مقالات
حوزه های تخصصی:
برای آن که بتوان عاملی را در برابر کنشگری معینی از نظر اخلاقی مسئول قلمداد کرد، لازم است که فعل او مسبوق به شرایطی چون علم و آگاهی، قصد و نیت، توانایی و در نهایت اختیار یا اراده آزاد باشد. اما گاه با وجود آنکه در بادی امر به نظر می رسد، عامل برخی از این شرایط را ندارد، او را در قبال فعلی که از او سر زده است مسئول برمی شمریم؛ چراکه با ردیابی شرایط مسئولیت اخلاقی در عامل، به احراز این شرایط در بستر زمان گذشته می رسیم. این نوشتار متکفل بررسی مسئولیت اخلاقی در گونه های مختلف خودفریبی اخلاقی است. آن چنان که خواهیم دید، در نمونه های خودفریبی اخلاقی نیز با عنایت به تغافل تعمدی عامل نسبت به تمایلات پیشینی خویش و نقش سوگیری انگیزشی وی در فرآیند کسب باور مطلوب، می توان مولفه قصد و نیت را در کنش خودفریبانه، ردیابی و عامل را از حیث اخلاقی مسئول برشمرد.
بررسی دیدگاه قرآن و عهد جدید در باره الوهیت مسیح (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در قرآن مجید مسیح (علیه السّلام) خود را بنده خدا می داند و هرگونه ادعای الوهیت را از خود نفی می کند؛ ولی مسیحیان تثلیث گرا معتقدند عیسی در عهد جدید ادعای الوهیت کرده که به ظاهر این مسئله تضادی بین قرآن و عهد جدید را می نمایاند. برای حل این مسئله در صدد بررسی آن بر آمدیم که «آیا متون عهد جدید، مدعی الوهیت مسیح (علیه السّلام) هستند یا این مسئله را نفی می کنند؟» هدف این پژوهش نشان دادن همسویی قرآن مجید با عهد جدید در نفی الوهیت عیسی مسیح (علیه السلام) و بررسی باور به تثلیث از منظر عهد جدید می باشد. روش تحقیق نیز بر اساس تحلیل متنی و تفسیر متن مقدس به متن مقدس است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که عیسی مسیح (علیه السّلام) در انجیل بارها با شیوه های مختلف منکر الوهیت خود شده است تا هرگونه تردید در این باره رفع شود؛ چنانکه در قرآن مجید نیز تأکید شده که عیسی مسیح (علیه السّلام) هیچ گاه مدعی الوهیت خود نبوده است.
ارزیابی روش تئودور خوری در تفسیر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان یکی از کتاب های آسمانی، همواره مورد مطالعه مستشرقان با فعالیت های مختلفی از جمله ترجمه و تفسیر و با اهدافی چون ایجاد تشابه ویا تقابل قرآن و سایر کتاب های آسمانی، عرضه ضعف قرآن، کشف واقعیت با معیارهای علمی و ... بوده است. تئودور خوری کشیش مسیحی آلمانی است که بخش زیادی از فعالیت های علمی خود را بر ترجمه و تفسیر قرآن کریم متمرکز کرده و توانسته طرفدارانی را از جامعه مسیحیان به خود جلب کند. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که روش تفسیری تئودور خوری، کشیش مسیحی آلمانی، در تفسیر او از قرآن کریم در محورهای مبانی، قواعد و منابع چگونه قابل ارزیابی است؟ بررسی توصیفی تحلیلی این مسئله در سه حیطه مبانی در بخش اعجاز، قواعد در بخش توجه به قرائن و حیطه استفاده از منابع مختلف تفسیری نشان می دهد تفسیر وی علی رغم اعتقاد به الهی و معجزه بودن قرآن، به دلیل بسنده کردن به برخی منابع اهل سنت در تفسیر آیات و عدم بررسی سایر مستندات مسلمانان، بیشتر با سطحی نگری در آیات و در برخی موارد با تسامح همراه بوده و همین امر موجب شده نه تنها تفاوتی میان قرآن وکتاب های مقدس نیابد، بلکه در برخی موارد او را از نگاه بی طرفانه نسبت به جنبه های مختلف اسلام و قرآن بازداشته است.
بررسی برهان اجماع عام برای اثبات وجود خدا بر اساس تقریر لیندا زاگزبسکی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برهان اجماع عام از جمله برهان های اثبات وجود خدا است. در این برهان باور عمومی به وجود خدا دلیلی برای وجود اوست. اگرچه این برهان به اندازه برهان های دیگر مورد توجه فیلسوفان قرار نگرفته، ولی با این حال همیشه مورد بحث، بررسی، اصلاح و تعدیل بوده است. در چند دهه اخیر با مطرح شدن بحث های جدید در معرفت شناسی، لیندا زاگزبسکی، معرفت شناس و فیلسوف دین معاصر، تقریر جدیدی از این برهان ارائه داده است. او معتقد است که تقریر سنتی این برهان که بر اساس استنتاج بهترین تبیین صورت بندی شده دارای اشکال است و تبیین های رقیب، مثل تبیین روان شناسانه و جامعه شناسانه نیز معقول به نظر می رسند. زاگزبسکی برهان اجماع عام بر وجود خدا را بر اساس بحث های خود در معرفت شناسی اعتماد صورت بندی می کند. او با نقد خودمداری معرفتی معتقد است اعتماد معرفتی به قوای معرفتی خویشتن ما را ملزم می کند که به قوای معرفتی دیگران نیز اعتماد داشته باشیم؛ بنابراین این واقعیت که دیگران به خدا باور دارند، یک دلیل فی بادی النظر برای باور به وجود خداوند است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی نشان خواهیم داد که تقریر زاگزبسکی مشکلات تقریرهای پیشین را ندارد و با وجود مشکلاتی که دارد، از جهاتی از تقریرهای سنتی موفق تر خواهد بود.
تعریف علم حضوری در تفاسیر المیزان، الصافی و فلسفه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی به تبیین تعریف علم حضوری از دیدگاه فلسفه ملا صدرا و تفاسیر الصافی و المیزان می پردازد. هدف این مقاله از سویی ارزیابی میزان همخوانی دیدگاه فلسفی صدرا در تعریف علم حضوری با تفاسیر شارحان وی و از سوی دیگر میزان به کارگیری این دیدگاه در تفسیر قرآن، آن هم توسط شارحان اوست. در نهایت آشکار می شود که تفاسیر در مبحث تعریف علم حضوری از سه لایه استفاده مبانی، کلمات شکل دهنده قالب تعریف و شروط ضمیمه شده به کلمات شکل دهنده تعریف، بیشتر در لایه اول و دوم، آن هم با نگاه یک سویه به یک رکن شکل گیری علم یعنی عالم باقی مانده اند. در لایه سوم نیز بیشتر بر تبیین ویژگی های عالم تکیه و توجه شده است. همچنین در تفاسیر، رابطه علم و عین، عالم و معلوم و ویژگی ها و نسبت معلوم در پیوند با عالم که صدرا مورد توجه قرار داده، کمتر تبیین شده است. بنابراین اول آنکه نمی توان یک تبیین جامع از تعریف علم حضوری با مراجعه به این تفاسیر به دست آورد؛ افزون بر آن این تفاسیر در عین توجه به مباحث عقلی و فلسفی، اهتمام به پیاده سازی مبانی فلسفی در تمام جنبه های مباحث تفسیری خود نداشته اند.
طبیعت گرایی و خودشکنی هایش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خودشکن بودن طبیعت گرایی انگاره ای تاریخی است. دو نوع از جدیدترین تقریرها از آن، متعلق به استدلال تعقلی و تکاملی است. این دو استدلال به ترتیب در پی مقابله با این دو انگاره اصلی طبیعت گرایی اند: بین حالت های ذهن ارتباط صرف علّی و معلولی حاکم است و قابلیت اطمینان بخشی قوای شناختی پایین است. استدلال تکاملی و تعقلی با تبیین خودشکن بودن طبیعت گرایی، به درستی نقاط ضعف طبیعت گرایی را نشانه رفته اند: 1. توجیه ساده انگارانه پدیده های ذهنی در بافتی ماده گرایانه، بهترین و تنها توجیه عقلی ممکن نیست؛ 2. طبیعت گرایی بنا بر نظریه انتخاب طبیعی، اولویت را نه باورهای درست، بلکه بقا و تولید مثل می داند؛ 3. ادعای محصول تصادفی بودن قوای شناختی، هرگونه اعتماد نسبت به اطمینان بخشی این قوا را از بین می برد؛ 4. طبیعت گرایی روش شناختی به جای آنکه از طریق قدرت تبیینی اش در پی اقناع علمی باشد، تبدیل به یک پیش فرض علمی شده است. علی رغم داشتن نقاط قوت در ردّ طبیعت گرایی، این دو استدلال از محدودیت هایی هم برخوردارند. معتقدیم این نقاط ضعف، خاصِ استدلال تعقلی و تکاملی است و طبیعت گرایی را از خودشکن بودن رها نمی کند. این مقاله با روش تحلیلی-انتقادی دو هدف را دنبال می کند: نخست مطالعه تطبیقی استدلال تعقلی و تکاملی در بسط انگاره خودشکنی طبیعت گرایی و دوم بیان نقاط قوت و ضعف این دو استدلال با نگاهی تکمیلی و انتقادی در مواجهه با این انگاره.