فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
منبع:
قبسات سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
5 - 25
حوزههای تخصصی:
این نوشتار بر آن است نظریه امر الهی و شبهات و چالش های آن را که مدافع ریشه داربودن اخلاق در دین خداست مورد بحث و بررسی قرار دهد. این نظریه در میان متفکران مغرب زمین از زمان سقراط تاکنون و هم در میان اندیشمندان اسلامی طرفداران خاص خود را داشته است. مطابق این نظریه، ازلحاظ اخلاقی، خوب آن چیزی است که خدا امر کند و بد آن چیزی است که خدا نهی کند. در ابتدا سعی شده است که تعریف های روشنی از اخلاق و دین ارائه شود. منظور از دین، ادیان الهی است که خداوند به پیامبران الهی وحی کرده است که اسلام، تجلی تام و تمام آنهاست و منظور از اخلاق، اخلاق دستوری است که درصدد کشف معیارهای اعمال خوب و بد است. درضمن توضیح این نظریه، شبهات وارد بر این نظریه مطرح شده است. آنها عبارت اند از: 1. راه تشخیص اوامر الهی؛ 2. مسئله الزام در نظریه اوامر الهی؛ 3. خودمختاری در نظریه اوامر الهی؛ 4. بن بست این نظریه. در ادامه، پاسخ های مناسب آنهابه اجمال بررسی شده است به گونه ای که این نظریه با اضافات و تعدیلاتی قابل دفاع باشد.
عشق و اختیار از دیدگاه غلامحسین ابراهیمی دینانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
34 - 54
حوزههای تخصصی:
اختیار را در تعریف، برگزیدن آزادی و رجحان دادن چیزی بر چیزی و عشق را حد افراط دوست داشتن بیان کرده اند. متکلمان در روزگار صحابه به مناظره درباره اختیار پرداخته که حاصل آن تشکیل دو فرقه قدریه و جبریه بوده است، اولین نظریه پرداز شخصی به نام معبد بن عبدالله جهنی بصری که متأثر از سوسن نصرانی بوده دانسته اند و گروهی سرمنشأ مباحث اختیار را علی (ع) برشمرده اند. گفتگو از عشق نیز از قدیم میان شعرا و عرفا و بزرگان مطرح بوده است. رابعه العدویه یکی از زنان سرشناس در طریقت و عرفان آغازگر حدیث محبت و عشق دانسته شده است. انسان مظهر تام خداوند و مختار است پس به ذات اختیار را دارا است، از دیدگاه دکتر دینانی اختیار شامل نوعی آگاهی است که راه رسیدن به کمال خواهد بود و این کمال هدف انسان به حساب آمده است. عشق یک جذبه نیرومند میان عاشق و معشوق به وجود آورده که توانایی انصراف را از عاشق خواهد گرفت اما همین خصوصیت دارای ادراک و آگاهی خواهد بود. باید گفت که رسیدن به مقام عشق بدون برداشتن دو گام اساسی یعنی معرفت و محبت امکان پذیر نبوده و نیز باید دانست قهاریت عشق اختیار را نابود نخواهد ساخت و حاصل آن که میان عشق و اختیار تعارضی نبوده بلکه عشق زیبایی های اختیار را نمایان خواهد کرد. مقاله حاضر رابطه عشق و اختیار را از دیدگاه غلامحسین ابراهیمی دینانی با هدف آشنایی با عقاید این فیلسوف معاصر و دیدگاه کلامی، عرفانی و فلسفی با روش تحلیلی از طریق منابع کتابخانه ای مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد.
Elucidating the Philosophical Foundations of the Wisdom of "Tongue under Control," with an Emphasis on Allameh Javadi Amoli’s View(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
63 - 86
حوزههای تخصصی:
Contemplation and theoretical reflections on the "tongue under control" and how it operates, or the reasons and factors that prevent humans from exercising control, are among the most important topics studied by Islamic scholars. This research seeks to elucidate the philosophical foundations of "tongue under control" with an emphasis on the viewpoint of Allameh Javadi Amoli, using a descriptive-analytical approach and through a library method and referencing their numerous works. Based on such an approach, Allameh Javadi considers the fundamental factor in "tongue under control" to be the spiritual faculties(habits). The novelty of this research lies in the enumeration and explanation of the philosophical foundations of the discussion. Therefore, by employing Quranic verses and the principles of Sadra'i wisdom, such as substantial motion, bodily manifestation of the soul, and the explanation of the embodiment and manifestation of actions on the Day of Resurrection; he has identified the repetition and continuity of actions and their transformation into "habits" as the fundamental factor in the issue of "tongue under control"; in fact, "tongue" is not in our control, but rather in the control of the "habits" Therefore, if piety governs human actions, humans can to a large extent take control of their tongue in the world and in a wakeful state. However, in the world of dreams, near death, and also on the Day of Resurrection, the "tongue" is under the control of habits and temperaments, not us.
تبیین برنامه درسی ترکیبی دروس فلسفه و منطق با استفاده از روش معکوس
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی استفاده از برنامه درسی ترکیبی و استفاده از روش معکوس در دروس فلسفه و منطق اجرا شده است. روش کار: روش پژوهش حاضر، توصیفی _ تحلیلی است. گستره پژوهش، اسناد و مدارک معتبر است. نتایج: استفاده از برنامه ترکیبی در دروس فلسفه و منطق این امکان را فراهم می کند که با استفاده از تکنولوژی، دسترسی به محتوا و منابع آموزشی به سهولت فراهم شود، کلاس درس محدود به مکان و زمان خاصی نباشد و هم چنین توانایی مربیان برای دریافت بازخورد از پیشرفت یادگیرندگان بهبود یابد و از این طریق بتوان بهتر به اهداف دوره های آموزشی دست یافت. با استفاده از روش معکوس و یادگیری الکترونیکی می توان یادگیری اصول و قواعد را در خارج از کلاس درس انجام داد و کلاس درس بر کاربرد این علوم و انجام تمرین و پروژه متمرکز شود. البته با توجه به اینکه یکی از اصلیترین عوامل تأثیرگذار در اثربخشی یادگیری الکترونیکی، به کارگیری شیوه طراحی آموزشی مناسب برای شکل دهی به محیط یاددهی و یادگیری است؛ بنابراین نقش معلم در این برنامه درسی، طراح آموزشی است. طراحی که بتواند محیط جذابی را در کلاس درس حضوری و مجازی ایجاد کند تا مخاطبان با علاقه دروس مختلف را فرابگیرند. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که استفاده از برنامه ترکیبی به همراه روش معکوس، معلمان را توانمندتر و در فراگیران مهارت های تفکر را افزایش می دهد، به گونه ای که می توانند قواعد منطق و دیدگاه های فیلسوفان مختلف را در فهم و حل مسائل مختلف به کار گیرند.
Grasping the Grounds of Thought: The Thing-in-Itself . Actancy and Ecology(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
111 - 138
حوزههای تخصصی:
The Thing-in-Itself has been contentious issue within Kantian philosophy. Initially, it seems like an unfortunate side-effect of Kant’s distinction between phenomena and noumena. This article deals with this issue in a different manner, attempting to re-situate the Thing-in-Itself within Kantian philosophy, albeit from an anthropological rather than a critical angle. The anthropological works of Kant fully recognize that subjectivity and lived experience, as well as a thoroughgoing cognitive gradualism are necessary to “orient ourselves in thinking”. By reading the importance of the Thing-in-Itself from the anthropological viewpoint of Otto Friedrich Bollnow and the Kyoto School philosophy of Ueda Shizuteru, I argue that in all its negativity, the Thing-in-Itself constitutes the outer expanse of thought. Connecting this exposition with contemporary thinking on actancy and ecology, and following the Romantic tradition represented by Schopenhauer and Schelling, I argue that the Thing-in-Itself can be grasped indirectly and non-conceptually. As such, it constitutes the ground of thought. This insight makes Kant’s initially problematic concept directly relevant for our current ecological predicament, through which we realize the necessity for epistemic humility and embracing the unknown or the noumenal dimension that we cannot conceptually represent.
براوئر و گزاره های مطلقاً اثبات ناپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
137-146
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به گزاره های مطلقاً اثبات ناپذیر از دیدگاه شهودگرایی براوئری می پردازیم. بنا به تعریف براوئر، یک گزاره مطلقاً اثبات ناپذیر است هرگاه ذهن آفریننده به عنوان ریاضیدانی ایده آل اثباتی داشته باشد مبنی بر اینکه هم خود آن گزاره و هم نقیض آن از منظر ساختی اثبات ناپذیر است. براوئر نشان داده است که وجود چنین گزاره هایی ممکن نیست. مارک فان آتن در کتاب خود در مورد براوئر و شهودگرایی، اثبات کوتاه براوئر در این مورد را بیان کرده و شرح و تفصیل داده است. مترجم فارسی این کتاب نیز به دو شکل مختلف این اثبات را بازسازی کرده و توضیح داده است. در این مقاله بازسازی مناسب تری از اثبات براوئر ارائه می دهیم. در ادامه، به کار گودل در زمینه گسترش حکم براوئر از منطق گزاره ها به منطق محمولات مرتبه اول خواهیم پرداخت. به علاوه اشاره خواهیم کرد که این گونه صوری سازی های ایده های شهودگرایانه در زبان منطق، نمی توانند حق مطلب را درمورد ایده های براوئر ادا کنند.
فهم واقعیت اجتماعی با تاکید بر نظریه حوزه های اجتماعی دِرِک لایدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
227 - 253
حوزههای تخصصی:
فهم واقعیت اجتماعی، فهم شکلی از هستی شناسی اجتماعی است که مشخصات ساختارهای اساسی حیات اجتماعی را بیان می کند. هدف مقاله حاضر، فهم واقعیت اجتماعی از دیدگاه درک لایدر است. لایدر به عنوان یکی از متفکران حوزه نظریه اجتماعی با بحثی در مورد دوگانگی ها در جامعه شناسی سعی می کند دوگانگی عاملیت - ساختار را به حوزه های تحلیلی کوچکتر تقلیل دهد و نشان دهد که چگونه این حوزه های زندگی اجتماعی بوسیله قدرت در زمان و فضا گسترده شده اند. از نظر وی، هر چند ساختار و عاملیت از جهت تجربی بهم وابسته اند اما هر کدام حوزه های مستقل و جداگانه ای به شمار می روند و واقعیت اجتماعی با شناخت این حوزه ها و تفکیک آنها از یکدیگر قابل شناسایی است. مقاله حاضر، ضمن بررسی نظریه حوزه های اجتماعی لایدر، با استفاده از روش رئالیسم انتقادی که در جستجوی کشف مکانیسم های مولد در پدیده های اجتماعی است به نقد و بسط نظریه مذکور می پردازد و نشان می دهد که گرچه لایدر نیز مانند رئالیست های انتقادی، واقعیت اجتماعی را پیچیده و چند لایه می داند اما در مورد مکانیسم های مولد صحبتی به میان نمی آورد.
واکاوی مؤلفه های دیالکتیک افلاطون و هگل در هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
213 - 241
حوزههای تخصصی:
دیالکتیک به عنوان روش در فکر و استدلال فلسفی، نقشی محوری در فلسفه افلاطون و هگل دارد. افلاطون، به ویژه در دیالوگ هایی مانند جمهوری و سوفیست دیالکتیک را به عنوان راهی برای دستیابی به حقیقت معرفی می کند و بنیانی را پایه گذاری می کند که بعدها توسط هگل توسعه یافت. در فلسفه افلاطون ایده ها (مُثُل) ارتباط معنایی و منطقی با یکدیگر دارند و از طریق بررسی متقابل و دیالکتیکی آن ها می توان به فهمی عمیق تر از حقیقت رسید. اما هگل، دیالکتیک را به عنوان یک فرایند تاریخی و فلسفی می بیند که از طریق تضادها (تز و آنتی تز) و رفع آن ها (سنتز) پیش می رود و این فرایند به طور پیوسته آگاهی و شناخت را به سطح بالاتری می رساند و در نهایت به تحقق عقل مطلق می انجامد. هانس-گئورک گادامر، متأثر از این دو فیلسوف، در کتاب مشهور خود حقیقت و روش تلاش می کند تا دیالکتیک را در چارچوب هرمنوتیک فلسفی بازتعریف کند. گادامر با تأکید بر تاریخ مندی و زبان به عنوان عناصر اساسی فهم، دیالکتیک را نه تنها عنصری بنیادین در دست یابی به حقیقت، بلکه عامل جدایی ناپذیر هر گونه فهم و تفسیر متون و رویداد های تاریخی می داند. این مقاله به بررسی تأثیر مؤلفه های دیالکتیکی افلاطون و هگل بر نظریه هرمنوتیکی گادامر می پردازد و به روش تحلیلی- تطبیقی نشان می دهد که گادامر چگونه با استفاده از مفاهیم دیالکتیکی افلاطون و هگل و ترکیب آن با اصول هرمنوتیکی خود، چارچوبی نوین با تأکید بر تاریخ مندی و گفت وگو برای فهم و تفسیر در علوم انسانی ارائه می کند.
بررسی اندیشه اشتراوس در ارتباط با تفسیر پیچیده او از موسس اندیشه سیاسی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۱
155 - 175
حوزههای تخصصی:
لئو اشتراوس، به زعمِ نگارنده، از مهم ترین مفسران فلسفه سیاسی جدید و کلاسیک است که تفسیرهای او بر فهم فیلسوفانی که گسست های ژرفی در تاریخ ایجاد کرده اند بسیار مفید و روشنی بخش بوده است. در این مقاله، نگارنده به موضع بسیار پیچیده لئو اشتراوس درخصوصِ مؤسس اندیشه سیاسی جدید در غرب، یعنی نیکولو ماکیاولی، می پردازد. اشتراوس، از یک طرف، در مقالات و کتب متعددِ خود از گسست غیر قابل بازگشت او به سمتِ مدرنیته صحبت می کند و، از طرف دیگر، ماکیاولی را آغاز تفکر نظری ای می داند که سرآغاز انحطاط غرب است. اشتراوس معتقد است که اگر در مقام ماکیاولی مبتکر اندیشه سیاسی جدید ظاهر شده، تنها دلیلش آن است که افق فکری فیلسوفان کلاسیک را پایین آورده و اهداف آن ها را غیرواقعی و تخیلی جلوه داده است. نویسنده در این مقاله نخست با توضیحِ یونان از نقطه نظر اشتراوس آغاز می کند و سپس، براساسِ متون فیلسوفان مهم هر دو سنت، توضیح می دهد که چگونه او با استفاده از ابزار فلسفه کلاسیک نه تنها می تواند شناخت ژرف تری از ماکیاولی به دست آورد بلکه، در کنار فهم گسست او، ایرادات و نقدهای خود را مبتنی بر همان ابزار بر ماکیاولی وارد می کند و طراحی ای واقع گرایانه ای از او در اختیار ما می گذارد.
سیر تاریخی تحول تناقض باوری از دوران باستان تا کنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
119-143
حوزههای تخصصی:
با وجود آنکه اصل تناقض یکی از مهم ترین اصول حاکم بر فلسفه -به خصوص از زمان ارسطو- به شمار می-آید، کسانی نیز به مصاف این اصل رفته و آن را به چالش کشیده اند. پژوهش حاضر عمدتاً در صدد نشان دادن سیر تاریخی تناقض باوری و راه حل های ارائه شده از سوی تناقض باوران برای اعتقاد به امکان جمع نقیضین از دوران باستان تا کنون می باشد. مسئله اصلی این تحقیق آن است که مخالفان برجسته قاعده امتناع تناقض، در طول تاریخ چه ادله و راه حل هایی برای دیدگاه خود ارائه کرده اند و از روش توصیفی و تحلیل انتقادی برای نیل به پاسخ این مسئله بهره گرفته است. در راستای ترسیم سیر اندیشه دفاع از تناقض باوری، ابتدا پیشینه اصل امتناع تناقض مورد بررسی قرار می گیرد. سپس، تناقض باوری و نسبت آن با همه صادق انگاری مورد مداقّه قرار خواهد گرفت و پس از آن به طور تفصیلی پیشینه و زمینه تناقض باوری از یونان باستان تا دوران معاصر گزارش خواهد شد. تبیین منطق تناقض باور پایان بخش این جستار خواهد بود.
بررسی نظریه «جهت داری علم»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
57 - 74
حوزههای تخصصی:
تولید علم دینی یکی از مقدمات بسیار مهم در تحقق تمدن اسلامی است و همواره دغدغه اندیشمندان اسلامی بوده است. راهکارهای مختلفی نیز برای تولید علم دینی پیشنهاد شده. یکی از مراکزی که با سابقه طولانی به این امر اهتمام ویژه ای داشته و تولیدات و نظریات پیرامونی قابل توجهی در این موضوع ارائه داده است، «فرهنگستان علوم اسلامی قم» است. بررسی هویت علم دینی مورد نظر فرهنگستان علوم تا قبل از تبیین و بررسی مبانی آن امری خطاست و محققین را به مغالطات فراوان مبتلی خواهد کرد. فرهنگستان در تعیین «هویت علم دینی» به مبانی ششگانه غرب شناختی، جامعه شناختی فرآیند تولید علم، معرفت شناختی، فلسفی، منطقی، روش شناسی، دین شناسی معتقد است. یکی از نظریات ویژه فرهنگستان که به منزله رنسانسی در مباحث معرفت شناسی محسوب می شود نظریه «جهت داری علم» است. این نظریه یکی از مبانی ابداعی و بسیار تاثیرگذار فرهنگستان در تحلیل هویت علم دینی است. در نوشته حاضر با بهره گیری از روش تحقیقات کتابخانه ای و بررسی عقلانی مباحث به تبیین زوایای مختلف نظریه جهت داری علم و نقد آن پرداخته ایم. پرداختن به این نظریه از جهت ریشه ای بودن آن و ایجاد امکان نقد باقی نظرها و آثار علمی فرهنگستان از اهمیت خاصی برخوردار است. ویژگی دیگر خاص این تحقیق بهره بردن از آثار موجود در مخزن فرهنگستان است که بعضا منتشر نشده است.
دیالکتیک شر در فلسفه هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
235-262
حوزههای تخصصی:
سرآغاز سرنوشت ما با شر پیوند خورده به گونه ایی که داستان اولین انسان، یعنی آدم و حوا فقط یک اسطوره تهی و داستان دینی نیست، بلکه روایت نبرد آزادی و خودمختاری انسان است. شر در اندیشه هگل مربوط به خود اندیشه است. هگل در تبیین مسئله شر، اول سراغ ریشه شر می رود و در این راستا به کوچه اندیشه برمی خورد. اندیشه ای که در دل روح بعد از تجسم یافتن و ناپدیدشدن و ورای جسمانیت باری دیگر در سخن و عقل بیان می شود. این اندیشیدن معیارهای خود را دارد و ملاک آن آزادی است، آزادی ذات و جوهر آگاهی است؛ اما خود این آزادی از نظر هگل نمی تواند بدون هیچ شور و شری بوجود بیاد. هدف این مقاله این است که در پرتو دیالکتیک امر شر تبیین شود که در عین نفی کردن آزادی می تواند خود آزادی که غایت انسان است از طریق شر که دارد آزادی را نفی می کند، بوجود بیاد، یعنی ضرورت بودن آن. وقتی فرد خودآگاه می خواهد وارد این مسیر شود، نمی تواند فقط به ندای درونی خود تکیه کند و قانون وضع کند تا دیگری آن را شناخته شده جلوه دهد. برای همین یا باید خود را در خلوص خود پاک نگه دارد که به ریاکاری دچار می شود، یا اینکه وارد شر می شود. میان بیهودگی جان زیبا و شر، هگل معتقد است که شر گزینه بهتری است تا عقلانیت به مسیر غایی خود که آزادی است، برسد.
ندای وجدان در اندیشه هایدگر و فطرت در فلسفه ملاصدرا؛ مطالعه تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا و هایدگر در هستی شناسی خویش به ترتیب به فطرت و ندای وجدان پرداخته اند. پرسش اصلی این است که آیا می توان میان نظریه فطرت و ندای وجدان اشتراکاتی یافت. یافته های پژوهش حاکی است که میان ندای وجدان در اندیشه هایدگر و فطرت در فلسفه ملاصدرا اشتراکاتی وجود دارد. متعالی ساختن انسان، کشف معنای زندگی، کشف فقر ذاتی انسان، سازگاری با وجود سیال و عدم ثبات ماهیت انسان، بنیان یافتن براساس آگاهی، از وجوه مشترک این دو مفهوم است. مهم ترین تفاوت این است که خدا در فطرت جایگاه مهمی دارد، اما در ندان وجدان هایدگری نقشی ندارد. البته برخی از مفسران اندیشه هایدگر، تفسیری عرفانی ارایه کرده اند که در این صورت قرابت بیشتری میان این دو مفهوم می توان برقرار کرد.
نقش روح القدس در نظام رستگاری در اندیشه آگوستین قدیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
178 - 192
حوزههای تخصصی:
ساختار نظام الهیاتی آگوستین در پی حل مسئله رستگاری انسان است. آگوستین از حیث هستی شناختی و معرفت شناختی عناصری را در تحقق رستگاری انسان دخیل می داند که از جمله مهم ترین آن عناصر، روح القدس است. به نظر می رسد بر اساس نظام الهیاتیِ آگوستین، روح القدس در سه ساحت به نقش آفرینی در رستگاری انسان می پردازد: الف) شناساندن مسیح به دیگران؛ ب) زایش ایمان در قلوب مؤمنان؛ ج) تحقق بخشیِ زمینه های شکل گیری فضائل اخلاقی در مؤمنان. روح القدس در این سه ساحت، به ویژه در تحقق فضائل اخلاقی نقشی کلیدی برای رستگاری انسان ایفا می کند. با وجود آنکه آگوستین در مورد روح القدس و کارکرد های او در نظام هستی بسیار سخن گفته و تأمل ورزیده است، اما در طراحیِ نظام خود نسبت به این جایگاه اعتنایی نداشته و آن را در صورت بندیِ رستگاری انسان منعکس نساخته است که این خود، باعث نقص در تحقق رستگاری انسان می شود. از این روی پژوهش حاضر سعی دارد با مراجعه مستقیم به آثار آگوستین و با رویکرد تحلیلی- توصیفی، جایگاه روح القدس را در نظام رستگاری تحلیل و بررسی کند.
تبیین مفهوم فرم در زیباشناسیِ کانت و نسبت آن با اندیشۀ راجر فرای و کلایو بل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
293 - 310
حوزههای تخصصی:
کانت بحث از فرم را در دقیقه سوم نقد قوه حکم مطرح می کند. از نظر او آنچه در داوری امر زیبا مشترک است و می توان آن را از همه افراد انتظار داشت فرم است. برخلاف فرم، ادراک حسی یک اُبژه ، بسته به توانایی ادراکی افراد متفاوت است. راجر فرای و کلایو بل به عنوان منتقدانی فرمالیست، مفهوم فرم کانتی را در قرن بیستم مطرح نموده و با تاکید بر آن به عنوان تنها عامل زیباساز آثار هنری در دوران مدرن، نقش بی بدیلی در بسط و توسعه دیدگاه کانت در خصوص فرم هنری ایفا نموده اند. این نوشتار بر آن است تا ضمن روشن سازی ادعای فرمالیست ها در خصوصِ فرم و بررسی آن در آثار کانت، به بررسی نسبت میان این مفهوم در اندیشه فرمالیست هایی چون فرای و بل با زیباشناسیِ کانت بپردازد. بررسی این موضوع که فرمالیسم هنری فرای و بل تا چه اندازه ای از زیباشناسی کانت و دیدگاه فرمالیستی مطرح شده در نقد قوه حکم متأثر شده است، اصلی ترین مسأله این مقاله است. لذا باید روشن شود که آیا از لابه لای عبارات کانت در نقد قوه حکم، فرمالیسم هنری ادعا شده؛ استخراج می شود یا نه؟ با بررسی های انجام شده مشخص شد، اگرچه فرمالیست ها برای تایید ادعای فرمالیستی خود می توانند به برخی عبارات کانت در نقد قوه حکم (و نه به همه مطالب او در نقد قوه حکم در مورد فرم) اشاره کنند، اما این کار را گزینشی انجام می دهند و همین امر سبب می شود کلیت دیدگاه کانت در مورد فرم را آن چنان که باید درک نکنند. فرم برای کانت صرفا چینش زمانی-فضایی نیست (اگر چه آن را نیز در بر می گیرد) بلکه هر نوع چینش اجزا و مواد در یک ابژه طبیعی یا اثر هنری که غایت مند بدون غایت است، فرم زیبا نامیده می شود.
بررسی روند تغییر عقاید دینی با الهام از نحوۀ طرد و پذیرش پارادایم های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با الهام از نظریات مطرح در روش شناسی علم در فلسفه علم، روند تغییر عقاید دینی و مذهبی در مطالعات ادیان تبیین شده است. بر این اساس دیدگاه ابطال گرایانه پوپر مشابه با دیدگاه رایج متکلمان و عقلگرایان به شمار آمده است که بحث و مناظرات دینی را عامل اصلی و مؤثر در تغییر عقاید افراد به شمار می آورند. در مقابل این دیدگاه و با تکیه بر شواهد تاریخی، تغییر جهان بینی دینداران با تغییر پارادایم های علمی دانشمندان از منظر توماس کوون مشابه دانسته شده است. از این طریق نشان داده شده است که برخلاف دیدگاه سنتی متکلمان، افراد صرفاً از طریق مباحث نظری و اثبات و ابطال های کلامی، عقاید (دین و مذهب) خود را تغییر نمی دهند، بلکه در این زمینه تحت تأثیر عوامل اجتماعی و روانی مختلفی قراردارند. همچنین نشان داده شده است که جهان بینی ادیان و مذاهب مختلف قیاس ناپذیر هستند و در نتیجه منازعات کلامی، مباحثی جدلی الطرفین به شمار می آیند. بر این اساس می توان در حوزه مطالعات ادیان از دیدگاه کوون برای تبیین نحوه تغییر نگرش دینی افراد سود برد. همچنین در چهارچوب ایمان گرایی در فلسفه دین به این سوال پاسخ داده می شود که افراد چگونه ایمان خود را انتخاب می کنند؟
تحلیل ماهیت و طبقه بندی آموزه انواع در خطابه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
111-135
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش است که حقیقت انواع در خطابه چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید به دو پرسش دیگر نیز پاسخ داده شود. 1. تعریف انواع، چگونه شامل همه مصادیقش می گردد؟ 2. عملکرد انواع در دست یابی به قیاس های خطابی چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش ها، با روش توصیفی تحلیلی، ابتدا تعریف هایی را که منطق دانان ارائه داده اند مورد بررسی قرار دادیم. سپس با بررسی اقسام انواع بدین نتیجه دست یافتیم که این تعریف ها، جامع همه مصادیق نیستند. در ادامه برای ارائه تعریف روشن تر و جامع از انواع با توجه به اقسام انواع و هدف از طبقه بندی آنها به این نتیجه دست یافتیم که انواع، قواعد و فرمول هایی کلی هستند که سخن ور از آنها برای تولید استدلال در موضوعی معین استفاده می کند. این تعریف هم شامل انواع مشترک و هم شامل انواع خاص می شود. در نهایت، برای تکمیل فرآیند تعریف، با ذکر مثال، چگونگی عملکرد آن بیان گردید.
قیاس تخیلی؛ بررسی و مقایسه دیدگاههای ابن سینا و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
173-190
حوزههای تخصصی:
شعر یکی از صناعات خمس در منطق است. صناعات خمس همگی در قالب قیاس و از ماده متناسب با هر صناعت صورت پذیر می شوند. ماده شعر مخیلات است که قیاس شعری از آن ترکیب می شود. منطق دانان در ارائه صورت قیاس شعری آراء متفاوتی دارند. فارابی و ابن سینا به عنوان دو منطق دان بزرگ، هر یک در این خصوص به راهی رفته اند. فارابی قالب قیاس شعری را یکی از ضروب نامنتج شکل دوم قیاس و ابن سینا آن را یکی از قالب های معتبر شکل نخست قیاس دانسته است. علاوه بر این ابن سینا مثال قضیه شعری را گاه نتیجه یک قیاس و گاه مقدمه صغرای قیاس دانسته است. در این مقاله کوشیده ایم تا ضمن توضیح آراء هر یک از این دو منطق دان درباره قیاس شعری، این امر را تبیین کنیم که چرا هر یک از آنها شکل و ضرب خاصی از قیاس را به عنوان صورت قیاس شعری انتخاب کرده اند. خاصی را برای مشخص کردن وجه اختیار شکل و ضرب خاصی از قالب قیاس شعری از جانب هر یک از آن ها را توضیح دهیم و در خصوص ابن سینا نیز وجه تفاوت دو مثالی را که وی به عنوان نمونه های قیاس شعری ذکر کرده است، بیان کنیم.
چیستی و امکان نظریه اسلامی هنر بر اساس حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
41 - 58
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریات مستشرقان و فلاسفه هنر، پدیده ای با عنوان «نظریه اسلامی هنر» امری غیر قابل دستیابی است و تنها باید هنر اسلامی را به نحو پسینی و تاریخ نگارانه مطالعه کرد. این نوشتار درصدد است تا امکان و چیستی «نظریه اسلامی هنر» را بر اساس آراء فیلسوفان صدرایی که این فلسفه را منطبق بر مبانی اسلامی می دانند، بررسی کند تا اولین قدم ها در جهت تبیین این نظریه برداشته شود. با توجه به مباحث مطرح شده می توان گفت: در فلسفه اسلامی و به ویژه حکمت متعالیه به برکت استفاده از قرآن، برهان و عرفان، چنان نظام و ساختار فکری به وجود آمده است که از مبانی موثقی برخوردار بوده و ظرفیت استخراج نظریه هنری را داراست. از سوی دیگر به سبب ابتنای این مکتب فلسفی بر آموزه های اسلامی که تأییدکننده و استفاده کننده از هنر در نشر معارف حقه است و منشأ هنر را وجود لایزال الهی می داند، ظرفیت استخراج نظریه اسلامی هنر از این مکتب فلسفی کاملاً فراهم گشته است.
عدم تلازم میان «واقع گرایی اخلاقی» و «استنتاج باید از هست» در اندیشه مور: تبیین و بررسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
133 - 149
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی اخلاق و منطق اخلاق برخی از مباحث مهم فرااخلاق را تشکیل می دهند. مهم ترین بحث هستی شناسی اخلاق واقعی بودن یا واقعی نبودن ارزش ها و مهم ترین بحث منطق اخلاق، استننتاج یا عدم استنتاج «باید» از «هست» است. با توجه به ارتباط عمیق میان مباحث فرااخلاق، عدم استنتاج «باید» از «هست» را باید لازمه ی غیرواقع گرایی اخلاقی دانست. مور به رغم باور به واقعیت داشتن ارزش ها، به عدم استنتاج «باید» از «هست» معتقد است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی ابتدا به بیان دیدگاه مور در این باره پرداخته و سپس آن را بررسی کرده است. دستاورد پژوهش حاضر که نوآوری آن نیز به شمار می رود، این است که با نگاهی نو و نقدهایی جدید نشان داده که دیدگاه مور مبنی بر عدم استنتاج «باید» از «هست»، درست نیست و این نادرستی در نادرستی تحلیل او از واقع گرایی اخلاقی و چگونگی ارجاع ارزش های اخلاقی به واقعیت ریشه دارد.