فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
بررسی لحن در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ بیهقی ازجمله متون برجسته نثر کلاسیک فارسی است که با وجود آن که نام تاریخ بر خود دارد، به دلیل رویکرد ادبی و هنری نویسنده به تاریخ، به حوزه ادبیات راه یافته است. سرشت اثر، زبان و رهیافت زیبایی شناسانه آن، لحنی خاص بر این اثر حاکم کرده است.
لحن در هر اثر ادبی، برایند عناصر متعددی همچون فضای روایی، فضای زبانی و فضای گفتمانی است. در تاریخ بیهقی نیز لحن متأثر از عناصر مختلف روایت ادبی مانند صحنه پردازی، فضاسازی، شخصیت پردازی، ... و شگردهای زبانی همچون واج آرایی، به گزینی واژه، ترکیب سازی و جابه جایی متنوع و سیال اجزای جمله و البته فضای فکری حاکم بر ایران قرن پنجم است. در این مقاله، به شیوه تحلیلی اثباتی، ضمن بررسی عوامل لحن ساز، چگونگی هماهنگی این عوامل با یکدیگر مطالعه و نتیجه گرفته شده که لحن مسلط در تاریخ بیهقی، لحنی فاخر و حماسی است که هم بر ماهیت اثر منطبق است و هم به دغدغه نویسنده و خواننده پاسخ می دهد.
نقد و بررسی ادبیات تمثیلی در کتاب ادبیات (3) رشته علوم انسانی
حوزههای تخصصی:
شخصیت و شخصیت پردازی در رمان نخل ها و آدم ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده یکی از عناصر کلیدی و بسیار تعیین کننده در داستان نویسی امروزی پرداختن به شخصیت و شخصیت پردازی است. اشخاص ساخته شده ای راکه در داستان و نمایشنامه ظاهر می شوند شخصیت می نامند و شخصیت؛ در اثر روایتی یا نمایشی، فردی است که کیفیت روانی و اخلاقی او، در عمل وی و در آنچه می گوید و می کند، وجود داشته باشد. خلق چنین شخصیت هایی را که برای خواننده در حوزه داستان و رمان مثل افراد واقعی جلوه می کنند شخصیت پردازی می گویند. مقاله پیش رو به بررسی شخصیت و شخصیت پردازی در یکی از رمان های دفاع مقدس به نام نخل ها و آدم ها پرداخته تا چگونگی پردازش شخصیت ها و انعکاس و نمود واقعیت را در شخصیت های این رمان نمایان سازد. این بررسی نشان می دهد، شخصیت های رمان بیشتر به صورت مستقیم پردازش شده اند. همچنین، استفاده هر چند اندک نویسنده از روش شخصیت پرداز ی غیر مستقیم، در کنار شیوه مستقیم و ارتباط منسجمی که میان شخصیت با دیگر عناصر داستان ایجادکرده در استحکام بنای داستان نقش ویژه ای ایفا کرده است.
بررسی عنصر لحن در منظومه خسرو و شیرین نظامی
حوزههای تخصصی:
منظومه خسرو و شیرین نظامی بهترین منظومه عاشقانه او و جزء بهترین داستان های عاشقانه شعر فارسی است. از رموز موفقیت آن، نحوه استفاده مناسب نظامی از عناصر داستان در این منظومه در قیاس با مقلدانش و دیگر داستان پردازان شعر کهن فارسی است، به طوری که اگر اثر نظامی را با دیگر شاعرانی مقایسه کنیم که در ادبیات کهن منظومه های عاشقانه سروده اند ارزش کار نظامی مشخص می شود. ازجمله ویژگی های مثبت به کاربردن عناصر داستان در منظومه خسرو و شیرین نظامی پردازش عنصر لحن است. در این مقاله به بررسی این عنصر در داستان خسرو و شیرین نظامی می پردازیم و به جهت مشخص کردن کیفیت کار نظامی، عنصر لحن در این منظومه را با عنصر لحن در منظومه شیرین و خسرو امیرخسرو دهلوی که به زعم تمام پژوهشگران بزرگ ترین مقلد نظامی در خمسه سرایی است مقایسه می کنیم.
جسمانیت معشوق در شعر احمد شاملو و نزار قبانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
29 - 46
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی از حوزه های میان رشته ای است که به ارتباط و زمینه های مشترک می پردازد. دو مکتب معروف ادب تطبیقی یعنی مکتب فرانسوی و آمریکایی، هر یک از نظرگاهی به متن می نگرند؛ اگر مکتب فرانسوی به زمینه های تأثیر و تأثر دو نویسنده یا دو متن بر یکدیگر می پردازد و ارتباط های فرهنگی دو متن را مورد بررسی قرار می دهد، مکتب آمریکایی به بررسی مسایل زیبایی شناختی و مشابهت های معطوف به آن نظر دارد. این مقاله با مد نظر قراردان مکتب آمریکایی ضمن بررسی ارتباط بینامتنی (در فرم و محتوا) و بیان شباهت ها و مباحث زیباشناسی آثار دو شاعر معاصر ادب فارسی و عربی، احمد شاملو و نزار قبانی به مقوله «جسمانیت معشوق» می پردازد و بر این نظر است که با توجه به زمینه مشترک تعهد اجتماعی و سیاسی دو شاعر، معشوق نیز دارای جایگاه خاصی است. هر یک از دو شاعر از معشوق خود (آیدا در شعر شاملو و بلقیس در شعر نزار قبانی) ابدیتی می سازد که بسیار با جلوه معشوق در شعر سنتی متفاوت است.
مقاله به زبان عربی: نقد و بررسی رنگ قرمز و سبز در اشعار نازک الملائکة (نقد اللون الأحمر والأخضر ودراستهما فی أشعار نازک الملائکة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ برجسته ترین عنصر در شکل گیری تصاویر حسی شاعران قدیم و معاصر به شمار می رود و شاعران از واژگان رنگین در عینی تر شدن و واقع نمایی تصاویر شاعرانه و کشف و توضیح روابط میان اجزای تصاویر شعری بهره برده اند. در این میان ""نازک الملائکه"" نیز از رنگ های مختلفی برای تعبیر از افکار و عواطف و احساسات خود در سطح گسترده ای بهره می برد. به دلیل اهمیت و زیبایی های دو رنگ قرمز و سبز در اشعار او، این مقاله به نقد و بررسی زیبایی های این دو رنگ و دلالت های آن در اشعار ""نازک الملائکه"" می پردازد. روش کار در این مقاله توصیفی- تحلیلی و آماری است. رنگ ها بازگو کننده احساسات و غم و شادی های اوست و گاهی موارد نازک الملائکه از جایگاه غیر حقیقی رنگ ها بهره گرفته و رنگی را به رنگ دیگری به عنوان عنصر زیبایی و القای مفاهیم سیاسی و اجتماعی تبدیل کرده است. توجه زیاد شاعر به رنگ ها و معانی متنوع و دلالات های نمادی و زیبای آن ها نشانگر نگاه هوشمندانه شاعر به دقائق هستی و طبیعت اطراف خود و تأثیرپذیری او ازحوداث و تحولات سیاسی و اجتماعی اوست. انتخاب قرمز میل درونی او را به کوشش نشان می دهد که به مدلول هایی مثل آزادی خواهی و عشق و حیا دلالت دارد و انتخاب رنگ سبز بعد از قرمز نماد امید و زندگی و تحقق آرزوهاست.
تأثیر سرودهای پهلوانی در شکل گیری داستان های حماسی فارسی
حوزههای تخصصی:
شالودة قصه های حماسی را در میان اقوام مختلف بشری، سرودها و روایت های شفاهی پراکنده ای دانسته اند که توسط راویان و سرایندگان دوره گرد، سینه به سینه نقل شده است. این روایت ها گاهی همراه با موسیقی و حرکت های نمایشی و آیینی برای مردم و اشراف بوده که در حین روایت دستخوش دگرگونی های بنیادین نیز می شده است. در این جستار، ابتدا به نظریات پژوهشگران دربارة سرودهای شفاهی و راویان آنها در میان ملل مختلف جهان و نقش این اشعار در شکل گیری آثار حماسی بزرگ پرداخته شده، سپس شواهدی دربارة پیشینة شفاهی این روایت ها در ایران باستان و نقش اجتماعی و هنری گوسان های پارتی که اصلی ترین سهم را در تحقق این جریان عهده دار بودند، ارائه شده است. در نهایت سنت کتابت این روایت های شفاهی که در عصر ساسانی اوج گرفته، مورد بررسی قرار گرفته است، جریانی که تداوم آن در عصر اسلامی، در قالب ترجمة این آثار به عربی و فارسی و بازآفرینی شاعرانة آنها توسط شاعران ایرانی، نهضت شاهنامه سرایی در ایران خاوری و متعاقباً گنجینة غنی ادبیات حماسی فارسی را تشکیل داده است.
رابطة کارکردهای زبانی با تیپ های شخصیتی داستان های سیدمحمدعلی جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان با دین، مذهب، جنسیت، سن، شغل، محیط، شرایط اجتماعی، و تحصیلات گویندگان پیوند دارد و همین موارد از عوامل ایجاد تیپ های شخصیتی در افراد است.
هدف پژوهش حاضر بررسی کارکرد زبان در تیپ های شخصیتی داستان های کوتاه یکی بود یکی نبود، شاهکار، تلخ و شیرین، کهنه و نو، غیر از خدا هیچ کس نبود، آسمان و ریسمان، قصه های کوتاه برای بچه های ریش دار، و قصة ما به سر رسید سید محمدعلی جمال زاده است. در این راستا نخست تیپ های شخصیتی داستان و ویژگی های خَلقی و خُلقی هریک از تیپ ها مشخص شده است، سپس با توجه به هدف اصلی مؤلفْ داستان ها، شرایط اجتماعی، متغیرها و مؤلفه های موجود، و رابطة کارکردهای زبانی با تیپ های مورد نظر بررسی شده است؛ به ویژه زبان، واژه ها، و عبارات متناسب با تیپ ها از لحاظ طبقة اجتماعی، شغل، تحصیلات، دین و مذهب، جنسیت، تابو، محیط، و مناسبات قدرت شرح داده شده است. پژوهش به شیوة توصیفی است و داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا با ابزار کتاب خانه بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد که جمال زاده به عوامل غیر زبانی مؤثر در زبان شخصیت ها با آگاهی و هدف توجه داشته و توانسته است با به کارگیری درست متغیرها به القای بهتر مفاهیم اجتماعی در داستان ها کمک کند.
در کل در یکی بود یکی نبود، با توجه به تعداد شخصیت ها، از متغیرها بیش تر استفاده کرده است و دو متغیر دین و مذهب و شغل بیش ترین تأثیر را در زبان شخصیت ها داشته است.
إشکالیّة ""الوظیفة المسرحیّة"" لدى المسرحیّین الروّاد فی المشرق: بلاد الشام و إیران و ترکیا العثمانیّة (مسأله ""وظیفه تئاتر"" از نظر نمایشنامه نویسان پیشگام در مشرق: ""بلاد شام، ایران، ترکیه عثمانی"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشگامان نمایشنامه نویسی در مشرق زمین که در قرن نوزدهم میلادی به نوشتن نمایشنامه هایی به سبک اروپایی آن پرداختند، در آغاز با برخی مسائل مواجه بودند که از آن جمله است، وظیفه نمایش و کاربرد آن. در این پژوهش، موضوع یاد شده در کشورهای بلاد شام و به طور ویژه لبنان و سوریه و همچنین ایران و ترکیه عثمانی که در نمایشنامه نویسی و اجرای نمایش در مشرق پیشگام بودند، مورد بررسی قرار گرفته است.
پیشگامان تئاتر با تاکید بر ضرورت وجود نمایش در کشورهایشان، معتقد بودند که نمایش صرفا یک هنر برای سرگرمی نیست بلکه از آن فراتر می رود و وظایف دیگری بر عهده این هنر و نوع ادبی است.
آنان به فایده نمایش در جوامع و تاثیر آن بر ملتها ایمان داشتند و آن را از برترین انواع ادبی و هنری به شمار می آوردند و تاکید می کردند که تئاتر خدمت بزرگی به کشورهایشان ارائه می کند و یک هنر متعالی است. از نظر آنان، تئاتر می تواند در تهذیب سرشت مردم، اصلاح جان هایشان و روشن کردن عقلشان و همچنین در بهبود اخلاق اجتماعی مؤثر باشد و به طور کلی تئاتر را علاوه بر بعد سرگرمی، دارای وظیفه و رسالتی در جوامع می دانستند.
بررسی تطبیقی اشعار مدحی عنصری و متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی ، یکی از بزرگترین قصیده سرایان و مدیحه گویان ادب فارسی است . او ملک الشعرای دربار سلطان محمود غزنوی بود و پایه و منزلت وی آنچنان بود که اکثر شعرای آن زمان می بایست به واسطة وی ، قصاید خود را به دربار سلطان محمود معروض دارند . شعر عنصری را در نهایت استحکام و رزانت و متانت دانسته و به خصوص در قصیده و مدیحه سرایی اشعار او را سرمشق شاعران پس از وی پنداشته اند . عنصری با توجّه به آشنایی و اشراف و احاطه بر ادبیات عرب و دواوین شعرای تازی ، بسیاری از مضامین شعری خود را از گویندگان تازی اخذ نموده و در بین شاعران ادب عرب ، بیشترین تأثیر را از متنبی پذیرفته است . این پژوهش بر آن است ، با توجّه به همگونی و همسانی مضامین و تصاویر بسیاری از اشعار عنصری و متنبی ، به برخی از این تصاویر و معانی مشترک در این دو دیوان بپردازد .
سیر تحول مفهومی «شب» در شعر فارسی؛ از نماد عرفانی تا استعارة سیاسی (به عنوان نمادی بومی)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، تغییرات زبانی در بافتار اجتماعی و بر اساس عنصر زمان تجزیه و تحلیل می شود. تحول در نقش کلمات از جمله تغییرات زبانی است که دلایل آن را باید در تغییرات ساخت اجتماعی جست وجو کرد. «شب» از جمله مفاهیمی است که تحول بنیادین معنای آن در ادبیات را می توان به مثابه نشانه هایی از تغییرات سترگ اجتماعی ایران به حساب آورد. از رهگذر به کارگیری روش تحلیل درزمانی و همزمانی، نویسندگان مقاله حاضر این تغییرات را پی جویی کرده اند. به گمان نویسندگان، چهار مرحله از تحول در واژه شب در شعر فارسی قابل بازیابی است. به نحوی که در اشعار کلاسیک بیشتر واژه شب در نماد طبیعت و به منزله نشانه ای حماسی جلوه گر شده است. با تحول بنیادین در بافتار اجتماعی به ویژه در ایران میانه، شب به مفهوم نمادین از عرفان به کار رفته شد. سپس در مسیر تاریخی جامعه ایران و با تحول بافتار در طی دوره مشروطه و بروز اندیشه نوگرایی، موضعی نمایه ای اتخاذ کرده و به معنای گردش روزگار تلقی شده است. و سرانجام در مرحله چهارم با افزایش سلطه سیاسی با تحول به نشانه ای شمایلی، استعاره ای از استبداد سیاسی در دوره جدید قلمداد شده است.
حکمت های داستان سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان ها همیشه ظرفیت بسیاری برای طرح مسائل حکمی و تعلیمی داشته اند و داستان پیامبران به شکل ویژه از این ویژگی برخوردار است. یکی از این داستان ها ماجرای سراسر حکمت سلیمان است. حکمت در قصه سلیمان به چند صورت قابل تأمل است:۱- لفظ حکمت که در داستان سلیمان صراحتاً به او منسوب است؛ سخنان حکیمانه و نغز می گوید و کتاب امثال سلیمان مشحون از آن است. در قرآن نیز از علم مخصوصی که به سلیمان بخشیده شده یاد می شود.۲-امثال برآمده از داستان سلیمان که شاید ساده ترین شکل حکمت در این قصه باشد.۳- نکات حکمی و تعلیمی و پندآموز که در این مقاله به شرح آنها خواهیم پرداخت.
تحلیل بن مایه های استفهام در دیوان ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابیات سؤالی در دیوان ناصرِخسرو، در مقایسه با دیگر شاعران تعلیمی، بسامد زیادی دارد. ما در این مقاله در پی پاسخگویی به این سؤالات خواهیم بود که دلیل اتکای شاعر بر استفاده از سؤال در تعلیم چیست؟ و آیا می توان این نکته را از ویژگی های سبک فردی ناصرِخسرو تلقی کرد؟
در این مقاله کوشش شده است ضمن پاسخگویی به این سؤالات مسئله با رویکردهای متفاوت تحلیل و بررسی شود. این پژوهش به شیوة توصیفی تحلیلی و با رویکرد دیالکتیکی دلایل عمدة شاعر در اتکا به سؤال در روش تعلیم را در موارد زیر جست و جو کرده است: 1. اثرپذیری از ویژگی های سبکی قرآن کریم، 2. اثرپذیری از روش تدریس و آموزش سقراط در تعلیم مخاطب، 3. به کارگیری جنبة بلاغی و زیبایی شناسانة استفهام در بالابردن غنای هنری شعر، و 4. استفاده از روش تبلیغی اسماعیلیه در مراحل دعوت به این مکتب فکری. در این تحقیق با توجه به آمار مستخرج از دیوان ناصرِخسرو به این جنبه های بنیادین پرداخته می شود.
تصویرپردازی شعری در شعر عاشورایی فارسی و عربی (تصویر استعاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرپردازی یکی ازمباحث اساسی زیباییشناسی در کلام است که از دیر باز مورد توجه اهل ذوق و فن بوده است. شاعران، تصویر را جزء جدایی ناپذیر شعر خود می دانستند و ناقدان از این منظر به تحلیل و ارزیابی آثار ادبی پرداختند. نقد تصویری، به ویژه در دوران معاصر، بسیار مورد توجه اهل ادب قرار گرفته است.
از طرفی شعر عاشورایی به عنوان بخش عظیمی از میراث ادبیات متعهد ملل همواره تصویرگر عاشورا بوده و هست. این هنر ادبی همواره با شکل و محتوا به دنبال ترسیم زیبا و در عین حال روشن حوادث و آرمان های این نهضت عظیم بوده است.
روشن کردن این بخش از زیبایی های ادبی در شعر عاشورایی معاصر هدفی است که در این پژوهش تلاش می کنیم با در پیش گرفتن روش توصیفی- تحلیلی و براساس اصول مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی و از طریق بررسی شعر بیش از چهل شاعر از شاعران صد سال اخیر دو ملت، به آن دست یابیم؛ لذا پس از استخراج تصویرهای استعاری از اشعار گزیده شدة دو زبان که به میزان برابر از دو شعر انتخاب شده اند، از جدول ها و نمودارهای مورد نیاز استفاده کردیم تا خواننده دیدی آماری نیز به دست آورد.
وسعت و تنوع تصاویر در شعر فارسی، ابتکار و نوآوری و ارائة تصاویر جدید در این زبان بیش از شعر عربی، حضور برجستة عناصر عاشقانه و عارفانه در شعر عاشورایی فارسی و تنوع و گستردگی عناصر تشکیل دهندة تصاویر در شعر فارسی، بخشی از نتایج این پژوهش به شمار می روند.
مقایسه تطبیقی دو حمله حیدری راجی کرمانی و باذل مشهدی
حوزههای تخصصی:
مادر یا معشوق اُدیپی درسنت های ادبی غزل فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
47 - 58
حوزههای تخصصی:
معشوق غزل فارسی باچهره مبهم و مه آلود، یکی از موضوعاتی است که به سختی می توان نظری جامع وشامل را در باره آن بیان کرد. در این نوشتار از زاویه روانکاوی فروید به تحلیل و بررسی این مخاطب یا معشوق پرداخته می شود تا همزمان با آوردن نمونه های شعری و بیان سنت های غزل فارسی مطرح شود که مخاطب اصلی وبنیادی در غزل عاشقانه فارسی در واقع مادر یا شخصیتی با ویژگی های مادر گونه است. مادری که از دیدگاه کودک تثبیت شده در دوره دهانی رشد (یکی از مراحل رشد روانی - جنسی روانکاوی فروید) به او در غزل های فارسی پرداخته می شود. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است که به صورت کتابخانه ای انجام شده است.