پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی)
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) بهار 1401 شماره 26 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مرور نظام مند پژوهش های حوزه فعالیت بدنی زمان فراغت بود. این مطالعه از نوع مطالعات ثانویه است که به روش مرور نظام مند اجرا گردید. به این منظور ابتدا جهت تعیین معیارهای ورود و خروج به تحقیق یک فرم ارزیابی تهیه شد و روایی صوری و محتوایی آن توسط پنج تن از متخصصان حیطه مدیریت ورزش و اوقات فراغت تأیید شد. بعد از گزینش منابع مرتبط، به منظور اطمینان از اعتبار یافته ها، از ضریب توافق اسکات استفاده گردید. این ضریب توافق بین کدگذاران 80 درصد به دست آمد. در جستجو برای گردآوری اطلاعات، بر اساس کلید واژه های مورد استفاده، 831 مقاله از سال 1383 تا 1397 شناسایی و با بررسی های بیشتر و در نظر گرفتن معیارهای ورود به تحقیق، 101 مقاله تحلیل شدند. در مجموع 280 گزاره متنی شناسایی گردیدند. سپس گزاره های متنی شناخته شده به 185 مورد تلخیص شد. در گام بعدی، این 185 گزاره در قالب چهار دسته کلی الف- محرک ها یا عوامل، ب- مفاهیم یا موانع، ج- پیامدها و د- حوزه های نیازمند تغییر تقسیم بندی شدند. بنابر گزاره های متنی نهایی، به مسئولان و تصمیم گیران کلیدی پیشنهاد می شود که از طریق توسعه همکاری های بین سازمانی، توجه جامعی به ضرورت مشارکت اقشار مختلف جامعه (مانند گروه های آسیب پذیر) در برنامه های فعالیت بدنی زمان فراغت داشته باشند
شناسایی شگفتی سازها و پیشران های مؤثر بر آینده ورزش تربیتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات یا رویدادهایی در آینده وجود دارد که احتمال وقوعِ شان نسبتاً کم، اما تأثیر بالقوه آنها بر پیشبرد امور، فوق العاده زیاد است. در این پژوهش با استفاده از تکنیکِ دلفی به شناسایی شگفتی سازها و پیشران های مؤثر بر آینده ورزش تربیتی ایران پرداخته شده است. این پژوهش از نظر شیوه از نوع تحقیقات آمیخته و بر اساس پارادایم نظریه پیچیدگی و دارای رویکرد اکتشافی است. مشارکت کنندگان در این پژوهش 14 خبره متخصص در حوزه های آینده پژوهی و ورزش تعلیم و تربیتی و آشنا به آینده پژوهی بودند که ابتدا به صورت هدفمند و سپس با روش گلوله برفی انتخاب گردیدند و در سه دور اجرای تکنیک دلفی درباره 4 شگفتی ساز و 17 پیشران شناسایی شده، به اجماع رسیدند. این پیشران ها در 5 دسته اجتماعی، فناوری، زیست محیطی، اقتصادی و سیاسی دسته بندی شدند. به نظر می رسد برای عدم غافلگیری توسط شگفتی سازها و پیشران ها، از "زمان واکنش" که فاصله ای بین سیگنال های ضعیف زمان حال و زمان وقوع شگفتی سازهای آینده است، لازم است متولیان ورزش تربیتی، برنامه ریزی جامع و عملیاتی جهت رصد آینده و پیشنگری آینده برای توسعه ورزش تربیتی تدوین نمایند. از این رو شناسایی شگفتی سازها و پیشران های موثر بر آینده ورزش تربیتی ایران تا حدودی می توانند آینده های گوناگون را با احتمالات مختلف شناسایی نمایند.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر آموزش مجازی واحد تربیت بدنی عمومی دانشگاه فردوسی مشهد در دوران شیوع ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تبیین و طبقه بندی عوامل مؤثر بر آموزش مجازی واحد تربیت بدنی عمومی دانشگاه فردوسی مشهد در دوران شیوع ویروس کرونا بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت، توصیفی و به لحاظ اجرا پیمایشی است که به صورت آمیخته (کیفی و کمی) انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و پرسش نامه بود. در بخش کیفی پژوهش، افراد نمونه به صورت هدفمند و در بخش کمی پژوهش از بین اساتید تربیت بدنی و ورزش یک و دانشجویان غیرتربیت بدنی که از برنامه کاربردی مجازی تربیت بدنی استفاده کرده اند، طبق جدول مورگان تعداد 323 نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. بر اساس نتایج پژوهش، چهار مؤلفه فناوری اطلاعات، نیروی انسانی، عوامل انگیزشی و عوامل محتوایی به عنوان عوامل مؤثر بر برگزاری کلاس های مجازی واحد تربیت بدنی عمومی شناسایی شدند. در این میان مؤلفه محتوایی در وضعیت مطلوبی قرار نگرفت که طراحان این برنامه باید توجه بیشتری به عوامل محتوایی دخیل در برنامه کاربردی داشته باشند و اقدامات اصلاحی را برای نسخه های بعدی انجام بدهند. با توجه به نتایج پژوهش، در جهت بهره برداری از نظام آموزش مجازی در دانشگاه های سراسر کشور برای برگزاری واحدهای تربیت بدنی عمومی باید با ایجاد فرصت هایی از قبیل توسعه فناوری اطلاعات ، فرهنگ سازی و ایجاد نگرش مثبت نسبت به آموزش مجازی، توسعه و استفاده از نیروی انسانی دارای صلاحیت کافی جهت ارائه نظام آموزشی مجازی، تحول در نظام برنامه ریزی درسی در بهره گیری ا ز برنامه های آموزش مجازی در اولویت قرار گیرد.
تدوین الگوی مفهومی هوشمندسازی هنرستان های تربیت بدنی با رویکرد مدرسه یادگیرنده و پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تدوین الگوی مفهومی هوشمندسازی هنرستان های تربیت بدنی با رویکرد مدرسه یادگیرنده و پایدار بود. روش تحقیق از نوع کیفی با رویکرد اکتشافی سیستماتیک انتخاب شد. جامعه آماری شامل دو بخش منابع انسانی (اساتید، معلمان، مدیران و ...) و منابع اطلاعاتی (کتاب ها، مقالات، اسناد، رسانه ها، و ...) بود. نمونه گیری به تعداد قابل کفایت و با روش قضاوتی بر مبنای رسیدن به اشباع نظری انجام شد (18 نفر). ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانه ای نظامند و مصاحبه های اکتشافی ساختارمند بود. روایی ابزار بر اساس اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید گردید. جهت تحلیل یافته ها از روش کدگذاری مفهومی چندمرحله ای با رویکرد تحلیل سیستمی استفاده شد. ب ر اساس نتایج، 79 مؤلفه غربال شده در چهار سطح، 10 منظر و 23 بُعد چارچوب بندی و کدگذاری شدند. ساختار مدل مفهومی به صورت توالی سطوح مفهومی ظرفیت سازی (اکوسیستم دانش محور)، هوشمندسازی (مدرسه هوشمند)، یادگیرندگی (مدرسه یادگیرنده) و پایداری (مدرسه پایدار) بود. سطح ظرفیت سازی شامل دو منظر پیشران ها و الزامات نهادی، حمایت ها و منابع اکوسیستمی است. هوشمندسازی شامل سه منظر مدیریت فناوری محور، زیرساخت ICT هنرستان ها و دسترسی به شبکه های محیطی است. سطح نیز یادگیرندگی شامل سه منظر قابلیت سیستم آموزشی، سواد فناوری اعضا و محیط یادهی-یادگیری بود. سطح پایداری نیز شامل دو منظر کارکردهای محیطی و بلوغ سازمانی هنرستان ها است. هوشمندسازی مدارس فرایندی سیستماتیک و چندبعدی است که عناصر آموزشی، مدیریتی، فناوری و رفتاری را در یک سیستم جدید و یادگیرنده یکپارچه می کند تا به پایدار برسد. مدل ارائه شده می توان در تحلیل و برنامه ریزی اجرای الگوی هوشمندسازی برای هنرستان های تربیت بدنی مورد استفاده قرار بگیرد.
تأثیر اجرای برنامه جهانی «من می توانم» بر تغییر نگرش دانش آموزان ایرانی نسبت به ورزش فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، سازمان های بین المللی برای خلق یک جهان فراگیر، برنامه های مختلفی را ارائه کرده اند. یکی از برنامه هایی که اخیراً توسط کمیته بین المللی پارالمپیک معرفی شد و در ایران نیز اجرا شد، برنامه جهانی «من می توانم» است. این برنامه درصدد است نگرش جوانان را نسبت به افراد دارای معلولیت تغییر دهد. لذا هدف اصلی این پژوهش شناسایی تأثیر اجرای برنامه «من می توانم» بر تغییر نگرش دانش آموزان مدارس ابتدایی نسبت به ورزش فراگیر بود. راهبرد پژوهش از نوع نیمه تجربی و با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری شامل ۵۰ نفر از دانش آموزان پایه ششم دبستان بودند که به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و در دو گروه 25 نفری کنترل و تجربی جای گرفتند. گروه تجربی در سه جلسه تحت آموزش برنامه های من می توانم قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه نگرش کودکان نسبت به ورزش فراگیر( بلاک، 1995) و چک لیست صفات (سیپراستاین،۲۰۰۶) برای ارزیابی نگرش شناختی بود که جهت جمع آوری داده ها، از طرح پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد و پرسش نامه ها قبل و پس از اجرای برنامه در اختیار هر دو گروه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل متغیرها از آزمون های آنالیز واریانس مختلط، تی مستقل و تعقیبی برونفرونی و همچنین ویل کاکسون استفاده شد. نتایج نشان داد این برنامه تأثیر معناداری بر تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به ورزش فراگیر (001/0 = p ) و همچنین نگرش نسبت به تعدیل قوانین (001/0= p ) دارد . پیشنهاد می شود برنامه «من می توانم» در سرفصل های درسی تربیت بدنی قرار گیرد و به صورت مستمر در مدارس ابتدایی ایران اجرا شود. با اجرای این برنامه در مدارس، علاوه بر بهبود و ارتقا نگرش مثبت نسبت به افراد دارای معلولیت و ادغام آنان در جامعه، بسیاری از محدودیت های موجود برای افراد دارای معلولیت در جامعه نیز از بین خواهد رفت.
واکاوی عوامل مؤثر بر مشارکت پایدار در ورزش دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مفهومی مشارکت پایدار در ورزش دانشجویی اجرا شده است. روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی و از نظر هدف کاربردی است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل افراد دارای سابقه مدیریت در سطوح مختلف ورزش دانشجویی، خبرگان و اساتید مطلع در مسائل ورزش دانشجویی کشور بود. برای انجام مصاحبه و کسب اطلاعات لازم در ارتباط با موضوع تحقیق تعداد 17 نفر به شکل کاملاً غیراحتمالی و با بهره گیری از تکنیک های هدفمند نظری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه های نیمه ساختار یافته استفاده شد و تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام گرفت . عوامل شناسایی شده در قالب 212 عبارت معنایی و 38 کد باز بدون تکرار، 8 کد محوری و 3 مقوله درج و برای اولویت بندی کدها و مقوله ها از آنتروپی شانون استفاده شد و در انتها مدل مفهومی ترسیم گردید . به منظور سنجش پایایی و کنترل کیفیت مطالعه حاضر از روش کاپا استفاده شد. ضریب کاپا محاسبه شده به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 25 برابر با 751/0 بوده که در سطح توافق عالی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که مؤلفه های مشارکت پایدار در ورزش دانشجویی شامل عنصر آگهی، روابط عمومی، صحه گذاری، تبلیغ، خرده فرهنگ، طبقه اجتماعی، خدمات و منابع و مدیریت مشارکت است و این مؤلفه ها در قالب سه بعد ترویج، زیر ساخت های اجتماعی و فرهنگی و مدیریت توسعه قابل طبقه بندی است. مشارکت پایدار ورزش دانشجویی نیازمند افرادی است که در این امر فعالیت دارند؛ بنابراین، افرادی باید جذب شوند که هم در برنامه ریزی و هم در سیاست گذاری ورزش دانشجویی نخبه باشند.
تاثیر توانمندسازی بر خودکارآمدی و عملکرد شغلی دبیران تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر توانمندسازی بر خود کارآمدی و عملکرد شغلی دبیران تربیت بدنی بود . روش پژوهش کمی بود و جامعه آماری پژوهش را کلیه دبیران تربیت بدنی کشور به تعداد 27530 تشکیل دادند . با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان تعداد 380 نفر از دبیران تربیت بدنی به تفکیک 188 مرد و 192 زن به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند . روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای یک مرحله ای بود . برای گردآوری داده ها از سه پرسش نامه استفاده شد. این پرسش نامه ها عبارت بودند از پرسش نامه توانمندسازی دبیران تربیت بدنی اقتباس شده از دو پرسش نامه توانمندسازی کارکنان رکنی لموکی (2013) و پرسش نامه بهبود عملکرد شغلی کارکنان آوام له (2013) ، پرسش نامه خود کارآمدی با اقتباس از پرسش نامه خود کارآمدی معلمان بندورا (2006) و پرسش نامه عملکرد شغلی معلمان برگرفته از پرسش نامه عملکرد شغلی معلمان امین، شاه، ایاز و آتا (2013). تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS21 و نرم افزار LISREL8 انجام گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که مقدار ضریب رگرسیونی استاندارد بین توانمندسازی و خودکار آمدی دبیران برابر 56/0 با ضریب معناداری 02/7 t= هست که نشانگر تأثیر معنا دار و مستقیم توانمندسازی بر روی خود کارآمدی دبیران تربیت بدنی کشور بود . همین طور نتایج نشان داد که مقدار ضریب رگرسیونی استاندارد بین توانمندسازی و عملکرد شغلی دبیران برابر 53/0 با ضریب معناداری 87/8 t= بود که این یافته نیز نشان داد، توانمندسازی بر روی عملکرد شغلی دبیران تربیت بدنی کشور تأثیر معنا دار و مستقیم داشته است . بنابراین می توان نتیجه گرفت که اگر بر توانمندی های دبیران تربیت بدنی افزوده شود، این امر می تواند سبب بهبود خود کارآمدی و عملکرد شغلی دبیران تربیت بدنی شود .
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر راهبردهای تنظیم هیجان و خودکارآمدی ورزشی کودکان/ نوجوانان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر راهبردهای تنظیم هیجان و خودکارآمدی ورزشی کودکان/نوجوانان ورزشکار بود . روش پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. کلیه دانش آموزان ورزشکار شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که از میان آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین و تقسیم شدند و به پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2005) و مقیاس خودکارآمدی ورزشی (کرل و همکاران، 2007) پاسخ دادند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه برنامه مهارت های زندگی را دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند . نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر راهبردهای تنظیم هیجان و خودکارآمدی ورزشی دانش آموزان ورزشکار مناطق محروم، تأثیرگذار بود و آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به آزمودنی های گروه کنترل در پس آزمون ، خودکارآمدی ورزشی و تنظیم هیجان سازگارانه بیشتر و تنظیم هیجان ناسازگارانه کمتری داشتند و از نظر آماری معنی دار بود . بنابراین استفاده از آموزش مهارت های زندگی می تواند موجب افزایش خودکارآمدی ورزشی و تنظیم هیجان سازگارانه و نیز کاهش تنظیم هیجان ناسازگارانه دانش آموزان ورزشکار شود.
رابطه جایگاه اجتماعی بر تعهد حرفه ای معلمان تربیت بدنی با میانجی هویت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین جایگاه اجتماعی و تعهد حرفه ای با میانجی هویت سازمانی معلمان تربیت بدنی شهر رشت بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-پیمایشی است . جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان تربیت بدنی شهر رشت بودند (265 نفر) و نمونه آماری به صورت کل شمار انتخاب شدند. روایی پرسش نامه ها توسط کارشناسان خبره (19 نفر) و پایایی آن نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. از مدل سازی معادلات ساختار ی و با نرم افزار اس.پی.اس.اس و پی.ال.اس جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید . نتایج نشان داد که جایگاه اجتماعی به طور مستقیم اثر مثبت و معنا داری بر تعهد حرفه ای و هویت سازمانی دارد. همچنین هویت سازمانی به طور مستقیم اثر مثبت و معنا داری بر تعهد حرفه ای داشت . اثر متغیر جایگاه اجتماعی روی تعهد حرفه ای نیز به طور غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی هویت سازمانی تبیین شد. بررسی نقش ویژگی های جمعیت شناختی بر جایگاه اجتماعی نشان داد بین سابقه خدمت با جایگاه اجتماعی و بین وضعیت استخدامی با جایگاه اجتماعی رابطه مثبت و معنا داری مشاهده شد، در صورتی که رابطه مدرک تحصیلی با جایگاه اجتماعی منفی و معنا داری بود. بنابراین به متصدیان آموزش و پرورش شهر رشت پیشنهاد می شود برای افزایش جایگاه و منزلت اجتماعی معلمان تربیت بدنی، زمینه ارتقای هویت سازمانی آنان را فراهم نمایند تا از این طریق تعهد معلمان تربیت بدنی را به حرفه و در نهایت به سازمان آموزش و پرورش افزایش دهند.
نقش نهادهای تربیتی در نهادینه سازی فرهنگ و آداب حضور در استادیوم های فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهادهای تربیتی نقش اساسی در جامعه پذیری افراد، انتقال و نهادینه سازی ارزش ها و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی دارند. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی نقش نهادهای تربیتی در نهادینه سازی فرهنگ و آداب حضور در استادیوم های فوتبال ایران بود. پژوهش حاضر از نوع اکتشافی و روش آن کیفی از نوع تحلیل محتوای عرفی بود. 13 مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق با متخصصان حوزه مدیریت ورزشی و جامعه شناسی که بر اساس نمونه گیری هدفمند ملاک مدار انتخاب شده بودند ، تا رسیدن به حد اشباع نظری، انجام شد. داده های به دست آمده با استفاده از کدگذاری باز و محوری تجزیه و تحلیل شدند. اعتبار کدگذاری ها نیز با بازبینی و کنترل صحت کدهای استخراج شده و کدگذاری مجدد مصاحبه ها توسط دو نفر متخصص همکار مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها نشان داد نهادهای تربیتی همچون خانواده، رسانه، آموزش و پرورش و آموزش عالی در قالب چهار تم اصلی و 13 مقوله شامل فرهنگ پذیری (آموزش فرزندان، خانواده ها، دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و اساتید، شهروندان)، الگوسازی و انتقال الگوهای فرهنگی-هواداری (تولید محتوای فرهنگی، آگاهی بخشی و اطلاع رسانی، اشاعه و ترویج الگوهای فرهنگی)، ارتقا آکادمیک فرهنگ هواداری (توسعه مطالعات فرهنگی و غنی سازی محتوای کتب درسی) و هم اندیشی و شبکه سازی فرهنگی (تعامل و همکاری متقابل و زمینه سازی تحقق اهداف فرهنگی) در شکل گیری و نهادینه سازی فرهنگ و آداب حضور در استادیوم های فوتبال نقش دارند. به نظر می رسد توجه بیشتر نهادهای تربیتی به امر آموزش مخاطبین ورزشی، تلاش در جهت الگوسازی و انتقال الگوهای فرهنگی و هم چنین هم اندیشی و شبکه سازی این نهادها با یکدیگر بتواند به واسطه توسعه فرهنگ و آداب حضور افراد در استادیوم های فوتبال، سطح خشونت و پرخاشگری تماشاگران و سایر افراد حاضر در استادیوم ها را کاهش دهد و از وقوع حوادث امنیتی پیشگیری نماید.