مقالات
حوزه های تخصصی:
طرح نظریه «معنا»، رویکردی وجود شناختی برای تحلیل و تبیین فعل و صفات فعلی خداوند است که متکلمان مدرسه کوفه به ویژه هشام بن حکم از آن بهره برده اند. از میان صفات فعلی خداوند، اراده بارزترین صفت است که در نگاه متکلم بزرگِ این دوره از تاریخ کلام امامیه، به «حرکت» شناسانده می شد. در این مقاله بر اساس شیوه مطالعات تاریخ اندیشه، نشان داده شده است که در نظر هشام بن حکم اراده، اگر چه امری است که از سر قدرت و اختیار سر می زند؛ با این حال با دیگر امور و مخلوقات عالم که برخاسته از قدرت و اختیار است نیز تفاوت دارد. هشام برای اراده وجودی مستقل از ذات و فعل الهی در نظر می گرفت و از آن با واژه «معنا» تعبیر می کرد. این تلقی درواقع برگرفته از پاره ای روایت هایی بود که بر اساس آن، برای اراده خلقتی ممتاز از دیگر مخلوقات در نظر می گرفت.
بررسی و نقد قیاس غایب بر شاهد در اثبات نظریه زیادت صفات بر ذات الهی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل چالشی در مباحث خداشناسی، مبحث وجودشناسیِ صفات الهی است. در بحث وجودشناسی صفات الهی از کیفیت رابطه ذات الهی با صفات سخن گفته می شود. اشاعره در این بحث، به زیادت صفات بر ذات الهی قائل اند. یکی از ادله مهم اشاعره در این زمینه، قیاس غایب بر شاهد است. در این قیاس، حکم صفات در شاهد، یعنی انسان، به غایب، یعنی خدای متعال نسبت داده می شود. این قیاس با وجود اینکه نوعی قیاس فقهی یا تمثیل است، ولی چون جهت مشابهت یا جامع در آن، علت تامه برای ثبوت حکم در اصل می باشد، دارای اعتبار است. در مقابل، مخالفان اشاعره نقدهایی بر این قیاس وارد کرده اند که البته بیشتر آنها وارد نیستند. ما در این نوشتار با روشی تحلیلی به تقریر این قیاس پرداخته و نقدهای وارد بر آن را بررسی کرده ایم. نتیجه اینکه کارکرد این قیاس، تنها در اثبات وجود مبدأ اوصاف الهی است و توانایی تبیین کیفیت رابطه این مبادی با ذات الهی را ندارد، و ازهمین رو اگر برای اثبات نظریه زیادت به کار رود، اعم از مدعا خواهد بود.
بررسی انتقادی دیدگاه فنایی درباره حجیت ظنون عقلی (2)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ابوالقاسم فنایی به حجیت ظنون عقلی در فقه قائل است و تبعیض میان ظنون نقلی و عقلی را از نظر حجیت خردستیز می داند. هدف این نوشتار، نقد و ارزیابیِ چهار استدلال او در این مسئله به روش تحلیلی است. در ضمن این بررسی ها روشن می شود که (1) امکان دارد خداوند، سیره خردمندان را کنار بزند؛ (2) ممکن است از منظرِ دانای کل، ظنونِ حدسی در حیطه ای خاص، نوعاً پرخطاتر از ظنونِ حسی باشند؛ (3) حجیت نداشتن ظنون عقلی مختصّ حیطه شریعت و افتاء است، نه دیگر حیطه های زندگی مؤمنان؛ (4) نهی از عمل به ظنون عقلی نه مستلزم دوْر است، نه خودشکن است و نه مستلزم تعطیلی نقل؛ و (5) معضلاتِ پیش روی فقه سنتی به حجیت ظنونِ عقلی نمی انجامند. بر پایه نکات پیش گفته نشان داده ایم که استدلال های فنایی برای اثبات خردستیزی ناتمام اند و بنابراین برای کنار نهادن روایت های این باب در منابع اسلامی، دلیل موجّهی در دست نیست.
بررسی انتقادی نافرمانی مدنی از منظر برخی فیلسوفان یونان باستان و عصر روشنگری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اگر نوشتار سوفوکلس در خصوص نافرمانی مدنی را در جرگه مباحث فلسفی ندانیم و از آن بگذریم، از سقراط و نگاه ویژه فلسفی او در این باب نمی توان گذشت. او که از سوی حکومت آتن به ناحق به اعدام محکوم شده بود، حاضر نشد به پیشنهاد دوستانش عمل کند و با نافرمانی مدنی نسبت به حکم صادر شده، از زندان بگریزد؛ زیرا نافرمانی مدنی را امری خلاف فضیلت و قرارداد اجتماعی تلقی می کرد. ولی این دیدگاه مخالفانی سرسخت پیداکرد که معتقد بودند گاهی قوانین چنان ظالمانه می شوند که نافرمانی مدنی در برابر آن لازم و آخرین راهکار ممکن است. با توجه به این دو دیدگاه درباره نافرمانی مدنی، پرسش اساسی این است که کدام رفتار در برابر حکم ظالمانه پسندیده است؟ آیا در برابر قانون ظالمانه به هر شکل ممکن باید سرفرود آورد یا می توان با اعتراض نسبت به آن، حکومت را مجبور به اصلاحات کرد؟ در این مقاله می کوشیم با نقد و بررسی استدلال های متفکران دوره یونان باستان و عصر روشنگری به پرسش های مطرح پاسخ دهیم و تناقضاتِ درونیِ آنها را آشکار و پاسخ نهایی را مشخص سازیم.
رابطه لذت، فضیلت و سعادت در اندیشه سنکای رواقی و امام خمینی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تلقی خیر اندیشانه از لذت های سیری ناپذیر و سعادت انگاری آنها از یک سو، و لذّت ستیزی به عنوان تنها راه رسیدن به سعادت از سویی دیگر، همواره دو سویه بحث برانگیز از تعاطی آدمیان با لذّت بوده است. در جست وجوی پاسخ به این مسئله که سهم لذّت در فضیلت و سعادت انسان چیست، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی ماهیت و جایگاه لذّت و ارتباط آن با فضیلت و سعادت از منظر سنکای رواقی و امام خمینی پرداخته است. سنکا باور دارد ارزش و خیر فی نفسه تنها در فضیلت است و سعادت، فضیلت معرفت به ماهیت واقعی اشیا و خارج از اراده بودن رخدادها و عمل بر وفق این بینش و رضایت حاصل از آن است. امام خمینی نیز خیر را در رسیدن به سعادت حاصل از فضایل عقلانی و الهیاتی می داند. هر دو متفکر با توجه به لذت گرایی روان شناختی دو راه متفاوت پیموده اند: سنکا با موضعی ضد لذت گرایانه، آن را اساساً مذموم می داند که حتی از خیر اندکش نیز باید چشم پوشید؛ ولی نظریه شبه لذت گرایانه امام حتی فضیلت را نیز از منظر لذّت عقلانی حاصل تبیین کرده است. یافته های این پژوهش نشان داد هیچ یک از دو دیدگاه با وجود ارزش انگاری فضیلت نتوانسته است به طور کلی نقش لذّت را انکار کند و حتی در دیدگاه امام، به ارزش ابزاری آن بسیار توجه شده است و رواقیان نیز به ضرورت امیال مؤثر در صیانت ذات اعتراف کرده اند و به نحو متناقضی حتی نتیجه فضیلت مندی را آرامش خاطری دانسته اند که خود به مفهوم لذّت بسیار نزدیک است.
ارزیابی رویکرد فایده گرایی کلاسیک به مسئولیت اخلاقی در قبال دیگری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فایده گرایی از جمله نظریه های اخلاق هنجاری است که به خیرخواهی همگانی توجه دارد. در این پژوهش تلاش می شود با روش تحلیل فلسفی و با تأکید بر دیدگاه بنتام و میل، رویکرد فایده گرایی به مسئولیت اخلاقی تبیین گردد. فایده گرایان با نفی استحقاق و سزاواری در مسئولیت اخلاقی، خاستگاه مسئولیت را لذّت و الم می دانند و در ارزیابی ها به نتایج عمل نظردارند و گستره مسئولیت را همگانی می دانند. نتیجه اینکه مسئولیت نزد فایده گرایان با ابهام هایی همراه است؛ ابهام هایی مانند استفاده ابزاری از ارزش های اخلاقی، بی توجهی به انگیزه عامل، بی توجهی به تعهدات پیشین به سبب اصل فایده که اصلی پسین است، نسبی گرایی، طبیعت گرایی و همچنین بی توجهی به لذّت های پایدار اخروی.
تبیین اخبار طینت: توریه یا جبرگرایی؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به جبر از مهم ترین چالش های کلامی است که در نیمه دوم سده اول هجری از سوی معاویه در اسلام پایه گذاری شد و خلفای اموی در جهت ترویج آن کوشیدند. در برابر، مکتب تشیع از مخالفان سرسخت جبرگرایی بوده و به رهبری امامان اهل بیت(ع) همواره با این اعتقاد باطل جنگیده است؛ اما در عین حال روایت هایی موسوم به «روایت های طینت» از آن بزرگواران رسیده است که موهم اعتقاد به جبر است. در توجیه و تبیین این روایت ها و نشان دادن سازگاری آنها با اعتقاد به اختیار انسان در رفتار، کردار و باورها بسیار سخن گفته اند که به ظاهر ناتمام می نماید؛ از این رو ما ضمن پذیرش صدور فی الجمله این روایت ها، به این نتیجه رسیده ایم که ائمه به دلیل آنکه در شرایط تقیه قرار گرفته بودند، به ناچار به شیوه توریه سخن گفته و از واژه «طین» به عنوان یک نماد بهره گرفته اند؛ بنابراین روایت های طینت مفهومی جز آنچه از ظاهر آنها برمی آید، دارند و لازم است با نگاه به روایت هایی خارج از این باب شناخته شوند.