فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۶۱ تا ۴٬۰۸۰ مورد از کل ۴٬۲۱۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
229 - 249
حوزههای تخصصی:
تبانی میان بنگاه های اقتصادی می تواند حاوی تطابق اراده بنگاه ها و در قالب قرارداد و یا توافق محقّق شود. علاوه بر این امکان تحقّق تبانی بدون تحقّق تطابق اراده و از طریق بیان نیّات طرفین و یا تبادل اطّلاعات مربوط به کسب وکار بنگاه ها وجود دارد. این شیوه ی رفتاری رقبا تحت عنوان رفتار هماهنگ شناخته می شود. حقوق رقابت برای اینکه بتواند باقدرت از جریان رقابت در بازار حمایت کند، نه تنها باید با قراردادها و توافقات ضدّرقابتی مقابله کند، بلکه باید سازوکاری برای مقابله با این گونه ترتیبات ایجاد نماید. شناسایی ملاک و مبنایی برای تمایز رفتار هماهنگ از توافقات و قراردادها و واکاوی ارکان تشکیل دهنده ی آن مواردی است که این پژوهش به دنبال آن است.
تأثیر ویژگی های مزاجی شخصیت مشتریان و درگیری ذهنی محصولات بر ناسازگاری شناختی پس از خرید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر ویژگی های مزاجی مدل شخصیت مشتریان از دیدگاه کلونینجر و درگیری ذهنی محصولات بر ناسازگاری شناختی پس از خرید مشتریان است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و با توجه به نوع و ماهیت مسئله، هدف ها و فرضیه های پژوهش از نوع پژوهش توصیفی از شاخه همبستگی است. در این مطالعه ابتدا پرسشنامه از دیدگاه خبرگان امر از نظر روایی محتوا تأیید و سپس روایی سازه با استفاده از روایی مدل بیرونی نیز انجام شد. مقدار AVE تمامی متغیرها نیز بیش از 5/0 بوده است که در نهایت، روایی همگرا تأیید شد. برای سنجش پایایی نیز ضریب آلفای کرونباخ، امگا و پایایی مرکب محاسبه شد. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه، امگا و مقدار CR تمامی متغیرها نیز بیش از 7/0 بود؛ بنابراین پایایی پرسشنامه مطلوب ارزیابی شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مشتریان صنعت خرده فروشی به تعداد نامحدود است که بر اساس تعداد متغیرهای مشاهده پذیر پرسشنامه به روش احتمالی در دسترس در اختیار 234 نفر از مشتریان صنعت خرده فروشی در شهر تهران قرار گرفت. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار آموس 23 تحلیل شد. نتایج مؤید رابطه مثبت و معنادار ابعاد مزاجی آسیب پرهیزی، پشتکار و رابطه منفی و معنادار پاداش-وابستگی بر ناساسزگاری شناختی پس از خرید مشتریان است. در این مطالعه رابطه نوجویی و ناسازگاری شناختی تأیید نشد. همچنین، نتایج پژوهش مؤید وجود رابطه مثبت و معنادار میان درگیری ذهنی با ناسازگاری شناختی پس از خرید است.
شناسایی الگوی ذهنی کارفرمایان از ویژگی های ظاهری و رفتاری مؤثر بر استخدام بازاریاب در سازمان های مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اولین مرحله استخدام بازاریاب در سازمان ها، شرکت در مصاحبه استخدامی است. بر اساس علم ارتباطات، ظاهر فرد در این ملاقات اهمیت فراوانی دارد و از آنجا که شغل بازاریاب از مشاغل حیاتی سازمان است، متقاضیان شغل با توجه به پوشش و رفتار خود می توانند برداشت کارفرما را تحت تأثیر قرار دهند. بر این اساس، هدف از مطالعه حاضر بررسی عوامل ظاهری و رفتاری مؤثر بر استخدام و همچنین، بررسی الگوی ذهنی کارفرمایان از ظاهر بازاریابان در زمان استخدام بوده است. همچنین، پژوهش حاضر با کمک روش کیو و تلفیق علم مدیریت منابع انسانی، رفتار سازمانی، بازاریابی و ارتباطات، به صورت میان رشته ای انجام گرفته است؛ بنابراین در پژوهش کیفی-کمی حاضر، فضای گفتمان (شامل کلیه عوامل ظاهری و رفتاری مؤثر) به همراه پیشینه گردآوری شده و مصاحبه با خبرگان در اختیار مشارکت کنندگان پژوهش که شامل مدیران منابع انسانی 9 صنعت مختلف است، قرار گرفت تا مشارکت کنندگان بر اساس دیدگاه خود، کارت های فضای گفتمان را در نمودار کیو پژوهش بچینند. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات حاصل از مطالعه منجر به شناسایی الگوی ذهنی مدیران از عوامل ظاهری و رفتاری مؤثر بر استخدام بازاریاب شد. بر این اساس، مهم ترین ویژگی های ظاهری و رفتاری بر اساس اتفاق نظر کلیه مشارکت کنندگان پژوهش مواردی چون اشتیاق، ذکاوت و تیزهوشی و سبک ارتباطی است. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، ویژگی های ظاهری که بیشترین تأثیر را بر استخدام بازاریاب دارند، شناسایی می شوند و افرادی که قصد استخدام شدن را به عنوان بازاریاب دارند، می توانند با داشتن این ویژگی ها در مصاحبه استخدامی موفق تر باشند. در این میان، کارفرمایانی که قصد استخدام بازاریاب را دارند با دانستن این موارد، کمتر تحت تأثیر ظاهر افراد قرار می گیرند و در نهایت، ویژگی های مهم تر را مد نظر قرار خواهند داد.
ارائه الگوی توسعه صادرات کالاهای معدنی از طریق بازاریابی در مناطق ویژه اقتصادی (مطالعه موردی: منطقه ویژه اقتصادی هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
287 - 305
حوزههای تخصصی:
با توجه به حذف اقلام انرژی و منابع طبیعی از لیست صادرات کشورها و لزوم شکوفایی اقتصاد کشور در بخش صادرات غیرنفتی و عدم وابستگی به اقتصاد تک محصولی، چنین به نظر می رسد که صادرات مواد معدنی می تواند ابزار مفیدی باشد. انجام سیاستگذاری هایی در زمینه افزایش صادرات غیرنفتی ضروری خواهد بود. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی توسعه صادرات کالاهای معدنی از طریق مناطق ویژه اقتصادی (مطالعه موردی:منطقه ویژه اقتصادی هرمزگان) بوده است. پژوهش حاضر با رویکردی کاربردی و هدف آن ارائه مدلی الگوی صادرات مواد معدنی از طریق مناطق ویژه اقتصادی بوده است.این پژوهش از نوع ترکیبی و بصورت کیفی وکمی صورت گرفته است. محقق در ابتدا با روش پژوهش کیفی و رویکرد داده بنیاد و با مصاحبه با هفده نفر از خبرگان و مدیران گمرک و مدیران شرکت های صادراتی مواد معدنی از طریق تحلیل مصاحبه های صورت گرفته و با استفاده از کدگذاری باز، محوری، انتخابی و تحلیل داده های بصورت دستی، به شناسایی عوامل موثر و ارائه الگوی صادرات مواد معدنی پرداخته و در مطالعه دوم با روش کمی،ضمن تهیه پرسشنامه آن را در اختیار 384 نفر قرار داده است. محقق نتایج پژوهش خود در قالب یک مدل ، شامل شش بعد اصلی شامل عوامل ساختاری،صادرات مواد معدنی،مزیت ایران در صادرات مواد معدنی،به روز رسانی قوانین گمرکی،شرایط محیطی و ارتقا بازاریابی مواد معدنی و سی و یک بعد فرعی ارائه کرده است.
ارائه یک مدل کسب و کار دیجیتال در صنعت گردشگری
حوزههای تخصصی:
این مطالعه یکی از اولین پژوهش هایی می باشد که مدل های کسب و کار دیجیتال (BM) را در صنعت جهانگردی(صنعت سفر) بکار می گیرد. طبقه بندی سیستماتیک و جامعی از پیکربندی BM دیجیتال در صنعت جهانگردی ایجاد شده است که توسط نمونه هایی از شرکت های دنیای واقعی پشتیبانی می شوند. بر اساس تحقیقات کیفی ، ۵۳ کسب و کار دیجیتالی بر اساس عوامل کلیدی ایجاد ارزش شناسایی و طبقه بندی شده اند ، از جمله ۱۰ پیکربندی جدید که در مطالعات قبلی وجود نداشته اند. این مقاله به چارچوب بندی پیکربندی های BM دیجیتال در صنعت جهانگردی کمک می کند و از ایجاد یک درک مشترک بین محققان حمایت می کند. از نظر عملی ، این مطالعه مدل هایی برای ایجاد یا تغییر BM ها ارائه می دهد و می تواند به عنوان دستورالعملی برای کسب و کارهای جهانگردی دیجیتال فعلی عمل کند.
الگوی مدیریت تجربه مشتریان در زمینه نوآوری ارائه خدمات امداد خودرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
320 - 339
حوزههای تخصصی:
هر سازمان و کسب و کاری که ادعای مشتری محوری دارد باید برای اینکار تدابیر و سیاست هایی را در نظر داشته باشد. هدف از انجام این پژوهش ارائه الگوی مدیریت تجربه مشتریان در زمینه نوآوری ارائه خدمات امداد خودرو است. پژوهش حاضر بنیادی بوده و با استفاده از رویکرد آمیخته، به دنبال ارائه الگوی مدیریت تجربه مشتریان در زمینه ارائه خدمات امداد خودرو بوده است. طبق نتایج پژوهش در بخش کیفی یافته های پژوهش حاصل از مصاحبه و کدگذاری در شش مقوله شامل شرایط علی مانند برند تجربه ساز،شناخت نیاز مشتریان ،تنوع کارت طلایی مترکین، تمایل به بازارسازی و پایش رقبا و شرایط زمینه ای مانند،ایفای به موقع تعهدات شرکت،فروش اشتراک امداد سیار،امدادگران،تعدیل هزینه های اشتراک طلایی، راهبرد مانند جلوگیری از غیرمجازها،افزایش فروش با برنامه 400250،ارائه سرویس در محل،تجربه خوشایند از داشتن امدادکارت و دیدگاه استراتژیک ،و شرایط مداخله گر مانند خرید مجدد امداد کارت،رابطه بلند مدت با مشترکین،وابستگی به شرکت،افزایش تبلیغات،وفاداری به خرید،باور پذیری برند،مسئولیت اجتماعی و پیامد شامل بهبود فرآیند سرویس دهی،مدیریت ارزش آفرینی برند،تلاش برای ساختن تجربه عالی،تجربه سازی،ارتقا رضایت از عملکرد ایران خودرو،برنامه ارزیابی برند می باشد. در بخش کمی که جهت ارزیابی مدل پارادایمی ارائه شده است یافته های حاصل از پرسشنامه محقق ساخته نشان داد که تمام عوامل شناسایی شده در بخش کیفی بر روی مدیریت تجربه مشتری موثر است.
بررسی تأثیر انواع تخفیفات قیمتی بر قصد خرید و وفاداری خریداران با نقش میانجی فریب ادراک شده (مطالعه موردی: خریداران کالاهای لذت گرایانه و فایده گرایانه در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فریب ادراک شده از موضوعات موردتوجه در بازاریابی است. اگرچه پیشینه درخورِتوجهی در این حوزه به خصوص در زمینه تبلیغات موجود است، پیوند آن با قیمت گذاری مورد توجه نبوده است. به منظور پرکردن این خلأ پژوهشی، پژوهش حاضر با ارائه یک مدل مفهومی، اثر تخفیفات قیمتی بر فریب ادراک شده و سازه های متعاقب آن را بررسی می کند. جامعه آماری این پژوهش خریداران 18 سال به بالای کالاهای لذت گرایانه و فایده گرایانه در شهر تهران هستند که دستِ کم یک محصول را در 6 ماه گذشته، به صورت آنلاین یا آفلاین خریده اند. با استفاده از روش نمونه گیری دردَسترس، تعداد 608 نمونه ازطریق ابزار گردآوری پرسشنامه آنلاین، حاصل شد. این پژوهش به شکل 6 سناریو، از ترکیب 3 تخفیف قیمتی (عادی، کششی و قمارگونه) و 2 گونه محصول لذت گرایانه و فایده گرایانه (قهوه فوری و یخچال و فریزر) طراحی و اجرا شد. نتایج حاصل از تحلیل داده های جمع آوری شده، با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Smart PLS نشان می دهد که تخفیفات قیمتی بر فریب ادراک شده تأثیر دارند و این تأثیر در تخفیفات غیرقطعی (کششی و قمارگونه) بیشتر از تخفیفات عادی است. اگرچه اثر تعدیل کنندگی آگاهی از قیمت بر این رابطه تأیید نمی شود، اثر فریب ادراک شده بر نارضایتی و ریسک ادراک شده و نیز تأثیر این 3 متغیر میانجی بر 2 سازه وابسته نهایی قصد خرید و وفاداری، تأیید می شود.
اکتشاف و تحلیل درونی نظام یافته عوامل کلان فرهنگی مرتبط با موفقیت و شکست سازمان در زمان دورکاری؛ رویکرد تحلیل مقوله
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماری کووید-۱۹ از حدود دو سال گذشته، بسیاری از سازمان ها و دولت ها را ناگزیر از تدوین و پیاده سازی فرآیند دورکاری از منزل به صورت حداکثری نمود. به دلیل ماهیت بحرانی موضوع، سازمان های کمی از آمادگی لازم برای اجرای فرآیند دورکاری برخوردار بودند؛ لذا این مسئله، چالش های متعددی را برای اثربخشی عملکردی سازمان ها ایجاد نموده است. در این پژوهش با رویکرد اکتشافی به این سوال پاسخ داده خواهد شد که مهم ترین عوامل فرهنگی مرتبط با موفقیت و شکست اقدامات دورکاری در موضوع اثربخشی عملکرد سازمانی چیست. برای پاسخ به این پرسش از تحلیل داده های جمع آوری شده از مصاحبه نیمه ساختارمند با افراد یک سازمان دورکار استفاده شده است. افراد مورد مصاحبه، کارکنان و مدیران سازمان می باشند و سوالات مصاحبه به صورت پایان باز و آزاد پرسیده شده است. برای تحلیل داده ها از کدگذاری به روش تحلیل مضمون استفاده شده و مضامین اصلی به عنوان اصلی ترین عوامل فرهنگی در رفتار سازمانی مورد بحث قرار می گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که مواردی چون احساس عدالت در سازمان، فرهنگ ارتقای شغلی، انعطاف پذیری سازمان و نگرش نسبت به پاداش و جبران خدمات از جمله مهم ترین عوامل تعیین کننده موفقیت یا شکست دورکاری در سازمان از نظر کارکنان هستند. در طرف مقابل، نحوه نظارت بر عملکرد کارکنان و ارتباطات سازمانی از منظر مدیران به عنوان مهم ترین عوامل مطرح شده است.
تبیین مدل بازاریابی دیجیتال مبتنی بر بازی پردازی مجازی در بانکداری الکترونیک با رویکرد معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
478 - 508
حوزههای تخصصی:
این تحقیق ارائه مدل بازاریابی دیجیتال مبتنی بر بازی پردازی مجازی در بانکداری الکترونیک است. این پژوهش با رویکرد کاربردیاست. از نظر ماهیت نیز در روشهای آمیخته(اکتشافی-توصیفی)، قرار میگیرد. داده های تحقیق از طریق سوالات پنج گزینه ای لیکرت موجود در پرسشنامه تحقیق جمع آوری شده است. درپژوهش حاضر به منظورتجزیه وتحلیل داده های حاصل از پرسشنامه، متناسب با نیاز آماری از نرم افزار آماری SPSS.V24 و از نرم افزار معادلات ساختاری pls.V3 در قالب دو بخش آمارتوصیفی و استنباطی بصورت رگرسیون خطی و چندگانه استفاده گردیده است. جامعه آماری در بخش کمی برای انتخاب حجم نمونه، از فرمول های کوکران استفاده شد که تعداد آن برای جامعه نامحدود 384 نفر می باشد. همچنین نتایج بخش کمی نشان داد که شرایط علی بر بازاریابی بازی وارسازی؛ بازاریابی بازی وارسازی و شرایط مداخله ای و زمینه ای بر راهبردها و راهبردهای پژوهش بر پیامدها در بین مشتریان بانک سپه شهر تهران تاثیر معناداری دارد.
طراحی الگوی پیشایندها و پیامدهای تاثیر کشور خاستگاه بر پذیرش مصرف کنندگان ایرانی از مشتقات نفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در زمینه کشور خاستگاه تولید یکی از موضوعاتی است که دارای ادبیات بسیار غنی در بازاریابی می باشد و در نگاه اول موضوعی قدیمی و بی نیاز به پژوهش به نظر می رسد. هدف اصلی این تحقیق، طراحی الگوی پیشایندها و پیامدهای تاثیر کشور خاستگاه بر پذیرش مصرف کنندگان ایرانی از مشتقات نفتی است. مطالعه ی پیش رو از لحاظ هدف، اکتشافی و با بهره گیری از رویکرد آمیخته ی کیفی صورت پذیرفته و با اتکا به راهبرد نظریه ی داده بنیاد گلیزر و استفاده از روش کد گذاری باز، محوری و نظری، ضمن انجام ۱5 مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان برگزیده ی کسب و کارهای فعال در صنایع کالاهای نفتی و بهره مندی از شیوه ی نمونه گیری هدفمند قضاوتی تا دستیابی به نقطه ی اشباع نظری انجام شد. درنهایت الگوی مفهومی پژوهش با ۶ مقوله، ۴۲ مفهوم و 230 کد، طراحی و تدوین شد.طراحی الگوی پیشایندها و پیامدهای تاثیر کشور خاستگاه بر پذیرش مصرف کنندگان ایرانی از مشتقات نفتی
سنجش عوامل مؤثر بر موفقیت تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در حوزه علوم انسانی با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، سنجش عوامل موثر بر موفقیت تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی در حوزه علوم انسانی با رویکرد آمیخته است. از نظر هدف کاربردی است. در بخش کیفی جامعه آماری، اعضای هیأت علمی حوزه علوم انسانی، موسسات و بنیان گذاران شرکت های دانش بنیان، صاحب نظران و متخصصان حوزه تجاری بودند که 10 نفر بعد از اشباع نظری به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه بود که به روش داده بنیاد تحلیل شدند. استراتژی تحقیق در بخش کمی، به صورت پیمایشی صورت گرفت. جامعه آماری، شامل 257 از اعضای هیات علمی گروه علوم انسانی بودند که 154 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Smart PLS، نشان داد که عواملی همچون ساختار دولت، ساختار کشور، ساختار دانشگاه های کشور، دیدگاه پژوهشگران حوزه علوم انسانی، ماهیت تحقیقات علوم انسانی و زیرساخت های کشور بر تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی تاثیر معنی داری دارند. تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی بر رویکرد دانشگاه های کشور و بهره گیری شرکت های زایشی پژوهشی تاثیر معنی داری دارد. همچنین رویکرد دانشگاه های کشور و بهره گیری شرکت های زایشی پژوهشی بر بهره-وری تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی تاثیر معنی داری دارد. نقش تعدیلگری ارتباط دانشگاه با صنعت و بازار، سیاست گذاری دولت، آموزش تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی، سیاست گذاری دولت و آموزش تجاری سازی تحقیقات علوم انسانی تأیید شد.
ارائه مدل خط مشی گذاری شواهد محور در حوزه بانکداری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود رقبای نوظهور در عرصه دیجیتال و افزایش تقاضای مشتری، بانک ها را مجبور به یافتن منابع جدید و نوآورانه می کند. هدف از این تحقیق کیفی ارائه مدل خط مشی گذاری شواهد محور در حوزه بانکداری دیجیتال است. در این تحقیق از روش داده بنیاد چندگانه کرانهلم و گولد کوهل استفاده شده است. افراد مورد مطالعه این تحقی را خبرگان حوزه بانکداری دیجیتالی تشکیل می-دهد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه گیری نظری انتخاب شدند. برای استخراج مؤلفه های اصلی مدل خط مشی گذاری شواهدمحور در حوزه بانکداری دیجیتال از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده و با 30 نفر از متخصصان و تصمیم گیران حوزه بانکداری دیجتالی مصاحبه های عمیقی انجام شده است. در این تحقیق در مرحله کدگذاری استقرایی 5 مقوله (مقوله محوری، بسترهای حمایتی و بسترهای شکل گیری، شرایط علی، موانع و شرایط مداخله گر، نتایج و پیامدها) و 25 مفهوم استخراج شد. و سپس پالایش مفهومی، کدگذاری الگویی (ارائه مدل)، انطباق نظری مدل، اعتبارسنجی تجربی و ارزیابی انسجام نظری مدل و غنی سازی نظریه تشریح گردیدند. یافته های تحقیق نشان می دهند فرآیند بانکداری دیجیتالی در یک محیط ایستا فعالیت نمی کند و بایستی به صورت پویا و یا سازماندهی شده شکل داده شود. بنابراین مراکز فناوری اطلاعات بانک ها نیازمند آن هستند که مدل خط مشی گذاری شواهدمحور در حوزه بانکداری دیجیتال خودش را براساس ویژگی هایش تنظیم نماید و نظام بازخورد و ارزیابی برای آن تأسیس نماید و اقدامات لازم را متناسب با سطح تکنولوژی خود مورد استفاده قرار دهد.
تبیین و تحلیل ذهنیت شناختی رهبری برندگرا در سازمان های صنعتی با کاربست کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین و تحلیل ذهنیت شناختی رهبری برندگرا در سازمان های صنعتی با استفاده از رویکرد کیو انجام پذیرفت. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش در زمره پژوهش های آمیخته قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش را مدیران سازمان های صنعتی تشکیل می دهند که با استفاده روش نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصل کفایت نظری 19 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. با توجه به رویکرد پژوهش در بخش کیفی ابتدا با 19 مصاحبه فضای گفتمان حاصل شد و با استفاده از دیدگاه ها و نظرات آن ها نمونه، گزینه کیو و در نهایت مجموعه کیو به دست آمد. سپس در بخش کمی پژوهش با بهره گیری از Spss داده های به دست آمده از بخش کیفی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که مروج نگرش مثبت، تررویج رفتار شهروندی برند، پایبندی به برند، تصویرسازی مثبت از برند، القاء وابستگی عاطفی به برند، تقویت برندسازی داخلی و انتقال هویت برند هشت الگوی ذهنی مدیران در راستای رهبری برندگرا در سازمان های صنعتی می باشند.نتیجه گیری: رهبران برندگرا با مخابره هویت برند به کارکنان، زمینه ساز هر چه بهتر برندسازی داخلی و خارجی خواهند بود. در واقع آنها با مثبت جلوه دادن تصویر برند سازمان و همچنین جذاب نمودن آن ابتدا حمایت و پشتیبانی ذی-نفعان اصلی سازمان یعنی کارکنان را در مورد برند جلب نموده و کارکنان نیز در برخورد با ارباب رجوع به خوبی به انتظارات مشتریان پاسخ می دهند.
طراحی مدل ارتقای مسئولیت اجتماعی شرکتی با رویکرد شفافیت سازمانی (مورد مطالعه: سازمان تامین اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
328 - 348
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر طراحی مدل مسئولیت اجتماعی شرکتی با رویکرد شفافیت سازمانی در سازمان تامین اجتماعی است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی- توسعه ای و در گروه تحقیقات آمیخته قرار می گیرد. در مرحله کیفی تحقیق، از روش تحلیل تم برای طراحی مدل تحقیق استفاده شد. بدین منظور با 27 نفر از خبرگان که به صورت هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. براساس نتایج، 6 بعد مسئولیت پذیری اقتصادی، استراتژیک، قانونی، اخلاقی و دینی، نوع دوستانه و زیست محیطی و همچنین 5 دسته راهبرد برای ارتقای مسئولیت اجتماعی با رویکرد شفافیت سازمانی شامل راهبردهای مدیریتی، مالی، ساختاری، تکنولوژی و مدیریت منابع انسانی شناسایی شدند. در بخش کمی نیز با روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS به سنجش و اعتبارسنجی الگوی تحقیق پرداخته شد. بدین منظور با ابزار پرسشنامه از 167 نفر از مدیران و متخصصان سازمان تامین اجتماعی در شهرستان تهران نظرخواهی به عمل آمد. براساس یافته های تحلیل عاملی، کلیه عوامل شناسایی شده تایید شدند. همچنین، مقدار ضریب تعیین محاسبه شده برای راهبردها و اقدامات شفافیت مقدار 692/0 و برای متغیر پیامدها 716/0 است. نهایتا، نتایج تحقیق نشان داد که در راستای ارتقای مسئولیت اجتماعی در سازمان تامین اجتماعی، بهره گیری از رویکرد شفافیت سازمانی دارای اثربخشی مطلوبی است.
طراحی مدل تبلیغات اینترنتی جهت تصویرسازی برند کسب و کارهای اینترنتی آرایشی و بهداشتی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مشکلات اصلی کسب و کارهای اینترنتی آرایشی و بهداشتی، در تصویرسازی برند کسب و کار و ایجاد و ارائه ی تصویر برند شرکتی مناسب است. در این راستا، تبلیغات اینترنتی، می تواند به عنوان ابزاری موثر در زمینه ی تصویرسازی برند این نوع از کسب و کارها مفید واقع گردد. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل تبلیغات اینترنتی جهت تصویرسازی برند کسب و کارهای اینترنتی آرایشی و بهداشتی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد صورت پذیرفته است. این پژوهش از نظر هدف، یک پژوهش اکتشافی- کاربردی محسوب می شود. برای طراحی مدل از روش تحقیق کیفی بهره گرفته شد. جامعه ی مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل 20 نفر از خبرگان مرتبط با موضوع پژوهش می باشند. نمونه گیری به صورت غیر تصادفی و با روش هدفمند انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه ی نیمه ساختار یافته بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از روش گراندد تئوری (نظریه ی داده بنیاد) استفاده گردید. یافته های پژوهشی نشان داد شرایط علی شامل تولید محتوای تبلیغاتی، به کارگیری تکنولوژی تبلیغاتی، احساسات و تمایل مشتریان، مدیریت ارتباط با مشتریان بر تبلیغات اینترنتی موثر هستند. تبلیغات اینترنتی به عنوان پدیده ی محوری در کنار شناسایی رقبا و مشتریان هدف به عنوان شرایط مداخله گر و قابلیت اعتماد و اعتبار برند به عنوان شرایط زمینه ای بر راهبردها و اقدامات که استراتژی های بازاریابی کسب و کارهای مورد بررسی می باشند، اثر می گذارند. در نهایت با استفاده از استراتژی های بازاریابی مناسب می توان به پیامدهایی همچون تصویرسازی برند، افزایش مشتریان و سودآوری و کسب مزیت رقابتی دست یافت. نتیجه، شامل طراحی مدل پژوهشی جدید در این حوزه می باشد و بیان از تاثیر تبلیغات اینترنتی بر تصویرسازی برند کسب و کارهای اینترنتی آرایشی و بهداشتی دارد.
طراحی و اجرای مدل بلاگری فروش در رسانه های اجتماعی با رویکرد گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف نهایی پژوهش حاضر ارائه مدل بلاگری فروش در شبکه های اجتماعی بود. بررسی ادبیات پژوهش نشان می دهد که بلاگری فروش به عنوان یک نوع استراتژی بازاریابی در حوزه تجارت الکترونیک و فروش آنلاین مورد استفاده قرار می گیرد. این روش از ترکیب واژه های "بلاگری" که به فعالیت تولید محتوا و نوشتن مطالب در یک وبلاگ اشاره دارد، و "فروش" که به تبلیغ و عرضه محصولات و خدمات به هدف گیری شده از طریق کانال های مختلف اشاره دارد، تشکیل شده است.در این روش، فرد یا شرکتی که کالاها یا خدمات خود را به فروش می رساند، از وبلاگ ها به عنوان یک ابزار مؤثر استفاده می کند تا محتواهای جذاب و مفیدی درباره محصولات یا خدمات خود ارائه دهد. روش تحقیق این پژوهش، از نظر هدف، توصیفی و از نظر ماهیت کیفی است. در این پژوهش به کمک ابزار داده بنیاد، مدل 5 عاملی اشترائوس و کوربین(1998)، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان تا رسیدن به مرز اشباع، استخراج گردید که شامل 542 کد در قالب 35 مقوله فرعی و پنج مقوله اصلی بود . نتایج بدست آمده از این پژوهش می تواند در اکثر برندها و فروشگاه های آنلاین شخصی یا شرکتی که علاقمند به فروش در شبکه های اجتماعی هستند، مورد استفاده قرار بگیرد.
بررسی عوامل موثر بر موفقیت فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی شرکت با تاکید بر خصوصیات شرکت (یکپارچگی و پاسخگویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از ابزارهای بازاریابی به ویژه بازاریابی ویروسی ضمن ایجاد مزیت رقابتی می تواند باعث تغییر الگوی غذایی نیز شود. در پژوهش حاضر عوامل موثر در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک شناسایی، مدل سازی، و وزن دهی شده است. برای شناسایی عوامل موثر از رویکرد فراترکیب و بررسی 90 مقاله علمی معتبر استفاده شد، سپس روش مدل سازی ساختاری تفسیری جامع و نظرات خبرگان به منظور مدل سازی بکار رفت. در ادامه با پیاده سازی روش تحلیل شبکه ای فازی رتبه بندی و تعیین اهمیت عوامل انجام شد. بر مبنای تحلیل یافته ها مشخص شد که 9 عامل در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک موثر هستند و در قالب مدل تفسیری با پنج سطح طبقه بندی می شود. بطوری که در اولین سطح شرایط بازار، در سطح دوم جامعه هدف، در سطح سوم فناوری و قیمت، در سطح چهارم، مصرف کننده، روش ارایه (پیاده سازی) و ایجاد ارزش و در نهایت در سطح پنجم تمایل (انگیزه) و اعتماد قرار دارد. همچنین با استفاده از FANP مشخص شد که عامل های روش ارایه، ارزش پیام و مصرف کننده با ضریب 0.354 به عنوان عامل اصلی پیوندی بیشترین اهمیت را دارند، و عامل های قیمت و شرایط بازار با ضریب اهمیت 0.301 به عنوان عامل اصلی مستقل در رتبه دوم قرار گرفتند. بطورکلی بازاریابی ویروسی در زمینه مواد غذایی ارگانیک باعث ایجاد رونق و تمایل مردم در استفاده از این گونه محصولات می شود. در این پژوهش ابتدا عوامل موثر در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک شناسایی شده و سپس در پنج سطح و در قالب چهار مجموعه بصورت مدلی تفسیری قرار گرفتند و در پایان رتبه بندی شدند.
روش های متقاعد سازی در تبلیغات در بازارهای در حال ظهور در مقابل بازارهای توسعه یافته
حوزههای تخصصی:
آیا در بازارهای نوظهور باید رویکردی متفاوت با تبلیغات داشت؟ با استفاده از داده های ۲۵۶ آزمایش تجاری تلویزیونی که توسط یک شرکت چندملیتی کالاهای مصرفی سریع (FMCG) در ۲۳ کشور انجام شده است، ما دو مسیر متقاعدسازی را در نظر می گیریم: یک مسیر کاربردی، که بر ویژگی ها و مزایای یک محصول تأکید می کند، و یک مسیر تجربی. که احساسات، احساسات و تخیلات را برمی انگیزد.در حالی که در بازارهای توسعه یافته، مسیر تجربی بیشتر متقاعد کننده است، مسیر عملکردی محرک نسبتاً مهم تری در بازارهای نوظهور است. علاوه بر این، ما تأثیر متفاوتی از محلی/جهانی و سنتی/مدرن پیدا می کنیم. این یافته برای جذابیت های تبلیغاتی فردگرایانه و جمعی بین بازارهای در حال ظهور و توسعه یافته صادق نیست. ما پیامدهای یافته خود را برای تبلیغات در بازارهای نوظهور و برای توسعه فرهنگ مصرف کننده جهانی مورد بحث قرار می دهیم.
بررسی علم سنجی ادبیات مدل های درآمدی نوآوری های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی مدل های درآمدی در نوآوری اجتماعی، که نقش مهمی در تضمین پایداری مالی ایفا می کند، انجام شد. از طریق تجزیه و تحلیل کتاب سنجی ادبیات تحقیق در مورد این موضوع، این مطالعه با هدف شناسایی شکاف ها در دانش، مشارکت کنندگان قابل توجه، روندهای نوظهور و زمینه هایی برای تحقیقات آینده انجام شد. این روش شامل بررسی سیستماتیک ادبیات با استفاده از پایگاه داده وب آف ساینس و تکنیک های کتاب سنجی مانند استناد و تحلیل استنادی و تحلیل هم استنادی پویا بود. یافته های این مطالعه چهار حوزه موضوعی مهم را نشان داد، از جمله «مدل های کسب وکار برای نوآوری اجتماعی: رویکردهای مقرون به صرفه و پایدار»، «کاوش مدل های درآمدی نوآوری اجتماعی: استارت آپ های دایره ای»، «کاوش مدل های درآمدی و نوآوری مدل کسب وکار». در شرکت های اجتماعی و کارآفرینی پایدار، و «کاوش مدل های کسب وکار برای تأثیر اجتماعی و رفاه». این تجزیه و تحلیل همچنین شکاف های تحقیقاتی را در این موضوعات شناسایی کرد و راه های بالقوه ای را برای تحقیقات آینده پیشنهاد کرد. محدودیت های مطالعه تأیید شد، از آنجا که مطالعه فقط بر مقالات پایگاه داده وب آف ساینس متمرکز بود، این ممکن است بر نتایج تأثیر بگذارد. با این وجود، این مطالعه یک نقشه راه برای محققان آینده که علاقه مند به مطالعه ارزیابی تأثیر نوآوری اجتماعی هستند ارائه می دهد و به پیشرفت تحقیقات نوآوری اجتماعی کمک می کند. این یافته ها بینش های ارزشمندی را برای سیاست گذاران، شاغلین و محققان در توسعه و اجرای مدل های درآمدی که از پایداری مالی نوآوری اجتماعی حمایت می کنند، ارائه می کند.
ارائه مدل مفهومی استراتژی های کسب وکار هلدینگ های سرمایه گذاری با تحلیل داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای رشد فناوری، ارزهای دیجیتال به عنوان نسل جدید تجارت بین واحدهای اقتصادی یکی از موضوعات مورد بحث قرن بیست و یکم است. کشورها، شرکت ها و کسب وکار ها دارای انواع مبادلات، معاملات و ارتباطات با یکدیگر بوده و استراتژی های انجام این ارتباطات و تعاملات، با تغییر فن آوری دچار تحول می شوند.که یکی از مولفه های اقتصادی و مالی شرکت های بزرگ، ارزهای دیجیتال می باشد که می توان تاثیر آن را بر استراتژی های کسب وکار مطالعه نمود. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدلی از تاثیر ارزهای دیجیتال بر استراتژی های کسب وکار هلدینگ های سرمایه گذاری با استفاده از روش داده بنیاد صورت پذیرفته است. این پژوهش از نظر هدف، یک پژوهش اکتشافی-کاربردی محسوب می شود. برای طراحی مدل از روش تحقیق کیفی بهره گرفته شد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از روش اشتراوس و کوربین استفاده گردید. جامعه مشارکت کنندگان، 19 نفر از مدیران شرکت های هلدینگ سرمایه گذاری بوده و حجم نمونه به روش اشباع نظری انجام شد. یافته های پژوهشی نشان داد شرایط علی بر پدیده محوری موثر هستند. و پدیده محوری در کنار عوامل زمینه ای و عوامل مداخله ای بر راهبرد ها اثر گذاشته و باعث پیامد ارزش آفرینی در هلدینگ ها می گردد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که ارز های دیجیتال بر استراتژی های کسب وکار هلدینگ ها، درحوزه معاملات و تجارت بین المللی، مدیریت دارایی ها، سرمایه گذاری در بخش فناوری و جذب مشتریان جدید تاثیر دارند.