آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۹

چکیده

هدف: خط مشی گذاری باز راهی برای دولت هاست تا با طراحی و ارائه سیاست هایی، خواسته های دنیای دیجیتالی را برآورده کنند. همچنین، یکی از رویکردهای جدید در عرصه اداره دولت و حکومت، خط مشی گذاری باز است. بهینه تر بودن خط مشی اتخاذ شده، حمایت ذی نفعان از اجرای خط مشی مدنظر، دسترسی نخبگان و مردم به داده ها، افزایش مشارکت عمومی و افزایش اعتماد عمومی به عملکرد نهادهای حاکمیتی، از جمله مجلس شورای اسلامی، از پیامدهای خط مشی گذاری باز است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوب کاربست خط مشی گذاری باز در مجلس شورای اسلامی ایران است. روش: پژوهش حاضر بر اساس مبانی فلسفی پژوهش، پارادایم تفسیری و از نظر هدف، از نوع کاربردی است و به لحاظ نوع داده ها، آمیخته به شمار می رود. جامعه آماری پژوهش در بخش های کمّی و کیفی را کلیه خبرگان علمی حوزه خط مشی گذاری عمومی (تمام اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مؤسسه های پژوهشی کشور با تخصص مرتبط به دانش تصمیم گیری و خط مشی گذاری عمومی) و خبرگان اجرایی (تمام نمایندگان فعلی و ادوار مجلس شورای اسلامی) تشکیل می دهند. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته، روش کتابخانه ای و بررسی متون و در بخش کمّی، پرسش نامه بوده است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، ۲۲ مصاحبه اکتشافی و عمیق با خبرگان علمی حوزه خط مشی گذاری عمومی و خبرگان اجرایی انجام شد. در بخش کمّی نیز با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی طبقه ای، ۴۴ نفر برای نمونه انتخاب شد. به منظور تحلیل داده ها در بخش کیفی، از رویکرد تئوری داده بنیاد و نسخه ۱۰ نرم افزار مکس کیودا و در بخش کمّی، از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری (نرم افزار اسمارت پی ال اس) بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها، ابعاد عمومی و پیش شرط های مدل خط مشی گذاری باز را تعیین کرد. افزون بر آن، اجزا و عناصر تشکیل دهنده ابعاد اصلی مدل، متشکل از درک مسئله، توسعه راه حل ها، تدوین و ارزیابی و راه کارهای کاربست خط مشی گذاری شناسایی شدند. یافته های پژوهش در بخش کمّی نیز نشان داد که شفافیت به عنوان یکی از ابعاد عمومی خط مشی گذاری باز، بر درک مسئله، توسعه راه حل ها، تدوین و ارزیابی تأثیر مثبت و معنادار دارد. علاوه براین، مشارکت عمومی بر درک مسئله، توسعه راه حل ها، تدوین و ارزیابی، تأثیر مثبت و معناداری می گذارد. همچنین، نتایج پژوهش از تأثیر مستقیم و معنادار همکاری به عنوان یکی از ابعاد عمومی خط مشی گذاری باز بر درک مسئله، توسعه راه حل ها، تدوین و ارزیابی حکایت می کند. سرانجام تحلیل آزمون در این بخش نشان داد که درک مسئله بر توسعه راه حل ها، توسعه راه حل ها بر تدوین و تدوین بر ارزیابی تأثیر مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری: با توجه به اصول شفافیت می توان گفت مشارکت و همکاری، به کارگیری مدل خط مشی گذاری باز که به تقویت عملکرد مجلس شورای اسلامی منجر خواهد شد، ضروری است و این چارچوب کمک می کند که مجلس شورای اسلامی به طور مؤثرتری به نقش های قانونی خود بپردازد.

Provide a Framework for the Application of Open Policy Making in Parliament of Iran

Objective Open policy making represents an innovative and modern approach for governments to create and deliver policies that are effectively aligned with the rapid changes and evolving demands of a fast-paced, digital world. This approach is emerging as a vital and progressive methodology in the field of government administration, particularly in the era of information technology and global connectivity. The anticipated outcomes of adopting open policy making are manifold. They include achieving more optimal policy adoption through collaborative efforts, garnering robust stakeholder support for the implementation of desired policies, enhancing access to critical data for both elites and the general public, significantly increasing public participation in the policy-making process, and substantially boosting public trust in governing institutions, such as the Shura Council. Within this framework, the current research is specifically focused on developing a comprehensive open policy framework tailored for the Parliament of Iran, aiming to modernize and improve its policy-making processes Methods This research is grounded in the interpretative paradigm of the philosophical foundations of research and is applied in nature. It utilizes a mixed-methods approach for data collection. The target population encompasses all scientific experts in public policy (including faculty members of universities and research institutions with expertise in decision-making and public policy) and executive experts (including current and former members of the Parliament). Data collection tools included semi-structured interviews, library research, and literature review for the qualitative part, and questionnaires for the quantitative part. Using snowball sampling, 22 exploratory and in-depth interviews were conducted with scientific and executive public policy experts. In the quantitative phase, 44 individuals were selected through stratified probability sampling. Grounded theory and Maxqda10 software were used for data analysis in the qualitative part, while the structural equation modeling approach was applied in the quantitative part. Results Data analysis identified the general dimensions and preconditions of the open policy model, along with the components and elements constituting its main dimensions, including understanding the problem, developing solutions, compiling, and evaluating. Quantitative findings demonstrate the positive and significant effect of transparency, a key dimension of open policy, on problem understanding, solution development, formulation, and evaluation. Similarly, public participation significantly impacts problem understanding, solution development, formulation, and evaluation. The results also highlight the direct and meaningful impact of cooperation, another general dimension of open policy, on these aspects. Furthermore, the analysis revealed that understanding the problem positively and significantly affects solution development, which in turn influences formulation and evaluation. Conclusion Given the fundamental principles of transparency, participation, and cooperation, the implementation of the open policy model is essential and highly beneficial for strengthening the overall performance of the Parliament. By embracing this model, the Parliament can significantly enhance its efficiency and effectiveness in fulfilling its legal roles, while also fostering a more inclusive and collaborative approach in its governance. This adoption not only aids in decision-making processes but also ensures greater accountability and public engagement.

تبلیغات