راز ختم نبوت
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
اطلاعات، 11/7/81
در این مقاله، شهید مطهری به راز گشایی مسئله ضروری ختم نبوت میپردازد. یکی از اسرار خاتمیت، محفوظ ماندن وحی الاهی از تحریف است؛ زیرا از جمله علل تجدید شرایع گذشته، تحریف در ادیان و کتابهای آسمانی است که موجب میشد این کتابها ویژگی هدایتگری خود را از دست بدهند، و چنین چیزی، به دلیل وعده خدایی و بلوغ فکری بشر در حفظ میراث الاهی، منتفی است. راز دیگر این امر در مسئله وحدت ادیان و ارتباط نبوتها با یکدیگر است. همه شریعتها از اصول فکری و علمی واحدی برخوردار بودند که قرآن از آن با نام «دین» یا «اسلام» نام میبرد(1). دلیل وحدت دین آن است که دین از فطرت و مقتضای وجود انسان برخاسته است و فطرت در همه انسانها یکی است. سعادت همه انسانها وابسته به حرکت در یک شاهراه و به سوی یک مقصد است.
اگر سیر تکاملی جهان چنان بود که در هر مقطعی، بشر در مسیری متفاوت حرکت میکرد، ختم نبوت و ارائه قانونی ابدی ممکن نبود. اما با وحدت مسیر و مقصد، ختم نبوت ممکن خواهد بود. رسالت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم از سنخ قانون است، نه برنامه؛ قانونی که از قوانین شریعتهای گذشته کاملتر است. نبوت سیری تدریجی دارد که با رسیدن به آخرین حلقه اتصال، یعنی مکاشفه تامّه محمدیه، به اوج خود میرسد و پس از آن، هیچ قانون ناگفتهای باقی نمانده است. اختلاف شرایع گذشته نیز چون از سنخ برنامه است، با وحدت دین منافات ندارد. در شریعت اسلام نیز این اختلاف برنامه امکان دارد و هر برنامهای به دست عالمان و مصلحان و با توجه به چارچوب دین حنیف صورت میگیرد. در اینجا توجه به چند نکته ضروری است: (1) ختم نبوت و انقطاع وحی به معنای انقطاع ارتباط با عالم غیب نیست؛ (2) چون بشر به پایهای از رشد عقلانی رسیده است که خود بتواند عهدهدار دعوت و تعلیم و تبلیغ دین باشد، لذا به نبوت تبلیغی نیازی نیست و (3) در پاسخ به این شبهه که جهان، جهان تحول است و این با جاودانگی وثبات دین منافات دارد، باید گفت آنچه متحول است، ماده است؛ نه نظامها و قوانین حاکم بر ماده و جهان.
در این مقاله، شهید مطهری به راز گشایی مسئله ضروری ختم نبوت میپردازد. یکی از اسرار خاتمیت، محفوظ ماندن وحی الاهی از تحریف است؛ زیرا از جمله علل تجدید شرایع گذشته، تحریف در ادیان و کتابهای آسمانی است که موجب میشد این کتابها ویژگی هدایتگری خود را از دست بدهند، و چنین چیزی، به دلیل وعده خدایی و بلوغ فکری بشر در حفظ میراث الاهی، منتفی است. راز دیگر این امر در مسئله وحدت ادیان و ارتباط نبوتها با یکدیگر است. همه شریعتها از اصول فکری و علمی واحدی برخوردار بودند که قرآن از آن با نام «دین» یا «اسلام» نام میبرد(1). دلیل وحدت دین آن است که دین از فطرت و مقتضای وجود انسان برخاسته است و فطرت در همه انسانها یکی است. سعادت همه انسانها وابسته به حرکت در یک شاهراه و به سوی یک مقصد است.
اگر سیر تکاملی جهان چنان بود که در هر مقطعی، بشر در مسیری متفاوت حرکت میکرد، ختم نبوت و ارائه قانونی ابدی ممکن نبود. اما با وحدت مسیر و مقصد، ختم نبوت ممکن خواهد بود. رسالت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم از سنخ قانون است، نه برنامه؛ قانونی که از قوانین شریعتهای گذشته کاملتر است. نبوت سیری تدریجی دارد که با رسیدن به آخرین حلقه اتصال، یعنی مکاشفه تامّه محمدیه، به اوج خود میرسد و پس از آن، هیچ قانون ناگفتهای باقی نمانده است. اختلاف شرایع گذشته نیز چون از سنخ برنامه است، با وحدت دین منافات ندارد. در شریعت اسلام نیز این اختلاف برنامه امکان دارد و هر برنامهای به دست عالمان و مصلحان و با توجه به چارچوب دین حنیف صورت میگیرد. در اینجا توجه به چند نکته ضروری است: (1) ختم نبوت و انقطاع وحی به معنای انقطاع ارتباط با عالم غیب نیست؛ (2) چون بشر به پایهای از رشد عقلانی رسیده است که خود بتواند عهدهدار دعوت و تعلیم و تبلیغ دین باشد، لذا به نبوت تبلیغی نیازی نیست و (3) در پاسخ به این شبهه که جهان، جهان تحول است و این با جاودانگی وثبات دین منافات دارد، باید گفت آنچه متحول است، ماده است؛ نه نظامها و قوانین حاکم بر ماده و جهان.