آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۹

چکیده

درون نگری روشی است برای دسترسی به محتویات ذهن، و تحقق آن نیز بسته به پذیرشِ تز «شفافیت ذهن» است. این تز بخشی از پارادایم فلسفهٔ دکارت را برای شناخت ذهن تشکیل می دهد، و به واسطهٔ ویژگی هایی، مانند بی واسطگی، خطاناپذیری، حجیت اول شخص و غیره مشخص می شود. طرفداران تز شفافیت، ذهن را همچون ظرفی شفاف می دانند که همهٔ محتویات آن، اعم از امور ثابت - مانند حالت های ذهنی - و غیرثابت - مانند رویدادهای ذهنی - بالذات معلوم اند. با این حال، آزمایش های تجربی و استدلال های فلسفی حاکی از آن اند که ذهن پر از واسطه های پیدا و پنهان است، در فهم محتویات خودش دچار خطا می شود، از تأثیر عوامل بیرونی غافل است و خود را به اشتباه مرجع همهٔ احکامش می داند و غیره. این موارد نشان می دهند که ذهن برخلاف مدعای دکارت، برای خودش شفاف نیست. این مقاله با روش تحلیلی_انتقادی می کوشد تا با تحلیلِ برخی از ویژگی های بیان شده، تز شفافیت را بیازماید و از آن بدیهی زدایی کند.

A Brief Critique of Cartesian Introspectivism with a focus on the Transparency Thesis

Introspection is a method used to access the contents of the mind, relying on the thesis of the transparency of the mind. This notion constitutes part of Descartes’s philosophical paradigm regarding the mind, characterized by immediacy, infallibility, and first-person authority. Proponents of the transparency thesis argue that the mind resembles a transparent container, with all its contents, including constant entities like mental states and unstable ones like mental events, essentially known. However, empirical experiments and philosophical arguments reveal numerous apparent and hidden intermediaries in the mind, leading to errors in self-understanding, unawareness of external influences, and the presumption of authority over all judgments. This challenges Descartes’s claim that the mind is transparent to itself. Utilizing the analytic-critical method, this article scrutinizes these characteristics to assess the transparency thesis and dispel its self-evidence.

تبلیغات