فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۴٬۵۱۵ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
425 - 444
حوزههای تخصصی:
امروزه به تأثیر از عصر نوگرایی، نویسندگان در رمان هایشان صرفاً به بازروایی اساطیر گذشته نمی پردازند، بلکه از آن ها الهام می گیرند، ساختارشان را دگرگون می کنند و با اساطیر دیگر درمی آمیزند. نویسندگان در ارتباط بینامتنی با اسطوره ها، هم به الگوی خدایان و قهرمانان نخستین دست می یابند و هم در برخورد با مضامین اسطوره ای، آن ها را به دلخواه تغییر می دهند و از اسطوره ای به اسطوره دیگر می پیوندند. نگارندگان در این مقاله بر آنند تا انواع تغییرات اسطوره و مبانی آن را در رمان فارسی نشان دهند. بر اساس یافته های پژوهش، شالوده شکنی ساختار و معنی اسطوره، انگاره های وجودی و بحث فردیت و نیز مبارزه با گفتمان های غالب جامعه، از مهم ترین مبانی و زمینه های گشتارِ اسطوره در رمان فارسی به شمار می رود. رمان نویسان ایرانی کوشیده اند تا با تلفیق اساطیر ملی و مذهبی، برهم زدن ساختار اساطیر و روایات اسطوره ای و نیز وارونگی آن ها، برخی از باورهای اجتماعی و فرهنگی جامعه معاصر را به چالش بکشند.
نقد تطبیقی «فضای تعلیق» در آثار آنتونن آرتو و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
203 - 216
حوزههای تخصصی:
این تصوّر که مضامین « خلأ» نزد آنتونن آرتو و «هیچستان» نزد سهراب سپهری به معنای نیستی باشند بیش از حد ساده انگارانه و کاملاً خلاف واقع است. در حقیقت خلأ مورد نظر آنها لامکان و لازمانی است پر از امکان هستی، فضایی که در آن «قطعیتِ موجود» جای خود را به «امکانِ وجود» می دهد. همان فضایی که در فلسفه پدیده شناسی پس از عمل اپوخه به دست می آید و مطلقاً هر قضاوتی درباره وجود زمانی- مکانی را به حالت تعلیق درمی آورد تا امکان رویارویی اصیل ذهن با ماهیت پدیده ها فراهم آید. اما آرتو دچار روان نژندی است، دال بنیادین «نامِ پدر» که به اعتقاد لکان ساختار ذهنی هر سوژه بر آن استوار است در ذهن او به وجود نیامده و جای خود را به خلائی پر رمز و راز داده است. پس آرتو محکوم به تجربه ناگزیرِ خلأ است درحالیکه سپهری هیچستان را اختیار می کند.
بررسی تطبیقی تصویر حیوانات در اشعار کودک و نوجوان تد هیوز و عباس یمینی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
311 - 336
حوزههای تخصصی:
امروزه ادبیات کودک و نوجوان با توجه به مفهوم کودکی، در مطالعات علوم انسانی جایگاهی ویژه یافته است. شعر کودک نیز یکی از شاخه های این گونه از ادبیات است. بررسی این اشعار می تواند برای شاعران کودک و نوجوان راهگشا باشد و به پیشرفت کیفی این ژانر ارزشمند کمک کند. موضوع این مقاله بررسی اشعار کودک و نوجوان تد هیوز و عباس یمینی شریف است. دلیل انتخاب این شاعران مشابهت هایی است که در زمینه استفاده از مضامین طبیعت گرایانه، بخصوص به کارگیری شخصیت حیوانات، در آثارشان دیده می شود. این پژوهش دو بخش دارد: بخش نظری که بر آراء نظریه پردازان مکتب امریکاییِ ادبیات تطبیقی تکیه دارد و بخش کاربردی که شامل تحلیل اشعار تد هیوز و عباس یمینی شریف و ذکر شواهد است. از آنجا که در مکتب امریکایی، صرفِ وجود شباهت می تواند زمینه یک پژوهش تطبیقی باشد و همچنین ادبیات تطبیقیِ امریکایی نوعی مطالعات فرهنگی است، هدف اصلی این پژوهش نیز، شناخت شباهت ها و تفاوت ها و دستیابی به چشم اندازی از شعر کودک و نوجوان بخصوص با موضوع حیوانات، در دو کشور ایران و انگلستان است.
خوانشی دلوزی-آدورنویی از دگرگونی ادبیات پسااستعماری: تقابل نظام حریم ساز نواستعماری و هویت ضداستعماری در رمان مدرن ایرلندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
99 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی دگرگونی درونی در ساختار تفکر پسااستعماری، و تجلی آن در قالب تقابل ملی گرایی و فردیت ضداستعماری در رمان مدرن ایرلندی می باشد. این مقاله بر آن است تا با نگاهی درونی دیدگاه بظاهر پسااستعماری دولت ایرلند را بعنوان مخلوطی از تفکر نو استعماری و نظامات محدود کننده معرفی نموده و سپس به واکاوی نمود این تفکر در رمان ایرلندی بپردازد. این مقاله برآن است تا این تغییرات بنیادین در شخصیت پردازی و روایت متاثر از تقابل دولت نو استعمار وملی ضد استعمار را با خوانشی منطبق بر تعاریف ژیل دلوز و فلیکس گوتاری، و تئودور آدورنو را به بوته نقد قرار دهد. ازاین رو این مقاله رمانهای لیست سیاه، بخش ایچ نوشته فرانسیس استوارت، پسر بچه قصاب اثر پاتریک مک کیب را بعنوان متون اصلی و شب زنده داری فینیگن ها، اولیس و تصویر هنرمند جوان نوشته جیمز جویس را بعنوان زیرساخت اصلی انتقادی رمان مدرن ایرلندی مورد بررسی قراردهد.
Специфика художественной картины мира в романе И.С. Шмелева «Лето Господне»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В статье рассматривается художественная картина мира в романе И.С. Шмелева «Лето Господне», репрезентированная в специфически авторских образах пространственно-временной организации повествования, языковом строе речи персонажей, жанровых особенностях произведения. В частности, отмечается, что посредством пространственных ориентиров в романе выражается авторская система ценностей, в которой значимыми оказываются одновременно два мира: материальный и духовно-религиозный. Автор использует восходящую градацию для подчеркивания общности земного и небесного. Актуальна для произведения и степень заполненности пространства. Мотив обновления реализуется посредством лексического повтора: «новый двор», «новое лето вижу» и т.д. Острота новых ощущений главного героя репрезентирована использованием глаголов настоящего времени. Жанр романа нельзя определить однозначно. Контаминация жанровых признаков проявляется и в композиционном строе произведения, и в сказовой манере повествования, свойственной автору, и в стилистическом многообразии речевых пластов, представленных в романе.
Différentes stratégies et l'aporie de l'énonciation dans La Reprise d'Alain Robbe-Grillet(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dans La Reprise(2001), Robbe-Grillet crée les labyrinthes textuels où le lecteur se perd et s’embrouille. En effet, en montrant un nouveau style de l’écriture, l’auteur expose son art de créer un Nouveau Roman. Il se méfie d’une énonciation simple et se penche vers une écriture complexe et labyrinthique. Les énonciations sont très embrouillées et compliquées et sont difficiles à comprendre. Le trouble mental des personnages est perceptible et évident à travers des écheveaux de l’énonciation et les aventures langagières de l’écriture. Les questions essentielles qui se posent sont: comment les énonciations sont-elles compliquées et peut-on trouver une similitude entre ces énonciations variées et superposées et le flux de la conscience, l’une des caractéristiques essentielles du Nouveau Roman. Notre hypothèse est que ce sont les différentes stratégies des énonciateurs qui compliquent l’énonciation et ces énonciations embrouillées entraînent dans le texte ce que les critiques appellent le flux de la conscience. L’objectif de cette recherche est de montrer que différentes formes de l’énonciation, différentes stratégies et les jeux de l’embrayage et du débrayage, tout en compliquant le récit, sont conformes au flux de la conscience. La méthode employée est la sémiotique de l’école de Paris. Cette approche étudie les structures signifiantes profondes du texte et nous aide à mieux comprendre le sens du discours
نوستالژی امپراتوری در دخترک امریکایی در عربستان سعودی: بررسی ژانر شرح حال نویسی بعد از یازده سپتامبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
445 - 469
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مقوله «شرح حال نویسی» در دخترک امریکایی در عربستان صعودی (2012) اثر جین سسون می پردازد. نویسنده با رویکردی پسااستعماری و پساچندفرهنگی و با استفاده از نظریات منتقدانی نظیر ادوارد سعید و سیدونی اسمیت در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که رابطه گفتمان فرهنگی- سیاسی حاکم بر جامعه امریکایی بعد از یازده سپتامبر با ظهور مجدد شرح حال نویسی (به عنوان نوع ادبی مدرنیسمی) چیست؟ بدین منظور دو مقوله هویت و جنسیت در اثر سسون بررسی شده است. چنین استدلال می شود که ترجیح نویسندگانی چون سسون در استفاده از «شرح حال نویسی» در دوران چندفرهنگ-گرایی پسامدرن، که در ظاهر دوران بازتعریف «خود» و رهایی از گفتمان چیره انسان گرایی لیبرال است، ریشه در گفتمان نئوامپریالیسمی و اسلام هراسی حاکم بر جامعه امریکایی بعد از یازده سپتامبر دارد. به دیگر سخن، این آثار با پررنگ کردن تقابل «خود/دیگری»، که لازمه ساختار سلسله مراتبی حاکم بین «شرق/غرب»، «ما/آنها» است، توانسته اند با سیاست های نئوامپریالیسمی اخیر امریکایی همگام شوند و نقش پررنگی در سیاست بین الملل بازی کند.
تلفیق ادبیات با نقاشی به شیوه مارسل پروست مطالعه پیوند ادبیات با نقاشی در رمان در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست با تأکید بر مجلد طرف خانه سوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
217 - 248
حوزههای تخصصی:
هرگاه صحبت از تلفیق ادبیات با نقاشی است، حضور ادبیات و نقاشی را در کنار یکدیگر شاهد بوده ایم. مثل تلفیق ادبیات با نقاشی در تصویرسازی یک کتاب ادبی یا در نگارگری. اما تلفیقی که مارسل پروست از این دو ارائه می دهد، متفاوت است. سراسر رمان در جستجوی زمان از دست رفته پر از نقاشی است، بی آن که حتی یک تصویر در کل کتاب چاپ شود. او بدون آن که تصویری فیزیکی در رمانش ارائه دهد، ادبیات را با نقاشی های شناخته شده ای تلفیق می کند و متن را به آن ها ارجاع می دهد و رابطه ای بینامتنی میان آن ها برقرار می سازد تا قوه تصویرساز مخاطب را در کنترل خویش درآورد. پروست با این رویکرد قصد دارد هنگامی که رمانش خوانده می شود، راه "خیال آزاد" بر مخاطب بسته باشد و مخاطب تقریباً همان چیزی را در ذهنش تصویر کند که پروست آن را می خواهد. این مقاله از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی بوده و بر پایه آراء «لوران ژنی» در باب بینامتنیت و به ویژه «کلاژ بینامتنی» بنا گردیده است.
Новая линия в изображении Персии в повести Д.Л. Мордовцева «За чьи грехи?»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Для романтиков Восток и восточная образность привлекательны своей экзотичностью, яркостью красок. Эта линия получает свое дальнейшее развитие в творчестве создателей русского исторического романа, в частности – в повести Д.Л. Мордовцева «За чьи грехи?». Это произведение сочетает в себе противоположные тенденции: стремление к реалистичности изображения неизбежно сочетается с ощущаемой тягой к мелодраматичности (любовная линия Стенька – персидская полонянка). В то же время писатель искусно вводит читателя в неведомый последнему мир Востока, знакомит с психологией женского гаремного воспитания (образ персиянки), косвенно сопоставляет русские и персидские обычаи и традиции.
«موقعیت پذیری مجازی داستانی/حقیقی»: نگرشی نوین به خوانش ابعاد گفتمانی خود؛ بررسی رمان مردی در تاریکی اثر پال آستر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
183 - 202
حوزههای تخصصی:
در تحقیق پیش رو مفهوم بدیعی با عنوان موقعیت پذیری مجازی داستانی/حقیقی (VFP) در رابطه گفتمانی مؤلف (خالق اثر) و قهرمان به عنوان نگرشی نوین بر تحلیل روایت های ادبی معرفی شده است. VFP ریشه در «تئوری خودِ گفتمانی» هوبرت هرمنز در مطالعات روان شناسی و دیدگاه گفتمانی رابطه مؤلف و قهرمان در مطالعات ادبی و زیبایی شناختی باختین دارد. با توجه به ویژگی های میان رشته ای پژوهش های متنی، VFP به ارزیابی روایت های خود از دیدگاه روان شناختی و ادبی می پردازد و امکان مشارکت و کنش گفت و گویی موقعیت های شخصیتی قهرمان اول داستان به عنوان من ِ هنرمند/داستانسرا و من ِ قهرمان داستان را در میان دیگر موقعیت های درونی و بیرونی او بررسی می کند. برای تبیین شیوه کاربست تئوری VFP، این جستار به عنوان نمونه، تحلیلی از رمان مردی در تاریکی (۲۰۰۸) اثر پال آستر را ارائه می دهد. این بررسی نشان می دهد که موقعیت های درونی و بیرونی مشابه در دنیای واقعی مؤلف و دنیای داستانی قهرمان به صورت گفتمانی در ارتباط تنگاتنگ بوده و سرانجام تحت تأثیر این روند پویای موقعیت پذیری، خودِ پسا مدرن در جایگاه من ِ هنرمند می تواند تا حدود زیادی خصوصیات شخص گفتمانی را به معرض بروز بگذارد و با رها کردن گذشته و پذیرش وضعیت کنونی و ایجاد دیدگاه های مثبت برای آینده به موقعیت بحرانی و کشمکش درونی خود به صورت کاملاً نوینی پاسخ دهد.
تجزیه و تحلیل مضمون عشق نزد پروست و استاندال با تکیه بر دو برداشت کلاسیک و مدرن از مفهوم آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مضامین اصلی اثر در جستجوی زمان از دست رفتهاثر مارسل پروست مضمون عشق است، که می توان ادعا کرد سایر مضامین دیگر در ارتباط با این مضمون بنیادین معنا می دهند. هرچند پروست در تحلیلی که از عشق در این اثر ارائه می دهد، از بینشی که استاندال در اثر خود، در باب عشق، مطرح نموده ، تأثیر گرفته است و طبیعتاً نقاط مشترکی بین این دو بینش وجود دارد، اما نباید تفاوت اساسی که این دو بینش را از یکدیگر جدا می کند نادیده گرفت. تفاوت این دو نگاه را می توان با تکیه بر تفاوت بین دو بینش از آگاهی توجیه نمود: یکی آگاهی کلاسیک که بر تعبیری که دکارت از آگاهی دارد استوار است و دیگری تعبیر مدرنی که از آگاهی وجود دارد، که از آن جمله می توان از تعبیری که مرلو-پونتی از آگاهی دارد اشاره کرد. مقاله حاضر ضمن مطرح کردن دو برداشت متفاوت از آگاهی و معرفی موشکافانه تحلیل پروست از عشق و نگاه مقایسه ای آن با بینش استاندال، نشان خواهد داد چگونه دو بینش متفاوت از آگاهی می تواند به ما کمک کند تا تفاوت بنیادین و جوهره ای بین تحلیل عشق نزد پروست و استاندال را تجزیه و تحلیل کنیم.
کاربست الگوی نشانه شناختی ریفاتر در خوانش شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پژوهش های بنیادی در حوزه نشانه شناسی شعر به مایکل ریفاتر (1924-2006) تعلق دارد. ریفاتر در مکتبِ ساختارگرایی پرورش یافته و در نهایت به نظریه دریافت گرایش پیدا کرده است. به همین دلیل، وی در زمره ساختارگرایانِ هرمنوتیک قرار می گیرد. به کار گیری الگوی نشانه شناختی ریفاتر در بازخوانی آثار ادبی، به ویژه شعر، نکات مهمی را درباره آفرینشِ اثر و همچنین بازآفرینیِ آن از سوی خواننده روشن می کند. بنابراین، در پژوهش حاضر، به طورِ موردی، شعرِ «در آستانه» احمد شاملو بر اساس این الگو بررسی است. تحلیل این شعر نشان می دهد «در آستانه» محصولِ بسطِ ماتریس واحدی است که دلالتمندی شعر بدآن وابسته است. این ماتریس که حاکی از «انتقال از این جهان به جهانی دیگر» است، نخست به سه موضوع مستقل، یعنی انتقال، جهانِ هستی و جهانِ دیگر تفکیک شده است. هر یک از این موضوع ها، خود، از طریق تکنیک هایی چون انباشت، منظومه توصیفی، یا فضای متنی بسط یافته اند. این پژوهش همچنین نشان می دهد که شعر در روندِ خوانش از سطحِ محاکاتی بر می گذرد و به سطحی بالاتر، یعنی سطحِ نشانه شناختی، می رود؛ تنها در این سطح است که می توان وحدتِ شعر و دلالتمندی آن را بازجست.
تحلیل امر نشانه ای و امر نمادین در قصه شهر سنگستان بر اساس نظریه کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
615 - 639
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های گوناگون اندیشمندان غربی درباره زبان و ادبیات، مجال وسیعی را برای نگرشی تازه از ابعاد گوناگون به متون ادبی فراهم آورده است. از جمله مکاتب ادبی که در قرن بیستم مطرح شد پسا ساختارگرایی است. ژولیا کریستوا یکی از پساساختگرایان است که اندیشه هایش درحوزه آثار ادبی بسیار مورد توجه قرار گرفت. بخشی از نظریات وی مربوط به امر نمادین و نشانه ای در زبان است. به عقیده وی زبان نمی تواند منحصرا نشانه ای یا نمادین باشد بلکه هر یک از این دو امر دیگری را تعدیل می کند و معنی محصول ارتباط میان آنهاست. این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش است که در شعر قصه شهر سنگستان امر نشانه ای بر زبان شاعر چه اثراتی دارد و چگونه می توان با توجه به امر نشانه ای این شعر را تأویل کرد. با بررسی امر نشانه ای و نمادین آشکار می گردد که اخوان بشدت تحت تأثیر رانه های نشانه ای قرار دارد و با دقت در این رانه ها می توان ناامیدی و یأس را مهمترین رانه نشانه ای شعر وی دانست.
Analyse structurale du conte La Fille sans mains de Bonaventure Fleury Selon les méthodes analytiques de Propp, Brémond, Greimas et Todorov(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le structuralisme vise à privilégier un système cohérent et universel des relations qui se trouvent entre différents faits linguistiques, sociaux, économiques et etc. De même, l’analyse structurale des œuvres narratives a pour objectif d’accéder aux modèles globales et structurés de la narration. Certains structuralistes comme «Vladimir Propp», «Claude Brémond», «Tzvetan Todorov» et «Julien Greimas», ont inventé des méthodes analytiques basées sur la relation des unités narratives et plus ou moins applicables à toutes les œuvres littéraires.Afin de mieux connaître les théories de ces structuralistes, nous allons les appliquer dans cet article, à un conte écrit par Jean-François Bonaventure Fleury; La Fille sans mains qui possède une structure riche, néanmoins simple et convenable pour être adapté aux méthodes analytiques de ces structuralistes. En fait, en outre de connaître quatre types de l'analyse structurelle des contes, dans cet article, nous aurons un regard comparatif sur les points de concordances et divergences d'opinions de ces théoriciens, dont le résultat est de savoir le degré et la manière de la mise en pratique de ces théories avec des contes.
نقش عناصر پیرامتنی در توسعه دریافت و فهم متن مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
249 - 268
حوزههای تخصصی:
پیرامتن ها آستانه های ورود به جهان متن اند و از این رو در زمره شاخص های کلیدی فهم و دریافت متن به شمار می روند.به عقیده ما، عناصر پیرامتنی کتاب مثنوی معنوی دربرگیرنده، تداوم بخش و تکمیل کننده متن کانونی مثنوی محسوب می شوند. این عناصر به خوبی از عهده ایفای مسلّم ترین نقش پیرامتن یعنی تحقّق و تکمیل معنای متن اصلی برآمده اند. عناصر پیرامتنی مثنوی معنوی ، آشکارا در جهت سامان دادن به ساختار و کلیّت روایت و ایجاد همپیوندی و تناسب بین دیگر اجزای متن پریشان نمای آن به کار گرفته شده اند. در واقع حضور پیرامتن ها در کتاب مثنوی ، نوعی مکانیسم جبران برای گسسته واری روساختی متن آن به شمار می رود. از سوی دیگر این عناصر پیرامتنی عرصه تحقق گفت و گویی راستین میان مؤلف و مخاطب و نشانه روشنی از عنایت مولانا به نقش چشمگیر مخاطب در معناآفرینی متن است. بنابراین مجموعه این عناصر پیرامتنی نه تنها در دریافت و فهم متن مثنوی تأثیر قابل اعتنایی دارند، بلکه عموماً در فرایند معناسازی و مشارکت فعال خواننده، نقش برجسته ای پیدا می کنند. مقاله حاضر در پرتو بررسی عناصر پیرامتنی این کتابنظیر دیباچه ها، عناوین منثور و پیش گویه مثنوی ، کارکردهای متصوّر برای به کارگیری پیرامتن توسط مولانا را مورد مطالعه قرار می دهد.
Память, воображение и литературное творчество как истоки историзма в произведениях А.С. Пушкина(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В статье дан анализ проведенных за последние пять лет научных работ, посвященных не только исторической теме пушкинских произведений, но и историзму как феномену творческого сознания А.С. Пушкина. В отличие от традиционно рассматриваемых аспектов нами исследован генезис пушкинского чувства истории. Запечатленные в памяти народа события, или история, всегда интересовали Пушкина. Однако в художественном мире Пушкина право на память принадлежит поэту. Воспоминания инспирируют творческое вдохновение лирического субъекта, и стесненная «лирическим волненьем», память в определенный момент становится воображением, вдохновением. Пушкинский поэт не только хранит память о прошлом, но и постигает истину, провидит будущее. Так, у Пушкина историческая правда и пророчество о будущем взаимодействуют друг с другом в модусе вдохновения поэта. Именно поэтические коннотации дают неожиданный ракурс исторической трагедии Пушкина «Борис Годунов».
Терминообразование как объект анализа терминосистем (на примере анализа русской аэрокосмической терминологии)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Статья посвящена рассмотрению методики анализа разных терминологических систем с точки зрения терминообразования. При этом в качестве иллюстрации анализируется русская аэрокосмическая терминология. Основные способы терминообразования в работе разделены на четыре основные группы: аналитический способ, семантическая метафоризация, заимствование и синтетический способ. Каждый способ при анализе подробно описывается на примере аэрокосмической терминологии. Далее, сравнивая аэрокосмическую терминологию с другими терминологическими системами (терминологии нанотехнологии и нефтегазовой индустрии), демонстрируется, что способы терминообразования в разных терминологиях актуализируются по-разному. В аэрокосмической терминологии аналитический способ и соответственно аббревиация играют более важную роль, чем в терминологии нанотехнологии, где более активны такие способы как заимствование и суффиксация, или в терминологии нефтегазовой индустрии, в которой суффиксы интернационального характера более активно используются.
L’analyse des changements de la position du pouvoir dans ‘’Les Bonnes’’ de Genet à partir de la théorie des champs de Pierre Bourdieu et de la dialectique de Maître et Esclave de Hegel(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La distance et la différence entre les milieux sociaux sont les thèmes principaux de plusieurs œuvres depuis longtemps. Les hommes se trouvent dans les situations culturelles et économiques, en se battant pour arriver à une position sociale satisfaisante. Les œuvres de Jean Genet montrent ces conflits d’une façon évidente et violente, un reflet de sa vie dure et pleine de ces combats culturels et politiques contre la distinction d’origine et de race. Cette étude essaie de donner une analyse sur la pièce Les Bonnes de Jean Genet en faisant la synthèse de deux approches sociocritique et philosophique. Pierre Bourdieu, sociologue contemporain, dans son œuvre littéraire intitulée Les règles de l’art. Genèse et structure du champ littéraire, présente des notions comme « le champ littéraire » et « l’habitus » dans le domaine de la sociocritique qui est sur des changements des positions sociales et la prise de position dans la société. En intégrant ces définitions avec le concept philosophique de Hegel, « La dialectique de maître et esclave », présenté et allégé dans le livre intitulé l’introduction à la lecture de Hegel de Kojève, on se focalise sur la distance et la différence qui existent entre les milieux dans la société et les positions sociales.