فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۸۱ تا ۳٬۰۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
31 - 59
حوزههای تخصصی:
این پژوهش مقوله ناسزا را بر مبنای داده های پیکره ای در زبان های فارسی و انگلیسی بررسی می کند. در اینجا از مفهوم زباهنگ برای اشاره به رابطه دو سویه زبان و فرهنگ استفاده می شود. بررسی ناسزا می تواند به روشن تر شدن رابطه میان زبان و فرهنگ کمک کند، خاصه اینکه در دو زبان بررسی شود. به منظور انجام چنین تحقیقی از داده های زبانی رمان دایی جان ناپلئون اثر ایرج پزشک زاد و ترجمه انگلیسی آن اثر دیک دیویس استفاده شده است. دلیل انتخاب ترجمه انگلیسی نیز این است که رفع و پرداختن به یکی از دغدغه های اصلی جامعه شناسان زبان بررسی تفاوت های فرهنگی جوامع است که ترجمه از یک زبان به زبان دیگر امکان این بررسی را فراهم می آورد؛ چراکه مترجم تا اشراف به مفاهیم فرهنگی در پس ناسزاها نداشته باشد به خوبی از عهده ترجمه بر نمی آید و بررسی تطبیقی دو نمونه زبانی نشان می دهد که چه تفاوت هایی در این زمینه قابل مشاهده است. در این پژوهش کمی و کیفی برای هر کدام از موارد، علاوه بر ارائه بسامد وقوع، تحلیلی فرهنگی به شیوه کیفی هم ارائه شده است. الگوی مورد نظر این پژوهش الگوی SPEAKING هایمز (1967) است که براساس آن انگیزه افراد برای ادای ناسزا با توجه به ملاحظات فرهنگی قابل توضیح است و تفاوت های زبانیِ ناشی از تفاوت های فرهنگی را تبیین می کند. این الگو انتخاب شده است تا به محقق این امکان را بدهد تا کارکردهای ناسزا را در زبان فارسی ارائه کند. این پژوهش می تواند به راهکارهایی برای ارائه معادل های ترجمه ای بهتر و دقیق تر از متون معاصر فارسی به زبان انگلیسی منجر شود. تحلیل داده های این پیکره نشان می دهد ناسزاها در برخی حوزه های مفهومی (حیوانات، ظواهر و اعضای بدن، صفات انسانی و ویژگی های شخصیتی، فهم و شعور و جنبه های عقلانی، آبرو و شرم و حیا، ناموس، اصل و نسب و پدر و مادر) شکل می گیرند و توهین های جنسی که پاکدامنی فرد یا کسانش را هدف می گیرد به دلایل فرهنگیِ قابل توضیح، پرکاربردترند. یافته های تحقیق نشان می دهند که هدف از زباهنگ ناسزا بیان تحقیر، بیان ترحم به گونه ای منفی، طعنه، پرخاش، عصبانیت و حتی آرزو و تمنای منفی است که با نفرین هم ارتباط دارد.
نقد و ارزیابی کیفی کتاب راهنمای معلم ویژن 1
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی کیفیت و اثربخشی کتاب راهنمای معلم ویژن 1 می پردازد که در سال های اخیر به عنوان یک مرجع کلیدی جهت کمک به معلم پایه دهم طراحی و تدوین شده است. در این پژوهش، 14 تن از معلمان زبان انگلیسی دارای تجربه با دریافت اجازه در مصاحبه ای نیمه ساخت مند شرکت نمودند. به منظور حصول اطمینان از کیفیت و اعتبار داده های مصاحبه از تکنیک بازبینی توسط مشارکت کنندگان (Flick, 2014) استفاده شد. یافته های مصاحبه نشان می دهد که کتاب راهنمای معلم ویژن 1 از پنج مقوله یعنی عدم جامعیت مطالب و انعطاف پذیری کتاب، عدم پرورش توانش بینافرهنگی و تفکر انتقادی در معلم، ارایه رویکرد تجویزگرا و یکنواخت در فرآیند تدریس، عدم پیش بینی مشکلات یادگیری و عدم ارایه راهکارهای مناسب در جهت رفع آنها، و عدم ایجاد انگیزه مثبت در معلم مورد انتقاد قرار می گیرد. به علاوه، یافته ها نشان می دهد معلمان کتاب ویژن 1 بر این عقیده اند که این کتاب مصداق کامل یک "نسخه مجددا بسته بندی شده" (repackaged version) در مجموعه کتب جدید التالیف است.
The Effect of Computer-Assisted Language Learning Project (CALLP) on Yemeni EFL Student Teachers’ Perceived TPACK Self-Efficacy
حوزههای تخصصی:
Though English Language Teacher Education Programs (ELTEPs) in Yemen offer two technology-related courses for EFL student teachers, they have not rendered a course for CALL as part of their curricula. Therefore, a pioneering initiative of Computer Assisted Language Learning Project (CALLP) was implemented to expose EFL student teachers to CALL concepts and skills. This quasi-experimental study aimed at examining the effect of CALLP on student teachers’ perceived self-efficacy using the EFL student teachers’ technological pedagogical content knowledge (TPACK)-for-EFL self-efficacy survey (known as TPACK-EFL). The study employed a one-group pre-test-post-test design and a mixed-method approach for collecting data from a sample of 400 EFL student teachers in four public universities across the country. The findings revealed that student teachers’ perceived TPACK self-efficacy significantly increased as a result of CALLP. Furthermore, the participants believed that the technology-related courses offered in their ELTEPs were not enough to prepare them well to use CALL in EFL instruction. Therefore, it was recommended that a CALL course should be integrated into ELTEPs to enhance student teachers’ CALL competency and to make them fit to harness CALL while teaching in the digital era.
آسیب شناسی برنامه نوین آموزش زبان انگلیسی در نظام رسمی از منظر متخصصان برنامه درسی: چارچوب سیاست و برنامه ریزی آموزشی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و اجرای برنامه درسی ملی، شاهد عملیاتی شدن برنامه آموزشی جدیدی درخصوص زبان انگلیسی در نظام آموزش و پرورش بوده ایم. این برنامه که با تغییر رویکرد و نیز با تهیه و تدوین کتاب های نونگاشت همراه بوده، تفاوت هایی اساسی با برنامه سنتی و ناکارآمد پیشین داشته است. حال با توجه به این موضوع که عملاً همه کتاب های دوره اول و دوم متوسطه تدوین و تدریس شده است، ضرورت ارزشیابی و آسیب شناسی این برنامه و توجه به نقاط قوت و ضعف آن از منظرهای مختلف ضرورتی اجتناب ناپذیر است. برای نیل به این هدف یعنی ارزشیابی و آسیب شناسی این برنامه جدید، در این مقاله، با بهره جویی از چارچوب سیاست و برنامه ریزی آموزش زبان، به نحوی کیفی و در قالب مصاحبه به سنجش و تحلیل موضوعی نگرش پنج تن از متخصصان حوزه برنامه ریزی آموزش زبان انگلیسی درباره این برنامه پرداخته شده است. یافته ها مبین آن است که برنامه جدید در کنار نقاط قوت خود، با کاستی هایی در بخش هایی چون تربیت معلم، ساعات درسی، و به ویژه ارزیابی فراگیران همراه است که عدم توجه به آن ها می تواند این برنامه را با چالش هایی جدی همراه سازد. در پایان مبتنی بر یافته های پژوهش، پیشنهادهایی در راستای کاستن از ضعف های بالقوه و بالفعل و نیز بهبود آن ارائه شده است.
افسانه گردانی در بوف کور
منبع:
رخسار زبان سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
5-17
حوزههای تخصصی:
بازنمایی هویت و غیریت در نخستین سخنرانی رؤسای جمهور پس از انتخابات: مطالعه موردی انتخابات ایران، آمریکا، فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یک تحلیل زبان شناختی، سطح های گوناگون از جمله واژه، جمله، ساختار متنی، ترکیبات، اصطلاحات و موارد مشابه در اندرکنش با یک دیگر بن مایه ها، اصول اولیه و بافتار یک اندیشه و ایدئولوژی را می سازند. ایدئولوژی ها و هویت های برساخته آن ها در پشت واژه ها و واحدهای گوناگون زبانی پنهان هستند و باید از آن ها رمزگشایی شود. این رمزگشایی در فراگرد توصیف، تحلیل و تبیین متن ها به انجام می رسد. در واقع، ایدئولوژی به هر اندیشه و رهیافتی این امکان را می دهد تا مرزهای هویتی و دگرسازانه خود را نسبت به رقبای خویش ترسیم نماید. این جستار در پی پاسخ به پرسش «در نخستین سخنرانی پس از انتخابات رؤسای جمهور جمهوری اسلامی ایران، امریکا و فرانسه مرزهای هویتی تولید و بازتولید اقتدار به چه صورتی بازنمایی می شود؟» تحلیلی در سطوح خرد و کلان را در پیش می گیرد. نگارندگان به منظور پاسخ به این پرسش بر این فرض هستند که «کاندیداهای پیروز در انتخابات ریاست جمهوری ایران، فرانسه و امریکا ابتنای سامانه نشانه شناختی خویش را بر روی مفصل بندی هویت ایجابی حداکثری و تنظیم دایره غیریت حداقلی (شمول بیشنه و برون رانی کمینه) استوار نموده اند». در این نوشتار، نخست، روابط سازه های زبانی پیکره مورد بررسی با استفاده از تحلیل دلالت صریح و ضمنی و حضور و غیاب واکاوی می شود. سپس مؤلفه های خود و دیگری، غیریت سازی، چگونگی برجسته سازی و حاشیه رانی و منطق تفاوت و زنجیره هم ارزی هرکدام از گفتمان های مورد بررسی تبیین می گردد. تجزیه و تحلیل داده ها بیانگر آن است که زنجیره هم ارزی و هویت ساز روحانی آشکارا تبیین می شود و حاشیه رانیِ دگرهایِ منفی این گفتمان به صورتی ضمنی انجام می گیرد. دگرهای گفتمانی ترامپ و مکرون نیز به صورت ضمنی بیان می شود، اما زنجیره هم ارزی دال بر گفتمان های هم سوی آن ها ترسیم آشکاری ندارد.
خودآرمان، خودباید، انگیزه یکپارچه و انگیزه های ابزاری در میان فارسی آموزان غیرایرانی: بررسی موردی زبان-آموزان چینی و کره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تئوری سازی مربوط به انگیزش زبان دوم، خودهای ممکن و انگیزش یکپارچه به مثابه چارچوب های مکمل در نظر گرفته می شوند و تحقیقات انگیزشی ای که تئوری های مربوط به خود ها و هویت زبان آموزان را به ارمغان آوردند، بسیار نویدبخش بوده اند Macintyre et al., 2009: 14)). از این رو، پژوهش حاضر به بررسی چهار عامل انگیزشی خودباید، خودآرمان، یکپارچگی و ابزارسازی در میان فارسی آموزان کره ای و چینی می پردازد. بدین منظور، 20 دانشجوی کره ای و چینی، از مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شدند. این فارسی آموزان به پرسش نامه ای 36 آیتمی برگرفته از پژوهش های دورنی (2009) وتاگوچی و همکاران (2009) پاسخ دادند. در نهایت، داده ها با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس. تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین خودباید و خودآرمان فارسی آموزان کره ای با چینی تفاوت معنی داری وجود دارد، به گونه ای که خودآرمان فارسی آموزان کره ای بیشتر از چینی ها و خودباید فارسی آموزان چینی بیشتر از کره ای هاست. علاوه بر این، بین انگیزه ابزاری ارتقا دهنده فارسی آموزان چینی و کره ای تفاوت معنی داری مشاهده شد و این در حالی است که بین انگیزه های ابزاری بازدارنده این دو گروه از فارسی آموزان تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین، نتایج پژوهش مبنی بر عدم وجود تفاوت معنی دار بین میانگین انگیزه یکپارچه فارسی آموزان چینی و کره ای است. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد بین انگیزه یکپارچه دانشجویان چینی و کره ای و خودآرمان آن ها در یادگیری زبان فارسی، رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین، بین خودباید و انگیزه ابزاری بازدارنده فارسی آموزان کره ای رابطه معنی دار معکوسی مشاهده شد، در حالی که بین دانشجویان چینی، بین این دو متغیر، رابطه معنی داری مشاهده نشد.
نامه شماره یکِ اسناد سغدیِ کوه مُغ (نامه عبدالرحمن صُبح به دیواشتیچ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال 1932م. مجموعه ای از اسناد در کوه مُغ در شمال غرب تاجیکستان پیدا شد که بیشتر آنها اسناد اقتصادی و تجاری بودند. برخی از این اسناد ساختار نامه دارند و به بایگانی دیواشتیچ، فرمانروای پنجیکنت در سده هشتم میلادی تعلق دارند. این نامه ها از چند جهت دارای اهمیت اند، از لحاظ زبان شناختی، شناخت تاریخ تحول زبان سغدی، آیین نگارش نامه ها، مسایل سیاسی، تاریخی و فرهنگی و سایر جنبه ها. در این پژوهش، هدف بررسی زبانی و شیوه نگارش «نامه شماره یک» از مجموعه اسناد کوه مغ است. در این راستا، ابتدا پیشینه این نامه بررسی و سپس به محتوای آن از لحاظ ریشه شناسی واژه ها و برخی ساخت های زبانی پرداخته شد. همچنین در مواردی، آیین نگارش این نامه با دیگر نامه های مشابه به زبان سغدی مقایسه شده است. بررسی این نامه، نشان داد که برخی عبارت های مربوط به آیین نامه نگاری تنها در این نامه آمده و در دیگر اسناد کوه مغ مشاهده نمی شوند. همچنین نمونه ای از فعل مرکب و ساخت توانشی در این نامه معرفی شدند. تاثیر زبان عربی نیز در این نامه مشهود است.
مطالعه راهبردهای حفظی، یادافزا و متنی و بررسی اثرات این راهبردها بر یادگیری واژگان زبان آموزان سطح پیشرفته ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
333 - 361
حوزههای تخصصی:
راهبردهای یادگیریِ واژگان می توانند روندِ فراگیریِ زبان را تسهیل نمایند. پژوهشِ حاضر بر آن است تا به بررسی سه نوع رایجِ راهبردهای یادگیری واژگان- مشتمل بر حفظی، یاد افزا و یادگیری واژه در متن و جمله - بپردازد که به وسیله زبان آموزان سطح پیشرفته ایرانی انجام شده است. روش پژوهش، شبه تجربی است که دربرگیرنده سه گروه آزمایشی و یک گروهِ گواه است. هشتاد زبان آموزِ دخترِ ایرانی در سطح پیشرفته (20 نفر در هر گروه)، در این پژوهش شرکت کردند که بر اساسِ آزمونِ تعیینِ سطح سریع، ارزیابی شدند. حدودِ صد و پنجاه واژه از کتابِ «واژه های ضروری بارونز برای تافل» برای آموزش دهی برگزیده شدند. این واژه ها در سه روش گوناگون به صورتِ حفظی، یادافزا و یادگیری واژه با متن و جمله، به وسیله پژوهشگران در پنجاه جلسه به یادگیرندگان، آموزش داده شد. همچنین دو پس آزمونِ آنی و تأخیری از یادگیرندگان انجام شد. یافته ها با نرم افزار اس.پی.اس.اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این بررسی ثابت کرد که تفاوت معناداری میانِ گروه های آزمایشی و گروه گواه وجود دارد. یافته های پژوهش نشان داد که افرادی که با راهبرد یادافزا و با بهره گیری از کلیدواژه، آموزش داده شدند، بیشترین میانگین را در پس آزمون های آنی (با میانگین ۳/۳۹) و تأخیری (با میانگین ۳۹) داشتند و در مقایسه با گروه های دیگر عملکرد بهتری را از خود نشان دادند. این یافته ها می توانند در توسعه روش های مؤثر آموزش واژه برای آموزگاران زبان انگلیسی مفید باشند. همچنین، این پژوهش در تلاش بود به زبان آموزان کمک نماید تا راهبرد یادافزا را به عنوان یکی از روش هایِ یادگیری واژه مورد استفاده قرار دهند.
ضرورت رعایت یک اصل بدیهی علم منطق در بررسی ناهیدیشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و آسیب شناسی آزمون های بسندگی زبان انگلیسی وابسته به وزارت عتف و دانشگاه های ایران و نیازسنجی زبانی ذی نفعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو در تلاش است که با نیازسنجی مخاطبان (دانش آموختگان و دانشجویان مقطع دکتری) به بررسی و آسیب شناسی آزمون های بسندگی زبان انگلیسی وابسته به وزارت عتف و دانشگاه های ایران بپردازد و پس از آن آزمونی استاندارد و یکسان را به عنوان آزمونی واحد پیشنهاد دهد. بدین منظور پس از موضوع بندی پاسخ های کیفی که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 نفر اعضای هیأت علمی ( 19 زن و 11مرد) و 35 نفر دانش آموختگان و دانشجویان مقطع دکتری (13 زن و 22 مرد) از شهرها و رشته های گوناگون در دانشگاه های سراسر ایران گرفته شد، پرسشنامه ای محقق ساخته تدوین شد و به جهت اعتباریابی پرسشنامه طراحی شده ابتدا از 200 نفر دانش آموخته یا دانشجوی مقطع دکتری (117 مرد و 83 زن) دانشگاه های سراسر ایران از رشته های گوناگون (نمونه در دسترس) خواسته شد به پرسشنامه پاسخ دهند و پس از آن نیز 442 نفر (223 مرد و 219 زن) شامل دانش آموخته دکتری (57 نفر)، دانشجوی دکتری (320 نفر) و عضو هیأت علمی (65 نفر) به پرسشنامه اعتباریابی شده پاسخ دادند. بنابراین جامعه آماری در مجموع 642 نفر بوده است که نظر خود را در مورد آسیب شناسی آزمون های بسندگی زبان انگلیسی به لحاظ 4 معیار روایی، پایایی، تأثیر و عدالت آزمون بیان کرده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که شرکت کنندگان رضایت چندانی از آزمون های مذکور ندارند و معتقدند این آزمون ها براساس بریده هایی از آزمون های بین المللی تافل و آیلتس قدیمی تهیه می شوند و ملاحظات فرهنگی و بومی معمولاً در آن ها رعایت نمی شوند. بنابراین، در پایان جهت ارتقای کیفی آزمون های بسندگی زبان انگلیسی در ایران پیشنهاداتی ارائه شده است.
بررسی مقایسه ای روش تدریس معلم محور و روش تدریس متعلم محور در آموزش دستور زبان آلمانی به عنوان زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آموزش زبان آلمانی به عنوان زبان خارجی، همواره تدریس و فراگیری دستور زبان به عنوان یکی از مهم ترین و سخت ترین بخش های آن تلقی گردیده است و از این روی پیدا کردن روش تدریس مناسب در آموزش آن، می تواند نقش به سزایی در موفقیت بیش تر زبان آموزان ایفا کند. سال هاست که آموزش زبان آلمانی به غیر آلمانی زبانان از منظر دیدگاه های متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله رویکردهایی که در آن به بررسی روش های مختلف آموزش زبان آلمانی پرداخته می شود، توجه به محوریت معلم و یا زبان آموز در فرایند آموزش می باشد. این جستار به بررسی مقایسه ای دو روش معلم محور و متعلم محور در آموزش دستور زبان آلمانی پرداخته و در آن این پرسش پاسخ داده شده است که آیا به کارگیری یکی از این دو روش به تنهایی می تواند منجر به یادگیری بهتر ساختارهای زبانی گردد و یا ادغام و ترکیب آن ها موفقیت بیش تری را برای زبان آموزان به همراه خواهد داشت. با بررسی نتایج تحقیقات مختلف و تجزیه و تحلیل آمار حاصل شده از نظرسنجی از تعدادی زبان آموز آلمانی نشان داده می شود که به دلیل وجود نقاط ضعف و قوت در هر دو شیوه، بهترین عملکرد در صورتی خواهد بود که معلم از دو شیوه ی معلم محور و زبان آموز محور به موازات هم در تدریس دستور زبان استفاده کند.
کاربردشناسی ساخت های پرسشی در متون علمی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش بر پایه پرسش استوار است و در هر متن علمی، فرض بر این است که نویسنده به یک یا چند پرسش معین پاسخ دهد. با وجود مطالعات گسترده در خصوص ملاحظات دستوری، آوایی و معنایی ساخت های پرسشی، تحلیل کاربردشناختی این گروه از ساخت های زبانی دارای سابقه چندانی نیست. برای نخستین بار هایلند ( 2002 ) ساخت پرسشی را با رویکردی کاربردشناختی و به مثابه راهبردی کلامی برای جلب توجه خواننده متن معرفی کرد. در انگاره نظری هایلند، هفت کارکرد کلامی برای ساخت های پرسشی پیش بینی شده است: 1) ساخت پرسشی در جایگاه عنوان اثر، 2) مقدمه چینی، 3) بخش بندی متن، 4) موقعیت محکم، 5) اظهار نگرش یا رد ادعا، 6) تأیید خواننده و 7) پرسش واقعی. به دلیل فقدان مطالعه ای در خصوص کارکرد کلامی ساخت های پرسشی در زبان فارسی، نگارنده پس از فراهم ساختن پیکره ای از متون علمی زبان فارسی شامل 5700000 هزار واژه، کوشیده است خلأ پژوهشی موردنظر را رفع کند. به منظور امکان مقایسه میان متون، فراوانی ساخت های پرسشی در قالب مقیاس 10000 واژه نیز محاسبه شده است و یافته ها نشان می دهد که ساخت های پرسشی در ژانر کتاب درسی بیش از دو نوع مقاله و طرح پژوهشی به کار می رود. همچنین، در این خصوص شاهد تفاوت در متون مربوط به دو حوزه علوم انسانی و علوم پایه هستیم و لذا، دیدگاه مبتنی بر وجود دوگانه علوم نرم و علوم سخت تقویت می شود. تفاوت در کارکرد کلامی ساخت های پرسشی در متون مربوط به رشته های مختلف دانشگاهی نیز مشاهده می شود.
پیشوند فعلی bI- با معنایی واژگانی و کهن در گویش کهکدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاوشی در یزدان شناختِ گات های زرتشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو بُن گرایی یا دوگانه باوری، اعتقاد به وجود دو مبدأ خیر و شر در نظام هستی، از باورهای قدیم آریاییان به شمار می آید. درگات ها یا سرودهای زرتشت که کُهن ترین بخش اوستا است، دوبُن گرایی به صورت تقابل دو روانِ همزاد جلوه گر گشته است ؛ سپندمینو یا روان مقدس در برابر انگر ه مینو یا روان پلید قرار می گیرد. چگونگی آفرینش این دو روانِ همزاد به عنوان مبانی یزدان شناسی در دینِ زرتشت و حدِ مسئولیت اهورامزدا در ایجاد این دو روحِ مقدس و پلید از جمله مسائلی است که همواره محل اختلاف صاحب نظران بوده است؛ چنان که برخی به دو بُنی بودن کیش زرتشت باور دارند و برخی دیگر آن را کیشی یگانه باور می دانند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تأمل در اندیشه ها و دلایل صاحب نظران مختلف در مورد چگونگی ایجاد روان پلید، یگانگی یا عدم یگانگی اهورامزدا و روحِ مقدس و نیز تضاد و ستیز این دو روان می پردازد. اگرچه زرتشت، اهورامزدا را به عنوان خدای برتر که یگانه منشأ آفرینش است معرفی می کند، اما از اندیشه دوگانه باوری آریاییان چندان فاصله نمی گیرد و این دوباوری را در نظام اخلاقی نوین خود به کار می گیرد؛ آن چنان که در بُعد نظری دینی یگانه باور است و تنها در عمل که اساس آن انتخاب میان نیک و بد است به دوگانگی گرایش دارد.
تعامل افعال ایستا و نمودهای دستوری در زبان فارسی؛ رویکردی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال ایستا در بسیاری از موارد، از مهم ترین طبقات فعل و گاهی نیز معیاری برای طبقه بندی افعال دیگر بوده اند؛ مهم ترین مشخصه افعال ایستا، عدم تغییر است. این افعال دربردارنده کنشی نیستند و معمولاً به احساسات درونی، مالکیت و موقعیت مکانی اشاره می کنند. علاوه بر این، برای تحقق به مدت زمانی کوتاه یا طولانی نیاز دارند. افعال ایستا فاقد ساختار درونی هستند و این بدان معناست که برای آن ها نمی توان زیررویدادهایی درنظرگرفت که نشان دهنده مرحله آغاز، تداوم و پایان باشد. این افعال محدودیت زمانی و نقطه پایان ذاتی ندارند و گستره زمانیِ شمول آن ها مشخص نیست. پژوهش حاضر با رویکرد نقش گرایانه به بررسی تعامل افعال ایستا و نمودهای دستوری پرداخته است. داده ها از وبگاه های اینترنت، روزنامه، کتاب و مکالمات روزانه گردآوری شده اند. در این پژوهش، به منظور بررسی جامع تر، افعال ایستا به پنج زیرگروه افعال وجودی، شناختی، عاطفی، ملکی و ادراکی تقسیم و رفتار هرکدام از نظر باهم آیی با نمودهای دستوری مختلف بررسی شده است. بررسی داده ها حاکی از این است که رفتار زیرگروه های افعال ایستا با نمودهای دستوری در تمامی موارد یکسان نیست. این افعال می توانند بدون محدودیت با نمود تام استفاده شوند، در این صورت، تحقق رویداد مدنظر است. هرچند تعامل افعال ایستا با نمود استمراری غالباً غیرممکن انگاشته می شود، در مواردی ازجمله قرارگرفتن در «موقعیت فراز و فرود، اشاره به کنشگری فاعل و موقعیت های موقت»، برخی افعال ایستا می توانند در نمود استمراری به کار روند. این افعال در نمود کامل می توانند کارکردهایی از جمله کارکرد نتیجه ای، تجربی، خبر داغ و گواه نمایی داشته باشند. علاوه بر این، وجود قید زمان دال بر آینده و مثبت بودن جمله، شرایط را برای دلالت برخی افعال ایستا به نمود آینده نگر هموار می سازد.
انواع تناوب های مفعول قابل درک در افعال فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر تناوب به عنوان جفت جملاتی با ساختارهای کمابیش متفاوت که معنای یکسانی دارند تعریف می شود. قابلیت برخی افعال در بیان تناوبیِ موضوعاتشان، در دهه های اخیر، به دلایل گوناگون مورد توجه بوده است؛ یکی از این دلایل، امکان طبقه بندیِ معناییِ افعال براساسِ رفتارِ تناوبیِ آنهاست. لوین (1993) با بررسی 3024 فعل انگلیسی و بررسی 68 تناوب موضوعیِ افعالِ انگلیسی، طبقه بندیِ نسبتاً جامعی از این افعال به دست داده است. در این پژوهش، به بررسیِ یکی از انواع تناوب های گذرایی پرداختیم که لوین معرفی کرده است. این تناوب با عنوانِ تناوب مفعول قابل درک، خود به هشت طبقه تقسیم می شود که عبارت اند از: تناوب مفعول نامشخص، تناوب مفعول عضو بدن قابل درک، تناوب مفعول انعکاسیِ قابل درک، تناوب مفعول دوسویه قابل درک، تناوب مفعول افتانِ اختیاری، تناوب ویژگیِ خاص، تناوب مفعول مستقیم در مقام راه و تناوب امر تجویزی. با بررسی هرکدام از این تناوب ها بر مجموعه ای فعلی بالغ بر 3070 فعل فارسی، طبقاتی از افعال شرکت کننده در این تناوب را مشخص کردیم. از بین این تناوب ها تنها یک تناوب در فارسی مشاهده نشد و آن تناوب مفعول مستقیم در مقام راه بود.
بازسازی معناهای عاطفی در فرایند ارزشی گفتمانی داستان ابراهیم؛ بارویکرد نشانه معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در معناشناسی گفتمانیِ شوش، فرایند تولید معنا با زیبا شناختی یا حضور پدیدار شناختی پیوند می خورد. حضرت ابراهیم(ع) در شوشی ممتاز طی فرایندهای حسی ادراکی به همراه ابعاد دیگر گفتمان در برخورد با ابژه های ارزشی دچار وضعیتی جدید می شود که آن را می توان در جریان شهود ملکوت، حرکت به سوی وصال و معرفت معشوق نامید. هدف اصلی مقاله این است که با استفاده از روش تحلیل نشانه معناشناختیِ گفتمان، تبیین کند که چگونه «گفتمان دیداری» در داستان ابراهیم(ع)، بُعد پدیدارشناختی یا حضور می گیرد و با ایجاد تکانه ای در شخصیت اصلی داستان بعد زیبا شناسی عاطفی آن شکل می گیرد و در نهایت، شوش به تولید معنا و به کنش منجر می شود. در ابتدای داستان نظام شوشی جریان دارد و در ادامه، نظام های گفتمانی کنشی و تجویزی در نظام ارزشی شکل می گیرد الگوی کنشی داستان حول کنش های ابراهیم(ع) و نمرود و همچنین، قوم او شکل می گیرد. نتیجه مقاله این است که در داستان ابراهیم(ع) نه تنها معنا در رابطه با نظام گفتمانی شوش و کنش بازتولید می شود؛ بلکه تداوم نیز دارد. ابراهیم(ع) به منزله شوشگر در جریان معنا سازی سیال و پویا به کنشگری فعال تبدیل می شود و حقیقت معبود را در نظام گفتمانی کنشی، ارزش سازی و معناسازی می کند.
بازتولید جهان ذهنی م.امید در تاریخ بر اساس دیدگاه ویلهلم دیلتای
منبع:
رخسار زبان سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۴
178-152
حوزههای تخصصی:
بازنمایی کنشگران اجتماعی گفتمان توافق هسته ای ایران بر اساس الگوی ون لیوون در دو روزنامه "الریاض" عربستان و "تشرین" سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
61 - 86
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی با وارد کردن مفاهیم قدرت و ایدئولوژی، به واکاوی روابط نابرابر قدرت و رمزگشایی ایدئولوژی های پنهان شده در متن ها می پردازد. در این پژوهش، مقاله های دو روزنامه «ریاض» عربستان و «تشرین» سوریه با محوریتِ توافقِ هسته ای ایران (برجام)، بر پایه الگوی اجتماعی- معنایی ون لیوون (Van Leeuwen, 2008)، تحلیل شده است. هدف از این بررسی آن بود که چگونگی بازنمایی کنشگران اجتماعی بررسی شود تا از این طریق، نخست ایدئولوژی های صاحبان این دو روزنامه نسبت به این مسأله نشان داده شود. پس از آن، قطب های خودی و دیگری در این مقاله ها و صفت های مربوط به هر یک از آن ها مشخص گردد. تفاوت یافته های به دست آمده، نمایانگر آن است که بازنمایی کنشگران اجتماعی در این متن ها با ارجاع های مختلف و متناسب با برجسته سازی و حاشیه رانی ویژگی های مثبت خودی و منفی دیگری، به کار رفته است. مقاله های روزنامه ریاض، بیشتر به هویت های دیگری یعنی ایران و توافق هسته ای (برجام) پرداخته و تمام ابزار را در جهت بازنمایی منفی آن ها به کار برده اند. این در حالی است که مقاله های روزنامه تشرین به همان اندازه که ایران را به عنوان قطب خودی، مثبت و فعال به نمایش گذاشته، هویت های دیگری مانند اسرائیل و عربستان را نیز به صورت منفی و فعال بازنمایی کرده اند. به نظر می رسد، مقاله های هر دو روزنامه، به یک اندازه از ارجاع ها بهره برده اند. همچنین، ارجاع طبقه بندی (ارزش دهی) بیشترین ارجاعی است که مقاله های هر دو روزنامه برای بازنمایی منفی دیگری و مثبت خودی استفاده کرده اند.