در پژوهش حاضر به دنبال بررسی چگونگی مصرف آثار فرهنگی و هنری اساتید دانشگاه هستیم و آن را در قالب زیست فرهنگی اساتید تبدیل به مسئله کرده ایم. زیست فرهنگی یک استاد دانشگاه ایرانی چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش نیز اشاره ای به وضعیت زیست علمی اساتید داریم تا بتوانیم آنچه از موقعیت زیست علمی استاد بر زیست فرهنگی او تأثیر می گذارد تصویر بهتری پیدا کنیم. بنابراین، پژوهش حاضر بر اساس روش شناختی کیفی در دو دانشگاه دولتی تهران و دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز است. دو دانشگاه یاد شده دانشکده های مختلفی قرار دارند که در سه گروه عمده هنر، علوم انسانی و مهندسی با 120 استاد مصاحبه به عمل آمده است. در نتیجه گیری آمده است که زیست علمی اساتید در ساختار اداری دانشگاه به گونه ای درگیر شده است که باید به تعداد انبوه متن علمی چاپ کند، زیرا به جز آن موقعیت استادی از دست می رود. بنابراین، استاد تبدیل به کارگر فرهنگی می شود که مدام باید متن علمی تولید کند و این خارج از استانداردهای تولید متن علمی نوآورانه است. پس، استاد دچار سرخوردگی است و از طرفی دانشگاه ایرانی نسب به وضعیت زیست فرهنگی استاد نیز بی اعتنا است. بدین ترتیب، اولویت استاد ایرانی گذراندن زمان در حوزه تخصصی است و او نسبت به ضرورت مصرف آثار فرهنگی و هنری نه تنها آگاهی ندارد بلکه در وضعیت بحرانی به سر می برد.