مقالات
حوزه های تخصصی:
نظریه آیت الله مصباح یزدی درباره باید و نبایدهای اخلاقی به نظریه ضرورت بالقیاس الی الغیر مشهور است، زیرا خود ایشان به صراحت بایدهای اخلاقی را بر اساس مفهوم ضرورت بالقیاس الی الغیر تبیین کرده اند. برخی اندیشمندان بر این نظریه اشکال کرده اند که باید اخلاقی نمی تواند تحت مفهوم «ضرورت بالقیاس الی الغیر» قرار گیرد. هدف این مقاله تبیین نظریه آیت الله مصباح و بررسی اشکال وارد شده است. این بررسی با روش تحلیل عقلی و رجوع به ارتکازات و شهودات مفهومی انجام شده و با ذکر نمونه های کاربردی بر مدعای مورد نظر استدلال شده است. نتیجه اینکه سخنان استاد مصباح در توضیح این نظریه، به گونه ای است که نمی تواند بیانگر مفهوم ضرورت بالقیاس الی الغیر باشد و اساساً تبیین باید و نباید اخلاقی بر اساس این مفهوم نادرست است. با این حال، بر خلاف نتیجه گیری مستشکل، به صرف این اشکال نمی توان هرگونه تبیین علّی از باید و نباید اخلاقی را رد کرد، بلکه دیدگاه استاد مصباح را می توان منعکس کننده ضرورتی دانست که در اصل علّیت به ویژه قاعده سنخیت میان علت و معلول نهفته است. در واقع، اشکال استاد مصباح در این مسئله در نام گذاری این نظریه به «ضرورت بالقیاس الی الغیر» است و برای زیر سؤال بردن تبیین علّی او از باید و نباید اخلاقی لازم است راه دیگری پیمود.
استنتاج بهترین تبیین و مسئله توصیفِ استدلال های استقرایی؛ بررسی دیدگاه لیپتون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در موضوع استدلال های استقرایی، مسئله توجیه و مسئله توصیف از مسائل اساسی هستند. مسئله توصیفِ استدلال های استقرایی (بر خلاف مسئله توجیه)، کم تر بررسی شده است که البته پیتر لیپتون از فیلسوفان علم معاصر، مهم ترین دغدغه خود را حل این مسئله مغفول قرار داده است. وی با بررسیِ الگوها یا دیدگاه هایی که درباره مسئله توصیف استقرا مطرح شده، آنها را ناقص قلمداد کرده، الگوی خاص خود را با عنوان «استنتاج بهترین تبیین» آن هم با تقریرِ جذابیت محور معرفی می کند. در این مقاله، این الگوی پیتر لیپتون تبیین و سپس بررسی و نقد شده است.
نقد درونی تباین دین و معنویت در نظریه پیوند معنویت و عقلانیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تباین میان دین و معنویت، یکی از نتایج نظریه پیوند عقلانیت و معنویت است. نظریه پرداز در این رویکرد، معنویت را در سه ویژگی اصلی با آموزه های اساسی دین ناسازگار دانسته است. وی آخرت گرایی، مابعد الطبیعه سنگین و تقلید را سه ویژگی اصلی دین می داند که با سه مؤلفه اصلی و اجتناب ناپذیر معنویت، یعنی دنیاگرایی، مابعدالطبیعه سبک و زندگی اصیل انسان معنوی، متباین می داند. به باور ایشان تباین در مؤلفه های اصلی دین و معنویت، به تباین در خود آنها می انجامد. وی معنویت را باورهایی می داند که موجب آرامش و کاهش آلام انسان می شود و منظور او از عقلانیت نیز که با معنویت پیوند دارد، عقلانیت ابزاری است. موارد ادعایی ناسازگاری دین و معنویت، افزون بر اینکه با اشکال هایی در مبانی و مفاهیم به کار رفته در نظریه مواجه است، اشکال هایی در ساختار درونی نظریه و نیز با دیگر مدعیات نظریه پرداز دارد؛ معنویت در این نظریه می تواند به آخرت گرایی و به مابعدالطبیعه سنگین بینجامد و باورهای دینی نیز می تواند بر اساس مبانی نظریه پرداز از عقلانیت برخوردار باشد. بنابراین، تباین ادعایی دین و معنویت قابل رفع است.
چیستی «تمدن» در فلسفه؛ عناصر ماهوی «تمدن» در نظریه های برخی فیلسوفان معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ماهیت وجودی تمدن کمتر در فلسفه بررسی شده است، ولی آن مقدار از فلسفه که به تمدن پرداخته است، مسائل مهمی را پیش کشیده و جنبه ها و زوایای تازه ای را گشوده است. در این مقاله، نه به همه جنبه های فلسفیِ تمدن، بلکه تنها به برخی از پرسش های فلسفی در باب تمدن پرداخته ایم تا به فهمی عمیق تر و درکی فراتر از تعریف های لفظی از تمدن، ماهیت تمدن و عناصر وجودی آن برسیم. مهم ترین مسائل فلسفی که در این نوشته بدان پرداخته ایم، به قرار زیر است: ماهیت روحی و اخلاقی تمدن (نرم یا سخت بودن تمدن)، عینی یا ذهنی بودن تمدن، ماهیت ترکیبی و نظام مند تمدن، رابطه میان تکثر و تنوع با وحدت و هویت تمدنی، جوهر یا عرض بودن تمدن و در نهایت کل یا کلی بودن تمدن.
مفهوم شناسی اصطلاح امامیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «امامیه» پیش از غیبت صغری، به بخش مهمی از مسلمانان شیعی اطلاق می شده است. هرچند اصطلاح رافضه به عنوان اصطلاح رقیب، به اصرار نویسندگان مخالف امامیه، کاربرد بیشتری یافته است. در دوران ائمه(علیهم السلام) واژه امامیه، اصطلاحی عام برای فرقه هایی بود که قائل به نص در امامت بودند، اما همزمان با غیبت صغری و پس از آن، اصطلاح امامیه به طور ویژه به اثنی عشریان اختصاص یافت، در حالی که این سیر مطالعاتی و این برداشت در میان تاریخ پژوهان مغفول مانده است؛ بنابراین اینکه در چه دوره هایی برخی از شیعیان بدین نام خوانده شده اند و مصادیق آنها در هر دوره چه افرادی بوده اند، در این پژوهش به صورت استنادی به آن پرداخته شده است با این هدف که پیگیری تطور این مفهوم (به ترتیب قدمت واژگانی، وجه نام گذاری و مصداق شناسی) که در شناخت روش مند تاریخ تشیع اهمیت دارد، نشان داده شود.
اهمیت تعهدات فراهنجاری آرمان علم غیرارزش بار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مطابق آرمان علم غیرارزش بار در ارزیابیِ معرفتیِ نظریه های علمی تنها ارزش های معرفتی می توانند نقش مشروع داشته باشند. در این مقاله نشان خواهیم داد که این آموزه بر تصویری از علم و رابطه آن با ارزش ها مبتنی است که تعهدات فراهنجاری معینی در پی دارد و توجه به این تعهدات مهم است. برای این منظور نخست چارچوب کلی نظریه فراهنجاری را به اختصار معرفی می کنیم و سپس به بیان پیش فرض هایی می پردازیم که در پس آرمان علم غیرارزش بار درباره رابطه علم و ارزش ها وجود دارد و سپس تعهدات فراهنجاری مشخصی را از آنها نتیجه می گیریم. همچنین با معرفی اجمالی استدلال هایی که بیشتر در مخالفت با آموزه آرمان علم غیرارزش بار اقامه شده اند، نشان می دهیم که در این استدلال ها توجهی به پیش فرض های فراهنجاریِ این آموزه نشان داده نشده است. در نهایت این پرسش مطرح و پاسخ داده می شود که آیا در بحث از آرمان علم غیرارزش بار، توجه به ملاحظات فراهنجاری ضرورتی دارد؟
اختلاف نظر و مسئله تقارن معرفتی: علیه دیدگاه وزن دهی برابر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ارتباط تأثیر شواهد مرتبه بالاتر با دیدگاه وزن دهی برابر در بحث اختلاف نظر معرفتی می پردازد. در ابتدا پس از معرفی تمایز میان شواهد مرتبه اول و شواهد مرتبه بالاتر، استدلالی از تامس کلی مطرح می شود که مطابق آن در نظر گرفتن تأثیر شواهد مرتبه بالاتر لزوماً به تأیید دیدگاه مصالحه گرایان نمی انجامد. سپس استدلالی از جاناتان متسون در نقض استدلال کلی شرح داده می شود که طبق آن اعمال تأثیر شواهد مرتبه بالاتر به تأیید دیدگاه وزن دهی برابر و در نتیجه تعلیق باور در مواجهه با اختلاف نظر معرفتی خواهد انجامید. در ادامه نشان می دهم که استدلال متسون بر دیدگاهی مبتنی است که آن را نظریه دو قسمتی شواهد نامیده ام. سپس با طرح اشکالات وارد بر نظریه دو قسمتی شواهد نشان داده ام که تسلسل از جمله هزینه هایی است که طرفدار نظریه دوقسمتی شواهد باید بپذیرد. سپس با ارائه مدلی نشان می دهم که حتی اختیار کردن نظریه دوقسمتی شواهد و پذیرفتن هزینه های آن نیز به تأیید دیدگاه وزن دهی برابر در اختلاف نظر معرفتی نمی انجامد، زیرا می توان استدلالی مستقل علیه دیدگاه وزن دهی برابر ارائه کرد. به این ترتیب اگر دیدگاه وزن دهی برابر دو طرف نادرست باشد، راه یکی از مهم ترین استدلال های مؤید مصالحه گرایی بسته می شود.