مقالات
حوزه های تخصصی:
آزادی کنشگری و اختیار عامل اخلاقی از پرچالش ترین لوازم مسئولیت اخلاقی بوده است. فیلسوفان ناسازگارگرا گاه به شکلی غیرمستقیم و با کمک عناصری چون ثبات گذشته یا تغییرناپذیری قوانین طبیعی به طور تلویحی نشان داده اند که تعین سابق علّی هرگونه امکان بدیلی برای عمل به نحوی دیگر را از دسترس عامل اخلاقی خارج می کند و گاه نیز به مدد اصل وجهی انتقال عدم مسئولیت به طور مستقیم تأکید می کنند که ضرورت علّی به انتفای مسئولیت اخلاقی انسان می انجامد. اما در کنار این استدلال های متعارف، برخی براهین شبه مستقیم دیگر نیز مطرح بوده اند که تکیه ای بر این اصل نداشته اند. استدلال مهار یکی از مهم ترین براهین شبه مستقیم مورد توجه این ناسازگارگرایان است که با تکیه بر تلقی شهودی ما در باب نسبت معکوس میان مسئولیت عامل اخلاقی و دخل و تصرف یا مهار نامتعارف او سامان می یابد. یکی از گونه های بسیار مشهور استدلال شبه مستقیم مهار، استدلال چهار موردی پربوم است که در چند مرحله و از نمونه ای بسیار عجیب و غیرمعمول شروع کرده و سپس گام به گام لواحق و شرایطی را به نمونه پیشین خود می افزاید تا در نهایت به یک عامل عادی در جهان متعین نزدیک شود و نشان دهد که چنین عاملی فاقد مسئولیت اخلاقی است. در مقابل این استدلال، مک کنا نمونه های دیگری به نمونه های مورد نظر پربوم افزوده و در نهایت به این نتیجه می رسد که حتی در یک جهان متعیّن مورد نظر پربوم، نمی توان با قاطعیت اظهار کرد که شخص آزاد و از نظر اخلاقی، مسئول نیست. پربوم هم ضمن برهان دیگری، این رهیافت لاادری گروانه مک کنا را رد و تأکید می کند که در نگرش لاادری گروانه مک کنا مشخص نیست که عامل به طور متعارفْ متعیّن از نظر اخلاقی مسئول است و معلوم هم نیست که فاقد این مسئول است. در این نوشتار با روش تحلیلی تلاش می شود تا ضمن بررسی این دو دیدگاه نشان داده شود که کارایی استدلال مهار ناسازگارگرایان و از جمله استدلال چهار موردی پربوم متکّی به اثبات دو مقدمه نخست آن است که چندان قرین توفیق نبوده است.
بررسی شرایط یک نظریه موفق عمل - نوع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در نظریه های سنتی در باب سرشت گزاره ها، گزاره ها حامل های اولیه بازنمایی هستند. یک نظریه عمل - نوع در باب سرشت گزاره ها بر آن است که نظریه های سنتی نمی توانند به نحو رضایت بخشی بازنمایی گزاره ها را تبیین کنند؛ بنابراین ما باید نظریه های سنتی را کنار بگذاریم. مطابق با یک نظریه عمل - نوع، وقتی یک عامل یک ویژگی را بر یک شیء حمل می کند، آن شیء را به مثابه چیزی که واجد آن ویژگی است بازنمایی می کند. این یعنی آنکه عامل به واسطه عمل حملی که انجام می دهد حامل اصلی و اولیه ویژگی بازنمایی است. در این نظریه گزاره ها انواعِ نمونه های عمل حمل هستند و ویژگی بازنمایی را از این نمونه ها به ارث می برند. در این مقاله دو تقریر اصلی نظریه عمل - نوع معرفی شده است: تقریر سومز و تقریر هنکس. سپس مهم ترین نقاط قوت و ضعف هر تقریر بیان می شود. با عطف توجه به نقاط ضعف هر تقریر نتیجه گرفته می شود که هیچ یک از دو تقریر نمی تواند به عنوان یک نظریه موفق عمل - نوع محسوب شود؛ همچنین با عطف توجه به نقاط قوت و ضعف هر تقریر نشان داده می شود که یک نظریه عمل - نوع برای آنکه یک نظریه موفق محسوب شود باید چه شرایطی را برآورده کند.
متافیزیک در ویتگنشتاین:انکار یا ضرورت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به مسئله متافیزیک و جایگاه آن در اندیشه های ویتگنشتاین می پردازد. برای این منظور به چند مطلب اشاره می شود: اول اینکه میان اندیشه های ویتگنشتاین نوعی پیوستگی وجود دارد؛ دوم اینکه متافیزیک یکی از عناصری است که می توان با استناد به آن ادعا کرد که بین اندیشه هایش پیوستگی وجود دارد؛ سوم اینکه با تکیه بر دو مورد قبلی، در اندیشه های ویتگنشتاین نه تنها متافیزیک انکار نمی شود، بلکه ضرورت نیز دارد. از آنجا که دغدغه اصلی ویتگنشتاین یافتن معنا از طریق پیوند بین زبان و واقعیت بود، تلاش می کرد تا نشان دهد زبان با توجه به محدودیت هایی که دارد تنها می تواند بخشی از واقعیت را معنادار بیان کند. اما بخشی از واقعیت که قابل بیان به وسیله زبان نیست، همچنین وجود دارد و بخش اساسی واقعیت نیز می باشد، قابل اشاره و نشان دادنی هست. اگر زبان نمی تواند از مرزهای تجربه و علم فراتر رود، این بدان معنا نیست که فراتر از مرزهای تجربه و زبان چیزی وجود ندارد. ویتگنشتاین با تعیین قاطع مرزهای زبان و شناخت هم در تراکتاتوس و هم در پژوهش های فلسفی نشان می دهد واقعیت فراتر از آن چیزی است که زبان بیان می کند. در تراکتاتوس اگر با تکیه بر رویکرد اخلاقی بین امور بیان کردنی و نشان دادنی تمایز می گذارد و مفاهیم اساسی چون خدا، اخلاق و دین را جزو امور نشان دادنی تلقی می کند، در پژوهش های فلسفی با تکیه بر رویکرد زیبایی شناختی به تعیین مرزبندی بین شناختنی و نشان دادنی دست می زند. مفاهیم متافیزیکی همچنین با توجه به جایگاهی که ویتگنشتاین به آنها می دهد، هنجارهای توصیفی هستند که به نوعی پایه و اساس شناخت تجربی و علمی نیز قرار می گیرند. در نهایت می خواهیم نشان دهیم که مفاهیم متافیزیکی هم در تراکتاتوس و هم در پژوهش های فلسفی نه تنها قابل انکار نیستند، بلکه جزو ضروریات اندیشه های ویتگنشتاین در رسیدن به معنای مد نظر خود از واقعیت می باشند.
نقد روابط مفهومی پیشینی در اصطلاحنامه فلسفه اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو با روش تحقیق کتابخانه ای و بر اساس توصیف و تحلیل به نگارش در آمده و از نوع تحقیقات بنیادین و کاربردی است که با نگرش انتقادی در صدد تبیین اشتباهات کتاب اصطلاح نامه فلسفه اسلامی در بخش روابط معنایی پیشینی است که در مواردی ناشی از خطا در درک مفاهیم فلسفی و یا خلط نظام های فلسفی اشراقی، مشایی و حکمت متعالیه است و در مواردی ناشی از نبود به کارگیری درست قواعد اصطلاح نامه نگاری است. این اصطلاح نامه هم در بخش ارائه ساختار هندسی علم فلسفه و هم در رعایت قواعد شکلی و ماهوی اصطلاح نامه نگاری و هم روابط مفهومی فلسفی اشکالاتی دارد که ضرورت دارد برطرف شوند؛ زیرا این اصطلاح نامه به زبان های عربی و انگلیسی ترجمه و به عنوان پایه ذخیره سازی، جستجو و بازیابی اطلاعات از سوی برخی از مراکز علمی پذیرفته شده و افزون بر آن، در کشورهای دیگر مورد توجه قرار گرفته است. این تحقیق تنها در بخش روابط مفهومی پیشینی، برخی از مهم ترین اشکالات این اثر را تبیین کرده و راهکارهایی برای اتقان بیشتر روابط معنایی ارائه کرده است. باشد که در ویرایش بعدی مورد توجه قرار گیرد و بابی برای نقد جدی اصطلاح نامه ها گشوده شود.
نقدی بر نقد دیدگاه ویلیام رو در باب تئودیسه جان هیک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از تأثیرگذارترین تقریرهای برهان قرینه ای شر متعلق به فیلسوف آمریکایی معاصر، ویلیام رو است. او معتقد است فراوانی شرور و نیز برخی مصادیق خاص شر در جهان زمینه ای معقول یا شاهدی علیه خداباوری محسوب می شود. در مقابل منتقدان کوشیدند تا ضعف برهان او را آشکار سازند. رو علاوه بر آنکه بسیاری از نقدهای مطرح شده را در رد این برهان از نوع دفاعیه و ناکارآمد می داند، معتقد است تئودیسه هایی چون «پرورش روح» جان هیک در توجیه چرایی وقوع شرور گزاف موفق نیستند. در این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هستیم: آیا نقدهای ویلیام رو بر تئودیسه جان هیک از معقولیت کافی برخوردار هستند؟ به منظور دست یافتن به این امر به گزارشی اجمالی از استدلال قرینه ای شر و تئودیسه جان هیک پرداخته و در نهایت نشان داده ایم که اگرچه تئودیسه هیک در اثبات عقلی برخی مبانی خویش چون معادباوری ناکارآمد و بر اصولی چون تناسخ مبتنی است، اما نقدهای رو بر آن از توان این تئودیسه در توجیه شرور گزاف نمی کاهند.
مرگ اندیشی از دیدگاه علامه طباطبایی(رحمه الله علیه) و اروین یالوم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مرگ اندیشی از دیدگاه علامه طباطبایی و اروین یالوم است. برای بررسی این موضوع از روش تحقیق توصیفی تحلیلی استفاده شده است. برخی نتایج نشان داد که یالوم هرچند مانند برخی دیگر از متفکران وجودی گرا، مرگ را پایان بخش زندگی انسان می داند، اما اندیشیدن درباره مرگ را برای زندگی معناآفرین و ارزش بخش تلقی می کند. از نظر یالوم، از جمله عوامل مهمی که انسان ها را متوجه مرگ (خودشان) می کند، واقع شدن یا در مواجهه نزدیک قرارگرفتن با مرگ، عامل زمان، بررسی دقیق رؤیاها و خیال پردازی های فردی، وسایل کمکی مصنوعی و غیره است؛ و از جمله درمان های عملی اضطراب مرگ ایجاد اثری هنری، بودن در کنار افرادی ک ه در شرف مرگ هستند و غیره می باشد؛ از دیدگاه علامه طباطبایی، آن چیزی که با مرگ از بین می رود، همان بعد جسمی انسان می باشد و آن چیزی که باقی است و از یک نشئه به نشئه دیگر می رود، همان بعد روحی انسان می باشد. از دیدگاه او، جهان هستی از خداوند متعال نشئت گرفته و در قدرت تدبیرگرانه حق متعال قرار دارد.