مطالعات راهبردی

مطالعات راهبردی

مطالعات راهبردی 1385 شماره 31

مقالات

۱.

پست مدرنیسم و مطالعات راهبردی: الزامات روش شناختی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸۴ تعداد دانلود : ۱۳۵۳
اندیشمندان پست مدرن سه گزاره روش شناختی زیر را طرح و از این طریق شیوه شناخت و بررسی مناسبات اجتماعی را شدیداً متاثر ساختند: یک. تلقی جهان به عنوان متن و ضرورت تعبیر و تفسیر آن، دو. ابتنای دانش بر قدرت و ماهیت تاریخی حقیقت، سه. بی اعتمادی به فراروایت ها. با سه گزاره فوق، مفروضات و حتی دستاوردهای نگرش پوزیتویستی مورد سؤالات جدی قرار گرفت؛ زیرا مطابق تجربه مشاهدتی پوزیتویست ها اولاً جهان یک واقعیت و متضمن حقیقت دانسته می شد؛ ثانیاً دانش به صورتی مستقل و فارغ از مناسبات قدرت به دست می آمد و ثالثاً سلسله قواعد و قوانین قابل تعمیمی وجود دارند که فرازمانی و فرامکانی اند. مقاله حاضر با بررسی مهمترین نکته های مطرح در شناخت پست مدرن، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که مطالعه در مسائل راهبردی و شناخت معنا و موازین امنیت چه مناسبتی با یافته های روش شناختی پست مدرن دارد. بر این اساس «روش تحلیل پست مدرن، مشروعیت تجدد و دستاوردهای آن را انکار می کند، اما بدیلی در باب راه رهایی از ناامنی مدرن را ارائه نمی دهد. نتیجه این نگاه ناتمام، بی اعتمادی افراد و گروهها به مراجع قدرت و تفسیرهای متداول در باب حقیقت است.»
۲.

دولت و سرمایه اجتماعی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۵ تعداد دانلود : ۸۲۴
این مقاله در پی آن است تا اهمیت سرمایه اجتماعی در حکمرانی خوب و شکنندگی و آسیب پذیری آن در برابر رفتار و اقدامات دولت را برجسته کند. سرمایه اجتماعی سنگ بنای جامعه مرفه و دولت کارآمد است و در سایه حفظ، تقویت و انباشت این منبع ارزشمند است که جامعه می تواند از دستاوردهای توسعه و حکمرانی خوب بهره مند شود. از این رو، دولت نه فقط باید پیامدهای اقداماتش بر سرمایه اجتماعی را ارزیابی کند، بلکه لازم است همواره محیط اجتماعی اعتمادآوری را فراهم آورد که اعتمادپذیری، تمایل به حفظ قول و قرارها، تمایل به همکاری و همیاری و واردشدن در شبکه های اجتماعی را برای اعضای جامعه سودمند و معنادار سازد. نگارنده معتقد است که سرمایه اجتماعی با تعدیل یا از مطلوبیت انداختن نارسایی هایی چون ناکارایی تخصیصی، کسادی سازمانی، مشکل کارگزاری و فساد در بخش عمومی و نیز تنش و تعارض های احتمالی بین سیاستمداران و بوروکرات ها، و در عین حال تقویت نظارت درونی، امکان عرضه کالای مدیریت عمومی بهتری را فراهم می کند. دولت از یک سو می تواند از طریق بهسازی فردی، اجتماعی و نهادی و نیز تدارک محیط اجتماعی اعتمادزا، زمینه تولید سرمایه اجتماعی را فراهم آورد و از سوی دیگر، با تضعیف منابع سازنده سرمایه اجتماعی به تخریب آن کمک کند.
۳.

تأملی نظری در امنیت اجتماعی؛ با تأکید بر گونه های امنیت

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵۶ تعداد دانلود : ۱۵۵۸
امنیت اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین تمهیدات در راستای حفظ حیات گروههای اجتماعی در مقابل قدرت برتر و انحصاریی که نمایندگی آن را دولت به دوش می کشد و همچنین ایجاد زمینه ای برای برخورداری گروههای مختلف اجتماعی از فرصت ها، امکانات و تسهیلات به منظور دستیابی به اهداف کارکردی خویش، مطرح شده است. مقاله حاضر پس از سیری گذرا به گونه های امنیت، اقتضائات اجتماعی را در باب امنیت اجتماعی مورد ملاحظه قرار داده و پس از بررسی وجوه تمایز مرزهای مفهومی امنیت اجتماعی از امنیت ملی و امنیت عمومی، امکان جایگزینی امنیت اجتماعی را به عنوان بدیلی برای امنیت ملی بررسی نموده است. بر این اساس، تحقق امنیت اجتماعی باعث گشایش درهای سازگاری و افزایش مراودات بین گروهها و اقشار اجتماعی گوناگون می گردد و در مجموع فضای اجتماعی بازتری را ایجاد می کند. امنیت اجتماعی گرچه در بدو تولد با هدف امنیت بخشی برای گروههای قومی و مذهبی بزرگ که در سطح فراملی و فروملی نقش آفرینی می کردند، طرح شد؛اما در مجموع سازوکارهای لازم را به عنوان بدیل امنیت ملی در دست ندارد.
۴.

مفهوم امنیت در اندیشه سده های میانه

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۲ تعداد دانلود : ۸۲۳
وضعیت سیاسی ـ اجتماعی جهان اسلام در دوران میانی در شرایطی قرار گرفت که در خلال آن امنیت به اصلی ترین مفهوم در توجیه سیاست تغلب و استیلا تبدیل شد. در این دوره و بنا بر نیازهای سیاسی ـ اجتماعی، جریان های فکری متفاوتی ظهور کردند که در یک محور اساسی با هم اشتراک داشتند و آن توجیه گری حکومت مطلقه بر اساس مفهوم امنیت و ضرورت دوری از هرج و مرج بود. چنین دریافتی از سیاست و حکومت به حدی در مسیر افراط قرار گرفت که اصول اساسی مورد تأکید اسلام در سیاست یعنی عدالت، برابری و اخلاق کاملاً به حاشیه رانده شد. اندیشمندان متعددی از نحله های فکری مختلف نماینده چنین تفکر سیاسی بودند. در این مقاله، ضمن بررسی زمینه ها و علل ظهور این وضعیت، ویژگی های اساسی برداشت غالب از امنیت بررسی شده و آراء برخی از اندیشمندان همچون امام محمدغزالی، ابن ولید طرطوشی و خواجه نظام الملک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر اساس استدلال نویسنده، اندیشه اسلامی در دوره میانه چه در قالب سیاست نامه و چه در قالب شریعت نامه، با هدف برقراری نظم، اقتداری مطلق به سلطان می بخشید و حفظ دیانت را به عنوان یکی از وجوه مهم تأمین امنیت، در سایه این اقتدار میسر می دانست. بنابراین سلطان گرچه بنابر نص دین مشروع نبود؛ اما به واسطه حفظ دین، از سوی علما لازم الاتباع قلمداد می شد.
۵.

ژئوپولیتیک انتقال گاز ایران به هند؛ فرصت ها و تهدیدها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۶ تعداد دانلود : ۵۹۹
ژئوپولیتیک گاز، فصل نوینی از روابط بین الملل را گشوده که در آن کانون های تولید، مصرف و مسیر انتقال انرژی و قدرت های فرامنطقه ای اثر گذار نیز لحاظ می شود. ایران در مقام دومین دارنده ذخایر گازی جهان، در صورت تدوین یک دستور کار مبتنی بر ژئوپولیتیک می تواند در حوزه انرژی اثر بسزایی در مناسبات استراتژیک جهانی گذارده و ارزش برقراری مناسبات راهبردی پیدا کند. در این میان قدرت هژمون، همه تلاش خود را برای مدیریت امور منطقه خلیج فارس به کار بسته و هر کدام از واحدهای سیاسی منطقه ای که موضع تقابلی با قدرت هژمون داشته باشند، زیر فشار قرار خواهند گرفت. شواهد کنونی نیز نشانگر آنند که ایران صرفاً در محیط بین المللی غیررقابتی برای قدرت های غیرهژمون ارزشمند است. نیاز فزآینده هند در مقام قدرتی غیرهژمون به انرژی گاز، فرصتی استراتژیک در اختیار ایران قرار داده؛ اما مؤلفه های متعدد (منطقه ای و فرامنطقه ای) انتقال گاز ایران را به این کشور به چالش کشانده است. نویسنده بر این باور است که ایران در صورت تدوین دستور کاری مبتنی بر موقعیت ژئوپولیتیک می تواند منافع ملی خویش را در بهره گیری از فرصت های موجود تأمین نماید.
۶.

درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵۲ تعداد دانلود : ۱۴۰۵
در این مقاله بنیان های فکری «بنیادگرایی اسلامی» مورد بررسی قرار می گیرد. در حقیقت سئوال اصلی آن است که بنیادگرایی اسلامی چیست و دارای چه مؤلفه ها و گزاره هایی است. بنا بر فرضیه نویسنده بنیادگرایی اسلامی به عنوان یک ایدئولوژی، دارای مؤلفه ها، گزاره ها و بنیان های فکری ـ سیاسی خاصی است که آن را از سایر ایدئولوژی های رایج در قرن بیستم همچون لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم و مانند آن جدا می کند. بنیادگرایی اسلامی به رغم تعدد و تنوع اش در عرصه نظر و عمل در دنیای اسلام، بنیان های فکری و سیاسی مشترکی دارد که عبارتند از: جامعیت و شمولیت دین اسلام؛ پیوند میان دیانت و سیاست؛ لزوم بازگشت به اصول و مبنای دین اسلام؛ برقراری حکومت اسلامی؛ و عمل گرایی و داشتن برنامه و راهبرد عملی برای گذار از وضع نامطلوب غیراسلامی به وضع مطلوب اسلامی. به این معنا نویسنده بنیادگرایی را مترادف با «الاصولیه» در برداشت اسلام گرایانی چون یوسف قرضاوی، راشد الغنوشی و حسن البنا می داند و به بررسی نسبت آن با مفاهیمی چون «بیداری اسلامی» و «اصلاح طلبی دینی» می پردازد. بر این اساس بنیادگرایی اسلامی تفسیری جدید و مغایر با قرائت مدرنیته از روابط میان انسان، خداوند و جامعه ارائه می دهد تا سعادت دنیوی و اخروی بشر را تأمین کند.
۷.

اسلام سیاسی و جهانی شدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸۲ تعداد دانلود : ۹۴۶
مقاله حاضر با بررسی پدیده جهانی شدن و تلاش برای توضیح این پدیده به برآورد چالش ها و فرصت هایی می پردازد که اسلام سیاسی در شرایط جدید با آن مواجه است. نویسنده رهیافت مناسب برای این بررسی را رهیافت مطالعات تحلیل گفتمانی می داند و بر این اساس به جای تلقی جهانی شدن به مثابه گفتمان واحد، معتقد است که تصویر جهانی شدن به منزله وضعیت جدید منازعه گفتمانی، توان توضیح دهندگی بیشتری دارد. از این منظر آنچه جهانی می شود نزاع گفتمان هاست و از این رو گفتمان ها درصدد معنابخشی به جهانی شدن و تقریر آن بر حسب مفصل بندی خود می باشند تا به گفتمانی مسلط تبدیل شوند. در این میان اسلام سیاسی نیز می تواند به مثابه گفتمانی قلمداد شود که دال محوری و مرکزی آن احیای هویت اسلامی در عرصه عمل سیاسی است. در این صورت در فضای جهانی شدن، اسلام سیاسی می تواند با فراخوانی به هویت مبتنی بر محوریت اسلام به عنوان دال برتر و کلمه نهایی در برابر هویت های دیگر همچون مدرنیسم غربی عمل نماید. در واقع مدرنیسم به دلیل تمرکز بر زندگی مادی ـ دنیوی و کم رنگ ساختن ابعاد معنوی حیات بشری دچار بحران معنا شده و در معرض خطر از دست دادن سیطره گفتمانی است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۱