مقالات
حوزه های تخصصی:
سقراط بر آن بود که معرفت و شناخت نیکی ها و بدی ها نه تنها برای عمل اخلاقی و کسب فضیلت ضروری است، بلکه تنها علت آن نیز شناخته می شود؛ یعنی معرفت علت لازم و کافی عمل اخلاقی و کسب فضیلت است و کسی با آگاهی و معرفت (خواسته و دانسته) مرتکب بدی نمی شود. بدین ترتیب رابطه ضروری میان معرفت و عمل اخلاقی برقرار است. افلاطون با پذیرش این دیدگاهِ استاد خود، آن را بر مبانی معرفت شناختی خاص خود و ایده مُثل استوار می کند. این نظریه، طبق مبانی ای که افلاطون برای آن ترسیم می کند، لوازم، آثار و نتایج خاصی دارد که علی رغم وجود شباهت هایی میان این دیدگاه و نظریه های دیگر، باز هم از سایر نظریات متمایز بوده و بحث های بسیاری را متوجه خود کرده است. مهم ترین انتقادات وارد شده بر این دیدگاه از سوی ارسطو طرح شده است. در عین حال، ارسطو در پایان بررسی های خود، تا حدودی به این دیدگاه نزدیک می شود و با شرایطی آن را تلقی به قبول می کند، اما این دیدگاه همچنان منتقدان فراوانی دارد.
حق زن بر کنترل بدن خود(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های گوناگونی درباره سقط جنین، از منظر اخلاقی، طرح شده است. برخی بر آنند که سقط جنین، به لحاظ اخلاقی، از لحظه لقاح مطلقاً نادرست است. حتی در صورتی که جان مادر در معرض خطر باشد؛ در مقابل، عده ای معتقدند نه تنها سقط کردن جنین در طول مدت بارداری نادرست نیست، بلکه کشتن نوزاد تازه متولد شده نیز نادرست نیست. گروه سوم قائل به تفصیل اند: برخی سقط جنین را در صورتی مجاز می دانند که جان مادر در معرض خطر باشد؛ برخی میان مراحل مختلف بارداری تفاوت قائل شده اند؛ برخی میان بارداری خواسته و ناخواسته تفاوت قائل شده اند و در صورتی که بارداری ناخواسته باشد سقط جنین را مجاز دانسته اند و در صورتی که بارداری با خواست مادر باشد تنها در صورتی سقط جنین مجاز است که جان مادر در معرض خطر باشد و ... . جودیث جارویث تامسون تفصیل اخیر را مطرح کرده است. وی برای نخستین بار در مقاله ای که در سال 1971م. نوشت میان بارداری خواسته و ناخواسته تفاوت قائل شد و سقط جنین را در صورتی که بارداری ناخواسته باشد، مجاز دانست. در این مقاله، به نقد و بررسی بخشی از ادعای تامسون در این زمینه پرداخته می شود.
شئون معصوم و تأثیر آن بر شناخت تعالیم دین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ابلاغ پیام الاهى یکى از شئون مهم پیامبر و امام است، ولى این شأن تنها شأن پیامبر و امام نیست، بلکه معصومان شئون دیگرى نظیر تفسیر، تفریع، تشریع، تربیت، ولایت، حکومت و ... داشته اند. در این مقاله می کوشیم شئون مختلف معصوم را تبیین کرده و مهم ترین تأثیراتى را که توجّه به این شئون در شناخت آموزه های گوناگون دینى دارد بررسى کنیم. مهم ترین این تأثیرات عبارت اند از: جداسازى آموزه های دین از امور غیر دینى، حل ناسازگارى میان روایات متعارض، شناسایى سنخ هاى گوناگون آموزه های دینى - نظیر شناخت سنخ فقهى یا اخلاقى - و شناخت تعالیم اهمّ و مهم.
زمینه گرایی در فقه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رویکرد اتمیستی در فهم نصوص دینی در اجتهاد، نظامی فقهی به بار می آورد که احکامی اجرا نشدنی دارد، ملاک مندی احکام را به تعارفی تجملی فرو می کاهد، ربط روشنی با مقاصد شریعت ندارد، به نصوص مراجعه گزینشی می کند و بسیاری از نصوص دینی را وامی نهد. در مقابل، رویکرد زمینه گرا به نصوص، منظومه ای فقهی به بار می آورد که هیچ حکم اجرا نشدنی ا ی ندارد، ملاک محور است، تحقق مقاصد شریعت را هدف می گیرد، همه آموزه های دین را در مقام استنباط در نظر می گیرد، بحران های جاری در فقه را حل می کند و ادامه مشی اصولی در مقابل مشی اخباری است. در این مقاله، پس از تبیین زمینه گرایی و ابعاد آن، نشان می دهیم که زمینه گرایی ادامه همان مشی اصولی است.
بررسی دو استدلال به نفع نظریه منطقدانان در تبیین معنای جملات شرطی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کاربرد جملات شرطی در متون دینی و ضرورت تحلیل ماهیت حکم مشروط، توجه دانشمندان اصولی را به تفاوت دیدگاه دانشوران علم منطق و عالمان بلاغت در تعریف جمله شرطی جلب کرده است. نتیجه این توجه طرح مباحثی است که به شکلی بسیار گسترده تر از آنچه در کتب منطق و بلاغت مطرح است، به تبیین معنای جملات شرطی می پردازد. هر چند بررسی تفاوت این دو دیدگاه سهم اندکی از مباحث اصولی مربوط به تحلیل مفاد جملات شرطی را به خود اختصاص داده است، اما همین مقدار نیز دربرگیرنده استدلال های متفاوت و جالب توجهی است که به نفع هر کدام از این دو دیدگاه مطرح شده است. در این نوشتار، پس از تبیین نظریه منطقدانان و عالمان بلاغت، به بررسی دو استدلال که به نفع نظریه دانشوران منطقی مطرح شده است، می پردازم. نتیجه این بررسی تبیین سازگاری بیشتر نظریه عالمان بلاغت با ارتکازهای موجود از جمله شرطی و ارائه تقریبی کامل تر از این نظریه است که پاسخ گوی برخی ایرادهای مطرح شده در این زمینه است.
جایگاه عقل در تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نیل به معارف قرآن کریم به عنوان مجموعه ای مرتبط و منسجم جز با تکیه بر تفسیر مستند به منابع روشن و متقن میسّر نیست. از جمله مفسرانی که با بهره گیری از منابع اصیل، به ویژه حجت درونی عقل، به قله رفیع فهم معارف ناب قرآنی دست یافته اند، علامه سید محمدحسین طباطبایی است. نوشتار حاضر پس از تبیین روش تفسیری علامه طباطبایی، لزوم بهره گیری از عقل و منطق در تفسیر را بررسی کرده و سپس با تفکیک بین معانی عقل به عنوان منبع فهم دین و عقل به عنوان ابزار فهم قرآن به کارکردهای هر کدام در تفسیر المیزان پرداخته است. ویژگی مهم المیزان در بهره گیری از عقل، مراعات شاخص هایی چون تمییز بین تطبیق و تفسیر، پای بندی به تعبد و تفکیک بین مباحث تفسیری و فلسفی است.
نقد و بررسی انتساب تشبیه و تجسیم به هشام بن حکم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تشبیه و تجسیم، در تاریخ اندیشه های کلامی، همواره به متفکرانی از شیعه و اهل سنت نسبت داده شده است. یکی از این متفکران هشام بن حکم، متکلم بزرگ شیعی، است. برخی از دانشمندان اهل سنت، نظیر جاحظ و خیاط، چنین عقیده ای را به او نسبت داده اند. در روایات شیعه نیز گاه چنین نسبتی به او داده شده است. بزرگان شیعه در مقابل این نسبت واکنش های فراوانی از خود نشان داده اند. این مقاله به دلایل منسوب به هشام در اثبات تجسیم، و ریشه یابى دیدگاه منسوب به هشام می پردازد. سپس واکنش های دانشمندان شیعه به چنین نسبت هایی را دسته بندی کرده و آنها را گزارش می کند. در پایان نتیجه می گیرد که نه تنها مستندات اعتقاد هشام به تجسیم تام و تمام نیست، سخن متکلمان اهل سنت نیز در این زمینه با هم ناسازگار است و نمی توان به آنها اعتماد کرد.