
مقالات
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم به عنوان یکی از چالش های اساسی قرن حاضر، به طور قابل توجهی بر الگوهای بارندگی و وقوع رویدادهای بارشی شدید تأثیر گذاشته است. این پژوهش با هدف بررسی اثرات تغییر اقلیم بر شدت و فراوانی بارش های شدید در آذربایجان شرقی انجام شده است. در این مطالعه، داده های بارندگی روزانه از ۶ ایستگاه هواشناسی در بازه زمانی ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۴ گردآوری و تحلیل شده اند. این داده ها به منظور شناسایی الگوهای بارش و نوسانات آن ها در دوره های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. سپس، با استفاده از مدل اقلیمی منطقه ای LARS-WG7، بارندگی شبیه سازی شده و با داده های مشاهده ای مقایسه گردید. پس از تأیید توانایی مدل در بازتولید الگوهای بارندگی، سناریوهای مختلف تغییر اقلیم شامل SSP1-2-6، SSP2-4-5 و SSP5-8-5 برای پیش بینی بارش ها در دوره ۲۰۲۱ تا ۲۰۴۱ اعمال شدند. به منظور ارزیابی تغییرات در شدت و فراوانی بارش های شدید، شاخص های R10mm، R95P و R99P محاسبه و روند تغییرات آن ها در دوره های پایه و آینده تحلیل شد. نتایج نشان می دهند که در آینده، شدت و فراوانی بارش های شدید به طور قابل توجهی افزایش و همزمان در برخی مناطق کاهش خواهد یافت. افزایش شدت و فراوانی بارش های شدید می تواند پیامدهای جدی از جمله افزایش خطر سیل، فرسایش خاک، خسارات به زیرساخت ها و تأثیرات منفی بر کشاورزی و منابع آب را در پی داشته باشد. بنابراین، در نظر گرفتن این تغییرات در برنامه ریزی های آتی مدیریت منابع آب و کاهش اثرات مخاطرات طبیعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این موضوع نیازمند توجه و اقدامات فوری از سوی مسئولان و برنامه ریزان به منظور کاهش آسیب ها و سازگاری با شرایط جدید اقلیمی است.
رویکردها و اهداف ژئوپلیتیکی ایران در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دگرگونی های عمیق در ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، موجب تحولات گسترده ای در ساختار سیاسی منطقه شده است. در این بین ایران با توجه به پیوندهای نزدیک تاریخی، فرهنگی و موقعیت جغرافیایی همکاری های سیاسی-اقتصادی خود را با این کشورها گسترش داده است. این منطقه به دلیل اهمیت ژئوپلیتیک خود و مسیر ترانزیتی و دارا بودن منابع انرژی و پیدایش تهدیدات نوین امنیتی در آن، مورد توجه راهبردی ایران قرار گرفته است. امروزه تسلط بر این منطقه به یک معیار مهم قدرت تبدیل شده است. از طرف دیگر فضای آشوب و پیچیدگی منطقه قفقاز جنوبی خود زمینه ساز مداخله مستقیم و غیر مستقیم قدرتها و خود عاملی برای رقابت بین بازیگران گردیده است. قفقاز جنوبی از لحاظ امنیتی خط حائل بین ایران و قدرتهای منطقه ای و جهانی است. لذا هرگونه تهدید و آشوب سبب تهدید امنیت ملی ایران می شود. ایران به دلیل مجاورت با قفقاز جنوبی و جلوگیری از سرایت بحران ها و مناقشات این منطقه به داخل مرزهای خود سیاست خارجی منطقه محور، مبتنی بر راهبردهای مشارکت و بدون دخالت قدرتهای بزرگ را دنبال می کند. هدف ما در این پژوهش بررسی اهداف و رویکردهای ژئوپلیتیک ایران می باشد. به نظر می رسد، با توجه به نقش قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در تحولات قفقاز جنوبی یعنی رقابت، تضاد منافع، اهداف متفاوت، همکاری و ائتلاف محورهای مختلفی هستند که باعث تاثیرگذاری بر اهداف و رویکردها و باعث شکل گیری چارچوب های سیاست خارجی ایران در قفقاز جنوبی شده اند. یافته های تحقیق حاکی از این است، که مهم ترین دلیل اهداف و رویکردهای ایران مداخله و نقش آفرینی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای به واسطه کمک های مالی، اطلاعاتی و حمایت های تسلیحاتی طیف موافق خود می باشد. این عامل باعث رقابت، موضع گیری های متفاوت و نهایتا تشکیل فضای آشوب در قفقاز جنوبی شده است.
تعیین مناطق بحرانی تغییر کاربری اراضی از روشهای سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای، مطالعه موردی: شهر بندر عباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول زمان، الگوهای پوشش زمین و کاربری اراضی شهرها و روستاها دستخوش تغییر و دگرگونی های اساسی میشوند و عوامل انسانی و طبیعی باعث این تغییر و تحولات بدین ترتیب تحقیق حاضر با هدف شناسایی نقاط بحرانی تغییرات کاربری اراضی شهر بندرعباس با استفاده از روشهای آشکارسازی تغییرات اراضی شهری از قبیل روشهای تفریق تصاویر، تقسیم تصاویر (شاخص NDVI )آنالیز مؤلفه های اصلی و طبقه بندی حداکثر شباهت (MLC) بر روی تصاویر TM سال 1990 و OLI سال 2020 شهر بندرعباس انجام شده است. نقشه های کاربری اراضی در پنج طبقه صخره، اراضی بایر، مناطق مسکونی، پوشش گیاهی شهری و اراضی مرطوب تولید شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کاربری اراضی بایر در سال 2020 نسبت به سال 1990 کمتر شده و بیشترین تغییر این نوع کاربری به مناطق مسکونی در قسمتهای شمالی و شمال شرقی شهر بندرعباس می باشد. همچنین، قسمتهایی از اراضی بایر به فضاهای سبز تبدیل شده است به طوری که فضای سبز از 9/2 کیلومتر مربع در سال 1990 به 11/22 کیلومتر مربع در سال 2020 تغییر یافته است. بنابراین، تغییر کاربری مربوط به اراضی بایر به صورت منفی و در رابطه با فضای سبز به صورت مثبت بوده است. در بخش اراضی مرطوب، در بندر شهید باهنر تغییراتی در قسمت غربی اسکله به وجود آمده است. همچنین، نقشه پهنه های ناپایدار و بحرانی شهر بندرعباس براساس مدل FANP را نشان می دهد که براساس آن، تنها4/5 کیلومترمربع از محدوده موردمطالعه مناسب بوده و در مقابل 8/191 کیلومترمربع وضعیت نامناسب داشته است.پوشش اراضی شامل انواع بهره برداری از زمین به منظور رفع نیازهای گوناگون انسان است.
نقش حمل ونقل هوشمند در توسعه اقتصادی و اجتماعی شهر، مطالعه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه توسعه پایدار شهری یکی از شاخصه های رسیدن به توسعه پایدار را گسترش حمل و نقل عمومی کارآمد در شهرها می داند؛ چراکه سامانه های حمل ونقل نقش بسزایی در پیشبرد نظام توسعه شهری در چارچوب توسعه پایدار دارند، امّا مشکلات مربوط به حمل ونقل باعث شده تا تأمین حمل ونقل ایمن و کارا یکی از مهم ترین مسائل پیش روی اغلب کشورها باشد؛ لذا لازم است به توسعه زیرساخت های حمل ونقل و گونه های مختلف آن توجه بیش تری شود. براین پایه، پژوهش حاضر قصد دارد نقش حمل ونقل هوشمند به خصوص تاکسی های اینترنتی را در توسعه اقتصادی- اجتماعی -پایدار شهری مورد مطالعه قرار دهد که براساس هدف جزء تحقیقات کاربردی و برمبنای ماهیت و روش جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، شهر تهران می باشد که اعضای آن از میان نمونه های دردسترس جهت مطالعه و بررسی انتخاب شده اند. داده ها به دو صورت میدانی و کتابخانه ای جمع آوری و با استفاده از نرم افزار ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین شاخص توسعه اقتصادی و امکانات حمل و نقل هوشمند و همچنین شاخص توسعه اجتماعی- فرهنگی با خدمات حمل و نقل هوشمند، هیچ همبستگی معناداری وجود ندارد. در بررسی تفکیکی شاخص ها، بیش ترین تاثیر تاکسی های اینترنتی در بعد اقتصادی بر ایجاد فرصت شغل جانبی است و در بخش تاثیرات اجتماعی- فرهنگی نیز بیش ترین تاثیرات بر کیفیت زندگی مردم شهر، صرفه جویی در زمان شهروندان و مسافران و عدالت فضایی شهر؛ یعنی دسترسی به خدمات و امکانات تاکسی اینترنتی در هر زمان و مکان و برای همه بوده است.
بررسی روند تغییرات پوشش گیاهی تحت تأثیر عنصرهای اقلیمی دمای سطح زمین، تبخیر و تعرق واقعی و بارندگی در استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخریب پوشش گیاهی از جمله پارامترهای مهم برای بررسی تغییرات زیست محیطی است. از این رو در این مطالعه، با هدف بررسی روند تغییرات پوشش گیاهی (NDVI)، دمای سطح زمین (LST)، تبخیر و تعرق واقعی (ET) و بارندگی استان هرمزگان از داده های سنجش از دور حاصل ازسنجنده مودیس و داده های ERA5 با روش من-کندال و شیب تخمین گرسن در بازه زمانی 2022-2001 استفاده شد. سپس همبستگی بین پوشش گیاهی و دمای سطح خاک، تبخیر و تعرق واقعی و بارندگی در این بازه زمانی محاسبه گردید. بررسی روند تغییرات ماهانه پوشش گیاهی با استفاده از آماره من-کندال نشان داد که پوشش گیاهی در بیش از 80 درصد از مساحت استان افزایشی بوده است، که بررسی شیب تخمین گرسن نیز این افزایش را تأیید می کند. بررسی روند تغییرات دمای سطح زمین، تبخیر و تعرق واقعی و بارندگی نیز نشان داد که روند تغییرات تبخیر تعرق، دمای سطح زمین و بارندگی در اکثر ماه ها افزایشی بوده که به ترتیب این افزایش در بیش از 65، 85 و 61 درصد از استان دیده شده است. بررسی رابطه همبستگی بین پوشش گیاهی با شاخص دمای سطح زمین نشان داد که در ماه های سرد این رابطه منفی و قوی می باشد. بررسی این رابطه بین پوشش گیاهی و تبخیر و تعرق واقعی نیز نشان داد که در اکثر ماه ها این رابطه مثبت و در بیش از 53 درصد از سطح استان دیده شده است. همچنین نتایج بررسی رابطه همبستگی بین پوشش گیاهی و بارندگی بیان داشت که این رابطه در اکثر ماه های سال مثبت بوده و در بیش از 54 درصد از استان هرمزگان به خوبی مشهود است. با توجه به این نتایج می توان بیان داشت که با استفاده از داده های سنجش از دور به خوبی می توان روابط بین متغیرهای مختلف با تغییرات پوشش گیاهی و روند تغییرات آن ها را در طول زمان مورد بررسی قرار داد.
تدوین مدلی از شهرهای کم کربن به منظور کاهش تغییرات آب و هوایی و توسعه پایدار (مطالعه موردی کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری مهمترین عامل در انتشار گازهای گلخانه ای و تغییرات آب و هوایی به شمار می رود که اگر با افزایش جمعیت همراه باشد شرایطی بسیار بحرانی برای ساکنان یک شهر به وجود خواهد آورد. موقعیت منطقه مورد مطالعه شهر اهواز در استان خوزستان می باشد. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مهم تاثیرگذار به منظور تدوین مدلی از شهرهای کم کربن به منظورکاهش تغییرات آب و هوایی و توسعه پایدار کلان شهر اهواز می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت گردآوری داده، توصیفی –پیمایشی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است. برای دستیابی به اهداف پژوهش پرسشنامه ای به صورت ماتریس بررسی اثرگذاری زوجی در 6 معیار و 15 زیر معیار تدوین و در اختیار 20 نفر از متخصصین قرار گرفت سپس تحلیل داده ها با روش دنپ ( DANP_ANP ) و نرم افزار اکسل صورت گرفت. نتایج نشان می دهد بخش تاسیسات و زیرساخت ها، بخش فرهنگی و اجتماعی ، بخش فضاهای سبز و بخش صنایع، در شهر اهواز از ماهیت تاثیرگذاری برخوردارند. از نظر اهمیت نیز بخش دسترسی و خدمات حمل و نقلی با وزن، 1810/0، بخش ساختمان با وزن 1768/0 و بخش تاسیسات و زیر ساخت ها با وزن 1681/0 به ترتیب رتبه اول تا سوم اهمیت را در جهت کاهش کربن کسب نموده اند،در بین زیر معیارها نیز طراحی و فرم ساختمان با وزن 0901/0، استفاده از وسایل کم مصرف انرژی با وزن 0878/0 و ترویج سبک و شیوه های زندگی کم کربن با 0846/0 به ترتیب رتبه اول تا سوم را کسب نموده اند.
ظرفیت سنجی سازمانی گردشگری ادبی برای توسعه گردشگری شهری (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری ادبی جایگاه ویژهای در جهان دارد و کشور ما نیز با داشتن شعرا و نویسندگان برجسته میتواند گردشگری ادبی را رشد و توسعه دهد. در این میان، شهر تهران به دلیل موقعیت سیاسی و وجود مراکز فرهنگی هنری همواره موردتوجه شعرا و نویسندگان کشورمان بوده است. گرچه در این شهر ظرفیت بالای فردی و محیطی برای ایجاد گردشگری ادبی به وجود آمده، اما به نظر می رسد که مدیریت و برنامه ریزی و استفاده از ظرفیت های موجود ضعف های اساسی دارد. در این مطالعه این کاستی ها در سه سطح فردی، سازمانی و محیطی، مورد تحلیل قرارگرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. به منظور جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی، کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. مطالعات میدانی با اجرای پیمایش صورت گرفته است. جامعه آماری متشکل از گردشگران، کارشناسان و افراد محلی بوده و بر مبنای روش کوکران تعداد 96 نمونه به صورت تصادفی ساده از میان آن ها انتخاب شده و توزیع شده است. ابزار گردآوری پرسشنامه محقق ساخته و مشتمل بر 5 گویه با روش پاسخگویی لیکرت بوده است. تحلیل اطلاعات به کمک مدل های ناپامتریک و با استفاده از نرم افزارهای spss انجام شده است. یافته های تحقیق نشان داد «تبلیغات» مؤثرترین متغیر ظرفیت سازمانی در توسعه گردشگری ادبی در شهر تهران است و پس ازآن «جشنواره ها و رویدادهای ادبی» در درجه دوم و «کیفیت خدمات» نیز در رده سوم قرار می گیرند. نتایج تحقیق نشان می دهد ظرفیت های لازم برای توسعه گردشگری شهر تهران از جنبه گردشگری ادبی وجود دارد. برای توسعه گردشگری ادبی لازم به سیاست گذاری در ظرفیت های سازمانی است. این ظرفیت باید در محورهای مهم مدیریت اماکن ادبی و تبلیغات و بازاریابی موردتوجه قرار گیرد.
تحلیل نقش ذی نفعان بر تحولات مورفولوژی شهری با تاکید بر اقتصاد سیاسی حاکم بر مدیریت شهری (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد سیاسی و مؤلفه های مختلف متأثر از آن، یکی از این شاخص های تأثیرگذار بر تحولات و دگرگونی های فضاهای شهری است و اقتصاد سیاسی حاکم بر شهرها اساس مسائل شهری محسوب می شود. مورفولوژی شهری به صورت یک دانش سازمان یافته و توجه به نیروهای متنوعی که در شکل گیری یک شهر دخیل اند، سیاست و ایدئولوژی به عنوان فرایند، و فضای جغرافیایی به عنوان فرم و بستر؛ همواره بایکدیگر رابطه متقابل دارند. بنابراین توان تصمیم گیری، اجرا و جایگاه نخبگان سیاسی در سلسله مراتب اجتماعی و ایدئولوژی آنها و قوانین و سیاست هایی که وضع می نمایند؛ در ایجاد تغییرات فضایی بسیار تعیین کننده است. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی بدنبال تبیین نقش سازمان و نهادهای مدیریتی-اجتماعی بر تحولات مورفولوژی شهری با تاکید بر اقتصاد سیاسی حاکم بر مدیریت شهر تبریز بااستفاده از مدل معادلات ساختاری و مدل چندموضوع-چندبازیگر با نرم افزار SmartPLS و Mactor است. طبق یافته های تحقیق، بیشترین تأثیر کنشگران مربوط به سازه کالبدی با ضریب 681/0 و سازه مدیریتی با ضریب 646/0 است. بررسی نقش کنشگران در تحولات مورفولوژیک شهر تبریز نشان داد که اداره راه وشهرسازی و شهرداری بیشترین نقش را در تحولات مورفولوژیکی شهری دارند. و شهروندان به عنوان کاربران و ذی نفعان اصلی تحولات شهری، نقش مغلوب و وابسته در این فرآیند دارند. همچنین، مثلث روابط بین شهرداری-راه و شهرسازی-بخش خصوصی و تعاونی از طریق شاخص های ضریب هم پیوندی مناسب در سطح شهر؛ قیمت زمین و مسکن متناسب با موقعیت محله و امکانات و دسترسی ها؛ خیابان بندی و اسکلت شهری مطابق نیازهای ترافیکی، توانسته اند نقش غالب در تحولات موروفوژی شهری ایفا کنند.
موقعیت مکانی و آسیب پذیری سکونتگاههای روستایی در شهرستان زیرکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حصول پایداری سکونتگاه های روستایی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مستقیم و غیرمستقیم به موقعیت و نحوه استقرار و پراکنش فضایی این سکونتگاه ها بستگی دارد. بنابر این در مباحث و برنامه های مرتبط با پایداری سکونتگاه های روستایی، شناخت دقیق نحوه استقرار و پراکنش فضایی سکونتگاه های روستایی از سویی شالوده و مبنا محسوب می شود و از سویی دیگر تعیین کننده آسیب پذیری در برابر مخاطرات و جهت دهنده برنامه های توسعه پایدار روستایی می باشد. با این ضرورت در این پژوهش به بررسی تأثیر موقعیت مکانی بر آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی شهرستان زیرکوه پرداخته شد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، دارای رویکردی توصیفی- تحلیلی بود. طبق سرشماری عمومی 1395 در شهرستان زیرکوه 84 آبادی بالای 20 خانوار با دهیاری وجود دارد که با تمام شماری بررسی شده است. آسیب پذیری روستاها از ابعاد محیطی- فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی سنجیده شده است. نتایج نشان داد که روستاهای مورد مطالعه در سطح شهرستان زیرکوه دارای توزیعی پراکنده و غیرمتمرکز است و به لحاظ دوری و نزدیکی به کانون های خطرخیزی (گسل، مسیل و غیره) و مراکز مدیریت بحران و زیرساخت ها (نقاط شهری، راه های مواصلاتی و غیره) که معرف موقعیت مکانی است، تفاوت معناداری بین سکونتگاه های روستایی دیده می شود. بنا به میزان آسیب پذیری نیز روستاها در حد متوسط و رو به زیاد ارزیابی شده است. طبق بررسی ها، رابطه معناداری بین موقعیت مکانی با سطح آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در شهرستان زیرکوه مشاهده نشده است. همچنین تفاوت سطح آسیب پذیری روستاها نیز چندان معنادار نبوده است. بدین سان می توان نتیجه گرفت که تاکنون نظام برنامه ریزی و مدیریت بحران درخصوص سکونتگاه های روستایی شهرستان زیرکوه، توجهی به تفاوت های مکانی – فضایی از حیث دوری و نزدیکی به کانون های خطر نداشته است. به عبارتی، در زمان وقوع مخاطرات احتمالی، انباشت آسیب دیدگی و تولید بحران در فضاهای روستایی به سبب عدم برنامه ریزی کنونی، دو چندان خواهد بود.
تحلیل نقش تاب آوری کالبدی بر توزیع فضایی ناامنی غذایی نواحی روستایی در دوره همه گیری کرونا، مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین غذا جهت تحقق امنیت غذایی از اهداف مهم توسعه در تمامی کشورها تلقی می شود، کاهش ناامنی غذایی برای دولت ها به عنوان یک دستاورد مهم سیاسی و اجتماعی قلمداد می گردد. شیوع همه گیری کرونا دارای اثرات مختلفی بر نواحی روستایی بود، این اثرگذاری تحت تاثیر عوامل مختلفی رخ داد، یکی از عوامل اصلی جهت کاهش ناامنی غذایی روستائیان سطح تاب اوری کالبدی این نواحی می باشد. در همین راستا تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به سؤالات زیر است که وضعیت ناامنی غذایی نواحی روستاهای موردمطالعه در چه سطحی قرار دارد؟ و بین شاخص های تاب اوری کالبدی و توزیع فضایی ناامنی غذایی در روستاهای مورد مطالعه چه رابطه ای وجود دارد؟ هدف تحقیق حاضر ابتدا شناخت وضعیت ناامنی غذایی نواحی روستاهای موردمطالعه و سپس شناخت نقش شاخص های تاب اوری کالبدی بر ناامنی غذایی در دوره همه گیری کرونا است. نوع تحقیق حاضر کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق تمامی روستاهای بخش مرکزی شهرستان زنجان است که به صورت تمام شماری این روستاها بررسی شده اند. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و روش تجزیه وتحلیل داده ها نیز به صورت آمار توصیفی و تحلیل فضایی (رگرسیون وزن دار جغرافیایی و آماره موران) است. جهت تحلیل اثرات شاخص های تاب آوری کالبدی- زیست محیطی بر ناامنی غذایی از رگرسیون وزن دار جغرافیایی استفاده شده است، بر همین مبنا براساس نتایج بدست امده از این ابزار تحلیل فضایی، پهنا برابر با 168/0، مربع های باقی مانده برابر با 2964، عدد موثر برابر با 15.12، زیگما برابر با 4.64 و مقدار ضریب تعیین که میزان ارتباط خطی بین دو متغیر را اندازه گیری می کند برابر با 67/0 محاسبه شده است، بنابراین می توان گفت تاب آوری کالبدی بر روی ناامنی غذایی روستاهای مورد مطالعه موثر می باشد.