مقالات
حوزه های تخصصی:
سکولاریسمِ گزینه ای، سکولاریسم برآمده، نه از حذف دین، بلکه از قبول دین به مثابه یک گزینه در کنار هزاران گزینه دیگر است. گوناگونی و تکثر گزینه های دینی و شبه دینی و غیردینی - در مقام نظر و در مقام زیست فردی و اجتماعی - نوع جدیدی از سکولاریسم را در جهان امروز و نیز در جهان اسلام رقم می زند که مواجهه با آن بسیار متفاوت است از سکولاریسم به معنای حذف دین از قلمرو زندگی اجتماعی و سیاسی. سکولاریسم گزینه ای در یک فرایند روان شناختی و فرهنگی رخ می دهد؛ درحالی که سکولاریسم کلاسیک در یک فرایند فلسفی و گاه سیاسی واقع می شود. حال پرسش این است که آیا تحلیل چارلز تیلور در عصر سکولار را می توان درباره تحولات عرفی شدن در جهان اسلام نیز پی گرفت؟ نگارنده در این مقاله، با تمرکز بر متن خوانی عصر سکولار تلاش می کند با طرح امکان سکولاریزاسیونِ گزینه ای در تحولات فرهنگی جهان اسلام، به تفاوت های دنیای اسلام و دنیای غرب در این نوع از سکولارشدگی تأکید کند و دشواری های سکولاریزاسیون در جهان اسلام را برشمارد. از این منظر، دین و دین داری در جوامع اسلامی نه یک فرایند سهل و آسان بلکه فرایندی پیچیده، ریشه ای، و بسیار تودرتو را طی می کند؛ به گونه ای که عرفی کردن آن در عرصه های فردی و اجتماعی بسیار دشوار و گاه ناممکن به نظر می رسد.
مفهوم شناسی مسئولیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ماهیت، قلمرو و شرایط مسئولیت اخلاقی از مباحث پرمناقشه حوزه مطالعات اخلاقی است. به نظر می رسد بخش قابل اعتنایی از این مناقشات، برخاسته از ابهام مفاهیمی، چون مسئولیت اخلاقی و اراده آزاد بوده است. این پژوهش بر آن است تا در این میان با روش توصیفی_تحلیلی، به واکاوی مفهوم مسئولیت اخلاقی بپردازد. حوزه های معنایی متنوع و متکثر مفهوم این سنخ از مسئولیت، ما را با این پرسش مواجه می کند که انبوه اختلافات میان سازگارگرایان و ناسازگارگرایان با عطف نظر به کدام گونه از مسئولیت اخلاقی پدید آمده اند؟ آیا با این چالش مواجه نبوده ایم که در برخی پژوهش های دوسویه، یک طرف بر سازگاری وجوب علّی و مسئولیت مبتنی بر نقش و وظیفه عامل اصرار می ورزد، طرف مقابل تلاش می کند که ناسازگاری و تعارض هرگونه تعین پیشین علّی را با مسئولیت در مقام پاسخگویی نشان دهد؟ گرچه تأکید اولیه فیلسوفان اخلاق در مباحث مربوط به مسئولیت اخلاقی، گاه متمرکز بر سه نوع مسئولیت ناظر به علیت، وظیفه و الزام اخلاقی بوده است، در آثار متأخر، دو مفهوم مسئولیت ناظر به سزاوار سرزنش بودن و مسئولیت در مقام پاسخگویی مورد توجه قرار گرفته است، و به نظر می رسد که دقیق ترین مفهوم معادل مسئولیت اخلاقی انسان برابر الزامات اخلاقی همان «پاسخگویی» است.
نقدی بر دیدگاه جایگزینی تقوا به جای اخلاق در هندسه معارف دین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رابطه اخلاق با دین از دیرباز موضوع مباحثات فلسفی و الهیاتی بوده است. در سال های اخیر، این ایده که ناسازگاری اخلاق با دین واقعیت دارد، به اَشکال مختلفی مطرح شده و طرفدارانی پیدا کرده است. در این میان، عده ای دین را به نفع اخلاق تخطئه می کنند و عده ای دیگر اخلاق را از اعتبار ساقط و جانب دین را تقویت می کنند. در این نوشتار، دیدگاه یکی از طرفداران رویکرد اخیر که در رسانه ملی بازتاب داشته، مورد تحلیل انتقادی قرار گرفته است. ایده اصلی «جایگزینی تقوا به جای اخلاق» است. پس از بررسی ابعاد مختلف این ایده، به برخی از مهم ترین کاستی های آن اشاره شده است. این کاستی ها بدین قرارند: ابتنای ایده بر درکی نابسنده از اخلاق، بی توجهی به مضامین قرآن و روایات شیعی ناظر به جایگاه ویژه اخلاق در دین، بی توجهی به لوازم منطقی بی اعتبارکردن اخلاق فطری و پیشادینی. جمع بندی نوشتار حاضر این است که تأکید بر ناسازگاری اخلاق و دین و پیشنهاد جایگزینی تقوا به جای اخلاق، نه تنها از منظر دینی قابل دفاع نیست؛ بلکه درنهایت به نفع دین داری جوانان نخواهد بود.
بررسی انتقادی راهکارِ جان مارتین فیشر در حل معضل بخت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئلهٔ اساسی این پژوهش تحلیل و نقد راهکار جان مارتین فیشر در حل معضل بخت و هدف از آن نشان دادن ناکارآمدی این راهکار به روش توصیفی - تحلیلی است. بر اساس معضل بخت، نفی تعین گروی در پیدایش یک کنش به سلب آزادی و مسئولیت اخلاقی کنشگر می انجامد. فیشر تلاش می کند بر اساس بازسازی یکی از مثال های فرانکفورتی در جهانی نامتعین، معضل بخت را بر پایه ترسیم دو جهان حل کند. جهان 1 متعین، اما جهان 2 بر اساس ماشین تصادفی نامتعین است. کنشگر در جهان ممکن اول بر اساس مثال های فرانکفورتی مسئول است. در جهان دوم با خاموش ماندن ماشین به نحو تصادفی، جهان 1 و 2 این همان و درنتیجه کنشگر مسئول خواهد بود. در این پژوهش آشکار می شود: الف) تقریر فیشر از معضل بخت، نسخه ای از صورت بندیِ مبتنی بر فقدان علیت است و پاسخ فیشر حتی کارآمدی لازم برای حل این صورت بندی را ندارد. ب) علیت حاکم بر جهان 2 فیشر، متفاوت با علیت ناتعین گروانه ای است که اختیارگروان حامی علیت مبتنی بر رویداد مد نظر دارند. از نظر آنها، قرارگرفتن علیت ناتعین گروانهٔ فعال در سلسلهٔ علی یک کنش، شرط اساسی پرداختن به معضل بخت است؛ اما در سلسلهٔ علی کنش در جهان دوم فیشر، هیچ گونه علیت ناتعین گروانهٔ فعالی وجود ندارد. درنتیجه فیشر اساساً با معضل بختی که اختیارگرویِ علیت مبتنی بر رویداد را تهدید می کند، مواجه نشده است که بخواهد آن را حل کند.
نقدی کوتاه بر درون نگریِ دکارتی با تمرکز بر تز شفافیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
درون نگری روشی است برای دسترسی به محتویات ذهن، و تحقق آن نیز بسته به پذیرشِ تز «شفافیت ذهن» است. این تز بخشی از پارادایم فلسفهٔ دکارت را برای شناخت ذهن تشکیل می دهد، و به واسطهٔ ویژگی هایی، مانند بی واسطگی، خطاناپذیری، حجیت اول شخص و غیره مشخص می شود. طرفداران تز شفافیت، ذهن را همچون ظرفی شفاف می دانند که همهٔ محتویات آن، اعم از امور ثابت - مانند حالت های ذهنی - و غیرثابت - مانند رویدادهای ذهنی - بالذات معلوم اند. با این حال، آزمایش های تجربی و استدلال های فلسفی حاکی از آن اند که ذهن پر از واسطه های پیدا و پنهان است، در فهم محتویات خودش دچار خطا می شود، از تأثیر عوامل بیرونی غافل است و خود را به اشتباه مرجع همهٔ احکامش می داند و غیره. این موارد نشان می دهند که ذهن برخلاف مدعای دکارت، برای خودش شفاف نیست. این مقاله با روش تحلیلی_انتقادی می کوشد تا با تحلیلِ برخی از ویژگی های بیان شده، تز شفافیت را بیازماید و از آن بدیهی زدایی کند.
تأثیر پراگماتیسم مولد جان دیویی بر فلسفه تکنولوژی لری هیکمن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
لری هیکمن با نگاهی پراگماتیستی به فلسفه تکنولوژی وارد شده است. در این مقاله، از نسبت فلسفه تکنولوژی هیکمن با پراگماتیسم جان دیویی بحث خواهد شد. هدف این است که نتایج فلسفه دیویی در بحث از تکنولوژی مشخص شود. تا پیش از قرائت ارائه شده توسط هیکمن، کسی به دیویی به مثابه فیلسوف تکنولوژی نمی نگریست؛ اما هیکمن بر این باور است که دیویی دارای فلسفه تکنولوژی توسعه یافته ای است که برابر سنتی است که تکنولوژی را خودبسنده و دارای ذاتی بیگانه با انسان تلقی می کند. او در بیان تفاوت بین تکنولوژی و تکنیک به عنصر شناخت توجه دارد و تکنولوژی را حاصل مداخله تحقیق نظام مند در تکنیک می داند. دیویی با طرح مفهوم تکنولوژی طبیعی شده، تکنولوژی را به مثابه تحقیقی معرفی می کند که انسان درباره تکنیک های موجود انجام می دهد تا سازگاری با محیط خود را افزایش دهد و آن را متناسب با نیازهایش تغییر دهد. تکنولوژی در پراگماتیسم مولد دیویی به موضوعی فلسفی تبدیل می شود و فیلسوف می تواند با استفاده از شیوه ها و ابزارهای فلسفی، درک خود و افراد جامعه اش را از نحوهٔ پیوندِ میان وجوه متنوع فرهنگ تکنولوژیک ارتقا دهد و تأثیر معناداری بر جهان تکنولوژیکِ در حال تغییر داشته باشد. هیکمن ادعا دارد فلسفه دیویی می تواند بدون گرفتارشدن به نظام های کل نگر و فراتر از تحلیل زبان، فرهنگ تکنولوژیک را با ارزش های دموکراسی آشتی دهد. با این حال، تعریف دیویی از تکنولوژی، آن را به مفهومی کانونی و عام تبدیل می کند و در نقد او بر واقع گرایی، نشانه هایی از ظهور دوباره متافیزیک کل نگر به چشم می آید.
ارزیابی آرا اصولی فیض کاشانی در کتاب معتصم الشیعه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نگرش اخباری و اصولی دو روش فهم دین از متون اصلی در میان اندیشمندان شیعی است که بیش از چهار قرن از نزاع های فکری و یا ایجاد و شکل گیری مکاتب گوناگون میان طرفداران آنها را پشت سر گذاشته است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که آرا اصولی فیض کاشانی در کتاب معتصم الشیعه چگونه بازتاب یافته است. بررسی توصیفی - تحلیلی این مسئله حاکی از آن است که فیض کاشانی، از علمای شیعی قرن یازدهم، با وجود دیدگاه های اخباری، و استناد و اتکا وی به روایات، اما نگرش به دور از هرگونه افراط و تفریط او از عقل و نقل را در کاربست عملی اش در کتاب معتصم الشیعه به مثابه کتاب فقهی فیض را شاهدیم. تأثیرپذیری از مسلک اساتید اخباری، برداشت سوء از برخی فتاوای مبهم فقهی ایشان در گذشته، تناسب نداشتن برخی دیدگاه های وی با برهان های موجود نزد خویش، و ... سبب شد فیض را که اغلب دارای آرا اعتدالی در نظریاتش است، به اخباری گری متهم کنند و دامنه اختلاف آرای میان اصولیان و اخباریان شیعی را بیش از پیش گستردش دهد؛ حال آنکه تمایل نداشتن ایشان در همراهی با نظر مشهور از اخباریان مبرهن است و پایبندی وی به نگرش اصولیان در مواضع فراوانی، مانند اجماع، حجیت ظاهر قرآن، حجیت عقل، رجوع به آرا و نظریات اصولیان، عدم جمود در اخبار، و ... به میزانی است که انکار آن ممکن نخواهد بود.