پروفسور سیدحسن امین به مقایسه حقوق بشر جهانی با حقوق بشر منطبق با نظامهای دینی از جمله اسلام میپردازد و با بیان اموری به عنوان امتیازات حقوق بشر جهانی (غربی) از جمله آزادی فکر ومذهب وآزادی تغییر مذهب نوعی تفوق را برای حقوق بشر غربی قائل شده و معتقد است که نظامهای دینی نیزباید کثرتگرایی دینی را بپذیرند تا بتوانند با حقوق بشرغربی همآوا گردند.
در سال های اخیر واژه «هلال شیعی» از سوی عبدالله دوم پادشاه اردن، مطرح شد که در خلال آن خطر قدرت گرفتن شیعیان را در منطقه مطرح کرد. به عقیده آنها جمهوری اسلامی ایران می تواند، با اعمال نفوذ طبیعی در میان شیعیان عراق، تحولات ژئوپلتیک خاورمیانه را هدایت کرده و موازنه قدرت را به نفع شیعیان و علیه منافع آمریکا و اسرائیل تغییر دهد. این مقاله بر آن است تا به سؤال های زیر پاسخ دهد:
1. مقصود از شیعه چه فرقه ای است؟ 2. نقش هلال شیعی در ژئوپلیتیک خاورمیانه چیست؟ 3. منظور از هلال شیعی، هلال جغرافیایی است یا سیاسی؟ 4. آیا هدف از هلال شیعی، ایران هراسی است؟ 5. دغدغه های استراتژیک آمریکا درباره مؤلفه تشیع در خاورمیانه چیست؟ 6. آیا هلال شیعی شکل گرفته است؟
آقای همتی در این مقاله به نقد دیدگاههای سیدحسن امین در موضوع حقوق بشر، پرداخته است. در نظر ایشان پنج محور اصلی در سخنان آقای امین وجود دارد که تعارض حقوق بشر دنیوی را با حقوق بشر اسلامی میشناساند. آقای همتی در این مقاله به تعریف و تمجید و مدح و ستایش از حقوق بشر میپردازد و شمشیر تیز میکند تا بر گردن مخالفان آن بکشد.
نویسنده در این گفتار بر این نکته تأکید مىورزد که به دلیل تأثیر و نقش بیشتر دولت و سایر نهادهاى جدید، نقش فرد کمتر از جامعه قدیم است و بر این اساس، اخلاق کارکرد جدیدى در حوزه اجتماعیات پیدا مىکند و عدالت نیز از همین قبیل است.
در این گفتگو ابتدا به تفاوتهاى جهانبینى اسلامى وتفکر اومانیستى نسبت به انسان اشاره مىشود و سپس به تفکر مادى درباره منابع شناخت پرداخته و گفته شده بر اساس این دیدگاه دولت باید نقش حداقلى در مداخله امور مردم داشته باشد. در بخش دیگرى از این گفتگو، خطوط محورى مردمسالارى دینى ذکر گردیده و ویژگىهاى مردمسالارى بیان شده است.
آقای سروش در این سخنرانی، که در قم ایراد شده است، مقایسهای میان مکتب معتزله و مکتب اشاعره دارد و ویژگیهای عقلانیت هر یک را برمیشمرد. به نظر ایشان معتزله به عقلگرایی اروپایی و اشاعره به تجربهگرایی اروپایی نزدیکاند. در مکتب معتزله، قول به علیت، کلیات، عدل عقلی، حسن و قبح ذاتی، وجود اغراض در افعال خدا، جایز نبودن ترجیح بلامرجح و... نشانههای عقلگرایی و از بالا دیدن امور است. در مکتب اشاعره نفی علیت، نامگرایی، عدل تجربی، نفی حسن و قبح ذاتی، نفی غرض در افعال خدا، جواز ترجیح بلامرجح و... نشانههای تجربهگرایی و از پایین دیدن امور است.
بحث جمهوریت و نقش مردم و حکومت اسلامى به این پرسش باز مىگردد که «ملاک مشروعیت در اسلام» چیست؟ آیا مشروعیت همان مقبولیت است یا به معیارهاى دیگر باز مىگردد؟ از نظر نویسنده، مشروعیت خواه در زمان پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله وسلم و ائمه اطهارعلیهم السلام و خواه در عصر غیبت به نصب از طرف خداوند باز مىگردد و مردم در مشروعیت هیچ نقشى ندارد. ولى در تحقق و استقرار حکومت اسلامى، مردم نقش صددرصد داشته و تمام تأثیر مربوط به کمک مردم است.
در این مقاله بنیان های فکری «بنیادگرایی اسلامی» مورد بررسی قرار می گیرد. در حقیقت سئوال اصلی آن است که بنیادگرایی اسلامی چیست و دارای چه مؤلفه ها و گزاره هایی است. بنا بر فرضیه نویسنده بنیادگرایی اسلامی به عنوان یک ایدئولوژی، دارای مؤلفه ها، گزاره ها و بنیان های فکری ـ سیاسی خاصی است که آن را از سایر ایدئولوژی های رایج در قرن بیستم همچون لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم و مانند آن جدا می کند. بنیادگرایی اسلامی به رغم تعدد و تنوع اش در عرصه نظر و عمل در دنیای اسلام، بنیان های فکری و سیاسی مشترکی دارد که عبارتند از: جامعیت و شمولیت دین اسلام؛ پیوند میان دیانت و سیاست؛ لزوم بازگشت به اصول و مبنای دین اسلام؛ برقراری حکومت اسلامی؛ و عمل گرایی و داشتن برنامه و راهبرد عملی برای گذار از وضع نامطلوب غیراسلامی به وضع مطلوب اسلامی. به این معنا نویسنده بنیادگرایی را مترادف با «الاصولیه» در برداشت اسلام گرایانی چون یوسف قرضاوی، راشد الغنوشی و حسن البنا می داند و به بررسی نسبت آن با مفاهیمی چون «بیداری اسلامی» و «اصلاح طلبی دینی» می پردازد. بر این اساس بنیادگرایی اسلامی تفسیری جدید و مغایر با قرائت مدرنیته از روابط میان انسان، خداوند و جامعه ارائه می دهد تا سعادت دنیوی و اخروی بشر را تأمین کند.
دین سلوک معنوی خود آدمی است. تجربه دینی هسته درونی دین است که آموزههای اعتقادی و اخلاقی و نیز اعمال و شعائر در لایههای بعدی آن قرار دارند. با وقوع تحولات اجتماعی، آموزهها و اعمال یادشده با آن دغدغههای درونی ناهماهنگ میشود و بحران رخ مینماید.