ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
۱۶۴۱.

افسون زدگی سوژه های هیستریک در دوران پساحقیقتِ کرونا و رسانه های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پساحقیقت کرونا سوژه هیستریک رسانه نیچه لکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۴ تعداد دانلود : ۲۶۵
مقاله حاضر با مفهوم پساحقیقت در معنای نیچه ای آغاز می شود و با مفهوم افسون زدگی در شکل دلقک نیچه خاتمه می یابد. ضمن شرحِ چگونگیِ رویاروییِ انسانِ امروزی با پساحقیقت، همچون حقیقتی ناحقیقی در دوران کرونا، و متمایزکردنِ مفهوم پساحقیقت از آنچه رسانه ها خبر جعلی می نامند، پرسش های تحقیق این چنین مطرح می گردند که در رویارویی با مفهوم پساحقیقت چه سوژه هایی برساخته می شوند؟ و این سوژه ها چگونه برساخته می گردند؟ با بهره گیری از رویکرد و روش روان کاوانه لکان، به اثبات این فرضیه می پردازم که سوژه های بر ساخته شده سوژه هایی هیستریک هستند که در چرخش گفتمانی پدید می آیند و با پرسش از دال ارباب حفره آن را برملا می سازند. سوژه هیستریک، با برملاساختن فقدان در دانشِ دیگریِ بزرگ از افسانه و ناحقیقی بودن حقیقت آگاهی پیدا می کند. بدین ترتیب، میل پیشازبانی اسطوره ای (دلتا) را که گفتمان رایج به عقب رانده بود دوباره به جریان می اندازد. باتوجه به جریانِ مجدد اسطوره ها، سبقت آن از گفتمان رایج و پیوندی که با مطالعات اسطوره شناختی در فضای روان شناختی تحلیلی یونگ به وجود می آورد، به این پرسش کلی پاسخ می دهم که افسون زدگی در عصر اطلاعات و رسانه های مجازی چگونه است و حرکت به سویِ افسون زدگی در دوران پساکرونا چگونه صورت می گیرد و چه کهن الگوی روان شناختی ای فرافکنی می شوند؟ درنهایت، افسون زدگیِ سوژه ها در دوران رسانه های مجازی با کهن الگوی جست وجوگر و در دوران پساکروناییِ پیشِ رو با دلقک نیچه ای فرافکنی می گردد.
۱۶۴۲.

تدارک رویکردی نو به فلسفه تعلیم و تربیت: اقتضاء تحولات فناورانه عصر حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه تعلیم و تربیت رویکرد نوین فناوری همگرایی فناوری و فلسفه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۷ تعداد دانلود : ۳۱۰
فلاسفه تعلیم و تربیت امروزه با این پرسش اساسی مواجه اند که چگونه می توان از یک نظام فلسفه تعلیم و تربیت کارآمد سخن گفت و چگونه می توان آن را از وضعیت بی عملی رخوت آمیزی که اکنون بدان گرفتار است نجات داد، تا این نظام بتواند نقش موثرتر و کارآمدتری در هدایت نظام تربیتی چنانکه از آن انتظار می رود، ایفا نماید. یکی از معضلاتی که باید در این ارتباط بدان اشاره نمود، کم توجهی فلاسفه تعلیم و تربیت به تحولاتی است که در عصر حاضر و در عرصه فلسفه ورزی و همچنین در عرصه فناوری در حال پدیدآیی است. این یک واقعیت است که امروزه فلسفه ورزی بدون توجه به ملاحظات فناورانه آن و همچنین پرداختن به فناوری بدون توجه به ابعاد فلسفی آن (چنانکه در رویکرد سنتی به فلسفه ورزی حاکم است)، منسوخ شده است. دیگر نه می توان به تفلسف منتزع از واقعیات فناورانه پرداخت و نه به پژوهش های فناورانه و بدون تامل پیرامون ملاحظات فلسفی آن. این مقاله در پی بررسی چرایی ضرورت اتخاذ رویکرد نوین در فلسفه ورزی تربیتی است که غفلت از آن موجبات بی عملی فلسفه تعلیم و تربیت و دور ماندن از نقش آفرینی های واقعی و اصیلی است که از فلسفه و فلاسفه تعلیم و تربیت در عصر حاضر انتظار می رود
۱۶۴۳.

لوگوس هراکلیتوس از منظر پدیدارشناسیِ آغازِ دیگرِ مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لوگوس هراکلیتوس هایدگر سرآغاز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۹ تعداد دانلود : ۴۲۹
بی تردید هراکلیتوس و پارمنیدس از منابع فکری دایمی اندیشه هایدگر هستند. آنچه به این دو جایگاهی ویژه در اندیشه هایدگر بخشیده است، تلقی خاص هایدگر از حکمت سپیده دمانی این دو و نقش تفکر ایشان در گشودن راهی دیگر در تفکر است. به زعم هایدگر تلاش برای جست وجوی سرآغازهای دیگر برای تفکر، سرآغازهایی که برخلاف سرآغاز متداول تاریخ متافیزیک به صورت بندی سوژه-ابژه نمی انجامد، عاجل ترین وظیفه پیشاروی تفکر اصیل است. از وجهه  نظر او، ماهیت دسترس ناپذیر تفکر این حکما، برخلاف رای مختار ارسطو ناشی از لکنت زبان (اشاره به متافیزیک، 993a15-17 که ارسطو پیشاسقراطیان را به کودکانی ناتوان از سخن گفتن صحیح تشبیه می کند و در متافیزیک 988a22-23 آن ها را متهم به ابهام در سخن می کند ) μέν ἀμυδρως() و ناآزمودگی ایشان (اشاره به متافیزیک، 985a13-14 که ارسطو پیشاسقراطیان را به مردان ناآزموده جنگی تشبیه می کند) نیست. بلکه بدان جهت است که سرآغاز در اصالت خاستگاهیش بیش از هر جای دیگر در اندیشه این حکما به آشکارگی رسیده است. در این میان لوگوس هراکلیتوس، از نظر هایدگر جایگاهی ممتاز دارد؛ به طوری که تفسیر صحیح لوگوس نزد هراکلیتوس وجوهی از سرآغاز اصیل اندیشه را برای ما آشکار می کند. در این مقاله با تفسیر هایدگر از این مفهوم بنیادین تفکر هراکلیتوس همراه می شویم تا به این پرسش بنیادین تحقیق نزدیک تر شویم: جایگاه لوگوس در اندیشه هراکلیتوس چیست و آن چگونه می تواند مطلع سرآغازی دیگر شود؟
۱۶۴۴.

شناخت بی واسطه از خداوند در اندیشه اسپینوزا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت خدا اسپینوزا ملاصدرا علم شهودی علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۶ تعداد دانلود : ۳۲۷
اسپینوزا و ملاصدرا دو فیلسوف با مبانی فکری متفاوت هستند که به مسئله شناخت بی واسطه از خداوند توجه کرده اند. با توجه به تفاوت های انکارناشدنی میان ایشان، زمینه هم سخنی میان آنها در صورتی فراهم می شود که اولاً آن دسته از ویژگی های هستی شناختی متعلَّق شناخت که در شناخت بی واسطه نقش اساسی دارند، مشخص شود. در این خصوص می توان از عدم تناهی در اندیشه اسپینوزا و فاقد ماهیت و فوق تمام بودن در اندیشه ملاصدرا نام برد. ثانیاً چیستی شناخت بی واسطه و نیز ویژگی اساسی آن در ارتباط با متعلَّق مذکور توصیف و تحلیل گردد. از نظر اسپینوزا، ویژگی محوری این نوع شناخت درستی و مطابقت کامل آن با متعلَّق است، اما در نگاه ملاصدرا شناخت بی واسطه از خداوند محدود به وعای وجودی ادراک کننده می شود. مقایسه دیدگاه های اسپینوزا و ملاصدرا بیانگر آن است که مطابق نظام فلسفی هر یک شناخت بی واسطه برترین نوع شناخت است که به برترین موجود تعلق می گیرد. آنچه اسپینوزا و ملاصدرا را در مواجهه با مسئله مذکور از هم متمایز می سازد نخست موسع یا مضیق بودن معنای واسطه است؛ دوم ناسازگاری موجود در اندیشه اسپینوزا درباره شناخت بی واسطه تامّ از خداوند و سازگاری اندیشه ملاصدرا در این زمینه است.
۱۶۴۵.

تحلیل انتقادی احکام اجزای قضایای شرطیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قضایای شرطیه اجزای قضایای شرطیه صدق و کذب ابن سینا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۲۲۶
در قضایای شرطیه گفته می شود این قضایا از ترکیب دوم مفردات تشکیل می شوند. بدین ترتیب هر قضیه شرطیه دست کم مرکب از دو قضیه حملیه است که اجزای آنها محسوب می شوند. این اجزاء براساس نظر منطق-نگاران پس از ورود حروف شرط بر سرآنها، خاصیت قضیه بودن و خبریت را از دست داده و به همین جهت متصف به صد141ق و کذب نیز نمی شوند؛ زیرا این دو وصف از عوارض ذاتی خبر هستند. اما تامل در اجزای قضایای شرطیه نشان می دهد که این اجزاء در زمانی که جزء قضیه شرطیه تلقی می شوند، خصوصیت و حکم خبریت و اتصاف به صدق و کذب را همچنان دارا هستند و با همین معیار و چگونگی رابطه میان آنها، صدق و کذب قضایای شرطیه تحصیل و تعیین می شود. این نوشتار با رویکرد تحلیل گزاره ای، به این نتیجه می رسد که اجزای شرطیات به عنوان طرفین منفصله یا مقدم و تالی در متصله، از وصف صدق و کذب برخوردار هستند و به همین دلیل از خبریت خارج نمی شوند. در نتیجه در ضمن قضایای شرطیه نیز همچنان به عنوان قضیه ملاحظه می شوند.
۱۶۴۶.

استحالۀ زبان و پرسوناژ در ادبیات نمایشیِ ساموئل بکت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استحاله انتظار و اضطراب تئاتر نو ساموئل بکت یأسِ فلسفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴ تعداد دانلود : ۳۴۶
آغاز دهه پنجاه در سده بیستم میلادی تولد ادبیات نمایشی (اوژن یونسکو، 1950، آوازه خوان طاس) از جنس دگر و تفسیرگریزی است که رویکردی تازه به ادبیات و نمایش نامه نویسی دارد. این جریان ادبی مدرن، ضمن گسست عمیق با تئاتر بورژوایی سنتی، بیش از آنکه به بازنمود خود واقعیت بسنده کند، سعی در ترجمان قهقرا و ابتذال زبانِ بیان آن را داشت. البته این مسئله متاثر از نابودی ارزش های کهن انسانی- اومانیستی بود که در محافل ادبی (بویژه دایره تئاتر آبزورد) منجر به طرح سئوال اساسی و فلسفی زیر گردید: آیا هستی نامفهوم و بی معنا شده و زندگی دیگر ارزش زیستن ندارد؟ شایان ذکر است، اتفاقات تکان دهنده سیاسی – اجتماعی و بینشی در فاصله سالهای 1945 - 1939 در ممالک غربی اندیشه انسان معاصر را عمیقاً تحت تاثیر قرار داده و سمت و سویی بسی متفاوت تر از قبل در ساختار فکری- ادبی و فلسفی او بوجود آورد. در این میان، ساموئل بکت، ادیب شهیر فرانسوی زبان ایرلندی الاصل، در آثار نمایشی خود از دیگر درام نویس دوره یاد شده (اوژن یونسکو، آرتور آداموف و ژان ژنه) پا فراتر گذاشته و با نگاهی عمیقاً فلسفی موضوع کلان ذات بنیادین «بشر در هستی» را نشانه رفته و همه دغدغه او گواه این امر مهم معرفت شناختی است که انسان در زندگی «احساس تنهایی و بی چیزی» می کند. در این پژوهش بر آن هستیم تا در موضوع ساختار شکنی و استحاله زبان و پرسوناژ در آثار نمایشی ساموئل بِکت، از ورای سه اثر شهیر در انتظار گودو، پایان بازی و روزهای خوش تأملی داشته باشیم؛ ادبیاتی که از هر ابزار زبانی و نمایشی ممکن بهره جسته تا مسئله پدیدارشناختیِ بی معنایی هستی را با بیانی مضحک و طنز آمیز، ولی دردناک به روی صحنه نمایش ببرد..
۱۶۴۷.

داشتن شاهد در معرفت شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: داشتن شاهد توجیه حالات ذهنیِ بالفعل باورهای بالقوه شواهدِ ممکن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۴ تعداد دانلود : ۴۷۲
دیدگاه های مختلف در توجیه معرفتی ناگزیر از پاسخ به این پرسش اند که شناسا تحت چه شرایطی یک شاهد را داراست. سه دیدگاه مهم درباره چیستی داشتن شاهد میان معرفت شناسان وجود دارد: دیدگاه افراطی در داشتن شاهد، دیدگاه تفریطی در داشتن شاهد و دیدگاه میانه رو در داشتن شاهد. در این مقاله، در ضمنِ تبیین و ارزیابی ادله ی دیدگاه های سه گانه در داشتن شاهد، به این نظر می رسیم که از طرفی، دیدگاه های افراطی و تفریطی در داشتنِ شاهد قابل دفاع نیستند و از طرف دیگر، تقریری از دیدگاه میانه رو در داشتن شاهد قابل دفاع است. خواهیم دید که این دیدگاه از مشکلاتِ دیدگاه های رقیبش نیز مبرا است؛ از این رو، می توانیم بنابر این دیدگاه در داشتن شاهد، معتقد شویم که p شاهدِ در دسترسِ شناسا مربوط به q در t است اگر و تنها اگر در t یا شناسا بالفعل از p آگاه باشد یا شناسا مستعدِ به یادآوری p هنگامی که تأمل درباره پرسش از صدقِ q می کند، باشد.
۱۶۴۸.

دیدگاه صدرالمتألهین درباره تجرد انسان در قوس نزول و آثار آن بر حیات دنیوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا حیات پیشین حیات جمعی عقلی تجرد تام عالم مثال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۲۶۴
وجود عوالمی قبل از دنیا و حضور انسان و کیفیت حیات وی در آنجا، محل اختلاف فیلسوفان است. در این مقاله با بررسی نظر ملاصدرا که از معتقدان به حضور انسان در چنین عوالمی است، نحوه وجود و تجرد نفس انسان در حیات پیشین و تأثیرات این حضور بر زندگی دنیایی او تبیین می شود. ملاصدرا با استناد به اصل تناظر قوس نزول و صعود و همچنین نظر به آیات و روایات، دو نوع وجود و تجرد برای انسان در قوس نزول بیان می کند که یکی، به صورت جمعی عقلی در عالم عقول و علم الهی، و دیگری جزئی مثالی است. حضور در عوالم پیشین، آثاری بر حیات دنیوی انسان دارد؛ از جمله اینکه فطرت توحیدی پدیدآمده در عالم عقلی به واسطه تجرد تام و حضور برتر معلول در علت فاعلی، سرمایه ای برای وصول به سعادت است. همچنین پیمان اخذشده در حیات پیشین، برای عامه مردم از یک سو و برای خواص از سوی دیگر، لوازمی دارد که در صورت پایبندی به پیمان، بسترساز هدایت الهی خواهد شد. تفاوت انسان ها در حیات پیشین که از تفاوت طینت ها و جایگاه آنها به وجود آمده است، می تواند به عنوان یکی از عوامل تعیین رفتار و اهداف افراد در کنار سایر عوامل محیطی و ارادی مؤثر باشد.
۱۶۴۹.

سمنتیک اسامی داستانی؛ گذرگاه برگشت از انقلابِ کپرنیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه ی معنا بیان معنی مدلول نوئما افلاطونگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۲۰۳
روش جناب کریپکی در نمایشِ عدم انطباقِ متافیزیک و معرفت شناسی معرفی نمونه های نقض است؛ معرفی گزارهای ممکن پیشینی به موازات گزاره های ضروریِ تجربیِ. در بعضی از این نمونه ها مناقشه شده است. آنچه می آید تلاشی است در احیای متافیزیک از طریقِ سمنتیک در حاشیه ی پیشنهادِ کریپکی. در زمینه ی نوشته سعی می کنم ملازمت منطق وُ سمنتیکِ فرگه ایی را با انقلاب کپرنیکی نشان دهم؛ در گام اول از نمایشِ ناکارآمدی پیشنهاد فرگه ایی ها (وصف گرایان؛ فرگه،راسل، ویتگنشتاین و سرل) در سمنتیک اسامی خاص نتیجه می گیرم جز پیشنهاد «جان استوارت میل»(کریپکی، پاتنام، کاپلان، ون اینوِیگن و...) و اتصالِ بی واسطه ی نام وُ نامیده گریزی نیست. در گام دوم از این نتیجه وَ نمایشِ ناتوانیِ وصف گرایی در تفکیکِ اسامیِ بالفعل وُ داستانی غیریتِ وجود وُ تعیّن، و از آنجا غیریتِ متافیزیک وُ معرفت شناسی برمی آید. وقتی وصف گرایی چرخش کپرنیکی را در ضمن داشته باشد؛ پیامدِ تردید در سمنتیکِ وصف گرایانه تردید در چرخش کپرنیکی و الزاماتِ آن خواهد بود.
۱۶۵۰.

قضایای حقیقیه و خارجیه نزد شمس الدین سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خارجیه حقیقیه ذهنیه اخص اعم شمس الدین سمرقندی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵
شمس الدین سمرقندی در دو کتاب قسطاس الأفکار و شرح القسطاس تحلیل هایی از قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه ارائه کرده است که متفاوت از منطق دانان پیش از او است و از این رو، نسبت هایی میان آن قضایا برقرار کرده است که پیامدهای جدیدی در روابط استنتاجی میان آنها دارد. او در موجبه ها، قضیه خارجیه را به «وجود خارجیِ» طرفین و قضیه حقیقیه را به «امکانِ» وجود خارجی طرفین مشروط کرده و قضیه ذهنیه را نامشروط به این دو شرط دانسته است. او هم چنین در موجبه ها، قضیه خارجیه را اخص از حقیقیه و حقیقیه را اخص از ذهنیه برشمرده و به عکس این نسبت ها در سالبه ها حکم کرده است و در بیان این احکام میان کلیه ها و جزئیه ها هیچ تمایزی قائل نشده است. این نسبت های استنتاجی مورد ادعای سمرقندی متفاوت است با نسبت های بیان شده در آثار دیگر منطق دانان مسلمان مانند افضل الدین خونجی و قطب الدین رازی که گویا تنها منطق دانان مسلمانی هستند که صراحتا به این بحث پرداخته اند. در این مقاله به تجزیه و تحلیل مدعیات سمرقندی و نقد و بررسی آنها پرداخته و نشان داده ایم که نسبت های استنتاجی مورد ادعای سمرقندی با مثال هایی که برای قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه می آورد مطابقت نمی کنند و از این رو، از دقت کافی برخوردار نیستند.
۱۶۵۱.

منطق پذیری گزاره های اخلاقی در مکتب توصیه گرایی آر. اِم. هِر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توصیه گرایی جملات امری جملات خبری بخش حکایی (توصیف گر)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۲۸۰
آر. اِم. هِر، بنیان گذار مکتب توصیه گرایی اخلاقی در قرن بیستم است. شالوده آراء این مکتب، پیوند وثیقی با فعلِ فاعل های اخلاقی دارد. از این حیث گزاره های اخلاقی در قالب جملات امری بیان می شوند. از نظر هِر همانطور که جملات خبری، صورتی مدلل و منطقی دارند، بر همین سیاق، جملات امری نیز با تمسک بر بخش حکایی (توصیف گر)، منطق پذیر می شوند. بدین ترتیب می توان از اصل سازواری (عدم تناقض)، اَدات منطقی، و استنتاج جملات درآنها سراغ گرفت. با این اوصاف، هِر با امری کردن گزاره های اخلاقی، نقصان سویه عملی در اخلاق را که از نظریه طبیعت گرایان و شهود گرایان استخراج می شد، برطرف نموده و از سوی دیگر با منطق پذیر کردن جملات امری، از آراء نامدلل احساس گرایان فاصله می گیرد. . . . . . . .. . .. . . . . . . . .. . .. . . .. . .. . . . .
۱۶۵۲.

علامه طباطبایی و نزدیکی به مبانی عرفانی در تبیین ادراک حسی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبایی ادراک حسی عالم مثال شهود مثالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۴ تعداد دانلود : ۲۲۶
تبیین نحوه ادراک از مهم ترین مباحث معرفت شناسی در مکاتب فلسفی است. مُثل افلاطون، تجرید ارسطو، مواجهه ابن سینا، انشا و مشاهده ملاصدرا، عنوان کلی سبزواری و... نمونه هایی از تلاش برای تبیین نحوه ادراک در نفس انسانی بوده اند. در دوره اخیر علامه طباطبایی دیدگاهی متفاوت در ادراک حسی ارائه کرد. به نظر علامه حصول ادراک حسی، مسبوق به شهود حقایق مثالی به علم حضوری است. واقعیت مساوق وجود است و ماهیت اعتباری اضطراری است که از جهت ارتباط نفس با مقدمات طبیعی حاصل شده است. عرفا نیز با تأکید بر وجود واحد مطلق، تعینات و ماهیات را حاصل نسبت و اعتبار معرفی کرده اند. در این مقاله به روش تحلیلی، دیدگاه علامه را تقریر کرده و نزدیکی ایشان به مبانی عرفانی در هستی شناسی و معرفت شناسی را نشان داده ایم. علامه در این نگاه علم حصولی را نه مرتبط با ماهیت خارجی یا حدود وجود مادی که در مواجهه حضوری با وجود، تبیین نموده و از این رهگذر به نگاه عرفان نظری نزدیک شده است.
۱۶۵۳.

جریان شناسی علم الهی و بازتاب آن در نگاه زین الدین کشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا زین الدین کشی سهروردی علم الهی فارابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۲۹۷
زین الدین کشی در رساله تحفه الأصحاب فی معرفه رب الأرباب، همدلانه با حکمت سینوی، معتقد است که خداوند به ذات خود علم حضوری داشته و به اشیای پیش از پیدایش آنها علم تفصیلی حصولی دارد. او در عین حال همگرایانه با حکمت اشراق، بر این باور است که علم خداوند به موجودات پیش از پیدایش آنها، علم اجمالی و پس از پیدایش آنها، علم حضوری تفصیلی است و همه موجودات، با وجود عینی خود نزد او حاضرند. البته علم خدا به اشیا، بدون وساطت صورت های عقلی است. در واقع مبتنی بر رویکرد تطبیق دو دیدگاه یادشده، کشی علم خداوند را علمی حضوری دانسته که خود وجود معلوم برای عالم حاضر است، برخلاف علم حصولی که ماهیت معلوم برای عالم حاضر است. ازاین رو می توان گفت با توجه به معنای جامع علم که حضور معلوم نزد عالم است، کشی علم خداوند را صرفاً از نوع علم حضوری می داند؛ چراکه این معنای علم مبرا از هرگونه نقص و عیب است. افزون بر این، کشی براساس تلفیقی همگرایانه با پیشینیان خود، از راه های مختلفی برای اثبات علم خداوند بهره برده و به نظر می رسد به نحو غیرمستقیم زمینه های ظهور دیدگاه جدید را در آینده فراهم کرده است.
۱۶۵۴.

وجود تکوینی و اعتباری دین از دیدگاه استاد جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دین تکوینی اعتباری مصالح مفاسد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۷ تعداد دانلود : ۵۴۴
مسئله دین همواره مورد توجه پژوهشگران بوده و درباره آن مطالب فراوانی مطرح شده است؛ از طرفی آموزه های دین غالباً به شکل الفاظ اعتباری در دسترس بشر قرار دارد. بر این اساس گذشتگان غالباً دین را به عنوان امری اعتباری معرفی کرده اند. در این میان استاد جوادی آملی متفطن این معنا شده اند که امر اعتباری صرف نمی تواند مانند دین منشأ آثار فراوان باشد. دین مسبوق و ملحوق به امور تکوینی فراوانی است. برخی از این پشتوانه های تکوینی عبارت اند از: انطباق با نظام تکوینی جهان و مراحل وجودی انسان؛ انطباق احکام دین با مصالح و مفاسد واقعی امور؛ آثار تکوینی التزام و عدم التزام به دین در روح انسان و در زندگی دنیوی و تجسم آن ها در زندگی اخروی. استاد پس از تفکیک دین از امور اعتباری محض، مطلب جدیدتری را ارائه می کنند و آن اینکه وجود اعتباری دین، نه تنها اعتبار محض نیست، بلکه خود، قسمی از اقسام وجود حقیقی است و تقسیم وجود به حقیقی و اعتباری یک تقسیم فلسفی از جنس تقسیمات وجود است. مقاله حاضر ضمن شرح نظرات استاد در این دو زمینه با بیان چند مطلب انتقادی، به این نتیجه می رسد که ابعاد و لوازم نظریه حقیقی دانستن وجود اعتباری دین چندان روشن نیست.
۱۶۵۵.

مطالعه تطبیقی زیبایی شناسی در اندیشه افلاطون و حکمت سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون سهروردی کمال ادراک زیبایی شناسی و زیبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۴ تعداد دانلود : ۲۹۷
فیلسوفان در طول تاریخ، با یک دید جدیدی به هستی نگریسته و توانسته اند با نظریه های خود تاریخ فلسفه را متحول کنند. از جمله این فیلسوفان، افلاطون و سهروردی هستند. افلاطون و سهروردی هر یک برای ساخت نظام فکری خود از منابع متعددی سود بردند و از آن ها در آثار خود یاد کردند. علت اینکه نظریه های این دو فیلسوف در این پژوهش مطرح شده است، نزدیکی نظریه ها در اندیشه آن هاست. تفکر افلاطونی یکی از منابع مهم سهروردی در دستیابی به نظام فلسفی اش بوده و به وضوح می توان ردپای آن را در آثار سهروردی مشاهده کرد، با این حال وی کوشید تا به آن اندیشه ها با توجه به نظام فکری خاص خود و با یک دید فلسفی بپردازد و حتی آن ها را دستخوش تغییر و تحول کند تا با اعتقاداتش سازگار شود. در این پژوهش، هدف یافتن وجه اشتراک و افتراق در آراء این دو فیلسوف از جنبه زیبایی شناسی است تا از طریق مقایسه و تمایز این اندیشه ها، میزان تأثیرپذیری یک اندیشه و یا تحول آن را در طول زمان بررسی کنیم. لذا، روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای از طریق فیش برداری از کتب مرجع، مقالات و دست نوشته های معتبر می باشد. نتایج نشان داد: افلاطون در تحلیل و بیان حقیقت زیبایی، آن را تناسب و هارمونی، انطباق با فرهنگ یونان، سودمندی و لذت نمی داند؛ بلکه زیبایی را امری فراحسی و عینی می داند که نهایت سیر سالکان و زیبایی ها به آن می انجامد و چنین زیبایی سرمدی، مطلق و فی نفسه و همان ایده و منشأ زیبایی است که به عالم مثل تعلق دارد و اشیای زیبا به اندازه بهره مندیشان از آن، زیبا هستند. از نظر سهروردی، زیبایی به حُسن تعبیر می شود که به جمال و کمال، توامان به یک پدید اشاره دارد، پس هر چه در نهایت کمال قرار دارد، زیباست. همچنین، زیبایی امری عینی است که با عالم خارج منطبق می باشد. روابطی از جمله نورها، رنگ ها و شکل های مختلف (نمودهای عینی) منشأ درک و بروز احساس زیبایی می شود. لذا می توان نتیجه گیری نمود که از دیدگاه افلاطون و سهروردی، زیبایی، لذت ادراک و وصول کمال است که به واسطه عشق تجلی می کند و سبب حرکت می شود.
۱۶۵۶.

انسانی کردن تکنولوژی پزشکی: وجه آشکار شده در پاندمی کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کرونا COVID-19 تکنولوژی انسان زدایی انسانی کردن پزشکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۲۳۹
ویروس کرونا با سرعت زیادی در حال گسترش در جهان است و انسان با تمام توان خود تلاش دارد در برابر این ویروس از خود محافظت کند. آدمی مانند سالیان گذشته تکنولوژی را راه حلی برای برون رفت از این شرایط در نظر گرفته و دست به دامان آن شده است. روش های غربالگری، پیشگیری و درمان مختلفی با استفاده از تکنولوژی گسترش یافته است. استفاده از تب سنج های دیجیتال، ماسک های متنوع، لباس های کامل پیشگیری مانند گان و لباس اورال(Overall) و دستگاه های ونتیلاتور از جمله استفاده های مختلف از تکنولوژی در این راستاست. انسان زدایی تکنولوژی ویژگی ای است که از گذشته نیز مطالب متعددی در باب آن نگارش شده و مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله تلاش شده است با استفاده از دریچه نگاه فلاسفه ای همچون لاتور، فینبرگ و هایدگر به مقوله انسانی کردن تکنولوژی پزشکی بپردازیم و اینکه آیا می توان برای ارتقاء رابطه پزشک و بیمار در این شرایط، تکنولوژی های انسانی ساز را جایگزین تکنولوژی های انسان زدا کنیم یا خیر.
۱۶۵۷.

گفتمان علوم انسانی بومی یا علوم انسانی جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم علوم انسانی گفتمان علمی اجتماع علمی علوم انسانی جهانی علوم انسانی بومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۲ تعداد دانلود : ۳۱۱
دو گفتمان کلان درباره علوم انسانی وجود دارد: اول، گفتمان جهانی علوم انسانی که ریشه در مباحث رابطه علوم انسانی و علوم طبیعی دارد و نسخه واحدی برای علم و از جمله علوم انسانی قایل است. دوم، گفتمان علوم انسانی بومی یا اسلامی که پس از استقلال کشورهای جهان سوم از جمله جوامع اسلامی، مجال بیان یافت. مجادله گفتمانی مزبور در ایران به ویژه پس از انقلاب اسلامی، تجلی بارز یافت که هنوز ادامه دارد. در این مقاله با تمرکز بر ماهیت علوم انسانی و قرائت های مختلف اندیشمندان از این موضوع، این پرسش مطرح شد که ماهیت علوم انسانی- اجتماعی با کدام یک از دو گفتمان جهانی یا بومی- اسلامی قرابت بیش تر دارد؟ پاسخ به سؤال مزبور و حاصل بررسی فرضیه پژوهش با اتکا به روش اسنادی- کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل توصیفی- تحلیلی این شد که با عنایت به ابعاد ماهوی نظام دانش علوم انسانی، یعنی ماهیت دوگانه حقیقی- اعتباری گزاره های آن، هیچ یک از دو گفتمان مزبور به تنهایی قادر به تکفل و هدایت نظام دانش علوم انسانی در کشورهای مختلف نیست. در نتیجه، تعامل دو گفتمان جهانی و بومی علوم انسانی، برای تغذیه ابعاد عام و ثابت و خاص و متغیر نظام علوم انسانی- اجتماعی ضرورت دارد. کیفیت ترکیب تعاملی دو گفتمان جهانی و بومی علوم انسانی در سایه واقعیات و اقتضائات و نیز بر پایه انسان شناسی فلسفی بومی، شاخص پیشرفت یا پسرفت علمی یک کشور می باشد.
۱۶۵۸.

جایگاه حکمت عملی در طبقه بندی دانش ها از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمت عملی علم مدنی دانش قیاسی دانش برهانی اخلاق سیاست فارابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۱۶۸
یکی از مسائل مهم و کلیدی در بحث از حکمت عملی، شناسایی جایگاه آن در طبقه بندی دانش ها است چرا که تصویری کلان و روشن از موقعیت این علم در اختیار می نهد. نوشتار حاضر به جهت نقش ویژه ای که فارابی در نشان دادن هویت، روش و کارکرد حکمت عملی از راه بررسی دانشی آن دارد، به بیان نظام طبقه بندی علوم و جایگاه حکمت عملی در این نظام و نسبت این حکمت با شاخه های آن از نگاه فارابی پرداخته و در این باره با بررسی نگاشته های وی تلاش دارد به ترتیب وجود این سه دیدگاه در آثار فارابی اثبات گردند: 1. حکمت عملی یک دانش قیاسی است و با علوم غیر قیاسی و صرفا عملی (حِرَف و فنون و انواع هنر) متفاوت است. 2. حکمت عملی یک دانش قیاسی برهانی است و با علوم قیاسی غیر فلسفی که از روش برهان بهره نمی گیرند یعنی جدل، سفسطه، خطابه و شعر متفاوت است. 3. حکمت عملی دارای دو جزء اخلاق (صناعت خُلقیه) و سیاست (فلسفه سیاسیه) است و مراد از اخلاق نیز دانش بررسی کننده صرف اخلاق فردی نیست بلکه دانشی است که اخلاق انسان به ما هو انسان در همه حیطه های زیست ارادی بشر را بررسی می کند و مراد از سیاست هم تدبیر اجتماع مدنی مشتمل بر اجتماع های خُرد و منزلی است.
۱۶۵۹.

بررسی تطبیقی موضوع مابعدالطبیعه نزد ارسطو و اسکوتوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مابعدالطبیعه موجود بماهو موجود قرون وسطی ارسطو اسکوتوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵ تعداد دانلود : ۳۴۱
ارسطو در کتاب چهارم و ششم به موضوع مابعدالطبیعه می پردازد. وی در کتاب گاما، مابعدالطبیعه را علم کلی و موضوع آن را موجود بما هو موجود می داند و در کتاب اپسیلن، مابعدالطبیعه را همان فلسفه اولی می داند که موضوع آن موجودات الهی می باشد. بیان های وی در کتاب متافیزیک به همین دو موضوع ختم نمی شود. ارسطو موضوعات دیگری را برای مابعدالطبیعه از قبیل جوهر، جواهر مفارق را نیز مطرح می نماید و همین امر سبب سردرگمی فلاسفه و مفسران بعد از او شد. اسکوتوس در بحث موضوع مابعدالطبیعه رویکردی ارسطوئی – مشائی انتخاب می کند. وی تحت تاثیر ارسطو معتقد است که موضوع مابعدالطبیعه موجود بماهو موجود است با این تفاوت که وی الهیات و علم الهی را جزء علوم عملی در نظر می گیرد و با این تفکر از ارسطو که الهیات را، به عنوان مابعدالطبیعه به معنای خاص و جزئی از مابعدالطبیعه عام در نظر می گرفت، دور می شود. یکی از نتایج تفکر اسکوتوس در بحث موضوع مابعدالطبیعه این بود که برای او خدا اولین و تنهاترین موضوعی نیست که متافیزیسین ها باید بدان بپردازد. این نوع نگاه نتیجه اقانیم سه گانه (تثلیث) مسیحیت بر روی اسکوتوس می باشد و همین امر سبب می شود که وی مابعدالطبیعه ای را جدای از مابعدالطبیعه ارسطو برای خود رقم بزند و به سمت مابعدالطبیعه ابن سینایی روی آورد، البته ابن سینایی که مسیحی شده است. در این نوشتار سعی شده است که به روش تطبیقی به موضوع مابعدالطبیعه از نگاه ارسطو و اسکوتوس پرداخته شود به جهت بیان اشتراکات و اختلافات دو سنت یونان باستان و فلسفه قرون وسطای مسیحی.
۱۶۶۰.

جایگاه و نقش مفهوم اتمسفر در پدیدارشناسی نوین هرمان اشمیتس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اتمسفر پدیدارشناسی نوین فضا احساس تن حال وهوا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۹ تعداد دانلود : ۳۲۸
در مقاله حاضر کوشش می شود مفهوم اتمسفر در نظام فلسفی هرمان اشمیتس، بنیان گذار پدیدارشناسی نوین، واکاوی شود تا از رهگذر این مفهوم راه برای فهم پدیدارشناسی نوین او بر ما گشوده گردد. مفهوم اتمسفر یکی از مفهوم های بنیادین برای فهم نظام فلسفه اشمیتس است، مفهومی که او آن را، با نگاه به چگونگیِ آشکارسازیِ پدیدارشناختی، برای عبور از دوگانه سوژه ابژه و نیز نشان دادن واقعیت های پنهان و مبانی تجربه زیسته واقعیت  به کار می بندد. این اصطلاح علاوه بر کاربردی که پیشتر در علومی هم چون فیزیک و هواشناسی و روان شناسی داشته است، به پدیداری انضمامی اشاره دارد؛ همچنین گواهی بر روشی است که اشمیتس پدیدارشناسی را درک و دوباره طرح ریزی می کند. هدف در این مقاله آن است که با بهره گیری از واکاوی ساختاری مفهوم اتمسفر، پیوند آن را با مفهوم تن به عنوان هسته نظری کار اشمیتس، و فضا و احساس به عنوان دیگر مفهوم های مهم و کلیدی در نظام فلسفه او نشان دهد و سرانجام مقایسه ای میان واکاوی اشمیتس و سایر پدیدارشناسان به ویژه هایدگر از مفهوم حال وهوا به عنوان مفهوم هم پیوند با اتمسفر در سنت پدیدارشناسی انجام دهد. نتیجه به دست آمده از تحلیل در این مقاله نمایان گر جایگاه ویژه مفهوم اتمسفر در نظام فلسفی اشمیتس و نقش مهم آن در پی ریزی روش پدیدارشناسی نوین اوست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان