فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۵۳۷ مورد.
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
59 - 78
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نیمرخ کارآفرینی بر قصد کارآفرینی با تعدیل گری محیط دانشگاه انجام شده است. نوشتار پیشِ رو از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش انجام کار از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل همه دانشجویان گروه کارآفرینی دانشگاه سیستان و بلوچستان به تعداد 130 نفر بود که نمونه آماری 95 نفری از آنان با روش تصادفی ساده و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود. پایایی ابزار به وسیله دو معیار پایایی ترکیبی و ضرایب بار عاملی و روایی آن با استفاده از روایی همگرا و روایی واگرا تأیید شد. به منظور بررسی مدل های اندازه گیری، ساختاری و آزمون فرضیات از روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart PLS نسخه 3 استفاده شد. یافته های پژوهش، نقش تعدیل گری محیط دانشگاه مذکور بر رابطه بین نیمرخ کارآفرینی و قصد کارآفرینی دانشجویان را تأیید نکرد اما وجود تأثیر مثبت نسبتاً قوی نیمرخ کارآفرینی بر قصد کارآفرینی دانشجویان تأیید گردید. به عبارت دیگر با تقویت چهار متغیر خودکارآمدی، ریسک پذیری، نوآوری و اجتماعی بودن، می توان قصد کارآفرینی افراد را بالا برد. همچنین رابطه بین محیط دانشگاه و قصد کارآفرینی رد شد به این معنا که بر اساس نتایج، محیط دانشگاه سیستان و بلوچستان در ایجاد قصد کارآفرینی افراد نقش تعیین کننده ای نداشت. بر اساس نتایج، برگزاری کارگاه های آموزشی متعدد و متنوع جهت ایجاد محیطی جذاب و محرک و همچنین دعوت از کارآفرینان موفق و برتر به عنوان الگو در زمینه آموزش کارآفرینی پیشنهاد گردید.
شناسایی عوامل مؤثر بر برندسازی هم آفرینی در استارت آپ ها با بهره گیری از فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه آمارهای جهانی بیانگر این واقعیت است که هشتاد درصد شرکت استارت آپ، در مدت کوتاهی شکست می خورند که یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت و چالش استارت آپ ها پیرامون ضعف در استراتژی برندسازی استارت آپ هاست زیرا استارت آپ ها دانش دقیق برندسازی را ندارند. ازاین رو برای کاهش ریسک شکست شرکت های استارت آپ، بازاریابان نیاز به پدیده ای به نام برندسازی هم آفرینی دارند. براین اساس هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر برندسازی هم آفرینی در استارت آپ هاست. برای این منظور، از روش فراترکیب بهره گرفته شده است. در این پژوهش تعداد 196 متن علمی معتبر به زبان انگلیسی در بازه سال های 2007-2022 میلادی شناسایی و استخراج گردید و تعداد 41 عنوان پژوهشی مورداستفاده قرار گرفت. برای تحلیل ادبیات پژوهش از روش مرور سیستماتیک (فراترکیب) استفاده شد. پس از مطالعه و استخراج متن، کدهای کلیدی با نرم افزار مکس-کیودی ای، استخراج و خوشه بندی شده و در قالب مفهوم و مؤلفه ها تنظیم شدند. در نهایت، عوامل مؤثر بر برندسازی هم آفرینی در استارت آپ ها در 4 مقوله، 8 مفهوم و 33 کد متمایز استخراج و طبقه بندی گردید. این مقوله ها عبارت اند از: عوامل محیطی (عوامل مالی، عوامل اجتماعی)، عوامل مدیریت استراتژیک برند (ارزش برند، خلق برند)، عوامل بازاریابی (فعالیت های ترویجی، عوامل مربوط به مشتری)، عوامل فردی کارآفرین (ویژگی های فردی کارآفرین، مهارت کارآفرین).
سیستم های خدمت-محصول (PSS): تجزیه وتحلیل کتاب سنجی و ساختار شبکه تولیدات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
131 - 185
حوزه های تخصصی:
بنگاه های مدرن تولیدی برای مزیت رقابتی پایدار و سودآوری، هدف از تولید محصولات را ارائه خدمات به مشتریان به جای فروش محصولات و یا ارائه بسته ای از خدمات و محصول می دانند. یکی از ابعاد خدماتی شدن سیستم های خدمت-محصول است. لذا، با توجه به افزایش استفاده در صنعت و انتشار روزافزون مقالات، مانند طراحی، پیاده سازی و مدل های کسب وکار، سیستم های خدمت-محصول دیجیتال، هوشمند، پایدار و همچنین پژوهش های اندک در این حوزه در کشور، فرصت مناسبی برای آشنایی و مرور مطالعات، شناسایی شکاف های ادبیات موجود می باشد؛ بنابراین، هدف مقاله تمرکز بر این موضوع است. برای دستیابی به اهداف، یک تحلیل کامل کتاب سنجی و ساختار شبکه بر روی ادبیات موجود در اسکوپوس تا 18/7/ 2022 انجام شده است. مطالعه حاضر از نرم افزارهای “VOSviewer" و منبع باز R بسته "”bibliometrix استفاده می کند. همچنین، تحلیل های هم استنادی، همکاری (هم نویسندگی)، هم رخدادی (هم واژگانی)، استناد، تحلیل نقشه برداری موضوعی و خوشه بندی موردبحث قرار می گیرد. نتایج نشان داد که غالب ترین کلمات کلیدی «سیستم های خدمت-محصول»، «پایداری» و «سیستم های خدمت-محصول» هستند. کلیدواژه های اصلی درخوشه اصلی سیستم های خدمت-محصول و خدماتی شدن می باشند. اغلب مطالعات و استنادها به اقتصادهای توسعه یافته ی چین، انگلستان و ایتالیا محدود می شود. منابع را می توان به چهار خوشه طبقه بندی کرد. «مفهوم سازی و واژگان شناسی»، «طراحی و پیاده سازی سیستم های خدمت-محصول»، «ادغام سیستم های خدمت-محصول و پایداری و ارتباط با زنجیره تأمین» و «سیستم های خدمت-محصول دیجیتال و هوشمند». این مقاله به مدیران فرصتی برای آشنایی با این حوزه و طراحی و پیاده سازی آن ارائه می دهد.
طراحی سیستم استنتاج فازی عصبی انطباقی جهت امکان سنجی استارتاپ های تجارت الکترونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد دیجیتالی موجب خلق فرصت های جدید برای ایجاد استارتاپ ها و مدل های جدید مبتنی بر فناوری اطلاعات شده است، اما همه استارتاپ های ایجاد شده به خصوص در حوزه تجارت الکترونیک موفق نبوده و نرخ شکست بالایی را دارند. در نتیجه هدف پژوهش حاضر، ارائه یک مدل امکان سنجی مبتنی بر سیستم فازی عصبی برای استارتاپ های تجارت الکترونیک به منظور کمک به کاهش شکست این استارتاپ ها از طریق شناسایی عوامل و مؤلفه های مؤثر بر موفقیت است. پژوهش حاضر از نظر هدف، تحقیقی کاربردی و از نظر نوع گردآوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش مربوط به استارتاپ های فعال در زمینه تجارت الکترونیک در استان آذربایجان شرقی در بازه سال 1400 تا 1401 می باشد. روش پژوهش در نحوه شناسایی عوامل و شاخص ها با استفاده از نسبت روایی محتوا بر مبنای نظرات خبرگان بوده است. به منظور پیش بینی میزان موفقیت استارتاپ ها با استفاده از روش استنتاج فازی عصبی انطباقی، یک سیستم فازی طراحی و آموزش داده شده است. همچنین جهت تعمیم پذیری سیستم، سیستم طراحی شده اعتبارسنجی شده است. خروجی پژوهش یک سیستم هوشمند است و نتایج حاصل از امکان سنجی انجام شده توسط سیستم فازی عصبی انطباقی حاکی از صحت مطلوبیت سیستم و قابلیت اطمینان آن در پشتیبانی از تصمیمات اتخاذ شده به منظور ایجاد استارتاپ های جدید تجارت الکترونیکی است.
طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی الکترونیک مبتنی بر خلق دانش در شرکتهای دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی الکترونیک مبتنی بر خلق دانش در شرکتهای دانش بنیان می باشد. روش تحقیق کیفی و از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نوع پژوهش های بنیادی می باشد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل 12 نفر از مدیران و کارشناسان حوزه مدیریت منابع انسانی الکترونیک در شرکتهای دانش بنیان می باشند که از طریق نمونه گیری نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد. برای تحلیل داده ها، از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و از نرم افزار 10MAXQDA برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده گردید. نتایج حاکی از آن بوده که الگوی مدیریت منابع انسانی الکترونیک مبتنی بر خلق دانش در شرکتهای دانش بنیان شامل 10 بعد (عوامل ساختاری، عوامل محیطی، عوامل فرهنگی، عوامل استراتژی، عوامل سازمانی، عوامل تکنولوژی، برنامه ریزی الکترونیکی، استخدام الکترونیکی، آموزش الکترونیکی و عملکرد الکترونیکی) و 38 مؤلفه که در قالب شرایط علی، زمینه ای، مداخله ای، راهبردها و پیامد در الگوی پارادایمی پژوهش جای گرفتند.
مدل سازی رفتار منطقی خریدار و فروشنده در سیستم تجارت آنلاین با استفاده از شبیه سازی عامل محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرت و محبوبیت سیستم های تجارت آنلاین به دلیل پایین تر بودن زمان و هزینه لازم برای انجام معامله و همچنین وجود انتخاب های گسترده تر برای خریدار، افزایش چشم گیری داشته است. در تجارت آنلاین، مسافت بین خریدار و فروشنده می تواند بر اعتماد خریدار اثرگذار باشد. به علاوه هزینه های ارسال کالا نیز در تصمیم گیری خریدار نقش مهمی دارد. در این پژوهش رویکرد ترکیبی نظریه بازی -شبیه سازی عامل محور برای ارزیابی یک سیستم تجارت آنلاین ارایه شده است که در آن یک سیستم مرکزی مدیریت شهرت توسط شخص سوم مورد اعتماد استفاده می شود. همچنین با در نظر گرفتن موقعیت مکانی برای اشخاص، هزینه ی حمل و نقل و ارسال کالا نیز به مدل اضافه شده است. یافته ها نشان می دهد که در تجارت الکترونیک می توان با سیاست های تخفیف، اثر هزینه های ارسال کالا برای مشتری را کاهش داد تا هم مشتری بتواند از مزیت گزینه های بیشتر در انتخاب خود بهره ببرد و هم بازار رقابت کامل تری برای فروشنده ها ایجاد شود.
مدل کیفی همکاری نظام بانکی با شرکتهای حوزه فین تک به روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش بانکداری تجاری سنتی از دهه های شصت وهفتاد میلادی بتدریج با توسعه صنعت دیجیتال، افزایش استفاده از نوآوریهای این فناوری در صنعت بانکداری و استفاده روز افزون از توان دانشمندان حوزه فن آوری اطلاعات، سرعت قابل توجهی پیدا کرد. طی سه دهه گذشته نظام بانکی ایران استارت آپهای حوزه فین تک را به رسمیت شناخته است و بتدریج از مقابله و رقابت با فین تکها به همکاری و تشریک مساعی با این شرکتها روی آورده است. در این مقاله به منظور دستیابی به یک چارچوب متقن از نحوه اثر بخشی و چگونگی تعاملات و همکاریهای نظام بانکی ایران و شرکتهای فین تکی نسبت به تبیین و توسعه مدلی فراگیر جهت توضیح عوامل موثر و مولفه های آن در قالب مطالعاتی مشروح پرداخته شده و در نهایت بر لزوم بهره گیری از همکاریهای راهبردی و انعطاف پذیر در ساختاربندی همکاریهای نظام بانکی و فین تکها تاکید شده است . در این پژوهش که از نوع کیفی می باشد به منظور ارایه مدل کیفی پارادایمی با رویکرد داده بنیاد با 14 نفر از بهترین نخبگان کشور مصاحبه و جهت ارایه نتایج از نرم افزار اطلس تی استفاده گردیده است. نتایج این تحقیق نه تنها می تواند مورد استفاده کارشناسان، فعالان و سیاستگذاران این حوزه جهت ارزیابی نتایج و ترسیم تعاملات راهبردی بهینه در سیستم بانکی کشور قرار گیرد بلکه ضرورت و چگونگی ورود به همکاریهای راهبردی را برای شرکتهای حوزه فین تک و بانکهای کشور به طرز شفافی ترسیم می نماید.
طراحی مدل محیط بازاریابی دیجیتال در بازارهای جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه واکاوی مبحث محیط بازاریابی دیجیتال است. روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی و برحسب گردآوری داده ها، پژوهشی کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. داده ها از طریق مطالعه منابع مستند و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از مدیران و همچنین کارشناسان فعال در حوزه بازاریابی دیجیتال، از طریق نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی با استفاده از نرم افزار MAXQDA18 جمع آوری شد. در مرحله کدگذاری باز،242 کد مقدماتی از تحلیل مصاحبه ها شناسایی شد. در دومین مرحله، کدگذاری محوری با استفاده از سازه های مدل کدگذاری محوری حول پدیده موردبررسی انجام شد. بر اساس یافته های پژوهش، مفهوم محیط بازاریابی دیجیتال به عنوان پدیده محوری انتخاب شد. شرایط علی در قالب چهار دسته نوآوری، مدیریت بهینه، عوامل ساختاری، سهولت جای گرفتند و شش مقوله اصلی شامل راهبردهای تجاری، راهبردهای آموزشی، راهبردهای نوآورانه، برنامه ریزی و نظارت به عنوان راهبرد انتخاب شدند. عوامل مداخله گر در دودسته تقویت کننده و تضعیف کننده شناسایی شدند. عوامل فرهنگی، عوامل زیرساختی، آموزش، سبک رهبری، استراتژی ها به عنوان عوامل زمینه و بسترساز محیط بازاریابی دیجیتال تعیین شدند درنهایت پیامدهای عوامل مؤثر بر محیط بازاریابی دیجیتال در سه سطح خرد، میانی و کلان تعیین شدند.
تاثیر هوشیاری دینی بر ترجیح محصولات داخلی: تحلیل نقش قوم گرایی و بیگانگی مصرفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دین یکی از جهانی ترین و بانفوذترین نهادهای اجتماعی است که تأثیر چشمگیری بر نگرش ها، ارزش ها و رفتارها در هر دو سطح فردی و اجتماعی دارد. بر این اساس هدف این پژوهش بررسی تاثیر هوشیاری دینی بر ترجیح محصولات داخلی: تحلیل نقش قوم گرایی و بیگانگی مصرفی است. این پژوهش از دسته پژوهش های کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از نوع پژوهش های توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری مصرف کنندگان نوشیدنی غیر الکلی در شهرستان های سردشت، پیرانشهر و بانه می باشند. از بین این جامعه آماری 398 نفر که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند به پرسشنامه پژوهش پاسخ داد. داده های به دست آمده با نرم افزار اس پی اس اس و پی ال اس تحلیل شدند. نتایج نشان داد هوشیاری دینی تاثیر مثبت و معناداری بر ترجیح محصولات داخلی و قوم گرایی مصرف کننده و تاثیر منفی و معناداری بر بیگانگی مصرفی دارد. همچنین تاثیر قوم گرایی بر ترجیح محصولات داخلی مثبت و معنا و تاثیر بیگانگی مصرفی بر ترجیح محصولات داخلی منفی و معنادار بود. در نهایت نتایج نشان داد هوشیاری دینی از طریق قوم گرایی و بیگانگی مصرفی بر ترجیح محصولات داخلی تاثیر دارد.
توسعه چارچوبی برای ارزیابی اقتصاد پلتفرمی دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب دیجیتالی کنونی منجر به ظهور یک شکل سازمانی جدید یعنی شرکت پلتفرمی شده است. امروزه ارزشمند ترین شرکت های جهان و نخستین شرکت هایی که ارزش بازارشان فراتر از یک تریلیون دلار می باشند، شرکت های پلتفرمی هستند. اقتصاد پلتفرمی با سرعت نمایی در حال توسعه است و از این رو، تبدیل به یک اولویت اصلی برای دولت های سراسر جهان شده است. هدف پژوهش حاضر ارایه چارچوبی برای ارزیابی اقتصاد پلتفرمی دیجیتال در سطح بین المللی است. بدین منظور با بهره گیری از مرور نظام مند و رویکرد فراترکیب،کاربران دیجیتال، کارآفرینان دیجیتال، پلتفرم های دیجیتال، زیرساخت دیجیتال، ظرفیت نوآوری و محیط نهادی به عنوان ابعاد توانمندساز اقتصاد پلتفرمی شناسایی شدند و با استخراج شاخص های مناسب از گزارش های بین المللی، شاخص ترکیبی اقتصاد پلتفرمی توسعه یافت. بر اساس روش مدل سازی مسیر حداقل مربعات جزئی و مشخصا مدل سازه مرتبه بالاتر، مدل سنجش تایید گردید و با به کارگیری یک روش تجمیع غیر جبرانی، شاخص ترکیبی اقتصاد پلتفرمی برای 128 کشور جهان ارایه شد. در پایان، به بررسی وضعیت کنونی ایران در ارتباط با عوامل توانمندساز اقتصاد پلتفرمی و شناسایی نقاط قوت و ضعف آن و ارایه راهکارهایی برای بهبود پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که با وجودی که ایران از لحاظ توانمند سازهای طرف تقاضا وضعیت نسبتا مناسبی دارد، ولی از لحاظ توانمندسازهای طرف عرضه با مشکلات جدی مواجه است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر آموزش کارآفرینی برای دانشجویان عراقی در جهت خوداشتغالی
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
54 - 35
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر آموزش کارآفرینی برای دانشجویان در جهت خوداشتغالی در عراق انجام شده است. رویکرد حاکم بر پژوهش آمیخته بود که در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه در دو بخش کیفی و کمی پژوهش، شامل خبرگان حوزه مدیریت و کارآفرینی در دانشگاه های عراق بودند که در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی با تعداد 22 نفر مصاحبه انجام و اشباع داده ها حاصل گردید. در بخش کمی پژوهش نیز پرسشنامه محقق ساخته حاصل از نتایج بخش کیفی، در میان 110 نفر از خبرگان با استفاده از روش هدفمند توزیع و در نهایت مفاهیم و مقوله های مستخرج از مرحله کیفی مورد ارزیابی و اولویت بندی قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که مقوله ها به ترتیب شامل استراتژی های دولت و وزارت علوم در خصوص توسعه کارآفرینی (GH)، عوامل مربوط به دانشجویان (ST)، عوامل مربوط به جامعه (SO)، عوامل مربوط به مدرسان (TE)، عوامل مربوط به ابزار و شیوه آموزش (TM) و عوامل مربوط به دانشگاه ها (CA) بودند. بر اساس نتایج، به منظور توسعه آموزش کارآفرینی در بین دانشجویان عراقی باید کلیه دست اندرکاران در دو سطح کلان و خرد از قبیل دولت، جامعه، دانشگاه ها و دانشجویان زمینه بهبود آموزش کارآفرینی را محیا کنند. اصلاح استراتژی ها، به روزرسانی ابزارها و شیوه های آموزش و بهبود نگرش دانشجویان و جامعه مبتنی بر یافته های این پژوهش پیشنهاد می گردد.
تأثیر مدیریت دانش در عملکرد سازمانی با توجه به متغیر میانجی مدیریت فرایندهای کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق تأثیر مدیریت دانش در عملکرد سازمانی با توجه به متغیر میانجی مدیریت فرایندهای کسب و کار می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها توصیفی- پیمایشی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مدیران و کارشناسان یکی از شرکت های فعال در حوزه صادرات و واردات به تعداد 160 نفرمی باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 113 نفر در نظر گرفته شد و از روش نمونه گیری صورت غیر تصادفی در دسترس استفاده شد. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، شامل پرسشنامه های مدیریت دانش فونگ و همکاران (2009)، مدیریت فرایندهای کسب و کار روحانی و همکاران (1394) و عملکرد سازمانی چوی و راینی (2010) می باشد. پایایی تحقیق با استفاده از معیار آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. جهت برازش مدل مفهومی تحقیق از نرم افزار PLS استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بر اساس مقادیر معنی داری مربوط به فرضیات، هر سه فرضیه تأیید شدند. میزان تأثیر مدیریت دانش بر مدیریت فرایندهای کسب و کار برابر با 742/0، میزان تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی برابر با 422/0 و میزان تأثیر مدیریت فرایندهای کسب و کار بر عملکرد سازمانی برابر با 652/0 حاصل شد. بنابراین مهمترین پیشنهاد پژوهش توجه به حفظ، تسهیم و به کارگیری دانش بوده که هم در مدیریت فرایندهای کسب و کار و هم در افزایش سطح عملکرد سازمانی مؤثر می باشد.
تأثیر محرک های محیطی بر اجرای خط مشی چابک سازی در دهکده های لجستیک استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر محرک های محیطی بر اجرای خط مشی چابک سازی در دهکده های لجستیک استان تهران می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی – توسعه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران عامل و اعضای هیات مدیره موظف، معاونین، مدیران و رئیس ها و سرپرستان دوایر مختلف دهکده های لجستیک استان تهران که تعداد آن ها 99 نفر و نمونه گیری به صورت کل شمار می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محرک های محیطی محقق ساخته و برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. پایایی تحقیق با استفاده از معیار آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و برای مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار PLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد درصد مقبولیت واژه زبانی «فشار و تأثیر بسیار زیاد» برای مقوله تأثیر محرک های محیطی بر اجرای خط مشی چابکی نظام اداری دهکده های لجستیکی استان تهران مورد تأیید قرار می گیرد و همچنین مدل از برازش خوبی برخوردار می باشد.
توسعه مدل هوشمندی بازار در زنجیره عرضه محصولات تندگردش (فساد پذیر) در حوزه خرده فروشی آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
257 - 298
حوزه های تخصصی:
در عرصه رقابت فشرده، مدیران کسب وکارها، بیش از همیشه به اطلاعات مناسب برای اتخاذ تصمیم های راهبردی نیاز دارند. برای آن دسته از مدیران اجرایی که در حوزه خرده فروشی آنلاین محصولات فسادپذیر فعالیت دارند، دسترسی به این گونه اطلاعات از اهمیت برخوردار است چراکه این محصولات چرخه عمر کوتاهی دارند. در این پژوهش، با به کارگیری رویکرد تحقیق ترکیبی، ابعاد و مؤلفه های مدل هوشمندی بازار در زنجیره عرضه محصولات فسادپذیر شناسایی شده است. از تحلیل عاملی و نرم افزار اسمارت پی آل اس برای اعتبارسنجی مدل استفاده شده است. مدل مذکور، شامل 5 بعد هوشمندی کسب وکار، بینش بازار و مشتری، هوشمندی زنجیره عرضه، هوشمندی رقابتی و هوشمندی کسب وکار اجتماعی است.
درک زنان شاغل بخش دولتی از جو سازمانی در مسیر اشتغال و ارتقاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش درک زنان شاغل بخش دولتی از جو سازمانی در مسیر اشتغال و ارتقاء می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی، از نوع تحلیل مضمون و از نظر ماهیت، بنیادی و توصیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 14 نفر از زنان شاغل در بانک مرکزی می باشد و نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار2020 MAXQDA برای کدگذاری ها استفاده گردید. نتایج نشان میدهد که 60 مضمون به عنوان مضمون پایه، 15 مضمون سازمان دهنده (محیط غیر حمایتی، جو سازمانی مثبت، نشانگان زنبور عسل، شکاف حقوقی، توانمندسازی، نقص قوانین حمایتی، ساختار تبعیض آمیز استخدام و ارتقاء، تعصب جنسیتی، رابطه مداری، اضافه کاری، ناسازگاری ساختار شغلی و تعهدات خانوادگی، سنجش بهره وری، هویت شغلی، ویژگی های فردی، نیازمندی های زنان) و در نهایت پس از مقایسه و تحلیل مضامین سازمان دهنده، 3 طبقه اصلی تحت عنوان مضامین فراگیر (جو حاکم از دید زنان، امکان اشتغال در رده میانی به بالا، باور زنان درباره پیشرفت شغل) شناسایی شد و در آخر مدل درک زنان شاغل بخش دولتی از جو سازمانی در مسیر اشتغال و ارتقاء مشخص شد.
تاثیر مؤلفه های اقتصاد دانش بنیان بر تاب آوری زنجیره تأمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری توانایی به دست آوردن مجدد تعادل درونی و عملکردی باثبات در شوک ها تعریف می شود. از این میان تاب آوری زنجیره-های تأمین از اهمیت خاصی برخوردار است . درصورت تاب آوری و پایداری زنجیره های تأمین اثرات حاصل از بحران های سیاسی، اجتماعی و بلایای طبیعی حداقل، کنترل و بازگشت به اوضاع عادی سریع تر صورت می پذیرد. به نظر می رسد تعریف و تعیین سازوکارهای اصولی در عصر حاکمیت اقتصادهای دانش بنیان بدلیل محوریت ارتقا حکمرانی و قواعد اقتصادی، آموزش و توسعه مهارت های نیروی انسانی، توجه و تمرکز بر نوآوری و ابداعات، افزایش زیرساخت-های فناوری و میزان دسترسی به اطلاعات نوین جهانی در رویارویی با شرایط مزبور؛ کاهش مضرات و آسیب های ناشی از تهدیدات و در نتیجه مدیریت بهتر ریسک ها را بهمراه خواهدداشت و خنثی سازی اثرات منفی، بازگشت بهنگام به وضعیت مقبول و سازگاری عنداللزوم فعالین ذیربط را فراهم می نمایند. با توجه به خلأ موجود در مطالعات انجام شده پیرامون تأثیر مؤلّفه های اقتصاد دانش بنیان بر تاب آوری زنجیره تأمین، در این مقاله سعی بر بررسی موضوع مذکور در کشورهای منتخب عضو سازمان همکاری اسلامی طی دوره 2019-2014 با رهیافت داده های تابلویی و روش گشتاورهای تعمیم یافته شده است. نتایج نشان داد، کلیه مؤلفه های اقتصاد دانش بنیان: رژیم نهادی و مشوق های اقتصادی، آموزش، نوآوری و ابداعات و زیرساخت های فناوری و ارتباطات بهمراه پیچیدگی های بازار و پیچیدگی های کسب و کار (دو مولفه از زیرشاخص ورودی های نوآوری) بر تاب آوری زنجیره تأمین تأثیر مثبت و معناداری دارند و با ارتقاء و بهبود هر یک تاب آوری زنجیره تأمین بهبود و افزایش خواهدیافت.
مقایسه تطبیقی ادراکات مصرف کنندگان ایرانی از مسکات های برندهای بین المللی و ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکات به عنوان نُمادی از برند نقش مهمی در طراحی و تشخیص هویت برند در بازاریابی دارد. یکی از ابزارهای اصلی در بازاریابی و برند، مسکات می باشد. بررسی و تحلیل ادراکات مشتریان از مسکات نقش مهمی در تصمیم گیری مرتبط با برند داشته و به شرکتها کمک میکند تا استراتژی متناسب با برندسازی محصول خود را انتخاب کنند وعملکرد بهتری نسبت به رقبا در بازار داشته باشند. هدف از این پژوهش بررسی ادراک مشتریان از دو مسکات ایرانی و دو مسکات بین المللی و بررسی ابعاد فیزیکی و غیر فیزیکی، همچنین تشخیص گروه کالایی است. در این پژوهش از دو روش، نشانه شناسی و انجام 49 مصاحبه با 14 مشتری و تحلیل تم استفاده شده است..نتایج پژوهش حاکی از آن بود که رنگ و متعلقات مسکات که مربوط به بعد فیزیکی آن می شود بیشترین تأثیر و جلب توجه را به همراه داشته و پس ازآن حالت چهره مسکات و با اختلاف کمی ابعاد و اندازه ی مسکات بر ادراک مشتریات تأثیرگذار بوده است.حیوان استفاده شده در طراحی مسکات و سایر ابعاد غیر فیزیکی نیز تأثیرات مشابهی را بر روی ادراک مشتریان داشته است. نتایج نشان می دهد که در تشخیص گروه کالایی و تناسب مسکات با محصول موردنظر رنگ مسکات بیشترین تأثیر را داشته و به یادآوری و شناخت محصول در ذهن مصرف کننده کمک می کند.
تأملی بر پوشش های اعتباری صندوق ضمانت صادرات ایران و چگونگی تأثیر آن در توسعه فعالیت های بین المللی شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستردن حیطه فعالیت شرکت های تجاری ورای مرزهای کشورها، که صادرات متداول ترین شیوه آن است؛ امری است که اهمیت آن برای شرکتها و نیز سیاستگذاران اقتصادی پوشیده نیست. اما تحقق آن مستلزم وجود شرایطی است که البته حصول آن برای شرکتهای کوچک و متوسط دشوارتر است. اطلاعات مربوط به تجارت ورای مرزها، دانش تجربی و امکانات فیزیکی از محدودیت های شرکتها در این خصوص هستند. صندوق ضمانت صادرات یکی از مهترین نهادهایی است که عهده دار تمهید صادرات در کشور می باشد و پوشش های بیمه اعتبار از مهمترین ابزارهای آن در این خصوص است، که ظرفیت جدیدی برای فائق آمدن بر پیچیدگی های صادرات فراهم می آورد، چه اینکه پوشش های مزبور نه تنها در صورت بروز حادثه، خسارت شرکتها را جبران می نمایند، بلکه نفس پوشش بیمه ای ارائه شده توسط صندوق با توجه به زیرساختها و الزاماتش، از میزان ریسک پیش روی شرکتهای صادرکننده می کاهد. این مهم در کنار اطلاعات فراهم شده و نیز تسهیل تأمین مالی شرکتها، مجال توسعه فعالیت های تجاری ورای مرزهای کشور را فراهم خواهد نمود. در نوشتار حاضر اولاً تفکیکی ماهیتی در خصوص پوشش های اعتباری صندوق ضمانت صادرات ارائه می گردد و ثانیاً چگونگی تأثیر این پوشش ها در توسعه فعالیتهای بین المللی شرکتها، از نظر خواهد گذشت.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه صادرات محصولات نانوی شرکت های دانش بنیان فعال در حوزه ساختمان با رویکرد آمیخته کیفی - کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی توسعه صادرات محصولات نانوی شرکت های دانش بنیان فعال در حوزه ساختمان بود. مطالعه حاضر، از نوع طرح های پژوهش آمیخته می باشد. در مرحله اول مطالعه کیفی انجام و با بررسی مطالعات انجام شده در زمینه موضوع مطرح شده و مصاحبه عمیق با مدیران شرکت های دانش بنیان، اطلاعات جمع آوری و با روش گراندد تئوری، به کدگذاری و مقوله بندی و ارائه مدل پرداخته است. مرحله دوم مطالعه به صورت کمی و به روش مدل سازی معادلات ساختاری بود. داده های جمع آوری شده از پرسشنامه محقق ساخته، با استفاده از نرم افزار Smart PLS مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از ارزیابی مطالعات داخلی و خارجی انجام شده، با استفاده از مصاحبه ی اکتشافی، سوالات کیفی از جامعه آماری پرسیده شد که پس از 15 مصاحبه، اشباع نظری حاصل گردید. نتایج گراندد تئوری نشان داد الگوی توسعه صادرات محصولات نانوی شرکت های دانش بنیان فعال در حوزه ساختمان شامل 97 کد باز، 17 کد محوری و 6 کد انتخابی است. سپس در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته شامل 97 گویه در اختیار 217 نفر از مدیران عامل، مدیران فروش، کارشناسان فروش، و کارشناسان بازاریابی شرکت های دانش بنیان قرار داده شد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که مقدار ضریب معناداری t مربوط به رابطه بین متغیرهای اصلی شرایط علّی با پدیده محوری؛ شرایط زمینه ای، شرایط مداخله ای و پدیده محوری با راهبردها؛ راهبردها با پیامدها در سطح اطمینان 95 درصد، از 96/1 بیشتر است و این مورد حاکی از معنی دار بودن تاثیر متغیرهای شرایط علّی با پدیده محوری؛ شرایط زمینه ای، شرایط مداخله ای، پدیده محوری با راهبردها؛ راهبردها با پیامدها می باشد.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های حکمرانی شبکه ای هوشمند در سیستم بانکداری کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفه های حکمرانی شبکه ای هوشمند در سیستم بانکداری کشور بود. این پژوهش، کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شد. مشارکت کنندگان این پژوهش، در بخش کتابخانه ای، اسناد بالادستی و در بخش میدانی، مدیران و کارشناسان سیستم باتکی کشور بودند. انتخاب افراد به روش نمونه گیری هدفمند با ملاک حداقل 10 سال سابقه تدریس و پژوهش و رشته آنها مدیریت بود. نمونه گیری با مشارکت 10 نفر از صاحبنظران و خبرگان صورت گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، شامل دو بخش، بررسی و کنکاش ادبیات تحقیق و اسناد بالادستی در بخش کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش میدانی بود. مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکت کنندگان تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. روش تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون (مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر) انجام شده است. فرآیند کدگذاری و تحلیل متنی مصاحبه ها در نرم افزار تحلیل داده های کیفیMAXQDA 2018 انجام گردید. نتایج نشان داد مدل حکمرانی شبکه ای هوشمند مشتمل بر هفت بعد عوامل رفتاری، عوامل ساختاری، عوامل مکانیسمی، توسعه همه جانبه، ملاحظات قانونی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، ثبات و شکوفایی اقتصادی و 26 شاخص است.