضر تأملاتی درباره ویلبر زلینسکی است که در چند فقره به شرحی از زندگی، آثار و تأثیرات او در حوزه جغرافیا می پردازد. با استفاده از رویکرد کیفی و پارادایم تفسیری به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا سعی در پاسخ به پرسش ها و تجمیع موضوع اندیشگی زلینسکی شده است تا از این طریق تغییر و تحولات اجتماعی، سیاسی و فکری ایشان را از اواخر دهه 1940 از منظر فلسفی جغرافیایی رصد و مورد خوانش معرفتی قرار گیرد، و روندها و تغییر پارادایمی و نگرشی، هویت رشته ای و عمل تحقیقی ایشان را تا آخرین سال های عمرش از منظر تاریخ نگاری اندیشه ای و زندگی نامه نگاری در جغرافیا موردبررسی و نقد قرار داده شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زلینسکی از معدود جغرافیدانان «چندبعدی و متضلع» بوده است. هم با مفاهیم جغرافیای جمعیت و جغرافیای فرهنگی به نیکی آشنا بود، هم در دنیای ادبیات، شعر و موسیقی زندگی کرده، طوری که او را پیانیست به سبک بتهوفن می شناسند و هم از نظام معرفتی کارل ساور، گلن تروارتا و جان کرتلند رایت بهره برده، و نقش و مسئولیتی عظیم را برای جغرافیدانان در حوزه های قومیتی، اجتماعی و اکولوژیکی قائل بوده، به گونه ای که ما را مواجه با متفکر پایان ناپذیر کرده که قرار دادن او ذیل مکتب برکلی مسئله دار است. او چنان تحولات معرفت شناسانه جغرافیایی عصر خویش را رصد کرده، که با توسل به مفهوم «انسان رنسانسی» امروزه می توان از طریق مفاهیم و نگاه های بصیرت بخش او، امور و پدیده های جغرافیایی را با اعتماد خاص، و به عنوان مرجعی قابل استناد به تأمل نشست.
فراتحلیل کیفی مطالعات محله در ایران با تأکید بر پژوهش های جغرافیای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله به عنوان اصلی ترین جزء حیاتی شهر و کوچک ترین سازمان سیاسی-مدیریتی و خُردترین قلمرو اجتماعی، به دلیل برخورداری از ابعاد متنوع، توسط رشته های علمی-هنری گوناگونی مطالعه می شود. موضوع و هدف مقاله حاضر، ارزیابی علمی مقالاتی است که در حوزه جغرافیای شهری ایران درباره محله، ابعاد و مسائل آن انتشار یافته است. جامعه آماری 102 مقاله علمی- پژوهشی است که در رشته جغرافیای شهری نوشته شده و در اختیار همگان است که با توجه به چک لیست استاندارد PRISMA و 27 شاخص برای تجزیه وتحلیل مقالات در چارچوب روش فراتحلیل کیفی استفاده شده است. در این ارزیابی به مضمون ها و مفاهیمی همچون: موضوع، الگو، ماهیت و هدف، شیوه استفاده از نظریه، سبک و روش تحقیق، روش گردآوری داده ها و قلمرو جغرافیایی، رویکرد هریک از مقالات و درنهایت دسته بندی و ارائه نتایج آنان پرداخته شده است. نتایج مقاله نشان داد که بیشترین توجه مقالات جغرافیایی در مرتبه اول به توسعه محله ای (44 درصد مقالات) و در مرتبه دوم به ابعاد اجتماعی (35 درصد مقالات) و سایر مباحث دیگر در بررسی محلات شهری است. پراکندگی و ازهم گسیختگی مضامین مطالعه شده؛ تکیه بر روش های کمّی، تأکید بیش ازحد بر تکنیک پرسشنامه و تکیه صرف بر توصیف یا تحلیل اطلاعات مستخرج از آن (44 درصد مقالات)، تعدد آثار تقلیدی در بحث پایداری محلات، توسعه پایدار محله و... (38 درصد مقالات)، مخدوش بودن پایگاه روش شناسی (78 درصد مقالات)، عدم تولید نظریه به عنوان ویژگی غالب تحقیقات محله ای است. اغلب مقالات مطالعه شده فاقد بنیان های نظری صحیح بوده و به مفاهیم، پیشینه و معرفی چند مفهوم و نظریه به طور ناقص در بخش مبانی نظری اکتفا شده است (71 درصد مقالات). بیشتر مضامین مطالعه شده را نمی توان محله شناسی قلمداد کرد، بلکه بیشتر توصیفی از یک متغیر در محله، آن هم به گونه ای منزوی و گسیخته است.
تحلیل و ارزیابی میزان آسیب پذیری تأسیسات گردشگری در فضاهای شهری (نمونه: زائرسراهای شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نیمه دوم سده بیستم میلادی خدمات گردشگری به یکی از عوامل کلیدی برای پیشرفت اجتماعی-اقتصادی تبدیل شده است و امنیت گردشگری یکی از مهمترین نیازهای اساسی توسعه آن شناخته می شود. مسئله پژوهش حاضر بر امنیت اقامتگاه های گردشگری ارزان قیمت (زائرسراهای) شهر مشهد به عنوان یکی از اجزاء مهم ایمنی و امنیت گردشگری در شهر مشهد تمرکز دارد. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی_تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی و میدانی گردآوری شده است. در این پژوهش تعداد 19 مؤلفه آسیب پذیری در سه دسته ی 1- نحوه استفاده از زمین، 2- دسترسی و 3- تراکم، مورد بررسی قرار گرفته است که در راستای ارزیابی این مؤلفه ها، 10 زائرسرای دولتی و وقفی واقع در منطقه ثامن شهرداری مشهد انتخاب شده و با استفاده از تکنیک جمع وزنی در محیط نرم افزار GIS مورد سنجش قرار گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش، میزان آسیب های احتمالی در اقامتگاه های گردشگری(زائرسراها) شهر مشهد در برابر بحران های طبیعی و غیرطبیعی زیاد است. بطوریکه در سنجش وضعیت زائرسراهای نمونه پژوهش بر اساس هر یک از معیارها مشخص شد که کلیه آن ها به غیر از معیار فاصله از گسل، در سایر معیارها دارای آسیب پذیری زیادی دارند. این نتایج بیان کننده ی عدم نظارت فنی بر فرایند مکانیابی، احداث و مدیریت زائرسراهای شهر مشهد توسط دستگاه نظارتی مربوطه و عدم رعایت استانداردهای فنی و تخصصی تاسیسات گردشگری است.
ارزیابی پروژه قطار شهری کرمانشاه بر اساس سیستم حمل و نقل پایدار شهری
حوزههای تخصصی:
سیستم حمل ونقل شهری از اساسی ترین بخش های یک شهر می باشد. پایش سیاست گذاری و برنامه ریزی سیستم های حمل ونقل شهری بر اساس سیستم حمل ونقل پایدار شهری از نیازهای اساسی متولیان طرح های حمل ونقل می باشد که امروزه موردتوجه کشورهای توسعه یافته می باشد. این پژوهش باهدف ارزیابی پروژه قطار شهری کرمانشاه بر اساس سیستم حمل ونقل پایدار شهری صورت پذیرفته است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع روش پیمایشی با استفاده از پرسشنامه بوده و جزء تحقیقات کاربردی محسوب می گردد. جامعه آماری این پژوهش شهروندان شهر کرمانشاه و حجم نمونه برابر با 384 نفر می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری در دسترس می باشد. اعتبار ابزار گردآوری داده ها بر طبق آزمون آلفای کرونباخ برابر با 91/0 به تأیید رسیده است. تجزیه وتحلیل داده های این پژوهش با دو نرم افزار SPSS و Amos صورت گرفته و در تحلیل داده ها با توجه به ماهیت فرضیات از آزمون تی تک نمونه ای و مدل عاملی تأییدی مرتبه اول استفاده گردیده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که قطار شهری کرمانشاه هیچ یک از شاخص ها و ابعاد سیستم حمل ونقل شهری پایدار را پوشش نمی دهد و اعداد به دست آمده در تحلیل آن از حد استاندارد تعریف طیف پایین تر می باشد. در بعد منظر شهری از دیدگاه شهروندان کمترین آسیب به شهر خواهد رسید و در بعد مشارکت مردمی و در نظر گرفتن شهروندان به عنوان استفاده کنندگان از فضا در پایین ترین وضعیت قرار دارد. با توجه به تحلیل صورت گرفته توسط محققان مشخص شد که پروژه قطار شهری کرمانشاه ازنظر منظر شهری نیز در وضعیت مساعدی به سر نمی برد و سبب از بین رفتن هویت شهر خواهد شد.
شناسایی مؤلفه های مؤثر بر برنامه ریزی فضایی حکمروایی زنجیره ارزش اقامتگاه های بوم گردی (موردمطالعه: منطقه 9 آمایش ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
550 - 575
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی فضایی حکمروایی زنجیره ارزش اقامتگاه های بوم گردی به ما این امکان را می دهد تا دریابیم که چگونه چرخه زندگی اقامتگاه های بوم گردی تحت تأثیر نتایج شبکه های ارتباطی آن ها قرار گرفته و تا چه اندازه هماهنگی و اعتماد بین پیوندهای (عمودی و افقی) موجود در زنجیره به تشکیل خوشه ها کمک می کند. ازاین رو، تعاملات نزدیک میان حلقه های زنجیره ارزش، بازارهای پشتیبان، محیط توانمندساز، ارتباطات عمودی - افقی و بازار نهایی در ابعاد مشارکتی، یکپارچگی، کارایی و اثربخشی و... زمینه ساز توسعه پایدار فضایی می شود. این پژوهش به شیوه توصیفی - پیمایشی انجام شده است که بر پایه نظرخواهی از خبرگان، ذی نفعان و گردشگران زنجیره ارزش استوار است. جامعه آماری پژوهش شامل 128 روستا دارای جمعاً 189 اقامتگاه بوم گردی در منطقه 9 آمایش کشور (استان های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی) است. بر اساس روش تخمین شخصی، 20 درصد از حجم جامعه آماری مبنا قرار گرفت که درنهایت تعداد 26 روستا و 38 اقامتگاه بوم گردی تعیین گردید. تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS و GIS صورت گرفت. یافته های پژوهش بر اساس آزمون گابریل نشان داد که شاخص های مشارکت با میانگین کلی 98/2 و کارایی با میانگین 95/2 نسبت به سایر شاخص های برنامه ریزی فضایی حکمروایی زنجیره ارزش اقامتگاه های بوم گردی اهمیت بیشتری دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای نشان داد تمامی شاخص های برنامه ریزی فضایی حکمروایی زنجیره ارزش اقامتگاه های بوم گردی در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و نتایج تحلیل رابطه خاکستری نیز در این مورد نشان داد روستاهای موردمطالعه به لحاظ برنامه ریزی فضایی حکمروایی زنجیره ارزش اقامتگاه های بوم گردی در منطقه با یکدیگر برابر نیستند.
سنجش سطح انطباق پذیری عدالت توزیعی زیرساختی-خدماتی با مزیت رقابتی نواحی روستایی (نمونه موردی: شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام برنامه ریزی غالب کشور بر دو جریان عمده برنامه ریزی کالبدی (طرح هادی روستایی، جامع شهری و...) و برنامه های میان مدت توسعه اقتصادی-اجتماعی (برنامه های 5 ساله بخشی محور) استوار است و در برخی موارد با تخصیص ناعادلانه منابع و امکانات به بعضی مناطق و محروم شدن مناطق دیگر، موجب افزایش نابرابری های ناحیه ای شده است؛ ازاین رو، به منظور ایجاد توسعه متوازن و استقرار نظام آمایش محور مطلوب؛ شناسایی توان های محیطی، نواحی همگن فضایی و مزیت های رقابتی نواحی روستایی در ابتدای امر ضروری است. پژوهش حاضر با هدف سنجش انطباق پذیری عدالت در سطح برخورداری از امکانات با مزیت رقابتی در دهستان های شهرستان اردبیل انجام شده است. جامعه آماری دهستان های شهرستان اردبیل با 20889 خانوار و رویکرد پژوهش توصیفی-تحلیلی است. روش تهیه اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. همچنین درجهت تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک چندمتغیره الکتر و مدل موریس در نرم افزار EXCEL، روش درون یابی فاصله معکوس (IDW) و روش طبقه بندی فازی در نرم افزار GIS ARCاستفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد دهستان های شهرستان اردبیل، از جنبه عدالت در برخورداری از امکانات و خدمات وضعیت مطلوب ندارد و عدم توازن در آن ها مشهود است. به عبارت دیگر، دهستان های نزدیک به مرکز استان (شهر اردبیل)، برخوردارتر و دهستان های با فاصله بیشتر مانند ارشق شرقی و دوجاق، با وجود مزیت رقابتی بالا؛ کم برخوردارترند. به طورکلی، بین سطح برخورداری دهستان ها و مزیت رقابتی شان رابطه مستقیم وجود ندارد و این وضعیت شدیداً تحت تأثیر نگاه تمرکزگرای برنامه های کالبدی و برنامه های اقتصادی-اجتماعی 5 ساله (با غلبه سیاست زدگی، نفوذ و فشارهای سیاسی برای اجرای برخی طرح ها) و اهمیت فاصله سکونتگاه های روستایی از مرکزشهرستان (شهر اردبیل و حوزه نفوذ آن)، است ؛ بنابراین راهکار اصلی؛ گذار از غلبه برنامه های بخشی محور اقتصادی-اجتماعی 5 ساله و برنامه ریزی کالبدی به سوی برنامه ریزی آمایش سرزمین با الزامات قانونی مورد نیاز و کافی است.
جایگاه پایتخت در استراتژی مدیریت سیاسی فضای کشورهای جهان، با تأکید بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1263 - 1280
حوزههای تخصصی:
پایتخت ها، جدا از نقش های گوناگون فرهنگی، جغرافیایی، اقتصادی، ارتباطی و به ویژه سیاسی، جاذب جمعیت نیز هستند. برای سنجش وزن ژئوپلیتیکی و تأثیرگذاری پایتخت در فضای ملی، شمارِ جمعیت، مهم ترین و در دسترس ترین شاخص اندازه گیری است. با استفاده از شاخص جمعیت، پرسش اصلی پژوهش آن است که کشورها طی نیم قرن اخیر، چه استراتژی هایی در مدیریت سیاسی پایتخت خود داشته اند؟ این مهم بامطالعه روند تحولات جمعیتی نیم قرن اخیر پایتخت ها به دست خواهد آمد که هدف کلی مقاله است. روند تحولات، نمی تواند حاصل یک اتفاق یا برنامه ریزی کوتاه مدت باشد، بلکه روشنگر بنیاد فکری و استراتژیک کشورها در مواجه با جایگاه پایتخت در مدیریت سیاسی فضای ملی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد، بسیاری از کشورها، تلاش کرده اند تا علاوه بر اینکه پایتخت کانون سیاسی و مقر فرمانروایی فضای ملی باشد، به لحاظ جمعیتی نیز نسبت به دیگر نقاط و شهرهای کشور قدرتمندتر باشد. کشورها هفت استراتژی اساسی در مدیریت سیاسی پایتخت را در پیش گرفته اند که شامل: 1) افزایش فاصله جمعیتی پایتخت و شهر دوم، 2) جابه جایی پایتخت، 3) ایجاد چند پایتخت، 4) حفظ قدرتمندی پایتخت، 5) رقابت میان پایتخت و شهر دوم، 6) استراتژی پایتخت کوچک و 7) کاهش فاصله جمعیتی میان پایتخت و شهر دوم است. درنهایت با استفاده از رتبه بندی زیست محیطی شهرهای جهان، موفقیت هر یک از این استراتژی ها موردسنجش قرار گرفت و مطلوب ترین استراتژی ها: حفظ اهمیت پایتخت ملی؛ حفظ و یا ایجاد فاصله مطلوب بین پایتخت و شهر دوم؛ مدیریت بهینه پایتخت و تلاش برای زیست پذیری آن هاست.
فهم معماران از سلیقه شهروندان در طراحی نمای بناهای مسکونی با تأکید بر «نظریه تمایز بوردیو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قشربندی های اجتماعی باعث به وجود آمدن تفاوت های پیچیده ای در میان اقشار جامعه می شود که ما به تبعیت از پیر بوردیو «تمایز» می گوییم. درنتیجه ی این تمایزها نماهای مختلفی در بناهای مسکونی طراحی می شود که سیمای شهر را تحت تأثیر خود قرار می دهد. تنوع سلیقه ها در طراحی نماهای مسکونی از سوی شهروندان موجب ایجاد ناهمگونی در سیمای شهری شده و گونه ای از عدم یکپارچگی و پیوستگی در مفاهیم مرتبط با معماری در حوزه نماهای شهری را به وجود آورده است. این پژوهش به تبیین فهم معماران در مواجهه با سلیقه شهروندان در طراحی نمای بناهای مسکونی بر اساس نظریه تمایز بوردیو می پردازد. روش تحقیق این پژوهش از حیث هدف، کاربردی، از نوع کیفی و به لحاظ «قصد » از پژوهش، «تفسیری » است و سعی دارد به این پرسش ها پاسخ دهد که « چه عواملی بر شکل دادن سلیقه کارفرما و مصرف کننده در تولید و مصرف نمادین مسکن شهر تهران در بازه زمانی 1384-1398 تأثیرگذار بوده اند؟ و فهم معماران در مواجهه با سلایق مصرف کننده و کارفرما در طراحی نماهای مسکونی در بازه زمانی 1384-1398 چگونه بوده است؟». در تبیین متغیرهای پژوهش، سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی افراد متغیر مستقل و الگوی مصرف معمار را متغیر وابسته تعریف شده است. در این پژوهش با استفاده از مصاحبه با متخصصین، شاخص ها و متغیرهای مؤثر بر تبیین نقش معماران در مواجهه با سلیقه شهروندان تهران در مورد معماری مسکونی از متن مصاحبه های صورت گرفته استخراج گردید، بنابراین «منطق» پژوهش «استقرایی» بوده و روش تحلیل داده ها نیز شامل کدگذاری باز و کدگذاری محوری است. این پژوهش نشان می دهد که دیدگاه اغلب معماران ایرانی در مورد مفهوم «سلیقه شهروندان در مورد بناهای مسکونی» را می توان در چهار صورت «سازه ساختمان»، «سازگاری نما با اقلیم»، «سازگاری نما با عملکرد بنا» و «زیبایی بصری نما» دسته بندی نمود که این الگوی مصرف متأثر از دو دسته ی کلی «سرمایه اقتصادی» و «سرمایه فرهنگی» است.
فعالیت های تولیدی کوچک غیرکشاورزی روستایی در چنبره روابط قدرت، مورد: استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های تولیدی کوچک غیر کشاورزی روستایی یکی از استراتژی های متنوع سازی اقتصاد روستایی با هدف تحقق توسعه پایدار روستایی است. یکی از استراتژی های اصلی دولت جهت کاهش وابستگی معیشت روستاها به بخش کشاورزی و کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی حوضه آبریز دریاچه ارومیه، توسعه فعالیت های تولیدی کوچک غیر کشاورزی بوده است؛ اما در اجرای آن در روستاهایی که کشاورزی به صورت گسترده همانند دشت نازلو انجام می شود، موفقیت چندانی به دست نیاورده است. این تحقیق در چارچوب تئوری روابط قدرت، روش شناختی کنشگر شبکه و با مصاحبه های عمیق انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که 1) حمایت های مالی، قانونی، بیمه ای، تشکیلاتی و ...، دولت از مشاغل کافی نبوده است؛ 2) تلقی دولت از مشاغل کوچک روستایی به واسطه بخشودگی مالیاتی، اعطای یارانه ها، ارائه تسهیلات کم بهره، ارائه آموزش های رایگان و ...، تحمیل هزینه به دولت می باشد؛ 3) تضاد منافع مابین فعالین مشاغل کوچک غیر کشاورزی با صنایع بزرگ شهری مشهود می باشد و 4) اعمال محدودیت های فروش بر محصولات تولیدی مشاغل کوچک غیر کشاورزی با تولید گفتمان هایی چون غیربهداشتی بودن و غیراستاندارد بودن محصولات تولیدی صورت می گیرد؛ و در نهایت، 5) روابط نابرابر قدرت میان ذینفعان، موجب شکاف توسعه شهر و روستا شده است.
طراحی محیط و منظر پیراشهری با بهره گیری از شاخص اکولوژیک مبتنی بر داده های سنجش از دور (موردمطالعه: منظر حاشیه شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
526 - 541
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی و توسعه تدریجی در حاشیه شهرها، از بین رفتن مناظر طبیعی، کشاورزی و مشکلات زیست محیطی در فضاهای پیراشهری را به دنبال داشته است. مطالعه، ترمیم و بهسازی این اثرها بر مبنای اصول و روش های طراحی محیطی امری ضروری و چالش برانگیز است. با توجه به وضعیت موجود در حاشیه شرقی شهر اراک و موضوع رشد و توسعه، توجه به محیط و منظر این بخش از شهر، به دلیل ارزشمندی خاک مرغوب، وجود نواحی روستایی، باغ ها و اراضی کشاورزی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در راستای ارزیابی وضعیت این منطقه، شاخص اکولوژیک مبتنی بر سنجش از دور (Remote sensing-based ecological index)، با چهار زیر شاخص نواحی ساخته شده، پوشش گیاهی، دمای سطح زمین و رطوبت سطحی، به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که کیفیت اکولوژیک در پهنه های مختلف در اثر توسعه زیرساخت ها، سطوح نفوذناپذیر شهری، اراضی صنعتی و به طور کلی فضاهای حاصل از فشار فعالیت های انسانی، مقادیر پایین تر و در باغات، اراضی کشاورزی فعال روستایی و پارک ها و فضای سبز پراکنده مقادیر بالاتری را به خود اختصاص داده بود. سپس نتایج حاصل در چهارچوب فشار-وضعیت-پاسخ، تحلیل شد. در پایان بخشی از اراضی قنات ناصری، با توجه به باغات باقی مانده و فضاهای روستایی و کشاورزی آن در لبه شهر، بر اساس یافته ها و تحلیل های تحقیق، به منظور حفظ و گسترش ارزش های اکولوژیک موجود، با ایده ها و سیاست گذاری ها، مورد بازطراحی قرار گرفت.
شناسایی الگوهای نیازمندی های اجتماعی- فرهنگی حس مکان با تأکید بر تأثیر فناوری دیجیتالی در ارتقاء کیفیت معماری شهری (نمونه موردی: مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
141 - 169
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوهای نیازمندی های اجتماعی-فرهنگی حس مکان با تأکید بر تأثیر فناوری دیجیتالی در ارتقاء کیفیت معماری شهری، درمنطقه یک مشهد انجام شد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظرماهیت، توصیفی تحلیلی است وجامعه آماری آن شهروندان منطقه یک می باشند. حجم نمونه با استفاده ازمحاسبات لازم در نرم افزارR، 2000 نمونه تعیین واز روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. برای ارائه الگویی از عوامل و زیرعاملهای مؤثر بر ارتقاء کیفیت معماری شهری از روش تحلیل عاملی تاییدی و برای دستیابی به الگوهای شرطی که به تشخیص ارتباطات میان شاخص های مربوط به ارتقاء کیفیت معماری شهری با عواملی چون متغیر گروه بندی مربوط به نواحی، ویژگیهای فردی (نوع شخصیت وخودکارآمدی) و نوع مالکیت می پردازد ازالگوریتم داده کاوی Apriori استفاده گردید. نتایج نشان داد بجز شاخص های آماری نشانه ها و راحتی، که از نظر وجود واجرا شدن در محلات درحد متوسط هستند، سایر شاخص ها تفاوت معناداری با مقدارمتوسط دارند و از دیدگاه پاسخ دهند گان هریک ازشاخص های 6گانه انسجام و همبستگی اجتماعی، تحرک و پویایی، حس تعلق، خوانایی، هویت و اصالت و نظم و سیمای مطلوب در محلات مختلف کمتر از حد میانه اتفاق می افتد. همچنین در اکثر محلات، قوانین و الگوها حاصل از داده کاوی، وضعیت های مختلف پی آمد درمورد وضعیت موجود هرکدام ازشاخص های 6گانه، مقداری کمتر ازحد متوسط را دارا است. در این پژوهش از فرم های آنلاین تعاملی (توزیع وتکمیل الکترونیکی پرسشنامه) وابزارهای تحلیلی بر بستر ابر استفاده شد و با استفاده ازیادگیری ماشین و الگوریتم داده کاوی، روابط معنادار والگوهای پنهان کشف گردید. این امر نشان داد فناوری های دیجیتالی می تواند در کمترین زمان و با بالاترین دقت به جمع آوری و تحلیل داده پرداخته و با شناسایی خودکار و به هنگام الگوهای مؤثر به روشن شدن پیچیدگی ها وقوانین مستتر کمک کرده و با مشارکت وانعکاس عمیق ترین خواسته های ساکنان، امکان تحلیل دقیقتر مشکلات و بدنبال آن راه حل های سریعتر و صحیحتر را فراهم نماید. فناوری های دیجیتالی ازطریق انتظام داده های شهری و نیز در گام بعدی ترکیب ونمایش الگوها می تواند به نحو شایسته ای معماری شهری را پوشش دهد و با ارائه الگوهای دقیقتر در پیوند با الگوهای مؤثر دیگر در کیفیت معماری شهری، یک کل منسجم و معنادار شکل گیرد.
تحلیل تطبیقی سیاست های مسکن کم در آمد شهری در کشورهای ایران، چین، استرالیا، انگلستان، و ایالات متحده امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
289 - 315
حوزههای تخصصی:
بررسی پیشینه تحقیقات دهه های گذشته در کشور های جهان نشان می دهد که توجه به مسکن کم درآمد شهری یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی وحتی دولت هاست و دراین زمینه با توجه به شعارها واهداف هردولت سیاست های متفاوتی به منظور توسعه مسکن و زیربخش های آن در سطوح مختلف به کار گرفته اند. هدف از این پژوهش تحلیل تطبیقی سیاست های مسکن کم درآمد شهری در کشورهای چین، استرالیا، انگلستان، و ایالات متحده امریکا با کشور ایران است تا از تجربیات این کشورها د ر جهت کاهش نقاط ضعف و بهبود توسعه مسکن کم درآمد شهری کشور بهره گرفته شود. نوع تحقیق توسعه ای، روش مورداستفاده تطبیقی با تحلیل کیفی، و بر اساس شیوه تحلیل محتواست. برای گردآوری اطلاعات از روش اسنادی بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد موفقیت کشورهای چین، استرالیا، انگلستان، و ایالات متحده امریکا از طریق یکپارچگی برنامه ها و سیاست گذاری در سطح ملی، منطقه ای، و محلی بوده است و با دادن اختیار به ایالت های مرکزی و محلی در برنامه های قانونی و سیاست های توسعه مسکن استرتژی های راهبردی را لحاظ کرده اند. اما کشور ایران در سطح ملی به دلیل نگرش و تفکر ساختار متمرکز در برنامه ریزی و نگرش بخشی به برنامه ها با مشکلاتی مواجه است.
تحلیل پدیدار شناسی آثار منفی شهرک های صنعتی بر تجربه زیسته مردم بومی روستا (مطالعه موردی شهرک صنعتی خیرآباد آراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات مربوط به ارزیابی آثار صنعتی سازی بر توسعه روستایی ، بیشتر، پیامدهای مثبت این پدیده در نظر گرفته شده و به آثار منفی آن بر مردم بومی روستا صریح و همه جانبه پرداخته نشده است . یکی از دلایل این امر آن است که نظری ه جامعی دربار ه پیامدهای منفی صنعتی سازی وجود ندارد ؛ هرچند در برخی مطالعات در کنار پیامدهای مثبت به برخی پیامدهای منفی نیز اشاره شده است. دلیل دیگر آن است که در مطالعات داخل کشور از رویکردهای کمی و شاخص های از پیش تعیین شده و عینی استفاده شده و امکان بررسی همه ابعاد ، به ویژه آثار منفی آن در قالب پرسش نامه ، وجود نداشته است. اما نظریات و مطالعات مختلف نشان می دهد که صنعتی سازی ، به خصوص اگر از نوع شهرک های صنعتی باشد ، می تواند آثار منفی و جبران ناپذیری بر فضای روستا بگذارد . بنابراین ، برای شناخت و فهم آثار منفی این پدیده از رویکرد کیفی و بررسی روستای خیرآباد استان مرکزی به عنوان مورد مطالعاتی روستای دارای شهرک صنعتی استفاده شده است. در میان رویکردهای کیفی نیز ، ب ه دلیل آنکه هدفْ کشف و ایجاد درکی عمیق تر از پدید ه صنعتی سازی است که کنشگران فعال آن را تجربه کرده اند، از روش پدیدارشناسی بهره گرفته شده است. نتایج ب ه دست آمده با استفاده از روش پدیدارشناسی نشان داده است که آثار منفی در قالب مضمون های کاهش امنیت اجتماعی، گسترش ناموزون چشم اندازهای شهری در روستا، تغییر و تضعیف فرهنگ بومی روستا، رشد نامتوازن منطقه ای جمعیت، افزایش آلودگی محیط زیست، ناپایداری اقتصادی روستا، فقدان ظرفیت اقتصادی برای زنان، و از بین رفتن ظرفیت های گردشگری روستا برای مردم بومی روستا تجربه شده است که کمتر موردتوجه نظریه پردازان بوده است.
تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع بافت قدیم و جدید شهر تبریز(نمونه موردی: محله های یاغچیان، سرخاب و دوه چی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه عوامل کالبدی موثر بر شکل گیری تعاملات اجتماعی و به تبع آن حس اجتماع در محله ها نادیده گرفته می شود. به نظر می آید این مسئله ناشی از رشد و توسعه سریع محله ها و بی توجهی به ماهیت اجتماعی آن ها است، درحالی که از دیرباز محله ها نقش ویژه ای در برقراری تعاملات اجتماعی میان شهروندان داشته اند. این تغییرات از طریق تأثیر منفی بر رشد اجتماعی محله ها، منجر به بروز معضلاتی نظیر کاهش همکاری و روابط اعتمادآمیز اجتماعی می شود. پژوهش حاضر با هدف سنجش مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع محله های سرخاب و دوه چی (بافت قدیم) و یاغچیان (بافت جدید) شهر تبریز به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از ابزار پرسشنامه و انجام آزمون های Spss انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش ساکنان محله های سرخاب و دوه چی (بافت قدیم) و یاغچیان (بافت جدید) شهر تبریز با 300 نمونه آماری (100 نفر از هر محله) است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که تأثیر بُعد عینی بر حس اجتماع بیشتر است، همچنین در بُعد عینی نیز مؤلفه کالبد و شاخص مساحت ساختمان و در بُعد ذهنی-روحی مؤلفه معنا و شاخص امنیت بیشترین تأثیر را بر حس اجتماع محله های مذکور دارند؛ بنابراین لازم است برنامه ریزان و طراحان برای ارتقای حس اجتماع در محله های قدیمی و جدید به مؤلفه کالبد از بُعد عینی و مؤلفه معنا از بُعد ذهنی-روحی توجه کنند. بررسی و مقایسه تطبیقی مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع محله هایی با بافت قدیمی و جدید شهر تبریز، نوآوری پژوهش حاضر است.
واکاوی چالش های اساسی کلانشهرها در مواجهه با اپیدمی کووید 19 (مطالعه موردی: کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : اپیدمی کووید 19 یک بحران کاملاً شهری که در جهانی با شهرنشینی گسترده اتفاق افتاد. لذا تمام نقاط شهری جهان از جمله شهر تهران با این بحران مواجه هستند. داده و روش : پژوهش حاضر بر مبنای نوع تحقیق، کاربردی و روش پژوهش آمیخته (کمی - کیفی) است. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از نرم افزار SPSS 26 و Minitab استفاده شده است. یافته ها : در پژوهش حاضر در دو بخش به چالش های ناشی از اپیدمی کووید 19، پرداخته شد. به طوریکه برای بررسی چالش های شهرهای جهان در مواجهه با کووید 19، از منابع منتشر شده در سال 2020، استفاده گردید، که در مجموع 9 چالش اساسی (اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی، سیاسی، خدماتی، فناورانه و دیجیتال، مدیریتی، بهداشتی، زیست محیطی و کالبدی - فضایی)، شناسایی گردید. نتیجه گیری : نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای برای بررسی وضعیت چالش های شهر تهران در مواجهه با کووید 19، نشان می دهد که وقوع بحران بر ایجاد و تشدید این چالش ها تأثیرگذار بوده به طوریکه P-value به دست آمده برای تمام چالش و به طور کلی (0/000)، می باشد. نتایج حاصل از آزمون فریدمن برای بررسی اولویت تأثیرگذاری بحران کووید 19، بر چالش ها نشان می دهد که P-value به دست آمده کمتر از 0/05 و 0/000 می باشد و نشان از تأثیرگذاری متفاوت بحران کووید 19 بر چالش های شهر تهران دارد.
تحلیل انطباق مطالعات برنامه ریزی روستایی با چالش های مناطق روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
246 - 261
حوزههای تخصصی:
مناطق روستایی از جنبه های بسیاری مهم بوده و برنامه ریزی روستایی از گرایش های تحصیلی در جغرافیا بوده که به طور خاص مطالعات مرتبط با روستا را مطالعه می کند. در ارتباط با این موضوع و به دلیل اهمیت پژوهش و تحقیق، انتخاب هدفمند موضوع مطالعات در این رشته تحصیلی می تواند از یک سو بخشی از نیازهای جامعه روستایی کشورمان را رفع و از سوی دیگر به عوامل سیاست گذاری و تصمیم گیری های مرتبط در تدوین راه حل های مشکلات و مسائل موجود در این مناطق کمک کند. تحقیق به تطبیق مطالعات برنامه ریزی روستایی با چالش ها و مشکلات توسعه در مناطق روستایی پرداخت. واحد تحلیل شامل 150 پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشکده جغرافیا دانشگاه خوارزمی بود. برای تهیه ماتریس خودتعاملی از Ravar Matrix و برای تحلیل شبکه نیز از شاخص های تراکم شبکه، مرکزیت درجه، مرکزیت بینابینی، بردار ویژه و ضریب خوشه بندی استفاده شد. برای هم رخدادی واژگان کلیدی نیز از Ucinet و برای ترسیم مناسب گراف ها و شبکه ها، از Gephi استفاده شد. افراخته و ریاحی به عنوان اساتید کلیدی و مهم در شبکه علمی گروه بوده اند که ارتباطات علمی بیشتری نیز با اساتید گروه دارند. موضوع توسعه پایدار به عنوان موضوع اصلی در پایان نامه ها بوده که بیشتر موردتوجه قرار گرفته ولی موضوع موردبحث کمتر توجه شدن به بخشی از موضوعات اصلی در ابعاد آن است. تجدید حیات روستایی در بعد اقتصادی، حفظ پایدار منابع و به خصوص آب در بعد زیست محیطی و موضوع مهاجرت های روستایی در بعد اجتماعی از مهم ترین موضوعات هستند که باید مطالعات روستایی بیشتر به صورت موردی این موضوعات را موردبررسی قرار دهند.
واکاوی وضعیت و تبیین کننده های امنیت غذایی در بین خانوارهای روستایی شهرستان بهار، استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
298 - 313
حوزههای تخصصی:
امنیت غذایی، چالش دهه های آتی و ضرورت تحقیقاتی امروز دنیا است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی وضعیت و عوامل مؤثر بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در شهرستان بهار در استان همدان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان بهار (1000=N) بودند که با استفاده از جدول مورگان 388 سرپرست خانوار از طریق نمونه گیری طبقه ای با توجه به دو ملاک جمعیت و منطقه جغرافیایی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای سنجش امنیت غذایی نیز از پرسش نامه استاندارد کرنل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که 8/51 درصد جامعه موردمطالعه در وضعیت امن و 2/48 درصد در وضعیت ناامن غذایی بودند. حدود 3/9 درصد از خانوارهای روستایی ناامنی غذایی همراه با گرسنگی شدید را تجربه می نمودند که اکثریت این خانوارها در روستاهای غربی شهرستان بهار سکونت داشتند. نتایج همبستگی نشان داد که امنیت غذایی با عوامل اقتصادی و فردی مانند سطح تحصیلات، میزان درآمد کشاورزی و غیرکشاورزی، سطح زیرکشت اراضی زراعی و باغی رابطه مثبت و معنی دار اما با عوامل جغرافیایی و اجتماعی مانند فاصله روستا تا شهر و بعد خانوار، رابطه منفی و معنی داری دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که درآمد حاصل از فعالیت های کشاورزی، قدرتمندترین پیش بینی کننده امنیت غذایی در بین خانوارهای روستایی شهرستان بهار بود و پس از آن به ترتیب درآمد حاصل از فعالیت های غیر کشاورزی، تعداد افراد شاغل در خانوار و تعداد افراد تحت تکفل، مهم ترین پیش بینی کننده های امنیت غذایی شناخته شدند. در نتیجه، متنوع سازی درآمدها، می تواند یک سازوکار پیشنهادی مناسب برای بهبود امنیت غذایی خانوارهای روستایی باشد.
تحلیل و ارزیابی شهر شاد در شهر جدید فولادشهر در راستای پایداری محلات شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶
19 - 34
حوزههای تخصصی:
توجه به شادی و ابعاد آن نقش اساسی در مطلوبیت کیفیت محیطی محلات دارد که امروزه یکی از چالش های پیش روی شهرها به ویژه شهرهای جدید است. فولادشهر یکی از اولین شهرهای جدید در ایران است که در سال 1347 با تصویب طرح جامع و طرح تفصیلی آن آغاز به کارکرده است. این شهر طی دهه های اخیر با توسعه جدید و قدیمی دست خوش تغییرات بوده و محله هایی با سطح کیفی نامطلوب، با مشکلات و معضلات فراوانی همچون کمبود فضاهای عمومی، ناامنی، عدم زیبایی بصری، کمبود امکانات محله ای، آلودگی محیطی و... ایجادشده است که با شاخص های شهر شاد در تناقض بوده و از میزان شادی و نشاط شهر کاسته است. هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های شهر شاد در فولادشهر جهت شناسایی عوامل مؤثر بر آن است. در این راستا جهت گردآوری اطلاعات و ارزیابی شاخص های شهر شاد از پرسشنامه استفاده شده و رتبه بندی محلات به کمک تحلیل تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS انجام شده است. نتایج ارزیابی 19 محله فولادشهر بر اساس 4 بعد زیست محیطی، کالبدی- عملکردی، اجتماعی و اقتصادی و زیرمعیارهای آن نشان می دهد محله 2 A در رتبه اول و محله 7 C در رتبه 19 ام قرارگرفته اند که می توان عواملی همچون توسعه بدون برنامه فولادشهر و کم توجهی به فضاهای شهری در محلات جدید تأسیس شده، عدم توجه به هویت در محلات، عدم وجود کاربری های موردنیاز شهروندان، عدم توجه مدیران شهری به زیباسازی محلات، ایمنی پایین معابر، میزان درآمد پایین شهروندان، نبود شغل در شهر، نبود فضاهای تفریحی و... مؤثر در کاهش میزان شادی و نشاط شهروندان محلاتی که در رتبه های پایین قرار دارند، دانست. پیشنهاد ارائه شده جهت ارتقاء کیفیت شهر شاد برای دستیابی به پایداری محلات فولادشهر، تقویت زیرساخت ها و پتانسیل اقتصادی برای افزایش ظرفیت مالی خانوارها برای رفع نیازهای اساسی، ارتقای کیفیت فضاهای آبی، ایجاد تنوع فعالیت های اختیاری و اجتماعی و ایجاد زندگی فعال خیابانی با ایجاد فضاهای شاد با استفاده عناصر هویتی شهر، ایجاد زمینه مشارکت در امور مربوط به محل سکونت از طریق ایجاد شوراهای محله و عرصه های عمومی است.
تحلیل ابعاد اقتصادی – اجتماعی توسعه پایدار مبتنی بر گردشگری خلاق (موردمطالعه: شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶
85 - 105
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرهایی که شرایط لازم را برای پرورش خلاقیت و جذب عناصر خلاق ایجاد نموده اند، می توانند در دستیابی به ابعاد توسعه پایدار موفق باشند، لذا استعداد خلاق مبنایی برای مزیت رقابتی شهرها است و ترکیب مفاهیم خلاقیت و گردشگری برای رشد این چنین استعدادهایی ضروری است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل ابعاد اقتصادی – اجتماعی توسعه پایدار مبتنی بر گردشگری خلاق در شهر زابل می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش تحقیق روش کمی و پیمایشی است. داده های موردنیاز تحقیق با روش اسنادی-پرسشنامه ای گردآوری شد، به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل های ترکیبی (F-SORA and F-KOPRAS) و F-ARAS استفاده شد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که وضعیت شاخص های گردشگری خلاق در شهر زابل، متوسط رو به مطلوب می باشد. همچنین نتایج آزمون همبستگی گویای ارتباط معنادار و مثبت بین توسعه پایدار شهر زابل و گردشگری خلاق، می باشد. نتایج مدل های ترکیبی (سورا فازی و کوپراس فازی)، جهت اولویت بندی شاخص های گردشگری خلاق نشان داد که شاخص طبقه خلاق در اولویت قرار دارد، درنهایت نتایج مدل آراس فازی نشان داد، در بین مؤلفه های اقتصادی متأثر از گردشگری خلاق، اشتغال و در بین مؤلفه های اجتماعی، مشارکت، بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند.
ارزیابی میزان تاب آوری کالبدی بافت فرسوده در مقابل مخاطرات طبیعی با تأکید بر زلزله (مطالعه موردی: محله جوادیه منطقه 16 تهران)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: د ر پی تغییرات سریع ش هرها بخش ی از بافت ه ای ش هری ب ه عل ت فرس ودگی نتوانس ته اند ب ا مح یط خ ود و خدمات دهی به ساکنین ارتباط برقرار می نماید. امروز آسیب پذیری بافت های فرسوده در برابر سوانح طبیع ی ب ه عنوان مسئله ای جهانی پیش روی مدیران شهری قرارگرفته است. با توجه ب ه ش رایط و موقعی ت باف ت فرس وده محله جوادیه واقع در منطقه 16 تهران و توجه نکردن و رسیدگی نامناسب شرایط تاب آوری در برابر مخاطرات طبیعی در وضعیت نابسامانی ق رار دارد. این پژوهش به ارزیابی میزان تاب آوری بافت فرسوده محله جوادیه در برابر حوادث طبیعی با تاکید بر زلزله می پردازد. روش بررسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – تحلیلی و به دوصورت اسنادی و پیمایشی می باشد. چگونگی و میزان تاب آوری محدوده ی بافت فرسوده ی جوادیه در برابر زلزله با هشت معیار شامل؛ نفوذپذیری محله، قدمت ساختمان، تعداد طبقات، تراکم ساختمان، تراکم جمعیت، دسترسی به فضای باز، کیفیت ابنیه و مساحت قطعات، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. هر یک از زیرمعیارها دارای میزان اهمیت متفاوتی نسبت به دیگری می باشد. با توجه به نظر متخصصان شهر، وزن هر کدام از زیرمعیارها تعیین گردید و میزان اهمیت هرکدام از زیرمعیارها در Arc Gis در مرحله یReclassify لحاظ گردید. در نهایت، برای تهیه ی پهنه های تاب آور شهر در برابر زلزله از روش تحلیل شبکه فازی برای وزن دهی معیارها استفاده شد. برای وزن دهی از نظرات 25 کارشناس و خبره (کارمند شهرداری منطقه 10 شهرداری تهران) در این زمینه استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل یافته ها، بیانگر آن است که میزان تاب آوری بافت فرسوده محله جوادیه در برابر زلزله، نامناسب است. بطوریکه با توجه به شاخص کیفیت ابنیه و اهمیت آن در برابر زلزله، بالاترین ضریب امتیاز را این شاخص به خود اختصاص داده و برابر با 256/0می باشد. در اولویت دوم، نفوذپذیری محله قراردارد که امتیاز این معیار در این پژوهش معادل 248/0 بوده و بالاخره کمترین امتیاز را مساحت قطعات (045/0) به خود اختصاص داده است. در جهت بهبود تاب آوری محله توسعه و به روزرسانی شبکه های زیرساختی محلات بافت و گسترش فضای سبز و باز در بافت فرسوده برای استفاده درزمان بحران پیشنهاد می گردد.