فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱۰٬۸۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابرپروژه به معنای پروژه هایی با دامنه تلاش های گسترده جهت دستیابی به هدف های راهبردی در چهارچوب های کلان زمانی، مالی و کیفی است. ابرپروژه دارای پیامدهای تام، فراگیر و ماندگار است. به این دلیل شناسایی عوامل مرتبط با موفقیت و شکست ابرپروژه حائز اهمیت است. هدف این پژوهش شناسایی یک طرحواره نظری از عوامل موفقیت و شکست ابرپروژه ها با استفاده از رویکرد فراترکیب است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، دارای رویکرد روش شناختی کیفی و رویکرد راهبردی فرامطالعه است. جامعه آماری شامل پژوهش های حوزه مدیریت ابرپروژه، روش نمونه گیری قضاوتی و حجم نمونه برابر 23 است. روش تحلیل داده ها شامل گام های تلخیص و کدگذاری داده ها، تحلیل در سطح موردی، ترکیب در سطح میان موردی و نظریه سازی با فرترکیب است. طرحواره نظری عوامل موفقیت و شکست ابرپروژه دارای 139 مفهوم، 21 زیرمقوله و 6 مقوله است. این مقوله ها شامل سطح محلی، سطح ملی، سطح حاکمیتی، سطح بین الملل، سرمایه در دسترس و فرآیند مدیریت ابرپروژه است. در این طرحواره مقوله های سطح محلی، سطح ملی و سطح حاکمیتی دارای تأثیر متقابل بر یکدیگر است. این مقوله ها همچنین بر مقوله سرمایه در دسترس تأثیرگذار است. مقوله سرمایه در دسترس نیز بر مقوله فرآیند مدیریت ابرپروژه تأثیرگذار است. در پژوهش های حوزه مدیریت پروژه نادیده گرفتن سرمایه های فرهنگی و نمادین با تمرکز صرف بر سرمایه های فیزیکی و اجتماعی امری واضح است. همچنین نادیده گرفتن یا بزرگ نمایی سطح بین الملل بسیار مشخص است. در این پژوهش سطح بین الملل به عنوان یک عامل زمینه ای در شبکه روابط فراعلی عوامل موفقیت و شکست ابرپروژه ها شناسایی شده است.
تأثیر به کارگیری بازی وارسازی بر ارزش ویژه برندهای نوظهور ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
161 - 192
حوزههای تخصصی:
امروزه تولد برندها و کسب وکارهای جدید به شدت درحال افزایش بوده و هرکدام از آنها در صدد شناخته شدن و نفوذ در اذهان عمومی می باشند. در همین راستا یکی ازعوامل بسیار مهم در زمینه محبوبیت و بازاریابی، ارزش ویژه یک برند یا کسب وکار می باشد، ارزش ویژه برند با ایجاد وفاداری در بین مشتریان احتمال انتخاب برند را افزایش می دهد و مشتریان وفادار زیادی را مجذوب خویش می کند. در همین راستا یکی از راه های جذب مشتریان استفاده از فرایند بازی وارسازی هست که در آن ویژگی ها و موارد مربوط به بازی را در یک شرایط غیربازی پیاده سازی می کند تا از این طریق سبب جلب توجه بیشتر افراد به خود شود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها بصورت نیمه تجربی می باشد، به گونه ای که آزمودنی ها به دو گروه آزمایش و کنترل، هر کدام به تعداد 20 نفر تقسیم گردیدند، تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل کوواریانس صورت گرفت؛ ابزار گرد آوری داده ها در این تحقیق استفاده از پرسشنامه ارزش ویژه برند کیم و همکاران (2003) می باشد که توسط یوگاناکان و همکاران (2015) اصلاح گردیده است. برای تعیین میزان پایایی بخش های مختلف از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد، این ضریب برای مجموع متغیرها 0.86 بدست آمد که نشان از پایایی مناسب ابزار پژوهش می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل برندهای نوظهور و جدید ورزشی بود که به تازگی اقدام به ثبت برند و ارائه کالا و خدمات به جامعه مربوطه خود کرده و در صدد نفوذ در اذهان عمومی بودند که دو مورد از این برندهای نوظهور به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان می دهد بین میانگین های تعدیل شده نمرات ارزش ویژه برند برحسب عضویت گروه «گواه و آزمایش» در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری مشاهده نمی شود( 05/0 <P). بنابراین نتیجه گرفته می شود که فرضیه اصلی تحقیق رد شده و بکارگیری بازی وارسازی بر ارزش ویژه برند شرکت های نوظهور ورزشی تاثیر ندارد. میزان این تاثیر معنادار بودن عملی (30/0) بوده است. سایر فرضیه های تحقیق نیز پس از بررسی میزان معناداری آنان رد شده اند. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان می دهد که بکارگیری بازی وارسازی بر ارزش ویژه برندهای نوظهور ورزشی تاثیری ندارد و بهتر است برندهای نوظهور در ابتدای پیدایش خود به علت اعتماد کم مردم به صحت پاداش ها و قرعه کشی های برندهای جدید و نوظهور از بازی وارسازی استفاده ننمایند.
تحلیل ساختار ارتباطی حامیان و سرمایه گذاران و بنگاههای اقتصادی خطر پذیر با شرکتهای دانش بنیان با رویکرد روابط مالی و منابع سرمایه ای
حوزههای تخصصی:
دانش و نوآوری های حاصل از آن به عنوان یکی از مهم ترین عوامل رشد و توسعه اقتصادی هر کشور است که درقالب بنگاه های دانش بنیان با مدیریت وهمت کارافرینان فناورجامعه نمود پیدا می کند، از طرفی ایجاد بنگاه های دانش بنیان علاوه بر وجود زیرساختهای مناسب ، نیازمند دانش و تجربه مدیریتی و منابع مالی است. که در این مسیر تامین مالی این فعالیت ها، به گونه ای که در زمان مناسب و به اندازه کافی و به شیوه درست در اختیار بنگاهها قرارداده شود از اهمیت زیادی برخوردار است ؛ تنظیم ساز و کار درست در نظام مالی برای تامین مالی نوآوری نیازمند چارچوب مناسب برای سیاست گذاری در این حوزه است بنابراین علاوه بر حل مسائل نظام مالی کشور نیازمند طراحی نظام مالی خاص فعالیت های نوآورانه در کشور هستیم ،در این پژوهش با تأکید بر نظریه تامین مالی مرحله ای و منابع سرمایه ای (با ذکرآمار مروری در ایران) و بررسی چارچوب مناسب تامین مالی نوآوری مبتنی بر این ادبیات ارائه شده است سپس با استفاده از روش مطالعه موردی مبتنی بر گزارش های سازمان ها و مرور و مطالعات و مراجعه به خبرگان نظام مالی ایران و همچنین مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بوده که به صورت فیش برداری ا ز مجموعه مجلات داخلی ایرانی وخارجی واقع در سایت های معتبرعلمی و نشریات مورد تأیید وزارت علوم برداشت واستفاده شده است و چارچوب مد نظر برای تحلیل تامین مالی توسعه نوآوری بنگاهها مورد بررسی قرار گرفته است نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد نظام مالی نوآوری در ایران به درستی شکل نگرفته است که این موضوع از یک طرف اشاره به عدم نهادسازی مناسب مانند سرمایه گذاری ریسک پذیر و نبود شرکتهای خدمات فناوری و از طرف دیگر فرآیندهای شکل گرفته داخلی نیز با مسائل جدی مثل عدم تمکن مالی شرکت های دانش بنیان در هر مرحله از چرخه حیات، نبود حوزه اعتبارسنجی،نبود بازارداخلی،عدم دسترسی به بازارهای جهانی محصولات دانش بنیان روبه رواست که الزامات طرحها و بنگاههای نوآورانه به درستی پاسخگو نیستند. به همین دلیل نیازمند بازنگری در سیاستها، نهادها و فرآیندهای تامین مالی طرحها و بنگاههای نوآورانه هستیم.
بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه با نقش میانجی ذهنیت کارآفرینانه (مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
79 - 96
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، موضوع آموزش کارآفرینی مورد توجه بسیاری از پژوهشگران در سراسر جهان قرار گرفته است. عمده ترین دلیل این موضوع، افزایش تعداد کارآفرینان در جوامع مختلف است که باعث کاهش مشکلاتی از قبیل بیکاری، فقر و توزیع نامناسب ثروت شده و نیز منجر به ارتقاء سطح کیفیت زندگی و در نهایت توسعه منطقه ای می شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه با توجه به نقش میانجی ذهنیت کارآفرینانه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 247 نفر دانشجویان شرکت کننده در کلاس های درس کارآفرینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس درترم پاییز سال 1401 بود که از میان آن ها تعداد 150 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و Smart PLS نسخه 3 در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام شد. یافته های حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری، بیانگر این است که آموزش کارآفرینی از راه متغیر میانجی ذهنیت کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه تأثیر غیر مستقیم و معنادار داشته و آموزش کارآفرینی، 35% از تغییرات متغیر قصد کارآفرینانه را به طور غیر مستقیم تبیین می نماید. همچنین متغیر آموزش کارآفرینی به طور مستقیم بر قصد کارآفرینانه تأثیر معناداری نداشت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که آموزش کارآفرینی می تواند زمینه توسعه اقدامات کارآفرینانه را فراهم کند. پژوهش حاضر پیشنهادهای کاربردی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان این حوزه را به همراه دارد.
طراحی مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۵
221 - 262
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش رقابت کسب وکارها، برند کارفرما تصویری ایده آل از سازمان را در ذهن کارکنان فعلی، بالقوه و سایر ذینفعان شکل می دهد و منجر به وفاداری کارکنان می شود. هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران با رویکرد آمیخته می باشد. داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 10 نفر از اساتید، خبرگان حوزه برند و رئیس، معاونین و مدیران مرکز آمار که به صورت هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی با استفاده از فرمول کوکران 340 نفر از مدیران، کارکنان مرکز آمار ایران و شرکت های همکار با مرکز آمار ایران (مشتریان شرکتی) جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده، به روش گراندد تئوری و از طریق کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با استفاده از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی توصیفی استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS 16 و24 Smart PLS انجام شد. آزمون های برازش، نشان از اعتبار مدل داشت. یافته های پژوهش حاضر متشکل از 6 بعد، 17 مؤلفه و 51 گویه به طراحی مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران منج ر شد و در نهایت هفده مؤلفه در تبیین مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران نقش دارند.
نقش عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتماد سازمانی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
193 - 240
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتماد سازمانی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده است. روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (329 نفر) می باشد که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 177 نفر تعیین گردید و روش نمونه گیری به شیوه غیراحتمالی در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه بود که از پرسشنامه های عشق کارکنان به برند و تبلیغات دهان به دهان مثبت کارول و آهوویا (2006)؛ پرسشنامه قصد ترک شغل روزین و کورابیک (1991)؛ پرسشنامه اعتماد سازمانی کاناواتاناچی و یو (2002)؛ و پرسشنامه تعهد عاطفی آلن و مایر (1990) استفاده گردید. روایی ابزار اندازه گیری با استفاده از نظرات خبرگان این حوزه و روایی واگرا و همگرا مورد تایید قرار گرفت و برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده گردید. روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که اعتماد سازمانی بر عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، عشق کارکنان به برند بر تعهد عاطفی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، تعهد عاطفی بر قصد ترک شغل تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتمادسازمانی و قصد ترک شغل نقش میانجی متوالی دارند؛ همچنین، عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتمادسازمانی و و تبلیغات دهان به دهان مثبت نقش میانجی متوالی دارند.
بررسی عوامل مؤثر بر بازار و اثرات اقتصادی تجاری سازی دانش فنی کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
139 - 172
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به اثرات و عوامل موثر بر بازار انتقال دانش فنّی تحقیقات کشاورزی از دیدگاه محققان و خریداران دانش فنی در دو سال 1395 و 1396 با استفاده از روش تحقیق پیمایشی پرداخته شده است. ضریب آلفای کرونباخ، برای سنجش سازگاری درونی پرسشنامه، 84/0 برآورد شده است که همگنی مناسب را نشان می دهد. با بررسی 95 مورد دانش فنی تجاری سازی شده، نتایج نشان می دهد، 8.2 نفر فرصت شغلی ، 20150 میلیون ریال ارزش افزوده ، 475 میلیون ریال صرفه جویی در کاهش مصرف نهاده ها، 254 هزار دلار صرفه جویی ارزی و 938.6 میلیون ریال جذب سرمایه به ازای هر فناوری برآورد شده است. با یک ریال هزینه در تحقیقات فناوری کشاورزی، 5.13 ریال (با احتساب صرفه جوی ارزی ) و 2.43 ریال(بدون احتساب) درآمد در سال دارد. برای 11 سال عمر مفید هر فناوری، 21.6 ریال درآمد برآورد شده است. معافیت مالیاتی، سود بانکی و قوانین حمایتی، مهمترین عوامل موثر بر موفقیت و نرخ بالای تسهیلات بانکی، وجود ضمانت نامه های گوناگون و هزینه بالای تولید ، عوامل موثر بر عدم موفقیت انتقال دانش فنّی سازمان به شمار می آیند.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای دانش بنیان مبتنی بر فناوری اطلاعات در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
101 - 129
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر سهم اقتصاد دیجیتال از کل کیک اقتصاد جهان با شیب تندی افزایش یافته و اقتصاد از منبع محوری به داده محوری در حال گذار است. کسب وکارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات، مهم ترین بازیگران این عصر جدید اقتصاد هستند. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر توسعه این کسب وکارها و اعتبارسنجی یکی از مدل های مفهومی موجود در ادبیات است. تحقیق ازنظر هدف کاربردی بوده و در زمره پژوهش های توصیفی پیمایشی قرار می گیرد. در این پژوهش، یافته های مدل منتخب به همراه چند شاخص دیگر که از مطالعات سایر پژوهشگران استخراج شده در قالب یک پرسشنامه پیاده سازی شده و به صورت الکترونیکی در جامعه ای متشکل از سه گروه مختلف از فعالان این صنعت توزیع شده است. داده های دریافت شده از 232 پرسشنامه تکمیل شده با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته، یافته ها در قالب یک مدل نهایی ارائه گردیده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که توسعه اقتصاد دیجیتال مستلزم توانمندسازی بنگاه های هوشمند و توجه هم زمان به عوامل محیطی است. همچنین، عوامل سیاستی و نقش دولت در توسعه این کسب وکارها بسیار کلیدی بوده، سایر عوامل با اثرپذیری از سیاست های دولت در توسعه این شرکت ها ایجاد اثر می کنند. یافته های این پژوهش می تواند در سیاست گذاری توسعه اقتصاد دیجیتال در کشور و جهت دهی به حمایت های حاکمیت از کسب وکارهای این حوزه مؤثر باشد.
مزایای استفاده از IoT در صنعت ساخت و ساز و پروژه های ساختمانی
حوزههای تخصصی:
اینترنت اشیا (IoT) به عنوان حوزه مهمی در نظر گرفته می شود که در زمینه تلاش های دیجیتال سازی مرتبط با عصر چهارم ساخت و ساز به سرعت در حال تکامل پیدا کردن است. در این مقاله قصد داریم کاربردهای اینترنت اشیا را در چارچوب صنعت ساخت و ساز در مراحل منتخب چرخه عمر تاسیسات یعنی مرحله ساخت و ساز و مرحله عملیاتی مورد بررسی قرار دهیم. به طور ویژه، نمونه هایی از کاربردهای این حوزه جمع آوری شدند و مورد بحث قرار گرفتند و در نهایت تحلیل ما با کمک چندین مقاله مروری مرتبط با یک مبحث مشخص تکمیل شدند. نتایح تحلیل ما نشان می دهند که اینترنت اشیا با توجه به پیچیدگی پروژه های ساخت و ساز و همچنین عمرمفید طولانی مدت تاسیاست می تواند پتانسیل کاربردی گسترده و متنوعی داشته باشد. مفاهیم کاربردی اینترنت اشیا در مراحل چرخه عمر اشاره شده عمدتا متفاوت هستند و برای مثال بر روی مسائل کیفیت، سلامت و ایمنی در چارچوب مرحله ساخت و ساز یا مفاهیم هوشمندی و مدیریت انرژی در چارچوب مرحله عملیاتی تمرکز می کنند. علاوه بر این، ما در تحلیل خود یک موضوع مشترک را برای هر دو مرحله بررسی شده شناسایی کردیم که همان ارتباط متقابل بین اینترنت اشیا و مدل بندی اطلاعات ساختمان است. از آنجا که پیش بینی میکنیم پیاده سازی پروژه های ساختمانی با کمک مدل بندی اطلاعات ساختمان در آینده بیشتر رواج پیدا کند، انتظار داریم که اهمیت این رابطه متقابل بین اینترنت اشیا ومدل بندی اطلاعات ساختمان نیز افزایش پیدا خواهد کرد
واکاوی مؤلفه های توسعه نگرش کارآفرینی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه نظری؛ کاربست رویکرد آمیخته (مورد مطالعه: خبرگان درس کارآفرینی در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
90 - 75
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مطالعه مؤلفه های توسعه نگرش کارآفرینی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه نظری انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ رویکرد، آمیخته ی کیفی- کمی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی بود. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی صاحب نظران، برنامه ریزان و دبیران با سابقه درس کارآفرینی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. فرایند نمونه گیری تا زمانی ادامه پیدا کرد که اشباع داده حاصل شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از فرایند کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل دبیران درس کارآفرینی در مدارس دوره دوم متوسطه در مناطق 1، 4، 5، 6 و 18 شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بودند. تعداد 250 دبیر درس کارآفرینی به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و پرسش نامه محقق ساخته را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار Amos 24 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مؤلفه های توسعه نگرش کارآفرینی دانش آموزان رشته های نظری دارای یک پدیده محوری توسعه ویژگی های شناختی، شخصیتی و مهارتی کارآفرینانه و هفت مقوله داشتن مهارت حل مسئله، نگرش مثبت معلم و دانش آموز به کارآفرینی، قدرت تخیل، انگیزه درونی، ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه، دیدگاه شغلی دانش آموزان و آموزش کاربردی درس کارآفرینی بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که این مقوله ها می توانند ویژگی های شناختی، شخصیتی و مهارتی کارآفرینانه دانش آموزان را تبیین کنند. بنابراین برای توسعه نگرش کارآفرینی در دانش آموزان رشته های نظری بایستی کلیه جوامع ذی ربط به مقوله های مرتبط با ویژگی های شناختی، شخصیتی و مهارتی کارآفرینانه توجه نمایند. برای تحقق توسعه نگرش کارآفرینی در میان دانش آموزان، پیشنهاد می گردد که معلمان به موازات فرایند آموزش و یادگیری به تقویت این مقوله ها بپردازند.
شناسایی عوامل موثر بر انتخاب مقصد گردشگری شهری درمناطق ساحلی (مطالعه موردی: شهر آستارا)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سنجش عوامل موثر بر انتخاب مقصد گردشگری شهری در مناطق ساحلی تدوین شده است.. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، پیمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری گردشگرانی است که در مرداد 1397 در مکان های گردشگری شهر آستارا در استان گیلان در دسترس بودند. روش شناسی : روایی و پایایی پرسشنامه ها بررسی گشت و به منظور تحلیل داده ها از SPSS و آزمون های آمار ناپارامتری استفاده شد. یافته ها : با توجه به یافته های تحقیق، تاثیر تداعی برند بر انتخاب مقصد گردشگری، ضرایب مسیر 89/0 به دست آمد که اثر مثبت میان این عوامل را بیان می کند. با توجه آماره T (19) در سطح 95 درصد معنادار است و این نکته بیانگر آن است که کیفیت ادراک شده به میزان 76/0 انتخاب مقصد گردشگری را تبیین می کند. رابطه خطی بین مولفه ها معنادار است (000/0 p≤ ) تحلیل معادله رگرسیون نیز نشان می دهد که از بین عوامل موثر بر انتخاب در مقصد گردشگری به ترتیب کیفیت درک شده برند مقصد (0518/0 = p ، 01/4 = β) و تداعی برند مقصد (0356/0 = p ، 06/2 = β) بیشترین تاثیر را در مقصد گردشگری دارند. نتیجه گیری و پیشنهادات : نتایج نشان داد که بین عوامل موثر در مقصد گردشگری ارتباط معناداری وجود دارد. کیفیت ادراک شده عامل اصلی در انتخاب مقصد گردشگری است و تاثیر قابل توجهی بر سایر ابعاد ویژه برند دارد. شاخص کیفیت درک شده در مقصد گردشگری به طور مستقیم انتخاب مقصد گردشگری را تحت تاثیر قرار می دهد.
نوآفرینی در گردشگری از طریق مشارکت در مسئولیت های اجتماعی، بازاریابی رابطه ای و خلق ارزش پایدار
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بحث و گفتگو درمورد نوآوری گردشگری می پردازد که توسط میزبانان اقامتگاه اشتراکی توسعه یافته و براساس نتایج حاصل از خلق ارزش مشترک میهمانان می باشد. در این فرآیند، بازاریابی رابطه ای جنبه اصلی مدل های کسب وکار همتا به مهتا می باشد که به عنوان شتاب دهنده نوآوری تجزیه و تحلیل می شود. نویسندگان 30 مصاحبه جامع با میزبانان پرتغالی اقامتگاه های Airbnb برای درک ادغام خلق ارزش مشترک مهمانان از طریق سازوکار های رابطه ای در نوآوری کسب و کارهایشان ، انجام دادند. این نتایج حاکی از آن است که در طول اقامت میهمانان یک بازاریابی رابطه ای نزدیک با آنها برقرار شده است. این واقعیت برای خلق مشترک تجربه گردشگری و برای افزایش نوآوری در خدمات اقامتگاه مهم می باشد. نتایج اصلی نوآوری تدریجی هستند و مربوط به تجهیزات و امکانات ارائه شده و مشارکت با سایر کسب و کارها می شوند. این فقط از طریق کاربری که محتوای بررسی های آنلاین را ایجاد کرده رخ نمی دهد، بلکه با رابطه بین فردی ثابت بین میزبان ها و مهمان ها نیز ایجاد می شود.
شناسایی و اولویت بندی مولفه ها و شاخص های موثر بر اینشورتک برای کسب و کارهای نوپا در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی شناسایی و اولویت بندی مولفه ها و شاخص های موثر بر اینشورتک برای کسب و کارهای نوپا در صنعت بیمه می باشد. روش تحقیق این پژوهش، از نوع تحلیل آمیخته می باشد. در مرحله کیفی با استفاده از تحلیل محتوا و کد گذاری باز و محوری به شناسایی مولفه ها و شاخص ها پرداخته شده و در ادامه با کد گزاری گزینشی روابط میان مفهوم، ابعاد و مؤلفه های مشخص شده است. در مرحله کمی با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به شیوه تحلیل و مسیر و تحلیل عاملی تاییدی به توصیف مولفه های شناسایی شده پرداخته شده است. جهت بررسی پایایی متغیرهای تحقیق از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی مرکب و همچنین جهت تأیید روا بودن مدل های اندازه گیری از روایی همگرا استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که مولفه های شناسایی شده شامل؛ شناسایی فرصت های موجود، بازار شناسی، فضای رقابتی،تبادل اطلاعات، تنوع و نوآوری، دانش مشتری، مدیریت ریسک، استراتژی قیمت گذاری، مشارکت در سرمایه گذاری، تبلیغات، منابع فناوری سازمانی و فناوری اطلاعات بوده و در کنار مشخص شدن مولفه های مرتبط و موثر، نحوه ارتباط آنها نیز مشخص و همچنین 79 شاخص شناسایی و مورد تایید خبرگان قرار گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش مولفه های شناسایی فرصت ها و مشارکت در سرمایه گذاری و تبلیغات بر تنوع و نوآوری و مدیریت ریسک و استراتژی های قیمت گذاری و دانش مشتری تاثیر خواهد داشت و از این طریق بر تبادل اطلاعات و بازار شناسی و فضای رقابتی تاثیر گذار می باشند.
ارتباط بین مشارکت مشتری در ایجاد ارزش کسب و کار و وفادارسازی مشتری
حوزههای تخصصی:
مشارکت مشتری در ایجاد ارزش برای سازمان ها تحت شرایط بازار نوین، به عنوان عاملی شناخته شده است که شرکت ها را مقدور می سازد در رقابت پابرجا بمانند. هدف این مقاله نشان دادن روابط بین مشارکت مشتری در ایجاد ارزش و وفاداری مشتری است. با توجه به ماهیت نامنسجم مطالعات انجام شده در این زمینه بر مبنای نتایج تحلیل ادبیات، مدل مفهومی روابط بین مشارکت مشتری در ایجاد ارزش و وفاداری ساختاربندی می گردد. روابط بین مشارکت مشتری در ایجاد ارزش و وفاداری مشتری به شیوه یکپارچه یعنی از طریق روابط مستقیم و غیرمستقیم بین دو ساختار تحلیل می گردد.
تأثیر عملکرد شورای حل اختلاف بر اطاله دادرسی در پرونده های حقوقی و کیفری
حوزههای تخصصی:
از مشکلاتی که سیستم قضایی ایران با آن دست و پنجه نرم می کند اطاله دادرسی و مشکلات آن است. اگر بخواهیم پیشینه این مشکل را مورد بررسی قرار دهیم باید برگردیم به همان زمانی که سیستم قضایی و دادگاه ایران تاسیس شد.این مشکل نه تنها طرفین یک دعوی یا شکایت را رنج داده و کلافه می کند، بلکه باعث آزار خود کارکنان و قضات سیستم نیز می شود. از عواملی که باعث اطلاله دادرسی شده و می توان گفت که مهم ترین عامل ایجاد آن هم است، کثرت و زیادی پرونده های مطروحه در مراجع قضایی است. مشکل اطاله دادرسی که در سیستم قضایی کشور ما ایجاد شده است باید از سوی رئیس قوه قضاییه حل شود و برای حل آن به خوبی چاره اندیشی بشود.از دیگر عواملی که ممکن است موجب اطاله دادرسی در مورد پرونده شود، سرخود عمل کردن طرفین دعوی و عدم اخذ یک وکیل یا مشورت با مشاور حقوقی است. هدف از این پژوهش بررسی، تأثیر عملکرد شورای حل اختلاف بر اطاله دادرسی در پرونده های حقوقی و کیفری، بود که بصورت توصیفی و کمی انجام شد.نتایح پژوهش حاکی از تایید سوالات پژوهش بود و در این راستا شوراهای حل اختلاف در سراسر کشور تشکیل شد . کاهش اطاله دادرسی و صلح و سازش بین طرفین از دیگر اهداف این شوراها است. از جمله محاسن شوراهای حل اختلاف : کاهش مراجعات مردم به محاکم قضایی، رفع اختلافات محلی، حل و فصل اموری که ماهیت قضایی ندارد یا از ماهیت قضایی کمتری بر خوردار است،
راهبردهای ارزش گذاری فناوری استارتاپ های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی ابعاد و تبیین راهبردهای ارزش گذاری فناوری استارتاپ های ایرانی است. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و بر اساس شیوه گردآوری داده ها، با رویکرد پژوهش کیفی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل صاحب نظران، سیاست گذاران، مشاوران و مدیران عامل فعال در زیست بوم استارتاپی ایران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس 10 نفر انتخاب شدند، همچنین با استفاده از روش تحلیل محتوای مصاحبه، تحلیل شده است. براساس یافته های مطالعه 7 مقوله فرعی در مقوله اصلی راهبردها شناسایی شدند. این مقوله های فرعی شامل توسعه و ترویج گفتمان ارزش گذاری فناوری، تبدیل دانش موجود در حوزه فناوری به دانش مطلوب و قابل ارزش گذاری، رهبری و مدیریت ایده، سیستم جامع ارزیابی فناوری، فرهنگ سازی، رگولاتوری و تنظیم گری در بازار فناوری و بومی سازی ارزش گذاری فناوری بوده است. بنابراین این راهبردها، در عین توجه به مسائل محیطی و فرهنگی ایران، می توانند به توسعه و پیشرفت استارتاپ های ایرانی در فرآیند ارزش گذاری فناوری کمک کنند و نقش مهمی در توسعه اقتصادی کشور ایفا کنند.
تحلیل موانع فراروی کارآفرینی زنان روستایی استان کرمانشاه؛ کاربرد نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
43 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تحلیل موانع فراروی کارآفرینی زنان روستایی در استان کرمانشاه می باشد که با استفاده از رویکرد کیفی و با روش نظریه بنیانی انجام پذیرفت. به این منظور، 18 نفر از زنان کارآفرین روستایی در استان کرمانشاه با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و نظری، انتخاب شدند و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. تکنیک مورد استفاده برای جمع آوری داده ها شامل مصاحبه عمیق انفرادی و یادداشت برداری میدانی بود. بر اساس یافته ها، شرایط علّی شامل (نداشتن سرمایه و پس انداز کافی، نداشتن توانایی ریسک پذیری به واسطه عدم پشتوانه مالی، دسترسی نداشتن به منابع اولیه و...)، شرایط زمینه ای شامل (سازه های نامناسب آموزشی، مدیریتی، اجتماعی و ارتباطی - اطلاعاتی)، شرایط مداخله گر شامل (موانع سیاستی - قانونی و موانع حمایتی)، راهبردهای به کار گرفته شده به وسیله جامعه مورد مطالعه شامل (پایین آمدن اعتماد به نفس، رها کردن کسب و کار در نیمه راه و...) و پیامدها شامل (عدم ایجاد جوّ کارآفرینانه در روستا، وابستگی به سرپرست خانوار) از نتایج این پژوهش بودند. هم چنین نتایج نشان داد که زنان روستایی برای اقدامات کارآفرینانه با موانع مختلفی روبه رو هستند که سبب کاهش میزان رفتارها و اقدامات کارآفرینانه و در نهایت افزایش میزان وابستگی آنان به سرپرستان خانوار روستایی در استان کرمانشاه شده است. بر اساس نتایج، ارائه تسهیلات مناسب، برگزاری کلاس های آموزشی، آگاهی بخشی به زنان روستایی نسبت حقوق فردی و اجتماعی خود و معرفی سازمان های حمایت کننده از آنان پیشنهاد می گردد.
روند تولید ابتکارات کارآفرینانه اجتماعی با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
97 - 114
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی اجتماعی به معنی فعالیت های خلق ارزش اجتماعی نوآورانه است. محققان تأیید کرده اند که این پدیده، منجر به توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی می شود. ماهیت زمینه ای کارآفرینی اجتماعی ایجاب می کند که برای توسعه آن در هر زمینه خاص، ابتدا فرایندها و سازوکارهای خاص آن شناخته شوند؛ بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که ابتکارات کارآفرینانه اجتماعی در یک کشور در حال توسعه مانند ایران چگونه شکل می گیرند؟ برای این منظور از رویکرد کیفی و از روش نظریه داده بنیاد استفاده شده است. مصاحبه عمیق با ۹ نفر کارآفرین اجتماعی که فرایند مورد مطالعه را تجربه کرده اند، انجام شد. تحلیل ساختار ارزش ها و تعاملات کارآفرینان اجتماعی با دیگران از دوران کودکی تا لحظه ایجاد ابتکار اجتماعی توسط آنان منجر به شکل گیری نظریه بنیانی شد. الگوی به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد مقوله اصلی که منجر به ایجاد ابتکارات کارآفرینانه اجتماعی می شود گرایش فرد به فعالیت های مسئولانه اجتماعی است که ایجاد ابتکار اجتماعی را مطلوب می کند. چنانچه چنین فردی تحت تأثیر شرایط واسطه ای و محیطی ویژه، ایجاد ابتکار اجتماعی را امکان پذیر بیابد، راهبردهای ویژه ای را در پیش می گیرد که در نتیجه آن ها، ابتکار کارآفرینانه اجتماعی جدید، شکل می گیرد. بر اساس نتایج، تقویت حس مسئولیت اجتماعی افراد نسبت به مسائل اجتماعی از طریق افزایش آگاهی پیشنهاد می گردد.
تشخیص اجتماع در شبکه های اجتماعی با رویکرد یادگیری عمیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
83 - 112
حوزههای تخصصی:
تشخیص اجتماع یک موضوع مهم در تحلیل شبکه های اجتماعی می باشد و برای درک ساختار شبکه های پیچیده ضروری است. در تشخیص اجتماع هدف، شناسایی گروه هایی است که گره های گروه به طور متراکم با هم در ارتباط هستند. در این تحقیق، ضمن ارائه معماری جامع و یکپارچه ای از روش های تشخیص اجتماع با یادگیری عمیق، از تکنیک های یادگیری عمیق برای کنترل داده های گراف با ابعاد بالا استفاده شده است. روش های کلاسیک تشخیص اجتماع برای شبکه های با ابعاد پایین مناسب هستند. از این رو، کاهش ابعاد شبکه های پیچیده موضوع مهمی در تشخیص اجتماع به شمار می آید. در این تحقیق، ابتدا ماتریس شباهت جدیدی از توپولوژی شبکه برای آشکار کردن اتصالات مستقیم و غیر مستقیم بین گره ها ایجاد می شود. سپس یک خودمرزگذار پشته براساس یادگیری بدون نظارت برای کاهش ابعاد طراحی شده است. پس ازآن الگوریتم های مختلف خوشه بندی تست و برای تشحیص اجتماعات به کار برده می شوند. ارزیابی مدل پیشنهادی تحقیق، با انجام آزمایش های متعدد بر روی معیار استاندارد و شش مجموعه داده واقعی کاراته، دلفین ها، فوتبال، کتاب های سیاسی،کرا و شهروند مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج ارزیابی روش پیشنهادی، در مجموعه داده فوتبال در مقایسه با دوازده الگوریتم مطرح به کار رفته در تحقیقات گذشته دقت بالاتری در شناسایی اجتماعات دارد و در سایر مجموعه داده ها در مقایسه با سیزده الگوریتم بهبود قابل توجهی را نشان می دهد.
چارچوب عوامل مؤثر بر بلوغ هوشمندی کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلوغ هوشمندی کسب وکار، نتیجه ای از تکامل و پیشرفت فناوری و رویکردهای مدیریتی است که با استفاده از تکنولوژی های پیشرفته مانند هوش مصنوعی و تحلیل داده ها، به ارائه اطلاعات دقیق، تحلیل های پیش بینی و بهبود تصمیمات در سازمان ها کمک می کند. علی رغم بلوغ فنی که کارایی و عملکرد سازمان ها را در طول زمان بهبود می بخشد، هوشمندی کسب وکار فاصله زیادی تا تبدیل شدن به روند اصلی در سازمان ها دارد. باتوجه به پژوهش های متعدد در حوزه هوشمندی کسب وکار، هدف این پژوهش ارائه چارچوب عوامل مؤثر بر بلوغ هوشمندی کسب وکار با استفاده از رویکرد فراترکیب بود. به منظور رسیدن به چارچوبی جامع که دربرگیرنده همه عوامل بلوغ هوشمندی کسب وکار باشد، 221 پژوهش علمی مرور شدند. کدهای مربوطه با استفاده از تحلیل محتوا در روش فراترکیب استخراج شدند. مقوله ها با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری جامع، سطح بندی شدند و تأثیرگذارترین آنها مشخص شدند. یافته ها نشان می دهند که در مجموع 93 کد استخراج شده که در 6 مقوله تقسیم شدند. این مقوله ها شامل عوامل سازمان و مدیریت، محیط، زیرساخت فناوری، منابع انسانی – دانش، مدیریت داده و تحلیل داده هستند. مقوله های زیرساخت فناوری، مدیریت داده و تحلیل داده در سطح سه قرار گرفتند و بیشترین تأثیر را بر بلوغ هوشمندی کسب وکار دارند.