حسن بلخاری قهی

حسن بلخاری قهی

مدرک تحصیلی: استاد گروه مطالعات عالی هنر دانشگاه تهران
پست الکترونیکی: hasan.bolkhari@ut.ac.ir
لینک رزومه

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۸۶ مورد.
۱.

مطالعه تطبیقی آثار شیشه ای تراش برجسته ایران و مصر در سده های 3-5 هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شیشه گری ایران مصر شیشه تراش برجسته دمیدن شیشه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۲۲
شیشه گری به عنوان یکی از هنرهای مهم تاریخ تا سده های نخستین اسلام تقریباً بدون تغییر ادامه داشته است. در سده های سوم تا پنجم هجری قمری شیشه گران شیوه های نوینی در ساخت و تزیین شیشه به کار گرفته و به این ترتیب آثار شیشه ای ارزنده و البته محدودی نظیر شیشه های تراش برجسته که با شیوه دمیدن شیشه و لایه گذاری مذاب شیشه رنگی روی شیشه بی رنگ ساخته شده اند، از تمدن های اسلامی ایران و مصر برجای مانده است. این نوع شیشه ها که به لحاظ ساخت و تزیین دارای اهمیت بسیاری بوده، از یک سو بیانگر توانایی و تسلط شیشه گران جهان اسلام و از سوی دیگر نشان گر فنون نوین شیشه گری است. پژوهش حاضر با توجه به این که تحقیق مستقلی در ارتباط با این موضوع انجام نگرفته، درصدد است به منظور پیشبرد دانش هنر و صنایع شیشه به مطالعه و بررسی آثار شیشه ای تراش برجسته بپردازد. هدف این پژوهش مطالعه بخشی از مهم ترین آثار شیشه ای دوران اسلامی این سرزمین ها و دستیابی به تشابه و تباین های آن با تمرکز بر بررسی فنی و بصری آن است؛ بنابراین پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال ها است: 1. آثار شیشه ای تراش برجسته چگونه قابلیت اجرا داشته و آثار مورداشاره متعلق به ایران و مصر در سده های 3-5 ه.ق دارای چه ویژگی های فنی و بصری اعم از شکل و نقش هستند؟ 2. وجوه تفاوت و تشابه آثار شیشه ای تراش برجسته ایران و مصر در سده های 3-5 ه.ق کدام است؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با رویکردی تطبیقی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاکی از آن است که آثار شیشه ای تراش برجسته با دو روش تراشیدن و جای گذاری تزیین شده اند. روش تراشیدن که از آن در تزیین آثار تراش برجسته ایران و مصر بهره گرفته شده با پیشرفت فن تراش به منظور برداشت سطوح بیشتری از بدنه ظرف با لایه اضافی از جنس شیشه رنگی برای خلق اثری تراش خورده با نقوش خطی برجسته و جلوه ای دورنگ به وقوع پیوسته و روش جای گذاری که در آن بدنه ظرف برش خورده و بیرون آورده می شود و سپس نقش به صورت یک تکه بارنگ دیگری در بدنه جایگزین می شود، مختص آثار ایران است. همچنین آثار تراش برجسته ایران و مصر از منظر شکل، نقش و رنگ از طرفی با یکدیگر مشابهت داشته و از طرفی دیگر تفاوت دارند. هر یک از آثار مذکور از شکل منحصربه فردی برخوردارند که با نقوش حیوانی، گیاهی، نوشتاری و هندسی تزیین یافته اند. نقوش پرنده، شیر، پالمت و پیچک در آثار دو سرزمین مشترک بوده و سایر نقوش حیوانی و گیاهی و همچنین خوانایی خط نوشته های کوفی در آثار مصر سبب تمایز شیشه های تراش برجسته ایران و مصر شده است. شباهت رنگی آثار تراش برجسته ایران و مصر در برخورداری از مذاب شیشه بی رنگ در لایه زیرین و رنگ های سبز، آبی و قهوه ای در لایه بیرونی بوده و سایر فام های رنگی که اغلب در آثار مصر مشاهده می شود، از دیگر تفاوت های این آثار است.
۲.

خوانش آثار عفیفه لعیبی بر اساس نظریات لوسی ایریگاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زن هویت زنانه لوسی ایریگاری عفیفه لعیبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۳
 مؤلفه زن در سراسر تاریخ به عنوان یکی از عناصر مهم تصویری در تمامی هنرها تحت تأثیر مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه قرار گرفته و به شکل های متفاوتی بروز یافته است. هنرمندان به طرق مختلفی از این مؤلفه برای بازگویی هویت از دست رفته زن و محو شدن آن در پشت گفتمان مردسالار رایج در جامعه بهره گرفته اند. نقاشان متعددی همچون عفیفه لعیبی از مؤلفه زن جهت نمایاندن جایگاه زن در جامعه استفاده کرده و از دیدهای مختلفی این مؤلفه را به تصویر کشیده اند که در واقع بسیاری از این آثار تداعی کننده نظریات فمینیستی در قالب نقاشی است. در همین راستا روشنفکران بسیاری نیز در هر دوره از تاریخ جهت بازپس گیری جایگاه اجتماعی زنان تلاش کرده و نظریات متعددی از خود ارائه کرده اند. لوسی ایریگاری از فیلسوفان و روانکاوان فرانسوی، حذف زنان از زبان مردسالاری را مورد بررسی قرار می دهد تا شکل های بدیل نوشتار زنانه را پیدا کند که به زنان امکان می دهد خودشان را به خودشان معرفی کنند چرا که زنان در گفتمان مردسالار همواره به عنوان هویتی منفعل و وابسته تعریف شده و از قلمرو فرهنگ طرد شده اند. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده، ابتدا به تعریف نظریات ایریگاری در زمینه واسازی تعاریف مربوط به هویت زنانه می پردازد و در ادامه خوانشی از آثار هنرمند عراقی، عفیفه لعیبی که فیگور زن یکی از مؤلفه های اصلی در نقاشی های اوست براساس دیدگاه لوسی ایریگاری ارائه می دهد تا به این پرسش که چه شباهت هایی میان نظریات لوسی ایریگاری و آثار عفیفه لعیبی وجود دارد و چگونه می توان آثار او را از این منظر تحلیل کرد؟ پاسخ دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با تعاریفی که لوسی ایریگاری در مورد هویت یابی زنان ارائه داده، موارد متعددی را می توان در آثار نقاشی عفیفه لعیبی با این نظریات تطبیق داد. یکی از انتقادهای لوسی ایریگاری به جایگاه اجتماعی زنان و هویت از دست رفته او به واسطه گرایش مردانه زبان و همچنین الگوی مادر-فرزندی بوده که این مفاهیم به وضوح در نقاشی های عفیفه قابل مشاهده است. وی در بسیاری از آثار خود مفهوم مادر بودن را به تصویر کشیده و از طرف دیگر زنانی را به نمایش گذاشته که طبق اندیشه مردسالار غالب در جامعه، صرفاً در امورات منزل گرفتار شده و مشغول برآورده ساختن امیال مردانه هستند.  
۳.

پژوهشی در زمینه طرح، نقش و روش بافت گلیم چهل ماشوله ثبت ملیِ روستای بیدکُردوئیه شهرستان بافت استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گلیم کرمان چهل ماشوله یا سینه ریز یا چپی بیدکُردوئیه نقوش دستبافته روش بافت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۱۰۷
درکرمان بافت «گلیم» سابقه تاریخی طولانی دارد و به صورت گسترده در زیست عشایری و روستایی و برخی از جوامع شهری بافته می شود. در این منطقه، شیوه های بافت گلیم متنوع است. یکی از معروف ترین گلیم های این استان، "گلیم چهل ماشوله" روستای بیدکُردوئیه است که در سال 1397 ثبت ملی شد و درکنار گلیم های شیریکی پیچ، پود معلق وگلیم فرش جزء دستبافته های با ارزش ایران قلمداد می شود. بافت خاص و منحصر به فرد، نقوش و طرح های متنوع، ذهنی، تجریدی از مهم ترین شاخصه های این گلیم است. هدف از نوشتن این مقاله، شناسایی ویژگی های فنی روش بافت، دلایل نام گذاری و عوامل مؤثر بر شکل گیری و تنوع کاربرد دستبافته ها، نقوش و طرح ها در گلیم چهل ماشوله روستای بیدکُردوئیه می باشد. روش تحقیق این مقاله، توصیفی تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و اسناد کتابخانه ای است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که طرح، نقش و شیوه بافت گلیم چهل ماشوله چه خصلت های مهم و تکینه ای دارد که تاکنون تداوم داشته و ثبت ملی شده است؟ نتایج حاصل از این پژوهش، نشان می دهد ابتکار و مهارت بافندگان ایل افشار منجر به شکل گیری روش بافتی نادر، به صورت چپ بافی شده اند که حفظ و تداوم حیات فردی و اجتماعی آنان را به دنبال داشته و در زندگی روزمره آنها برای تأمین، شکل دهی و تزئین ملزومات و نیازمندی های زندگی، کار و استراحت شان کاربرد دارد.
۴.

نسبت سواد بصری و شکاف دیجیتال در میدان اجتماعی بر اساس نظریه پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سواد بصری شکاف دیجیتال عادت واره سرمایه دیجیتال میدان اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۹۸
سواد بصری VL یا سواد بصری دیجیتال DVL، به واسطه تصویری شدن فناوری های نوین در عصر دیجیتال، به جزء جدایی ناپذیری از مجموعه مهارت های ضروری برای کاربران تبدیل شده و محدوده کاربران از متخصصان تا عموم مردم از نسل های گذشته و کودکانی که با این فناوری ها رشد می یابند نیز گسترده شده است. این تغییرات به واسطه مجموعه مهارت هایی که به آن سرمایه دیجیتال گفته می شود در میدان های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به وقوع پیوسته است. در تمامی میدان ها سرمایه دیجیتال به سان پلی برای کسب سایر سرمایه ها عمل می کند. بر اساس تلقی بوردیو از عادت واره و میدان، تغییر در یکی از آنها ضرورتا به تغییر دیگری می انجامد. بنابراین برای سازگاری، عادت واره عاملان در میدان که کاربران فناوری های دیجیتال محسوب می شوند باید هم راستا و مرتبط با تغییرات میدان باشد. از این رو این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، بر پایه نظریه میدان پیر بوردیو، به تبیین رابطه بین مهارت سوادبصری به عنوان عادت واره ای برای سازگاری عاملان در میدان و شکاف دیجیتال در سه سطح، به عنوان مانعی برای کسب سرمایه دیجیتالی می پردازد. گردآوری داده ها به شیوه اسنادی- کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها نیز به شیوه استقرایی انجام شده است. در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که بنابر دیالکتیکی که بین عادت واره و سرمایه در میدان وجود دارد، سوادبصری در حکم عادت واره در کسب سرمایه دیجیتالی و بازتولید سایر سرمایه ها به عاملان در میدان کمک خواهد کرد. این امر عاملی در جهت کاهش شکاف دیجیتالی در بستر اجتماعی خواهد بود. از طرفی چون مهارت سواد بصری بیشتر از طریق تکرار در تجربه دیدن به دست می آید با افزایش شکاف دیجیتالی در سطح یک و دو بین عاملان، احتمال بروز نابرابری های اجتماعی و عدم دسترسی به سرمایه ها نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
۵.

تحلیل میدان تئاتر دهه 1390 شمسی ایران بر اساس آراء پیر بوردیو؛ با نگاهی به نمایش خانه .وا .ده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نمایش خانه واده پیر بوردیو میدان عادتواره سرمایه دهه نود شمسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۳۲
در مقاله حاضر سعی شده است با اتخاذ آراء نظری پیر بوردیو، تحلیلی از فضای گفتمانی شکل گیری زیرمیدان تئاتر دهه 1390 شمسی شامل ویژگی های فرهنگی هنری بر اساس تحلیل نمایش خانه . وا . ده به کارگردانی محمد مساوات، ارائه شود. تأکید این مقاله بر دهه 1390 شمسی است، یعنی زمانی که موج تازه ای از جریان های تئاتر به وجود آمد و آثار متفاوتی با دهه های گذشته خلق شد. بر این اساس سعی شده جهت دست یابی به هدف اصلی مقاله و در پاسخ به این پرسش که مهم ترین ویژگی ها و خصیصه های گفتمانی اثر شاخص میدان تئاتر 90 شمسی کدم اند و با بهره از روش تحلیل گفتمان «تئو ون دایک» به تحلیل گفتمان نمایش خانه . وا . ده پرداخته شد. یافته های حاصل از تحلیل گفتمان نشان از شکل گیری ابعاد و سرمایه هایی دارد که بارزترین ویژگی های آن ها در مقولاتی همچون؛ اولویت اجرا بر متن، فقدان قهرمان مرکزی، شخصیت پردازی تیپیکال، میزانس پیچیده، دکور مینیمال و صحنه خالی، نگاه پدیدارشناسانه به بدن، غلبه تئاتر پست دراماتیک و جغرافیای بدون مرز و مکان بروز پیدا کرده است. درواقع، نمایش خانه . وا . ده، جهت القاء، انتقال مفاهیم و گفتمان خاص خود (طرح میدان جدید) علیه دو سطح معنا و استدلال (سنت های حاکم) نگاشته و اجرا شده است و به مفاهیمی همچون دکور ساده، ضدیت با متن بدون قهرمان و تأکید بر ارزش های جهانی خارج از جغرافیا چنگ زده است.
۶.

واکاوی چالش های مرتبط با روش های تدریس در آموزش هنرهای تجسمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۲۲
هدف: هدف پژوهش، شناسایی چالش های آموزش هنرهای تجسمی در نظام آموزش عالی ایران است که مرتبط با روش های تدریس می باشند و  آموزش این رشته رات تأثیر قرار داده اند. روش پژوهش: روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی می باشد. روش اسنادی برای بررسی موضوع استفاده شده و در تجزیه و تحلیل داده ها شیوه ی تجزیه و تحلیل کیفی به کار رفته است. پس از بررسی اولیه، 14 مقاله انتخاب و به صورت نظام مند مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین اطلاعات به صورت کتابخانه ای و پایگاه های داده ای آنلاین گردآوری شده اند. یافته ها: امروزه مشکلاتی در زمینه ی روش های تدریس آموزش هنرهای تجسمی در نظام آموزش عالی ایران وجود دارد که با مواردی نظیر شیوه های موثر بر ارتقای یادگیری دانشجویان، نقش پیشینه ی دانشجویان، دانش استاد، غایت آموزشی و ارتباط میان استاد و دانشجو مرتبط می باشند. نتیجه گیری: می توان راهکار مشکلات موجود را تا حدود زیادی در شیوه های تربیت سنتی هنر در ایران یافت و استاد را  عنصری مهم تلقی نمود. همچنین پیشنهاد می شود، چالش های مرتبط با روش های تدریس مورد بررسی مجدد قراربگیرند و علاوه بر توجه به آموزش هنر در غرب به شیوه های تربیت سنتی هنر در ایران نیز توجه شود. همچنین ضروری می نماید، استادان به نقش موثر خود در مورد رفع چالش های روش های تدریس در آموزش هنرهای تجسمی آگاه باشند.
۷.

تحلیل معنا در نگارکند صخره ای تنگ سروک دو(سطح شمال شرقی) با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الیمایی نقشمایه صخره معنا تحلیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۲۶
نگارکند صخره ای تنگ سروک دو متعلق به قوم الیمایی است، که در شمال شهر بهبهان واقع شده است. این اثر بر سطح شمال شرقی یک صخره ی آزاد در این منطقه نقش بسته است، و طبق متن کتیبه ی آن، شاهزاده ارودوس الیمایی را لمیده بر تخت نشان می دهد. این نقش برجسته، ساده، بدون پرداخت و با جزئیات کم نقش گرفته و شامل نقش مایه هایی با محتوای نمادین است که معنا در آن ها مستتر مانده است. بنابراین، با این پرسش که معنای درونی نقش مایه های این اثر بر اساس کدام الگوهای تفکری و بصری از این قوم نشان داده شده است و هدف آن، دریافت معانی پنهانی و نمادین این اثر در لایه های مختلف از سطح تفکر، فرهنگ، سیاست، مذهب و هنر در جامعه الیمایی است. بر این اساس، یافته های این پژوهش نشان می دهد؛ که تأثیرپذیری الیماییان از تفکر، فرهنگ و هنر بین النهرین و عیلام، یونان و ایران است، که با عناصر و نقش مایه های بومی، فرهنگی و هنری این قوم آمیخته شده است و به نظر می رسد این نگارکند کارکردی سیاسی و تبلیغاتی برای حاکم در این دوره داشته است. این پژوهش کاربردی و بر اساس رویکرد آیکونولوژی و روش اروین پانوفسکی است، که با استفاده از منابع کتابخانه ای به توصیف، تحلیل و تفسیر این اثر پرداخته است.
۸.

واکاوی تبادل عناصر بصری نقوش آثار شیشه ای سرزمین های ایران، مصر و عثمانی (قرون 13- 15م)

کلیدواژه‌ها: شیشه گری ایران شیشه گری ممالیک مصر شیشه گری عثمانی نقوش تزیینی شیشه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۹۲
سرزمین های ایران، مصر و عثمانی از پیشگامان هنر و دانش جهان اسلام، تبادلات هنری و فرهنگی بسیاری با یکدیگر داشته و از هنر همدیگر تأثیر پذیرفته اند. هنر شیشه گری به عنوان یکی از هنرهای برجسته، پس از اسلام در سرزمین های مذکور همچنان مورد توجه قرار گرفته و هنرمندان با نوآوری و خلاقیت در ساخت و تزیین ظروف شیشه ای، آثار ارزنده ای را به جای گذاشته اند که شایسته مطالعه و بررسی هستند. لذا هدف پژوهش حاضر مطالعه تبادلات هنری عناصر بصری نقوش آثار شیشه ای باقی مانده از قرون 13-15 میلادی از سرزمین های ایران، مصر و عثمانی است تا به این سؤالات پاسخ دهد که 1. هنر شیشه گری ایران، مصر و عثمانی در قرون مذکور چه تأثیراتی از یکدیگر پذیرفته است؟ و 2. چه اشتراکات و تفاوت هایی در نقوش جانوری و گیاهی آثار شیشه ای موجود است؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با رویکردی تطبیقی است که اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و سایت های معتبر گردآوری شده و 103 اثر به عنوان جامعه آماری، بر اساس آثار موجود و باقیمانده از دوران مذکور در کتب و موزه های معتبر انتخاب شده و به شیوه کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل متعددی همچون مهاجرت، تبادل دانش و آثار هنری و فرهنگی، سبب شده تا سرزمین های ایران، ممالیک مصر و عثمانی از فرهنگ و هنر همدیگر متأثر و بهره مند شوند. وجود برخی اشتراکات در تزیینات جانوری و گیاهی موجود روی آثار شیشه ای نیز نمایانگر تأثیرات متقابل هنر شیشه گری در سرزمین های مذکور از همدیگر است.
۹.

امتداد اسطوره متن رستم و سهراب در داستان شهادت حضرت علی اکبر(ع) در نقاشی های قهوه خانه ای بر مبنای نظریه ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی اسطوره متن رستم و سهراب حضرت علی اکبر (ع) ژیلبر دوران منظومه روزانه منظومه شبانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۵۶
نقاشی قهوه خانه ای شیوه ای در نقاشی عامیانه ایرانی است که از دو منبع عظیم فرهنگ ایرانی سود جسته است: فرهنگ ملی ایرانی و فرهنگ شیعی ایرانی. در میان موضوعات نقاشی شده آثار نقاشی قهوه خانه ای دو مضمون داستان رستم و سهراب و شهادت حضرت علی اکبر(ع) از موضوعات پرتکرارند، امّا به نظر می رسد نقاشان در به تصویر کشیدن دو واقعه با دو جهان بینی متفاوت (مضمون ملی و دینی) از الگو و ساختار واحدی تبعیت کرده اند. این تحقیق با بهره گیری از رویکرد منظومه روزانه و شبانه ژیلبر دوران و به روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد هنرمندان قهوه خانه ای با رجوع به کهن الگوها، نمادها و محرکه ها، چگونه شخصیت حضرت علی اکبر(ع) را در کالبد سهراب استحاله داده اند. این مطالعه روشن می سازد نقاشان قهوه خانه ای با به کارگیری نمادهای ریخت حیوانی، تاریکی و سقوطی که نمایش دهنده ترس از زمان و مرگ هستند و همچنین استفاده از نمادهای عروج، تماشایی و جداکننده که نشان دهنده فرار از زمان، کنترل زمان و غلبه بر سرنوشت محتوم مرگ هستند، دو داستان مجزا را همانند یکدیگر به تصویر کشیده اند. از سویی در بعضی نقاشی های عاشورایی از سمبل های آیینی کهن ایرانی، همچون آیین مهرپرستی که نماد آن خورشید است، استفاده شده است.خورشید در آیین مهرپرستی به عنوان چشمان اهورامزدا نگریسته می شود و در نقاشی های مذهبی قهوه خانه ای نیز خورشید نه به عنوان ابژه ای منفعل بلکه به مثابه سوژه ای ناظر بر حقیقت، سیطره دارد. در واقع نقاشان قهوه خانه ای با مدد گرفتن از عنصر خیال و بهره گیری از اسطوره متن شاهنامه فردوسی به ترسیم هراس های شخصی (ترس از مرگ) و ناخودآگاه جمعی (گذر زمان) در یک روایت شیعی دست زده اند.
۱۰.

خوانش بینامتنی نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی

کلیدواژه‌ها: هنر دوره صفوی نقاشی پشت شیشه نگارگری بینامتنیت ریفاتر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۲۴
هنر نقاشی پشت شیشه به عنوان هنری تزیینی پس از رواج یافتن در کشورهای اروپایی به کشورهای آسیایی نیز سوق یافت و در دوره صفویه وارد ایران شد. هنرمندان ایرانی، توانایی خاصی در این هنر یافته و همچون نگارگری رنگ وبوی بومی بدان بخشیده و رواج دادند. نگارگری ایران نیز در دوره صفویه با شکل گیری مکاتب مختلف هنری، هم زمان با تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوره رونق داشت. علیرغم تقارب زمانی، تأثیر و تأثرات نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی مورد مطالعه قرار نگرفته، درحالی که بررسی آن و به طورکلی رابطه بین متون تصویری مختلف با رویکرد بینامتنیت می تواند در تبیین بهتر این روابط راهگشا باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط بینامتنی در آثار هنری مذکور دوره صفویه بر مبنای نظریه ریفاتر درصدد پاسخ به این پرسش اصلی که چه رابطه بینامتنی مابین هنر نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی وجود دارد؟ برآمده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به نظر ریفاتر و نقش اصلی مخاطب در خوانش متن، بین نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی بینامتنیت احتمالی برقرار است و نقاشی پشت شیشه این دوره ضمن حفظ ویژگی های منحصربه فرد خود تأثیر متون تصویری دیگر را نمایان می سازد.
۱۱.

تبارکاوی یک صحنه ی اسطوره ای-تاریخی: فانتزیِ مهمانی زلیخا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی ایران مهمانی زلیخا فانتزی تبارکاوی ناخودآگاه جمعی جنسیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۸۲
داستان یوسف یکی از داستان هایی است که در تاریخ هنر و ادبیات ایران بسیار مورد نوگویی قرار گرفته است. مجلس مهمانی زلیخا یکی از نقاط اوج داستان بوده و مکرراً در تاریخ نقاشی ایران تصویرگری شده است. این صحنه ی دراماتیک، به مثابه یک فانتزی اجتماعی در بازنمایی جنسیت در ادبیات پساقرآنی و خاصه در ایران بسیار مورد توجه و به نحو مبالغه آمیزی بسط یافته است. بنابراین می توان چرایی این اهمیت و کارکرد دیداری آن را به پرسش کشید. این مقاله با یک روش توصیفی و تحلیِل ترکیبی، می کوشد این صحنه را در یک رویکرد روانکاوانه ی اجتماعی و در ساحت ناخودآگاه جمعی، مورد تبارکاوی-که یک ترکیب روش شناختی از اسطوره کاوی، روانکاوی و تحلیل گفتمان فراهم می آورد- قرار دهد. نتایج حاکی از آن بودند که صحنه ی اسطوره ای آفرینش در بندهش، تبار مجلس مهمانی زلیخا و همچنین نرسه و جهی شخصیت های کهن الگوییِ یوسف و زلیخا با همان کارکردها و ویژگی ها هستند. نقاشی های این صحنه، با داشتن یک سناریوی متراکم و چندگانه، مورد فرافکنی و فانتزی سوژه-مخاطب جمعی قرار گرفته و در نتیجه گردش چندجانبه ی امیال و نیز اضطراب او را به شکلی ناخوداگاه موجب می شود. از این منظر، یوسف پیش الگوی کاملی به جهت داشتن منبع قدرت (فره) و زیبایی (امر جنسی) محسوب شده است.
۱۲.

از کلاسیک به فراکلاسیک:جستاری در جایگاهِ مخاطب در رویکردِ دومینیک مَک آیوِر لوپِس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مخاطب کلاسیک مخاطبِ فراکلاسیک دیدن-در بازشناسی بازنمایی سوژه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۴۵
در جستارِ حاضرْ دو بعد از ابعادِ چندگانه ی مخاطب در رویکردِ دومینیک مَک آیوِر لوپِسْ استخراج و معرفی شده اند. این دو بعد که به منزله ی دو نوع مخاطبِ تصویریِ متمایز و هم زمان درهم تنیده معرفی می شوندْ نشان می دهند که سیرِ مواجهه ی کلاسیک به مواجهه ی فراکلاسیک، و درنتیجه مخاطبِ کلاسیک به مخاطبِ فراکلاسیک، یک طیفِ تبدیلیِ ملایم است که از مؤلفه های ادراکی آغاز می شود، به تدریج حاملِ مؤلفه های درکیِ بیشتر می شود، و تا آستانه ی سیستم های تصویری پیش می رود. نگارشِ جستارِ حاضر ازاین رو ضرورت داشت که فلسفه ی آنگلوآمریکایی به شکلِ کلی، و جایگاهِ هنرهای تصویری و تصاویرِ غیرهنری در آن به شکلِ جزئی، در کشورمان تقریباً ناشناخته است. روشِ پژوهشمان یک روشِ مرتبه اولِ مؤلف محور است که پیروِ آنْ تمامیِ آثارِ لوپِس مطالعه شده و بخشی از الگویی که آرای تصویری اش را منسجم می کند در قالبِ بخش بندی های جستارِ حاضر صورت بندی شده است؛ یعنی جستارمان با نگاهی به جایگاهِ تام وتمامِ تصویر در نگاهِ لوپِس نگاشته شده است. نتایجِ حاصل شده نشان می دهد مخاطبِ کلاسیکْ از توانمندی های ادراکی اش استفاده و توانمندی های درکیِ ابتدایی اش را بر آن ها بار می کند، اما مخاطبِ فراکلاسیکْ از توانمندی های ادراکی اش استفاده و توانمندی های درکیِ ابتدایی و نیز پیشرفته اش را بر آن ها بار می کند. لذا بااینکه هردو مخاطبینی منفردند، مخاطبِ فراکلاسیک، مخاطبی است دارای حالاتِ ذهنیِ پیچیده تر.
۱۳.

تحلیل بوردیویی ارتباط فرهنگ با فضاهای شهری و معماری در سینمای اصغر فرهادی (مورد مطالعه: فیلم قهرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میدان معماری فضاهای شهری سینما

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۳۳
 پیر بوردیو جامعه شناس فرانسوی با مطرح کردن نظریه میدان های اجتماعی و مفاهیمی چون تمایز، عادت واره و دوکسا، مطالعات جامعه شناختی فرهنگ را دچار تحولی نمود که تا امروز تاثیرش در نظریات مرتبط باقی مانده است. با وجود آنکه وی به طور مستقیم ارتباط آرای خود را با فضاهای شهری و معماری بیان نکرد، اما این مسئله یکی از حوزه های مهمی است که می توان در تحلیل آن به مفاهیم بوردیو رجوع کرد. معماری و فضاهای شهری، محیط زندگی افراد را ساخته و همواره در موقعیت تاثیرگذاری و تاثیر پذیری نسبت به جامعه و فرهنگ قرار دارند. ارتباط میان جامعه و فرهنگ با فضاهای شهری و معماری بحثی است که می تواند در بستر سینما به خوبی بازتاب یافته و مورد تحلیل قرار گیرد. پژوهش پیش رو با انتخاب فیلم «قهرمان»، آخرین ساخته اصغر فرهادی به عنوان نمونه موردی، چگونگی تاثیر و بازتاب معماری و فضاهای شهری را در آن بررسی کرده و برای تحلیل از آرای پیر بوردیو بهره برده است. در خلال تحلیل های این مقاله به تاثیرات شهر شیراز، منظر شهری، خانه ها و فرهنگ برآمده از آن ها و در نهایت میدان های اجتماعی پرداخته شده است. سپس بازتاب مفاهیم جامعه شناختی در این موارد مشخص شده اند. این پژوهش نشان می دهد که شهر شیراز و فضاهای شهری و معماری آن، چگونه با مفاهیم کلیدی بوردیو تطبیق یافته و با به نمایش گذاشتن میدان های مختلف از جمله زندان، انجمن های خیریه، بازار روایت خود را پیش برده است.
۱۴.

پژوهشی در مفهوم زمان در سینمای آهسته با تاکید بر آراء ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زمان فروپاشانه زمان سیال کریستال زمانی زندان زمانی زمان مرده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۳۱
این پژوهش بر آن است تا در ابتدا به معرفی مختصری از بعد زمان در هنر سینما پرداخته و در ادامه به طور مشخص، به بررسی زمان در سینمای آهسته بپردازد. طرح نظرات ژیل دلوز به عنوان یکی از متأخرترین نظریه پردازان در حوزه سینما، چهارچوب نظری مقاله حاضر را تشکیل می دهد؛ نگارنده، به نظریات این فیلسوف درباره سینمای زمان، به عنوان جدیدترین نظریات مطرح شده درباره سینمای آهسته پرداخته و دراین ارتباط، کریستال زمانی را به عنوان اصطلاحی مطرح توسط این نظریه پرداز سینما که اشاره به هم پوشانی واقعیت و خیال در دنیای فیلم، دارد، معرفی نموده و این نوع سینما را به عنوان یک شیوه بیانی جدید در بیان رابطه انسانی با خودش و با محیط پیرامون، مطرح نموده است. در این مقاله، شکل های مختلف زمان در سینمای آهسته بیان گردیده و برای کمک به درک بهتر موضوع نمونه فیلم هایی نیز برای هرکدام، آورده شده است. مسئله اصلی پژوهش، بیان نوع خاصی از زمان در سینمای آهسته با عنوان زمان فروپاشانه است که اشاره به فروپاشی درونی کاراکتر در طی گذر زمان فیلمی دارد. هدف این پژوهش از نوع بنیادی بوده به طور مشخص، بررسی مؤلفه زمان در سینمای آهسته است. تحقیق از نوع کیفی بوده و روش انجام تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و بر مبنای شیوه مطالعه موردی و نمونه فیلم هاست. جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است.یافته اصلی تحقیق، همان زمان فروپاشانه یا ویرانگر است که شخصیت، طی آن به اوج ناامیدی و استیصال درنتیجه شرایط و سرنوشتی که در جهان فیلم بدان دچار شده، می رسد.هدف پژوهش از نوع بنیادی بوده به طور مشخص، بررسی مولفه زمان در سینمای آهسته استتحقیق از نوع کیفی بوده و روش انجام تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و بر مبنای شیوه مطالعه موردی و نمونه فیلم هاست.یافته اصلی تحقیق، همان زمان فروپاشانه یا ویرانگر است که شخصیت، طی آن به اوج نا امیدی و استیصال در نتیجه شرایط و سرنوشتی که در جهان فیلم بدان دچار شده، می رسد
۱۵.

پژوهش رازهای عرفانی و متافیزیکی انسان حاضر در نقاشی های ایران و هلند قرن 17 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران رنسانس نقاشی عرفان متافیزیک هلند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۳۲
ظهور اندیشه های عرفانی - متافیزیکی وام گرفته از رنسانس به مثابه نوزادی از جهان نامرئی باعث گسترش معنا و پیدا و پنهان های بسیاری در نقاشی های ایرانی و هلندی قرن 17 میلادی شد. لذا در این بین نیز حس، احساس و حساسیت سه کلمه با بار معنایی بالا وظیفه انعکاس اندیشه ها را در نقاشی هنرمندان نقاش قرن 17 میلادی برعهده گرفتند. مخاطب این آثار به شناخت تجربه های نو، تا درک مفاهیم متضاد ترغیب شدند. پژوهش حاضر، با در نظر گرفتن این ویژگی ها و همچنین دریافت های مستقیم نگارنده از آثار نقاشی انتخابی، حس های موجود را به همراه مفهوم زیبایی و امر زیبا، از طریق روش شناسی و موقعیت اجتماعی، سیاسی و مذهبی این دو کشور، کنکاش و حتی برای درک تصورات مطبوع، زیبا، خیر و شر که به مانند جویباری وسیع از کنار دشت ها و جنگل ها راه می گشاید، رمزگشایی نمود. در این پژوهش ابتدا تأثیرات بصری و بیانی رنسانس برروی هنر نقاشی بررسی و سپس تحلیل های جداگانه ای جهت آمادگی ذهنی خواننده، به منظور  بیداری و آزادی ذهن و روح او برای درک حضور عرفان و متافیزیک در نقاشی ایرانی و هلندی قرن 17 میلادی صورت پذیرفته است. تمامی مراحل انجام این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است.اهداف پژوهش:بررسی درک حضور عرفان و متافیزیک در نقاشی های ایران و هلند قرن 17 میلادی.مطالعه پویایی ذهن مخاطب نقاشی های ایرانی و هلندی قرن 17 میلادی.سؤالات پژوهش:عرفان و متافیزیک در نقاشی ایران و هلند قرن 17 میلادی چه جایگاهی داشته است؟پویایی ذهن مخاطب نقاشی های ایرانی و هلندی، به چه طریقی امکان پذیر است؟
۱۶.

رابطه معنایی میان انسان و طبیعت مبتنی بر بنیاد حکمت متعالیه (نقش گرایش های زیست دوستی انسان در تعالی و کمال او)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه صدرالمتألهین انسان طبیعت فناوری زیست دوست محیط زیست رابطه معنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۲۱۰
هدف: عالم طبیعت، مظهر الوهیت و حرکت است. جوهر وجود انسان اگر با طبیعت عجین گردد، هم خود در سفری روحانی قرار خواهد گرفت و هم به ظهور علوم نوینی جهت ایجاد جهانی سبزتر و پاک تر قدم برخواهد داشت. انسان متأله به عنوان خلیفه الله طبیعت مقدس را حفظ می نماید. پژوهش انجام شده باهدف بیان نسبت الوهیت موجود در طبیعت با تعالی روح آدمی در پی ایجاد نسبت هایی فلسفی و علمی میان تعالیم صدرالمتالهین درباره طبیعت با فناوری های نوین زیست دوست، به جهت ارتقا کیفیت زندگی انسان ها می باشد. روش شناسی: پژوهش به روش کیفی (نظریه زمینه ای) با راهبرد تحلیل داده انجام شده است، کدگذاری سیستماتیک اشتراوس و کوربین انجام شده است. داده های پژوهش به صورت متنی و معنایی و از طریق هجده مصاحبه عمیق به دست آمده اند، سپس با منطق استقرایی و به صورت تحلیل تفسیری موردبررسی قرار گرفته اند و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیو دی ای[1] انجام شد. یافته ها: پارادایم به دست آمده از نتایج، حاکی از نسبت مستقیم دو حوزه حکمی طبیعت و محیط زندگی عینی انسان می باشد که نشان می دهد، جوهر وجودی آدمی در مجاورت با طبیعت در حرکت رو به کمال قرار خواهد گرفت. نوآوری (ارزش): تحلیل معنایی رابطه انسان و طبیعت بر بنیاد حکمت متعالیه، به دو حوزه معماری زیست دوست و فلسفه حکمت متعالیه صدرالمتألهین پرداخته است. مطالعه میان رشته ای در این دو حوزه امری نوین می باشد که به تحلیل یک اندیشه فلسفی در دنیای طراحی جدید پرداخته است. نتیجه گیری: حکمت متعالیه صدرالمتالیهن در موارد بسیاری از جوهر موجود در طبیعت و نسبت آن با انسان یاد کرده است. زندگی در محیط های طبیعت دوست عاملی بر ارتقا کیفیت زندگی انسان می باشد. با صنعتی شدن زندگی، ضرورت وجود فناوری های نوینی گیاهی، در محیط زندگی انسان، احساس می شود. مقولاتی چون توسعه انسانی، بالندگی و تغییر انسانی، نتایج به دست آمده از پارادایم پژوهش می باشند که خود مبرهن تحولی در ارتقا کیفیت زندگی انسان ها هستند.
۱۷.

زیبایی شناسی نور و رنگ درصحنه پردازی برنامه های غیر نمایشی استودیویی معرفت محور با رویکرد حکمت هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه تلویزیونی صحنه پردازی زیبایی شناسی نور هنر اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۶۸
طبق اساسنامه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بیشترین تمرکز تولیدات رادیوتلویزیون باید در جهت اشاعه فرهنگ اسلامی باشد، در این میان برنامه های غیر نمایشی معرفت محور اهمیت ویژه ای دارند، اما همواره زیبایی شناسی بصری درصحنه پردازی و طراحی استودیویی آن ها به گونه ای که بیشترین هم پوشانی میان فرم بصری و محتوا حاصل گردد، دچار نقصان بوده است. کاربرد نور به عنوان عنصر بصری مستقل گرچه سال هاست در جهان به سبکی درصحنه پردازی مبدل شده، اما باوجود پشتوانه غنی حکمی و هنری در باب نور در ایران زمین، هرگز به طورجدی درصحنه پردازی تولیدات تلویزیونی به خدمت گرفته نشده است. این جستار با هدف تصرف در ماهیت زیبایی شناسانه این رسانه، متناسب با دین و فرهنگ اصیل ایرانی - اسلامی و نگرش درون فرهنگی منطبق با مفاهیم عرفان اسلامی مبتنی بر نور، در پی آن است تا شیواترین نوع صحنه پردازی متناسب با این گونه برنامه ها را معرفی و خاطرنشان سازد و به این سؤال پاسخ دهد که 1. بر مبنای مباحث حکمت هنر و عرفان اسلامی در باب زیبایی شناسی نور و رنگ، چه مؤلفه هایی می تواند فرم بصری صحنه پردازی برنامه های غیر نمایشی استودیویی معرفت محور را با محتوای آن همسو سازد؟ روش تحقیق حاضر که از نوع بنیادین و کیفی اس ت توصیفی - تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به شیوه مطالعه کتابخانه ای و الکترونیک انجام شده و تحلیل محتوا با اجتماع جزئیات به شیوه استقرایی و همچنین با تکیه بر نظریه امتزاج فرم و محتوا در هنر اسلامی از دکتر حسن بلخاری قهی صورت گرفته است. نتیجه این کاوش مبتنی بر حکمت هنر اسلامی و جلوات نوریه متأخذ از آن نشان داد مؤلفه های خلق معنا در ایجاد عمیق ترین لایه امتزاج میان فرم و محتوا درصحنه پردازی این نوع برنامه ها شب زنده داری، آب و آیینگی و انواع الگوهای تابش نور در معماری اسلامی است.
۱۸.

واکاوی ساختار تصویری و مفهومی نور در فیلم «محمد رسول الله» بر مبنای مؤلفه های زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نور سینمای دینی فیلم محمد رسول الله زیبایی شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۳ تعداد دانلود : ۲۹۳
بیان مسئله : نور همواره به عنوان یکی از مهم ترین واسطه ها و عناصر القای مفاهیم الهی در آثار گوناگون هنر اسلامی کاربرد دارد. فیلم «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی، از مصادیق شاخص سینمای دینی ایران در استفاده از تجلی نور برای انتقال مفاهیم الهی و قدسی است. بحث و جدل های متعدد در نشریات تخصصی و عمومی در چگونگی نشان دادن و بیان تصویری زیبایی شناسانه و تأثیرگذار مفاهیم الهی و دینی با معیارها و مؤلفه های معتبر از مهم ترین مسائل سینمای دینی ایران است. هدف پژوهش : این پژوهش با هدف تبیین و واکاوی مؤلفه های بنیادین زیبایی شناسی عنصر نور همچون وحدت، پیچیدگی و تابندگی در این فیلم است. همچنین تحلیل دو عنصر آشفتگی و یکنواختی در ساختار تصویری و مفهومی این اثر که در تقابل اساسی با تجربه زیبایی شناختی قرار دارد. روش پژوهش : این پژوهش از نوع کیفی و چارچوب آن توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای و مطالعه مستقیم اثر است. نتیجه گیری : یافته های این پژوهش نشان می دهد ساختار تصویری و مفهومی فیلم محمد رسول الله تا حدود زیادی با وحدت، هماهنگی و پیچیدگی همراه نیست. آشفتگی تصویری در کاربرد نور برای القای مفاهیم دینی و قدسی در اغلب سکانس ها دیده نمی شود. اما دارای یکنواختی تکرارشونده، بدون منطق روایی (دراماتیک) و با کمترین باورپذیری است که تجربه ای زیبا شناختی را به همراه ندارد. نورافشانی و نورانی کردن فضا با جلوه ای غیرواقع گرایانه و اغلب تصنعی فضایی سمبولیستی و نمادگرایانه به کلیت فیلم داده است. تبیین و تحلیل زیبایی شناسی نور در فیلم محمد رسول الله نشان می دهد که در بازتاب معارف الهی و دینی با موفقیت حداقلی همراه بوده است.
۱۹.

تحلیلی بر صُور تحول در هنر فلزکاری دوره صفوی (با تأکید بر کاسه ها و جام ها)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۳۴۳
 هنر فلزکاری یکی از شاخه های مهم در هنرهای صناعی محسوب می شود که با توجه به پیشینه طولانی آن در ساخت و تولید در بازه های تاریخی مختلف، تغییرات متعدد و قابل توجهی داشته است. این تغییرات در دوره صفوی به صورت مشخص و تحت تأثیر عوامل مؤثر بر ساختار حکومت و اجتماع، قالب منسجم و متفاوتی به خود گرفت. آنچه در پژوهش پیش رو مورد تحلیل قرارگرفته، واکاوی تأثیر مؤلفه های تحول بر اشیای فلزی با تأکید بر کاسه ها و جام ها است. هدف از این تحقیق مشخص نمودن ارکان تغییر و تحول در ساختار فرم و کارکرد هنر فلزکاری در بستر دو رویکرد مهم دوره صفوی یعنی مذهبی و اجتماعی؛ همچنین راستی آزمایی محتوای معنادار و یکپارچه در هنر فلزکاری این دوره در کاسه ها و جام های فلزی است. سؤالات طرح شده بدین شرح است: 1. تأثیرات رویکردهای مذهبی و اجتماعی بر فلزکاری دوره صفویه چگونه تبیین می گردد؟ 2. شکل تحول در قالب فرم و عملکرد اشیای فلزی دوره صفویه حاوی چه مضامینی است؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و شیوه انتخاب نمونه و تحلیل داده ها منتج از داده های کتابخانه ای و نمونه های موزه ای است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد تبیین تحول تحت تأثیر شاخص مذهبی در دوره صفوی به شکل مضامین شیعی در کتیبه ها و نقوش، آشکار می گردد. درعین حال، شاخص اجتماعی نشان داد مضامین ایران باستان در نزد اصناف و صنعتگران در فرم و معنا بروز نموده است؛ اما آنچه این نتایج را به سمت شکل متفاوتی در اشیای فلزی این دوره سوق می دهد، عملکرد معنایی مشابه در اشیایی است که به ظاهر در فرم و کارکرد متفاوت هستند. لایه های عمیق تر محتوای معنادار در مقاطع مختلف تاریخی به ویژه دوره صفوی قابل واکاوی است.
۲۰.

نسبت سنت و صنعت در قرآن و عرفان (تأملی در مبانی نظری صناعت در تمدن اسلامی)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قرآن سنت صناعت عرفان اسلامی هنر اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۲۸۷
در تاریخ فرهنگ ایرانی اسلامی، سه اصطلاح در بردارنده مفهوم هنر بوده و هست: هنر، فن و صناعت.هنر یک اصطلاح بسیار دیرپای اوستایی است که قدمتی به تاریخ اوستا در این سرزمین دارد یعنی چیزی بیش از سه هزار سال. اما دو اصطلاح دیگر یعنی فن و صناعت اولاً بالاصاله عربی هستند و ثانیاً ترجمه یک اصطلاح یونانی هستند:Techne  همان واژه ای که ریشه یونانی  technique امروزی است.از میان این سه اصطلاح، کلمه صناعت کاربرد قرآنی نیز دارد آن دو خیر. هنر که نمی توانست در قرآن مورد استفاده قرار گیرد چون از زبان اوستایی ِدین دبیره بود(گرچه اصطلاحاتی با ریشه فارسی در قرآن موجود است همچون فردوس، دین، سرابیل، برزخ و.....) و فن نیز گرچه اصطلاحی عربی است اما در قرآن کاربردی نداردلیک چنان که گفتیم صناعت در چند آیه قرآن، مورد استفاده قرار گرفته است.این مقاله با روش تحلیلی تفسیری، مفهوم صناعت در قرآن را مورد واکاوی قرار داده و به ویژه نسبت آن با سنّت و امر را مورد توجه قرار داده است. دو مفهوم بنیادینی که نسبت هستی را با خالق و پروردگار آن تبیین و تعیین می کنند. امر، اراده الهی است در ظهور خالقیت حق و سنت، قانون مستمر و مستدام جاری در خلقت،که بیان ربانیت یا پروردگاریِ حق در هستی است. این مقاله به ویژه با تحقیق در آرای شیخِ اکبر عرفان اسلامی، یعنی محیی الدین ابن عربی، نسبت این دو مفهوم را با صناعت روشن می سازد آنجا که شیخ اکبر در فتوحات و در تبیین حقیقت عالم از نسبت صنعت و سنت چنین می گوید: بالصنعه ظهر الحق فی الوجود. از دیدگاه ابن عربی، صنعت، ظهور سنت و امر الهی در عالم است. این معنا در جهان هنر، بسیار آشناست. هنر، ظهور ایده در فرم است (فرم به معنای مصطلح هنری آن و نه الزاماً فلسفی) یا ظهور معنای مکنون در قالب محسوس. و این همان تعبیر یکی از بزرگ ترین مفسران ابن عربی یعنی سید حیدرآملی در جامع الاسرار و منبع الانواراست: فانّ الخیال ینزل المعانی العقلیّه فی القوالب الحسّیّه(جامع الأسرار و منبع الأنوار :490) بنابراین در مقاله مفهوم هنری صناعت در تمدن اسلامی نیز مورد توجّه بوده است مفهومی که به صناعت در این فرهنگ، مفهوم جدید و تازه ای می بخشد یا به یک عبارت مفهوم تازه ای را از بطن آن کشف می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان