مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
بهاء طاهر
حوزه های تخصصی:
بهاء طاهر یکی از داستان نویسان برجسته مصر است و دارای 10 اثر داستانی است. وی اصولاً نویسنده ای رئالیست است که از امکانات فنی مکتب هنری رئالیسم به طور کامل بهره برده است. هدف ما در این مقاله، شناساندن ویژگی های تکنیکی و محتوایی داستان های بهاءطاهر است. از این رو، در بخش نخست به ویژگی های قالب داستانی در آثار او می پردازیم و با پیرنگ و کشمکش و داستان موقعیت، رمان دراماتیک و مکان های شهری در داستان های او اشنا می شویم و در بخش دوم به مضامین آثارش از قبیل انقلاب ژوئیه، مسائل مربوط به طبقه متوسط و روشنفکر، استعمار، و مساله فلسطین خواهیم پرداخت.
تقابل الحضارات بین الأنا والآخر فی روایة ""واحة الغروب"" لبهاء طاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الحضارة تعنی التقدم الشامل بما فیه العدل والعلاقات والمعاملات والثقافة بین الاثنین، وکل حضارة تعرض ما تمتلکه علی حضارات أخری عن وعی أو غیر وعی، وما یفتح الحوار بین الحضارات هو علاقة بعضها ببعض، أو تلاقیها عبر الفتوحات والحروب کما وقعت فی التاریخ وصورتها النصوص الأدبیة حینا بعد حین. صورولوجیا علم یقوم بعرض صورة بلد ما، أو أمة ما، أو شعب ما، حیث یعین الباحث علی أن یکتشف الصور التی عرضتها، ومن مکونات هذا العلم، هی: صورة الآخر التی تقابل الأنا التی تتکلم عن الآخر ویصوره. یعتبر بهاء طاهر روائیا مصریا معاصرا خصص قسما من روایته ""واحة الغروب"" بعرض جدلیة ثلاثیة بین الأنا (الحضارة المصریة)، والآخر (کل من الحضارات الیونانیة المتمثلة فی الإسکندر المقدونی والفارسیة المتمثلة فی دارا)، ویتکلم علی لسان الآخر حول المصریین (الأنا الجمعیة) ثم الفرس ودارا ملک الفرس وجیشه (الآخر السلبی). یتناول هذا البحث بالکشف عن الصور المعروضة لکل من الإسکندر المقدونی والمصریین والفرس فی روایة ""واحة الغروب"" لبهاء طاهر؛ وذلک عبر الحوار بین الشخصیات الروائیة، معتمدا علی المنهج الوصفی- التحلیلی، والتاریخی، والنتائج تقول بأن الآخر الغربی الإیجابی یتجلی فی شخصیة الإسکندر، والروائی قد عرض منه صورة ذات فضائل إنسانیة یحبه المصریون وهو فی أنانیته یوحد العالم بعد محاربة الفرس.
مظاهر المقاومة فی روایات بهاء طاهر «روایة « شرق النخیل... لو نموت معاً » نموذجا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعتبر أدب المقاومة، أدب المعبّر عن الذات الجمعیة والهویة للحفاظ علی القیم العلیا، وتدعو إلی مواجهة الظلم والقهر الداخلی، وبما أن الأدب صورة حیة للحرکات الاجتماعیة والسیاسیة، لذلک یُری أنّ الأدباء یستخدمون الفن للإسهام فی إذکاء روح المقاومة، وإن کان للشعر مرکز الصدارة فی أدب المقاومة، ولکن جاءت القصة والروایة منسجما فی ذلک مع التطورات الاجتماعیة والسیاسیة والثقافیة التی تجتاح المنطقة العربیة؛ من هؤلاء الروائیین، الکاتب بهاء طاهر( 1935م ) المصری الذی یحاول تغلغل المقاومة فی سلوکیات الحیاة الیومیة للأفراد فی مواجهة الظلم داخلیا أو خارجیاً فی أثره الرائع «شرق النخیل» الذی صدر سنة (1985م)، وترکّز علی نقد العلاقات الاجتماعیة والاختناق السیاسی المتردّی الذی یعیشه المجتمع المصری، وبما أنّ المقاومة والنضال من الدوافع الأولی التی تناول فیها الکاتب، لذلک أتی بمظاهر المقاومة المختلفة مثل التحدی، الدعوة إلی المقاومة، انطلاق التظاهرات والاعتصامات، والصمود و... ویرسم فیه الشعب المصری والفلسطینی اللذین یعیشان فی ظروف قاسیة ولکنهما یثوران ویحملان أشدّ المعاناة، ومن أهمّ النتائج التی وصلت الیها المقالة هی أنه یعرّی المحتلّ الصهیونی الذی یتظاهر بالدیمقراطیة والتعامل الحضاری من قیمته ویفضحه بأعماله الهمجیة الوحشیة. تبرز ظاهرة المقاومة معلما واضحا من معالم روایة شرق النخیل، ونحن فی هذه الدراسة نحاول أن نأتی بمظاهر المقاومة المختلفة وأنواعها بالتفصیل، وقد أُعتمدت المقالة علی المنهج الوصفی-التحلیلی.
موقع الراوی و تجلیاته فی روایه "قالت ضحی" لبهاء طاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵ (پیاپی ۷۳)
179-216 صفحه
حوزه های تخصصی:
یتشکل النص السردی من شبکه من العلاقات السردیه القایمه علی أساس الراوی ودوره الرییس فی تبلورها. یتفق النقاد الیوم علی أن الراوی کاین الخطاب فی النص السردی والقوه المکونه له وهو الذی یقوم بفعل الحکی أو السرد ویعد حلقه الوصل بین المروی والمروی له فمن ثم نجد فی کل نص سردی حضورا ممیزا للراوی. فی الروایه الجدیده یتقلص حضورالروای فیما نری حضورا واسعا له فی الحکایات والقصص القدیمه حتی فی الروایه التقلیدیه. إن حضوره فی الروایه الجدیده غالبا ما یکون بسیطا وحیادیا لکنه فاعل ومتمیز بین المکونات السردیه. نسعى فی هذه المقاله إلی تحلیل موقف الراوی فی روایه "قالت ضحی" لبهاء طاهر ونتحدث عن موقعه وتجلیاته فی النص السردی علی ضوء المنهج الوصفی-التحلیلی. قد أفادت هذه الدراسه من آراء عدد من الباحثین فی السردانیه کجیرار جینیت، وتودورف، وعبدالرحیم الکردی وتوصلت إلی أن الراوی فی هذه الراویه یعد شخصیه دینامیه تتطور بفعل الأحداث وتتعرض لصیروره بین الهیمنه وعدمها والحیادیه واللاحیادیه والراوی هو نفس شخصیه الموظف المثقف الصغیر الذی یروی الأحداث بالاعتماد علی التبییر الداخلی وبمعونه شخصیات کضحی، وسید، وحاتم الذین لهم دور بارز فی تنسیق السرد
نشانه شناسی فرهنگی رمان های هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها و واحه غروب (خوانشی تطبیقی برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ یوری لوتمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1 - 18
حوزه های تخصصی:
یوری لوتمان نشانه شناسی فرهنگی را برپایه تقابل های تعاملی در سه الگوی طبیعت و فرهنگ، آشوب و نظم، خودی و دیگری تبیین کرده است، چنان که نشانه شناسی فرهنگی وی توانسته است پیوند ساختارهای مبتنی بر رمزگانی ویژه را در یک نظام تقابلی - تعاملی تفسیر کند. لوتمان تأثیر و تأثّر طبیعت، فرهنگ و رمزگان آن ها را روی شخصیت ها و کنش های آنان با سه الگوی یادشده نشان داده است. هدف نشانه شناسی فرهنگی، مطالعه مناسبات بینافرهنگی نظام تقابلی و تعاملی الگوی طبیعت و فرهنگ است که گستره فرهنگ خودی و رمزگان آن را دربرابر نافرهنگ یا فرهنگ دیگری تبیین می کند. رمان های مهاجرت گستره مناسبی برای مطالعه تقابل، تعامل، تنگناهای طبیعت و فرهنگ و رمزگان آن ها هستند. نوشتار پیش رو مؤلّفه های اساسی ساختار شخصیت ها و کنش های آنان را در رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها از رضا قاسمی و رمان واحه غروب از بهاء طاهر برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ لوتمان با خوانشی تطبیقی به روش توصیفی - تحلیلی بررسی کرده است. هدف پژوهش تبیین جایگاه شخصیت ها و کنش های آنان مبتنی بر تقابل و تعامل بینافرهنگی فرهنگ مبدأ و مقصد در رمان های مورد مطالعه است. دستاورد پژوهش نشان می دهد، این دو نویسنده فرهنگ خودی را در تلاطم مهاجرت شخصیت ها به فرهنگ میزبان مبتنی بر مؤلّفه های طبیعت و فرهنگ حفظ کرده اند، چنان که رمان های این دو نویسنده در مؤلّفه های اجتماعی جنسیت، ازدواج و غلبه قدرت (قتل) با الگوی نسبی طبیعت - فرهنگ هم خوانی دارند. بافت مکانی و فضاسازی واحه غروب با الگوی طبیعت سازگار است، امّا رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها با الگوی فرهنگ هم گرایی دارد.
بررسی نقش محیط در درک ادبیّات و سینما (نیازسنجی مخاطبین: مطالعه تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
53 - 76
حوزه های تخصصی:
ادبیّات و سینما، به عنوان روساختی ترین لایه انعکاس دهنده و تولید کننده ارزش های اجتماعی، پیوندی ناگسستنی دارند. آن چه ادبیّات تطبیقی را به عنوان شاخه ای از خوانش ادبی مطرح می کند مقایسه درک مخاطبین در محیط ها و جوامع مختلف از آثار ادبی می باشد. مخاطب در مواجهه با هر اثر زنجیره ای از پرسش ها را از خود دارد، این که چرا از میان آثار متعدّد موجود این اثر خاص را انتخاب کرده است و چه عواملی در این انتخاب تأثیرگذار بوده اند؟ چه عواملی در ایجاد موقعیت فعلی و شکل گیری هویّت او تأثیرگذارند؟ این اثر چگونه به دست او رسیده است؟ و برآیند تمام این عوامل چه تأثیری در خوانش او از متن پیشِ رویش دارد؟ آن چه در این پژوهش حائز اهمّیّت است صرفاً تاریخ و موقعیت نگارش متن نیست، بلکه به بررسی همین عوامل در ارتباط با مخاطبین در بافت های فرهنگی و اجتماعی مختلف می پردازد. متأسّفانه در چند دهه اخیر، عمده توجّه ادبیّات تطبیقی بر آثار تولید شده و یا مؤلّفین بوده و مهم ترین ضلع خلق آثار که مخاطب است مورد اغماض قرار گرفته است. نیازسنجی مخاطبینِ متعلّق به محیط های مختلف و خلق آثاری که جهان شمول تراند، در عصرجدید که ابزارهای گوناگون سرگرمی برای او فراهم است، تنها راه نجات ادبیّات و سینما در جذب مخاطب و ادامه حیات است.