فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱۰٬۸۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مفهوم زیبایی زنان و ارتباط آن با آرایش صورت پذیرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است؛ به منظور گردآوری داده های لازم برای نیل به اهداف پژوهش، از منابع موجود و مرتبط با موضوع پژوهش فیش برداری شد و اطلاعات حاصل با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این مقاله، توصیف مختصر سوابق و تاریخچه مفهوم زیبایی زنان و ارتباط آن با آرایش ، را بصورت مفهومی در این زمینه را مرور کرده است. سپس مفهوم آرایش زنان را به عنوان شاخه ای از دانش بشری را مورد بررسی عمیق قرار داده است و سپس پیشینه ی تحقیقات گذشته و نظریات دانشمندان و بزرگان بیان شده است. همچنین مفاهیم آرایش برای زنان را بصورت نقد و بررسی به چالش کشیده است. در پایان مقاله، پیشنهادهایی کاربردی در مورد زیبایی زنان و بخصوص آرایش و ارتباط آن با مهارت های زندگی؛ عزت نفس و اعتماد بنفس برای زنان ارائه شده است.
تحلیل رضایت مشتریان با رویکرد متن کاوی (مورد مطالعه: مشتریان عسل های ارگانیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضایت مشتریان یکی از مهم ترین مؤلفه های وفاداری و ماندگاری آنان به یک محصول است و این امر در محصولاتی که رقابت بیشتری در بازار آنها وجود دارد، اهمیت بیشتری دارد. هدف از پژوهش حاضر، واکاوی رضایت مشتریان بوده که براساس رویکرد کیفی انجام شده است. پس از جمع آوری دیدگاه های مشتریان عسل ارگانیک با یک نرم افزار «خزشگر وب» و پالایش داده های جمع آوری شده، 4390 دیدگاه تحلیل و سپس از «نمایش ابری» برای درک بهتر و سریع از مجموعه دیدگاه ها استفاده شد. در ادامه، داده های پژوهش با روش تحلیل مضمون بررسی و در آخر با بررسی چندباره شبکه مضامین، جدول نهایی عوامل مؤثر بر رضایت و نارضایتی مشتریان عسل ارگانیک استخراج شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عواملی چون قیمت بالا، شک در ارگانیک بودن عسل و بسته بندی نامطلوب به ترتیب بیشترین فراوانی را در علل نارضایتی مشتریان و عواملی چون طعم مطلوب، کیفیت مطلوب و رضایت از تکرار خرید بیشترین فراوانی را در علل رضایت مشتریان دارند. نتایج پژوهش نشان داد مشتریان توجه ویژه ای به خود عسل دارند؛ به طوری که کیفیت و اصالت عسل در رضایت و نارضایتی آنها تأثیر ویژه ای دارد. باتوجه به اینکه قیمت بالا از مهم ترین علل نارضایتی است، مواردی مانند ارسال رایگان، تخفیف و ... می تواند به افزایش رضایت مشتریان عسل ارگانیک کمک کند.
مدل یابیِ بازاریابی مبتنی بر فناوری اطلاعات در صنعت بیمه (مورد مطالعه؛ شرکت بیمه ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
141 - 178
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مدل یابی بازاریابی مبتنی بر فناوری اطلاعات در صنعت بیمه، با تمرکز بر مورد مطالعه شرکت بیمه ایران می پردازد. فناوری اطلاعات به عنوان یک ابزار قدرتمند در بهبود روش ها و عملکردهای بازاریابی در صنعت بیمه به طور چشمگیری تأثیرگذاری داشته است. این تحقیق با هدف بررسی چگونگی ادغام مدل یابی با تکنیک های بازاریابی در محیط فناوری اطلاعات و نقش آن در بهبود استراتژی ها و تصمیم گیری های بیمه ای انجام شده است.در این مقاله، ابتدا به معرفی مفاهیم کلیدی مدل یابی، بازاریابی و فناوری اطلاعات پرداخته شده و سپس اهمیت ادغام این سه عامل در صنعت بیمه مورد بررسی قرار گرفته است. به ویژه، تأکید بر تحلیل داده ها به منظور شناسایی الگوها، پیش بینی روندها و بهینه سازی استراتژی های بازاریابی از جمله نتایج مهم این تحقیق می باشد.در انتها، با توجه به یافته ها و تحلیل های ارائه شده، پیشنهاداتی برای شرکت بیمه ایران ارائه شده است تا بتواند از طریق بهره گیری از مدل یابی و فناوری اطلاعات، عملکرد بازاریابی خود را بهبود بخشد و بازار رقابتی بیمه را با هدف افزایش سهم بازار و جذب مشتری های جدید تقویت نماید
تاثیرپذیری تاب آوری اقتصادی ایران از کاهش سهم نفت در صادرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
107 - 138
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اقتصادی کشورهای دنیا، افزایش تاب آوری اقتصادی و کاهش آسیب پذیری در برابر تکانه های داخلی و خارجی است. عوامل متعددی امکان تأثیرگذاری بر تاب آوری اقتصادی یک کشور را دارند که از جمله آن ها تنوع در صادرات، کاهش وابستگی به نفت و افزایش سهم صادرات غیرنفتی از کل صادرات است. این موضوع در خصوص اقتصاد ایران که همواره در معرض تکانه های خارجی به مانند تحریم بوده و نیز از کشورهای صادرکننده نفت محسوب می شود، اهمیت مضاعفی دارد. سوال اصلی که پژوهش حاضر به آن پاسخ می دهد این است که آیا با کاهش سهم صادرات غیرنفتی در سبد صادراتی ایران، تاب آوری اقصاد ایران افزایش می یابد؟ برای پاسخ به سوال اصلی پژوهش، ضمن بهره گیری از روش های ساخت شاخص ترکیبی تاب آوری، داد های مربوط به 31 سال از اقتصاد ایران (1369 تا 1399) با استفاده از روش های تحلیل رگرسیونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته تا علاوه بر تعیین رابطه کوتاه مدت و بلندمدت میان سهم صادرات غیرنفتی از کل صادرات و تاب آوری اقتصادی، جهت و شدت این رابطه نیز تبیین شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در بلندمدت با افزایش هر واحد صادرات غیرنفتی به کل صادرات، به میزان ۰٫۸۱ واحد تاب آوری اقتصادی کشور افزایش پیدا خواهد کرد. به عبارت دیگر تأثیرگذاری سهم صادرات غیرنفتی بر تاب آوری اقتصادی نسبتا عدد بزرگی است و در نتیجه با کاهش سهم صادارت نفتی در سبد صادارتی کشور، تاب آوری اقتصادی به طور موثری افزایش خواهد یافت.
ارائه مدل شکل گیری پدیده سبزشویی برند با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
554 - 576
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ترسیم مدل شکل گیری پدیده سبزشویی برند و با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری اجرا شد. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمّی است. پارادایم آن استقرایی، از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش اکتشافی متوالی است.
روش: جامعه آماری پژوهش، استادان مدیریت بازاریابی دانشگاه های کشور بودند که بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 15 نفر از آن ها برای مصاحبه و کسب داده های لازم برای پژوهش انتخاب شد. در بخش کیفی، برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد که روایی و پایایی آن با استفاده از ضریب CVR و آزمون کاپا کوهن به تأیید رسید. داده های به دست آمده از مصاحبه با استفاده از نرم افزار اطلس تی کدگذاری، دسته بندی و تجزیه وتحلیل شدند و بدین ترتیب، مؤلفه های سبزشویی برند شناسایی شد. در بخش کمّی از پرسش نامه مقایسه زوجی و رویکرد ساختاری تفسیری، برای جمع آوری داده ها استفاده شد که روایی و پایایی آن از طریق روایی محتوایی و بازآزمایی به تأیید رسید و با استفاده از روش ساختاری تفسیری، مدل سبزشویی برند ترسیم شد.
یافته ها: از آنجا که پژوهش حاضر از نوع اکتشافی متوالی است، پس از مصاحبه با خبرگان و تحلیل آن ها، مؤلفه های سبزشویی شناسایی شد. در ادامه، این مؤلفه ها در قالب پرسش نامه خبره که برای رویکرد ساختاری تفسیری به کار می رود، در میان اعضای نمونه توزیع شد و خبرگان با پاسخ به آن، ارتباط میان شاخص ها و مؤلفه های سبزشویی برند را مشخص کردند و در نهایت، مدل شکل گیری پدیده سبزشویی برند خلق شد.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که شرکت ها به منظور دستیابی به منابع مالی (سودآوری)، برای متقاعدکردن ذی نفعان خود، از رویکرد سبزشویی برند بهره می برند. این شرکت ها با هدف جلب توجه ذی نفعان مختلف و همچنین، رسیدن به منافع بالقوه ناشی از عملکرد مالی و کسب شهرت در میان عموم، خود را به عنوان شرکت های سبز معرفی می کنند، در صورتی که در عمل، مسائل زیست محیطی را رعایت نمی کنند. در واقع، شرکت ها تلاش می کنند که با استفاده از سبزشویی و نمایش اَعمال نمادین با ذی نفعان روابط قابل اعتمادی برقرار کنند تا با کسب شهرت، به هدف اصلی خود که همان به دست آوردن سود بیشتر است، نائل شوند. به نوعی کسب سود، مهم ترین آرمان و هدف آن هاست و برای دستیابی به آن، اَعمال فریب کارانه را به راحتی انجام می دهند. شایان ذکر است که در نهایت، به کمک رویکرد ساختاری تفسیری، شاخص ها و مؤلفه های سبزشویی برند، در قالب یک مدل پنج سطحی ترسیم شد. نتایج نشان داد که شست وشوی برند در درازمدت، در نهایت به عملکرد ضعیف و کاهش ارزش شرکت منجر خواهد شد.
شناسایی فعالیت های تفرجی و بررسی شاخص های مکانی برای توسعه طبیعت گردی در منطقه حفاظت شده حرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
65 - 110
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر به شناسایی فعالیت های تفرجی در منطقه حفاظت شده حرا پرداخته شد، و سپس به بررسی این فعالیت ها مطابق فهرستی از شاخص های مکانی اقدام گردید. توزیع مکانی فعالیت های تفرجی در منطقه نشان داد که با توجه به ماهیت خشکی و ساحلی-دریایی بودن فعالیت ها و همچنین شرایط توپوگرافی و اقلیمی منطقه، اکثر این فعالیت ها در نواحی دریاکنار و آب های کرانه ای قابل اجرا است. مطابق نتایج، 12 فعالیت تفرجی از بین 43 فعالیت شناسایی شده، توسط گردشگران مورد انتخاب قرار گرفت که در بین این فعالیت ها بیشترین امتیاز به "بازدید از جنگل با بالن " ، و در مقابل کمترین امتیاز به "حمام آفتاب در کرانه" اختصاص یافته است. همچنین از بین 14 شاخص مکانی، "شدت بارش" و "زمان مناسب برای گردشگری" در اکثر فعالیت های تفرجی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است، در حالی که سایر شاخص ها از جمله "حداکثر ارتفاع از سطح دریا" بر تعداد محدودی از فعالیت ها اثرگذار می باشند.
نقش کانال های همه کاره در افزایش رضایت و وفاداری مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۱۱۹
75 - 98
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش فناوری ها و کانال های آنلاین، مشتریان متمایل به استفاده همزمان از کانال های آفلاین و آنلاین در مسیر مشارکتشان با سازمانی مانند بانک هستند تا بتوانند سریع تر، از طریق چندین کانال و نقاط تماس به هدف نهایی خود دست یابند. با توجه به هماهنگی و هم افزایی بین این کانال ها و ارزش مثبت ایجاد شده، مفهوم کیفیت ادغام کانال همه کاره و ارزش درک شده کانال همه کاره مطرح می شود. فرضیات این پژوهش به بررسی تأثیر کیفیت ادغام و ارزش درک شده کانال همه کاره بر وفاداری مشتری باتوجه به نقش میانجی رضایت و مشارکت مشتری پرداخته است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش انجام کار، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری مشتریان 10 بانک خصوصی در شهر مشهد هستند که از بین آنها، بانک هایی با بیشترین تعداد شعب جهت جمع آوری نمونه برگزیده شدند که شامل بانک های ملت، صادرات، تجارت، رفاه، اقتصاد نوین، پاسارگاد، سینا، شهر، ایران زمین و آینده می باشند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد استفاده و این پرسشنامه به صورت الکترونیکی بین مشتریان این بانک ها توزیع گردید و در نهایت 386 پرسشنامه به صورت غیرتصادفی سهمیه ای جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن است کیفیت ادغام و ارزش درک شده کانال همه کاره بر وفاداری مشتری تأثیر مثبت و معناداری داشته و تأثیر رضایت و مشارکت مشتری در رابطه بین کیفیت ادغام و ارزش درک شده کانال همه کاره بر وفاداری مشتری مثبت و معنادار است.
ارائه مدل بهبود تجربه مشتری در پلتفرم بانکی آنلاین با رویکرد بازی پردازی (گیمیفیکیشن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
206 - 247
حوزههای تخصصی:
از آنجا که صنعت بانکداری آنلاین به سرعت در حال تغییر و تحول است و بازار جذب و نگه داری مشتریان در این حوزه بسیار رقابتی و پویا است و با توجه به رشد روزافزون تکنولوژی و فرهنگ گیمینگ در جامعه، گیمیفیکیشن به عنوان یک ابزار نوآورانه در بازاریابی دیجیتال و جلب مشتریان این حوزه مورد توجه قرار گرفته است. این تحقیق به بررسی و طراحی یک مدل بازاریابی دیجیتال با تمرکز بر بازی پردازی مجازی (گیمیفیکیشن) در بانکداری الکترونیک می پردازد. هدف از این تحقیق، توسعه استراتژی هایی است که به افزایش مشتریان و بهبود تجربه کاربری در پلتفرم های بانکی آنلاین کمک می کند. جامعه آماری این پژوهش ، شامل کلیه اسناد و مدارکی است که به عنوان مقاله، کتاب، پایان نامه یا گزارش علمی در پایگاه های علمی معتبر دنیا در خصوص بازاریابی دیجیتال مبتنی بر بازی پردازی مجازی در بانکداری الکترونیک است. شیوه نمونه گیری، به صورت تمام شماری و با استفاده از تکنیک پریزما و CASP بوده است .همچنین برای ارزیابی و امتیازدهی بر اساس برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی(CASP) از خبرگان دانشگاهی به تعداد پنج نفر شامل اساتید دانشگاهی در رشته مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی استفاده گردیده است.در این پژوهش برای جمع آوری داده های اولیه از شیوه مطالعات کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری استفاده شده است.همچنین نتایج نشان داد که شرایط علی بر بازاریابی بازی وارسازی؛ بازاریابی بازی وارسازی و شرایط مداخله ای و زمینه ای بر راهبردها و راهبردهای پژوهش بر پیامدها در بین مشتریان بانک سپه شهر تهران تاثیر معناداری دارد.
ارائه یک مدل کسب و کار مناسب جهت توسعه کسب و کارهای مبتنی بر استارتاپ های حوزه تجارت الکترونیک و بهبود سرمایه گذاری در آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه یک مدل کسب و کار جدید به منظور کمک به کارآفرینان در توسعه کسب وکارهای نوین و استارتاپ های تجارت الکترونیک می باشد. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر جهت گیری توسعه ای و به لحاظ ماهیت کمّی است. جامعه آماری خبرگان تحقیق 25 نفر صاحب نظر در حوزه کارآفرینی و تجارت الکترونیک می باشد. توسعه مدل براساس مدل پایه کسب و کار استروالدر و پیگنور (2010) و محدودیت های شناسایی شده در آن انجام شده است. در توسعه مدل ابعاد و مؤلفه های مربوط به هر بعد از طریق مرور مطالعات مبانی نظری گردآوری گردید. سپس بر اساس نظرات خبرگان به منظور محاسبه نسبت روایی محتوا، از میان ابعاد و مؤلفه های معرفی شده ابتدایی در نهایت 12 بعد و 83 مؤلفه تأیید و نهایی شد. ابعاد نهایی مدل کسب و کار پژوهش حاضر شامل اهداف کسب و کار، استراتژی، رقبای کلیدی، شرکای کلیدی، کانال ها، مشتریان، ارتباط با مشتریان، ارزش پیشنهادی، شایستگی های کلیدی، پلتفرم کلیدی، قیمت گذاری و جریان درآمدی، ساختار هزینه ای و ریسک می باشند. طبق نتایج محاسبات کمّی مهمترین ابعاد از دیدگاه خبرگان اهداف کسب و کار با امتیاز 87/0، استراتژی بازاریابی محتوایی با امتیاز 7/0 و تأمین کنندگان مشتریان هدف با امتیاز 61/0 هستند. نتایج تحقیق نشان می دهد مدل کسب و کار ارائه شده در پژوهش حاضر علاوه بر بهبود مدل کسب و کار استروالدر و پیگنور موجب درک بهترکارآفرینان از عناصر مدل کسب و کار می شود و با ایجاد همگرایی و درک مشترک از مفاهیم کسب و کار میان کارآفرینان و سرمایه گذاران به بهبود مذاکرات سرمایه گذاری می کند. با استفاده از این مدل کسب و کار کارآفرینان علاوه بر جزئیات فنی بر ارزش پیشنهادی نیز تمرکز می کنند.
سیستم توصیه گر زمان و اعتماد مبنا با استفاده از تشخیص جوامع مبتنی بر گراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اینترنت نقش بااهمیتی در زندگی انسان ها دارد و محتوای وب باید متناسب با نیازهای کاربران باشد تا اطلاعات به روز و مناسب با سلیقه کاربر را فراهم نماید. در این راستا، سیستم های توصیه گر به کاربران کمک کرده و اقلامی که به سیلقه کاربران نزدیک تر است، را به آن ها در کم ترین زمان ممکن توصیه می کند . امروزه، با افزایش داده، استفاده از سیستم های توصیه گر رو به افزایش است. از طرفی دیگر این سیستم ها با چالش هایی از جمله تغییر سلیقه کاربران در طی زمان، شروع سرد، خلوت بودن ماتریس کاربر-قلم، حملات افراد جعلی در سیستم و تاثیر منفی آن ها در لیست توصیه سیستم روبرو هستند. هدف این مقاله ارائه یک سیستم توصیه گر زمان و اعتماد مبنا جهت بهبود کارایی و افزایش دقت توصیه های سیستم است. سیستم پیشنهادی در ابتدا با افزودن برخی امتیاز های ضمنی قابل اعتماد به ماتریس امتیاز دهی کاربر- قلم، مشکل پراکندگی داده را حل نموده و سپس یک شبکه وزن دار کاربر-کاربر براساس زمان ارائه نظر کاربر نسبت به قلم و روابط اعتماد میان کاربران تولید می نماید که بدین ترتیب مشکل شروع سرد و تغییر سلیقه کاربر در طی زمان را رفع می کند. سیستم توصیه گر پیشنهادی بر اساس الگوریتم تشخیص جامعه جدیدی که در این مقاله ارائه شده است، نزدیک ترین کاربران همسایه و هم سلیقه با کاربر فعال را پیدا نموده و بر اساس روش پالایش همکارانه، کا-بالاترین قلم را به کاربر پیشنهاد می دهد. نتایج ارزیابی سیستم پیشنهادی برای سیستم توصیه گر مبتنی بر فیلم بر روی مجموعه داده Epinions نشان می دهد سیستم پیشنهادی نسبت به سیستم های پایه از کارایی بالاتری برخوردار است.
بررسی ارتباط بازاریابی داخلی و عملکرد سازمان با در نظر گرفتن نقش کارآفرینی سازمانی
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۲
56 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر بازاریابی داخلی بر عملکرد سازمان با در نظر گرفتن متغیر میانجی کارآفرینی سازمانی می باشد. برای دستیابی به این هدف و برای آزمون فرضیه ها از تحلیل عامل تاییدی و همچنین از تحلیل مسیر برای بررسی روابط علی بین کمک گرفته شده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و بر حسب روش، تحقیق توصیفی است که با به کارگیری از پرسشنامه و روش پیمایشی داده های مورد نیاز جمع آوری شده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بازاریابی داخلی به صورت مستقیم بر عملکرد سازمان تاثیرگذار است ولی تاثیر غیر مستقیم بازاریابی داخلی از طریق متغیر میانجی کارآفرینی سازمانی از تاثیر مستقیم آن بر عملکرد سازمانی بیشتر است.
سرمقاله: گردشگری درمانی
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره چهارم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۴
3 - 3
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار قصد آن نیست که به گردشگری سلامت یا گردشگری پزشکی بپردازیم، گرچه هردوی این حوزه ها زمینه مناسبی برای پژوهش های بیشتر هستند. در این مجال به طرح اولیه دو مفهوم در زمینه روانکاوی پرداخته می شود تا مسیری برای مطالعات بیشتر پیش روی محققان میان رشته ای بگشاید.مفهوم نخست روان درمانی وجودی / هستی گرایانه یا اگزیستانسیال است، این رویکرد روان درمانی، بر اضطراب های وجودی و غایی انسان تمرکز دارد که ریشه در «هستی» آدمی دارد. اساس این روان درمانی، متکی بر تجربه نیست بلکه عمیقاً شهودی است. دلواپسی های غایی بشر، تعارضاتی است که حاصل رویارویی انسان با مسلمات هستی است و گرچه رویارویی با آن ها نخست دردناک و وحشت آفرین است اما در نهایت شفابخش است و این چهار اضطراب بنیادین عبارتند از: «مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی». آنچه نظریه پردازان اگزیستانسیال بر آن اتفاق دارند این است که مهمترین «زمان» در رویکرد روان درمانی وجودی؛ زمان «حال» است. در این رویکرد فرد به انکشاف و اکتشاف درونی و وجودی خود نایل می شود و به تفکری عمیق در خصوص موقعیت اگزیستانسیال خود روی می آورد. این تفکر خارج از زمان است؛ تفکری درباره خویشتن خویش. گذشته و خاطرات فرد تا جایی اهمیت دارد که بخشی از هستی اکنون او را می سازد و بر چگونگی مواجهه او با دلواپسی های بنیادینش تأثیر می گذارد. روان درمانی اگزیستانسیال، نوعی روان پویشی 2 است. در این پارادایم رفتارهای قابل مشاهده افراد تابعی از فرایندهای درونی و رویدادهای پنهان شده در ذهن آن هاست. وظیفه درمانگر اگزیستانسیال، روبیدن و کنارزدن دلواپسی های روزمره و تفکر عمیق فرد درباره اضطراب های اساسی چهارگانه اوست. مفهوم دوم که در این مجال می تواند طرح شود، وسواس فکری - رفتاری3 است. وسواس هیجان یا تکانه ای است که به طور مکرر، غیرارادی و سمج و برخلاف میل شخص وارد ضمیر هوشیار او می شود و گاهی به قدری ناتوان کننده است که فرد را از انجام کارهای روزانه باز می دارد. وسواس از جمله اختلال های رایج در دنیاست و تقریباً از هر پنجاه نفر یک نفر در تمام یا برهه ای از عمر خود دچار این رنجش بوده است. این اجبار همیشه ناخوشایند است و لذت زندگی را از فرد مبتلا سلب می کند. معمولاً افراد بسیار منظم و کمال گرا بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال هستند. جالب توجه این است که درمان پایدار این اختلال درمان شناختی است، به طوریکه لازم است فرد ساختار فکری، طرز نگرش و تفسیر خود از زندگی اش را تغییر دهد. همچنین افزایش سرتونین (هورمون شادی) در مغز و نیز تغییر موقعیت فرد، تغییر فضا و شرایطی که او را به انجام کارهای اجباری ناخوشایند وا می دارد، از جمله تقویت کننده های این مسیر درمانی است. سخن اینجاست که «گردشگری»، ظرفیت بالایی در درمان اضطراب های بنیادین و اختلال هایی همانند وسواس دارد. گردشگری ماهیتاً درمانگر است؛ گردشگری نظام معرفت افزایی است، زیرا سفر به مکان های جدید و مواجهه با فرهنگ، تاریخ، هنر و آداب و رسوم متفاوت نه فقط دانش و آگاهی گردشگر را افزایش می دهد که تفکر نقاد و خلاقانه او را نیز درگیر می کند. انواع مختلف گردشگری از سفر به مناظر بکر گرفته تا تجربه «گردشگری کم شتاب»: رها شدن در مقصد و بدون برنامه ریزی و کمال گرایی به استقبال غیرمنتظره ها رفتن؛ غلبه کیفیت بر کمیت؛ داشتن یک برنامه منعطف چیزی شبیه به یک کاوش؛ و یا «گردشگری خلاق» که تعامل با فرهنگ زنده است (و نه بازدید از میراث) و در آن مردم محلی از فروشندگان به آموزگاران و گردشگران از خریداران به یادگیرندگان ارتقای نقش می دهند. این ها همگی انواعی از گردشگری در دنیای امروز است که لاجرم فرد را از زندگی روزمره خود بیرون آورده و بالاتر می کشد. به ناچار زوایه نگاه همیشگی فرد به زندگی و پرسپکتیو او را تغییر می دهد. شرایط را برای تجربه زندگی اصیل و زیستن در حال مهیا می سازد. روزمرگی آدمی را به دام حسرت گذشته و ترس از آینده می کشاند، از روزمرگی در آمدن و خرق عادت کردن است که انسان را به درک زمان «حال» وا می دارد. گردشگری مجال لذت بردن از تجارب خاص و انحصاری است. گردشگری فرصت انکشاف «خود» و اکتشاف فرهنگ و آداب و رسوم و طرز نگرش و بینش«دیگری» است. گردشگری مجال یافتن معنا و ساختن معناست. گردشگری بالارفتن از هرم مزلو و رسیدن به قله خودشکوفایی است. گردشگری، یافتن خویشاند است؛ آفرینندگی است؛ لذت است؛ عبرت است، از غفلت سر برون آوردن است؛ فلسفیدن است و ... گردشگری ذهن را آرام می کند با جداکردن و دورکردن فرد از فشارهای زندگی عادت شده همیشگی؛ وسعت دید می دهد با آشنا شدن با محیط ها و فرهنگ های متفاوت؛ تنهایی و بی معنایی را کم رنگ می کند با فرصت نزدیک شدن به دیگرانی که قبلاً فرد شناخت و ارتباطی با آن ها نداشت. توسعه و رشد فردی ایجاد می کند با تجارب متفاوتی که دور از خانه و در مقصد فراهم می آید و مهارت و خلاقیتی که سفره آن در سفر پهن می شود و تساهل و رواداری که در زیستن با فرهنگ های دیگر نمود پیدا می کند. آغشته کردن جسم و جان در جامعه میزبان از همراهی در مراسم آیینی گرفته تا همنواشدن با موسیقی و رقص و شادی مردمان تا چشیدن مزه های مختلف تا هم صحبتی با هم نوعی با ظاهر و رفتاری متفاوت تا بازدید از سرگذشت گذشتگان، چنان زندگی را در حال به جریان می اندازد و حظ و لذتی ایجاد می کند که جا برای احساس بی معنایی، تنهایی، ترس از مرگ و وسواس های همیشگی بسیار تنگ می شود. این موارد پتانسیل بالای گردشگری را برای درمانگری وجودی و انواع اضطراب و وسواس نشان می دهد. اما بی شک برای یافتن رابطه های علّی دقیق تر «گردشگری تراپی» نیازمند و مستعد مطالعات و پژوهش های بین رشته ای فراوانی است.
ایجاد زیرساخت های مسئولیت اجتماعی در شرکت ها با استفاده از دیجیتالیزیشین
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی تأثیر دیجیتالی سازی در سطح شرکت بر عملکرد مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR) می پردازد. با استفاده از نمونه ای از شرکت های پذیرفته شده در بورسA-share چین از سال 2010 تا 2020 و از طریق یک رویکرد داده کاوی متنی، متوجه می شویم که دیجیتالی سازی با عملکرد CSR بر اساس آزمایش های متعدد که نشان می دهند این رابطه علی است، ارتباط مثبت دارد. این مطالعه همچنین نشان می دهد که دیجیتالی سازی در سطح شرکت، CSR را با بهبود ورودی ها و خروجی های نوآوری، تحریک نوآوری و بهبود ظرفیت نوآوری ارتقا می دهد. این یافته ها برای شرکت هایی با محدودیت های تامین مالی کمتر، اندازه های بزرگ تر و نرخ بالاتر بازیابی نقدی دارایی ها، برجسته تر است.
رابطه ی سبکهای مدیریتی در توسعه فرآیند فروش، عملکرد خدمات و وفاداری مشتری
حوزههای تخصصی:
مدیریت فروش به هنر دستیابی به اهداف فروش در چارچوب زمانی تعیین شده از طریق بودجه بندی موثر و برنامه ریزی دقیق اشاره دارد. مدیریت فروش نمایندگان فروش را قادر می سازد تا معاملات فروش را به نفع سازمان ببندند و در نهایت از آن درآمد کسب کنند. ارتباطات نقش مهمی در مدیریت فروش دارد. متخصصان فروش باید ارتباطات خوبی برای تاثیر مطلوب داشته باشند. به عبارت ساده تر، ارتباطات ستون فقرات مدیریت فروش است. بستن قرارداد فروش بدون ارتباط موثر مطلقاً امکان پذیر نیست. هدف این پژوهش رابطه ی سبکهای مدیریتی در توسعه فرآیند فروش، عملکرد خدمات و وفاداری مشتری بود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است؛ به منظور گردآوری داده های لازم برای نیل به اهداف پژوهش، از منابع موجود و مرتبط با موضوع پژوهش فیش برداری شد و اطلاعات حاصل با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این مقاله، توصیف مختصر رابطه سبکهای مدیریتی در توسعه فرآیند فروش را بصورت مفهومی در این زمینه را مرور کرده است. سپس مفهوم، عملکرد خدمات و وفاداری مشتری را به عنوان شاخه ای از دانش بشری را مورد بررسی عمیق قرار داده و نتایج مورد بحث قرار گرفته است.
ارائه الگوی تأثیرپذیری رفتار زیست محیطی از کمپین های زیست محیطی: با رویکرد مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
159 - 186
حوزههای تخصصی:
سلامت محیط زیست به دلایل مختلف از کاهش تنوع زیستی و جنگل زدایی گسترده گرفته تا گرم شدن بی سابقه جهانی کاهش یافته است که در این میان، تقویت رفتار زیست محیطی تحت تأثیر کمپین های زیست محیطی آگاهی دهنده می تواند چاره ساز باشد. هدف از پژوهش حاضر در مرحله اول شناسایی و دسته بندی نظریه های رفتار زیست محیطی بر اساس پارادایم جدید بوم محور و در مرحله دوم ارائه الگویی برای تبیین رفتار زیست محیطی تحت تأثیر اثربخشی کمپین های زیست محیطی است. این پژوهش به لحاظ هدف، اکتشافی و به لحاظ اجرا، پژوهشی کیفی در پارادایم تفسیری است. محققان برای دستیابی به این هدف از رویکرد مرور نظام مند پیشینه موجود در پایگاه داده اسکوپوس در بازه زمانی 2010 تا 2023 استفاده کرده اند. بر اساس نتایج، پژوهش های انجام شده در زمینه رفتار زیست محیطی به سه بخش مهم موضوعات پژوهشی، یعنی رفتار زیست محیطی افراد با نقش های متفاوت، پیشایندها و پیامدهای این رفتار دسته بندی و سپس مسیرهای پیشرفت نظری این حیطه در سه بخش توسعه نظری (نظریه های روان شناسی و جامعه شناسی)، اکتشاف نظری (نظریه ارزش-باور-هنجار و نظریه های مرتبط با زمینه ها) و یکپارچه سازی نظری (ترکیب علل بیرونی و درونی و ترکیب عقلانیت و احساسات) خلاصه شد. در نهایت، بر اساس آخرین مسیر پیشرفت نظری، یعنی ترکیب عقلانیت و احساسات با ترکیب نظریه ارزش-باور-هنجار و نظریه نگرش-رفتار-زمینه، الگویی برای نشان دادن تأثیرپذیری رفتار زیست محیطی و عوامل تببین کننده آن (آگاهی، دانش، ارزش و نگرش) از کمپین های زیست محیطی ترسیم شد.
ساختاردهی به مسائل صادرات صنایع خلاق و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنایع خلاق و فرهنگی دارای ظرفیت بالایی جهت انتقال مفاهیم فرهنگی ملت ها هستند و این موجب می شود تا صادرات این محصولات در کنار سود اقتصادی از بعد تاثیرگذاری فرهنگی نیز حائز اهمیت باشد. به منظور رونق صادرات این حوزه می بایستی موانع موجود شناسایی گردیده و برطرف شود. هدف از این پژوهش استخراج موانع صادرات صنایع خلاق می باشد که برای دستیابی به آن از روش آمیخته استفاده گردیده است. در بخش کیفی با بکار بردن روش تحلیل مضمون بر روی ادبیات و مصاحبه با فعالین این حوزه ۱۶۸ مضمون پایه شناسایی شد که این مضامین در ۴۱ مضمون سازمان دهنده دسته بندی گردید و در مرحله بعدی در ۱۰ مضمون فراگیر جای گرفت. در بخش کمی با طراحی پرسشنامه و انتخاب ۱۰ خبره بر اساس روش نمونه گیری قضاوتی، مضامین بدست آمده با روش دیمتل اولویت بندی شدند. نتیجه تحلیل پرسشنامه ها نشان می دهد که "عدم ایفای نقش های حاکمیتی در صنایع خلاق" از بیشترین تاثیر گذاری در میان موانع برخوردار بوده و "عدم ایفای نقش های حاکمیتی در صنایع خلاق"، "چالش های ساختاری و نهادی شرکت های فعال در حوزه صنایع خلاق"و "عدم توجه به عوامل نهادی در صنایع خلاق" ازجمله موانع علی در این حوزه می باشد.
بررسی نقش مدیریت سازمان در اجرای تغییرات استراتژیک ابتکاری؛ مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
217 - 247
حوزههای تخصصی:
هدف: نوآوری های قاعده شکن سبب شده است که تغییرات استراتژیک ابتکاری، بیش از پیش برای شرکت ها اهمیت پیدا کند؛ از این رو در قلمرو نقش مدیریت سازمان در تغییرات استراتژیک ابتکاری، پژوهش های متعددی با نتایج متشتت شکل گرفته است. هدف این پژوهش فرامطالعه پژوهش های قبلی در قلمرو موضوعی یاد شده است.
روش: برای دستیابی به هدف مقاله، روش مرور نظام مند انتخاب شد و بر اساس آن، مقاله های منتشرشده در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا ۲۱ ژانویه ۲۰۲۱ بررسی شدند. در نهایت ۵۷ مقاله دارای صلاحیت بررسی تشخیص داده شد که تحلیل محتوای این ۵۷ مقاله با روش تحلیل مضمون انجام شد.
یافته ها: نتیجه مرور نظام مند، به دسته بندی مدیریت سازمان به سه بخش هیئت مدیره، مدیرعامل و تیم مدیریت ارشد، میانی و عملیاتی ختم شد. نقش هیئت مدیره، دو مؤلفه «ترکیب هیئت مدیره» و «محوریت هیئت مدیره» را شامل می شود؛ نقش مدیرعامل، مشتمل بر مؤلفه های «شأن و جایگاه مدیرعامل در سازمان» و «تمایلات و نگرش های مدیرعامل» است و در نهایت، نقش «تیم مدیریت ارشد، میانی و عملیاتی سازمان»، سه مؤلفه «جبران خدمات»، «ترکیب تیم مدیریت ارشد، میانی و عملیاتی» و «خاصیت دیالکتیک تباین و تطابق» را دربرمی گیرد. هر یک از مؤلفه های نام برده نیز شاخص هایی را دربردارند که در متن مقاله به آن ها اشاره شده است.
نتیجه گیری: برای هر سازمانی که دغدغه رشد و بقا دارد، اطمینان از این موضوع بسیار مهم و کلیدی است که مدیریت سازمان نقش خود را در اجرای استراتژی ها، به ویژه تغییرات استراتژیک ابتکاری به درستی ایفا می کند یا خیر. این پژوهش با ایجاد دیدگاهی یکپارچه از نتایج پژوهش های مربوط به نقش مدیریت سازمان در اجرای تغییرات استراتژیک ابتکاری، سازمان ها را در دستیابی به چنین اطمینانی یاری می دهد.
The Role of Identity and Architectural Wisdom in The Vitality and Growth of The Tourism Industry in Historical Neighborhoods (Case Study: Hassanabad Neighbourhood, Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Given that identity and wisdom are considered fundamental criteria for sustainability and vitality, incorporating these two elements into the physical structure of a neighbourhood is essential for creating a stable and thriving community. The aim of this research is to examine the role of identity components and wisdom indicators in the architecture of historical neighbourhoods in fostering community vitality. The research method employed in this article is descriptive-analytical, relying on library studies and field observations. Spiritual principles and cultural beliefs form the backbone of a valuable and dynamic architecture. On the other hand, every constructed space serves as an expression of the type of cognition and design assumptions. Cultural foundations provide the basis for shaping space, and the constructive spirituality and characteristics of the built environment depict the essential elements shaping spiritual concepts in the material form of architectural spaces. In architectural wisdom, symbolism plays a more active role in terms of functionality, and the symbolic execution has a greater impact on the efficiency of architectural structures. What this article discusses and investigates are components such as decorations, proportions, unity, appropriate functions in desirable urban land uses, city colour, and geometry in shaping spaces. The unity among the wisdom indicators in the Hasanabad neighbourhood has resulted in residents still experiencing a sense of vitality, emotional connection, and tranquillity in their lives many years after the formation of this neighbourhood.
تأثیر ریسک اقتصادی، مالی و سیاسی بر صادرات صنعتی درون گروهی کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی(OIC)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۹
35 - 73
حوزههای تخصصی:
ریسک های کشوری باعث کاهش مداوم تجارت بین المللی می شود. یکی از حلقه های مفقوده در حوزه مطالعاتی در زمینه الگوهای تجارت بین المللی کشورهای اسلامی فقدان مطالعه منسجم در زمینه بررسی تأثیر ریسک کشوری و هریک از مؤلفه های آن بر الگوهای تجارت درون گروهی این کشورها است. هدف اصلی مطالعه حاضر ارزیابی تأثیر ریسک اقتصادی، مالی و سیاسی بر صادرات صنعتی درون گروهی کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی (OIC) است. این مطالعه الگوهای صادرات درون گروهی این دسته از کشورها را از منظر مدل جاذبه و به روش حداکثر درست نمایی شبه پواسن نما (PPML) طی دوره 2002 تا 2021 مورد بررسی قرار می دهد. نتایج نشان می دهد الگوی صادرات درون گروهی کالاهای صنعتی کشورهای عضو OIC متأثر از اندازه بازار و ریسک سیاسی و مالی کشورهای مبدأ و مقصد، نرخ ارز واقعی، مسافت و مرز مشترک و ریسک اقتصادی کشورهای مقصد است. در این میان متغیر ریسک سیاسی در مقایسه با سایر مؤلفه های تعیین کننده ریسک کشوری به طور قابل توجهی بر الگوی صادرات صنعتی درون گروهی کشورهای عضو سازمان تأثیر منفی می گذارد. تأثیر ریسک اقتصادی فقط برای مقاصد صادراتی منفی ارزیابی می شود ولی تأثیر ریسک مالی برای صادرکنندگان و واردکنندگان کالاهای صنعتی کشورهای عضو داری تأثیر مثبت می باشد. این مطالعه پیشنهاد می کند کشورهای عضو سازمان، به نقش ریسک کشوری به ویژه ریسک سیاسی در شکل گیری الگوهای صادرات صنعتی درون گروهی توجه بیشتری داشته باشند. لذا افزایش توانمندی های نهادی مرتبط با اعتبار صادرات، بازنگری الگوهای ارزیابی ریسک و چگونگی مدیریت آن یک موضوع کلیدی در همکاری های منطقه ای است.
طراحی سیستم انتخاب کانال های توزیع در زنجیره تأمین صنعت نفت با استفاده ترکیب شبکه عصبی- فازی تطبیقی و الگوریتم های فراابتکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق طراحی سیستم انتخاب کانالهای توزیع در زنجیره تامین صنعت نفت با استفاده ترکیب شبکه عصبی- فازی تطبیقی و الگوریتم های فراابتکاری(مطالعه موردی: شرکت ملی پخش فراورده های نفتی مناطق دو گانه آذربایجان-غربی) بوده است. این تحقیق بر اساس هدف تحقیق، توسعه ای- کاربردی بوده و بر اساس روش انجام تحقیق توصیفی- مدلسازی بوده است. جامعه آماری این پژوهش، 190 فروشندگی های محور، سکودار و جایگاه های عرضه سوخت در مناطق دو گانه شمال و جنوب استان آذربایجان غربی بوده که اطلاعات 185 در دسترس بوده است. بنابراین نمونه آماری تحقیق شامل 185 فروشندگی های محور، سکودار و جایگاه های عرضه سوخت بوده است. در این تحقیق از ابزارهای پرسشنامه و اسناد و مدارک در جهت گردآوری داده ها استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تأییدی، شبکه عصبی- فازی تطبیقی در حالت پایه و شبکه عصبی- فازی تطبیقی ترکیب شده با الگوریتم های فراابتکاری ژنتیک و ازدحام ذرات بهره گرفته شده است. در این پژوهش ابتدا سیستم ترکیبی انتخاب کانال توزیع طراحی شده و سپس با استفاده از سیستم طراحی شده بر اساس کمترین خطا، کانال توزیع سنتی و ط رح برندس ازی جایگاه ه ای س وخت، بر اساس نمرات ورودی ارزیابی گردیده است. نتایج نشان می دهد که بهترین سیستم برای انتخاب کانال توزیع، شبکه عصبی- فازی تطبیقی ترکیب شده با الگوریتم ازدحام ذرات بوده است. با مقایسه عملکرد طرح برندسازی و روش سنتی، مشخص گردید که طرح برندسازی عملکرد بهتری داشته و کانال توزیع مناسبی برای شرکت ملی پخش فراورده های نفتی مناطق دو گانه آذربایجان غربی می باشد.