این پژوهش به دنبال برآورد کارایی شعب و تشخیص عوامل مؤثر بر آن است. داده های مورد بررسی، آمار و ارقام 52 شعبه ی مختلف بانک مورد نظر در بازه ی زمانی (1386-1384) است. برای این کار، در این پژوهش از تابع هزینه ی مرزی با استفاده از روش حداکثر درست نمایی (ML) استفاده شده است. مدل های مورد استفاده در این پژوهش، مدل اول ناکارایی متغیر با زمان بتیس و کوئلی (1992) و مدل دوم ناکارایی اثرهای ساختاری بتیس و کوئلی (1995) است. در برآورد تابع هزینه، حجم تسهیلات اعطایی به بخش خصوصی به عنوان ستاده و (نیروی کار، حجم سپرده های سرمایه گذاری و قرض الحسنه، دارایی های ثابت) به عنوان نهاده در نظر گرفته شده اند. نتایج به دست آمده از مدل اول ناکارایی متغیر با زمان نشان می دهد، میانگین کارایی شعب 1/77 درصد است و شعب مورد نظر اعطای تسهیلات را با حداقل هزینه انجام نداده اند. نتایج پژوهش در مدل دوم اثرهای ساختاری، نشان داده است که میانگین کارایی شعب 2/64 درصد بوده که دلیل اختلاف کارایی بین مدل اول و دوم، تأثیر متغیرهای ساختاری شعب (اندازه ی اقتصادی، نسبت دارایی های ثابت به کل دارایی ها، تحصیلات کارکنان، درجه به کارگیری فناوری) بوده که در مدل دوم وارد شده است.