آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۳

چکیده

یکی از نواحی کمترشناخته شده در «تجربه تجددِ سیاسی در ایران»، کوشش هایی است که در زمینه «قانون نویسی» در عصرِ قاجار، تا پیش از تشکیل مجلس شورای ملی انجام شد. این کوشش ها، از یک سو بر اندیشه درحال گسترش قانون خواهی قرار داشت و از سوی دیگر به بسطِ آن کمکِ بسیاری می نمود. پژوهشِ حاضر، با در نظر گرفتنِ تحلیل گفتمان انتقادی، و تأکید بر «بافت» گفتمانیِ قانون خواهی، ضمنِ توجه به گونه «کانستیتوشنالِ» آن، به دنبالِ شناخت رویکردهایِ این گونه از قانون نویسی در نسبت با شریعت است. یافته های پژوهش نشان می دهد از آن جا که این رویکرد اهمیتِ بسیاری برایِ «آینده» نظامِ سیاسی داشت و «انتظار» متجددانِ ایرانی ایجادی یک نظامی سیاسیِ مبتنی بر «کونستیتوسیون» بود، از همان ابتدا به نسبتِ آن با شرع انور توجه ویژه ای شد و در این میان دو رویکردِ مهم موردِ نظر بود. یکی رویکردِ «ایجابی» که بیش از همه در یک کلمه مستشارالدوله بحث شد و دیگری رویکردِ «سلبی» بود که آخوندزاده در واکنش به نگارشِ این رساله دنبال می کرد و با نگرشِ او نیز هم خوانیِ کامل داشت. در رویکردِ «ایجابی»، شریعت به مثابه ضابطه ای مهم برایِ درکِ بهتر از قانون نویسی ارائه می شود که در آن هیچ قانونی نوشته نخواهد شد، مگر در وجود نسبتی مشخص با شرع و البته در آن قانون مدرن که اساسِ آن از «کونستیتوسیون»های اروپایی برآمده اصل بود و شریعت مقوله ای بود که مؤیدِ آن تلقی می شد. درعین حال، رویکردِ سلبی، اساساً قانون نویسی را بر این مبنا نادرست و غیرمفید برای جامعه و دولت می دانست و به کلی آن را رد می کرد.

Approaches to "constitutional law-codifying" in the Nasser era and its relationship with Sharia

One of the lesser-known areas in the "experience of political modernization in Iran" is the efforts that were made in the field of "law writing" in the Qajar era, before the establishment of the National Assembly. These efforts, on the one hand, were based on the expanding idea of legalism, and on the other hand, they helped a lot in its development. The present research, taking into account the analysis of critical discourse, and emphasizing the discursive "texture" of legalism, while paying attention to its "constitutional" type, seeks to know the approaches of this type of law writing in relation to Sharia. The findings of the research show that two important approaches were intended. One was the "positive" approach, which was discussed most of all in one word, and the other was the "negative" approach that Akhundzadeh followed in response to the writing of this treatise, and it was in complete agreement with his attitude. In the "positive" approach, Sharia is presented as an important rule for a better understanding of law writing, in which no law will be written, unless there is a clear relationship with Sharia, and of course in that modern law, which is based on European "constitutions". and Shariat was a category that was considered as its confirmation. At the same time, the negative approach basically considered the law writing on this basis to be incorrect and unhelpful for the society and the government and rejected it altogether.

تبلیغات