زمینه و هدف: زندگی روزمره علاوه بر این که بستر اعمال قدرت در جامعه محسوب می شود پتانسیل هایی نیز برای عملِ رهایی بخش و خلاقیت و استقلال سوژه فراهم می کند. خانواده به عنوان یکی از مهم ترین عرصه های زندگی روزمره است که زنان در آن نقش آفرین اصلی شمرده می شوند. با توجه به این که این حوزه نیز خالی از مناسبات قدرت نیست مانند بقیه ی عرصه های اعمال استراتژی های قدرت مقاومت هایی را نیز در خود جای می دهد. پژوهش حاضر به واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه می پردازد. در این مقاله تلاش شد زندگی زنان در متن جامعه مردسالارانه مورد بررسی قرار گرفته و برخی عوامل پراهمیت در تثبیت یا تغییر وضعیت آنان خصوصاً در خانواده واکاوی شود. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده است. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان و صاحب نظران علمی و اجرایی، در رشته های جامعه شناسی و علوم سیاسی که در بحث توسعه، توسعه سیاسی و همچنین در بحث توانمند سازی زنان در حوزه های مختلف توسعه، صاحب تالیفات هستند ( با تاکید بر اینکه از خبرگان زن حتما استفاده گردد) و از روش نمونه گیری هدفمند در بخش کیفی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که جامعه پذیری جنسیتی با فراوانی 377 بیشترین تاثیر را بر واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه و مولفه تقدس بخشی به مفهوم زن با فراوانی 69 دارای کمترین تاثیر می باشد. از بین زیر مؤلفه ها، بیشترین زیر مؤلفه عدم توان کشور در استفاده از پتانسیل زنان با تعداد 57 بیشترین تاثیر را بر افزایش مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش، حاکی از این است که جامعه پذیری جنسیتی در ایجاد و ادامه ی آسیب های وارده بر زنان در جامعه نقش قابل توجهی دارند و میتواند مسیر صحیح را با چالش های اساسی مواجه کند. نتایج این مطالعه می تواند در شناسایی و کاهش آسیب های ناشی از واکاوی مقاومت های نرم زنان در مقابل ساختار مرد سالارانه مؤثر واقع شود. تازه های تحقیق اکبر اعتباریان: Google Scholar, Pubmed