فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر اساس یک آستانه فضایی، خشکسالی ها یا ترسالی هایی که حدود 75 درصد و بیشتر ایستگاه های مطالعه شده (63 ایستگاه همدید) را در دوره سرد سال (اکتبر-آوریل) و در بازه زمانی 31 ساله (2016-1986) درگیر خود کرده بودند به عنوان خشکسالی ها یا ترسالی های فراگیر تعریف شدند. در این پژوهش از متغیرهای شبکه بندی جوّی همچون ارتفاع ژئوپتانسیل، چرخندگی نسبی، پوشش ابر پایین، پوشش ابر میانی و پوشش ابر بالا (اخذ شده از تارنمای مرکز اروپایی پیش بینی های میان مدت جوّی ECMWF) استفاده و سازوکار های مختلف انتقال رطوبت دریای عرب در زمان وقوع خشکسالی ها و ترسالی های فراگیر ایران نیز بررسی شده است. نتایج نشان داد که در هر فصل الگوهای خاصی در انتقال رطوبت این دریا نقش دارد. در فصل پاییز تأخیر در جابه جایی جنوب سوی کم ارتفاع مونسونی جنوب آسیا باعث می شود که انتقال رطوبت این دریا به داخل ایران مختل و درنهایت، منجر به خشکسالی های فراگیر ایران شود. در فصل زمستان زمانی که پرارتفاع حرارتی آسیایی در قوی ترین حالت خود قرار می گیرد، زبانه غربی آن گسترش و با پرارتفاع دینامیکی اقیانوس اطلس، کل آسیای مرکزی، خاورمیانه و شمال آفریقا را فرا می گیرند. در این شرایط پرارتفاع مستقر بر روی شبه جزیره عربستان، موقعیت غربی تری به خود می گیرد که این موقعیت جدید ازطرفی، باعث اختلال انتقال رطوبت دریای عرب به داخل ایران می شود و از طرف دیگر، زمستان های خشک فراگیر را برای ایران به وجود می آورد. در فصل بهار کم ارتفاع تبت و پرارتفاع اقیانوس اطلس مهم ترین بازیگران اقلیم جنوب غرب آسیا هستند. تقویت زبانه غربی کم ارتفاع فلات تبت و گسترش آن بر روی نیمه شرقی دریای عرب باعث جابه جایی غرب سوی پرارتفاع مستقر بر روی عربستان می شود که نتیجه آن خشکسالی های فراگیر برای ایران خواهد بود.
بررسی اثرهای برخی از شاخص های اکولوژیکی لکه های جنگلی بر روی عرضه خدمات اکوسیستمی منتخب (منطقه مورد مطالعه: بخش شرقی استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر خدمات اکوسیستمی و افزایش آن با رویدادهایی همچون تغییرات اقلیمی و حوادث طبیعی غیرمترقبه به موضوعی مهم تبدیل شده است؛ با این حال اطلاعات محدودی درباره خدمات اکوسیستمی درزمینه برنامه ریزی وجود دارد. در پژوهش حاضر سعی شده است تا این شکاف با ارزیابی میزان تأثیر ساختار لکه ها بر روی عملکرد اکوسیستم بررسی شود. به همین دلیل، بخشی از استان گیلان به عنوان استانی که طی سال های اخیر به دلیل وجود جنگل های هیرکانی، دریای خزر و آب و هوای مطبوع دستخوش تغییرات زیادی شده است، به عنوان منطقه مطالعه شده انتخاب و سپس مدل سازی خدمات اکوسیستمی ترسیب کربن، نگهداشت خاک و جلوگیری از سیلاب با استفاده از نرم افزار InVEST انجام و درادامه، شاخص های اکولوژیکی مقدار زیست توده، از هم گسیختگی، مساحت هسته ها و نسبت محیط به مساحت هسته های جنگلی به عنوان چهار شاخص اکولوژیک مهم با استفاده از نرم افزارهای MSPA و Fragstate استخراج شده است. درنهایت، ارتباط بین شاخص های اکولوژیکی با خدمات اکوسیستمی منتخب بررسی شد. نتایج نشان داد که بین وجود منطقه ها جنگلی و سبزتر و هسته های بزرگ تر و یکپارچه تر در این منطقه ها با ارائه خدمات مد نظر ارتباط مثبت و قوی وجود دارد. همچنین، میزان ارائه خدمات اکوسیستمی لکه ها با افزایش نسبت محیط به مساحت هسته در لکه های جنگلی و نیز با افزایش ازهم گسیختگی به صورت محسوسی کاهش می یابد؛ درنتیجه برنامه ریزی برای استان های شمالی کشور در راستای افزایش بهره وری اکولوژیکی این مناطق نه تنها مستلزم حفظ بقایای جنگل های هیرکانی و افزایش مساحت آنهاست، نیازمند توجه به یکپارچگی و کاهش لکه های ایزوله است.
تبیین مولفه های علایق ژئوپلیتیک در روابط خارجی ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
26 - 56
حوزههای تخصصی:
علایق ژئوپلیتیک جزء لاینفک منافع ملی هر دولت سرزمینی قلمداد می شود. با شناسایی مولفه های تاثیرگذار این مفهوم و میزان اثرگذاری آنها در روابط دوجانبه، می توان روابط خارجی بین کشورها را دقیق تر تجزیه و تحلیل نمود. روابط ایران و ترکیه در طول تاریخ متاثر از علایق ژئوپلیتیکی دو کشور در مقیاس های ملی، منطقه ای و بین المللی بوده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، و با استفاده از روش میدانی و کتابخانه ای به بررسی مولفه های علایق ژئوپلیتیک در روابط دو کشور پرداخته است. همچنین در بخش تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از آزمون T-Tet و در بخش رتبه بندی مولفه ها از آزمون فریدمن استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشان داد که مولفه های علایق ژئوپلیتیک در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و ترکیه، در 8 بعد: سیاسی، جغرافیایی، ژئواکونومی، ژئوکالچری، ژئواستراتژی، فضای مجازی-رسانه ای، علمی-تکنولوژی و اکولوژی قابلیت طبقه بندی دارد. همچنین طبق رتبه بندی مولفه ها، مولفه جغرافیایی بیشترین و اکولوژیکی کمترین میزان اثرگذاری را در روابط دو کشور داشته است.
تحلیل پیشران های پیشگیری از جرم در محلات شهری در راستای توسعه امنیت پایدار ؛ مورد پژوهی: منطقه 17 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش روزافزون جمعیت در پهنه بندی جغرافیای شهری کشورهای در حال توسعه به همراه ناکارآمدی برنامه های اجتماعی، اقتصادی و به ویژه عدالت اجتماعی پیامدهایی را به دنبال دارد که افزایش جرایم و بزهکاری ها یکی از مهم ترین آنها محسوب می شود. به گونه ای که «شرایط مکان» در وجود و عدم وجود، گسترش یا عدم گسترش جرم حائز اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل تلاش برای توسعه امنیت پایدار شهری از طریق شناسایی عوامل مؤثر پیشگیری از جرم و روش های ارتقاء آن به یکی از چالش های فراروی برنامه ریزان، مسئولین و محققان رشته های مرتبط با این موضوعات تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل کلیدی مؤثر در راستای توسعه امنیت پایدار از طریق مدل پیشگیری از جرم در منطقه 17 شهر تهران می باشد. براین اساس روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و اکتشافی است. تعداد 48 زیرمتغیر عوامل اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، محیطی و نهادی مستخرج از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاری (گرندد تئوری) با 25 کارشناس در رشته های قضایی، انتظامی، جامعه شناسی و شهرسازی و تلفیق با ادبیات موجود بر اساس نظرات کارشناسان، شناسایی شد و این عوامل از طریق مدل معادلات ساختاری فازی (میک مک فازی زبانی) در چارچوب پرسشنامه اکسل و نظرسنجی از 50 متخصص وزن دهی شدند و سپس یافته ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. روایی و پایایی پژوهش حاضر از طریق روش «گرندد تئوری» و نظریه «اشتراوس و کوربین» و مصاحبه با کارشناسان پژوهش براساس نظر خبرگان و مراجعه به ادبیات تحقیق مورد تأیید قرار گرفتند و متغیرهای منتخب در فرآیند تحقیق قرار گرفتند. براساس یافته های پژوهش، 10 زیر متغیر بیکاری، توسعه اجتماعی- اقتصادی، فقر و نابرابری، اعتیاد، رضایت از زندگی، آموزش اجتماعی، انسجام خانوادگی، مشارکت اجتماعی، شبکه معابر و دسترسی و آلودگی نور و روشنایی به عنوان عوامل کلیدی در پیشگیری از جرم انتخاب گردیدند. نتایج بدست آمده حاکی از تأثیرات غیرقابل انکار ناهنجاری های اجتماعی و اقتصادی در پیشگیری از جرم منطقه دارد و سیاست گذاران بایستی با عنایت به چنین نتایجی، مداخلات پیشگیری از جرم را تدوین نمایند.
مطالعه چالش های تعلیم و تربیت کوچ نشینان در ایران: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هر کشوری با توجه به فرهنگ و آداب ورسوم درون خود، برای آموزش وپرورش هم راه و رسم خود را دارد. حتی قومیت ها و خرده فرهنگ های درون هر کشور نیز با توجه به ارزش ها، باو ر ها و سنت هایی که در زندگی دارند؛ باید تعلیم و تربیتی مختص خودشان را داشته باشند ازجمله این خرده فرهنگ ها در کشور ما که به لحاظ شیوه زندگی کوچ نشینی و آداب ورسوم خاص، آموزش وپرورش ویژه ای را می طلبد جامعه عشایر است.هدف پژوهش: هدف از پژوهش حاضر مطالعه چالش های تعلیم و تربیت کوچ نشینان در ایران بود.روش شناسی تحقیق: این پژوهش به شیوه مرور نظام مند با جستجوی کلمات کلیدی شامل چالش، معضل و مشکل به همراه کلمه مدارس عشایری و مدارس کوچ نشین در پایگاه های علمی Noormags،Google Scholar ،SID و Magiran در فاصله زمانی 1391 تا 1402 در مجلات فارسی انجام شد. نهایتاً 11 مقاله فارسی بررسی شد.قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمروی این پژوهش کوچ نشینان ایران می باشد.یافته ها و بحث: مهم ترین چالش های به دست آمده چالش های انگیزشی، بومی و محلی، زیست محیطی و جغرافیایی، برنامه ریزی درسی، نظام آموزشی، نیروی انسانی، عدم حمایت مردمی و همچنین مالی و اقتصادی بود.نتایج: در راستای مدارس عشایری ابتدا می بایست برنامه جامع و راهبردی به وسیله افراد صاحب نظر و خبره طراحی و تدوین گردد. در حوزه برنامه ریزی درسی می بایست با توجه به چالش های آموزشی پیش آمده، برنامه درسی متناسب با موقعیت های محیطی و جغرافیایی این مدارس تدوین شود و آموزش نیروی انسانی خبره و متخصص این مدارس می بایست در رأس امور برنامه ریزان باشد. همچنین برای مسئولین این مدارس عوامل تشویقی قرار داده شود تا از نظر انگیزشی عاملی برای تقویت و پویایی این مدارس باشد.
بررسی تأثیر اعتماد نهادی بر کیفیت زندگی شهروندان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
105 - 128
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی به عنوان یک فعالیت در جهت منافع عمومی در نظر گرفته می شود و خیر مشترک اصل مرکزی در نظریه برنامه ریزی است؛ بر این اساس عمل برنامه ریزی به اعتماد نیازمند است. در عین حال اثربخشی فرایندهای برنامه ریزی مشارکتی نیز در گرو اعتماد است. این در حالی است که برنامه ریزی شهری معاصر به دلیل ماهیت بوروکراتیک و ناتوانی در درک و کار برای شهروندان با بحران اعتماد مواجه است. بر این اساس هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر اعتماد نهادی شهروندان بر کیفیت زندگی آنان در راستای برنامه ریزی زیستگاه های انسانی پایدار و برابر است. داده های مورد نیاز این پژوهش از پایگاه پیمایش ارزش های جهانی استخراج گردید. به منظور دستیابی به هدف تحقیق از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها حاکی از این است که بین اعتماد نهادی و کیفیت زندگی شهری رابط معنادار و مثبت وجود دارد؛ با افزایش اعتماد نهادی، کیفیت زندگی شهروندان بهبود می یابد. اعتماد نهادی 9/22 درصد از تغییرات واریانس متغیر کیفیت زندگی را تبیین می نماید. با بهبود اعتماد نهادی، امکان برنامه ریزی مشارکتی فراهم می گردد، احساس تعلق به جامعه در میان شهروندان افزایش یافته و کیفیت زندگی بهبود می یابد.
مدل سازی مدیریت هوشمند شهری راهکاری نوین برای حکمروایی خوب شهری (مورد مطالعه: شهر شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسائلی مانند رشد شهرنشینی، افزایش جمعیت شهری و ضرورت پاسخگویی و شهروندمداری، مدیران و تصمیم گیران را به سوی بهره گیری از حکمرانی خوب شهری سوق داده است. بر پایه اصول و اهداف حاکم بر حکمرانی خوب شهری، مدیران شهری به تنهایی قادر به پاسخگویی نیازهای جدید نیستند و ضروری است با افزایش سازگاری و جذب نیروهای فعال در نهادهای عمومی و مشارکت دادن شهروندان به عنوان ذی نفعان اصلی در مراحل تصمیم گیری، توان پاسخگویی به نیازهای جدید را افزایش دهند. لذا برخورداری از یک مدل جامع مدیریت هوشمند شهری گامی بلند در راستای تحقق حکمروایی خوب شهری است. هدف: پژوهش حاضر نیز با هدف مدل سازی مدیریت هوشمند شهری راهکاری نوین برای حکمروایی خوب شهری در شهر شاهرود انجام شد. روش شناسی: این پژوهش مبتنی بر پارادایم تفسیرگرایانه و با رویکردی استقرایی انجام شد. پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش گردآوری داده ها با شیوه پیمایش مقطعی صورت پذیرفت. جامعه مشارکت کنندگان شامل مدیران شهر شاهرود و اساتید مدیریتی شهری است. نمونه گیری با روش هدفمند انجام و با 17 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته می باشد. برای تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از روش تحلیل مضمون، مدلسازی ساختاری-تفسیری و سوارا استفاده شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: پژوهش حاضر در شهر شاهرود انجام شده است. یافته ها و بحث: نتایج مصاحبه ها با روش تحلیل کیفی مضمون مبتنی بر روش شش مرحله ای اترید-استرالینگ (2001) صورت گرفت. در مرحله کدگذاری باز 298 کد شناسایی گردید. در نهایت از طریق کدگذاری محوری به 5 مضمون فراگیر، 10 مضمون سازمان دهنده و 58 مضمون پایه دست پیدا شد. مضامین اصلی شامل: عوامل مدیریتی، استراتژی مدیریت هوشمند شهری، عوامل فنی مدیریت هوشمند شهری، شفافیت مدیریت شهری، خدمات هوشمند شهری، مشارکت شهروندان الکترونیک، عملکرد زیست محیطی، عملکرد اقتصادی، عملکرد اجتماعی، حکمروایی خوب شهری هستند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش مشخص گردید عوامل مدیریتی، استراتژی مدیریت هوشمند شهری و عوامل فنی مدیریت هوشمند شهری بر خدمات هوشمند شهری و شفافیت مدیریت شهری تاثیر می گذارند. خدمات هوشمند شهری و شفافیت مدیریت شهری بر مشارکت شهروندان الکترونیک اثرگذاشته و به عملکرد اقتصادی، عملکرد زیست محیطی و عملکرد اجتماعی منجر می شوند. از طریق عملکرد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در نهایت دستیابی به حکمروایی خوب شهری میسر می شود. براساس یافته های پژوهشی می توان نتیجه گرفت یک مدل فراگیر و کلان برای هوشمندسازی مدیریت شهری می تواند دستیابی به اهداف بلندمدت حکمرانی خوب شهری را میسر نماید.
طراحی الگوی گردشگری روستایی و کشاورزی و ارائه راهکارهای عملیاتی توسعه کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
182 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی گردشگری روستایی و کشاورزی و ارائه راهکارهای عملیاتی توسعه کسب وکار است. پژوهش از نظر هدف توسعه ای کاربردی، از لحاظ روش کیفی و از نظر روش اجرا آمیزه ای از تحلیل محتوای کیفی است. جامعه آماری دربردارنده گردشگران، ساکنان محلی، کارشناسان، کارآفرینان موفق و صاحبان اقامتگاه های محلی است که شانزده مصاحبه صورت گرفته و تحلیل و بررسی شده است. روش نمونه گیری پژوهش روش هدفمند با شیوه گلوله برفی است. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته (عمیق) گردآوری شده که روایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از نظر خبرگان و آزمون کاپای کوهن تأیید شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل محتوا انجام شده است. پس از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها و کدگذاری باز و انتخابی و محوری متن مصاحبه ها، 24 مقوله اصلی به عنوان مقوله های اصلیِ سیستم توسعه کسب وکارهای گردشگری روستایی و کشاورزی در استان آذربایجان غربی شناسایی شد که به ترتیب عبارت اند از چالش های شخصی روان شناختی، اکوسیستم کارآفرینی، زیرساخت ها و تسهیلات بوم گردی، عوامل سیاست گذاری، جاذبه ها و ظرفیت های منطقه، عوامل زیست محیطی، عوامل مدیریتی، عوامل اجتماعی فرهنگی، عوامل مشارکتی، نوآوری و خلاقیت، مدیریت خوب دولتی، مدیریت مالی بوم گردی، همکاری ذی نفعان بوم گردی، مدیریت خوب بوم گردی، جهت گیری راهبردی و رهبری اثربخش، عوامل اقتصادی، توسعه بوم گردی، آموزش، خدمات واقعیت افزوده، بازاریابی، مدیریت مردم در بوم گردی، رشد و توسعه از طریق اکوتوریسم در سطح محلی و منطقه ای، مدیریت منابع انسانی الکترونیک و مدیریت ارتباط با مشتری.
بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خلاق روستایی (مطالعه موردی؛ دهستان میان آب جنوبی شهرستان شوشتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه گردشگری خلاق در روستاها به عنوان یکی از عوامل اساسی توسعه پایدار و افزایش اقتصادی مناطق روستایی موردتوجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خلاق در دهستان میان آب جنوبی شهرستان شوشتر پرداخته است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. برای این منظور، با مطالعه مبانی نظری، پرسشنامه ای با ابعاد مختلف (زیرساختی، آموزش، مشارکت محلی، نوآوری و ابتکار، فناوری اطلاعات و ارتباطات و فرهنگ و هویت بومی) طراحی شد. سپس، با استفاده از روش تصادفی طبقه ای، در میان ساکنان دهستان توزیع شد. سپس از روش های آمار توصیفی در نرم افزار SPSS و EXCEL برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. همچنین، با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای در SPSS و تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار LISREL، وضعیت شاخص های توسعه گردشگری خلاق در دهستان میان آب جنوبی ارزیابی شد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، وضعیت دهستان میان آب جنوبی ازلحاظ شاخص های توسعه گردشگری خلاق روستایی با میانگین 288/2 در سطح پایینی قرار دارد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که در بخش زیرساختی، وجود امکانات تفریحی، تأسیسات پذیرایی با بار عاملی 88/0بیشترین ارتباط و تأثیرگذاری را دارد، یعنی دارای ارتباط 88 درصدی می باشد. در مرتبه بعدی در بخش مشارکت محلی، میزان همکاری و مشارکت مردم روستا در مسائل زیست محیطی، با بار عاملی 87/0 قرار دارد. در مرتبه سوم نیز شاخص وجود فرصت ها و برنامه های تداوم آموزشی برای جامعه محلی با بار عاملی 86/0 به عنوان اولویت سوم تأثیرگذاری قرار گرفته است. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت، توجه و توسعه به سه مورد بالا اولویت های موردنیاز برای بهبود و توسعه گردشگری خلاق روستایی در دهستان میان آب جنوبی می باشد، می تواند به تصمیم گیری های مدیران و برنامه ریزان در زمینه توسعه گردشگری خلاق روستایی در دهستان میان آب جنوبی کمک کند.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه شهری با رویکرد آینده پژوهی، مطالعه موردی: شهرستان بیله سوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
95 - 110
حوزههای تخصصی:
آینده نگری جنبش هنری بین رشته ای هست که با اعتقاد به توان فناوری برای تسریع رسیدن به آینده مشخص می شود در همین راستا پژوهشی با تأکید بر شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه آتی شهرستان بیله سوار مدنظر قرار گرفت. هدف این پژوهش شناسایی پیشران های توسعه شهر بیله سوار بوده است. در این تحقیق از روش های نوین آینده پژوهی با ماهیت تحلیلی و کاربردی، و تکنیک دلفی دو مرحله ای استفاده شده است. جامعه آماری 25 نفر از اساتید، کارشناسان و مدیران ارشد در سطح شهرستان بودند. برای جمع آوری داده های موردنیاز از ابزار پرسشنامه باز محقق ساخته، استفاده شده بود. در مرحله اول از روش دلفی پرسشنامه های باز به تعداد 50 سؤال در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی در اختیار خبرگان شهرستان قرار گرفت که منجر به استخراج کلی عوامل مؤثر بر آن شد و در مرحله دوم ماتریس تحلیل اثرات متقاطع طراحی شده و توسط 25 خبره و کارشناس ارشد و متخصص آگاه به مسائل توسعه شهرستان تکمیل شد. در مرحله استنتاج و تحلیل نتایج نیز، محاسبات توسط نرم افزار MICMAC انجام یافت و نتایج نشان داد که 16 پیشران به طور مستقیم و غیرمستقیم برای توسعه شهرستان اثرگذار هستند که پیشران منابع آبی و بارش دارای بالاترین امتیاز بوده که علت آن قطب کشاورزی بودن شهر بیله سوار در استان می باشد.
مطالعه علل و پیامدهای روند مهاجرت منطقه ای به استان اصفهان با استفاده از نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان اصفهان به عنوان یکی از کانون های مهمی جمعیتی، در طول دوره های مختلف، مقصد انتخابی مناسب برای مهاجرت از استان های همجوار بوده است. امروزه این استان با مسائل بسیار زیادی ناشی از هجوم و ازدیاد جمعیت مواجه است. بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال بررسی پیامدهای روند مهاجرت منطقه ای به استان اصفهان است. در این تحقیق، با روش نظریه زمینه ای، فرایند مهاجرت به استان اصفهان و پیامدهای آن ارزیابی شد. این تحقیق با روش نظریه سیستماتیک در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی نظری صورت گرفت. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته و مشاهدات میدانی حاصل شد و یافته نشان می دهد که مهاجرت به استان اصفهان در اثر عواملی مانند دافعه های مبدا، جاذبه های مقصد، روایت ها و شبکه های مهاجرتی، تغییر شرایط در مبدا، انتظار زیست و سکونت ارزان در مقصد، رویکردهای کلان تشدید کننده مهاجرت و ... ایجاد و تشدید می شود. این روند مهاجرتی پیامدهای مختلفی به همراه دارد که در مقولات اصلی پیامدهای اقتصادی، پیامدهای اجتماعی-فرهنگی و پیامدهای زیست محیطی استخراج و دسته بندی شد. به نظر می رسد برای مدیریت و کاهش این پیامدها، نیازمند یک بازنگری در بازتوزیع مجدد جمعیت در استان اصفهان و استان های همجوار آن است تا بتوان متناسب با ظرفیت های محیطی کشور، جمعیت را به صورتی پایدار و منطقی توزیع کرد.
نهاد دهیاری و توسعه پایدار فضا؛ مطالعه روستاهای بخش مرکزی شهرستان قاینات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
137 - 158
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و زیربنایی از مهم ترین و حساس ترین معضلات و چالش های برنامه ریزان و سیاست گذاری توسعه روستایی است و بر همین اساس، ایجاد دهیاری ها در روستاها را می توان در تاریخ توسعه پایدار روستایی ایران نقطه عطفی به شمار آورد. کیفیت و اثربخشی مدیریت و عملکرد دهیاری عامل تعیین کننده و حیاتی در تحقق توسعه و رفاه جامعه روستایی است. هدف پژوهش حاضر واکاوی عملکرد دهیاری ها در توسعه اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی روستاهای بخش مرکزی شهرستان قاینات است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی می باشد جامعه آماری پژوهش را روستاهای بالای 20 خانوار که دارای دهیاری بودند(75 آبادی) تشکیل می هد. نمونه گیری در سطح روستا با توجه به اهداف و فرضیه تحقیق از روش غیر احتمالی استفاده گردید و از هر دهستان 5 روستا به عنوان نمونه انتخاب شد. حجم نمونه در سطح خانوار با استفاده از فرمول کوکران 370 نفر به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های آماری تی تک نمونه ای، آزمون ناپارامتری دو جمله ای و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین فعالیت دهیاری ها در بعد اقتصادی معطوف به تلاش در خصوص افزایش کمی و کیفی محصولات تولیدات روستاییان (میانگین 26/3)، در بعد اجتماعی فرهنگی معطوف به کمک به حل اختلافات مردم در محل و جلوگیری از ارجاع دعاوی به مراجع قانونی (میانگین 51/3)، در بعد کالبدی فیزیکی معطوف به اعلام فرامین و قوانین دولتی، به ویژه در زمینه طرح هادی (میانگین 19/3) و در بعد زیست محیطی (میانگین 25/3) بوده است همچنین دهیاری ها در بهبود وضعیت اجتماعی فرهنگی روستاها با امتیاز 92/652 از عملکرد مناسب تری درمقایسه با مولفه های اقتصادی (امتیاز 07/602)، زیست محیطی ( امتیاز 52/514) و کالبدی فیزیکی ( امتیاز 54/445 )داشته اند.
بررسی سلامت محیط و ارتباط آن با تفاوت های فضایی قیمت مسکن (مورد مطالعه: شهر هشتپر در استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی سلامت محیط و تحلیل دقیق آن، یکی از اولویت هایی است که مدیران شهری باید به آن بپردازند زیرا می تواند در تفاوت های فضایی کیفیت محیط و قیمت مسکن، بسیار تأثیرگذار باشد. هدف این مقاله بررسی وضعیت شاخص های سلامت محیط و تأثیر تفاوت های فضایی آن بر قیمت مسکن در شهر هشتپر در استان گیلان است. داده ها با کار میدانی گردآوری شده اند. پهنه شهر به 34 قطعه تقسیم شده و داده های 14 مؤلفه سلامت محیط با مساحی و استفاده از ابزار Buffering سیستم اطلاعات جغرافیایی، پرسش از خبرگان، اطلاعات اسنادی و یا تجربه زیسته به دست آمده اند. داده های قیمت مسکن نیز به همین ترتیب، با پرسش از بنگاه های املاک کسب شده اند. داده های هر قطعه با مختصات UTM نقطه مرکزی به سیستم اطلاعات جغرافیایی وارد شده اند. به کمک ابزار Kriging نقشه های پهنه بندی ترسیم شده و ضریب همبستگی فضایی با نرم افزار TerrSet Geospatial Monitoring and Modeling System محاسبه شده است. یافته ها دلالت بر این دارند که شرایط اعتدال هوا و رطوبت دایمی، زندگی جانوری پر تنوع و گسترده، کشاورزی مدرن، طبیعت گردی و ورود انبوه گردشگران، مدیریت ضعیف پسماند و عبور یک جاده پرتراکم از میانه شهر، سرمنشاء تهدیدهای فراروی سلامت محیط و در نتیجه، سلامت انسانی هستند. میان 14 مؤلفه، سلامت محیط و قیمت مسکن، همبستگی مثبت برابر 0/73 وجود دارد. به لحاظ فضایی، در هسته مرکزی شهر مؤلفه های سلامت محیط وضعیت مطلوب تری از حواشی شهر آشکار ساخته اند و در این مکان هاقیمت مسکن نیز به طور نسبی بالاتر است. شرایط محیط طبیعی و ضعف در مدیریت شهری سبب شده، کاستی هایی در سلامت محیط پدیدار گردد که رفع آنها مستلزم برنامه ریزی های سنجیده و اجرای دقیق آنهاست.
شناسایی، مقایسه و ارزیابی مطلوبیت شاخصهای اجتماعی در بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری (مورد مطالعه: محله های علوی، نهضت آباد و فاطمیه در کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم پوی ای شهر پیوسته در ح ال تغییر و تحول است و در این می ان، با گ ذشت زمان مشکلاتی مانند مسائل اجتماعی و ... چهره برخی نقاط شهر را دگرگون کرده است و رنگ و بویی متفاوت از گذشته را که نشانه هایی از افول و زوال را در بر دارد، بر آنها نشانده است. مسئله ای که امروزه با آن روبه رو هستیم، شناسایی اینگونه بافت های شهری است که از چرخه متصل با شهر خارج و تبدیل به بافت هایی نا کارآمد شده است؛ بنابراین شناسایی شاخص ها باید به گونه ای تنظیم شوند که با ارائه میزانی برای سنجش، ابهام های ممکن را به حداقل رسانند. هدف از پژوهش حاضر بررسی شاخص های معرفی شده برای شناسایی بافت های نا کارآمد و تدوین شاخص هایی قابل استفاده (حس تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی، همیاری اجتماعی، امنیت اجتماعی و اعتماد اجتماعی) برای انواع بافت های ناکارآمد در راستای جبران نقصان های موجود در شناسه های به کار رفته در سه محله علوی، نهضت آباد و فاطمیه در کلانشهر اهواز است. نوع پژوهش کاربردی و روش تحقیق، پیمایشی با تأکید بر پرسشنامه است. جامعه آماری شهروندان ساکن سه محله و حجم نمونه برحسب فرمول کوکران 377 نفر است. برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کلموگروف-اسمینروف و نیز برای بررسی وضعیت متغیرهای پژوهش از آزمون علامت استفاده شده است. همچنین، وزن دهی متغیرها با مدل آنتروپی شانون و رتبه بندی محله ها نیز با استفاده از تکنیک ماباک انجام شده است. یافته های پژوهش حاصل از نتایج آزمون علامت نشان می دهد که محله فاطمیه با میانگین ضریب تأثیر 02/3 در مجموعِ پنج مؤلفه انتخابی پژوهش به نسبت دو محله دیگر بیشتر بوده است. همچنین، نتایج حاصل از رتبه بندی مؤلفه های اجتماعی انتخاب شده پژوهش در محله های سه گانه با استفاده از تکنیک ماباک نشان می دهد که محله فاطمیه با مقدار Si (مقدار تأثیر گذاری مؤلفه و شاخص ها) 221/0 در رتبه اول و به ترتیب محله نهضت آباد با 127/0 و محله علوی با 187/0- در رتبه های دوم و سوم قرار گرفته است.
تحلیل تطبیقی و رتبه بندی شاخص های کیفیت زندگی بر پایه عدالت اجتماعی در مناطق همجوار ناهمگون شهری، مورد پژوهش: کوی گلستان و کوی چنیبه اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
145 - 158
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال تحلیل تطبیقی و رتبهبندی شاخصهای کیفیت زندگی با تأکید بر مفهوم عدالت اجتماعی در محله های همجوار ناهمگون شهری در دو محله گلستان و چنیبه در شهر اهواز می باشد. این مطالعه ازلحاظ روش، توصیفی و تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی است. برای انجام این پژوهش ابتدا شاخص های مربوط به مفاهیم کیفیت زندگی (اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و خدماتی) و عدالت اجتماعی (آموزشی- فرهنگی، بهداشتی درمانی، اداری انتظامی و اوقات فراغت) استخراج و برای هرکدام گویه هایی تعریف گردید. در گام دوم پرسشنامه های محقق ساخته طراحی و به تعداد ۳۸۰ نمونه میان شهروندان محدوده مورد مطالعه براساس فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی، توزیع و نتایج استخراج گردید. تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون T مستقل نشان داد که محله گلستان در تمامی ابعاد کیفیت زندگی شامل (اجتماعی، کالبدی، خدماتی و اقتصادی) با میانگین مجموع (85/3) از محله چنبیه با میانگین مجموع (46/2) به طور معنادار بالاتر می باشد. همچنین در بررسی شاخص های مختلف عدالت اجتماعی (آموزشی و فرهنگی، بهداشتی و درمانی، اداری-انتظامی و اوقات فراغت) نیز محله گلستان با میانگین مجموع (79/3) به طور معناداری بالاتر از محله چنیبه با میانگین مجموع (39/2) است. ضمناً نتایج به دست آمده از رتبه بندی شاخص های مورد استفاده دراین پژوهش با استفاده از مدل SAW نشان داد که اختلافات مشاهده شده، بیش تر در ابعاد کالبدی اقتصادی و اجتماعی نمودار است.
بررسی اثرات وندالیسم شهری (مورد پژوهی: شهر چناران استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
151 - 158
حوزههای تخصصی:
وندالیسم یا تخریب ارادی اموال و متعلقات عمومی، یکی از مخاطرات اجتماعی است که همواره خسارات هنگفتی بر نماها، مبلمان و فضاهای شهری وارد می سازد و زیبایی شهر را مخدوش می سازد. در همین راستا؛ تحقیق حاضر به «بررسی مخاطره وندالیسم و اثرات آن بر زیبایی شهری در شهر چناران» پرداخته است. روش تحقیق حاضر از حیث هدف ؛ از نوع کاربردی و از حیث اجرا ؛ از نوع کمی می باشد. داده های بخش میدانی تحقیق، با استفاده از توزیع پرسشنامه ای محقق ساخته در بین شهروندان شهر چناران جمع آوری شده است. پرسشنامه مذکور با استفاده از طیف لیکرت تهیه و در بین نمونه ای 382 نفری (طبق فرمول کوکران) از شهروندان شهر چناران توزیع شده است. اعضای حجم هم نمونه به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS از ضریب همبستگی پیرسون و مدل تحلیل رگرسیون استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داده است که متغیرهای پایگاه اقتصادی- اجتماعی، احساس اجحاف و تبعیض، همنشینی ها و ارتباطات، میزان جامعه پذیری، عوامل فردی، عوامل فرهنگی، حاشیه نشینی، فقر، اعتیاد، پنجره شکسته، بی هویتی و گمنامی و توزیع ناعادلانه خدمات شهری بر متغیر وندالیسم شهری موثر هستند. همچنین نتایج رگرسیونی چند متغیره نشان داد که در تحقیق حاضر، 66/5 درصد از تغییرات میزان وندالیسم، ناشی از رابطه بین یک ترکیب خطی از متغیرهای مستقل است و 33/5 درصد باقیمانده یا ضریب عدم تعیین، ناشی از سایر عواملی است که در این تحقیق مد نظر نبوده اند. نهایت آن که طبق جدول برازش مدل در رگرسیون لوجستیک؛ متغیرهای پایگاه اقتصادی- اجتماعی، عوامل فردی، فقر و پنجره شکسته به دلیل EXP(B) کمتر از ۱ از مدل تحقیق حذف شدند.
برآورد رسوب معلق در حوضه آبریز قره سو استان اردبیل با استفاده از مدل های شبکه عصبی مصنوعی RBF و MLP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش به وسیله آب، جدی ترین شکل تخریب زمین در بسیاری از نقاط جهان به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است که در آن میزان تشکیل خاک معمولاً کمتر از میزان فرسایش آن می باشد. در این تحقیق کارایی مدل های شبکه عصبی مصنوعی به دو روش تابع شعاع محور(RBF) و پرسپترون چند لایه(MLP) در تخمین رسوب معلق در حوضه قره سو استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از داده های 3834 رسوب روزانه ثبت شده مربوط به دوره آماری سال 1350 تا 1399 استفاده شد. به منظور بررسی همبستگی بین متغیرها برای ورود به عملیات مدلسازی از روش همبستگی پیرسون استفاده گردید و جهت پیش بینی و مدلسازی رسوب در حوضه موردنظر از مدل شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که انتخاب تعداد 3 نرون در لایه پنهان با داده های ارزیابی، آموزش و جدانگه داشته شده به ترتیب با مقادیر 2618، 701 و 515 برای مدل RBF و تعداد 8 نرون در لایه پنهان با داده های ارزیابی، آموزش و جدانگه داشته شده به ترتیب با مقادیر 2592، 709 و 533 برای مدل MLP، بیشترین دقت پیش بینی را دارا می باشند. بطوریکه دقت پیش بینی در مدل RBF با ضریب همبستگی 941/0R2= و 002/65RMSE= و در مدل MLP با ضریب همبستگی 917/0R2= و 244/88RMSE= می باشد. با توجه به مشکلات اندازه گیری رسوبات بار کف و اریب زیاد ناشی از محاسبه بار بستر به عنوان درصدی از بار معلق، می توان توصیه نمود که از مدل شبکه عصبی مصنوعی RBF به عنوان یک روش قدرتمند، سریع و با دقت بالا برای تخمین رسوب استفاده شود. همچنین نتایج حاضر ضمن معرفی عوامل تاثیرگذار بر میزان تولید رسوب در حوزه مورد مطالعه ، می تواند برای برآورد رسوب به مناطق فاقد آمار تعمیم داده شود.
تعیین مناطق بحرانی تغییر کاربری اراضی از روشهای سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای، مطالعه موردی: شهر بندر عباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۳
43 - 66
حوزههای تخصصی:
در طول زمان، الگوهای پوشش زمین و کاربری اراضی شهرها و روستاها دستخوش تغییر و دگرگونی های اساسی میشوند و عوامل انسانی و طبیعی باعث این تغییر و تحولات بدین ترتیب تحقیق حاضر با هدف شناسایی نقاط بحرانی تغییرات کاربری اراضی شهر بندرعباس با استفاده از روشهای آشکارسازی تغییرات اراضی شهری از قبیل روشهای تفریق تصاویر، تقسیم تصاویر (شاخص NDVI )آنالیز مؤلفه های اصلی و طبقه بندی حداکثر شباهت (MLC) بر روی تصاویر TM سال 1990 و OLI سال 2020 شهر بندرعباس انجام شده است. نقشه های کاربری اراضی در پنج طبقه صخره، اراضی بایر، مناطق مسکونی، پوشش گیاهی شهری و اراضی مرطوب تولید شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کاربری اراضی بایر در سال 2020 نسبت به سال 1990 کمتر شده و بیشترین تغییر این نوع کاربری به مناطق مسکونی در قسمتهای شمالی و شمال شرقی شهر بندرعباس می باشد. همچنین، قسمتهایی از اراضی بایر به فضاهای سبز تبدیل شده است به طوری که فضای سبز از 9/2 کیلومتر مربع در سال 1990 به 11/22 کیلومتر مربع در سال 2020 تغییر یافته است. بنابراین، تغییر کاربری مربوط به اراضی بایر به صورت منفی و در رابطه با فضای سبز به صورت مثبت بوده است. در بخش اراضی مرطوب، در بندر شهید باهنر تغییراتی در قسمت غربی اسکله به وجود آمده است. همچنین، نقشه پهنه های ناپایدار و بحرانی شهر بندرعباس براساس مدل FANP را نشان می دهد که براساس آن، تنها4/5 کیلومترمربع از محدوده موردمطالعه مناسب بوده و در مقابل 8/191 کیلومترمربع وضعیت نامناسب داشته است.پوشش اراضی شامل انواع بهره برداری از زمین به منظور رفع نیازهای گوناگون انسان است.
تعیین زمان مناسب برای گردشگری در استان آذربایجان غربی با استفاده از شاخص اقلیم تعطیلات (HCI)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
21 - 37
حوزههای تخصصی:
آب و هوا مهمترین عامل در توسعه صنعت گردشگری محسوب می شود و تأثیر قابل توجهی بر فرآیند تصمیم گیری گردشگران دارد. یکی از مهمترین نیازهای گردشگران، آگاهی از وضعیت اقلیمی و زمان های مساعد برای گردشگری است. بنابراین شناسایی و توجه به ویژگی های محیطی ازجمله زمان سفر بر پایه داده های اقلیمی در شهرها، امری لازم و ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت اقلیم گردشگری شهری در استان آذربایجان غربی با استفاده از شاخص اقلیم تعطیلات (HCI) انجام گرفته است. بدین منظور داده های هواشناسی روزانه 8 شهر اصلی استان برای بازه زمانی ده ساله (2017-2008) گردآوری گردید و بعد از پردازش داده ها و تهیه بانک اطلاعاتی، مقادیر شاخص HCI به تفکیک روز و ماه-های سال محاسبه شد. نتایج تحقیق نشان داد که شهر مهاباد با 197 روز بیش ترین تعداد روزهای توأم با آسایش را در بین شهرهای استان دارد. بعد از آن خوی با 192 روز، سلماس با 182 روز، ارومیه و پیرانشهر با 181 روز، سردشت با 171 روز، تکاب با 164 روز و ماکو با 155 روز در رده های بعد قرار می گیرند. در این روزها شرایط ایده آل و عالی برای تفریح و گردشگری در این شهرها وجود دارد. همچنین ماه های می و سپتامبر، بهترین ماه ها برای انجام فعالیت های گردشگری در استان محسوب می شوند.
رابطه درون و بیرون خانه به روایت ساکنین زن؛ مطالعه موردی: خانه های بافت میانی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر الگوهای کالبدی مؤثر بر شکل گیری رابطه مناسب میان درون و بیرون خانه مورد سؤال است. این الگوها کمک می کنند که ضمن حفظ حریم های درونی خانه، این مکان به بستر پیرامونی اش پیوند بخورد. ازآنجاکه میزان مطلوب رابطه درون خانه با بیرون تا حد زیادی به شیوه زندگی ساکنین مربوط می شود؛ پژوهش به یک حوزه مکانی-فرهنگی خاص یعنی بافت میانی شهر کرمانشاه محدود شده است. علت انتخاب این بافت، برخورداری اغلب خانه های بافت میانی از شرایط کالبدی تقویت کننده رابطه درون و بیرون برآمده از بررسی منابع مکتوب و جریان داشتن زندگی در این خانه ها است که از سویی امکان مطالعه هم زمان رفتار و کالبد را فراهم کرده و از سوی دیگر تعمیم پذیری نتایج به محیط های مسکونی با شیوه زندگی مشابه را افزایش می دهد. همچنین نسبت نزدیک زنان به خصوص زنان خانه دار با خانه سبب شده سؤال از دریچه روایت ساکنین زن، به پاسخ نزدیک گردد. روش پژوهش: راهبرد پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. جمع آوری داده ها از طریق انجام مصاحبه باز با 16 نفر از زنان خانه دار ساکن 9 خانه از خانه های بافت میانی کرمانشاه، تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. پس از تطبیق دادن کدهای اولیه حاصل از مصاحبه ها با نقشه های برداشت شده از خانه ها و مقوله بندی کدها بر اساس چهارچوب نظری پژوهش، نتایجی در پاسخ به سؤالات به دست آمده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد، رابطه مناسب درون و بیرون خانه برای زنان ساکن در بافت میانی شهر کرمانشاه، رابطه ای است که کنترل نوع و میزان آن در اختیار ساکنین خانه باشد؛ بنا بر این هرقدر در خانه ای فضاها ازنظر میزان ارتباط با بیرون متنوع تر باشند، آن خانه در شکل دادن به رابطه مطلوب درون با بیرون کارآمدتر است. نتیجه گیری: در خانه های موردبررسی سه سطح از ارتباط میان فضاهای درونی با بیرون دیده می شود. همچنین دو دسته الگوی کالبدی یعنی «لایه بندی فضایی» و «پنجره ها» به تحقق رابطه مطلوب میان درون و بیرون کمک می کنند؛ «لایه بندی فضایی» به معنای قرارگیری بخش های خصوصی خانه (اتاق خواب و نشیمن) در عمق و طبقات بالاتر و هم جوار شدن دیگر فضاهای خانه با معبر است. همچنین «پنجره های» هم جوار با بیرون، در مقیاس خرد بر کیفیت رابطه درون و بیرون تأثیرگذارند. علاوه بر این به واسطه حضور بلندمدت زن (مادر) در آشپزخانه این فضا به قلب خانه تبدیل شده و نوع و میزان ارتباط آن با بیرون تا حد زیادی تعیین کننده نوع و میزان ارتباط خانه با بیرون است.