مقالات
حوزه های تخصصی:
از نگاه فلسفی، بررسی معرفت عاطفی و به تع آن معرفت عرفانی که مبتنی بر عشق به خداست، چندان در سنت فلسفی غرب جایگاه شایسته ای نداشته است. مطابق دیدگاه حاکم بر این سنت، عواطف و احساسات ارتباط چندانی با دستیابی های عالی به معرفتِ «محض» ندارند. در این رویکرد، معرفت به منزله «بسندگی یا تطابق حداکثری» میان «بازنمود ذهنی» و برخی «ذوات» در جهان خارج از ذهن فهمیده می شود؛ یعنی برخلاف «زبان» و «داده های حسی»، «عواطف» هیچ چیز را «بازنمایی» نمی کنند و چیزی بیشتر از «پاسخ های ذهنی» به اشیا نیستند؛ همین امر موجب نادیده گرفتن نقش حوزه عاطفی و احساسی انسان در کسب معرفت در این سنت بوده است. این امر متفکران غربی را برانگیخت تا به بازنگری مفهوم معرفت و راه های دستیابی به آن بپردازند. در این میان، هوسرل با تشخیص مفهوم «حیثِ التفاتی» به عنوان مهم ترین ویژگیِ آگاهی، دریچه ای تازه به مفهوم معرفت گشود. علاوه بر هوسرل، هایدگر نیز در پدیدارشناسی خاص خود نشان داد مفهومی از «معرفت» در دست است که اصیل تر از «بازنمودِ کارآمد» است. معرفت نزد هایدگر همان «گشودگی»است؛ پس عواطف و احساسات چگونگیِ بودن اشیا را بر ما «می گشایند». هدف مقاله پیش رو تحلیل کارکرد عشق به مثابه قوی ترین و مهیج ترین امر عاطفی و احساسی به روشی پدیدارشناختی و در پرتو پدیدارشناسی هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی برای شناخت معرفت عاطفی و عاشقانه در مثنوی مولوی است. یافته های مبتنی بر تحلیل های پدیدارشناختی اشعار مثنوی، امکان حصول معرفت عرفانی «عشق» را از خلال فروکاست و التفات عرفانی تأیید می کنند و نشان می دهند که معرفت عرفانی نه تنها امکان پذیر است، بلکه شیوه ای از معرفت است که کمتر در جریان سنت فلسفی غرب به آن پرداخته شده است.
اخلاق محوری یا باورمحوری؟ تحلیلی انتقادی از حکمت جهاد ابتدایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی تبیین و تحلیل حکمت جهاد ابتدایی است. پرسش اساسی این است که فلسفه یا حکمت جهاد ابتدایی در اندیشه اسلامی چیست؟ اندیشمندان در پاسخ به این مسئله سه نظریه را بیان کرده اند. برخی فلسفه جهاد ابتدایی را بر اساس حق طبیعی انسان تبیین کرده اند؛ برخی آن را بر اساس حق الهی و برخی دیگر آن را لازمه تعالی دین اسلام بر دیگر ادیان دانسته اند. این سه نگرش، در تبیین فلسفه جهاد ابتدایی «باور و اعتقاد» را محور قرار داده و هدف از جهاد ابتدایی را محو شرک و گسترش باور توحیدی و الهی دانسته اند. بررسی های این پژوهش که با روش تحلیلی و استنادی انجام پذیرفته است، نشان می دهد در کنار تبیین های سه گانه یادشده، می توان از تبیین چهارمی نیز سخن گفت. این تبیین چهارم که مختار نویسنده است، برخلاف سه رویکرد پیشین که ایده شرک ستیزی و مقابله با باورهای غیرالهی را به عنوان حکمت جهاد ابتدایی مطرح می کنند، بر محور «رفتار و عمل» تمرکز داشته و فلسفه جهاد ابتدایی را مبارزه با بی اخلاقی ها و بدعهدی ها می داند.
بازپژوهی معیارها و فواید تقسیم توحید به نظری و عملی،با تأکید بر کلام امامیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برخی از اندیشوران معاصر امامیه در آثار کلامی خود مراتب توحید را به دو قسم «نظری» و «عملی» تقسیم کرده ، تعریف ها و شاخص هایی را در تبیین این تقسیم بندی مطرح کرده اند. بررسی این آثار نشان می دهد که مفاد تعریف و ضوابط تقسیم، اشکال هایی دارد که رفع آنها به واکاوی دقیق تری نیازمند است. همچنین عدم کاربست این تقسیم در برخی دیگر از آثار، می طلبد که فواید آن بررسی مجدّد شود. در نتیجه این تحقیق کتابخانه ای تحلیلی مشخص گردید که الف) توحید نظری تنها در حوزه بینش مطرح است، ولی توحید عملی در ساحت های کشش، منش و کنش وجود دارد؛ ب) مبتکر این تقسیم در کلام امامیه، شهید مطهری است و پیش از ایشان تقسیم مزبور به کار نرفته است؛ ج) اگرچه می توان درباره اِعراض اغلب متکلمان امامیه از تقسیم توحید به نظری و عملی توجیه هایی ارائه کرد، این تقسیم فوایدی نیز دارد که در مجموع مفید بودن آن را اثبات می کند.
بررسی و نقد براهین وجودی از منظر گراهام اُپی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ فلسفه، کمتر استدلالی است که همچون برهان وجودی نظر متفکران را به خود جلب کرده باشد. گراهام اُپی، فیلسوف دین معاصر استرالیایی، خداناباوری است که با بررسی انواع برهان های وجودی، کوشیده است نقاط ضعف آنها را بنمایاند. در این پژوهش، در پیِ پاسخ به این پرسش هستیم که اُپی چگونه برهان وجودی را صورت بندی کرده است و انتقادهای وی بر هر یک از این صورت بندی ها چیست؟ هدف این نوشتار آن است که با روشی تحلیلی، رده بندی و انتقادهای اُپی بر برهان های وجودی را تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که روایت های متعددی هستند که ذیل عنوان برهان وجودی قابل دسته بندی اند. از نظر اُپی، ویژگی اصلی این استدلال ها آن است که باید پیشینی باشند تا تحت عنوان برهان وجودی قرار گیرند. عام ترین انتقادهای اُپی بر این رده بندی های هشت گانه، مصادره به مطلوب بودن، ارزش معرفتی نداشتن، انکار وقوع تناقض در فرض نبود خدا در خارج و عدم تصور موجودی با اوصاف لایتناهی می باشد. نتایج برگرفته از تحقیق آن است که با توجه به چالش های فرا روی برهان های وجودی برای اثبات وجود خداوند، این گونه استدلال ها، توانایی های مورد انتظار از یک برهان اثبات وجود خدا را برآورده نمی سازند؛ هرچند که الحاد اُپی و تصور وی از وجود و اوصاف خداوند قابل پذیرش نیست.
بررسی و نقد دیدگاه دیویدگریفین درباره قدرت خداوند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله مورد بررسی این نوشته، بررسی و نقد دیدگاه گریفین درباره قدرت خداوند است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی در پیِ بررسی دیدگاه گریفین درباره قدرت خداوند در چارچوب الهیات پویشی اوست. اینکه قدرت خداوند، محدود، ترغیبی و انگیزاننده است و موجودات را در جهت اهداف اولیه و آرمانی تطمیع می کند و آنها را برمی انگیزاند. او برای این ادعا، به ضرورت متافیزیکی و مداقه درباره معنای موجودات واقعی متوسل می شود و به این نتیجه می رسد که همه موجودات از قدرت ذاتی برخوردارند و خدا نمی تواند بر آنها کنترل یک جانبه داشته باشد، بلکه تنها با قدرت ترغیبی است که بر آنها تأثیر می گذارد. انتقادهای وارد بر دیدگاه گریفین، اشکالات مبنایی و بنایی است و منتقدان چارچوب و پیش فرض های گریفین را مورد نقد قرار داده اند. اینکه اولاً در دیدگاه او ابهام وجود دارد؛ ثانیاً او مالکیت قدرت را انحصاری دانسته است؛ ثالثاً کنترل موجودات را صرفاً فیزیکی دانسته است؛ رابعاً افزون بر اینکه دیدگاهش ناسازگاری درونی دارد، قدرت خدا را در سطح موجودات تلقی کرده است.
بررسی تطبیقی برهان بر وجود خدا از طریق آگاهی در آرای سوئینبرن و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از استدلال ها بر وجود خداوند استدلال از طریق آگاهی است. این استدلال در فلسفه معاصر غربی تدوین شده است و برای اولین بار سوئینبرن آن را صورت بندی کرده است. به ادعای او پیش از وی کسی این استدلال را تقریر نکرده است، جز آنکه جان لاک اشاره ای مبهم به آن داشته است. در این استدلال، وجود پدیده های ذهنی مانند احساسات، عواطف، نیّات و اندیشه ها که از نظر علمی تبیین ناپذیرند و تنها تبیین ناظر به شخص را قبول می کنند، دال بر وجود خدا شمرده می شوند. تقریر سوئینبرن از این استدلال تقریری استقرایی است و احتمال وجود خدا را تأیید و تقویت می کند. با بررسی استدلال ها بر وجود خداوند در سنّت فلسفه اسلامی، درمی یابیم برای نخستین بار ملاصدرا نیز از طریق آگاهی عقلی بر وجود خدا استدلال کرده است. استدلال ملاصدرا از طریق آگاهی بر وجود خدا استدلالی قیاسی و مفید یقین است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی این دو تقریر از برهان از طریق آگاهی بر وجود خداوند در دو سنت فلسفی غربی و اسلامی بررسی می گردد و نقاط اشتراک، افتراق و قوّت و ضعف آنها با هم مقایسه می شوند.
دلایل نقلی مشروعیت بخشی انتخاب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دلایل نقلی کافی برای مشروعیت بخشی انتخاب وجود دارد. رویکرد مخالفان این دیدگاه در نفی دلالت این ادله از طریق حمل آنها بر معنای خلاف ظاهر، متضمن استدلال دوریْ است. اشکال آنان به اعتبار سندی روایت های باب مربوط نیز وارد نیست. دلیل اینکه آنها اصرار کرده اند بیعت مدخلیتی در فعلیت ولایت ندارد آن است که ولایت را مترادف با وجوب طاعت گرفته اند و اطلاق ادله وجوب طاعت را مثبت اطلاق ولایت دانسته اند. راز اینکه میان ولیّ معصوم و ولیّ غیر معصوم از نظر مشروعیت سیاسی به معنای نفوذ تصرفات و حرمت براندازی فرق می گذارند، آن است که نصب الهی به ولایت را به معنای جعل استقلالی حکم وضعی می دانند. اگر نصب به ولایت را به معنای جعل حکم تکلیفی به واگذاری سرپرستی امت به ولیّ و در نتیجه وجوب طاعت از او بدانیم، این استغراب از میان می رود؛ زیرا میان حرمت بالذات و حرمت بالعرض انتخاب غیرمعصوم می توان فرق نهاد. در این مقاله به روش تحلیل منطقی دلایل منکران مشروعیت بخشی انتخاب شرح و نقد می گردد و علت رویکرد آنان تبیین می شود.