فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
نگاهی انتقادی به نوع ادبی حَماسه در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا تشریح و تبیین نوع حماسی در ادبیّات فارسی سابقه ای داشته است؟ در تعریف کلیشه ای، مکرّر و نسبتاً غربی این نوع در ایران، کلیّت و پیکره ی میراث ادب فارسی مورد توجّه بوده است؟ نگرش های شاهکاراندیشانه و نخبه گرای پژوهندگان تا چه میزان در تعیین مختصّات مطلق و تغییرناپذیر نوع حماسی اثرگذار بوده است؟ در پی پاسخ بدین پرسش ها، جُستار حاضر در دو بخش کوشیده، نگاهی انتقادی به نوع حماسی فارسی داشته باشد. بخش نخستین مروری بر توصیف نوع ادبی و چگونگی تکوین این دانش در غرب داشته و به دنبال آن نظرات مؤثّر و متفاوت ناقدان این رویکرد مطرح شده است. برآیندهای این بخش ناظر بر کارکردهای تنظیم کننده، تأویل گرا و معناساز انواع، تغییر و دگرگونی گونه ها و تعلّق ذاتی و همیشگی آثار به انواع مادر در عین تحوّل صوری و معنایی آن هاست. در بخش پسین، ابتدا به تحلیل ماهیّت حماسه پرداخته و وجوه اشتراک و افتراق تعاریف موجود از این نوع نشان داده شده، سپس دیدگاه جلال خالقی مطلق نسبت به نوع حماسی معرّفی و بررسی شده است. در فرجام نیز با تکیه بر همین دیدگاه اخیر و نظریّه ی انواع ادبی معاصر، از دو منظر ماهیّت زبانی و تأثیر نگرش شاهکاراندیشی و نخبه گرایی، نوع حماسی در بوته ی نقد قرار گرفته است.
رابطه کارکردهای زبانی با تیپ های شخصیّتی در داستان نون و القلم جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقات مختلف اجتماع، صاحبان حِرَف و مشاغل گوناگون و مردمان شهر و روستا هر کدام تحت تأثیر ویژگی های طبقاتی، تحصیلی، جنسیتی، اقلیمی، دینی، سنی و روانی متفاوت، نوع سخن گفتن و به عبارتی کارکردهای زبانی ویژه ی خود را دارند. انعکاس تنوّعات زبانی جامعه در فضای آثار داستانی یکی از ویژگی ها و به عبارت درست تر از امتیازات داستان نویسی معاصر است. عدم توجّه به این امر و تحمیل خواست نویسنده بر زبان اشخاص داستان، نادیده انگاشتن استقلال شخصیت های داستان، ایجاد اختلال در عنصر گفت و گو و تقلیل آن به ابزاری جهت انتقال آراء نویسنده، و در نهایت مخدوش کردن وجه هنری و زیبایی شناختی اثر است. برقراری تناسب میان کارکردهای زبانی اشخاص داستان با تیپ شخصیّتی آن ها هم از نظر توفیق نویسنده در شخصیّت پردازی و هم از نظر ایجاد پندار واقعیّت که هر دو از اصول داستان پردازی اند لازم و ضروری است. مقاله ی حاضر داستان بلند نون و القلم آل احمد را از این منظر بررسی کرده است. روش پژوهش کیفی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به روش کتابخانه ای و سند کاوی بررسی می شود. نتیجه نشان می دهد میان کارکردهای زبانی اشخاص با تیپ های شخصیتی آنان تناسب چندانی وجود ندارد که دلیل آن را می توان تحمیل بینش و بیان نویسنده بر قهرمانان داستان دانست. به عبارت دیگر به نظر می رسد آل احمد این داستان را عرصه ی ترویج اندیشه های سیاسی خود و انتقاد از اندیشه های مخالف قرار داده است.
بررسی طلسم و طلسم گشایی در قصه های عامیانه فارسی (سمک عیار، حسین کُرد و امیرارسلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از قصه های عامیانه عناصری دخالت دارد که شاید بتوان آنها را امروزه به خرافات و عقاید بدوی انسان های گذشته تعبیرکرد؛ عناصری همچون: سحر، جادو و طلسم. در این پژوهش نگارنده از میان امّهات قصّه های مکتوب سه اثر مشهور را برگزیده است و در پی تبیین جلوه های مختلف طلسم و چگونگی گشایش آنهاست تا دریابد این عناصر چه ارتباطی با هم دارند. هدف این مقاله، بررسی جلوه های عینی طلسم در میان ایرانیان در خلال اهم قصه های عامیانه فارسی است. با مطالعه انجام شده در این گفتار نزدیکی برخی از طلسمات دیده شد و حتی در برخی از آنها مانند حسین کرد و امیرارسلان زوال طلسمات به طریقی یکسان تصویر شده این بیانگر تقریب زمانی این دو قصه است. آتش محور اصلی طلسمات است و از این منظر تأثیری پذیری از آموزه های اسلامی مبنی بر آفرینش دیوان و جنّیان از آتش بوضوح دیده می شود، طلسم و طلسم گذاران در سرزمینی غیر از ایران هستند و در ایران سپند جایی برای این اعمال شیطانی دیده نمی شود.
هویت ابهام آمیز نقال امیرارسلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقالی جزو پیشه هایی است که در ایران قدمتی دیرینه دارد. شماری از صاحبان این پیشه، در دربار شاهان فعالیت می کردند و با عناوینی نظیر سمرخوان، قصه خوان و نقال شناخته می شدند. در دربار شاهان قاجار، منصبی با عنوان نقال باشی وجود داشت. بعضی از نقالان درباری این عصر، ملقب به نقیب الممالک بوده اند. یکی از مشهورترین نقیب الممالک ها، نقال قصه امیرارسلان است. تا سال ها پس از انتشار مقدمه محمدجعفر محجوب بر کتاب امیرارسلان، محمدعلی نقیب الممالک به عنوان نقال این قصه شناخته می شد. در چند سال اخیر، عده ای از پژوهشگران حوزه ادبیات عامیانه، محمدعلی نقیب الممالک را شخصیتی موهوم و ناشناخته دانسته و میرزا احمد نقیب الممالک شیرازی را نقال قصه معرفی کرده اند. این مقاله سه محور عمده دارد؛ نگارنده در آغاز به معرفی میرزا احمد نقیب الممالک می پردازد؛ سپس با استناد به یکی از منابع معتبر عصر قاجار، محمدعلی نقیب الممالک را نیز به عنوان یکی از نقالان دربار ناصرالدین شاه معرفی می کند و سرانجام درباره اینکه احتمالاً کدام یک از این دو، نقال قصه بوده اند، حدس خود را بیان می کند.
بررسی تطبیقی تئاتر ارسطویی و روایی با استناد به نمایشنامه های ادیپ شهریار اثر سوفکلس و ننه دلاور و فرزندانش اثر برشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استناد به نمایشنامه های ادیپ شهریار اثرسوفکلس و ننه دلاور و فرزندانش اثر «برتولت برشت»، به کمک مثالهای متعدد از دو اثر مذکور، به مقایسه تحلیلی اصول تئاترارسطویی و روایی می پردازد. مبانی تئاتر ارسطویی برگرفته از اثر فن شعر ارسطو است که تا قرن هجدهم میلادی تنها روش حاکم در ادبیات نمایشی محسوب می شده است. هدف این شیوه نمایشنامه نویسی، تزکیة احساس است که به وسیله استغراق، حس همدردی و ترس در تماشاگر ایجاد می شود . وجود «وحدت سه گانه»، «اوج نمایشنامه» و «پریپتی» (بازشناخت) و «لحظه اولین و آخرین هیجان در نمایش»، از دیگر اصول برجسته این نوع تئاتر محسوب می شود. مبانی تئاتر روایی بر نظرهای برتولت برشت درزمینه نمایشنامهنویسی نوین و غیرارسطویی استوار است. برشت، معتقد است که باید به اتفاقات روزمره و بدیهیات بهوسیله بیگانه سازی، غرابت بخشید تا آن ها بازشناخته شوند و زمینه های نقد و داوری در بیننده ایجاد شود. ازجملة این فنون بیگانه سازی عبارت اند از: دوگانگی نقش بازیگر نمایش؛ ناسازی در فکر و عمل بازیگر؛ جهش زمانی؛ قطع روند داستان به وسیله موسیقی؛ صحنهآرایی با نورزیاد؛ صحنه نیمة خالی با پرده نیمهباز؛ وجود عناوین در ابتدای هرصحنه و نصب تابلوها با عناوینی که تماشاگررا از توهم برهاند که در نمایشنامه ننه دلاور و فرزندانش استفاده شده است.
جلوه های عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سخن گفتن از عشق آن هم با آن دل انگیزی در نگاه اول، سهل و در چشم انداز دیگر کاری دشوار است «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها». دشوارتر از آن رو که پدیده ای نفسانی است که تا تجربه نشود، درک آن مشکل است و مهرانگیز از آن رو که پاک ترین احساسات انسانی است. در اهمیتش باید گفت که عشق نیز حماسه ای است که لطافت آن در منش و روح پهلوان تبلور می یابد. در این میان، شاهنامه کتابی است که از زندگی حرف می زند، بنابراین هرچه در زندگی هست، در این کتاب هم هست، از جمله عشق. در شاهنامه با عشق، به طور طبیعی روبرو هستیم؛ با مشارکت جسم و جان، هر جا زنی است و مردی، در آن غریزه ذاتی انسان تلطیف شده و با تمدّن آراسته گردیده و برجسته ترین نمونه آن در بخش پهلوانی شاهنامه، دلدادگی زال و رودابه است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به معرفی عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه و همچنین به بیان سختی ها و مشکلات پیش روی آنان پرداخته است.
مقایسه شخصیت پردازی در لیلی و مجنون نظامی با رومئووژولیت و آنتونی و کلئوپاترا اثر شکسپیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۶
35 - 48
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به مقایسه جنبه های شخصیت پردازی و شباهت های محتوایی لیلی و مجنون نظامی، رومئو و ژولیت و آنتونی و کلئوپاترا شکسپیر می پردازد که البته در اثنای این تطبیق، به دیگر جنبه های ادبی آن ها توجه شده است. حاصل پژوهش این که نظامی شاعر قرن ششم هجری و شکسپیر شاعر و نمایشنامه نویس انگلیس در قرن پانزدهم میلادی، نقاط مشترک حسی و حکمی زیادی در آثارشان مشاهده می شود، نظیر قائل بودن به نیکی ها و جریان داشتن عشق در شریان زندگی بشر و آرزوی داشتن جهانی بهتر به دور از خیانت، استبداد، حسد و کینه ورزی. البته هر یک از این شاعران در زمینه هایی بر دیگری پیشی گرفته اند، اما به هر ترتیب، هر دو شاعر تقریباً در یک افق نزدیک به هم به جهان و انسان های اطراف خود نگریسته و خواهان ترسیم و رسیدن به آرمان شهر یا مدینه فاضله در آثار خود بوده اند.
نماد، نقاب و اسطوره در شعر پایداری قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر دفاع مقدس در ذات و اصالت خود، دارای کارکردهای نمادین و اسطورهای است. این کارکردها به لحاظ ماهیت، ماندگار و پایدار و از ویژگیهای «فرامکانی» و «فرازمانی» برخوردارند. نمادها و مفاهیم وابسته به آن مانند؛ نقاب و اسطوره، همواره در دو حوزه معناگرایی و تصویرآفرینی شعر دفاع مقدّس نقشی عمیق داشته اند و همین دو خصلت ادبی، سبب شده است تا در سازوکار سرایندگی، به شکلی کارآمد مورد توجه قرار گیرند. قیصر امینپور بهعنوان شاعر انقلاب و جنگ با نمادینه کردن مفاهیم پایداری، آنها را از خطر روزمرگی و ابتذال دور کرده و به آنها خصلت فرازبانی و فراملیّتی بخشیده است. علاوه بر این هنگامیکه یک ملت مورد هجوم قرار میگیرد، نیاز به قهرمانسازی و قهرمانپروری در میان مردم احساس میشود؛ از اینرو امینپور به بازآفرینی شخصیتهای تاریخی، ملّی و دینی پرداخته و الگوهای دیروزین را با واقعیتهای امروزین جنگ پیوند زده است. مقاله حاضر بر آن است، تأثیر جنگ را بر میزان بهکارگیری، تحوّلات و دگرگونیهای معنایی نماد، نقاب، فراخوانی شخصیتها و اسطوره، در اشعار قیصر امینپور بررسی کند. روش خاص پژوهش، تحلیلی- استقرایی است و در پایان این نتیجه حاصل شد که شاعر عناصر نماد، نقاب و اسطوره را برای غنای هنری اشعار جنگ، هویتسازی ملّی و پیوند اندیشه دینی با فضای جامعه استفاده کرده است. همچنین شاعر در پرداختن به این گونه مفاهیم وجه تحریکی و خیزشی آنها را همواره مدّ نظر داشته است. تقسیم نمادها و اسطورههای شاعر به پنچ حوزه طبیعی، شخصی مثبت، شخصی منفی، حیوانی و موارد دیگر حاکی از علاقه شاعر به غنای هنری و ادبی اشعارش است
بررسی سرانجام جمشید، پادشاه اساطیری در مآخذ گوناگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمشید شخصیتی اسطوره ای است که به دلیل ارتکاب به گناهی که ماهیت آن دقیقاًًً مشخص نیست در بیشتر روایات ایرانی، قدرت، پادشاهی، فرّه و جاودانگی خویش را از دست می دهد، در جهان سرگردان و سرانجام بوسیله ضحاک دیو کشته می شود. در منابع آمده است که فرمانروایی جم عموماً دورانی به شمار می رفته که درآن سعادتی مطلق عاری از آمیختگی حکمفرما بوده است، اما این شکوه و قدرت جاوید بر اثر ارتکاب به گناه ناگهان از بین می رود و چهره درخشان جمشید که به عنوان یکی از بهترین پادشاهان اساطیری قلمداد شده بود، تاریک می گردد و دوران طلایی فرمانروایی اش به پایان می رسد. روایات به جا مانده از سرانجام او و علّت هبوطش تصویرهای بسیار متفاوتی از او ارائه می دهد. در یک روایت او و خاندانش یزدان پرست معرفی می شوند و در روایتهای دیگر پادشاهی کامجو و نافرمان؛ که گناه او دو گونه است: یکی خوردن و خوراندن گوشت و دیگری ادعای خدایی و سرکشی از بندگی اورمزد. در این مقاله سعی شده است تا گوشه های تاریک سرانجام این پادشاه آرمانی کهن بازسازی شود و روایتها در منابع گوناگون با یکدیگر مقایسه و بررسی شود و ریشه این تفاوتها به دست بیاید. همچنین این مسأله که آیا حقیقتاً جمشید مرتکب گناه شده است نیز به چالش کشیده شود و با کنار هم گذاشتن روایات منابع و نظرات گوناگون به بررسی آن پرداخته می شود
بررسی اشعار تعلیمی کودک و نوجوان در ادبیات معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران کودک و نوجوان ایران از میان انواع ادبی، بیشتر به ادبیات غنایی، تعلیمی و حماسی توجه کرده اند. از این رو نقش مایه های عاطفی همچون: مادر، پدر، معلم و…، در شعر کودک و نوجوان فراوان است. چندین منظومة حماسی نیز برای کودک و نوجوان سروده شده است؛ از جمله: منظومه ی آرش کمان گیر از سیاووش کسرایی و منظومة ظهر روز دهم از قیصر امین پور.
به دلیل اهمّیت زیاد مسألة تعلیم و تربیت، اشعار تعلیمی فراوانی نیز برای کودکان سروده شده است؛ به ویژه در دوران مشروطه که عصر توجه به تعلیم و تربیت کودکان است. نسیم شمال و ایرج میرزا در دورة مشروطه بیش از شاعران دیگر به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان در اشعارشان پرداخته اند، امّا در دورة کنونی بیشتر شاعران کودک به این مسأله، توجه کرده اند.
مهم ترین موضوعات شعر کودک و نوجوان در دورة معاصر، شامل مسایل اخلاقی، اجتماعی، علمی و فرهنگی و پایداری و اصلی ترین درون مایه های اشعار تعلیمی، آموزش خداشناسی، احترام به پدر و مادر، تأکید بر دوستی و علم آموزی و… است. در این جستار، جنبه های گوناگون ادبیات تعلیمی و موضوعات اجتماعی شعر کودک و نوجوان با واکاوی و تحلیل مهم ترین اشعار کودکانه از دوره مشروطه تا امروز بررسی می شود.
بازنمایی جنسیت در رمان رازهای سرزمین من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، رمان رازهای سرزمین من، از حیث نحوه ی بازنمایی شخصیت زنان در آن بررسی شده است. برای این منظور از روش های انتقادی تحلیل گفتمان جهت بررسی متن و نیز از نظریات سیمون دوبووار در باب جنسیت جهت تبیین یافته ها استفاده شده است. تحلیل رمان به این روش، نشان داده است که ویژگی های مهم نحوه ی خاص تصویر زنان در این رمان، یکی تغییر در جفت تقابلی زنانه است؛ به این معنا که دوگانه ی اثیری/ لکاته که هدایت آن را پررنگ کرده، در این جا به دوگانه ی مادر انقلابی/ «نشمه ی سلطنتی» بدل شده است؛ و دیگری، پررنگ کردن نقش سیاسی زنان در انقلاب، تأکید بر اهمیت حضور زنان و نیز اقتدار و روشن بینی و آزاداندیشی سیاسی آن هاست. در این جا ایدئولوژی مستتر در متن، مسئله ی زنان و ارزش داوری ها و پیش فرض های رایج در مورد آن ها را بدل به مسئله ای سیاسی و طبقاتی کرده است و همچنین بر خوانش نویسنده از تاریخ (موضوع اصلی رمان) اثر گذارده است. همچنین نشان داده ایم که استعاره ی سرزمین به مثابه مادر، به شکل ذهنیتی اسطوره ای بر متن حاکم است.
بررسی کنش های کلامی تعزیه نامه و نمود آن در اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ارکان اصلی نمایش، کنش و حرکت است. در این میان، زبان نیز در متن چند شیوه یا چند لایه نمایش، نقشی خاص دارد؛ اما از جهاتی می تواند متناظر با بدن و دیگر عوامل کنشگر و حرکت آفرین کنشگری کند و نمایانگر حرکت باشد. این مسئله به خوبی در نظریه کنش کلامی مطرح شده و در مطالعات گفتمانی زبان بسط یافته است؛ بر این اساس، زبان صرفاً نشان دهنده صدق یا کذب گفته ای نیست؛ بلکه خود می تواند عملی را انجام دهد. این مسئله به ویژه در حوزه نمایش، اهمیتی خاص دارد و در نمایش های کمینه ای همچون تعزیه- که از عناصر و حرکت بدنی، به نسبتی اندک برخوردار است- زبان، بسیاری از کنش ها و حرکت ها را بیان می کند.
بر این اساس، در مقاله حاضر کوشیده ایم تا بر پایه نظریه کنش کلامی، کنش هایی را که از طریق زبان و در متن نوشتاری مجلس شهادت امام حسین (ع) انجام گرفته است، بررسی کنیم و در نهایت، با مقایسه این کنش ها با حرکت های متناظرشان به این پرسش پاسخ دهیم که آیا عناصر کلامی موجود در متن نوشتاری، تمام و کمال در متن اجرایی تعزیه، در حرکت نمود دارند یا خیر. مقایسه نمود کنش های کلامی در تعزیه به عنوان نمایشی اعترافی، روایت گونه و آیینی- نیایشی نشان می دهد که در ارائه این عناصر، کلام بیشتر از حرکت نقش دارد.
تحلیل جایگاه زن و شاه به عنوان نمادهایی از کهن نمونة «مرکز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مرکز» بهعنوان یک کهننمونه، از دیرباز زندگی فردی و اجتماعی بشر را سامان داده و هر گاه مورد غفلت و بی توجهی واقع شده، موجب گسستگی و پریشانی روانی گردیدهاست. این کهننمونه در حماسه های اسطوره ای نیز جایگاهی ویژه دارد؛ قهرمان داستان های حماسی، برای رسیدن به مرکز یا حفظ آن، همة نیرو و قوای خویش را صرف می کند تا به جایگاهی متعالی دست یابد و در اصطلاح روان شناسی ژرفا، به «فردیت» برسد. از جملة مهم ترین نمادهای مرکز در حماسه های اسطوره ای، می توان به زن و شاه اشاره کرد که بسیاری از اعمال پهلوانانة قهرمانِ حماسی بر گردِ آنان رخ می دهد. در این مقاله، به یاری روان شناسی ژرفا، به تحلیل این دو نماد می پردازیم.
شکل گیری رئالیسم در داستان نویسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارش رئالیستی در ادبیات کلاسیک فارسی به اندازة شیوه های غیر واقعگرا مورد توجّه نبوده است. ادبیات اجتماعی و سیاسی مشروطه، ذهنیت مردم شهرهای بزرگ به ویژه پایتخت را از جانب آرمان های ماورائی به سوی زندگی زمینی و انسان مدار سوق داد و با پیدایش روزنامه ها، نثر فارسی به سوی سادگی و واقعیت نگاری حرکت کرد. روزنامه-نگاری تکوین نوشتار واقعگرا را شدت بخشید و توجه روزنامه نگاران ایرانی به واقعیت-های حاد اجتماعی، آن ها را به سوی نگارش داستان های اجتماعی در قالب پاورقی کشاند. بدین صورت رمان واقعگرا همزمان با شکل گیری طبقة بورژوای نوین دولتی در ایران پا به عرصه ادبیات نهاد. این مقاله زمینه های شکل گیری رمان رئالیستی فارسی از دوران مشروطه را بر اساس نگرش تاریخ ادبی نشان داده و روند حرکت زبان فارسی به سوی واقعگرایی و تولد داستان رئالیستی و تعامل و تداخل روزنامه نگاری با آن را دنبال می کند. اهمّ مطالب مورد بحث از این قرار است: گذار از رمان تاریخی به رمان اجتماعی، تحولات زبان و واقعیت اجتماعی، روزنامه نگاری و رئالیسم، پیشگامان رئالیسم فارسی، درونمایة غالب بر آثار رئالیستی، نقص رمان واقعگرای اولیه و ارزش جامعه شناختی رمان های رئالیستی.
طنز سیاسی - اجتماعی در اندیشه های عبید زاکانی و احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اندیشه های عبید زاکانی، شاعر و نویسنده عصر مغول و احمد مطر، از شاعران معاصر عراق، در حوزه ادبیّات تطبیقی مکتب آمریکا قرار می گیرد. یکی از وجوه مشترک در آثار این دو هنرمند که بر اثر شرایط خفقان آور جامعه به وجود آمده، طنز سیاسی - اجتماعی است که هدف اصلی آن انتقاد از شرایط نابسامان جامعه و اصلاح آن است. از این روی، در حکایت های زاکانی و اشعار مطر، در کنار مضمون های متفاوت، مضامین طنزآمیز مشترکی چون نقد حاکم، قاضی، واعظ، تصریح به نام دشمنان، گسترش فساد، سرکوب شخصیّت های برجسته و اندیشمندان و گسترش فقر، قابل بررسی است.
عبید از هنر خاصّی در بیان سخنانش سود جسته که همین مسأله سبب گشته است معنای طنزهایش را تنها خردمندان دریابند؛ امّا زشت گویی او در برخی حکایت هایش، آثار او را به سوی هزل و یاوه کشانده و معنای حقیقی سخنانش را پنهان ساخته است. مطر با رعایت جانب ادب، توانسته حقایق تلخ روزگار خویش را آشکارتر سازد و برخلاف عبید، شعر خود را تنها برای مبارزه با حکومت به کار گیرد و حسّ مخالفت مردم بر ضد اوضاع نابسامان را بیشتر بر انگیزد؛ هرچند که خود از رسیدن به آینده ای درخشان ناامید است.