
مهندسی جغرافیایی سرزمین
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره 8 زمستان 1403 شماره 4 (پیاپی 22) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ساخت ویلاها و خانه های دوم در کلاردشت، حدود سه دهه قدمت دارد و در این مدت، شماری از کشتزارها، نقاط جنگلی و مراتع تخریب و دستخوش تغییرات کاربری های مسکونی شده اند به طوری که سیمای آشفته و نابهنجار را در این مکان که از توان های بالقوه بسیار برای توسعه به ویژه در زمینه توریسم برخوردار است، منعکس می کند. مسائل مختلفی که امروزه شهرستان با آن دست به گریبان است، ایجاب می کند که برنامه ای مناسب برای رفع مسائل و بهره برداری از ظرفیت ها صورت بگیرد. هدف: شناسایی عوامل کلیدی خانه های دوم و نقش و تأثیر آنها بر توسعه پایدار در شهرستان کلاردشت، هدف اصلی و کلیدی این پژوهش است. روش شناسی: الگوی حاکم بر پژوهش، به لحاظ هدف، شناختی؛ از نظر روش، میدانی و اسنادی تحلیلی؛ از نظر زمانی، مقطعی؛ و به لحاظ نوع داده، کمی کیفی است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهرستان کلاردشت، با مساحت 1509 کیلومترمربع، در غرب استان مازندران و در 36 درجه و 26 دقیقه تا 36 درجه و 32 دقیقه عرض شمالی و 51 درجه و 8 دقیقه تا 51 درجه و 20 دقیقه، طول شرقی قرار گرفته است. یافته ها و بحث: شش سناریو با احتمال وقوع بسیار زیاد برای توسعه پایدار شهرستان کلاردشت وجود دارد که از میان آنها، 2 سناریو (سوم و پنجم) با درصدهای 85/42 در وضعیت مطلوب، 3 سناریو (اول، چهارم و ششم) با درصدهای 71/10 و 42/21 در حالت بینابین قرار دارند و سناریوی دوم نیز با درصد 85/42 در بحرانی ترین وضعیت است. نتیجه گیری: توسعه پایدار در نواحی روستایی شهرستان کلاردشت براساس شکل گیری و گسترش خانه های دوم و عطف به مسائل موجود و چالش های پیش رو، تابع رشد سرمایه گذاری، کاهش مهاجرت، حکمروایی خوب و برنامه ریزی هدفمند کاربری زمین است. که براساس مطالعات پژوهش، روابط متقابل با یکدیگر دارند. این برهمکنش مستلزم تعیین استانداردهای ویژه برای نظارت و کنترل کاربری، ایجاد اشغال به ویژه در حوزه گردشگری و مهار افزایش قیمت زمین است.
ارزیابی نقش توان اکولوژیکی در ارتقای تاب آوری نواحی روستایی(مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان ماهنشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار توجه همگان را به خود جلب کرده و به موضوعاتی بسیار ارزشمند در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. محیط زیست به یک اکوسیستم انسان محور اشاره دارد که همزیستی با طبیعت، جامعه و اقتصاد است. هدف: هدف این تحقیق شناسایی نقش توان اکولوژیکی در ارتقای تاب آوری نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان ماهنشان است. روش شناسی: رویکرد کلی پژوهش، از نوع پژوهش های کمی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، مبتنی بر داده های کتابخانه ای می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل 51 روستای حوضه مرکزی شهرستان ماهنشان می باشد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه در ﭼﺎرﭼﻮﺑﯽ از ﻣﺨﺘﺼﺎت ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ 54 °36 ﺗﺎ 45 °36 ﻋﺮض ﺷﻤ ﺎﻟﯽ و 37 °47 ﺗﺎ 12 °47 ﻃﻮل ﺷﺮﻗﯽ ﻗﺮار دارد. روستاهای مورد مطالعه ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ اداری- ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﻨﻄﺒﻖ ﺑﺮ ﺑﺨﺶ مرکزی از ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ماهنشان اﺳﺖ ﮐﻪ در اﺳﺘﺎن زنجان واﻗﻊ ﺷﺪه اﺳﺖ. یافته ها و بحث: یافته های تحقیق نشان می دهد، ﺑﺮ اﺳﺎس پهنه بندی اکولوژیک، بخش مرکزی ماهنشان را ﻣﯽ ﺗﻮان ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺷﮑﻞ زیر ﺑﻪ 5 ﻋﺮﺻﻪ ﻫﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮد. اﯾﻦ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪی ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ای ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ارﺗﺒﺎط در درون ﻫﺮ ﯾﮏ از واﺣﺪﻫﺎی ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪی؛ ﺳﺎده ﺗﺮ از ارﺗﺒﺎط ﻣﯿﺎن واﺣﺪﻫﺎی ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﺎﺷﺪ. نتیجه گیری: ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ در ﻣﯿﺎن اﯾﻦ واﺣﺪﻫﺎ ﻋﻮاﻣﻠﯽ (از ﺟﻨﺲ ﻋﻮاﻣﻞ ﻃﺒﯿﻌﯽ) وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ای ارﺗﺒﺎط ﻣﯿﺎن آﻧﻬﺎ را ﻣﺤﺪود ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﻣﻮاﻧﻊ ﻣﺸﺨﺺ ﮐﻨﻨﺪه ﻣﺮزﻫﺎی ﻋﺮﺻﻪ ﻫﺎی ﻫﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪ را ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ دﻫﻨﺪ. براساس شاخص کل توان اکولوژیک، تفاوت معناداری میزان تاب آوری روستاهای مورد مطالعه به دست آمده است. جهت این رابطه نیز مثبت برآورد شده است که نشان دهنده وجود رابطه مستقیم می باشد، بنابراین می توان گفت با افزایش میران توان اکولوژیک، میزان تاب آوری نیز افزایش پیدا می کند.
تبیین نقش حکمروایی مقصد در پایداری گردشگری شهری (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حکمروایی مقصد درک وسیعی از هماهنگی بازیگران مختلف همچون شرکت های خصوصی، ارگان های دولتی و سیاستمداران محلی و همچنین ساکنان را در جهت پایداری گردشگری اتخاذ می کند. ارزیابی مفهوم حکمروایی در مباحث آکادمیک، طی سالهای گذشته روند رو به رشدی داشته است، اما این سیر سعودی در رابطه با مدیریت مقاصد گردشگریی با کاستی هایی مواجه بوده است. گردشگری در ایران از فقدان یک مدیریت یکپارچه و نبود سیاست های کارآمد رنج می برد؛ مسأله ای که مزیت های برآمده از این صنعت پاک را با چالش های زیادی روبه رو کرده است. حکمروایی خوب گردشگری پارادایمی است که کاربرد آن می تواند در پایداری بخش گردشگری و ساماندهی مدیریت متزلزل این حوزه، موثر واقع شود. هدف تحقیق حاضر تبیین اصول حکمروایی خوب گردشگری در شهر رشت است. هدف: هدف تحقیق حاضر ارزیابی و تبیین نقش شاخص های حکمروایی خوب در پایداری گردشگری شهر رشت است. روش شناسی: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، ماهیت آن کاربردی و روش گردآوری اطلاعات اسنادی- پیمایشی است. جامعه ی آماری شامل 35 نفر از کارشناسان و روش توزیع پرسشنامه دلفی بوده است. داده ها در نرم افزار مکس کیو دی ای تحلیل شده اند. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی تحقیق حاضر شهر رشت است. یافته ها و بحث: یافته های کیفی در پاسخ به سوال اول تحقیق نشان می دهد عوامل شفافیت، کارآیی، مسئولیت پذیری، چشم اندازسازی، مشارکت، پاسخگویی، قانونمندی و اجماع گرایی از جمله شاخص هایی هستند که در توسعه پایدار گردشگری شهر رشت باید مورد توجه قرار گیرند. همچنین در بخش کمی تحقیق نتایج مدلیابی معادلات ساختاری ارتباط و اثرگذاری معنادار متغیرهای حکمروایی مقصد و پایداری گردشگری(X:0/75, T-Value:4/63) را آشکار می سازد. نتیجه گیری: رهبری بخش گردشگری در مقاصد گردشگری نیازمند رویکرد حکمروایی خوب و دخالت بازیگران و ذی نفعان مختلف است.
تحلیل عوامل مؤثر بر احساس امنیت اجتماعی در روستاهای پیرامونی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امنی ت مقول ه ای اساس ی در ه ر نظ ام اجتماعی است و کشورها اولویت اول خ ود را ب ه برق راری امنی ت در جامع ه اخت صاص می دهند و احساس امنیت اجتماعی نیز به معنای فقدان هراس از اینکه ارزشهای انسانی مورد حمله قرار گیرد یا به مخاطره نیفتد و به نبود هراس و بیم نسبت به حقوق و آزادیهای مشروع، اطمینان و آرامش خاطر، ایمنی، آرامش قلب و خاطر جمع بودن است، تعریف می شود. گیدنز در نظریه ساخت یابی معتقد است که کنش انسان تحت تأثیر دو عامل قواعد و منابع است و همین موارد می تواند در احساس امنیت اجتماعی افراد نیز تأثیرگذار باشد. بررسی موضوع امنیت اجتماعی در روستاهای پیرامونی شهر رشت با توجه به اینکه این روستاها در چندسال اخیر به عنوان روستاهای مهاجرپذیر بوده اند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف: هدف از انجام این تحقیق تحلیل عوامل مؤثر بر احساس امنیت اجتماعی در روستاهای پیرامونی شهر رشت است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی بوده که از روش پیمایش بهره گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسش نامه محقق ساخته است. جامعه آماری این پژوهش را ساکنین روستاهای پیرامونی شهر رشت (پسیخان، گرفم و لیچاه) تشکیل می دهند که ازاین بین تعداد 300 خانوار به عنوان حجم نمونه از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای جهت مصاحبه انتخاب شدند. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه در این پژوهش روستاهای پیرامونی شهرستان رشت می باشد. یافته ها و بحث: نتایج این تحقیق بیانگر آن بود که احساس امنیت اجتماعی در روستاهای مورد بررسی تقریباً پایین است. همچنین نتایج این پژوهش مبین آن بود که بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی و اعتماد اجتماعی با احساس امنیت اجتماعی رابطه مستقیم و مثبت و بین بی سازمانی اجتماعی و احساس امنیت اجتماعی رابطه منفی و معکوس وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق می توان بیان کرد که سازماندهی اجتماعی در روستاهای مورد بررسی وضعیت مطلوبی نداشته و نیاز به اصلاحاتی در ابعاد مختلف محدوده مورد مطالعه دارد. بی شک اگر وضعیت سازماندهی روستاها مطلوب باشد، احساس امنیت اجتماعی که یکی از موارد بسیار مهم در زندگی هر انسانی است نیز تا حدودی بهبود خواهد یافت.
مدل سازی مدیریت هوشمند شهری راهکاری نوین برای حکمروایی خوب شهری (مورد مطالعه: شهر شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسائلی مانند رشد شهرنشینی، افزایش جمعیت شهری و ضرورت پاسخگویی و شهروندمداری، مدیران و تصمیم گیران را به سوی بهره گیری از حکمرانی خوب شهری سوق داده است. بر پایه اصول و اهداف حاکم بر حکمرانی خوب شهری، مدیران شهری به تنهایی قادر به پاسخگویی نیازهای جدید نیستند و ضروری است با افزایش سازگاری و جذب نیروهای فعال در نهادهای عمومی و مشارکت دادن شهروندان به عنوان ذی نفعان اصلی در مراحل تصمیم گیری، توان پاسخگویی به نیازهای جدید را افزایش دهند. لذا برخورداری از یک مدل جامع مدیریت هوشمند شهری گامی بلند در راستای تحقق حکمروایی خوب شهری است. هدف: پژوهش حاضر نیز با هدف مدل سازی مدیریت هوشمند شهری راهکاری نوین برای حکمروایی خوب شهری در شهر شاهرود انجام شد. روش شناسی: این پژوهش مبتنی بر پارادایم تفسیرگرایانه و با رویکردی استقرایی انجام شد. پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش گردآوری داده ها با شیوه پیمایش مقطعی صورت پذیرفت. جامعه مشارکت کنندگان شامل مدیران شهر شاهرود و اساتید مدیریتی شهری است. نمونه گیری با روش هدفمند انجام و با 17 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته می باشد. برای تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از روش تحلیل مضمون، مدلسازی ساختاری-تفسیری و سوارا استفاده شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: پژوهش حاضر در شهر شاهرود انجام شده است. یافته ها و بحث: نتایج مصاحبه ها با روش تحلیل کیفی مضمون مبتنی بر روش شش مرحله ای اترید-استرالینگ (2001) صورت گرفت. در مرحله کدگذاری باز 298 کد شناسایی گردید. در نهایت از طریق کدگذاری محوری به 5 مضمون فراگیر، 10 مضمون سازمان دهنده و 58 مضمون پایه دست پیدا شد. مضامین اصلی شامل: عوامل مدیریتی، استراتژی مدیریت هوشمند شهری، عوامل فنی مدیریت هوشمند شهری، شفافیت مدیریت شهری، خدمات هوشمند شهری، مشارکت شهروندان الکترونیک، عملکرد زیست محیطی، عملکرد اقتصادی، عملکرد اجتماعی، حکمروایی خوب شهری هستند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش مشخص گردید عوامل مدیریتی، استراتژی مدیریت هوشمند شهری و عوامل فنی مدیریت هوشمند شهری بر خدمات هوشمند شهری و شفافیت مدیریت شهری تاثیر می گذارند. خدمات هوشمند شهری و شفافیت مدیریت شهری بر مشارکت شهروندان الکترونیک اثرگذاشته و به عملکرد اقتصادی، عملکرد زیست محیطی و عملکرد اجتماعی منجر می شوند. از طریق عملکرد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در نهایت دستیابی به حکمروایی خوب شهری میسر می شود. براساس یافته های پژوهشی می توان نتیجه گرفت یک مدل فراگیر و کلان برای هوشمندسازی مدیریت شهری می تواند دستیابی به اهداف بلندمدت حکمرانی خوب شهری را میسر نماید.
شناسایی و اولویت بندی راهبردهای مدیریت شهری به منظور بازآفرینی بافت فرسوده محدوده مرکزی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از چالش های اساسی در نظام توسعه پایدار شهرها بافت های فرسوده شهری به عنوان مناطق کمتر توسعه یافته هستند که به دلایل مختلف شکل گرفته و امروز دچار مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی، زیست محیطی و ... هستند که بی توجهی و عدم برنامه ریزی صحیح برای آن می تواند کل شهر را دچار بحران نماید. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی راهبردهای مدیریت شهری به منظور بازآفرینی بافت فرسوده محدوده مرکزی شهر رشت صورت پذیرفت. روش شناسی: این تحقیق به لحاظ روش کمی-پیمایشی و به لحاظ هدف کاربردی می باشد. داده های تحقیق از طریق نظرسنجی از 25 نفر از خبرگان و کارشناسان مرتبط با موضوع تحقیق گردآوری شده است و سپس اقدام به اولویت بندی معیارها و زیرمعیارهای بازآفرینی بافت فرسوده با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) گردید. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه، بافت فرسوده محدوده مرکزی شهر رشت می باشد. یافته ها و بحث: نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان داد که مهمترین راهبرد پیش روی مدیریت شهری به منظور بازآفرینی بافت فرسوده محدوده مرکزی شهر رشت، تامین منابع مالی، گسترش مشارکت مردم، شفاف سازی و پاسخگویی مدیریت شهری می باشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق، معیارهای توسعه ترتیبات نهادی در سطح محلی، بسترسازی و حضور نهادی و تصمیم گیری چندجانبه بر اساس نقش کنشگران، تسهیل گری و میانجی گری نهادی و ایجاد هم افزایی نهادی و توسعه نظام آموزش و دانش نهادی پس از معیار اول، در اولویت های بعدی قرار دارند.
تحلیل پیامدهای کالبدی تحولات کارکردی سکونتگاه های پیراشهری رشت در دو دهه أخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رشد روز افزون شهرها در دهه های أخیر و افزایش تقاضا برای زمین همراه با محدودیت عرضه آن، موجب انتقال برخی فعالیت های شهری به روستاهای پیرامون شهرها بخصوص در شهرهای بزرگ شده است که فعالیت های تولیدی صنعتی و تجاری مهمترین آنها هستند. چنین روند رو به رشدی، موجب تحول در کارکرد اقتصادی روستاها شده و کارکردهای جدیدی به کارکردهای اقتصادی مبتنی بر فعالیت های کشاورزی اضافه شده است. تحول در کارکرد، پیامدهای محیطی، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در روستاها داشته است که آشکارترین آنها، پیامدهای کالبدی است. هدف: تحقیق حاضر با هدف تحلیل پیامدهای کالبدی تحولات کارکردی سکونتگاه های پیراشهری رشت انجام شده است. روش شناسی: نوع پژوهش کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلی بوده که با استفاده از منابع اسنادی موجود و مطالعات میدانی به گردآوری داده ها پرداخته شده است. جامعه آماری این پژوهش روستاهای پیرامون شهر رشت (36 روستا) می باشد. جهت تبیین موضوع با مطالعه پیشینه تحقیق و بررسی های میدانی سه پیامد کالبدی متاثر از تحولات کارکردی و 79 متغیر شناسایی و با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی متغیرهای شناسایی شده در 4 عامل خلاصه شده است. در آمار توصیفی متغیرهای هر عامل به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعات جهت استفاده در آمار تحلیلی کدگذاری شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی شامل سکونتگاه های پیراشهری رشت در استان گیلان می باشد . یافته ها و بحث: نتایج آمار تحلیلی به کمک تحلیل رگرسیون و تکنیک کوپراس نشان می دهد تحولات کارکردی در روند تغییر کاربری اراضی، تغییر کیفیت مسکن، تحول کمیت و کیفیت خدمات مؤثر بوده و در روستای پیله داربن بیشترین و در روستای کشل ورزل کمترین تحولات کارکردی طی دو دهه أخیر اتفاق افتاده است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد مهمترین تحول در سکونتگاه های پیراشهری رشت، انتقال فعالیت های شهری مانند فعالیت های تولیدی، تجاری و خدماتی بخصوص خدمات پذیرایی و تعمیرگاهی است که کالبد بیشتر این روستاها را تغییر داده است.
راهبردهای توسعه گردشگری شهری مراغه با تأکید بر نمادها و نشانه های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه در بازار رقابت گردشگری در جهان، نمادسازی در شهرها عامل موفقی در جذب گردشگر به حساب می آید و می توان بارزترین نقش نمادها و سمبل های شهری را در تقویت گردشگری شهری دانست. بخشی از بزرگترین و مهم ترین جاذبه های گردشگری در شهرهای معروف دنیا، بناها و نمادهای باستانی، ملی و مذهبی آنهاست. تمام شهرهای بزرگ و معروف دنیا با یک نماد خاصی شناخته می شوند و این موضوع جهان شمول می باشد. هدف: هدف این تحقیق بررسی نقش نمادها و المان های شهری در توسعه گردشگری و جذب بیشتر گردشگر برای شهر مراغه می باشد. روش شناسی: تحقیق از منظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت روش توصیفی تحلیلی بوده و گردآوری داده های مورد نیاز با استفاده روش اسنادی و میدانی بدست آمده است. در این راستا با استفاده از ابزار پرسشنامه، با روش نمونه گیری تصادفی ساده از گردشگران و بازدیدکنندگان برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون ها و روش های آماری نظیر فراوانی، میانگین، آزمون فریدمن، رگرسیون گام به گام و نرمال سازی انجام شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهر مراغه در استان آذربایجان شرقی است. یافته ها و بحث: یافته های کلی پژوهش حاکی از تایید جایگاه شاخص های مورد نظر در رونق و توسعه گردشگری شهری دارد. به گونه ای که نتیجه آزمون معناداری فریدمن کمتر از 5 صدم (00/0) بوده و همچنین تمام شاخص های تحقیق بوسیله این آزمون مورد سنجش قرار و مقایسه شدند، تحلیل ها نشان می دهدکه بین مولفه های انتخابی برای المان ها و جذب گردشگر رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: در بحث برندسازی گردشگری شهری، رصدخانه و گنبد سرخ به عنوان نمادهای گردشگری شهر مراغه معرفی شده و برای توسعه صنعت گردشگری شهر مراغه می توان از این دو اثر تاریخی ارزشمند بهره مند شد.
ارزیابی کیفیت فضاهای عمومی شهری از منظر عینی و ذهنی (مطالعه موردی: خیابان های اصلی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فضاهای عمومی که از عناصر مهم شهری محسوب می شوند، نقش تعیین کننده ای در کیفیت زندگی شهروندان دارند و تعاملات و رفتارهای اجتماعی مردم شهر را منعکس می کنند. این فضاهای عمومی دارای خصوصیات و عناصری هستند که کیفیت آنها می تواند ارتقا یابد تا زندگی دلپذیرتر و پایدارتری در شهر فراهم شود. بنابراین شناسایی معیارهای مؤثر بر کیفیت فضاهای عمومی شهری نقش مهمی در توسعه اصولی شهرها و ایجاد محیط شهری مطلوب دارد. هدف: این پژوهش با بررسی فضاهای عمومی خیابان های اصلی شهر رشت، عوامل مؤثر بر کیفیت آنها را از منظر عینی و ذهنی شناسایی و ارزیابی نموده است. روش شناسی: برای ارزیابی عینی کیفیت خیابان ها از مشاهده میدانی و تکمیل چک لیست استفاده شده است و برای ارزیابی کیفیت خیابان به صورت ذهنی از پرسشنامه بهره گرفته شده است. تحلیل داده ها و سنجش کیفیت فضاهای عمومی خیابانها با استفاده از مدل تاپسیس انجام گرفته و جهت میزان همبستگی دو متغیر کیفیت عینی و کیفیت ذهنی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: در این پژوهش فضاهای عمومی خیابان های اصلی شهر رشت در 11 خوشه مورد مطالعه قرار گرفته است. یافته ها و بحث: میزان رابطه همبستگی بین دو کیفیت خصوصیات عینی و ذهنی مقدارR=0.68 محاسبه شده است. از لحاظ مقایسه برخورداری خوشه های مختلف از کیفیت های فضای عمومی خیابان ها از منظر عینی و ذهنی خوشه های11، 6، 7 دارای ضرایب تاپسیس بالای 0.5 هستند و خوشه های 1، 2، 3، 4 و 10 با ضرایب تاپسیس کمتر از 0.5 دارای پایین ترین مقدار کیفیت فضاهای خیابانی هستند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که بخش های مرکزی و شمالی شهر که عمدتاً شامل گروه های اجتماعی متوسط و نسبتاً مرفه هستند، از کیفیت فضای خیابانی بالاتری برخوردارند، در حالی که بخش های جنوبی و جنوب غربی شهر رشت که عمدتاً در برگیرنده طبقات اجتماعی پایین تر و حاشیه نشینان هستند، کیفیت پایین تری دارند. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد که بین خصوصیات عینی و ذهنی کیفیت خیابان های شهر رشت رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
بازمهندسی حکمرانی آب در حوضه آبریز زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تمدن ها فرزند جغرافیای خود هستند. جبر جغرافیا به مانند والدینی با ویژگی های ژنتیکی خاص، فرزندی با شخصیتی منحصر بفرد را می سازد. تمدن ایران نیز ریشه در جغرافیای ویژه خود دارد. آب و هوای خشک و نیمه خشک، به فرهنگ و تمدن ایران و شیوه حکمرانی آب این کشور، ویژگی های یگانه ای بخشیده است؛ به طوری که آب و امنیت، جزو مؤلفه های جدایی ناپذیر تمدن ایرانی محسوب می شوند. شیوه حکمرانی جمهوری اسلامی ایران، در قرن بیست و یکم از این قاعده مستثنا نیست. ناگزیری از انتقال آب در طول تاریخ، همواره تبعات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی به همراه داشته است. هدف: این پژوهش درصدد بررسی ماهیت تاریخی، جغرافیایی و امنیتی انتقال آب از حوضه آبریز زاینده رود به استان های واقع در فلات مرکزی ایران بوده است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی محسوب می شود و از روش توصیفی- تحلیلی بهره برده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مکانی تحقیق، حوضه آبریز زاینده رود است که در بخش میانی فلات ایران، بین ارتفاعات زاگرس و ارتفاعات مرکزی ایران قرار دارد. یافته ها و بحث: یافته های پژوهش گویای این است که ماهیت انتقال آب در نسبت با دو مؤلفه اساسی «جبر جغرافیا» و «امنیت» باید مورد بررسی قرار گیرد. ناگزیری انتقال آب، مطابق رویکرد تاریخی، جغرافیایی و امنیتی، نیازمند اتخاذ راهکارهایی متناسب با آن است. در گام اول حکمرانی مطلوب آب، باید بر اتخاذ رویکرد ملی در برابر تنش های بینااستانی تأکید شود. بهینه سازی مصرف آب در حوزه های کشاورزی، صنعت و شرب در کنار تمرکز بر پروژه های بدیلی به مانند انتقال آب از خلیج فارس، ذیل راهبرد کلی کاهش نیاز به آب انتقالی از حوضه آبریز زاینده رود، می تواند راهکارهای عملی و اجرایی در اختیار حکمرانان آبی قرار دهد. نتیجه گیری: نتیجه تحقیق نشان می دهد باتوجه به اقلیم خشک و نیمه خشک فلات مرکزی کشور، باید تمامی قوانین، سیاست ها، برنامه ها و رویکردها براساس اصل کاهش نیاز به آب انتقالی از حوضه آبریز زاینده رود بازمهندسی شود.
برآورد و پهنه بندی تابش خورشیدی با استفاده از پارامترهای اقلیمی در محیط GIS (مطالعه موردی: استان خراسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تابش خورشید رسیده به زمین به عنوان یکی از عوامل مورد نیاز برای مطالعات منابع آب، محیط زیست، کشاورزی و پوشش نباتی، معماری همساز با اقلیم، طراحی سیستم های استفاده از انرژی پاک و موارد متعدد دیگر، کاربرد گسترده ای دارد. این در تمام ایستگاه های هواشناسی اندازه گیری نمی شود و از این رو روش های تجربی زیادی برای برآورد آن با استفاده از پارامتر هواشناسی ارائه شده است. هدف: هدف از این مطالعه برآورد میران تابش کل رسیده به سطح افقی با استفاده از عناصر اقلیمی (کمینه و بیشینه دما، میانگین رطوبت، سرعت باد، ساعت آفتابی و تبخیر و تعرق) طی دوره 20 ساله و پهنه بندی آن در استان های خراسان می باشد. روش شناسی: بدست آوردن تابش خورشیدی به روش پنمن-مانتیث، لایه های مورد نیاز (فراسنج های جوی، تغییرات ارتفاع، جهت شیب) در محیط GIS ایجاد می شود و میزان تابش خورشیدی در سطح استان مورد محاسبه قرار گرفت. قلمرو جغرافیایی پژوهش: داده های مورد نیاز این تحقیق از 15 ایستگاه هواشناسی وابسته به سازمان هواشناسی واقع در استان خراسان(رضوی، جنوبی، شمالی) جمع آوری شده است. این داده ها مربوط به سال های 1999 تا 2019 میلادی است و شامل مقادیر روزانه بیشینه و کمینه دمای هوا، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی و سرعت باد است. یافته ها و بحث: نتایج نشان داد که کمترین مربوط به ماه ژانویه و بیشترین میزان مربوط به ماه ژولای می باشد. توزیع تابش سالانه استان از جنوب و جنوب غربی به شمال و شمال شرقی روند کاهشی دارد. دامنه تغییرات تابش سالانه استان از 130 تا 404mj/m2/day می باشد. همچنین با توجه به مدل رگرسیون گام به گام، تابش دریافتی در منطقه مورد مطالعه بیشترین همبستگی با ساعت آفتابی و دمای بیشینه دارد. نتیجه گیری: از نظر پهنه بندی بیشترین میزان تابش در قسمت های جنوب غربی، جنوب و مرکز استان اتفاق افتاده است و کمترین آن مربوط به شمال و شمال شرقی استان می باشد.
پتانسیل های گردشگری در توسعه کارآفرینی زنان روستایی(مطالعه موردی: زنان روستای وکیل آباد اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه گردشگری روستایی یکی از فعالیت هایی است که به دلیل تنوع در مشاغل می تواند زمینه اشتغال و توسعه کارآفرینی زنان روستایی را فراهم کند. آن ها به راحتی می توانند در کنار فعالیت های روزمره خانگی خود به فعالیت زمینه گردشگری بپردازند. هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه کارآفرینی زنان روستایی و گردشگری و نهایتاً میزان اثرگذاری آن ها می باشد. روش شناسی: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی – تحلیلی است که برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی– میدانی (پیمایشی) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق زنان روستای سردابه به تعداد 407 نفر می باشد که از طریق جدول مورگان و جرسی تعداد 200 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین حجم شده و سپس به روش نمونه گیری تصادفی ساده از آن ها پرسشنامه جمع آوری شده است. در این تحقیق به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل حداقل مجذورات جزئی در نرم افزار Warp-pls استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: در این پژوهش روستای گردشگری سردابه اردبیل با توجه به پتانسیل بالای گردشگری و داشتن شرایط مناسب برای کارآفرینی زنان روستایی به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفته است. یافته ها و بحث: نتایج تحقیق نشان داد که هر چهار فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر اینکه بین کارآفرینی گردشگری زنان روستایی با صنایع دستی، خدمات، محصولات تولیدی و آداب و رسوم رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. در مورد اثرگذاری آن ها هم می توان گفت که تنها اثرگذاری دو عامل محصولات تولیدی و آداب و رسوم، از نظر آماری معنادار می باشد. در نتیجه رشد و توسعه این مؤلفه ها می تواند منجر به رونق کارآفرینی زنان روستایی و برعکس رونق کارآفرینی زنان باعث رشد گردشگری روستایی شود. نتیجه گیری: می توان گفت بین دو متغیر کارآفرینی زنان و گردشگری روستایی رابطه متقابل و مثبت برقرار است برای بهبود کارآفرینی گردشگری زنان روستای وکیل آباد اردبیل بایستی روی این دو عامل تمرکز بیشتری شود.