مدیریت کسب و کارهای بین المللی
مدیریت کسب و کارهای بین المللی سال 6 بهار 1402 شماره 1 (پیاپی 21) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر توانمندی های مدیریت فرانچایز بر نحوه ی عملکرد فرانچایزر با نقش تعدیلگر مالکیت فرانچایزر در فروشگاه های زنجیره ای استان البرز پرداخته شد. پژوهش حاضر، بر مبنای تقسیم بندی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، از نوع پژوهشی می باشد، جامعه ی آماری در این پژوهش، مدیران واحدهای فرانچایزی حوزه فروشگاه های زنجیره ای در سطح استان البرز به تعداد 200 نفر شامل فروشگاه های (کوروش، امیران، هایپرمی، جامبو، هایپرمارکت، رفاه و ...) می باشد. نمونه آماری این تحقیق به تعداد 131 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردید. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع تصادفی خوشه ای است. روش و ابزار گردآوری داده ها به روش، مطالعات میدانی و کتابخانه ای و ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه استخراج شده از مطالعه گیلیس، کامبس و یین 2020 می باشد که روایی و پایایی آن تأیید گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری و کواریانس با نرم افزار پی.ال .اس استفاده شد. نتایج حاصل از فرضیات تحقیق حاکی از آن بود که توانمندی های مدیریت فرانچایز بر نحوه ی عملکرد فرانچایزر با در نظر گرفتن نقش تعدیلگر مالکیت فرانچایزر تأثیر مثبت و معناداری دارد. فرانچایزرها می توانند با آگاهی از عوامل تأثیرگذار بر عملکرد فرانچایزی ها، آن ها را در یک سیستم تقویت کنند و عملکرد کلی مجموعه خود را نیز بالا ببرند.
الگوی ارائه ارزش در فرایندهای سازمانی گمرک از طریق ادغام حاکمیت فناوری اطلاعات در مدیریت فرایند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجارت جهانی نقش بسزائی در توسعه اقتصادی کشورها دارد. یکی از سازمان های موثر در زمینه تسهیل تجارت، گمرک است که به عنوان مرزبان اقتصادی کشور شناخته می شود. در گزارش ارائه شده توسط بانک جهانی کشور ایران جایگاه نامطلوبی در حوزه تجارت فرامرزی در بین کشورهای جهان دارد. این پژوهش با هدف بهبود جایگاه کشور ایران در شاخص تجارت فرامرزی گزارش بانک جهانی در بین سایر کشورها انجام شده است. بدین منظور ابتدا مطالعه حوزه های حاکمیت فناوری اطلاعات و مدیریت فرایند انجام پذیرفت، در این بررسی حوزه های پنجگانه حاکمیت فناوری اطلاعات و مراحل مورد نیاز جهت مدیریت فرایند شناسایی گردید. در پژوهش حاضر، از روش پژوهش علم طراحی برای مسئله مزبور استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل ۵۷ نفر از خبرگان حوزه گمرک بوده که نمونه ای به اندازه ۱۲ نفر از این جامعه جهت انجام مصاحبه به روش هدفمند انتخاب گردید. روش جمع آوری داده های این پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده که با استفاده از تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر به تفکیک، در سه حوزه شامل ارائه ارزش، حاکمیت فناوری اطلاعات، مدیریت فرایند طبقه بندی گردیده است. پس از طبقه بندی و تحلیل نتایج، مدلی جهت ارائه ارزش به ذینفعان سازمانی طراحی گردید. این مدل شامل بخش های مختلفی بوده که مهمترین بخش های آن بخش ”اقدامات” و ”ارائه ارزش” می باشد. دو بخش مزبور به اقداماتی اشاره دارد که لازم است در سازمان انجام پذیرد تا با ادغام حاکمیت فناوری اطلاعات در مدیریت فرایند موجب خلق ارزش برای ذینفعان گردد.
طراحی و تبیین مدل سیستمی دیپلماسی تجاری در راستای صادرات پایدار شرکتهای دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز نقش دیپلماسی تجاری در توسعه اقتصادی و تجاری چنان اهمیتی یافته است که در برخی کشورها بخش عمده وقت دستگاه دیپلماتیک به این امر اختصاص می یابد. در کشور ما انتظار می رود دیپلماسی تجاری به یکی از اولویت های اصلی سیاست خارجی کشور تبدیل شود تا بتواند بخشی از مشکلات پیشروی شرکتهای دانش بنیان را مرتفع سازد. هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین مدل سیستمی دیپلماسی تجاری در راستای صادرات پایدار شرکتهای دانش بنیان بود که برای این منظور از رویکرد ترکیبی استفاده شد، بر این اساس پژوهش حاضر از نظر هدف اکتشافی و از نوع آمیخته و از نظر نتیجه کاربردی است. در مرحله اول پژوهش با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و نمونه گیری نظری، 16 مصاحبه عمیق نمیه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری با فعالان شرکتهای دانش بنیان (متخصصان، مدیران شرکتها و مسئولین مرتبط) صورت پذیرفت و مدل سیستمی دیپلماسی تجاری صادرات محور در شرکتهای دانش بنیان طراحی شد. در مرحله دوم پژوهش با استفاده از مدل معالات ساختاری، مدل مذکور در 102 شرکت دانش بنیان مورد آزمون قرار گرفت. نتایج پژوهش در بخش کیفی نشان داد مدل دیپلماسی تجاری جهت پیاده سازی و نیل به صادرات پایدار نیازمند یک نگاه سیستمی است که در آن باید به عناصر ورودی ها، خانه پردازش، خروجی ها و بازخورد توجه ویژه ای شود، همچنین نتایج در بخش کمی تاثیرات ورودی ها بر خانه پردازش، خانه پردازش بر خروجی ، خروجی بر بازخور و باخورد بر ورودی ها را تایید کرد.
ساختاردهی به مسائل صادرات صنایع خلاق و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنایع خلاق و فرهنگی دارای ظرفیت بالایی جهت انتقال مفاهیم فرهنگی ملت ها هستند و این موجب می شود تا صادرات این محصولات در کنار سود اقتصادی از بعد تاثیرگذاری فرهنگی نیز حائز اهمیت باشد. به منظور رونق صادرات این حوزه می بایستی موانع موجود شناسایی گردیده و برطرف شود. هدف از این پژوهش استخراج موانع صادرات صنایع خلاق می باشد که برای دستیابی به آن از روش آمیخته استفاده گردیده است. در بخش کیفی با بکار بردن روش تحلیل مضمون بر روی ادبیات و مصاحبه با فعالین این حوزه ۱۶۸ مضمون پایه شناسایی شد که این مضامین در ۴۱ مضمون سازمان دهنده دسته بندی گردید و در مرحله بعدی در ۱۰ مضمون فراگیر جای گرفت. در بخش کمی با طراحی پرسشنامه و انتخاب ۱۰ خبره بر اساس روش نمونه گیری قضاوتی، مضامین بدست آمده با روش دیمتل اولویت بندی شدند. نتیجه تحلیل پرسشنامه ها نشان می دهد که "عدم ایفای نقش های حاکمیتی در صنایع خلاق" از بیشترین تاثیر گذاری در میان موانع برخوردار بوده و "عدم ایفای نقش های حاکمیتی در صنایع خلاق"، "چالش های ساختاری و نهادی شرکت های فعال در حوزه صنایع خلاق"و "عدم توجه به عوامل نهادی در صنایع خلاق" ازجمله موانع علی در این حوزه می باشد.
ترکیب بهینه نقاط تحویل، انتقال ریسک و انتقال هزینه ها در تجارت بین الملل با تاکید بر اینکوترمز 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی این مطلب است که چگونه می توان چالش های موجود بر سر راه استفاده از اینکوترمز را برطرف کرد و با عنایت به مدیریت زنجیره تأمین و روابط بین خریدار و فروشنده، راهکاری برای بهینه سازی استفاده از استانداردهای اینکوترمز طراحی کرد که بتواند ترکیب بهینه نقاط تحویل، انتقال ریسک و انتقال هزینه ها را ایجاد کند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و به روش آمیخته، در پنج مرحله شامل تحقیق داده بنیاد، تکنیک دلفی، تحلیل اثر متقابل، هم پوشانی و تدوین سناریوهای سازگار طراحی شده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند بوده است. در مرحله اول با استفاده از نرم افزار مکس کیودا 20، تعداد 7 عامل مؤثر، 13 مؤلفه، 11 راهبرد و 2 پیامد شناسایی شد. در مرحله دوم طی چهار مرحله تکنیک مصاحبه دلفی با مشارکت خبرگان در حوزه بازرگانی بین الملل، 33 عامل مؤثر شناسایی شد. در مرحله سوم تعداد 5 عامل کلیدی و استراتژیک با استفاده از نرم افزار میک مک استخراج گردید. در مرحله چهارم عوامل وظایف خریدار و فروشنده در اصطلاحات اینکوترمز 2020، روابط خریدار و فروشنده، مدیریت زنجیره تأمین و بازرگانی بینالملل به عنوان پیشران انتخاب و سپس با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد، تعداد 6 سناریوی سازگار استخراج شد. یافته های این پژوهش نشان داد در صورت بالا بودن سطح رابطه خریدار با فروشنده و با هدف تأمین اهداف مدیریت زنجیره تأمین شامل بهبود فرایندها، کمینه سازی هزینه ها و بیشینه سازی کارائی در رویکرد صادرات استفاده از اصطلاحات گروه D و در رویکرد واردات استفاده از اصطلاحات گروه E می تواند حالت بهینه باشد.
تأملی بر پوشش های اعتباری صندوق ضمانت صادرات ایران و چگونگی تأثیر آن در توسعه فعالیت های بین المللی شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستردن حیطه فعالیت شرکت های تجاری ورای مرزهای کشورها، که صادرات متداول ترین شیوه آن است؛ امری است که اهمیت آن برای شرکتها و نیز سیاستگذاران اقتصادی پوشیده نیست. اما تحقق آن مستلزم وجود شرایطی است که البته حصول آن برای شرکتهای کوچک و متوسط دشوارتر است. اطلاعات مربوط به تجارت ورای مرزها، دانش تجربی و امکانات فیزیکی از محدودیت های شرکتها در این خصوص هستند. صندوق ضمانت صادرات یکی از مهترین نهادهایی است که عهده دار تمهید صادرات در کشور می باشد و پوشش های بیمه اعتبار از مهمترین ابزارهای آن در این خصوص است، که ظرفیت جدیدی برای فائق آمدن بر پیچیدگی های صادرات فراهم می آورد، چه اینکه پوشش های مزبور نه تنها در صورت بروز حادثه، خسارت شرکتها را جبران می نمایند، بلکه نفس پوشش بیمه ای ارائه شده توسط صندوق با توجه به زیرساختها و الزاماتش، از میزان ریسک پیش روی شرکتهای صادرکننده می کاهد. این مهم در کنار اطلاعات فراهم شده و نیز تسهیل تأمین مالی شرکتها، مجال توسعه فعالیت های تجاری ورای مرزهای کشور را فراهم خواهد نمود. در نوشتار حاضر اولاً تفکیکی ماهیتی در خصوص پوشش های اعتباری صندوق ضمانت صادرات ارائه می گردد و ثانیاً چگونگی تأثیر این پوشش ها در توسعه فعالیتهای بین المللی شرکتها، از نظر خواهد گذشت.
تحلیل مشکلات فرایند نظام جامع آموزش گردشگری ایران با تأکید بر رویکرد کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند نظام آموزش گردشگری در ایران جهت تحقق اهداف خود نیازمند دیدگاه های نظری و مدیریتی جدید با رویکرد کارآفرینی است تا امکان ایجاد تغییراتی در شرایط موجود را ایجاد کند. بر این مبنا هدف از پژوهش حاضر، تحلیل مشکلات فرایند این نظام در زمینه کارآفرینی از دیدگاه بازیگران این حوزه است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف ، اکتشافی – تبیینی و از نظر روش، آمیخته (کیفی-کمّی)، مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته با 177 نفر از کارشناسان سازمان های سیستم عرضه و تقاضای آموزش گردشگری ایران می باشد که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی از طریق نرم افزار گفی و شاخص های مرکزیت درجه، مرکزیت درجه ورودی وزندار و مرکزیت درجه خروجی وزندار تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین مرکزیت درجه که متناظر با مهمترین بازیگر شبکه است، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سپس دانشگاه های دولتی فعال در حوزه گردشگری می باشد. این نتیجه پس از اعمال برچسب های مشکلات دارای تفاوت های معنادار بیشتری شده است. تحلیل مشکلات وضع موجود به کارشناسان این حوزه این امکان را می دهد تا با دانش لازم به تعریف اهداف آتی این فرایند بپردازند و زمینه را برای توسعه همه جانبه، یکپارچه و متعادل این بخش فراهم نمایند.
مدل سازی تحول انگاره ارتباطات بازاریابی یکپارچه در صنعت خودروسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباطات بازاریابی یکپارچه (IMC) به عنوان یکی از موضوعات مورد علاقه محققان، در سال های اخیر نقش مهمی در انتقال پیام برند به کاربران بالقوه و موجود دارد. در ارتباطات بازاریابی یکپارچه با ادغام تمام اجزای اساسی بازاریابی، فرایند بهینه سازی ارتباط سازمان، سهامداران و مشتریان امکان پذیر می گردد، با این وجود موضوع تحول انگاره IMC در تحقیقات مورد بررسی قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته (کیفی- کمّی)، مدل تحول انگاره های ارتباطات بازاریابی یکپارچه صنعت خودرو را تبیین می کند. جامعه آماری در بخش کیفی، دلفی فازی و ISM خبرگان صنعت خودرو بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای MAXQDA و Smart PLS استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مضمون مصاحبه نشان داد که شاخص رسانه های یکپارچه و روش های ارتباطات یکپارچه به عنوان شاخص های کلیدی مقوله محوری تحول انگاره ارتباطات بازاریابی یکپارچه هستند. در نهایت نتایج حاصل از معادلات ساختاری، میانجی گری حذف قیمت گذاری دستوری، رقابتی کردن و دسترسی به تکنولوژی روز و محتوای یکپارچه در رابطه بین مدیریت چرخه مشتری، مدیریت سطوح مشتری و تشریک مساعی را مورد تائید قرار داد. همچنین نقش میانجی گری افزایش رضایت شرکای تجاری، رابطه بین افزایش نفوذ و بهره وری با سودآوری و عملکرد معنی دار بود. با توجه به یافته ها، به نظر می رسد که استفاده از تغییر انگاره ارتباطات بازاریابی یکپارچه رفتار مصرف کننده را در صنعت خودرو تحت تأثیر قرار دهد و در پیشبرد اهداف بازاریابی نتایج مطلوب تری را به همراه داشته باشد.
طراحی سیستم استنتاج فازی عصبی انطباقی جهت امکان سنجی استارتاپ های تجارت الکترونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد دیجیتالی موجب خلق فرصت های جدید برای ایجاد استارتاپ ها و مدل های جدید مبتنی بر فناوری اطلاعات شده است، اما همه استارتاپ های ایجاد شده به خصوص در حوزه تجارت الکترونیک موفق نبوده و نرخ شکست بالایی را دارند. در نتیجه هدف پژوهش حاضر، ارائه یک مدل امکان سنجی مبتنی بر سیستم فازی عصبی برای استارتاپ های تجارت الکترونیک به منظور کمک به کاهش شکست این استارتاپ ها از طریق شناسایی عوامل و مؤلفه های مؤثر بر موفقیت است. پژوهش حاضر از نظر هدف، تحقیقی کاربردی و از نظر نوع گردآوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش مربوط به استارتاپ های فعال در زمینه تجارت الکترونیک در استان آذربایجان شرقی در بازه سال 1400 تا 1401 می باشد. روش پژوهش در نحوه شناسایی عوامل و شاخص ها با استفاده از نسبت روایی محتوا بر مبنای نظرات خبرگان بوده است. به منظور پیش بینی میزان موفقیت استارتاپ ها با استفاده از روش استنتاج فازی عصبی انطباقی، یک سیستم فازی طراحی و آموزش داده شده است. همچنین جهت تعمیم پذیری سیستم، سیستم طراحی شده اعتبارسنجی شده است. خروجی پژوهش یک سیستم هوشمند است و نتایج حاصل از امکان سنجی انجام شده توسط سیستم فازی عصبی انطباقی حاکی از صحت مطلوبیت سیستم و قابلیت اطمینان آن در پشتیبانی از تصمیمات اتخاذ شده به منظور ایجاد استارتاپ های جدید تجارت الکترونیکی است.
چالش های استقرار بانکداری دیجیتالی در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی چالش های استقرار بانکداری دیجیتالی در ایران است. روش شناسی موردنظر برای انجام این تحقیق، استفاده از روش تحقیق کیفی بوده که در آن از روش تئوری داده بنیاد استفاده شده است. به منظور جمع آوری اطلاعات در صنعت بانکداری از مصاحبه های ساختارنیافته و نیمه ساختاریافته (بهره گیری از نظرات خبرگان دانشگاهی و صنعت بانکداری ایران) استفاده شده است. در این روش که کدها با نرم افزار MAXQDA استخراج شد، در مجموع 176 کد، 45 مفهوم و 14 مقوله در 5 دسته مقوله کلی تر به دست آمد. نتایج پژوهش نشان می دهد شرایط علی چالش های بانکداری دیجیتال در ایران شامل چهار مقوله موانع قانونی و حقوقی، موانع زیرساختی و ضعف در زیرساخت های فناوری، عدم تمایل سازمان به همکاری با شرکای بیرونی و بالعکس و عدم ارائه ایده های نوین کسب وکار دیجیتال بوده، شرایط زمینه ای شامل سه مقوله عدم همراهی نیروی انسانی، مانع فرهنگی و مانع آموزشی بوده، شرایط مداخله گر شامل دو مقوله نبود هدف و چشم انداز راهبردی مشخص در عرصه بانکداری دیجیتال و عدم وجود ساختارهای سازمانی فعال، پویا و منعطف است، همچنین راهبردهای پیاده سازی بانکداری دیجیتال شامل سه مقوله تقویت و ارتقا زیرساخت ها، خلق و ارائه ایده های نو دانشی بانکداری دیجیتال و مدیریت راهبردی دیجیتال است و در آخر پیامدهای عدم پیاده سازی بانکداری دیجیتال در ایران شامل شش مقوله فراهم نشدن نیاز مشتری، کاهش سهم بازار، عدم تحلیل رفتار مشتریان، عدم ارائه خدمات یکپارچه، کاهش درآمد و افزایش هزینه ها است
طراحی الگوی بلوغ مدل کسب وکار استارتاپی در ایران (مطالعه چند موردی: استارتاپ های پلتفرمی / دیجیتالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخورداری از یک مدل کسب وکار کارآمد، به عنوان فرض اولیه وجود یک استارتاپ در نظر گرفته می شود. مطالعات پیشین، بلوغ کسب وکار و عوامل موثر بر آن را از مهم ترین حوزه های مربوط به کارآفرینی به شمار آورده اند و همچنین ضعف در مدل کسب وکار را از عوامل شکست استارتاپ ها برشمرده اند. لذا پژوهش حاضر از طریق شناسایی و بررسی عوامل موثر بر تغییرات مدل کسب وکار یک استارتاپ و تکمیل تر شدن آن متناسب با بلوغ سازمانی، استارتاپ ها را قادر می سازد محصولات یا خدماتی دارای ارزش ارائه دهند. در این پژوهش با بررسی 55 مدل کسب وکار تجربه شده در موفق ترین استارتاپ های دنیا و تشکیل پنل خبرگان، ارتباط معناداری بین عوامل بلوغ مدل کسب وکار استارتاپ ها با مراحل پنج گانه تشریح شده در مدل بلوغ باترا حاصل گردید. سپس با تحلیل عاملی تاییدی بر اساس داده های حاصل از فعالان استارتاپ های پلتفرمی / دیجیتال کشور، مدل مفهومی بدست آمده، بررسی شد و مشخص گردید که 33 عامل در مراحل مختلف توسعه کسب وکار از مرحله تحلیل فرصت ها تا مدیریت عرضه محصول به بازار باید مدنظر قرار گیرند تا مدل کسب وکار مناسبی در چهار بعد شناسایی مشتری (چه کسی)، تعیین ارزش قابل ارئه به مشتری (چه چیزی؟)، زنجیره موثر بر تحقق آن ارزش ها (چگونه؟) و سازوکار سود و کسب انتفاع (چرا؟) طراحی گردد تا زمینه ساز افزایش احتمال موفقیت پایدار کسب وکار و غلبه بر موانع ورود به بازار باشد. در نهایت نیز به منظور رسیدن به یک الگوی بلوغ مدل کسب وکار مبتنی بر سطوح و شاخص هایی که به آن ها اشاره شد، یک مدل و سناریوهای بلوغ بر اساس نقشه شناختی فازی ترسیم گردید.