مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
نفی
حوزه های تخصصی:
یکی از راهکارهای حفظ سلامت جامعه و صیانت کرامت انسانی «حبس» است . شارع مقدس حبس را در زمره مجازاتهای تعزیری قرار داده است که کمیت و کیفیت آن ها در گرو نظر حاکم شرع است. این نوشتار در نظر دارد, احکام زندان جاسوس مسلمانی که برای دشمن به تجسس می پردازد و همچنین حکم تعزیری یک دسته از مصادیق افراد شرور به نام«ذاعر» را از دیدگاه مفسران و فقیهان اهل سنت و تشیع مورد بررسی قرار دهد. در این بررسی ضمن بیان دیدگاه فریقین این دیدگاه ها مورد سنجش تطبیقی قرار گرفته ، در پایان دیدگاه قابل پذیرش با استناد به شواهد و قراین روایتی، فقهی ارائه شده است .
نفی و اثبات در شعر فارسی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله 12 مسأله از مسائل بلاغی راجع به کاربرد نفی و اثبات در شعر فارسی مطرح شده که در کتب بلاغت (علوم و معانی و بیان و بدیع) یا ذکری از آنها نشده و یا به اجمال برگزار شده است. این مسائل عبارتند از تأکید به طریق نفی، چگونگی حصر در جمله منفی، نفی و اثبات به عنوان نشانهای از تزلزل رأی و عمل، تأکید از راه جمع اثبات و نفی، تأکید نفی با نفی دیگر، نفی در جمله مقیّد به قید، استفاده از ادات تشبیه برای سلب و... و سرانجام نفی در نفی که همه موارد بااشعاری تأیید شده است.
نقش نمود فعل در ترجمه ساختارهای بیان نهی و تحذیر از زبان روسی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان روسی برای بیان نهی، تحذیر، منع و ... ساختارهای مختلفی به کار می رود که هریک ویژگی های معنایی ظریف و متفاوت دارند. کاربرد نمود فعل (مطلق و استمراری) نیز در هریک از این ساختار ها تابع قواعد دستوری خاصی است که عدم رعایت آن ها به اشتباهات دستوری یا معنایی خواهد انجامید. از آنجا که مقوله نمود فعل، به آن شکل که در زبان روسی وجود دارد، در زبان فارسی دیده نمی شود، کاربرد آن همواره برای زبان آموزان ایرانی با دشواری همراه است. هدف از نگارش مقاله حاضر است که با طبقه بندی ساختارهای بیان نهی و تحذیر و بررسی نمود فعل در هریک از آن ها تفاوت های معنایی این ساختار ها روشن شود و بر این اساس بهترین روش برای معادل یابی نحوی و ترجمه هر ساختار ارائه شود، به ویژه آنکه در هر دو زبان روسی و فارسی، برخی از این ساختار ها از لحاظ فرم و ظاهر، نهی به شمار نمی آیند و معنای نهی و تحذیر را از طریق دیگر ساختارهای نحوی به شنونده منتقل می کنند.
بازتاب حکمت و فلسفه در متون نظم و نثر فارسی (کشف المحجوب هجویری و مثنوی مولوی)
حوزه های تخصصی:
در متون کلامی قدیم بحثی با عنوان مساوات یا مساوقت شیء و وجود مطرح شده است. متکلمین معتزله، شیء را از وجود عام تر می دانند و عقیده دارند که ضد شیء، نفی است، و ضد وجود، عدم. بنابراین امکان دارد برخی شیءها موجود باشند، مانند شخصی که الآن در خیابان راه می رود که هم شیء است و هم موجود، اما معدنی که در زیرزمین است ولی هنوز کشف نشده است، شیء است، اما فعلاً موجود نیست.
در نتیجه معتزلیان، شیء را از وجود عام تر می دانند و عقیده دارند که هر موجودی شیء است، ولی هر شیئی موجود نیست. متکلمان اشعری، شیء و وجود را الفاظ مترادفه می دانند و هجویری در کشف المحجوب در باب فقر سخن کوتاهی به این مضمون دارد: «بعضی از متأخران گفته اند الفَقْرُ عَدَمٌ بِلا وُجُود». نویسندة کتاب به روش و مشرب اشاعره، شیء و وجود را مساوی می داند و نظریة معتزلیان مبنی بر عام تر بودن شیء و شمول آن بر وجود و این که عدم، مقابل وجود و نفی، مقابل شیء است، را نقد می کند و چند و چون این موضوع در مطاوی این نوشتار آمده است.
تحلیل نظام بودشی گفتمان: بررسی موردی داستان داش آکل صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است تا با بهره گیری از رویکرد تحلیلیِ نشانه معنا شناسی ادبیات، به بررسی نحوة حضورکنشگران و نوع بودش آن ها در جریان شکل گیری معنا بپردازیم. در این مطالعه، به بررسی داستان «داش آکل» از صادق هدایت خواهیم پرداخت. این داستان، حول محور شخصیت کانونی داش آکل و کنش های او در محیط پیرامونش شکل می گیرد. درواقع، کنشگر درطول داستان دچار بحران هایی می شود که ناگزیر به ترک وضعیت قبلی یا به عبارت دیگر، نفی آن وضعیت برای رسیدن به موقعیتی جدید می گردد. هدف اصلی از نگارش این مقاله، بررسی روند حضور و حرکت کنشگران اصلی داستان داش آکل براساس نظریة نشانه معنا شناسی بودشی است. در این نظریه، کنشگر به دلیل احساس خلأ در زندگی با خروج از دازاین (این بودگی)، وضعیت موجود را نفی می کند و درنتیجه، این نفی به سوی نوعی وضعیت ایجابی پیش می رود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی کارکرد بودشی نفی و ایجاب در گفتمان داش آکل با هدف تبیین شرایط تولید معنا و عبور از بحران حضور است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه نفی و ایجاب به عنوان دو عنصر مهم گفتمانی در شکل گیری فرایند بودشی گفتمان اثرگذار
بررسی جایگاه و کارکرد مقوله نفی در تحلیل ساختی فارسی و تبیین فرایند منفی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تمایز های مهم در تحلیل های نحوی تمایز میان مقوله های واژگانی و مقوله های نقشی است. همچنان که دستور زایشی مراحل سیر خود را طی می کند، اهمیت مقوله های نقشی در تحلیل ساختی و توضیح و تبیین مراحل اشتقاق عبارت ها و جملات بیش از پیش مورد تأکید قرار می گیرد. در این پژوهش، ضمن بررسی آرای مختلف در زمینه جایگاه و نحوه عملکرد یکی از مقوله های نقشی، یعنی مقوله نقشی نفی، با ارائه شواهدی به ردّ نظریه ای می پردازیم که جایگاه مقوله یاد شده را بر فراز گروه زمان در نظر می گیرد. بر این اساس، فرافکن نفی در فارسی را سازة بلافصل مشرف برگروه فعلی بالایی(vP) در نظر می گیریم. در این تحلیل، هنگامی که در جمله فعل کمکی (پس از فعل اصلی) یا فعل وجهی (پیش از فعل) وجود دارد، مجموعة v که شامل فعل اصلی است به فعل کمکی یا وجهی منضم می شود. سپس عنصر نفی از گره Neg حرکت کرده و به ساخت حاصل از این اشتقاق افزوده می شود. پس از حرکت عنصر نفی از Neg به T، این عنصر به سازه متشکل از فعل وجهی و فعل اصلی متصل می شود و صورت دستوری منطبق بر ترتیب خطّی روساختی فعل منفی (ن + خواهد + نوشت) را تولید می کند. همچنین برای نخستین بار فرمولی مبتنی بر برنامه کمینه گرا جهت منفی سازی جمله های فارسی ارائه می شود.
بررسی تفسیرهای گوناگون ادات های منطقی از دیدگاه رواقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار منطق رواقی و تعبیری که در نیمة نخست قرن بیستم از این منطق صورت گرفت بررسی می شود. از آن جا که نخستین محققان در این دوره بر اساس پیش فرض های منطق جدید با منطق رواقی مواجه شدند، این رویکرد را کلاسیک نامیده ایم و سعی کرده ایم تعابیری را که این رویکرد از ادات اصلی منطق رواقی یعنی نفی، عطف، فصل، و شرطی به دست داده است بررسی کنیم. در مورد هر ادات، در پرتو کارهای جدید بر روی منطق رواقی، نارسایی های برداشت کلاسیک نشان داده شده است. در پایان این جستار توضیح می دهیم که برداشت کلاسیک از ادات نفی و عطف به لحاظ جدول ارزش صحیح است هرچند مفاهیم رواقی یادشده را تماماً نمی رساند. هم چنین نشان خواهیم داد که برداشت کلاسیک از ادات های فصل و شرطی در مواردی نادرست بوده است.
رابطه قطبیت و وجهیت بندی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۲
113 - 135
حوزه های تخصصی:
قطبیت، تقابل میان مثبت و منفی و وجهیت، قضاوت گوینده در مورد درستی گزاره یا میزان احتمال اجرایی شدنِ خواسته یا پیشنهاد است. اگر میان احتمال درستی گزاره یا امکان اجرایی شدن پیشنهاد، درجاتی وجود داشته باشد، قطبیت را می توان به نوعی دو سر پیوستار وجهیت در نظر گرفت. در پژوهش حاضر از میان امکانات وجهی، چهار امکان وجهیت «برداشتی»، «گواه نمایی»، «درخواستی» و «پویا» از نگاه پالمر و در بحث قطبیت، «نفی هسته ای»، «نفی بخش اصلی» و «نفی بند یا جمله» بر اساس دستور نقش و ارجاع ون ویلین معرّفی شده و سپس رابطه میان آن ها در زبان فارسی بررسی شده است. برای بررسی نفی هسته ای، به وجود یا عدم وجود پیشوند نفی و برای تعیین قطبیت بخش اصلی، به رابطه موضوع ها با فعل اصلی توجّه شده است. برای تشخیص قطبیت جمله از دو آزمون «پرسش ضمیمه» و «آزمون دروغ» استفاده شده است. بررسی داده ها نشان می دهد که با تغییر وجهیت جمله، قطبیت آن نیز دست خوش تغییر می شود. به نظر می رسد تلفیق امکانات وجهیت و قطبیت دستاویزی برای کاربران زبان است تا بتوانند مفاهیم گزاره ای یکسان را در بافت های مختلف، متفاوت صورت بندی کنند و درنتیجه مقاصد کلامی متفاوتی را نیز دنبال کنند.
اختلاف متناقضان در جهت و محذور آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقدانان مسلمان دو قضیه ی موجهه را در صورتی متناقض می دانند که در کم، کیف و جهت، اختلاف و در سایر اجزاءِ تشکیل دهنده ی قضیه، وحدت داشته باشند. از نظر این متفکران اگر دو قضیه ی متناقض دارای جهت واحد باشند، محذور امتناع (اجتماع یا ارتفاع) نقیضین پیش خواهد آمد. راه احتراز از این محذور از نظر این منطقدانان، اختلاف جهت قضایا در متناقضان است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که وحدت متناقضان در جهت، هیچ محذوری ندارد و برخلاف آنچه منطقیان مزبور پنداشته اند، اتفاقا این اختلاف در جهت است که محذور ارتفاع نقضین (کذب متناقضان) را پیش خواهد آورد. از نظر این نوشتار، ریشه ی اشتباه منطقدانان قدیم، خلط ضرورت نفی با نفیِ ضرورت (و نیز دوام نفی با نفی دوام)بوده است. و باید وحدت در جهت را از وحدت های معتبر در تناقض دانست و نه از مواردِ اختلاف در متناقضان. بنابراین قضایای موجهه ی متناقض نیز همانند قضایای مطلقه فقط در کم و کیف با هم اختلاف دارند و نیازی به اختلاف در جهت نیست.
کاوشی در شیوه اجرای مجازات های محارب و همسان سازی چگونگی انتخاب مجازات ترتیبی با تخییری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
771 - 800
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به دور از چیستی محاربه، به بررسی چهار مجازات محارب یعنی قتل، صلب، قطع و نفی می پردازد. در چگونگی انتخاب یکی از مجازات ها با استناد به قرآن، روایات، عقل و مذاق شریعت، برخی ترتیب و برخی تخییر قاضی در انتخاب هریک از مجازات ها را پذیرفته اند. در شیوه اجرای هریک از مجازات ها با سؤالات و ابهاماتی در شیوه اجرای حد به صیغه تفعیل، امکان زنده شدن پس از اجرای حد و ارائه راهکار پیشگیری، حق اللهی یا حق الناسی بودن اجرای حد و نتایج آن، شیوه اجرای صلب و نفی، اجرای قطع در فقدان عضو، تطبیق انتخاب شیوه اجرای تخییر با مفهوم حد، امکان بی حسی حین اجرای حد، تعلق عضو قطع شده به عنوان مجازات به جامعه یا محارب مواجهیم. این نوشتار براساس مطالعه کتاب ها و اسناد به صورت کتابخانه ای به بررسی راه حل رفع تعارض میان دو دسته ادله تخییری و ترتیبی بودن اجرای مجازات و رفع استبعاد عقلی با ارائه شیوه جامع منتخب اجرایی پرداخته و در خلال بررسی شیوه اجرای هریک از مجازات ها به ابهامات و فروعات موجود پاسخ داده و پیشنهاد های تقنینی برای درج در اصلاحات آتی قانون مجازات ارائه داده است.
چگونه دربارۀ هیچی حرف بزنیم: تعریف پذیری و تقسیم بندی های پوچ گرایی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
131 - 147
حوزه های تخصصی:
نیهیلیسم یا پوچ گرایی فلسفی، به معنی باور به عدم، ترجیح دادن نیستی به هستی، و درکل نفیِ بنیادین جنبه ای از شناخت ها یا ارزش های انسانی است؛ اما چگونه می شود در فلسفه دربارۀ چیزی بحث کرد که ادعا می شود نیست؟ برای پاسخ به این سؤال باید به سؤالات جزئی تری پاسخ داد؛ اعم از اینکه چگونه می توان پوچ گرایی را تعریف کرد و ارائۀ تعریف تا چه حد به شناختن پوچ گرایی کمک می کند؟ پوچ گرایی را به چه روش هایی می توان تقسیم بندی کرد؟ همچنین، باتوجه به تعاریف و انواع پوچ گرایی، معادل های فارسی پوچ گرایی چه نقاط ضعف و قوتی دارند؟ پوچ گرایی را می توان براساس تاریخ به قبل و بعد از نیچه، براساس رویکرد به فعال و منفعل، براساس وسعت به فردی و اجتماعی، و براساس زمینۀ بحث به شناختی و ارزشی تقسیم کرد. در همۀ این تقسیمات، پوچ گرایی نفی کننده است؛ پس تعریف هایش هم توصیفاتی هستند دربارۀ «چگونه نه گفتن» یا «به چه چیزی نه گفتن». همۀ نظریه هایی که تفکرات پیشین خود را از ریشه نفی کرده اند، به طور نسبی پوچ گرایانه هستند و درعین حال «ممکن است» نسبت به اندیشه های متأخر خود، ایجابی تلقی شوند. پس به طورکلی درمقابل متافیزیک، پوچ گرایی قرار گرفته است و به طور نسبی درمقابل هر فلسفه ای، پوچ گراییِ آن فلسفه؛ اما پوچ گرایی فقط یک طرز فکر مستقل نیست؛ بلکه روشی برای آزمودن متافیزیک و هر فلسفۀ دیگر است. پوچ گرایی بدیهی بودن خود فلسفه را هم به پرسش می کشد؛ اینکه برای کلی ترین سؤالات ذهن ما باید پاسخی وجود داشته باشد؛ یعنی پرسش را به پرسش می کشد. سؤالات ما لزوماً پاسخ دادنی نیستند؛ اصلاً لزوماً سؤالات معناداری نیستند.
نفی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان ها در بازنمایی مفهوم نفی از امکانات مختلفی استفاده می کنند. پاین با نگاهی رده شناختی، به مفهوم نفی پرداخته و آن را به دو گروه «نفی جمله ای» و «نفی غیرجمله ای» تقسیم کرده است. در نفی جمله ای که سیطره عملکرد آن بر کل بند است، امکانات مختلفی چون وندافزایی، استفاده از ادات نفی، فعل اصلی و کمکی منفی ساز، اسم منفی ساز، قیدهای منفی ساز و کمّی نماهای منفی ساز مطرح می شود. نفی غیرجمله ای دو زیربخش دارد که شامل نفی اشتقاقی و نفی در بند پیرو است. در این پژوهش، تلاش می کنیم با رویکردی داده بنیاد و براساس نمونه های موجود در «پیکره گزاره های معنایی زبان فارسی» و در صفحات وب، امکانات نفی را در زبان فارسی معرفی کنیم. بررسی داده ها نشان داد که الگوی غالب منفی سازی در زبان فارسی وندافزایی است اما دیگر امکانات نفی جمله ایِ معرفی شده پاین را هم می توان در زبان فارسی مشاهده کرد. ادات «نه»، فعل های اصلی مانند «خودداری کردن»، فعل کمکی «نکرد»، قیدی مانند «ابدا» و کمّی نمای «هیچ»، نمونه ای از امکانات منفی سازی در زبان فارسی هستند. همچنین بررسی داده ها علاوه بر صحه گذاشتن بر وجود امکانات نفی تحلیلی در زبان فارسی، نشان داد که لزوما با حضور کمّی نما و قیدهای معرف مفهوم نفی، فعل جمله منفی نمی شود.
معماری بیزار از معماری: تأملی معمارانه در مفهومِ بی صورتِ ژرژ باتای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
43 - 57
حوزه های تخصصی:
«بی صورتِ» باتای اگرچه در نگاه نخست با معماری در تضاد است اما چندان که آشکار خواهد شد ریشه معماری است. در آرای باتای بی صورت «ضرورت امکان» هنر است و معماری برای آنکه هنر باشد از این قاعده مستثنا نیست. هدف این مقاله بررسی نسبت معماری و بی صورت در دستگاه باتای است. این مسیر با عرضه تفسیری از بی صورت به تأمل در ملزومات فلسفی معماری ای می رسد که انسان را از استبداد منظر کنونی برهاند. این پژوهش پرسش محور معنای بی صورت را در آثار باتای دنبال می کند و با تکیه بر نظریه «اقتصاد عام» به نظریه ای درباره معماری می رسد. این مقاله آرای باتای را جایی میانه هگل و نیچه می بیند و به نسبتی که این نظرات با پروست برقرار کرده می رسد. بی صورت شالوده معماری یا «ضرورت امکان» معماری است. معماری بی صورت به اندازه «شعر سکوت» باتای تناقض آمیز است: شعری که برای هنر بودن زبان را «قربانی» می کند. در آثار باتای قربانی کردن معنا شرط هنر است. اما در معماری که از نظر باتای مرجع بازنمایی انسان و بنیاد صورت انسانی است قربانی به معنای بی صورت کردن آدمی است. و این بی صورت اگر انسان را از جنس نیروی نفی بدانیم چیزی جز باز گذاشتن راه انسان برای گذار از انسان هنوز محقق ناشده و خویشاوندی با طبیعت نفی شده نیست. بی صورت چرخشی کوپرنیکی از منظرِ محدود به منظرِ عام در معماری است.
تبعید زنان با نگاهی نو به شیوه اجرای مجازات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴۰
107 - 126
مجازات تبعید، یکی از احکام نظام کیفری اسلام است- که متناسب با جنسیّت مجرم و بر اساس مصالح و مفاسد- مقرّر گردیده و بنا بر مشهور، در مواردی چون زنا و قیادت، زن از آن مستثنی است؛ حال آن که در تبعید محارب، جنسیّت، مطرح نیست. نوشته پیش رو، با نگاهی به اقوال موجود و بررسی ادلّه هر یک و عنایت خاص به امکان تبدّل موضوع و اقتضائات زمان (مثل فراگیرشدن رسانه های ارتباطی جدید و رواج روزافزون ارتباطات از طریق فضای مجازی و توسعه راه ها و امکانات جادّه ای و حمل و نقل و ...) در شیوه اجرای این مجازات (نظیر: محرومیّت از وسائل ارتباط جمعی، رسانه های دیداری و شنیداری و شرکت در شبکه های اجتماعی مجازی و دیگر علائق ...) با نگاهی جدید، قول به جواز مطلق تبعید زن را با واگذاری شیوه اجرای آن به حاکم، بر می گزیند. اگرچه این تحلیل، در مورد مردان نیز صادق است؛ امّا طرح آن در تبعید زنان از آن روست که توجیه مخالفت با تبعید زن، مفاسدی است که دوری او از شهر و دیارش به بار می آورد و با ستر و عفاف او در تنافی قرار می گیرد. لذا با تجویز توسعه مصادیق و روش های تبعید، به تبعید غیرفیزیکی، این توجیه، رنگ باخته و قول به تعمیم، قوّت می گیرد.
بررسی تاریخی-فقهی موضوع تبعید زنان در حد زنا بر مبنای دیدگاه فیض کاشانی در مفاتیح الشرائع(مقاله علمی وزارت علوم)
نقد و تحلیل تاریخی هریک از هزاران موضوع فقهی که مورد توجه دانشمندان این حوزه قرارگرفته است، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و نقش و جایگاه هریک از فقیهان صاحب نظر و برجسته امامیه را در توسعه مباحث مبنایی مربوطه مشخص می سازد و بدین ترتیب زمینه را نیز برای طرح مباحث نو در حوزه های حقوقی متناسب با زمانه ما فراهم می آورد. در میان این موضوعات آنهایی که مورد اختلاف هستند از اهمیت بیشتری برخوردارند. بنابراین در اینجا ما به بررسی یکی از این موضوعات یعنی «تبعید زن در حد زنا» پرداخته ایم که در مورد آن دو دیدگاه مشهور (نظر مخالفان تبعید زن) و دیدگاه غیرمشهور (نظر موافقان تبعید زن) وجود دارد. در این مقاله سیر تحولات تاریخی فقه شیعه امامیه در نگاه به این موضوع در کنار تحلیل ادلّه طرفین و دامنه توسعه مبانی و ادله مطرح شده توسط مخالفان و موافقان، مخصوصاً با رویکرد به آراء و مبانی فیض نوگرا در این رابطه، موردتوجه ما قرارگرفته است، چراکه فیض در نقد دیدگاه های مشهور و حتی اجماعی از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد.
نفی بند و غیرِبند در زبان گیلکی از منظر رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان گیلکی، مطالعه جامعی پیرامون «نفی» نشده است. در این پژوهش، سعی بر آن است براساس پرسشنامه میستامو (2016) نفی در گیلکی گونه لاهیجانی توصیف گردد. بدین منظور، نفی در انواع بند و همچنین نفی غیرِبند مطالعه و ساخت های صوریِ مبیّن هر نقش به لحاظ تقارن در ساختار و صیغگان توصیف شده است. داده ها، علاوه بر بومی بودن نویسندگان، از گفتار روزمره گویشوران بومیِ شهرستان لاهیجان گردآوری شده است. مطالعات بینازبانی حاکی است در بسیاری از زبان ها، شیوه (ها)ی نفی معیار با برخی بندهای دیگر متفاوت است. درحالی که، در گیلکیِ لاهیجانی، نفی معیار برای منفی سازیِ انواع بندها به کار می رود. مطابق یافته های پژوهش، بندهای حاویِ انواع فعل ساده، پیشوندی و مرکب در زمان ها و وجوه مختلف، از حیث تقارن، رفتار متفاوتی نشان می دهند. به علاوه، گاهی وجه تمایز یک جمله مثبت و متناظرِ منفیِ آن، صرفا ناشی از افزوده شدنِ عنصر نفی نیست و تغییرات دیگری نیز در جمله حاصل می شود، ازجمله جایگزینی وند منفی با تکواژی دیگر یا تغییرات واجی. در این صورت، ساختار نفی، نامتقارن محسوب می گردد. در نفی غیرِبند، پاسخ منفی، ضمایر مبهم منفی و اشتقاق منفی بررسی می شود.
نفی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناشنوایان ایرانی از زبان اشاره ای در تعاملات خود استفاده می کنند که زبانی طبیعی با دستور زبان خاص خود و مستقل از زبان فارسی است. هدف این پژوهش بررسی ساخت نفی در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) است. روش پژوهش برگرفته از پژوهش های بین زبانی زشن (2004, 2006) است که درباره 38 زبان اشاره انجام شده اند. 7 بزرگسال ناشنوای عمیق مسلط به زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یک مترجم و مشاور زبان اشاره در تمام مراحل پژوهش حضور داشت. برای جمع آوری داده، ضبط ویدئویی و مشاهده رفتارهای زبانی اشاره گران هنگام ارائه محرک های زبانی و همچنین مشاهده هدفمند فیلم هایی به زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی) صورت گرفت. داده ها برای بررسی وارد برنامه نرم افزاری ELAN شدند. تحلیل داده ها نشان داد که در زبان اشاره ایرانی (گونه تهرانی)، نشانه گذاری نفی هم به صورت دستی و هم غیردستی در شکل های مختلف قابل مشاهده است. نفی غیردستی اجباری نیست و از نظر سیطره می تواند کل بند (منهای بخش مبتداسازی شده) یا بخش/بخش هایی از یک بند را دربر گیرد. منفی سازهای اصلی بند (ادات نفی دستی) عبارت انداز: نه (NOT)، نه (NO)، هیچ (NONE)، نه (اصلاً ، به هیچ وجه و ...) (NEVER) و نه وجودی (NOT-EXIST). واژه بست سازی ادات نفی فراوان مشاهده شد.
رویکردی شناختی به نفی دوگانه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی نفی دوگانه در زبان فارسی در چارچوب زبان شناسی شناختی و براساس نظریه فضاهای ذهنی صورت گرفته است. مقوله نفی یکی از مقولات شناختی، عقلانی و زبانی مهم در ذهن بشر است که در زبان های مختلف دنیا به صورت های گوناگونی تجلی می یابد. این مقوله در زبان فارسی نیز توسط عناصر و ساختارهای منفی ساز متعددی تجلی پیدا می کند که آن ها را در یک تقسیم بندی کلی می توان به دو دسته نفی منفرد (ساده) و نفی چندگانه تقسیم کرد. داده های پژوهش مشتمل بر 921 جمله فارسی است که از شبکه اجتماعی اینستاگرام استخراج شده اند. نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد که هر جمله منفی دوگانه علاوه بر فضای ذهنی مربوط به خود، فضای ذهنی جمله مثبت و گاهی فضای ذهنی جمله منفی منفرد متناظرش را برمی انگیزد. همچنین درک معنای نفی دوگانه وابسته به شکل گیری این فضاهای ذهنی و ایجاد نگاشت های مفهومی بین آن ها براساس سه فرایند شناختی تخفیف، تشدید و خنثی سازی معنایی صورت می گیرد.
ساختار روابط مسلمانان از رهگذر تحلیل مضمون ارتباط ولایی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
277 - 308
حوزه های تخصصی:
روابط افراد و جوامع مسلمان با دیگر افراد و ملل مسلمان و غیرمسلمان از موضوعاتی است که در آیات قرآن کریم بدان پرداخته شده است. لزوم مرزبندی از مسائل مرتبط به روابط مسلمانان است در اسلام و آیات الهی بدان تأکید شده است. گاه مرزبندی در حوزه ی جغرافیایی و زمینی است؛ گاه در مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و دینی. با توجه به ضرورت مرزبندی اعتقادی، سیاسی و اجتماعی ایران اسلامی با دشمنان و لزوم اطاعت و تبعیت از قرآن کریم، پژوهش حاضر با استفاده از فرایند تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA به بررسی آموزه های قرآنی در مرزبندی ارتباط ولایی پرداخته است. بررسی این آموزه ها بیانگر آن است که در آیات الهی درباره ی این موضوع چهار رویکرد اثبات، نفی، نهی و ذم وجود دارد. مضمون اثبات به دو مضمون فرعی جبهه ی حق و جبهه ی باطل قابل تقسیم است. جبهه ی حق شامل مضامین پایه خداوند، پیامبر(ص)، مؤمنان و فرشتگان می شود و جبهه ی باطل شامل مضامین پایه ی شیطان، طاغوت، کافران، یهود و نصارا و ظالمان می گردد. مضامین پایه ی نفی نیز شامل سه گروه غیرخداوند، کافران و مؤمنان غیرمهاجر می شود. همچنین خداوند مؤمنان را از ارتباط ولایی با کافران، یهود و نصارا، مسخره و بازی گیرندگان دین، افراد مورد غضب الهی و دشمنان خود و خداوند نهی می فرماید و درنهایت، ولی قرار دادن شیطان و نسلش به جای خداوند و ولی قرار دادن کافران نیز درآیات الهی مورد مذمت قرار گرفته است.